خاطره یک نماز

خاطره یک نماز

حدود سی سال قبل هیجده یا نوزده ساله بودم . برای پیگیری کاری اداری به تهران آمده، و در یکی از مسافرخانه های حوالی میدان توپخانه (امام خمینی فعلی) اقامت کرده بودم . اداره ای که باید به آن مراجعه می کردم در اطراف میدان انقلاب فعلی قرار داشت . تا آنجا که به خاطر دارم، در حوالی آن اداره، مسجدی نبود . از میدان انقلاب تا میدان فردوسی و بعد از میدان فردوسی تا نزدیکی های میدان توپخانه هم مسجدی سراغ نداشتم . (هنوز هم - در این مسیر - از میدان انقلاب تا حدود یک ایستگاه اتوبوس مانده به میدان امام خمینی، مسجدی ساخته نشده است!) .
 
آن روز کارم در آن اداره به درازا کشید و نتوانستم نماز ظهر و عصرم را بهنگام بخوانم . وقت برگشتن - بی خبر از اینکه در مسیرم مسجدی نیست - پیاده به راه زدم تا در راه، مسجدی پیدا کنم و نمازم را بخوانم . آنقدر آمدم و جایی پیدا نشد، تا به حوالی میدان توپخانه، خیابان کوشکی رسیدم . کوشکی، خیابانی قدیمی، به بست و عریض است که یک ضلع از اداره مرکزی پست و یک ضلع از ساختمان وزارت امور خارجه در آن قرار دارد . علاوه برآن، آن روزها اداره مرکزی پلیس تهران نیز اواسط همین خیابان بود .
 
وقتی به این خیابان و درست روبروی قرارگاه مرکزی پلیس رسیدم، دیدم چیزی به غروب آفتاب و قضا شدن نماز ظهر و عصر نمانده است . در حیص و بیص اینکه چه بکنم و چه نکنم، یکدفعه به ذهنم رسید که همانجا، در پیاده رو، به نماز بایستم .
 
انجام چنین کاری، آن هم در چنان زمانی و چنان شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، که مذهبی بودن یک جوان در شرایط عادی اش هم برای عوامل امنیتی رژیم حساسیت برانگیز بود، بسیار غریب (در واقع بی سابقه) بود، و نیاز به جسارتی ویژه داشت . به خصوص اگر قرار بود این عمل در برابر قرارگاه مرکزی پلیس تهران نیز انجام بگیرد .
 
من هم کم و بیش از این عوارض و پیامدهای احتمالی آگاه بودم . با این همه، دغدغه و نگرانی قضا شدن نماز و فوت وقت آن، آنقدر بود که بر این حساب و کتاب ها غلبه کرد . پس، به داخل باغچه توی پیاده رو رفتم، کفش ها را درآوردم، روی چمن های نرم و کوتاه و مرطوب، رو به قبله ایستادم و «تکبیرة الاحرام » را گفتم .
 
در همان حین خواندن نماز و اتمام آن، نگاه های به شدت تعجب آمیز و حتی یکه خوردن و توقف کوتاه برخی از رهگذران را، برای دیدن بهتر این اتفاق غریب - در آن زمان - احساس می کردم و می دیدم . اتفاق دیگری نیفتاد و نماز با همه دست و پا شکستگی و تاخیرش تمام شد . اما، خاطره اش برای همیشه در یادم ماند .
منبع: پايگاه حوزه نت / موعود جوان


مطالب مشابه :


مسافرخانه های تهران، مهمانپذیر در تهران، لیست آدرس و تلفن

یکی از انتخاب های مسافران در سفرهای کوتاه مدت و خصوصا کاری به تهران، اقامت در مسافرخانه ها و مهمانپذیرها است. مخصوصا زمانی که هزینه اقامت یکی از معیارهای اصلی باشد. در ادامه لیست کاملی از مسافرخانه های تهران به همراه آدرس و شماره تلفن آنها آماده کرده ...




