نقدی بر کتاب کردکوی تاریخ. سرزمین. فرهنگ
آوخ کلاه نیست وطن . اگر که از سرم
برداشتند . فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلاهش بر سر است و من
نا مردم ار که بی کله . آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم مرا
ای چرخ . زیر و روی تو زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من . ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
من آن نیم به مرگ طبیعی بمیریم. این
یک کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق ( عشقی) ای وطن . ای عشق پاک من
ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم
چندی پیش کتابی بدستم رسید . که در ابتدا باعث خوشحالی بنده گردید. که گروهی کتابی درباره ی تاریخ و فرهنگ وطنم کردکوی نوشته اند . اما پس از مطالعه ی کتاب به بی ارزش بودن کتاب و تناقضات موجود در آن پی بردم و به مصداق شعر قدیمی که ( چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا ) کتاب موجود و نویسندگان آن مرا بیاد داستانی در تاریخ ادبیات ایران می اندازد که می گوید : عبد الرحمن جامی به شهری مسافرت می کند . در ورودی شهر جوانی را میبیند که در حال خواندن اشعار او می باشد . از جوان می پرسد : این شعر از کیست . جوان پاسخ می دهد از عبد الرحمن جامی . جامی به او میگوید : آیا جامی را میشناسی ؟ و جوان با غرور میگوید خودم هستم . جامی هم می گوید . شعر دزد شنیده بودم . اما شاعر دزد ندیده بودم .
حال مولفان این کتاب هم مصداق همین داستان می باشند و با عجله وبدون دقت کافی و همکاری با اساتید فن این کتاب را چاپ کرده اند . با اینکه نمی خواستم جوابی برای این کتاب بنویسم ولی چون دیدم که اگر این کار را نکنم مورد ملامت آیندگان قرار خواهم گرفت . بخاطر همین مسئله و برای روشن شدن افکار عمومی و جوابگو کردن مولفان و اشکالات عدیده و تناقضات موجود در کتاب فقط قسمت کمی از اشکالات آن را مورد بررسی قرار میدهم .
قبل از اینکه به بحث درباره ی قدمت این شهر بپردازیم ابتدا نکته ای که نویسنده محترم در صفحه ی 56 و 57 کتاب از تاریخ ابن اسفندیار آورده است را آنالیز می کنیم و به بررسی اشکالات دیگر کتاب می پردازیم . درباره ی آتش زدن تمیشه در سال ( 512 . ه ) توسط اسپهبد بهرام و فرار او به سی رستاق و پنجاه هزار منجر می شود . اگر نگارنده ی محترم به مطالعه کتاب التدوین فی الجبال شروین به پردازند متوجه اشتباه خود در نگارش مطلب مربوطه خواهند شد . البته بهرام به سی رستاق فرار کرد و نه به پنجاه هزار . و سی رستاق را سدن رستاق عنوان کردند .
منابع آن: 1- تاریخ طبرستان ابن اسفندیار – ج 2 – ص 49
2- مازندران و استرآباد رابینو ص 113
3- تاریخ مازندران . اسمائیل مهجوری ج 1 ص 169 که سدن رستاق آورده شده است .
در کتاب از آستارا تا استر آباد ج 6 ص 263 درباره وسعت و حدود سدن رستاق در سال 903 ( آغاز حکومت شاه اسمائیل صفوی و آخرین سال حکومت رسمی تیموریان ) درباره روستاهای شموشک سفلی و بالا نوشته شده است . و همچنین در کتاب گرگان و استرآباد و سنگ مزارها و کتیبه های تاریخی . اسدالله معطوفی در صفحه 793 آورده شده است .
بنابر اسناد . این دو روستا یعنی شموشک بالا و پایین جزء قدیمی ترین قراء بلوک سدن رستاق می باشد . این بلوک از حدود شهر استرآباد به سوی غرب تا دهات گز و لیوان ادامه داشته که قدیمی ترین سند از وقف نامه سید شهاب الدین فضل الله قاضی استرآبادی و مربوط به ذی الحجه سال 903 میباشد . درباره دیگر روستاهای سدن رستاق از قدیم مرجوع به منابع از آستارا تا استرآباد – به تفکیک روستاها می شود .
درباره روستای لله فن ( لل ه فن ) که آنرا واقع در بلوک سدن رستاق که شرقا متصل است به قریه لامیلنگ . رجوع شود به :
1-از آستارا تا استرآباد ج 6 ص 281 تا 248 / 2-نخبه سیفیه – ص 116 .
