برنامه ریزی خطی
کاربرد برنامه ریزی خطی در فعالیت های کشاورزی روستاهای گیلان
سهراب کرد رستمی 1مسعود گلدوست آذری 2
چكيده :
چهلوشش درصد جمعیت استان گیلان در مناطق روستای زندگی می کنند که این آمار در بعضی از شهرستانهای استان گیلان همچون شفت، تالش و فومن به مرز 86 ، 72 و 70 درصد نیز می رسد، ولی با درنظر گرفتن نرخ بالای بیکاری در استان گیلان، مخصوصاً در مناطق روستایی که از مزیت های نسبی فراوانی نیز برخوردار هستند به نظرمی رسد که برای غلبه بروضعیت موجود ترویج فعالیت هایکارآفرینانه، این امکان را به وجود خواهد آورد که هر چه سریعتر جوامعروستایی در استان گیلان به توسعه و پیشرفت اقتصادی دست یابد. ولی كمبود درآمد عامل مهمي است كه اگر براي آن چارهاي انديشيده نشود اجازه نميدهد طرحهاي توسعه روستايي به ثمر بنشيند و روستاها توسعه يافته و از حركت ساکنان آن به سمت شهرهاي بزرگ کاسته شود . كمبود درآمد روستاييان ناشي از چندين مساله است: 1 - افزايش جمعيت روستاييان (مقدار مطلق) 2 - بيكاري (كامل يا فصلي) 3 - بهرهوري پايين افراد و منابع 4 - عدمجذابيت براي سرمايهگذاري 5 - ضعف فضاي كسب وكار 6 - محدودیت منابع و کوچک شدن قطعات زمینهای زراعی متعلق به یک فرد ، به همین علت بسیاری از کشاورزان در روستاهای گیلان وادار شدهاند که در راستای دستیابی به سطح درآمدی بالاتر با قطعیت زیاد، در کنار کشت زراعی خود به دنبال فعالیت های دیگری باشند . اقدامات دولت، از طریق اعطای تسهیلات اعتباری و غیره باعث گردیده که حوزه های مختلفی برای افراد خانواده در زمینه های مختلف از جمله کسب و کار خانگی[1] ، کسب و کارهای خانوادگی[2] و کسب و کار روستایی[3] به وجود آید،که محوریترین فعالیتها در روستا توجه به اشتغال در بخش کشاورزی است . اما کشاورزان گیلانی به دلیل منابع محدود در استفاده از پتانسلهای بخش کشاورزی در زیرشاخههای متعدد آن با در نظر گرفتن امکاناتی که دارند، با تصمیمگیری بهینه تخصیص منابع مواجهند . لذا توسعه و گسترش استفاده از برنامه ریزی خطی به طور عام و استفاده از مدل برنامهریزی خطی چند بخشی به طور خاص این امکان را برای روستائیان استان گیلان به وجود می آورد که بخشهای مختلف و نسبتاً مستقل یک واحد زراعی را مورد بحث و توجه قرار دهند، در این وضعیتی امکان تخصیص مشترک منابع تولیدی محدود کننده بین فعالیت های مختلف کشاورزی به صورت هم زمان مطرح میشود ، که با طراحی انواع برنامه ریزی های خطی در داخل واحد تولیدی و در بین کشاورزان منطقه، به جهت نوآوری در ارائه روشی جدید در فرآیند تولید،یافتن منابع جدید و به وجود آمدن یک تشکیلات منسجم تداعی کننده نظریات شومپیتر در جامعه است ، و از آن به عنوان مظاهر ورود به دنیای نامتناهی کارآفرینی می توان نام برد و تحت عنوان یک حوزه علمی نوظهور به آن پرداخت، با استفاده از طراحی چنین الگوهای مناسبی، فرصت ها در جهت تولید کالا و خدمات نوین کشف یا خلق می شود تا پس از ارزیابی در اختیار جامعه قرار داده شود. در چنین شرایطی است که افراد کارآفرین این امکان را بدست خواهند آورد که بطور فردی یا گروهی با استفاده از این فرصتها در پرتو ارزشهای جامعه خلق ارزش نمایند.
