مسافران در سابقون!
اینجا ایران...اصفهان...دانشگاه اصفهان... مکان انتخاب شده برای ماموریت ۸ماهه فضایی:پر رفت و امد ترین مکان این دانشگاه:راهرو امور فرهنگی،حدفاصل اتاق ایرانگردی واتاق مدیر کل امور فرهنگی ! ۸ماه پیش (فروردین ماه ۸۸)وارد جایی به اسم خیریه دانشجویی سابقون شدم. وامروز ۲۴ ابان ۸۸میباشد.
گزارش ونتایج تحقیقات ۸ماهه:
در بین این جماعت ابزار جالبی وجود دارد به نام وبلاگ!در این چند ماه برای ما مشخص نشد این سابقونیها وبلاگشان را دوست دارند یا از ان بیزارند!ماه های نخستین(فروردین۸۸)دیدیم به وبلاگشان سر میزنند و هی غر میزنند که چرا وبلاگمان اینطوری شده؟!ویاد ماهای قبل به خیر واز تعبیراتی چون:هی!حیف!و صد افسوس بابت ان همه صفا وصمیمیت که در وب بود وتمام شد استفاده میکردند.ولی ما وقتی به ارشیو این ابزار سر زدیم دیدیم در همان ماه های قبل(بهمن ۸۷)هم همین ها را میگفتند که یاد ماه های قبل به خیرو باز با کمال تعجب مهر ۸۷ را هم که جستجو کریدم دیدیم باز انجا هم میگفتند یاد تیر ۸۷ به خیر و...!کلا همیشه در وبلاگشان میگویند یادش به خیر!چه روزهای خوبی بود وما آخر نفهمیدیم این روزهای خوب وپر از صمیمیت کی بوده وانها کی را میگویند!؟
از دیگر ویژگیهای بسیار عجیب این جماعت اینست که مثلا در وبلاگشان خواهش وتمنا میکنند که پست طنز در ارتباط با مسائل کاری مجموعه بزنید ولی خیلی باحال اند!چون به محض ثبت چنین پستی (مثل مصاحبه خواندنی،دلنوازان واگر هاو خطرها و...)انتقاد میکنند که این پستها یعنی چه حالا مثلا؟! واین همه حاشیه در وب چرا؟وزشت است و...ونویسنده فلک زده!هم پشت دستش را داغ میکند که دیگر پست طنز نخواهم زد!آنوقت دوباره همانها که انتقاد میکردند میگویند چرا دیگر طنز نمیزنید؟! وما منتظر دلنوازان ۲هستیم،هیچ جا نمیریم همینجا هستیم!خلاصه این جماعت بسیار انعطاف پذیرند ونظراتشان مرتبا عوض میشود!به طوریکه نویسندگانشان بعد ازچند ماه فعالیت در وبلاگ دچار تعارضات روحی گشته ومیگویند :دیگر عمرا طنز بنویسم!
از دیگر ویژگیهای جذاب وقابل تامل انها روحیه شاد وپویایشان است وجالب تر سعی ای است که در اثبات این روحیه به همگان دارند!به طوریکه از درب سبز رنگی که درب امور فرهنگی مینامندش صدای این پویایی به گوش میرسد.وجالب تر از همه اینکه میخواهند سبقت را در سابقون اینطور معنا کنند که از هر اتاقی که صدای شادی بیاید اتاق دیگر میگوید:فکر کردید فقط خودتان شادید!؟ وحتی باهم از اتاق خارج شده ودر کنار اتاق ایرانگردی ۱..۲...۳...میگویند وهی بلند میخندند .خلاصه انها خیلی شادند ودر کنارشان به ادم خیلی خوش میگذرد.
اینجا در بین خودشان برنامه هایی داشتند که بهش میگویند گردهمایی.انها گرد هم می آیند وفیلم ها وعکسهای خودشان را میبینند وهی باهم عکس می اندازند تا در گردهمایی بعدیشان ببینندوکلا الکی خوش اند!البته این گردهماییهاچیزهای قشنگی هم دارد که انها بهش توجهی ندارند مثل بحثها وسوالاتی که با اساتیدشان مطرح میشود ومن نمیدانم چرا هیچکدامشان یادداشت وگردآوری مطالب را انجام نمیدهد!!آن موقع که دور هم اند همه شان راضی وخوشحال اند وهی از هم تشکر میکنند ولی خیلی خیلی جالب است که ۲ساعت بعد همان شب که به وبلاگشان سر بزنی فحش را به برگزار کنندگان گردهمایی کشیدند که اصلا چه معنا دارد وما در خیریه کارهای مهمتری داریم...ولی ان منتقدها جنبه های دیگر گردهمایی ها را نمیبینند که مثلا اعضای جدیدشان با دیدن کلیپها و..منسجم وعلاقه مند به فعالیت میشوند و...،چون این جماعت خودشان را خیلی خیلی دوست دارند وفقط خودشان را میبینند.این گردهمایی ها میتوانسته تاثیرات زیادی داشته باشه که خود مخاطبان نخواستند.چرا که ثابت کردند انجا که بخواهند خوب تاثیر میگیرند.مثلا پر تاثیرترین چیز در گردهمایی ها سخنرانی اقایی بوده که از یه خیریه ای دیگه دعوت شده وتا توانسته از خیریه شان تبلیغ کرده وعده زیادی از حضار هم عضو شدن وطبق تحقیقاتمان ول کن انجا هم نیستند وهفته ای۱۶ جلسه میگیرند و...