درباره روستای اسبو محله . 1- از آستارا تا استرآباد ج 6 ص 3 تا 10 – ص 282.
درباره روستای کلاسنگیان که در شهادت نامچه مورخه جمادی الاول سال 1342 ه ق . در سال آخر حکومت احمد شاه قاجار گروهی شهادت دادند که 6 دانگ قریه کلاسنگیان سدن رستاق در تصرف مالکانه ملاحیدر قلی آقا پسر کلبعلی خان سپانلوی قاجار است .
از آستارا تا استرآباد ج 6 ص 302 .
درباره روستای میاندره یا قریه کردخیل به کتاب از آستارا تا استرآباد ج 6 ص 262 و همان کتاب ج 7 ص 417 رجوع شود که قدمت آن را حدود 600 سال نوشته شده است .
در کتاب گرگان و استرآباد – اسدالله معطوفی ص 751 می نویسد : در فاصله 7 کیلومتری غرب شهر گرگان روستای بسیار قدیمی واقع شده است که بطور مستند می توان تاریخ 1000 ساله برای آن قائل شد .
ابن اسفندیار در زمان شرح وقایع ناحیه سدن رستاق استرآباد در سال 560 ه می نویسد : محل عیش و شرابخواری اسپهبد رکن الدین کبود جامه و پسرش محمد و استاندار حسام الدین اردشیر لمسک در سدن رستاق بوده است . – تاریخ طبرستان قسمت سوم ص 67 و167.
تازه این چند نمونه از اندازه سدن رستاق از 1000 سال پیش تا کنون است .
اما اینکه آقایان لطف کرده و تاریخ مکتوب کردکوی را در کتابشان به 180 سال رساندند . بهتر است سری به کتاب خودشان بزنند . من فقط 6 نمونه را برای مثال می آورم تا حقیقت مشخص شود . 1- در کتاب ناسخ التواریخ – تاریخ قاجاریه – جلد اول از آغاز تا پایان سلطنت فتحعلی شاه قاجار- تالیف محمد تقی لسان الملک سپهر به اهتمام جمشید کیانفر .
ج 1 – 2- درباره آقا محمد خان قاجار – ص 45 – 46 درباره محاصره استرآباد بدست محمد طاهر خان زند و فوت والده آقامحمد شاه.
در این وقت مهد علیا والده آقامحمد شاه که خواهر محمد خان قاجار بود مریض شد و به جنان جاویدان رحلت فرمود . و بعد از روزی چند مهدیقلی خان برادرش که مادر او از مردم کرد محله استرآباد بود در گذشت .
3- ج 6 ص 407 و 409 فرمان وقف نامه آقا محمد خان مورخه 1206 ه ق
4- در همین کتاب تاریخ . سرزمین . فرهنگ کردکوی در صفحه 77 می نویسد : گفته می شود بازماندگان شهر تمیشه. پس از هجوم ویرانگر مغول در حدود سال 565 ق به اماکنی چون نیم مردان . بالاخیل . بانو کلاته . و بالاپلنگ مهاجرت کردند که خود بالاپلنگ و بانو کلاته یا ( بن کلاته ) که قلعه قدیمی بوده و در نزدیکیهای جنگل کردکوی واقع می باشد .
5- درباره تاریخ کردکوی می توان به کتابهای زیر نیز مراجعه کرد :
کردان مهاجر به مازندران و استرآباد و خراسان – مینورسکی .ترجمه ژیلا شهاب . 1340 .
عشایر رکاب نادر شاه . نوشته راوینسون ترجمه سامان جهانسوز چاپ 1338 .
کردنامه نوشته اینرئوس ترجمه احمد آرام – چاپ 1336 .
6- در صفحات 79 – 80 کتاب نویسنده کتاب درباره کردکوی نوشته است . این روستا (کردکوی ) که مرکز سدن رستاق بوده . 300 سال پس از روستاهایی چون دنگلان . سالیکنده . یساقی . و بالاجاده ساخته شده است . نویسنده محترم در صفحه 117 – 118 درباره نقشه پتر کبیر از بی اعتنایی روسها به اسناد 300 ساله مردم ملاکیله ( قره سو ) اشاره دارد .
درباره تاریخ رامیان و فندرسک نوشته محمد علی سعیدی که در صفحات 41 – 80 مردم کردمحله از یاران شکست خورده شکر خان که از کردهای جهانبیگلو فرض کرده. باید گفت اگر نویسنده محترم دقت می کرد در کتاب مزبور نوشته که کردکوی در آن وقت وجود داشته و سفر نامه های خارجی خود گویای این واقعیت است . و اینکه چند نفری که تعدادشان به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد در آن موقع در کردکوی ساکن شده اند . دلیلی برای استناد به تاریخ این شهر نمی شود .
