تلخي رياضيات را شيرين مي‌کنيم

 دكتر عالميان، مؤلف كتاب‌هاي درسي رياضي: تلخي رياضيات را شيرين مي‌کنيم

مردي كه اصرار دارد رياضي با زندگي همه ما آميخته است و هيچ كداممان خبر نداريم، اما نه از دلتا مي‌ترسد نه از راديكال، جذر گرفتن حرفه اوست. او با خط كسري و معادلات چندمجهولي پول درمي‌آورد؛ مردي 35 ساله عضو تيم تاليف كتاب‌هاي رياضي مدرسه كه از سال 85 تا به حال براي بچه مدرسه‌اي‌ها رياضي مي‌نويسد و مسئله طرح مي‌كند تا شايد نگاهشان به دنيا عوض شود. بعدازظهر 14 آبان كه در دفتر كار دكتر وحيد عالميان، از تلخي‌هاي رياضي و معلم‌هاي نابلد و كتاب‌هاي مشكل‌ساز حرف زديم، او حرف‌هايمان را تأييد كرد اما يادمان داد به جاي غر زدن و جنگيدن با رياضي، رياضي‌وار فكر كنيم و اين پيغامش را به بچه‌ها برسانيم كه با تلاشي كه در دفتر تاليف كتاب‌ها مي‌شود از اين به بعد رياضي شيرين‌تر از هميشه مي‌شود و پرچم سفيد كارزار رياضي بزودي بالا مي‌رود.

كتاب رياضي شايد دوست نداشتني‌ترين كتابي باشد كه بيشتر دانش‌آموزان چاره‌اي جز خواندن آن ندارند. همان كتابي كه هر كس از زعم خود انتقادهايي نيز به آن وارد مي‌كند. يك كتاب رياضي براي نوشته شدن چه مراحلي را طي مي‌كند؟

براي تأليف تمام كتب درسي از جمله كتاب رياضي ابتدا بايد يك سند وجود داشته باشد. اين سند مي‌گويد چه محتوايي را با چه هدفي بايد طراحي كرد و نگاهمان به يادگيري بايد چگونه باشد. بنابراين يك مؤلف كتاب درسي بايد با اين مؤلفه‌ها آشنايي داشته باشد و براساس آن مدلسازي كند. پس نقشه كار خيلي مهم است چون به مؤلف كمك مي‌كند محتوا را به صورت طولي و عرضي ببيند و نگاه مؤلف را هدفمند كند. از طرف ديگر، يك مؤلف بايد علم مربوط به رشته‌اي كه در آن قصد تأليف كتاب دارد، داشته باشد يعني توان تجزيه و تحليل موضوعات مربوط به آن علم را داشته باشد. يك مؤلف بايد دانش‌آموز را هم خوب بشناسد و خودش را در فضاي يادگيري دانش‌آموز قرار بدهد، يعني حتي اگر با دانش‌آموز روبه‌رو نمي‌شود ولي بتواند خودش را جاي او بگذارد و دغدغه‌هاي ذهني يك دانش‌آموز را مجسم كند. اما مهم‌تر از اين موضوعات، اين است كه مؤلف بايد به نوع يادگيري دانش‌آموزان هم توجه كند، چون نوع يادگيري بچه‌ها با هم فرق دارد و مطلبي كه ممكن است براي يك دانش‌آموز مفيد باشد براي دانش‌آموز ديگر مفيد نباشد يا مثلاً آن كتاب براي دانش‌آموز تهراني مناسب باشد، ولي براي دانش‌آموزان سيستان‌وبلوچستاني نه. پس مؤلف بايد به تمام جوانب محيطي توجه داشته باشد، حتي بداند مطلبي كه مي‌نويسد ممكن است از لحاظ فرهنگي در يك منطقه تناقض ايجاد كند.

تأليف كتاب، ظرافت‌هاي زيادي دارد. شايد بعضي‌ها فكر كنند نوشتن كتاب درسي ساده است، اما واقعاً اين‌طور نيست. براي نوشتن يك خط بايد تمام جوانب و ريزه‌كاري‌ها را در نظر گرفت. بايد براي كلمه به كلمه آن فكر كرد و برنامه داشت و دانست كه مي‌خواهيم بچه را با اين اطلاعات به كجا برسانيم. بايد دقيقاً طبق برنامه درسي اعلام‌شده پيش رفت. ضمن اين كه دانش‌آموزان حين خواندن كتاب، قدرت تجسم هم داشته باشند و درك كنند مؤلف براي توضيح يك مطلب پا به پاي آنها در حال حركت است.