کلمات کلیدی: برنامه ریزی خطی، روستا، توسعهروستا،کسب و کار، اشتغال، اشتغالکشاورزی ،کارآفرینی
مقدمه:
از آنجاييكه در اكثر مناطق جهان، روستاها از جمله نواحي فقير درحال فرسايش محسوب ميشوند، انديشمندان و سياستگذاران تمامي كشورهاي دنيا توجه خاصي را معطوف به امر توسعه روستايي و رفع مشكلات و معضلات آنها نمودهاند. امروز صاحبنظران بينالمللي بر اين اعتقاد هستند كه بايد جداي از سياستها و استراتژيهاي كلان توسعه و توسعه اقتصادي (كه بسيار مهم هم هستند) به طور ويژه و مشخص به امر توسعه روستاها و ريشهكني فقر گستردهاي كه بر آنها حاكم است نيز پرداخت.مشكلات و معضلات روستاها در تمامي جهان ناشي از دو مساله اساسي است. يكي كمبود امكانات اجتماعي(ضعف زيرساخت) و ديگري كمبود درآمد (ضعف اقتصادي)(میرزاامینی 1383 ). بعد از جنگ جهانی دوم گرایش حاکم در نظریات توسعه، به طور کلی، متوجه مقابله با فقر و بهبود شرایطزندگی مردم بود و جوامع انسانی به منظور دستیابی به توسعه پایدار توانمندسازی و ظرفیتسازی محیط های انسانی را به عنوان کانون و پارادایم جدید توسعه مشارکتی، نامتمرکز و نهادگر مورد توجه قرار دادند(افتخاری و سجاسی 1389 ). تحولات علمی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی (ابعاد ضرروی پایداری) این واقعیت را مشخص نموده که پایداری سکونتگاههای انسانی در بروز سه عنصر راهبردی کامیابی، خوشبختی و سلامتی نهفته است که این سه عنصر با در نظر گرفتن حق توسعه یافتگی، حق شهروندی و حق زندگی شرافتمندانه از دوره سوم حقوق بشر (از دهه 1980 ) جزو حقوق همبستگی قلمداد شده است، که تحقق آنها از وظایف حاکمیتی دولتها به شمار میرود. بنابرین شایسته است که در سیاستها و راهبردهای به نحوی بازنگری شود، تا جوامع انسانی موفق به بروز شایستگیهای خود در این ارتباط باشند. یکی از راههای تجربه شده درجهان، در بازنگری سیاستها توجه به کارآفرینی است. که از آن در متون توسعه به عنوان بازسازماندهی و باز آرایش ساختار اقتصادی روستایی نام می برند. بدین معنی که ساختار و کارکرد روستاها، به ویژه در شرایط امروزی، به دلیل دسترسی به زمین و محیط مناسب، زمینه ساز مزیتهای متعددی برای راه اندازی کسبوکارهایکوچک وکارآفرین همانند گردشگری، اوقاتفراقت، مدیریتمیراثفرهنگی وتولید غذای با کیفیت است. که استفاده بهینه از این پتانسیلها باعث غلبه بر مشکلات موجود در روستاها از قبیل بیکاری، فقر و مهاجرت شده، آسیبهای موجود را کاهش میدهد و ظرفیتهای مناسبی برای کار ایجاد می نماید. لازمه توسعه فعالیتهای کارآفرینانه افزایش ادراکات، گرایشها و اشتیاق کارآفرینانه است که با آموزش مهارتهای کارآفرینانه با رویکرد بازارمحور و براساس نیازهای جامعه در همه سطوح بروز نموده و منجر به افزایش نرخ رواج فعالیت های کارآفرینی می شود، برای این منظور فضای کسبوکار کشور بایستی از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی زیستمحیطی مهیا و مساعد عملیاتی شدن سیاست های اتخاذ شده برای توسعه کارآفرینیروستایی به منظور تقویت کارآفرینیمحلی با ایجاد محیط و زمینه های قبل از کارآفرینی (ظرفیت سازی) ایجاد زمینههای خودباروری (توانمند سازی) و تسریع رشد از طریق تحرکبخشی، باید باشد تا اقدامات انجام شده بصورت اثربخش بروز نماید. برای این منظور شناخت موانع و برطرف نمودن آن و ایجاد زمینههای مناسب، این امکان را در اختیار قرار می دهد که با استفاده از الگوهای مناسب، فرصتها، درجهت تولید کالاها و خدمات نوین کشف یا خلق گردد، تا پس از ارزیابی به جامعه مخصوصاً نیازمندان آن معرفی شود. در چنین شرایطی افراد کارآفرین این امکان را بدست خواهند آورد که بطور فردی یا گروهی با استفاده از این فرصتها در پرتو ارزشهای جامعه خلق ارزش نمایند .(الهیاری 1386 محمدی الیاسی، 1387 و افتخاری و سجاسی، 1389 )چهلوشش درصد جمعیت استان گیلان در مناطق روستای زندگی می کنند که این آمار در بعضی از شهرستانهای استان گیلان همچون شفت، تالش و فومن به مرز 86 ، 72 و 70 درصد نیز می رسد، ولی با درنظر گرفتن نرخ بالای بیکاری در استان گیلان، مخصوصاً در مناطق روستایی که از مزیت های نسبی فراوانی نیز برخوردار هستند به نظرمی رسد که برای غلبه بروضعیت موجود ترویج فعالیت هایکارآفرینانه، این امکان را به وجود خواهد آورد که هر چه سریعتر جوامعروستایی در استان گیلان به توسعه و پیشرفت اقتصادی دست یابد. این تحقیق ضمن بررسی جوامع روستایی و پرداختن به حوزه كارآفرينی به عنوان نيروي محركه و موتور توسعه اقتصادي روستاهای استان گیلان در صدد پاسخگویی به این سوال است که با استفاده از برنامه ریزی خطی در این جوامع چگونه می توان توسعهکارآفرینی مخصوصاً در بخش کشاورزی را به وجود آورد .