در ص 83-84 از گریگوری والریانویچ ملگونف که بین سالهای 1858 تا 1860 میلادی از کردکوی دیدن نموده و گزارش می دهد که کردمحله که 4 دیه همسایه اوست :
1- بالاپلنگ یا بالابلوک که چاپارخانه در آنجاست .
2- سالیکنده .
3- توسکائیش .
4- ولاغوز یا شیرداربن .
باتوجه به اینکه به جزء توسکائیش و کردمحله در نوشتار آقای ملکونف روس آمده است . نویسنده محترم چرا راجع به توسکائیش تحقیق میدانی یا در کتابهای تاریخی به دنبال سندی برای آن نبوده است ؟ و در جای دیگر از کتاب خود در ص 333 نوشته اید که برخی ادعا کرده اند که در دوره زندیه و افشاریه نام آن به شکل توسکان . توسکا آیش . کردخیل . جمشیدآباد . میان کلا و نیم مردان ثبت شده که سخنی عاری از حقیقت و سند و مدرک می باشد و قریه کردکوی یا کرد محله در زمان افشاریه و زندیه تحت هیچ نام و عنوانی وجود تاریخی نداشته و ادعای قدمت 250 ساله کردکوی با واقعیت های تاریخی سازگاری ندارد .
اگر نویسنده محترم که بر 180 ساله بودن تاریخ کردکوی اصرار دارد . پس دستور فرمایند که کتابهای تاریخی دیگر را جمع آوری کنند یا آن قسمت هایی که مربوط به این منطقه میباشد را از کتابهای تاریخ پاک کنند .
ثانیا : چگونه توسکائیش وجود خارجی نداشته است در حالی که در شرح حال بزرگان همین شهر در ص 577 درباره محمد کاظم مداح درباره آثار آقای مداح به کتاب زیر چاپ توسکان دیروز( تاریخ و جغرافیای کردکوی ) اشاره می کنید . ؟
درباره توسکائیش سند دیگر درباره راه شاه عباسی در دوران صفویه میباشد . به دانش نامه گلستان . گزارش فعالیتهای مرکز دانشنامه گلستان . شماره چهارم . اسفند 1390 – با عنوان فرهیختگان ایران در مرکز دانشنامه گلستان در ص 10 . درباره راههای تاریخی سرزمین گرگان نوشته قربانعلی عباسی کارشناس ارشد باستان شناسی درباره راه شاه عباسی می نویسد . راه معروف به ( جاده شاه عباسی ) از استرآباد شروع از طریق مبارک آباد ( آق قلعه ) پایین کیله . توسکا و سپس از مسیر جلوی روستای کارکنده . پشت روستای سرکلاته . جلوی روستای سالیکنده و جلوی کرد محله و پایین روستای بالا جاده عبور می کرده است .
نویسندگان محترم در ابتدا کتاب مدعی شده اند که علاوه بر تحقیقات جامع به تحقیق میدانی نیز توجه کرده اند درحالی که از دو قبرستان قدیمی به جزء گلزار شهدا در کتاب فوق اشاره ای نشده است . یکی قبرستان قدیمی از امام زاده مجید تا مدرسه نظامی سابق و خیابان ملت تا حوالی رودخانه . و قبرستان دیگر در محوطه مسجد کبیری که تا قبل از انقلاب اسلامی محل دفن کودکان در آن مکان بوده است .
درباره کردکوی علاوه بر مورد فوق درباره یورش میدان ( یرش میدان ) که در اسناد و کتابهای مختلف عنوان شده است . را از قلم انداخته اید . درباره یورش میدان که بنا به نوشته فرهنگ واژگان تبری ج 4 ص 2102 در یکی از میدانهای نبرد مردم منطقه ی استرآباد مقابل اعراب در سده ی اول هجری واقع در جنوب روستای ایلوار شهرستان کردکوی .
در تاریخ جهانگشای نادری نوشته میرزا محمد خان استرآبادی به تصحیح عبدالله انوار . انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تهران سال 1349- ص 177 درباره آمدن نادر شاه افشار برای سرکوب ترکمانان استرآباد در روز پانزدهم ربیع الاول سال 1143 ه . ق به یورش میدان خبر می دهد .