وجود چنين نگاهي در بين تيم تأليف كتاب‌هاي درسي، خودش يك غنيمت بزرگ است، اما تجربه سال‌هاي تحصيل خودم و آشنايانم نشان داده حس يكي شدن دانش‌آموز و مؤلف در كتاب‌هاي درسي به اين پررنگي كه شما اشاره مي‌كنيد، نيست.

اين وضعيت البته در مورد كتاب رياضي بهتر لمس مي‌شود، چون هنوز اين كتاب‌ها در هر مقطعي همان هيولاي قديمي و ترسناكند كه نمي‌شود مثل كتاب‌هاي فارسي، جغرافي و حتي عربي و انگليسي با آنها ارتباط برقرار كرد.

رياضي غير از اين كه يك علم است يك زبان هم هست، يعني شما يك عبارت خيلي بزرگ را به يك عبارت خيلي كوچك تبديل و آن را نمادين مي‌كنيد. نمادين بودن هم خودش سخت است. دوم اين كه كتاب درسي نيازمند يك‌سري ابزار است كه معلم از جمله اين امكانات محسوب مي‌شود. كتاب درسي، كتابي است كه معلم بايد آن را با زبان قابل فهم براي بچه‌ها توضيح بدهد. نكته بعدي اين كه ما با ساير موضوعات درسي مثل فارسي، عربي يا انگليسي به نوعي زندگي مي‌كنيم و آن را مي‌فهميم و همين موضوع روند آموزش را تسهيل مي‌كند. اما وقتي در حال خواندن رياضي هستيم بايد كلمه به كلمه روي آن فكر كنيم كه خود فكر كردن هم كار ساده‌اي نيست، چون هنگام خواندن رياضي يك فرآيند مغزي شكل مي‌گيرد و بين يك موضوع و موضوع ديگر ارتباط برقرار مي‌شود و البته شكل‌گيري اين فرآيند ذهني زمانبر است و خود به خود موجب كندي كار در مقايسه با وقتي مي‌شود كه مثلا يك متن فارسي را مي‌خوانيم. نكته بعدي اين است كه ما با مفاهيم رياضي مثلا 2x در زندگي روزمره‌مان كاري نداريم براي همين اين كه بتوانيم در كتاب درسي بين زبان عاميانه و زبان رياضي ارتباط برقرار كنيم اولاً از جمله مهارت‌هايي است كه دانش‌آموز بايد كسب كند و دوم اين كه موضوعي است كه من مؤلف بايد به آن توجه داشته باشم.

اين كه مي‌گوييد مثلا 2x وارد زندگي روزمره‌مان نشده من را ياد اين دغدغه دانش‌آموزان انداخت كه رياضي به چه دردمان مي‌‌خورد. واقعاً خواندن رياضي به چه كار ما مي‌آيد؟

بله، اين واقعا يك دغدغه است. اين يكي از چالش‌هاي آموزشي است كه دانش‌آموزان احساس نمي‌كنند مطالب درسي‌اي كه با آنها كار مي‌كنند در زندگي به دردشان مي‌خورد. اين مساله خود به خود باعث ايجاد اضطراب و برقرار نشدن ارتباط و انس با كتاب درسي مي‌شود. وقتي مي‌گويم يك مولف حين نوشتن كتاب بايد به همه چيز توجه كند دليلش همين است. دانش‌آموز بايد احساس كند رياضي در جاي جاي زندگي‌اش كاربرد دارد و حالا سوال اين است كه ما چگونه اين كار را انجام دهيم؟ مثلا اگر من به عنوان مولف بگويم 2 سيب مي‌شود 5 سيب مي‌تواند اين احساس را به دانش‌آموز بدهد كه رياضي در زندگي‌اش ساري و جاري است؟ ما مي‌گوييم نه. ما در برنامه كتاب رياضي اول دبستان آمديم هر 6 صفحه را يك نگاره قرار داديم، يعني به آنها گفتيم شما بياييد يك قسمت از زندگي‌تان را تجسم كنيد، همان تصاويري كه بشود مفاهيم رياضي را در آن پياده‌سازي كرد. اين كار كمك مي‌كند تا وقتي دانش‌آموز در خانه مثلا روي فرش نشسته احساس كند ارتباط رياضي در اين فرش وجود دارد. پس ما در كتاب درسي بچه‌ها را مجبور مي‌كنيم به اين نگاره‌ها برگردند و يك مفهوم رياضي را در برش‌هايي از زندگي برايشان معنادار كنيم.