از ویژگیهای عجیب این سابقونیها (همه به این نام میشناسندشان)اینست که قبل وبعد هر سوالی ارجاعت میدهند به پدیده ای به نام اساسنامه!در این ۸ماه با وجود تلاشهای بسیار زیاد موفق به رویت این پدیده نشدم .چیزی که مبرهن است اینست که اساسنامه بین انها مهجور واقع شده طوریکه دلیل وهدف همه کارهایشان را اساس نامه شان عنوان میکنند ولی ما وقتی با رادارهای فضایی خود به این پدیده نفوذ کردیم (راه دیگری برای مشاهده اش نبود)هیچ اثری از تایید عملکردشان در ان ندیدیم.
از چیزهای عجیب ورایج بین انها قدر ت ربط دادنشان است که همه چیز را به هم ربط میدهند.والبته سر دسته هایی دارند که بهشان پدر داستان کوتاه سابقون!میگویند به خاطر داستانهای پرطرفداری چون اثر شگرف تلقین در تمام حوزه های زندگی اثری از پدر داستان کوتاه مجموعه! وتعبیراتی چون امت واحد سابقون!و مسئول اینجا کسی است که مورد سوال واقع میشود وجرقه اذر ۸۴ و ان همه حاشیه پشتش!و......اثری از تنی چند از ادیبان سابقونی!بله..داشتم میگفتم که اینجا در اتاق ۶و۷ هر روز یا نهایتا یک روز در میان زیاد میشنوی مسائلی که به هم ربط میدهند وما البته ربطش ر انفهمیدیم!پرطرفدارترین این مباحث:
الف)تودیع یا استعفای(سر اینکه تودیع بوده یا استعفا اختلاف نظر بود!) یکی از اعضاشان در حول وحوش بهمن ۸۷: که نمیدانم چرا ول کن نیستند وبه همه چیز ربطش میدهند.مثلا همین چندروز پیشها غریبه ای داشت از دم در اتاقشان رد میشد که پایش پیچید وخورد زمین وهمه شان گفتند:اگر ان روز فلانی استعفا نداده بود حالا اینطوری نمیشد!!!!
ب)سخنرانی یکی از اعضای هیات امناشان در گردهمایی ۳:که طبق تحقیقات دقیقمان انها هیچی از این سخنرانی نفهمیدندو همینطوری بیخودی برای اینکه بگویند فهمیدیم هی میگویند بله!یعنی چه که هی از خودمان تشکر میکنیم و.....و ان سخنران دیشب به ما گفت که من اصلا منظورم این چیزی که امدند ودر وبلاگشان زدند نبود و...
کلا این جماعت زیاد گیر ۳پیچ میدهند ول کن هم نیستند واینهاست که انرژی زیادی از انها گرفته وخود نمیدانند...
از دیگر نکات جدید و جالب که اینجا حرفش زیاد است پدیده ای است به اسم کاغذ متری.که انگار در اخرین برنامه شان خیلی جواب داده وما هم پیگیر هستیم از اینها با خودمان به فضا بیاوریم.انقدر این پدیده در خیریه شان طرفدار دارد وموفق بوده که هیات موسس یا همان نظارتشان میخواهند از این کاغذ متری ها برای دعوت نامه یشان استفاده کنند وتا میتوانند عضو جذب کنند که یهو تمام نشوند!