توسعه روستايي
انسان پيش از آموختن كشاورزي و كشف فنون و ابزارهاي مختلف, براي تامين نيازهاي زندگي خود به كوچ و چندجا نشيني ميپرداخت. انسانها براي تامين غذاي موردنياز خود و يافتن مكاني مناسب براي سكونت, به مكانهاي مناسب داراي منابع طبيعي (مرتع, آب, حيوانات) مهاجرت مينمودند. از زماني كه انسان كشاورزي را آموخت و توانست ابزارهاي موردنياز زندگي خود را بسازد به يكجا نشيني روي آورد و روستاها متولد شدند. روستاها يا دهات, اولين مراكز اجتماعي زندگي نوين انسان محسوب ميشوند. تحقيقات باستانشناسان, نشان ميدهد كه يكجا نشيني يا تشكيل اجتماعات روستايي, دستكم به 10000 سال پيش بر ميگردد. با رشد و تكامل مراكز روستايي و ظهور كسب وكارهايي غير از كشاورزي شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمركز بالاي جمعيت در مناطق شهري توام با رشد پرشتاب صنايع و خدمات(تجارت و حكومت), به سرعت شهرها توسعه پيدا كردند در حاليكه روستاها به كندي حركت نمودند.
تعريف روستا
«ده» يا «قريه» به معني سرزمين است. از نظر تقسيمات كشوري, ”ده“ يا ”روستا“ و يا ”آبادي“ در ايران, كوچكترين واحد سكونتي و اجتماعي-سياسي است. به مجموعهاي از چندين ده هم دهستان گفته ميشود كه مسؤول آن دهيار ناميده ميشود. مطابق سرشماريهايي كه در كشور انجام ميشود, به نقاطي كه كمتر از 5000 نفر جمعيت داشته باشند روستا, و به نقاط بيش از 5000 نفر شهر گفته ميشود. البته استثنائاتي نيز (عليرغم ملاك مذكور) وجود دارد. روستا, عبارت از محدودهاي از فضاي جغرافيايي است كه واحد اجتماعي كوچكي مركب از تعدادي خانواده كه نسبت به هم داراي نوعي احساس دلبستگي, عواطف و علائق مشترك هستند, در آن تجمع مي يابند و بيشتر فعاليتهايي كه براي تامين نيازمنديهاي زندگي خود انجام ميدهند, از طريق استفاده و بهرهگيري از زمين و در درون محيط مسكونيشان صورت ميگيرد. اين واحد اجتماعي كه اكثريت افراد آن به كار كشاورزي اشتغال دارند در عرف محل, ده ناميده ميشود. براساس مطالعات جهاني, تعريف روستا در كشورهاي مختلف, داراي تفاوتهايي ميباشد. مثلاً در آمريكا بيشتر بر مفهوم ”مناطق روستايي“ تاكيد ميشود كه بيانگر نواحي داراي چگالي جمعيتي كم است در حاليكه در بعضي كشورهاي ديگر همچون ايران نيز روستا بر اساس ميزان جمعيت تعريف ميشود. به عنوان مثال, ملاك جمعيت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژيك 5000 نفر, در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است.
توسعه روستايي
از چند سده اخير و با رشد پرشتاب صنعت و فناوري در جهان, عقبماندگي مناطق روستايي بيشتر عيان گرديده است. از آن جاييكه عموماً روستاييان نسبت به شهرنشينان داراي درآمد كمتري هستند و از خدمات اجتماعي ناچيزي برخوردار هستند, اقشار روستايي فقيرتر و آسيبپذيرتر محسوب ميشوند كه بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نيز ميشود.
علت اين امر نيز پراكندگي جغرافيايي روستاها, نبود صرفه اقتصادي براي ارايه خدمات اجتماعي, حرفهاي و تخصصينبودن كار كشاورزي (كمبودن بهرهوري), محدوديت منابع ارضي (در مقابل رشد جمعيت), و عدممديريت صحيح مسؤولان بوده است. به همين جهت, براي رفع فقر شديد مناطق روستايي, ارتقاي سطح و كيفيت زندگي روستاييان, ايجاد اشتغال و افزايش بهرهوري آنان, موضوع ”توسعه روستايي“ مطرح گرديد.
بنا بر تعريف, برنامههاي توسعه روستايي, جزئي از برنامههاي توسعه هر كشور محسوب ميشوند كه براي دگرگونسازي ساخت اجتماعي-اقتصادي جامعه روستايي بكار ميروند. اينگونه برنامهها را كه دولتها و يا عاملان آنان در مناطق روستايي پياده ميكنند, دگرگوني اجتماعي براساس طرح و نقشه نيز ميگويند.
اين امر در ميان كشورهاي جهان سوم كه دولتها نقش اساسي در تجديد ساختار جامعه به منظور هماهنگي با اهداف سياسي و اقتصادي خاصي به عهده دارند, مورد پيدا ميكند. از سوي ديگر توسعه روستايي را ميتوان عاملي در بهبود شرايط زندگي افراد متعلق به قشر كم درآمد ساكن روستا و خودكفاسازي آنان در روند توسعه كلان كشور دانست .
