اشعار فایز دشتستانی

سحر گه ز نوای مرغ گلزار
سرم پر شور گشت و دیده بیدار
به هر گل بلبلی فایز نواخوان
چه خوش باشد نشستن یار با یار

خم ابروست یا شمشیر بهمن
مژه یا نیزه یا تیر تهمتن
بت فایز منیژه سان به یکبار
به چاهم در فکن مانند بیژن

ز کشت و پیچ این شلوار رنگین
خرامان رفتن و این وضع سنگین
کند مجبور فایز را در آخر
که مجنون وار خارج گردد از دین

بتا در گوش ، گوش آویز داری
لب می گون شکر ریز داری
بشارت می دهد این دل به فایز
دلی در سینه مهر انگیز داری

به قامت مظهر سرو رسایی
به طلعت دلفریب و جانفزایی
تو با این قامت و حسن خداداد
هزار افسوس ای مه ، بی وفایی

خروس امشب بداده هرزه خوانی
مگر وقت سحر امشب ندانی ؟
اگر بیدار گردد یار فایز
به بالت تیر تا شهپر نشانی

سحر گه چون ز مشرق ماه خاور
برون آید جهان گردد منور
خوش آن ساعت مه فایز ز مغرب
برون آید چو حوران بسته زیور

گهی که یادم آمد صحبت یار
لب و دندان و زلف و چشم و رخسار
دل و دین و قرار و صبر فایز
فکندند در طلسم چار در چار

دلا گر زار گریم بر تو شاید
که هر جا تیری آید بر تو آید
دل فایز ، مگر داری تو گوهر
که هر گلرخ تو را خواهد رباید

مرا شب سیل آه از دل برآید
که یادم از دو زلف دلبر آید
نشیند چشم در ره ، فایز هر شب
که شاید یارم از سویی در آید

ز آب و آتش و از خاک و از باد
خدا رخسار خوبان را صفا داد
چو چشم ما نظر بگشاد ، فایز
غضو ابصارکم را کرد ارشاد

بخش دوم:

گذشت ایام گل ای بلبل زار
بکن چون من ز هجران ناله بسیار
گل تو سر زند هر ساله از نو
گل فایز نمی روید دگر بار

--

مه بالا نشین پایین نظر کن
به مسکینان کلامی مختصر کن
بتا فایز غریب این دیار است
محبت با غریبان بیشتر کن

--

دلم را جز تو کس دلبر نباشد
به جز شور توام در سر نباشد
دل فایز تو عمدا میکنی تنگ
که تا جای کس دیگر نباشد

--

بهار آمد زمین فیروزه گون شد
به عزم سیر دلدارم برون شد
به گل چیدن در آمد یار فایز
همه گل ها ز خجلت سرنگون شد

--

سر و زلف تو آشوب جهان شد
اسیر زلف تو پیر و جوان شد
هنوزم اول دنیاست ، فایز
که بر پا فتنه آخر زمان شد

--

شب آمد تا شب وصلم دهد یاد
دهد خاک وجودم جمله بر باد
یقین میسوخت فایز ز آتش دل
نمی کردش گر آب دیده امداد

--

سحر در خواب دیدم با دل زار
که سر بنهاده ام در دامن یار
نبودم راضی از این خواب فایز
که تا محشر شوم والله بیدار

--

هر آن کس عاشقست از دور پیداست
لبش خشک و دو چشمش مست و شیداست
بود فایز مثال روزه داران
اگر تیرش زنی خونش نه پیداست

--

بتا بیژن صفت در چه گرفتار
منیژه وار اگر هستی وفادار
کمند زلف بگشا چون تهمتن
تو فایز را ز چاه غم برون آر

--

مرا هم ساق و هم زانو کند درد
کمر با ساعد و بازو کند درد
به هر عضو تو فایز پیری آمد
جوانی رفت و جای او کند درد

بخش سوم:

۱

نه یادم می کنی نه می روی یاد
به نیکی باد یادت ای پریزاد
عجب نبود کنی فایز فراموش
فراموشی است رسم آدمیزاد

2

به سیر باغ رفتم باختم من
نظر بر نوگلی انداختم من
اللهی دیده فایز شود کور
که دلبر آمد و نشناختم من

3

ندانم ای غالم از چه دشتی ؟
در ایام جوانی خوش گذشتی
گذشتی از بر چشمان فایز
چو عمر رفته رفتی برنگشتی

4

سر زلف تو جانا لام و میم است
چو بسم الله الرحمن الرحیم است
به هفتاد و دوملت برده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است

5

صنم عشق تو همچون نار نمرود
مرا در منجنیق عشق فرسود
خلیل آسا رود فایز در آتش
تو «قل یا نار کونی برد » کن زود

6

دلم در نزد جانان است امشب
چو مرغ نیم بریانست امشب
کبابی از دل فایز بسازید
که سروناز مهمانست امشب

7

دل من همچو هدهد در سبا شد
خیالم چون سلیمان در قفا شد
دل فایز ز استحضار بلقیس
مثال آصف ابن برخیا شد

8

مرا ز آنروز قصه مشکل آفتاد
که کار من رجوعش با دل افتاد
ملامتهای خلق و خیر فایز
همه بی صرفه و بی حاصل افتاد

9

خداوندا جوانیم به سر رفت
درخت شادکامی بی ثمر رفت
درخت شادکامی عمر فایز
سر شام آمد و بانگ سحر رفت

10

اگر دورم من از تو ای پریزاد
فراموشم نکن زنهار زنهار
همان عهدی که با تو بست فایز
وفادارم اگر هستی وفادار


مطالب مشابه :


شروه و دشتی

فایز دشتی - شروه شروه قلمداد می شود و مردم استان گاهی به جای شروه خوانی از لفظ فایز خوانی




ارسلان | فایز جوانی

آواهای ایرانی - ارسلان | فایز جوانی - تک آهنگها و تک ترانه برچسب‌ها: موسیقی, فایز خوانی




فایز اسطوره عشق و عرفان است

فایز دشتی - فایز فایز آغازگر صوتی بنام شروه بوده واز این بابت به شروه فایز‌خوانی هم می




دانلود کلیپ

با عرض سلام اینجانب مجتبی سعیدی اهل روستای کردوان سفلی دشتی و هم ولایتی فایز می باشم .




نوحه های بوشهری (دانلود)

نوحه خوانی و مداحی در استان بوشهر از جایگاه والایی برخوردار است و با شور و هیجان فایز دشتی




دانلود شروه بوشهري پولاد اسماعيلي((به روي ادمه مطلب))

دانلود شروه خوانی پولاد این هم چند شروه جدید برای دانلود:(فایز خوانی برای




فاتحه فایز

فاتحه فایز. شهردار نخل تقی 24 و 25 اسفند برنامه ای در قالب شب دوبیتی خوانی وشروه خوانی با




مراسم بزرگداشت نوه فایز دشتی در شهرکاکی

فایز دشتی کرد.در طی جلسه آقایان رسول حسینی و محمود محمودی دقایقی را به شروه خوانی




اشعار فایز دشتستانی

دالکی - اشعار فایز دشتستانی خروس امشب بداده هرزه خوانی مگر وقت سحر امشب ندانی




برچسب :