اين مسئله شايد براي رياضي اول ابتدايي شدني باشد ولي فكر نمي‌كنم براي موضوعات پيچيده در مقاطع بالاي درسي، شدني باشد.

نه اين طور نيست. ما در دبيرستان آمديم دست به داستان‌سازي زديم مثلاً مفهوم اشتراك كه از مفاهيم رياضي است را طي يك داستان بيان كرديم. در بحث تابعنمايي هم كه از مفاهيم رياضي است، همين كار را كرديم و نشان داديم يك تكثير سلولي كه اتفاق مي‌افتد، موجب شكل‌گيري يك تابعنمايي مي‌شود.

اين كتاب‌ها با اين تغييرات كه مي‌گوييد الآن در مدارس تدريس مي‌شوند؟

بله. كتاب‌هاي نسل جديد رياضي 1 و 2 و حسابان دبيرستان و كتاب اول ابتدايي اين موضوعات را در خودشان دارند.

اين تغييرات تأثيري هم در يادگيري دانش‌آموزان داشته است؟

آنچه معلمان مي‌گويند اين است كه نگاه و نگرش دانش‌آموزان به رياضي مثبت‌تر شده، يعني احساس مي‌كنند رياضي در جاهايي به روند زندگي‌شان كمك مي‌كند كه اين اتفاق كوچكي نيست.

ولي با اين حال كتاب‌هاي خودآموز رياضي طرفداران زيادي دارد. اگر واقعا نگاه به كتاب‌هاي درسي رياضي مثبت شده، چرا هنوز اين خودآموزها توليد مي‌شود و دانش‌آموزان به سراغشان مي‌روند؟

كتاب خودآموز يعني اين كه دانش‌آموز به معلم احتياج ندارد و خودش مي‌خواهد ياد بگيرد، اما در كتاب درسي ما نقش معلم را محوري مي‌دانيم، اين تفاوت اصلي كتاب خودآموز و كتاب درسي است. پس وقتي ما نقش معلم را محوري مي‌دانيم فرآيند طراحي محتوا بايد به گونه‌اي باشد كه معلم نقش خودش را ايفا كند، چون خيلي چيزها از ناحيه معلم مي‌آيد. او مي‌تواند فرهنگسازي كند. يك كتاب درسي يك قالب آشكار و يك قالب پنهان دارد كه نقش معلم در آن بسيار مهم است.

فكر مي‌كنم مشكل كار را تشخيص دادم. به نظر من مشكل از معلم‌هاي ماست. بعضي از آنها نمي‌توانند مفاهيم را خوب به دانش‌آموزان منتقل كنند و به‌ناچار دانش‌آموزان را متهم به گيرا نبودن مي‌كنند. تجربه خودم در طول دوران تحصيل نشان داده وقتي همان مفاهيم رياضي دوره دبيرستان در دانشگاه و از زبان يك استاد مجرب بيان مي‌شود، افراد خيلي راحت‌تر آنها را هضم و با آنها رابطه برقرار مي‌كنند.

بله، بخشي از مشكل به نحوه انتقال مفاهيم از سوي معلم برمي‌گردد كه ما هم اين را قبول داريم. اما نكته‌اي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه وقتي مفاهيم رياضي در دانشگاه خوب فهميده مي‌شوند به خاطر اين است كه ذهن از دوره دبيرستان با آنها آشناست و همين باعث درك بهتر مي‌شود.

نه، واقعاً هميشه اينطور نيست چون بعضي افراد هستند كه تازه در دانشگاه مي‌فهمند در دبيرستان مشغول خواندن چه چيزهايي بودند.