در گذشته بعضي مديران و سياستگذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه كشاورزي“ متمركز ميشدند كه امروز نتايج نشان داده است كه توسعه روستايي صرفاً از اين طريق محقق نميشود. روستا جامعهاي است كه داراي ابعاد اجتماعي مختلف است و نيازمند توسعه همهجانبه (يعني توسعه روستايي) است نه صرفاً توسعه كسب وكار و نظامي به نام ”كشاورزي“.
هرچند بايد گفت كه از طريق توسعه كشاورزي موفق نيز الزاماً توسعه روستايي محقق نميشود. چون اولاً فوايد توسعه كشاورزي عايد همه روستاييان نميشود (بيشتر عايد زمينداران, بخصوص مالكان بزرگ, ميشود), ثانياً افزايش بهرهوري كشاورزي باعث كاهش نياز به نيروي انساني ميشود (حداقل در درازمدت) و اين خود باعث كاهش اشتغال روستاييان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بيشتر به سمت شهرها ميشود.
توانمندسازی :
تحولات علمی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی (ابعاد ضرروی پایداری) این واقعیت را مشخص نموده که پایداری سکونتگاههای انسانی در بروز سه عنصر راهبردی کامیابی، خوشبختی و سلامتی نهفته است (2 و 5 )که این سه عنصر با در نظر گرفتن حق توسعه یافتگی، حق شهروندی و حق زندگی شرافتمندانه از دوره سوم حقوق بشر (از دهه 1980 ) جزو حقوق همبستگی قلمداد شده است، که تحقق آنها از وظایف حاکمیتی دولتها به شمار میرود. بنابرین شایسته است که در سیاستها و راهبردهای به نحوی بازنگری شود، تا جوامع انسانی موفق به بروز شایستگیهای خود در این ارتباط باشند. یکی از راههای تجربه شده در جهان، در بازنگری سیاستها توجه به کارآفرینی است. که با تکیه بر توانهای موجود در جوامع روستایی و شهری از طریق فعالیتهای گردشگری، اوقات فراغت، مدیریت میراث فرهنگی و تولید غذای با کیفیت و... به عنوان فرصتهای جدید میتواند باعث غلبه بر مسائل و مشکلات موجود، ازجمله بیکاری، فقر، مهاجرت و کاهش آسیبها باشد و ظرفیتی برای کار، بسترهایی برای آمادگی ذهنی و فکری جهت پذیرش مسئولیتها در چهارچوب رسالت چشم انداز ملی و اهداف سکونتگاههای انسانی تلقی میشود. (5 )
با چنین نگرشی به جوامع انسانی و رسالت آن در شرایط امروز و فردای کشور، مخصوصاً مناطق روستایی که از توانهای بکر زیادی برخوردار میباشند نه تنها زمینههای توانمندسازی، ظرفیتسازی و قابلیتسازی افراد، گروهها، سازمانها و جوامع انسانی، که از مفاهیم کلیدی و راهبردی توسعه پایدار ملی است فراهم میشود بلکه شیوه مدیریت کار و زندگی در این جوامع به دست ساکنان آن نیز تقویت میشود که این همان شیوههای رسیدن به موفقیت و دستیابی به کامیابی، خوشبختی و سلامتی است. که از اهداف راهبردی سکونتگاههای انسانی به شمار میرود. (5 )
1)، سه ركن پايداري، نشان دهنده روابط متقابل بين اجزاء زيستمحيطي، اقتصادي و اجتماعي
تعریف توانمندسازی:
پیش فرضهای متفاوت در خصوص توانمندسازی4، ارائه تعریف مشخصی در ارتباط با آن را مشکل میسازد (هولوند 1997 ). امروزه توانمندسازي به عنوان يك فن مديريتي در واكنش به نياز كسب و كار در سازمانها در سطح جهاني به كار گرفته ميشود ((بري، 1993؛ جانسون، 1993؛ فوي، 1994)، كانتر (1977) توانمندسازي را اعطاي قدرت به افرادي ميداند كه در نقاط ناكارآمد سازمان حضور دارند. او قدرت را در يك پيوستار تجسم ميكند كه در يك انتهاي آن افراد فاقد قدرت و در انتهاي ديگر افراد توانمند قرار ميگيرند. باربي و بات (28:1991 ) آن را عمل اعطاي مسئوليت به افرادي ميدانند كه از نزديك با مسائل سر وكار دارند. فيشر (1993 ) معتقد است توانمندسازي را ميتوان تابعي از سه متغير مهم به حساب آورد: 1 ـ اختیار 2 ـ منابع 3 ـ اطلاعات (6 ) توانمندسازی یعنی مشارکت کامل مردم در تصمیمها و فرآیندهایی که به زندگی شان شکل میدهد. (Human Develwpment ) توانمندسازی فرآیندی است که باعث افزایش ظرفیتها و سرمایههای افراد یا گروهها برای انتخاب میشود و انتخابها را به سوی نتیجهها و اعمال مطلوب سوق میدهد. ( 2005Alosp and Heinsobn, ). (4 )
کارآفرینی:
متاسفانه در بررسیها مشاهده میشود که در ایران تفاوت چندانی بین کارآفرینی5و کسب و کار قائل نمیشوند . واژه کارآفرینی واژهای است نو، که از کلمهاش نمیتوان به مفهوم واقعی آن دست یافت. این واژه به جای کلمه ENTREPRENEURSHIP بکار رفته و در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبانها راه یافته است. به عبارت دیگر نه تنها هنوز در فارسی معادل دقیقی برای انتقال مفهوم کارآفرینی نداریم و این واژه شنونده ناآشنا به آن را به اشتباه میاندازد. بلکه چنین مینماید که جامعه را باید به سمت بازگشت به مفهوم راستین Entrepreneurship و توجه به ارزشآفرینی و ارزشآفرینان (به جای دو واژه کارآفرینی و کارآفرینان که نادرست ترجمه شده است) سوق دهیم. (7 )
کارآفرینی بنیاد و شالوده توسعه است که با ارزشآفرینیهای اقتصادی و معنوی برای افراد، سازمانها و جامعه در سطح کلی و فراملی و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میتواند پاسخگوی بسیاری از چالشهای روز جامعه باشد. در این معنا، همه رفتارهای انسان از رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی گرفته تا فرهنگی، میتواند کارآفرینانه یا غیرکارآفرینانه باشد.
