سفرنامه همدان قسمت آخر(طبیعت گردی در نخستین پایتخت)
مگر میشود تا همدان آمد و از پدیده های طبیعی شگفت انگیزش دیدن نکرد. حالا کهکتاب شکوهمند تاریخ سرزمینمان را در همدان ورق زدیم و با بزرگانی که در این دیار جاودانه گشته اند دیداری تازه کردیم، وقتش رسیده تا به دل طبیعت بزنیم و از پدیده های طبیعی که با نام همدان گره خورده دیداری کنیم اما قبل از اینکه به سراغ گل سرسبد آنها برویم میخواهیم سری به موزه منابع طبیعی شهر در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی بزنیم تا از مجموعه گرانبهای کم نظیرش دیدن کنیم؛ مکانی برای مطالعه و تحقیق پژوهشگران و همه علاقمندان علوم طبیعی و حیات وحش؛ گنجینه ای با هزاران گونه گیاهی و جانوری از انواع پستانداران، پرندگان و خزندگان تا حشرات و آبزیان اعماق اقیانوسها! پس اگر اهلش هستید بزنید برویم...
موزه منابع طبیعی همدان در سال 1351 (دوره پهلوی دوم) به همت «استادعلیزاده» از اساتید برجسته دانشگاه منابع طبیعی و دانشجویان علاقه مند و خوش ذوق ایشان، در دبیرستان پهلوی سابق بنا نهاده شد و در مدت کوتاهی چنان توسعه یافت تا به فضایی بالغ بر دوهزارمترمربع با سالنهای متعدد رسید؛ سالنهایی که هریک به گونه خاصی از موجودات زنده اختصاص یافته اند
این موزه، گنجینه ای از موجودات زنده روی زمین محسوب میشود که دیدنش برای علاقمندانی چون همسر بنده که شیفته فیلمهای مستند حیات وحش است،بسیار جذاب است. همچنین این مکان یکی از مراکز مهم تحقیقاتی دانشجویان رشته های مربوطه نیز میباشد و اغراق نیست اگر بگویم در ایران که سهل است حتی در خاورمیانه نیز کم نظیر است
موزه علاوه بر گونه های مختلف گیاهان و جانوران دارای نگاره های سنگی حک شده، ابزار و ادوات سنگی و مفرغی مکشوفه از کوههای زاگرس و سایر نقاط ایران مربوط به چهارده هزار سال قبل میباشد. این تصاویر بازسازی زندگی انسانهای نخستین آن روزگاران است، قدمت این نگاره بز کوهی بین ده تا بیست هزار سال قبل تخمین زده شده
در موزه آنقدر تنوع موجودات است که مطمئنا" هر فردی بنا به سلیقه اش میتواند علایق خود را در آن بیابد از انواع مورچه و ریزترین حشرات بگیر تا اسکلت نهنگ و برخی اعضا و جوارح تاکسیدرمی شده اش. خلاصه اینطور بگویم اینجا از شیر مرغ تا جان آدمیزاد فراهم است
از جنین انسان تا انواع آبزیان و ماهیها و پرندگان و پستانداران تاکسیدرمی شده در معرض نمایش قرار داده شده اند
در تکمیل طبیعت گردی به سراغ شاخصترین اثر طبیعی همدان و یکی از زیباترین پدیده های طبیعی جهان میرویم جایی در 75 کیلومتری همدان، معرف حضور همگان! «غار علیصدر» برای رفتن به این غار از جوار شهر «لالجین» عبور میکنیم شهری که انگار تاروپودش را با سفال و آبگینه بافته اند، پایتخت سفال ایران که همه مردمش انگار دست اندرکار ساخت یا بیزینس سفالند و تمام فروشگاههای شهر انگار جز سفال کالایی برای عرضه کردن ندارند. از آنجایی که ما در همدان مهمان یکی از دوستان دانشگاهی هستیم به اتفاق ایشان راهی کارگاه سفال خانوادگی آنها میشویم تا از نزدیک با مراحل ساخت و ساز آن آشنا شویم
در کارگاه، استاد برایمان از نحوه ساخت سفال میگوید. اینکهخاکاولیه سفالسفتوکلوخمانند استو باید کوبیده و نرم شود سپسداخلتغارهایآهنییابشکهریختهباآبمخلوطوبابیلخوب همزده شود. دوغابگلآماده شده نیز چندینبار الکمی شود وپسازچندروزگلبهمرحلهایازقواممیرسدکهمناسبورزدادنو شکل گرفتن است. بعد استاد پشت چرخ میرود و گل آماده را با حرکات هنرمندانه و ماهرانه دست و پا به کوزه ای بدل میکند. بعد به ما این فرصت را میدهد تا یکییکیپشتچرخسفالرفتهو استعدادمان را نشان دهیمو در پایان گلی مچاله شده و بدقواره و ناامیدی استاد ... همینقدر می آموزیم که سفالگری حرفه ای پرمشقت است و به سالها ممارست نیاز داردکوره سفالگری مرحله بعدی کار است و پس از پخت در کوره، آماده رنگ و لعاب و طرح و نقاشی است. اینجاست که درمیابیم باید بر این هنر اصیل نیاکانمان ارج نهیم پس به پاس همه این زحمات، نفری یک قلک و تعداد زیادی ظروف سفال آبی لالجین نیز به یادگار میخریم که حالا همگی زینت بخش خانه های ما هستند