بايد قبول كرد وقتي يك پيشينه ذهني از يك موضوع داريم، نسبت به ديگران كه هيچ اطلاعي ندارند، آن را بهتر درك مي‌كنيم. البته اين‌كه مي‌گوييد در دانشگاه مفاهيم بهتر براي افراد باز و قابل درك مي‌شود، اين است كه آن مفاهيم را به كار مي‌بريد و آن را كاربردي مي‌بينيد. الان ما در كتاب رياضي اول دبيرستان هم همين نگاه را حاكم كرده‌ايم؛ اما در مورد ضعف انتقال مفاهيم از سوي بعضي معلم‌ها ضمن تأييد اين مسئله بايد بگويم وقتي مي‌گوييم معلم در يادگيري كتاب درسي نقش محوري دارد، دقيقاً منظورمان اين است كه اگر يك محور كج باشد و ايراد داشته باشد، خودبه‌خود به برنامه درسي لطمه مي‌زند و دانش‌آموزان را با چالش روبه‌رو مي‌كند.

در مورد كتاب‌هاي درسي رياضي يك مشكل ديگر هم وجود دارد و اين‌كه وقتي از يك مقطع وارد مقطع ديگر مي‌شويم، مفاهيم خيلي گنگ و ناآشنا مي‌شوند و هيچ ارتباطي بين آن چيزهايي كه در مقطع قبل خوانده‌ايم و آن چيزهايي كه فعلاً با آن روبه‌رو هستيم، وجود ندارد.

اين مسئله به جدول راهنماي برنامه درسي برمي‌گردد. ساختار موضوعي به ما مي‌گويد از اول ابتدايي تا سال آخر دبيرستان دانش‌آموز بايد چه موضوعاتي را ياد بگيرد. پس وقتي دانش‌آموز مثلاً از سوم راهنمايي وارد دبيرستان مي‌شود، موضوعاتي را ياد مي‌گيرد كه هم تاز‌ه‌اند و هم با مفاهيمي كه از قبل ياد گرفته ارتباط دارند و قصد تكميل و غني كردن دانسته‌هاي دانش‌آموز را دارند.

البته شما بدرستي بيان كرديد كه ناگهان يك گسست بين مفاهيم يك مقطع با مقطع ديگر ايجاد مي‌شود كه علتش اين است بچه وقتي از يك مقطع به مقطع ديگر مي‌رود، تعداد حوزه‌هاي يادگيري‌اش بيشتر مي‌شود، پس تعداد بيشتري درس و كتاب مي‌خواند كه بناچار دچار چالش مي‌شود كه البته بايد اين‌طور باشد. چون دانش‌آموزان وقتي به سال‌هاي بالاتر تحصيل مي‌رسند بايد چيزهاي بيشتري ياد بگيرند و حوزه شناختي‌شان وسيع‌تر شود. البته در اين فرآيند يادگيري چون دانش‌آموز با فضاي جديدي روبه‌رو شده، دچار اضطراب مي‌شود كه اين نگراني ناخودآگاه در درك او اثر مي‌گذارد.

نكته بعدي اين است كه روند آموزشي كه معلم در مقطع ابتدايي دارد، با نگاهي كه معلم راهنمايي و دبيرستان به درس و دانش‌آموز دارد، فرق مي‌كند. البته تفاوت موضوعات درسي در مقاطع مختلف را هم نبايد فراموش كرد؛ به طوري كه كتاب‌ها در دوره راهنمايي فعاليت‌محور هستند. اما در دبيرستان، موضوع‌محور مي‌شوند. ما الان در برنامه جديدمان سعي كرديم نگرشي را كه در كتاب سوم راهنمايي وجود دارد در اول دبيرستان هم ادامه دهيم و تا آنجا كه اطلاع داريم، اين كار در دانش‌آموزان اثر مثبتي هم داشته و افت تحصيلي در اول دبيرستان كمتر شده است.

در طول روزهايي كه شما در تيم تأليف مشغول كار روي تغييرات كتب درسي بوديد، آيا به اين نتيجه رسيديد كه فلان موضوع رياضي ديگر به درد نمي‌خورد و ضرورتي ندارد به دانش‌آموزان تدريس شود؟

بله. يكي از موضوعات هم اين است كه ما گفتيم در طرح موضوعات بايد به فرهنگ رياضي خودمان توجه كنيم. از طرف ديگر هم گفتيم شايد ديگر پرداختن به فلان موضوع به صلاح نباشد كه البته اين موارد خيلي ناچيز است؛ ولي به هر حال ما سعي كرده‌ايم تا آخرين مفاهيم و جديدترين روش‌هاي يادگيري را در كتاب‌هاي درسي بگنجانيم تا وقتي دانش‌آموز ديپلم گرفت، يك سري اطلاعات و مفاهيم را كه در همه دنيا دانش‌آموزان بايد ياد گرفته باشند، بداند.