مسافرخانه تهران

مسافرخانه های ارزان ایران - مسافرخانه تهران - ... مسافرخانه های ارزان ایران · مسافرخانه تهران. تهران مسافرخانه نیکو ۰۲۱۳۳۹۰۷۴۷۳. + نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم شهریور 1391ساعت 14:19 توسط مسافر | نظر بدهید · صفحه نخست · پست الکترونیک




از هتل ها و مسافرخانه های ملارد چه خبر ؟

به دوستم گفتم: ديدي، هتل و مسافرخانه يوخدور، بنا بر اين همينجا مهمان هستي! دوستم نپذيرفت و گفت: ولي من راحت نيستم. حقيقت را بخواهي بخشي از اين اصرار به خاطر آسايش خودم هست. چند ساعت بعد، دوستم راهي تهران شد و در يکي هتل هاي اطراف ميدان ...




اخبار

گلچهره به دنبال او به تهران مي آيد و اين مساله سرآغاز ماجراهايي است که در سريال به تصوير کشيده خواهد شد. تصويربرداري اين سريال از 18 تيرماه در يکي از مسافرخانه هاي خيابان چراغ برق تهران آغاز شده است. «پايان نمايش» به تهيه کنندگي رضا انصاريان ...




سفري که اي کاش نمي رفتيم! و فقری که ای کاش نبود!

بگذريم و بيشتر از اين حالتان را خراب نکنم. صد رحمت به مسافرخانه هاي ميدان راه آهن تهران. به هر مصيبتي بود اين شب را صبح کرديم، که اگر مجبور نبوديم هيچ وقت به اين مسافرخانه ها نمي رفتيم. پنج شنبه را براي غار قوري قلعه، تاق بستان و بيستون ...




در حسرت شانزه لیزه! - باقری

بعد ما را به مسافرخانه کوچکی در داخل فرودگاه بردند که صد رحمت به مسافرخانه های محله عرب های تهران! با اتاق هایی به اندازه یک سلول انفرادی وتخت هایی که روی هم قرار داشت و گفتند که حمام شما هم با دیگران مشترک است (نوعی گرمابه .




خاطره یک نماز

خاطره یک نماز. حدود سی سال قبل هیجده یا نوزده ساله بودم . برای پیگیری کاری اداری به تهران آمده، و در یکی از مسافرخانه های حوالی میدان توپخانه (امام خمینی فعلی) اقامت کرده بودم . اداره ای که باید به آن مراجعه می کردم در اطراف میدان انقلاب فعلی قرار داشت .




12 اسفند؛ محاکمه "کفتار پیر تهران" به اتهام تعرض به دختران بیمار

با توجه به سوابق متهم در بلامکان بودن و احتمال تردد "محمدعلي" در مسافرخانه هاي منطقه باب همايون ، بلافاصله تصوير وي در اختيار مديران مسافرخانه هاي منطقه قرار داده شد تا در صورت شناسايي، بلافاصله موضوع به پايگاه هفتم پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام ...




مولا ويلا نداشت !!!

*7- در اين شعر به يكي از خيابان هاي قديمي در جنوب شهر تهران (ميدان توپخانه) به نام «ناصرخسرو» اشاره مي شود كه كانون اقتصاد قاچاق و تبه‎كاري‎هاي خاص بود. قديمي‎ترين مسافرخانه هاي تهران كه بيشتر مأمن مهاجران بي‎كار روستايي و شهرستاني بود در اين ...




معرفی بافت قدیم تهران و بناهای آن ( بافت عودلاجان )

این تحولات را نفوذ فعالیت های دست دومی که در این بخش جذب می شدند تا سرعت داده مشکلات عودلاجان را می توان به اجمال ، اینگونه برشمرد : 1)مسافرخانه ها سبب افزایش جمعیت غیر بومی شدند که اینک همان جا زندگی و کار می کنند . 2) نفوذ صنایع و احداث ...




برچسب :