از شما چه پنهان آنقدر آب در این کوزه ها و دوغ در آن پارچها و آبگوشت در آن کاسه ها خوردنیست که نگو و نپرس. حالا به ظروف سفالی و کاسه کوزه ها و خمره هایی که از قدیم در خانه داشتیم به چشم یک گنج گرانبها و یک اثر هنری نفیس نگاه میکنم
اما دردناکترین خاطره سفرمان از لالجین دیدن سفال و سرامیک چینی در ویترین فروشگاههای آنجاست آنقدر خوش رنگ و لعاب و خوش خط و خالند که در نگاه اول چشم همه مان را میگیرند و یکراست به سراغشان میرویم ولی همینکه میفهمیم دست هنرمندان میهن آن نقش و نگارها را نیافریده، میل تصاحبشان از بین میرود. وقتی علت وجود این کالاهای اجنبی را از دوستمان آقای نظیری که جد اندرجدش سفالگر بوده اند جویا میشویم میگوید که مراحل ساخت ظروف سفالی بسیار سخت و قیمت آن در مقابل زحمتش، ناچیز است بنابراین برای یک تاجر سفال به صرفه تر است که جنس چینی را به فروش برساند تا سفال لالجین. و این امر مایه تأسف بسیار است که چرا در کشور ما از هنر و هنرمند هیچ حمایتی نمیشود
یادم می آید که در سفرم به قمصر کاشاننیز واژه گلاب چینی به گوشم خورد اولش فکر کردم فروشنده با ما شوخی دارد ولی خیلی زود به جدی بودن بحث پی بردم و فهمیدم عده ای از تاجران گلاب، گلاب چینی را وارد و به نام گلاب قمصر به مشتری میفروشند چون برایشان ارزانتر تمام شده و سود بیشتری عایدشان میشود. در کرمانشاه نیز شاهد گیوه چینی بودم.البته بخشی از آن هم برمیگردد به خودمان. اینکه آیا مسئله حمایت از هنر و هنرمند در خرید کالا اصلا" برایمان اهمیتی دارد یا اینکه زرق و برق بیشتر و قیمت پایینتر همه چیز را تعیین میکند؟ کاش میدانستیم که با خرید کالای داخلی مرهمی زده ایم بر دستان پینه بسته هنرمندی که تمام قوای بدنی اش را به کار میگیرد و شرشر عرق میریزد تا خاکی را به هنر کیمیا کند
لالجین را با یک سبد کوزه و سفال و صد سبد خاطره ترک کرده و راهی بزرگترین غار آبی جهان میشویم؛غاری در روستایی به نام علیصدر در ارتفاع 2100 متری دریا که در دل رشته کوههای زاگرس جاخوش کرده. غاری با دوازده کیلومتر طول که تنها دوکیلومتر آن قابل بازدید است. البته این را هم بگویم که غار آبی قوری قلعه در کرمانشاه با سیزده کیلومتر طول کمی از غار علیصدر بزرگتر است ولی از آنجاییکه تنها نیم کیلومتر آن قابل بازدید است قابل مقایسه با علیصدر که دو کیلومتر فضای بازدید دارد نمیباشد. از سالنی که هیچ سنخیتی با غار ندارد و بیشتر به سالن انتظار فرودگاه شبیه است بلیت ورودی تهیه و آماده غارنوردی میشویم. ناگفته نماند در ایام تعطیلات تهیه بلیت با مکافات بسیار همراه است و باید از صبح زود اقدام به تهیه آن کرد بلکه تا عصر موفق بهبازدید از غار شد
این غار از معدود غارهای آبی جهان و تنها غار تالابی ایران است که قابل قایقرانی میباشد. این تالاب یا دریاچه از به هم پیوستن رشته آبهای درون غار تشکیل شده پس در همان ابتدای ورود جلیقه های نجات را میپوشیم چراکه نفوذ در غار و گشت وگذار در آن بدون قایقرانی ممکن نیست
قدمت غار به دوران ژوراسیک باز میگردد (دوره دوم زمین شناسی)، چیزی بین 136 تا 190 میلیون سال قبل! تصورش را بکنید این قندیلها این دیوارها این سقفها و این چلچراغهای باشکوه طبیعی صدونود میلیون سال عمر دارند و این موضوع خود به تنهایی گواهی بر عظمت غار میباشد
اما بشنوید قصه کشف غار را که در نوع خود شنیدنی است. مردم روستاهای مجاور از دیرباز کمابیش از وجود چشمه های آب در شکاف کوه و در دل این غار مطلع بوده اند و همواره از آب خنک و گوارای آن به عناوین مختلف بهره برداری میکردند البته در آن روزگاران دهانه غار بسیار تنگ و تنها حدود 50 متر از آن قابل نفوذ بوده بعد از زلزله سال 1336 شکافهایی در غار پدیدار و فضای بیشتری از آن نمایان میگردد.