شما مي‌گوييد ما مفاهيمي را در كتاب رياضي مي‌گذاريم كه با فرهنگ ما همخواني داشته باشند. دقيقاً چه رابطه‌اي بين فرهنگ ما و رياضي وجود دارد؟

ما در برنامه درسي جديد، يك نگاه مبتني بر فرهنگ و تمدن ايراني داريم. كشور ما در دوره شكوفايي فرهنگ و تمدن ايراني ـ اسلامي در حوزه رياضي سرآمد دنيا بوده است. اين موضوعي است كه در سايت‌هاي معتبر دنيا هم وجود دارد كه نشان مي‌دهد در آن دوران 70 تا 80 درصد دانشمندان رياضي دنيا، ايراني ـ اسلامي بودند كه البته نگاهي كه دانشمندان ما به رياضي داشته‌اند خيلي هم با نگاه غربي‌ها به رياضي متفاوت بوده است.

مثلاً وقتي نهضت ترجمه در دنياي اسلام شكل گرفت دانشمندان رياضي ما همان مفاهيم غربي را عيناً كپي نكردند، بلكه آن مفاهيم رياضي را در مفاهيمي مثل تقسيم ارث، تعيين قبله يا محاسبه مسافت‌ها كاربردي كردند و براي پيدا كردن پاسخ به اين پرسش‌هاي جديد، روش‌هاي جديدي ابداع كردند و علم را گسترش دادند و اين علم تا آنجا گسترده شد كه اين دانشمندان تا قرن‌ها حرف اول رياضي را در دنيا مي‌زدند. نكته جالب اين است كه دانشمندان ما در حوزه رياضي نيز يك نگاه ديني را حاكم كرده بودند، مثلا وقتي كتاب غياث‌الدين جمشيد كاشاني را مي‌خوانيم، مي‌بينيم او موضوعات را با حمد و سپاس خدا و سلام و درود بر پيامبر و خاندانش شروع كرده است. يعني او و دانشمندان هم‌مسلك او به رياضي يك نگاه معرفتي داشته‌اند. پس ما به اين نتيجه رسيديم كه در آموزش مفاهيم رياضي بايد به اين فرهنگ توجه كنيم، چون بسياري از مفاهيمي كه در مدارس تدريس مي‌شود توسط دانشمندان ما ساخته شده است.

مثلاً حل معادله از طريق دلتا را اولين‌بار خوارزمي انجام داده است يا محاسبه عدد پي كار غياث‌الدين جمشيد كاشاني است و سينوس يك درجه و خيلي از اتحادهاي مثلثاتي را ابوالوفا بوزجاني درآورده است.

براي همين معتقديم اگر دانش‌آموز ببيند اين مفاهيم و روش‌هاي حل مسئله در رياضي نتيجه كار يك دانشمند ايراني است، بهتر مفاهيم را درك مي‌كند. به همين علت اگر تا چندي پيش به دانش‌آموزان چند جمله‌اي نيوتن را آموزش مي‌داديم حالا چندجمله‌اي غياث‌الدين جمشيد كاشاني را برايش تشريح مي‌كنيم كه همين مسئله باعث ايجاد نگرش مثبت در بچه‌ها مي‌شود و آنها باور مي‌كنند بخشي از علم را هم ما ساخته‌ايم.

به‌جاي خيلي خوبي رسيديم. تا چند سال قبل هيچ ردپايي از دانشمندان خودمان در كتاب‌هاي رياضي نبود و در حالي كه مشغول خواندن كشفيات دانشمندان ايراني بوديم، از اين مسئله خبر نداشتيم. پس يكي از پيشنهادات مي‌تواند اين باشد كه با طرح هر موضوع بگوييم خالق اين روش‌ها كدام دانشمند وطني بوده تا با تحريك حس هويت، دانش‌آموزان بهتر مفاهيم را درك كنند.

