چگونه رفتار و احساسات خويش را مديريت كنيم!؟

چگونه رفتار و احساسات خويش را مديريت كنيم!؟

انساني كه رشد رواني سالمي داشته باشد،هر گز همه احساسات خود را فرو نميخورد!.وهيچگاه از بر زبان آوردن احساسات خويش تحت شرايطي كه جامعه ميپسندد نيز خود داري نمي كند. به تعبيري ديگر،چون افراد قادرند احساسات خود را كنترل كنند،لذا اجازه بروز و ظهور به احساسات خويش داده ودر بستر زمان آنها را محك زده وپس از سبك وسنگين كردن آنها با توجه به موقعيتها و شرايط جامعه وافراد،ميدانند كه احساسشان به آنها چه چيزي را ديكته ميكند واين ابراز احساسات چه تاثيري ميتواند بر روابط خويش با ديگران وهمچنين موجب چه رفتاري در مخاطب خواهد داشت!.

يك انسان متعادل ورشد يافته،احساسات وعقل او همواره با يكديگر در توازن خواهند بود.ابراز  صحيح احساسات كاري معقول است، اما رفتار بر اساس احساسات،گاه ممكن است نا معقول باشد!!.

بر رسي چند نكته مهم،منظورم را از اين بحث روشن تر خواهد كرد.

اولاً، همه شادماني ها و غمهاي زندگي عميقاً با احساسات ما آغشته وآميخته اند.

ثانياً،انسانها اغلب بوسيله احساس شان جهت گيري و جهت يابي مي كنند( وجود عقل و درايت ممكن است تنها مسير وجهت را متعادل كند).

ثالثاً،اغلب تعارضات و مشاجرات و نگراني ها و دلخوري ها و...بين افراد،ناشي از از واكنش هاي عاطفي است( خشم،حسادت، ناكمي،و...)وهمدلي بين افراد( دلسوزي، نزديكي،ابراز عواطف ، دوستي و...) در اثر ارتباط حاصل ميشود.وبه عبارت ديگر، اين عواطف شما است كه در چگونگي روابط شما با ديگران در حال وآينده تاثير گذار وتعيين كننده خواهد بود.

همه آنچه گفتيم به اين بستگي خواهد داشت كه در چه وضعيت وشرايط زماني و مكاني قرار داشته باشيم كه به آن ((موقعيت))مينامند.

يك موقعيت ميتواند چنين باشد كه با كسي آشنا ميشويد،طرح دوستي ميريزيد،به ابراز علاقه واحساسات ميپردازيد و در اين ربطه احساسي، احساس خويش را بي محابا خرج ميكنيد و از تاثيراتي كه ميتواند در طرف مقابل (گيرنده عواطف واحساسات) بگذارد ودر او تحولي ايجاد كند و گاه صدماتي هم ببيند و...يا به عمد غفلت ورزيد ويا برايتان تاثيرات مخاطب اهميتي نداشته باشد.درهر حال مشاجره و اختلافاتي بروز يافته و اين رابطه را دستخوش نوسانات وتغييرتي كرده و نا گاه مشاهده ميكنيد كه، فشار خونتان بالا رفته، صدايتان بالا ميرود، مكالمات نا خوشايند مبادله ميشود و...واحساس نگراني شديدي بشما دست ميدهد،واز خود ميپرسيد كه حال بايد چكار كرد!؟.

بنظر دوراه پيش رو خواهيد داشت.

الف، راه عاقلانه وسالم.

ب، راه غير عقلايي و مضر.

هر دو حالت،خود به پنج مرحله تقسيم ميشود كه فهرست وار وبصورت اجمالي به آنها اشاره ميكنم.

الف: راه عاقلانه وسالم.

1-      از احساسات خود مطلع باشيد: يعني سعي كنيد ، فكرتان را از اين مشاجرات كاملا دور كنيد،وبه احساس واقعي خويش  بينديشيد!! وآنرا ريشه يابي كنيد.از خود بپرسيد كه، واقعاً چه پيش آمده است!؟چرا اينگونه شده است!؟،آيا از اين جر و بحث خجالت كشيدهايد؟.آيا احساس باختن به شما دست داده است!؟( زيرا او مسلط تر از شما است و هر لحظه هم عصباني تر ميشود).يا بر عكس تصور ميكنيد كه برنده هستيد،چون در ايراد وابراز مطلب از او پيش افتاده ايد؟؟.