کارآفرینی ریشهای به درازای تاریخ بشر دارد، ولی توجه آکادمیک به موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزه علمی نوظهور دارای سابقه چندانی نمیباشد. ریجارد کانتیلون در سال 1730 برای اولین بار کارآفرین را به عنوان یکی از عوامل اقتصادی موثر در توسعه فعالیتهای اقتصادی مطرح کرد، مطالعات ژوزف شومپیتر شخصیت برجسته مکتب اتریش که همزمان با پذیرش کرسی استادی از دانشگاه هاروارد و دوران رکود اقتصادی در سال 1934 در اختیار جامعه قرار داده شد در مورد توسعهی اقتصادی و کارآفرینی و نظریاتي که در خصوص کارآفرینی ارائه نمودند. تاثیر بسزائی بر تحقیقات بعدی این علم داشته بنحوی که وی را پدر علم کارآفرینی مینامند. شومپیتر با مفهوم تعادل عمومی یک نظام تجاری ایستا که از سوی والرس ارائه شده بود و در آن کالاها و خدمات مولد بین تولیدکنندگان و فروشندگان مبادله میشد، موافق بود. با این وجود، او استدلال کرد که نظام تجاری به سمت تغییر گرایش دارد و کارآفرین ایفا کننده نقش اساسی در تغییر این نظام تجاری است. شومپیتر به جای مشاهده بازارهای رقابتی نئوکلاسیکها که بطور منظم در جهت تعادل عرضه و تقاضا انجام وظیفه میکنند، بازارهای آشفته را مشاهده کرد که بواسطه حضور منظم کارآفرینان به حرکت در میآمدند. این کارآفرینان با استفاده از نوآوریهائی در کسب و کار وارد بازار میشوند که زمینه چالش با تعدادی از عرضهکنندگان حاکم بر بازار را برای آنها بوجود میآورد. بنابراین مشخصه کارآفرین را شومپیتر نوآوری میدانست و کار یک کارآفرین را تخریب خلاق[6] تعریف کرد، این بدان معنی است که کارآفرین ، تعادل ایستا را در اقتصاد تخریب و تعادل پویایی را که لازمه توسعه اقتصادی است ، ایجاد می کند . بر این اساس او اشاره میکند که تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد که این دو مشخصه یک اقتصاد سالم هستند. (1)
بر طبق نظر شومپیتر كارآفرين نيروي محركه و موتور توسعه اقتصادي ميباشد؛ و نقش آنها را به دلیل نوآوری یا ایجاد ترکیب تازهای از مواد با نقش مدیران و افرادی که کسب و کار ایجاد مینمایند را جدا نمود.