ما دقيقاً در حال انجام اين كار هستيم. ما در شروع بعضي كتاب‌هاي رياضي طاق برخي مساجد در اصفهان را قرار داده‌ايم تا به بچه‌ها نگاه معرفتي بدهد. همين‌طور در لابه‌لاي كتاب يك بيوگرافي از دانشمندان رياضي كشورمان نوشته‌ايم و در بعضي قسمت‌ها عكس آنها را هم گذاشته‌ايم، حتي در بعضي كتاب‌ها مسئله‌هايي را كه دانشمندان ما با زبان خاص آن روز طراحي كرده‌اند نيز آورده‌ايم و براي دانش‌آموزان توضيح داده‌ايم واژه‌هايي كه آنها به كار برده‌اند چه مفهومي دارد.

تيم تأليف هنگام نوشتن كتب درسي چقدر از كتاب مدارس در ساير كشورهاي دنيا الگوبرداري مي‌كند يا مفاهيم موردنظر آنها را تا چه حد مدنظر قرار مي‌دهد؟

نمي‌شود گفت ما الگوبرداري مي‌كنيم، اما در بحث استفاده از منابع حتما از بعضي منابع مورد استفاده در دنيا كمك مي‌گيريم. براي همين ما هنگام تأليف كتاب‌هاي درسي به اين مسئله توجه داريم. در ضمن روش‌هايي كه آنها براي آموزش مفاهيم به كار مي‌برند را هم رصد مي‌كنيم چون يك مؤلف بايد نسبت به اين روش‌هاي آموزش و متدهاي يادگيري شناخت داشته باشد و وقتي موضوعات را شناخت آنها را مطابق با ساختارهاي فرهنگ و بومي و نقشه راه برنامه درسي بنويسد.

اين سؤال را براي اين پرسيدم كه كيفيت كتاب‌هاي درسي ما هموارد مورد انتقاد است به طوري كه بعضي‌ها مي‌گويند وقتي دانش‌آموزان بيشتر كشورهاي دنيا مثلا در كتاب علوم با تازه‌ترين موضوعات آشنا مي‌شوند، ولي ما هنوز به دنبال اين هستيم كه چرا وقتي حرارت اجاق‌گاز زياد باشد سيب‌زميني درون قابلمه بدون اين‌كه بپزد، مي‌سوزد. واقعاً فاصله ما با كشورهاي دنيا در حوزه كتاب‌هاي درسي چقدر است.

ما نمي‌توانيم بگوييم با آنها فاصله داريم چون اين حرف خوبي نيست. كتاب رياضي اول ابتدايي كه امسال وارد چرخه آموزش شده كاملاً بومي است و از هر لحاظ يك سر و گردن از كتاب‌هاي كشورهاي ديگر بالاتر است. مثلاً از نظر فعاليت‌هايي كه دانش‌آموز در كلاس انجام مي‌دهد ما وقتي در كلاس اول ابتدايي الگوهاي شطرنجي را به بچه‌ها ياد مي‌دهيم در آخرين صفحه كتاب فرصتي را ايجاد كرده‌ايم تا آنها با استفاده از اين الگوهاي شطرنجي طرح فرش بزنند يعني تلفيق مفاهيم رياضي با هنر.

اين باعث مي‌شود تا دانش‌آموز بفهمد كه مفاهيم را براي چه ياد گرفته ضمن اين‌كه آموخته‌هايش را روي طرح فرش كه با فرهنگ ما عجين است پياده كند و در همان حال به مدل فرش‌هاي موجود در اطرافش نيز دقت كند و در نهايت ببيند كه مفاهيم رياضي تا چه حد مي‌تواند با زندگي روزه‌مره‌اش گره بخورد و به كار بيايد.

با توضيحات شما حتماً خيلي‌ها مشتاق شده‌اند كه دوباره تحصيل از اول ابتدايي را شروع كنند. در مجموع با وجود تمام توضيحاتي كه ارائه داديد فكر مي‌كنيد رهاورد آموزش رياضي براي بچه‌هاي ما چيست؟

ما در برنامه جديدي كه در حال تهيه آن هستيم از يك طرف سعي مي‌كنيم دانش‌آموزان را با فناوري‌هاي جديد آشنا و درگير كنيم و از طرف ديگر توانايي‌هايي در حوزه انتزاع رياضي كسب كنند و مهارت‌هاي رياضي كه مي‌آموزند را در زندگي‌شان به كار ببرند. يعني ما در حال فضاسازي براي بچه‌ها هستيم تا هم يك سواد عمومي رياضي پيدا كنند و هم قدرت تفكر، تحليل اطلاعات و حل مسئله را به دست بياورند چون فقط به اين شيوه است كه مي‌توانيم نگاه عميق، دقيق و متفاوت در بچه‌ها ايجاد كنيم تا مثلاً نگاهي كه به فرش يا تابلوي درون منزلشان دارند با نگاه ديگران فرق داشته باشد و استراتژي حل مسئله را در زندگي‌شان به كار ببرند.