درکتاب گلشن مراد تالیف ابولحسن غفاری کاشانی به اهتمام غلامرضا طبا طبائی مجد . چاپ ارژنگ . سال 1369 ص 678. درباره رفتن محمد ظاهر خان حسب الفرمان قضا جریان به تسخیر ............در ورود او به یورش میدان شش فرسخی استرآباد – مرتضی قلیخان و مصطفی قلیخان – برادران نواب آقا محمد خان . با رحیم خان و عباسعلی آقا .................
درباره نامیده شدن این منطقه به نیم مردان باید گفت که : مغولان بعد از حمله مرگبار به یک منطقه نام یک شهر را به یک ناحیه می دادند . مانند ویران کردن جرجان که آنرا کبود جامه نامیدند . کبود جامه در اصل نام یک شهر بود . ولی مغولان از نزدیکی های بهشهر تا مینودشت را کبود جامه می نامیدند . ص 76 کتاب را ملاحظه کنید .
در صفحه 72 کتاب نقشه ای گسترده از حکومت باوندیان را منتشر کردید که در همین کتاب شبه جزیره نیم مردان به چشم می خورد . درباره تاریخچه این شهر رجوع به تاریخ مغول در ایران – نوشته برتولد اشپولر . ترجمه محمود میرآفتاب – شرکت شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ص 332- در سال 713 ه . ق : الجایتو قشلاق را در نیم مردان واقع در مازندران گذراند .
رجوع به حافظ ابرو – ص 15 - میر خواند ج 5 – ص 139 .
وهمان ماخذ بالا – ص 431 . نویسنده می نویسد . از طریق بحر خزر نیز روابط بازرگانی با دشت قپچاق روسیه موجود بود که مرکز آن در جزیره نیم مردان ( در مازندران ) قرار داشت .
حمدالله مستوفی ج 1 – ص 160 .
اما آقایان . حالا به منابع مورد استناد خود شما در این باره مراجعه می کنیم . . تا ببینیم که چه چیزهایی را از قلم انداخته اید .
در کتاب از آستارا تا استارباد ج 5 تالیف منوچهر ستوده – انجمن آثار و مفاخر فرهنگی – ص 378 درباره طائفه جعفربای – تیره مشهور به یار علی . چمراند . چاروا . .........از زیر حد سرکلاته خرابشهر و کردمحله واقع از زیر آب سیاه بالا که به نیم مردان مشهور است . الی بسط ترک قریب ده فرسخ طول یورت ایشان می شود .
در کتاب از آستارا تا استارباد – ج 8 – ص 286 – وقف نامه خواجه مظفربن فخرالدین – مورخه 919 ه . ق ...........غربیا متصل به نیم مردان که مشهود و معلوم و مشهور است .
درباره نیم مردان و شهر آباد در کتاب مازندران و استرآباد نویسنده رابینو – مترجم غلامعلی وحید مازندرانی – تهران 1389 – ص 248 . خلیج استرآباد را حمدالله مستوفی بنام نیم مردان ذکر نموده . جمعیت آنجا در قرن هشتم هجری بسیار زیاد بود و بندر گاهی برای کشتی های سراسر سواحل دریای خزر بوده و بندر در حدود سه ربع فرسخ تا شهر استرآباد فاصله داشته و قصبه مجاور آن که تجارت وسیعی داشته شهرآباد بود . ( لسترنج – ص 375 ) . و آن بدون شک جای بندر آبسکون را که در اوایل قرن هشتم از بین رفته گرفته بود . اکنون هم ده خرابه ای بنام امین آباد نیم مردان هست که قسمتی از کرد محله می باشد .
درباره شهرآباد باید گفت کواذ یا قباد ساسانی ( 488 – 531 م ) نیز شهری بنام شهرآباد ساخت . طبری اسم آن شهر را روشن فیروز نوشت . رجوع به آثار الباقیه عن القرون الخالیه – ابوریحان بیرونی . تحقیق و تعلیق پرویز اذکائی – میراث مکتوب . تهران 1380 – ص 581 .
درباره شهر روشن فیروز بنا بر نوشته مجمل التواریخ یکی از دو شهری است که بوسیله فیروز پسر یزگرد بنا شده است . در این باره به منابع زیر رجوع نمایید :
مجمل التواریخ و القصص – ص 71
فارسنامه ابن البلخی ص 83.
تاریخ یزگردی چاپ لیدن ص 114.
لغت نامه دهخدا ج 2 – ص 17 .