از نظر وي نوآوري در هر يك از زمينههاي زير كارآفريني محسوب ميشود:
- ارائه كالاي جديد
- ارائه روشي جديد در فرآيند توليد
- گشايش بازاري تازه
- يافتن منابع جديد
- ايجاد هرگونه تشكيلات جديد در صنعت
کارآفرینی به عنوان یک حوزه علمی نوظهور در دههی هفتاد و هشتاد به صورت بالقوه در نتیجه تحولات شدید ساختاری محیط فعالیتهای اقتصادی که مشخصه اصلی آن، عدم قطعیت در شناخت نتایج و پیامدهای این تغییرات بوده با راهاندازی کسب و کارهای کوچک با اقبال دانشمندان به عنوان یک حوزهی دانشگاهی مطرح شد و هم اکنون مدعی یک حوزه دانشگاهی مشروع و مقبول با گرایشهای مطالعاتی و کاربردی متعدد است. در حوزه کارآفرینی موارد خلاقیت، نوآوری، تشخیص فرصت، بهرهبرداری از آن و خلق ارزش از عوارض ذاتی فعالیتهای کارآفرینانه محسوب میشود که غایت واحدی به نام خلق ارزش را در پی دارند. کارآفرینی یک پدیده چند بعدی و با سطوح تحلیل چندگانه است که به صورت میان رشتهای به وجود آمده است. ماهیت میان رشتهای به معنی وجود رویکردهای مختلف از قبیل: اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت، مالی، تاریخ، مردم شناسی، زیست شناسی، فیزیک و... است، که نتیجه آن تولید بینشهای گوناگون در عرصهی نظریهها و کاربردها برای این حوزه نوپا است. برای تولید و ترکیب بینشهای مختلف به دست آمده از رویکردهای متفاوت به روش شناسیهای خاص و متناسب با رویکردهای مختلف نیاز داریم. (8 )
اشتغال در بخش کشاورزی :
استان گیلان در بخش کشاورزی بهترین موقعیت را در زمینه اشتغال دارد و از طریق توسعه ظرفیتهای این بخش چند هزار فرصت شغلی جدید ایجاد می شود . روند بهره وری در بخش کشاورزی نسبت به صنعت و خدمات همواره رو به افزایش است . با توجه بیشتر به امر سرمایه گذاری و مدیریت در بخش کشاورزی قابلیت های زیادی برای جبران شکاف درآمدی در جوامع روستایی به طور مستقیم و غیر مستقیم می تواند ایفا نماید.
زمینه های اشتغال زایی کشاورزی
بخش کشاورزی می تواند در زمینه های مختلف گوناگونی شغل ایجاد نماید . فعالیت های مرتبط با بخش کشاورزی در سه حوزه متفاوت تولیدات کشاورزی ، تولیدات صنعتی – کشاورزی و خدمات کشاورزی قابل دستهبندی است . پر ظرفیت ترین فعالیت ها برای اشتغال مستقیم در بخش کشاورزی مربوط به فعالیت های زراعت گلخانهای و زیرپلاستیک ، آبزی پروری ، دامپروری صنعتی و نیمه صنعتی ، مرغداری و پرورش طیور ، باغداری و صنایع جانبی کشاورزی (صنایع دستی ) بوده است .
وضعیت اشتغال در بخش کشاورزی استان گیلان
در بررسی آمارهای موجود مشخص می شود که در استان گیلان با وسعت 14106 کیلومتر مربع 2.344.302 میلیون نفر زندگی میکنند که 631.520 هزار نفر ( شاغلین یک نفر در ازای 3.7 نفر ) شاغل هستند که از این تعداد 249.198 نفر در بخش کشاورزی مشغول بوده (39.5 درصد شاغلین ) که در 260.000 هکتار زمین های قابل کشت استان گیلان در زمینه های مختلف به انجام فعالیتهای مختلف کسب وکار[7] در بخش کشاورزی به صورت مستقیم اشتغال دارند (به صورت میانگین هر نفر 1.04 هکتار ) که در بسیاری موارد به علت تقسماتی که در زمینهای کشاورزی صورت می گیرد مقدار اختصاص پیدا نموده به هر نفر بسیار کمتر از میانگین اعلام شده بوده و بوجودآورنده چنان وضعیتی است که غالب کشاورزان از كمبود درآمد شکایت دارند . در چنین وضعیتی است که با توجه به پتانسیهای موجود کشاورزان وادار شدهاند تا به منظور دستیابی به سطح درآمدی بالا با قطعیت زیاد در کنار کشت زراعی غالب استان (برنج ) به سمت فعالیت های دیگر کشاورزی روی بیاورند . در چنین وضعیتی است به علت برخورداری از منابع محدود و به منظور تصمیم گیری بهینه تخصیص منابع روبرو هستند که متخصصین برنامه ریزی خطی که در زمینه کشاورزی دارای اطلاعات هستند با نهادینه کرد چنین سیستمهایی باعث می شوند تا ضمن بالا رفتن کارایی در واحدهای کشاورزی ، کشاورزان را با توجه به تنوعی که در این فعالیتها وجود دارد کمک مینماید که در تصمیمگیری های خود موفق باشند.
کاربرد برنامه ریزی خطی در کشاورزی
برنامه ریزی خطی روش مفیدی برای تصمیم گیری و انتخاب راهی از بین راههای مختلف می باشد .امروزه در بسیاری از مطالعات مدیریت مزرعه از روش برنامه ریزی خطی استفاده می شود .با استفاده از برنامه ریزی خطی نقشه راه زراعی واحدهای کشاورزی با مشخص شدن جواب سوالات متعددی که در مقابل کشاورزان وجود دارد ، تهیه می شود که نمونه ای از این سوالات عبارتند از :
1- با توجه به میزان منابع و نهاده ها و بازار فروش محصولات تولید شده ، انبارها در کجا باید مستقر شوند ؟
2- چه ترکیبی از اجزاء در تولیدات کشاورزی (همچون غذای دام ،گازوئیل یا کودشیمیایی و ... ) باید بکار رود تا هزینه تولید آنها حداقل گردد ؟
3- چطور می توان حداکثر محصول را از هر واحد تولیدی به دست آورد ؟
به علت وجود منابع تولیدی گوناگون و امکان تولید محصولات مختلف که در یک مزرعه وجود دارد ، شمار زیادی طرحهای تولیدی در یک مزرعه می تواند وجود داشته باشد ، که بزرگترین امتیاز برنامه ریزی خطی این است که امکان می دهد زارع دامنه وسیعی از تغییرات را در برنامه خود در نظر بگیرد و اثر آنها را با صرف وقت کمی مورد بررسی قرار دهد .