2-      احساس خود را قبول كنيد:به اين معني كه، آگاهانه بر احساس خود مسلط شويد وبدان بينديشيد،تا بتوانيد آنرا بخوبي تجزيه وتحليل كنيد. ميزان شدت و ضعف اين احساس را بررسي كنيد. واقعاً ببينيد ،اين بحث شما با اين دوست صرفاً بخاطر بي تفاوتي و بي توجهي و عصبانيت و زودر نجي شما نيست!؟واين عصبانيت وبيتفاوتي ها و... ميزانش چقدر است؟.

3-      احساس خود را بر رسي كنيد:از خود بپرسيد كه، چگونه شد كه، اين بي توجهي و بي تفاوتي و عصبانيت شما منجر به اين مشاجرات شد؟.منبع اين موضوع از كجا نشات گرفت وسر چشمه آن كجا بود؟با برسي اين موضوع و پس از يافتن جوابهاي مذكور وبررسي عاقلانه ويافتن دلايل اصلي آن است كه ميتوانيد اين بحث را به سود خود به پايان ببريد، ويا موضوع را باخته باشد.

4-      احساس خود را گزارش كنيد (فقط حقيقت)).اكنون به غايت عصبانيت و آشفتگي و بهم ريختن حال و روز خود  شده ايد،ابتدا بايد بر خود مسلط شويد واز اين شدت عصبانيت و...بكاهيد.چرا كه، اكنون حرفها وسخناني ميزنيد كه واقعاً دلتان نميخواهد!وكلماتي بزبان مياوريد كه شايسته شما نيست!.پس در چنين حالتي هرگز قضاوت نكنيد!اين نكته واقعاً مهم است.هر گكز بطرف ديگر مشاجره نگوييد كه او مسئول عصبانيت شما است، زيرا كه علت را بايد در خود جستجو كنيد،واقعاً باعث اصلي اين جرو بحث او نيست!،بلكه خود شما مسبب آن ميباشيد!.

5-      احساسات خود را كامل كنيد( نتيجه گيري و استنباط كنيد):به اين معنا كه،به احساسات خود توجه كرده وبه آنها ميدان داده ايد كه خود را ظاهر سازند،آيا در چند وچون اين احساسات از خود سئوال كرده ايد؟ آنها را موشكافي كرده ايد،بالاخره آنها را بيان كرده ايد و در مورد آنها صحبت هم كرده ايد.اكنون چه نتيجه اي عايد شده است؟.به ذهن خود اجازه دهيد كه تصميم بگيرد وبگويد چه راهي درست است وچه راهي غلط؟. بايد خودت قاضي منصف خودت باشي،ودو راه پيش روي تو خواهد بود.

الف:بطرف ديگر مشاجره بگوييد كه با حرفهايش قانع شده ايد و او درست ميگويد وبه جر و بحث خاتمه بدهيد.( البته اين به اين معني نخواهد بودكه، شما جر وبحث را باختهايد،بلكه نشان مي دهد كه شما مسائل را بررسي كرده ايد وبه نتيجه اي كه براي خودتان قانع كننده است رسيده ايد.

ب:يا ميتوانيد تمام  مسائل را ناديده بگيريد.چرا كه ميدانيد علت اين جرو بحث، حساسيت بيش از حد و حالت دفاعي شما بوده است وبايد علتش را صادقانه به شخص مقابل اظهار كنيد.( اين رفتار شما هم به اين معني نخواهد بود كه شما باخته ايد،بلكه توضيح صادقانه شما نشاندهنده،صداقت ودرستي ومنطق روشن شما را ميرساند.

ب: راه غير عقلايي و مضر:

1-ناديده گرفتن احساساتي كه بر انگيخته شده اند: زيان بخش ترين كار اين خواهد بود كه،عصبانيت وخشم خود را ناديده بگيريد وآنرا پنهان سازيد،ويا براي آن دلايل نا معقول دست وپا كنيد. بدانيد كه هر چه بيشتر سعي كنيد اين احساسات را در درون خويش بكوبيد و مخفي كنيد،لجام گسيخته تر ميشود!وبطرق مختلف وگاه به شيوه انحرافي راه خروجي براي خود جستجو خواهد كرد.

2-رد كردن احساسات: بيهوده سعي ميكنيد كه به اطرافيانتان بفهمانيد كه عصباني نيستيد!.چنانچه فكرتان را فقط متوجه مشاجرات كنيد، احساسات خود را رد كرده ايد.بايد به احساساتتان اجازه دهيدكه شما را منحرف كنند. با تظاهر به عدم عصبانيت، جز آنكه به خود صدمه بدني وارد كنيد( درد و زخم معده وفشار خون بالا و...)نتيجه ديگري عايدتان نخواهد شد.