مسلماً اين نگاه شما نگاه مختص يك مؤلف است و قطعاً با نگاه و برداشت دانش‌آموزان كه رياضي را همچنان درسي دردسرساز و ترسناك مي‌دانند فرق دارد. به نظر شما اين نگاه منفي به رياضي بين دانش‌آموزان ما چه زماني از بين مي‌رود؟

رياضي علمي است كه حالت تجريد دارد يعني انتزاعي است. مثلاً وقتي مي‌گوييم 3، در عالم واقع هيچ سه‌اي وجود ندارد بلكه اين 3 در ذهن ماست پس ماهيت و ذات رياضي قرار نيست از بين برود و قطعاً رياضي، رياضي است و سختي‌هاي خاص خودش را همچنان خواهد داشت. اما بالاخره از يك جا به بعد بايد رياضي‌وار فكر كرد حتي مثلاً وقتي كه براي خانه مي‌خواهي فرشي بخري.

شما به عنوان مؤلف كتاب و دانش‌آموخته تا مقطع دكتري رياضي، كدام‌يك از فرمول‌ها يا معادلات را در زندگي‌تان به كار مي‌بريد؟ احتمالا تمام زواياي خانه شما بايد 90 درجه باشد اينطور نيست؟

البته من در امور مربوط به منزل تصميم‌گير نيستم ولي در مواجهه با رياضي چاره‌اي جز اين نداريم كه مفاهيم را معنادار كنيم. مثلاً در مثال فرش، وقتي ما مفاهيم را با نقشه فرش منطبق كنيم آن وقت رياضي را كاربردي كرده‌ايم و صد درصد نگاهمان به اطلاعات بافته شده در فرش با نگاه فردي ناآشنا با رياضي فرق خواهد داشت.

يعني فردي كه رياضي خوانده چه جور نگاهي به فرش دارد؟ منظورتان اين است كه فردي كه با رياضي ناآشناست از فرش سر درنمي‌آورد؟

نه منظور اين است كه تمام مدلسازي‌ها و الگوها كه در رياضي ياد گرفته‌اي در انتخاب فرش به شما كمك مي‌كند و باعث مي‌شود نگاه عميق‌تري به نقشه آن داشته باشي و به فلسفه وجودي زيبايي‌ها و نظم و قانون نهفته در آن توجه كني.

شايد ما خودمان خبر نداشته باشيم، اما هر لحظه در زندگي در حال زندگي كردن با رياضي هستيم؛ چه وقتي چيزي را وزن يا متر مي‌كنيم و چه وقتي در و ديواري را اندازه مي‌گيريم و روي كاغذ يك عدد اعشاري مي‌نويسيم.

منبع خبر: جام جم آنلاين      تاريخ خبر: 26/9/90


مطالب مشابه :


تازه های کتب کمک درسی

راهنماي گام به گام جبر واحتمال سال سوم دبيرستان: دبيرستان: كتاب كار سوم &گاج سفيد)




کتب جدید بهمن ماه (طرح کتاب من)

كتاب كار فيزيك 3 سوم رياضي و فيزيك : سوم دبيرستان & رشته علوم مشترك همه رشته ها كتاب سفيد.




زن صيغه اي

سال سوم دبيرستان بودم و فصل امتحانات . روز قبل از امتحان تاريخ بود و كتاب پدر يه خط




تلخي رياضيات را شيرين مي‌کنيم

شود و پرچم سفيد دبيرستان و كتاب اول را كه در كتاب سوم راهنمايي




تلخي رياضيات را شيرين مي‌کنيم

هفته سوم شهریور 1391. هفته دوم شهریور 1391. هفته اوّل شهریور 1391




برچسب :