اطلاعات و الزامات لازم برای استفاده از برنامه ریزی خطی در کشاورزی
اطلاعاتی که برای توسعه یک طرح زراعی با استفاده از روش برنامه ریزی خطی مورد نیاز است کم و بیش همان اطلاعاتی است که در بودجه بندی لازم است ، با این تفاوت که در برنامه ریزی خطی نیاز به تعیین دقیق محدودیتها ، آمار داده ها[8] و ستاندهها[9] زیادتر است . اگر یک فعالیت تولیدی با دیگری از نظر نوع ، نسبت و یا زمان مصرف نهادهها متفاوت باشد ، آن دو را باید دو فعالیت مستقل از هم تلقی کرد . علاوه بر این در فعالیتهای تولیدی، باید فعالیتهای مربوط به خرید و فروش نهادهها(دادهها) و ستادهها هم در نظر گرفته شوند ، و در بسیاری از مسائل برنامه ریزی خطی فرآیندهای تولیدی را نیز میتوان به چندین فعالیت تقسیم بندی کرد . تعداد فعالیتهائی که در الگوی برنامهریزیخطی وارد میشوند تابعی از جوابهائی است که زارع در جستجوی آنهاست .
لزوم استفاده از برنامه ریزی خطی چند بخشی در استان گیلان
محدودیت منابع (انرژي ، نیروی انسانی ، مواد ، پول ، زمین و.... ) مدیران و کشاورزان شاغل در بخشهای مختلف کشاورزی در استان گیلان را بر آن داشته که به منظور حداکثر کردن سود [10] و کاهش دادن [11] هزینه ها و ضایعات از نظامهای بهره برداری مخلوط [12]در واحدهای کشاورزی خود استفاده نمایند در این روش از تمامی امکانات موجود در راستای تولید انواع محصولات کشاورزی استفاده مینمایند . لازمه ورود به این عرصه نگاه جامع به تمامی فعالیت ها بوده که بایستی در مطالعات و برنامه ریزی های انجام گرفته کل نظام را مورد بررسی قرار داد . این نظامها به عوامل درونی و بیرونی بسیاری بستگی دارند . عوامل بیرونی نظیر قیمتهای بازار ، ثبات سیاسی و غیره و عوامل دروني مانند خصوصيات محلي خاك، تركيب خانواده و قدرت ابتكار كشاورز، که در استان گیلان به دلیل محدودیت زمین و کوچک شدن قطعات زمینهای زراعی و... بستری فراهم نموده که اگر فعالیت همه کشاورزان به صورت یکپارچه مورد توجه قرار گیرد . باعث افزایش سود آوری خواهد شد در چنین وضعیتی دامنه عوامل و فاکتورهای تصمیم گیری چنان افزایش می یابد که بایستی از روشهای کمی برای برنامه ریزی و تصمیم گیری استفاده شود برای این منظور استفاده از مدلهای تلفیقی برنامه ریزی چند بخشی امکان مدیریت واحد ها ، پیش بینی نوسانات تولید در زمینه های مختلف را به واسطه تخصیص منابع مشترک بهتر مورد بحث قرار خواهد داد .
برنامه ریزی خطی چند بخشی
مسائل چند بخشی گروه دیگری از مسائل برنامه ریزی خطی است که ساختار خاصی دارند . وجه تمایز این مسائل با سایر انواع خاص مسائل برنامه ریزی خطی این است که بخشهای مختلف و نسبتاً مستقل یک سازمان نامتمرکز را در بر می گیرد . از آنجا كه هريك از بخشهاي سازمان صرفاً به فكر بهينه كردن عمليات مربوط به خود است، لذا مسئله تقريباً به چند مسئله فرعي تجزيه مي شود. از طرفي براي اينكه منابع سازمان به بهترين وجه ممكن بين بخشهاي مختلف تقسيم شودایجاد يك هماهنگي كلي بين اين بخشهاي به ظاهر مستقل از هم ضرورت مي يابد. از اين رويكرد براي حل مسائل بسيار عظيم چندبخشي در شرايطي كه اندازه مسائل فرعي مناسب باشد و مسئله مادر)هماهنگ كننده بخشها ( نيز خيلي بزرگ نباشد (50 تا 100 محدوديت اصلي غير از محدوديتهاي مسائل فرعي ) استفاده مي شود .
نتیجه گیری
1- به منظور انجام هرگونه برنامه ريزي در واحدهاي کشاورزی ابتدا بايد به شرايط موجود آنها توجه كرد.
2- توجه به اصل تنوع در انجام فعاليتهاي كشاورزي يكي از اصولي است كه از ديرباز مورد توجه كشاورزان بوده و مورد تأكيد بسياري از پژوهشگران قرار گرفته است؛ لذا استفاده از الگوي برنامه ريزي خطي كشاورزان را در تصميم گيري در این زمینه یاری می دهد .