از دیگر مسائل جالبی که اینجا دیدیم تغییر نام موسس است به نظارت که همه شان میگویند ما نفهمیدیم موسس کی شد نظارت؟ وناظران میگویند :ما نبودیم!اساس نامه بود!و ما دیشب با رادارهای مجهز فضای خود توانستیم ارتباطی با این اساس نامه بیچاره برقرار کنیم که خیلی ناراحت بود وگفت:من هیچی نمیدانم فقط میدانم چندماهی است مرا هی تغییر میدهند واز تغییر نامشان هم بی اطلاعم وخودشان هر کاری بخواهند میکنند وبه اسم من تمام میکنندو... ! والبته بعدش تماسی داشتیم با یکی از این ناظرین که گفت:گذشته از جرقه اذر ۸۴ و...خیلی نامردید!(این را خطاب به همان منتقدها و...گفت)ما طبق نظر خودتان در اتاق شیشه ای که مربوط به موسس بود تغییرات کلی را ایجاد کردیم و نظرات شما برای ما مهم است و...والبته بعد که به ارشیو سر زدیم دیدیم بنده خدا راست هم میگوید ودلم برایشان سوخت و نمیدانم چرا اینجا در حق ناظراشان زیاد منصف نیستند .شاید چون زحماتشان انقدر برای همه ظاهری ودیدنی نیست .
اینجا چیزهایی هست بسیار زیاد که بهش طرح میگویند وتا دلتان بخواهد طرح جدید ارائه میشود به خصوص در قسمتی که فرهنگی مینامندش.فقط تنها اشکالی که هست مخاطب پروپاقرصی برای طرح هاشان یافت نمیشود .از چیزهای شگفت اینجا اینست که همه طرح میخواهند ولی به محض ارائه طرح یهو هیچکس نیست!وانهایی هم که هستند به هزار ویک بهانه طرح را تحریم میکنند.چند وقتیست از طرحهای شرب مدام واحرام انتظار و...خبری نیست وهیچکس هم سراغی نمیگیرد که چه شد؟و از طرح هایی که هنوز هم اجرا میشود اتاق شیشه ای است که میگویند ان هم با مخالفتها وبهانه های زیادی از قبیل:کانون گرم خانواده مان به هم میخورد و حرمتها شکسته میشود و..روبرو شده ولی بالاخره اجرا شده وادامه یافته...هدف همه از شرکت در این اتاق بررسی مسائل کاری مجموعه شان است که ما با میکرو ابزارهای نوشتاری خود هم نفهمیدیم که این اتاق چه ویژگی دارد که به محض ورود همه هدف را فراموش کرده و در صدد شناسایی اسامی مجازی دوستان خود بر می ایند.همه کنجکاو میشوند واتاق را به هم میریزند وبعد همانها فردایش میایند ومیگویند چرا اتاق دیشب اینطوری شد وچرا همه میخواهید هم رابشناسید .اینجا کلا همه با هم کنجکاوی میکنند وهم با هم به هم تذکر میدهند که کنجکاوی چرا ؟واین کارها بد است ونکنین!بعد هم همه میگویند دیدین اصلا طرح خوبی نبود وچقدر حاشیه داشت !؟جمعش کنین!!!اینجا کلا همه از حاشیه بیزارند!و اصا هم دنبال حاشیه نیستند واین حاشیه است که دست از سر انها برنمیدارد!!
در اینجا غیر از گروه های مختلف دو گروه مهم وجود داردبه نام مرکزی وموسس یا همان نظارت (ویا در اینده:معتمدین،ریش سفیدان و...) که وحدت وتعاملشان برایمان بسی عجیب نمود!اینجا از مرکزی ها که کار بخواهی میگویند چون چارت اساس نامه و..به ما ندادند کار خوابیده و...موسس ها هم اساس نامه به مرکزیها نمیدهند تا حالشان جا بیاید واین هم را تحویل نگرفتن ها روز به روز بر وحدت این دو گروه می افزاید!
اینجا اول هر سال تحصیلیشان پدیده ای دارند به اسم جذب نیرو که خیلی هم قوی است بخصوص جذب نیروی امسال که نیمی از دانشگاه را عضو خیریه شان کرد!وفقط مشکل بعد از جذب شدن این نیروهاست!از ماه ها قبل هی جلسه میگزارند وهی همه میگویند:خب ببینین فرض میکنیم حالا نیرو جذب شده حالا چه کنیم که نپرد؟! نباید یادمان رود و...و هی همه میگویند نه یادمان نمیرود والان ۲۳۴۸۹۸نیروی خانم!و۲نفر!!!نیروی آقا(دلیل کم جذب شدن آقایان کلیپهایشان عنوان شده که میگویند خیلی ضایع بوده!)جذب شدند و هی دارند میپرند!جذب نیرشان خیلی بالاست ولی نمیدانند دفع نیروشان از ان قوی تر است!چون هی نیروها می ایند ومیگویند به ما کار بدهید وهی مسئولین میگویند فعلا کار خاصی نیست ونیروها میروند ومسئولین تا شب میمانند تا کارها را انجام دهند ومن نمیدانم این به خاطر علاقه زیاد مسئدولین به کارشان است که به زیر گروه هاشان کار نمیدهند یا چیز دیگر ؟!وفقط هی در همه جلساتشان میگویند این مشکل عدم استفاده از نیروها از بدو خیریه بوده وهی همه میگویند بله بله باید فکری کرد وهم را تایید میکنند واز جلسه می ایند بیرون وهمه چیز فرت!!