تارخ الرسل و الملوک. تالیف محمد بن جریر طبری . ترجمه ابوالقاسم پاینده ج 2 – ص 630 و 647 .
شهرآباد : نام شهر کوچکی است . در مجاورت ( عقب خلیج یا جزیره نیم مردان ) در خلیج آشوراده قرار گرفته و تجارت و داد و ستد فراوانی داشته است .
رجوع شود به ترجمه سرزمینهای گای لسترنج – ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 401 .
مازندران و استرآباد – رابینو – ص 218 .
و نام قصبه ایست قباد ابن فیروز ساسانی ساخت . و اکنون خراب است . نزهه القلوب – حمد الله مستوفی – چاپ اروپا – ج 3 – ص 160 . و هم چنین رجوع به استرآباد در بستر تاریخ اسد الله معطوفی که بر طبق نوشته در دوره آل بویه در حدود بیست هزار جمعیت داشته است .
درباره شهر نیم مردان به منابع زیر رجوع شود :
نزهه القلوب حمدالله مستوفی – ج 3 – ص 160-190 .
شهریاران گمنام – احمد کسروی. – ص 78 .
تاریخ الجایتو . تاریخ پادشاه سعیدغیاث الدنیا و الدین الجایتو . سلطان محمد طیب الله مرقده- تالیف عبدالله بن محمد القاشانی- به اهتمام مهین همبلی. – ص 151-154 .
جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی . گای لسترنج – ص 400 .
نخبه الدهر فی عجائب البر و البحر . شمس الدین ابن عبدالله محمد شیخ الربوه – لایپزیک 1924- ص 147 .
مسالک و الممالک اصطخری – ص 280 .
احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم . مقدسی – ص 362 .
معجم البلدان . یاقوت – ج 1 – ص 501 .
تقویم البلدان . ابوالفداء – ص 490 .
جغرافیای حافظ ابرو – نسخه عکسی دانشگاه تهران – ص 51 .
اما درباره قریه امین آباد کردمحله که بر طبق منابع متعلق به دوره صفویه می باشد .
قریه امین آباد واقع در نیم مردان چهار فرسخی مغربی که سردار رفیع 3 سال در آبادی آن کوشا بود . مورد غارت چپاول تراکمه جعفربای قرار گرفته 7 نفر بچه را اسیر و با اثاثیه رعیت به غارت میبرند . لاکن قریه را رعیت تخلیه نموده و متواری شده اند . ششه ماه اکتبر 1919. – رجوع به تاریخ مخابرات استرآباد گزارشهای حسینقلی مقصودلو ( وکیل الدوله ) به کوشش ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت – نشر تاریخ ایران –ج 2- ص 670 .
همانگونه که در ص 184 کتاب خود درباره نرگس تپه غربی نوشتید . آب از نرگس چشمه بوسیله گانگی به نیم مردان منتقل می شده است . و روستاهای کپور چال –سیجوال – قره کیله – خوجه نفس از آن آب استفاده میکردند . مزید برعلت پل تاریخی نیم مردان نیز در منطقه وجود دارد .
در کتاب خود در ص 444 و 445 از روستای نامن نام می برید و تاریخ آنرا به 2000 سال قبل میرسانید . بدون هیچ سندی و نامیه یا نامشه که در صفحات61 و 62 و 63 توضیح میدهید که محمد مهدی طاهری شهاب در کتاب تاریخ کبود جامگان. این روستا را همان نامیه قدیم می نامند . آخر نویسندگان این کتاب چقدر سواد تاریخی دارند که خودشان در ص 62 کتاب از قول ابن فقیه همدانی و رابینو آنرا در پنجاه هزار یا پنج هزار بیان میکنند . و فاصله روستای نامن با شرق بهشهر تفاوت از زمین تا آسمان است . آدم واقعا نمیداند به حضرات آقایان باید بخاطر این کتاب احسنت گفت یا اینکه فاتحه تاریخ ایران را خواند . که عده ای بدون هیچ تحقیقی زمین را به آسمان وصل میکنند .
اما در مورد نامنه یا ناموئه که خودتان در صفحات 61 تا 63 توضیح داده اید در پنجاه هزار در خاور بهشهر بوده است . چگونه میباشد که آقایان در اول کتاب توضیح داده اند که بیشتر مستندات کتاب را از کتاب از آستارا تا استارباد دکتر منوچهر ستوده استخراج کرده اند . اما به همین منبع مراجعه نکردند . در کتاب از آستارا تا استارباد – ج 4 – دکتر منوچهر ستوده جر معروف کلباد را شهر نامنه میداند و در تیر ماه سال 1364 فاصله آنرا تا پای خندق تمیشه اندازه گیری کرده بود . رجوع به کتاب از آستارا تا استار باد ج 4 –ص 736 – 737 .