3- نظر به محدود بودن منابع در واحدهاي كشاورزي و ضرورت استفاده بهينه از آنها در روند توليد، به منظور افزايش سود ميتوان منابع محدود را افزود كه براي اين منظور بايدحتماً به قيمتهاي سايه اي آنها در مقايسه با قيمتهاي بازاري توجه نمود.
4-استفاده از مدل برنامه ريزي خطي چندبخشي مي تواند موجب تخصيص بهينه منابع و افزايش سود كل مجموعه نسبت به شرايط موجود شود.
5- در نتيجة استفاده از اين مدل، امكان افزايش توليد برخي محصولات وجود دارد كه در اين شرايط بايد نسبت به بسط بازارها اقدام كرد.
منابع :
1)احمد پور داریانی «محمود»، کارآفرینی تعاریف، نظرات، الگوها، ناشر جاجرمی، چاپ نهم،1389 (دوم ناشر)
2)اللهیاری «محمد صادق» ترویج کشاورزی در بستر پایداری، جزوه آموزشی
3)اللهیاری، محمد صادق؛کشاورز، فتحاله و چیذری، محمد(1388). نقش و ارزشهای کارآفرینی در میان دانشجویان کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت.فصلنامه پژوهشی مدیریت آموزش کشاورزی، شماره 9، ص ص 37 - 29
4)تیمور نژاد «کاوه»، عبادتی «ناصر» توسعه کارآفرینی اجتماعی و توانمندسازی شهروندان با رویکرد محله و ناحیه محوری با نگاهی به سند چشم انداز 1404، مجموعه مقالات همایش ملی کارآفرینی در ایران 1404 5)رکن الدین افتخاری «عبدالرضا»، سجاسی قیداری «حمداله» توسعه روستایی با تاکید بر کارآفرینی (تعاریف، دیدگاهها و تجربیات) ناشر سمت، چاپ اول، پاییز 1389
6)رهنورد «فرج اله»، حسینی «نسرین»، عوامل موثر بر توانمندسازی زنان، نشریه پژوهش زنان، دوره 6، شماره 1، بهار 1387
7)سلجوقی «خسرو» فرهنگ کارآفرینی، کارآفرینی فرهنگی، اهمیت، ضرورت و جایگاه آن در افق 1404 ج.ا.ا، مجموعه مقالات همایش ملی کارآفرینی در ایران 1404
8) محمدی الیاسی «قنبر»، موضوع کارآفرینی به عنوان یک حوزه ی علمی، فصلنامه توسعه کارافرینی، سال اول، شماره اول، پاییز 1387 صفحات 51 تا 85
9)میرزاامینی، محمدرضا(1383) . گزارش گام اول : پروژه مطالعات توسعهکارآفرینی و اشتغالزایی در روستاهای کشور. تهران : سازمان همیاری اشتغال فارغ التحصیلان جهاد دانشگاهی (بخشی از گزارش)
10) صیامی، سحر ؛ پیکانی ، غلامرضا (1387) تعیین الگوی بهینه کشت زراعت تلفیقی متعارف و گلخانه ای با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی چند بخشی . اقتصاد کشاورزی و توسعه . سال 16 .شماره 61 صفحات 79 تا 101
11)کوپاهی ، مجید (1371 ) کاربرد برنامه ریزی خطی در کشاورزی . ناشر دانشگاه تهران
[1] Home Business
[2] Family Business
[3] Rural Business
[Empowerment [4
[5] Entrepreneurship
[6] Destruction Creative
[7] Business
[8] Inputs
[9] Outputs
[10] Maximize
[11] Minimize
[12] Characterisation of mixed forms
مطالب مشابه :
برنامه ریزی خطی
کاربرد برنامه ریزی خطی در فعالیت های کشاورزی روستاهای گیلان سهراب کرد رستمی 1مسعود گلدوست
برنامه ريزي خطي (Lp)
تعاریف برنامه ریزی خطی در رياضيات، مسائل برنامه ريزي خطي شامل مدیریت و برنامه ریزی
مطالب نشریه اقتصاد کشاورزی 4
۱- مقدمه در ریاضیات، مسائل برنامه ریزی خطی شامل بهینه سازی تابع هدفی خطی است که بایستی یکسری
برنامه ریزی خطی
دکتر مهدی حیدری - برنامه ریزی خطی - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان - دکتر مهدی
دانلود کتاب برنامه ریزی خطی(بازارا)
برنامه ریزی خطی. نویسنده: مختار اس. بازارا - جان جی. جارویس-حنیف دی. شرالی Linear
برنامه ریزی خطی
مفروضات برنامه ریزی خطی فرض جمع پذیری :روابط به صورت جمع بیان می شود* فرض تناسب : هر فعالیت به
برنامه ریزی اعداد صحیح چیست ؟
جورج برنارد دانتزیگ پایه گذار الگوریتم سیمپلکس در برنامه ریزی خطی است و این وبلاگ از آنجایی
برچسب :
برنامه ریزی خطی