از نکات قابل توجه دیگر در اینجا اینست که وضع مالی این مجموعه خیلی خوب است وگفتند یه ۱۸ ملیونی در حسابشان است که همین باعث شده قسمت جذب پولشان گزارش وچشم انداز خاصی نداشته باشد وفقط به قول خودشان:هی مثل تیم فوتبال مسئولش عوض شود!طبق تحقیقات ما ناظران مجموعه در فکر اند که طبق عملیاتی کاملا محرمانه این ۱۸ ملیون را از حساب خیریه خارج کرده (از انجا که زود به این بندگان خدا در اینجا افترا میبندند باید بگویم این پول را نه برایخودشان که برای منفعت خیریه شان از حساب برداشته وبعد از به فکر افتادن مسئول سر جایش میگذارند)تا بلکه این مسئولین مربوطه به فکر افتند .
و از دیگر نکات تامل برانگیز اینجا اینست که خیلی وقت میگذارند ودر جلسات تصمیم میگیرند ولی بعد یادشان میرود مثلا چند ماهی چند نفر مینشینند وشناساییشان ر اباز تعریف می کنند و یکی از مهمترین هدفشان در بازتعریف این میشود که دیگر مددجوها در خیریه پیدایشان نشود که عزت نفسشان حفظ شود و...و لی در چند ماه اخیر میبینی عبور ومرور این بندگان خدا در راهرو کمی از پرسنل خودشان ندارد و تاریخ ها ومراجعه فقط به خود مشاور هم معنایی ندارد که انها هر روز در راهرو واتاقها می ایند و معطل هم میشوند و ...
اینجا با پدیده ای دیگر به نام سایت آشنا شدم که البته وجود خارجی ندارد!من نمیدانم این سایت چیست ولی ظاهرا بلند مدت ترین چشم انداز خیریه است وهمه مدتهاست منتظر دیدنش هستند.و نکته جالب اینجاست که انها درباره ما در وبلاگشان را مدتها پیش حذف میکنند چون میگویند با سایت موازی کاری میشود!وما معنای این موازی کاری را در اینجا نفهمیدیم که زیاد هم استفاده میشود !ولی باز وجود خارجی ندارد چون انها ۱ کار را باکاری دیگری که انجام نشده در ذهنشان مقایسه میکنند ودر کنار هم قرار میدهند میگویند خب موازی شد دیگه!
چشمم کف پایتان! تماس فرت!
ادامه دارد...؟
مطالب مشابه :
کار دانشجویی(علوم وتحقیقات اصفهان)
houtan-iravani-architect - کار دانشجویی(علوم وتحقیقات اصفهان) - اتاقي براي مطالعات معماري و دانشجويان
گزارش کار ایمنی عملی
وبلاگ دانشجویان داروسازی 92 اصفهان - گزارش کار ایمنی عملی - انجمن امداد دانشجویی امام علی (ع)
گزارش کار ایمنی عملی
دانشجویان پزشکی اصفهان مهر 92 - گزارش کار ایمنی عملی - سامانه دانشجویی سما ( دانشگاه اصفهان)
مسافران در سابقون!
خیریه دانشجویی سابقون دانشگاه اصفهان - مسافران در سابقون! - اولئک یُسارعون فی الخَیرات و هُم
فراخوان کار دانشجویی
دانشگاه آزاد اسلامي گرگان - فراخوان کار دانشجویی - اخبار و رویدادهای رسمی و غیر رسمی دانشگاه
چهارمین گردهمایی دبیران و سرپرستان و اعضای شورای سیاستگذاری کمیته های تحقیقات دانشجویی
در مسیر اصفهان به تهران هم روزنامه دنیای اقتصاد، بخش اندیشه تحقیقات به عنوان کار دانشجویی
اطلاعیه صندوق رفاه دانشجویی
انجمن دانشجویی دانشجویان دانشگاه ازاد اصفهان Zarifkar,Amirدکترظریف کار
کارت ورود به جلسه امتحانات پایان ترم و تعطیلی ....
انجمن دانشجویی دانشجویان دانشگاه ازاد اصفهان Zarifkar,Amirدکترظریف کار
برچسب :
کار دانشجویی اصفهان