اما اولین کنکاشهای غار در سال 42 توسط یک هیئت چهارده نفره از کوهنوردان همدان آنهم با ابتدایی ترین امکانات موجود مثل فانوس و تیوب و لاستیک شکل گرفت پس از آن اهالی روستاهای مجاور و سایر علاقمندان نیز به همیاری هیئت کوهنوردان آمده و با همت اهالی روستا و اداره تربیت بدنی شهرستان مسیر ورود به غار تسهیل، دهنه نیم متری غار گشادتر و فضای قابل ملاحظه ای جهت بازدید آماده شد، چند قایق خریداری و روشنایی درون غار تأمین شد، کف غار بتون و مناسب پیاده روی گردید.
پس از تبلیغات و معرفی غار در رسانه ها سیل علاقه مندان از سراسر ایران روانه غار شد. اما همت خودجوش این کوهنوردان بزرگ سرانجام هیئت دولت و در رأس آنها شخص شاه را عازم غار نمود.
ورود شاه به غار علیصدر را باید نقطه عطفی برای غار و اهالی روستاهای مجاور دانست چراکه در فاصله کوتاهی پس از بازدید، جاده های بین روستایی منتهی به غار همگی آسفالت و همه روستاها مجهز به سیستم برق رسانی شدند، محوطه بیرونی غار ساخته و مهمانسرای جهانگردی برای پذیرایی از توریستهای ایرانی و خارجی دایر گردید و در اندک زمانی این غار به یک مکان تفریحی توریستی بزرگ جهانی بدل گشت.
بسیاری از طبیعت گردانی که موفق به دیدن غارهای آبی معروف جهان شده اند اقرار کرده اند که تنها در یکی دو کشور نظیر استرالیا و فرانسه مشابه چنین غاری را دیده اند
وقتی سوار بر قایق از دریاچه های وسیع و دالانهایپیچ درپیچآبیعبور میکنی در حالیکه چلچراغهایی باشکوه بالای سرت میدرخشند و هراز گاهی احجامی شگفت انگیز که دست طبیعت آنها را چون مجسمه حیوانات، اشیا و شخصیتهای مشهور تراشیده، میبینی ناخودآگاه در مقابل اینهمه شکوه و عظمت سر تعظیم فرود می آوری و در سکوتی معنادار به خالق این زیباییها می اندیشی
آب درون غار گرچه آشامیدنی نیست ولی آنقدر زلال و خنک است که میتوان اعماق آب را به وضوح دید عمق این آب کهازچشمههایزیرزمینیمیجوشد در بعضی نقاط به 14 متر هم میرسد.
قندیلها و احجام استلاگتیتی که زینت بخش سقف و دیواره های سراسر غار هستند به اشکال مختلفی همچون شیردوسر، پنجه عقاب، تمساح، کبوتر و... و کلماتی چون الله و لااله الا الله شباهت دارند
دوستان سفر تابستانه ما در اینجا به پایان میرسد.خدا را سپاس میگویم که سعادتی نصیب شد تا بتوانیم برگهایی دیگر از تاریخ سرزمینمان را ورق بزنیم و نادیده های بسیار ببینیم و بر کوله بار تجربه خود بیافزاییم. پس تا سفری دیگر خدانگهدار
پایان
مطالب مشابه :
روز دهم( همدان - غار علیصدر - دورود)
غار علیصدر قیمت بلیط ورودی غار در سال ۱۳۵۲ کوه نوردان همدان دهانه و ورودی غار را
اندکی در مورد همدان و سنندج
روز اول دیدار از غار علیصدر بود و همدانُ، غار علیصدر نسبت به ورودی غار و درهمین
عار علیصدر همدان
غار علیصدر تنها غار تالابی تا نزدیکی دهانه ورودی غار بالا بیاید و امکان قیمت سکه. پی سی
غارعلیصدر......
استفاده عمومی از غار علیصدر در محل دهنه ورودی که در شمال رشته گران قیمت.
صدای تیشه فرهاد
و کنار ورودی «غار های «غار علیصدر و اختلاف قیمت یک دستگاه
سفرنامه همدان قسمت آخر(طبیعت گردی در نخستین پایتخت)
«غار علیصدر» برای رفتن به بسیار سخت و قیمت آن در مقابل است بلیت ورودی تهیه و
سفرهای برون مرزی (آخرین قسمت): خاطرات سفر لبنان (آخرین قسمت) - غار جعیتا
گان را به مقابل ورودی غار خشک غار علیصدر و کیفیت غذا و قیمت، نظارت
واقعیت های خنده دار و تلخ
یعنی به عبارتی قیمت فحش غار علیصدر به قندیلاش من دانشجوی پرستاری ورودی 89 این وبلاگ
برچسب :
قیمت ورودی غار علیصدر