3-تلاش ذهني در جمع آوري دلايل:ميبينيد كه طرف مشاجره كه البته حق هم بجانب اوست، برنده ميشود وديگران را نيز قانع ميسازد.شما نيز با دهان كف كرده و با خشم درحال صحبت هستيد ودائماً از اين در هراسيد كه بادا ديگران وي را تصديق كنند.به همين دليل براي جمع آوري دلايلي كه بتواند  وي را قانع سازد وبكوبد به ذهن خود فشار مياوريد وميخواهيد كه به شاهر گش بزنيد!!.

4-خونسردي و بيخيالي ولا قيدي:از ديگر شيوه هاي مضر،انداختن گناه و تقصير به جانب طرف مشاجره و بيگناه جلوه دادن خويش وبي ارتباط دانستن موضوع با خويش است،واينگونه ميگوييد كه( به من كه ارتباطي ندارد؟ تقصير اوست، اصلاً بمن چه؟ شما فكر ميكنيد كه همه چيز را ميدانيد وهر گز به حرف كسي گوش نميكنيد؟،شما ادعاي بيهوده داريد و...).

5-انكار احساسات:در اينجا مشكل اينست كه شما حتي وجود احساسات را هم انكار ميكنيد!( من هيچو قت دوستت نداشتهام و...)چرا كه در انديشه فريب خويش بر آمده ايد!.دوست داريد فكر كنيد كه اين احساس؛اساساً وجود نداشته است!واكنون مخاطب در صدد آنست كه شما را عصباني كند ونشده ايد!.ولذا در انتها شما با اين افكار غير منطقي احساس خود را ناديده مي گيريد و فكر ميكنيد كه با خوردن دو عدد قرص مسكن،يا....حالتان بهتر ميشود ومسئله براي هميشه حل خواهد شد!!!.

سخن آخر: محبوبيت و مورد علاقه بودن، از نيازهي رواني بسيار مهمي است كه از كودكي تا پيري باانسان همراه است.دوست داشتن ومهرباني كردن و...در زمره ويژه گي هاي اساسي انسان است.اما آيا ميتوان كسي را دوست داشت ولي اورا درك نكرد و نفهميد!؟.بدون اين زمينه ها،انسان خود را يك بيگانه احساس خواهد كرد.هميشه تنها وهمواره بيگانه،گوشه نشيني در انتظار اوست،چرا كه با ديگران ارتباطي براساس درك واحساس ندارد.واين يك قانو ن است مثل قانون جاذبه!!.سخن در اين باب فراوان است كه در اين اجمال نميگنجد. تنها آرزو دارم كه همگان در ابراز احساسات، علاقه ،مهرباني و...از سر صداقت و درستي و حقيقت عمل كنيم وبا درك موقعيت خويش، سن وسال،و... همه جوانب را بررسي واز همه مهمتر تاثيري كه اين ابراز احساسات بر ديگران خواهد داشت كه گاه لطمات سنگين عاطفي و...را در بر دارد، نسبت به گفتار، كردار ورفتار خويش سنجيده تر عمل كنيم.


مطالب مشابه :


"غــم و شـــادي" از منظر دين (sorrow and happiness)

"غــم و شـــادي" از منظر دين sorrow and happiness. غم‌ و شادی‌ از انفعالات‌ و کیفیات‌ نفسانی




بسترسازى قرآن در مدیریت اعتدال‏‌گرایانه غم و شادى

نوای نینوا - بسترسازى قرآن در مدیریت اعتدال‏‌گرایانه غم و شادى - آموزشگاه تخصصی مداحی




بسترسازى قرآن در مدیریت اعتدال‏‌گرایانه غم و شادى

بخش اول. چکیده. غم و شادى از مهم ترین احساسات طبیعى انسان است که باید با مدیریت صحیح، بجا و به




رازهای پنهان مدیریت

مدیریت - رازهای پنهان مدیریت - - در شادی و غم کارمندان خود شریک




چگونه رفتار و احساسات خويش را مديريت كنيم!؟

کشکول بی‌غم - چگونه رفتار و احساسات خويش را مديريت كنيم!؟ -




مدیریت شادی

مدیریت شادی. شادی در مقابل غم وافسرگی یکی از حالات روحی ما انسانها است که برای سلامتی جسم




یادداشتی بر مصاحبه شاعری كه شعرش بوی غم دارد

بهبود مدیریت - یادداشتی بر مصاحبه شاعری كه شعرش بوی غم دارد - مدیریت ومدیریت زمان - بهبود




برچسب :