چند کلمه راجع به مهد کودک !

به نظر من مهد کودک مناسب بچه هاییه که والدین شاغل دارند !و مجبوووووووووووووووورند فرزنشون رو پیش کس دیگه ای بگذارند ...

اما به شددددددددددددددت موافق اینم که جایی باشه تا بچه ها حدود 2 ساعت با هم بازی کنند و مادرها هم دم دست باشند :) چیزی شبیه کارگاه مادر کودک رو خیلییییییییییییییییییییییی دوست دارم .انقدر که انشااله در چند هفته یآینده با تعداد محدودی از دوستان دختر دارم در خانه کارگاه خواهیم داشت به امید خدا

قبل از عید مریمناز 2 ماه و نیم رفت مهد به توصیه ی مشاور برای صحبت کردن ! و واقعا هم نتیجه داد و من ممنونم هم از مهد هم از مشاور اما !

1- حدود یک ماه از مهدش نگذشته بود که تا یه کار بدی میکرد که تا قبل از اون مثلا من ممکن بود فقط یه چپ چپی نگاهش کنم * مثلا بشقابی رو میشکست و ازین قبیل * زود میگفت مادر منو نزنی ها !!!!!!!!!!! مخم سوت کشید وقتی برای اولین بار این جمله رو شنیدم !! حتی فکر نمیکردم معنای این عبارت رو بدونه بهش گفتم زدن یعنی چی ؟ و محکم زد پشت من !!!

2- بعد از مهد , نقاشی کردنش به شدت افت کرد و اعتماد به نفسش در این کار داغووووووووووووووووون شده ! وسایلش رو میاره میده بهم میگه برام فلان چیزو بکش ! من بلد نیستم !! یه جایی خوندم که والدین و یا مربی اصلا نباید برای بچه نقاشی بکشند چون روی کارشون اثر منفی میذاره و من هم هیچ وقت اینکارو نکرده بودم و این هم دومین عبارت خیلی تلخی که از مریمناز شنیدم ** تا امروز هم مریمناز دیگه زیاد چیزی نکشیده حتی یه صورت میکشه تا میبینه نگاهش میکنم زود میگه من بلد نیستم شما بکش ! ** و اتفاقاتی ازین قبیل بسیاااااااااااااااار افتاد که واقعا من رو آزرده میکنه

بیشتر مربی های مهد تحصیلات خاصی ندارند فقط باید دوره کودک یاری رو حتما گذرونده باشند ضمن اینکه من بی حوصلگی و بد اخلاقیشون رو هم دیدم چند بار . شاید هم مقصر نیستند بچه های ما برای اونها ارباب رجوع محل کارشون به حساب میان !!!!!

3- اعتماد به نفسش در مورد کار با ابزار هم بسیار کم شد ! مریمنازی که به اون قشنگی قیچی میگرفت دستش و یا با دست کاغذ پاره میکرد تا وسایلش رو میارم وسط میگه من بلد نیستم قیچی کنم شما بلدی فقط !!! و حتی دست به قیچیش نمیزنه دیگه

4- و آخرین مطلبی که قابل گفته در این پست و از همه هم مهمتره :

روزی که بردمش برای ثبت نام اولین چیزی که پرسیدم این بود که جای بچه ها به چه صورتی تعویض میشه گفتند هر وقت که نیاز باشه امااااااااااااااااااااا یک روز که مسول تعویض بچه ها رو دیدم بیرون از خونه و ازش پرسیدم گفت بچه ها فقط ساعت 11 تعویض و شسته میشن !!!! یعنی از 8 صبح که میرن , 3 ساعت !! پنبه ریزشون باز نمیشه تا ساعت یازده لعنتی

حالا این بماند !

حدود چند هفته بعد از مهد رفتن سمت راست پشت پاش شروع کرد خارش گرفتن شدید ... و بعد یک روز دونه های وحشتناک قرمز ... اینکه میگم وحشتناک به خدا به قرآن به امام حسین مبالغه نمیکنم ... انقدر وحشتناک بود که تا بدم دکتر باز کردم دید سر من داد زد که به تو میگن مادر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ** میبرمش پیش دکتر باستانی زاده که دکتر بچگی خودمم بوده و سالهاست منو میشناسه ! یکی از با تجربه ترین دکترهای اطفال شمیرانه و به شدددددددددددددددددت با مهد کودک مخالفه از همه نظر ** بعد از اینکه داد زد با عصبانیت از من پرسید راستشو بگو سفر بودی یا گذاشتیش مهد ؟؟؟؟؟؟ گفتم گذاشتمش مهد حالا پاش چی شده ؟ گفت آلودگی موضعی باعثش شده و نوعی قارچه که به شدت رشد میکنه در محیط مرطوب

یک ماه طول کشید تا پاش خوب شد ... و البته چند بار آقای همسر گفت یا برو بهزیستی شکایت کن یا برو مهد داد و هوار کن ** که البته هر دوش از من بر میامد ! ** اما هیچ کدوم رو انجام ندادم چون نمیتونستم ثابت کنم که اونجا اینطوری شده و بعد هم که خوب شد دیگه پشت دستم رو داغ کردم که هیچ جایی نگذارمش مگر اینکه خودم باشم

و این بود قصه ی ما ... از اول هم هی میگفتم مهد خلاقیت بچه ها رو کمرنگ میکنه هی میگفتید نه ... در مورد ما که داره اینکارو میکنه !!!

بگذریم .....

باز هم عرض میکنم که اینها فقط تجربیات و نظر شخصی من بود و من هم سواد خاصی در این موارد ندارم و فقط از روی احساس نظر میدم .اصراری هم بر ادامه ی بحث ندارم فقط چون نظرم رو خواستید گفتم.

همین .

چند کلمه راجع به مهد کودک !

مطالب مشابه :

استخدام مربی مهد کودک

مربی مهد کودک

مهد کدام کودک

معرفی مهد

شغل آينده من..........

چند کلمه راجع به مهد کودک !

و باز مهد کودک....

نکاتی درباره ی روز اول مهد کودک (برگرفته از سری کتابهای با کودک خود چه کار کنم)

مهد کودک هدایت نوین/یه اعتماد شیرین