در صفحه 370 کتاب آقایان مدعی شده اند که در دوره قاجاریه کردکوی جزء بندرگز بوده است . اما سندی را عنوان نکردند . درباره این موضوع قابل ذکر است که ملکونف در ص 58 کتاب خود درباره معروفترین بلوکات استرآباد می نویسد :
1- بلوک استرآباد رستاق که در طرف شرقی شهر استرآباد میباشد .
2- بلوک سدن رستاق که در قسمت شرقی و شمال شرقی استرآباد که طولا منتهی به کردمحله تا سیاه جو ( باغو ) می شد .
3- بلوک انزان .
4- بلوک کتول در جنوب شرقی که طولا هفت فرسخ بوده است .
5- بلوک فندرسک که میان کتول و حد شمالی استرآباد واقع بود .
6- بلوک شاه کوه ساور که در کوههای سرحد شاهرود و بسطام و مازندران واقع بود .
در کتاب مخابرات استرآباد که تکیه آقایان بر این کتاب میباشد در صفحه 315 می نویسد . مسیو وندرل رئیس گمرکات مالیات سدن رستاق و انزان و توابع ( منطقه بندرگز و کردکوی ) را شخصا بعهده گرفته مالیات را جمع آوری نماید. با توجه به متن و اینکه رئیس گمرک سدن رستاق و انزان ( نوکنده ) و توابع ( منطقه بندرگزو کردکوی ) تداعی کننده قضیه ملی شدن نفت ایران است که دولت انگلیس بر روی تانکرهای حامل نفت که در خیابانها رفت و آمد میکردند نوشته بود تانکرهای حامل نفت انگلیس و ایران . در حالی که نفت و همه آن مال ملت ایران بود.
در کتاب مخابرات استرآباد در ص 360 می نویسد که تجار کردمحله کردکوی و انزان تخمینا 300000 هزار تومان پول سفید در بانک به رسم امانت گذارده بودند . به سبب لغزش روسها و تنزل اسکناس صاحبان پول فورا پولهای خود را از بانک مطالبه می نمایند .
حال با توجه به مطالب بالا چگونه کردکوی در دوره قاجاریه زیر نظر انزان بوده است ؟
و ثانیا انزان مرکزش نوکنده بوده نه بندر گز . ثالثا بندرگز طبق همین کتاب در سال 12/04/1359 از گرگان جدا و کردکوی تبدیل به شهر شده و بندر گز به عنوان یکی از بخشهای آن بوده است . و در 11 دی ماه 1376 بخش بندر گز ارتقا یافته و به شهرستان بندرگز تبدیل گردید .
نویسندگان کتاب حتی به خود اجازه نداده اند تا اسناد را مطالعه کنند . اگر آقایان به پایان نامه کارشناسی ارشد تاریخ با عنوان ( جزیره آشورآده و بندر گز و رقابتهای استعماری روس و انگلیس از آغاز تا پایان سلسله قاجاریه ) از محمد حسن هراتی – 1369 مراجعه میکردند و کاسه داغتر از آش نمی شدند . در تمام این پایان نامه هیچوقت مسئله ای را که آقایان عنوان کرده اند دیده نمی شود . اگر آقایان مدرکی دارند عنوان کنند تا خوانندگان کتاب بدانند. .
چه گوئی که وام خرد توختم
همه آنچه بایستم . آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
منوچهر مهدیان
مطالب مشابه :
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
یک قانون، نوشتاری برای عدالت - نقدی بر کتاب نفت بی خطر - موجیم که آسودگی ما عدم ماست - یک
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
دانشجویان حقوق تجارت بین الملل دامغان - نقدی بر کتاب نفت بی خطر - - دانشجویان حقوق تجارت بین
نقدی بر کتاب من زنده¬ام لفته منصوری
نقدی بر کتاب من زندهام صدای محمد جواد تندگویان وزیر نفت را از سلول مجاور میشنوند.
نقدی بر کتاب "جامعه شناسی ایران
نقدی بر کتاب ؛ اما، بیشتر جوامع دارای منابع نفتی، درآمد خود را از محل رانت نفت تأمین
نقدی بر کتاب کردکوی تاریخ. سرزمین. فرهنگ
نقدی بر کتاب کردکوی تداعی کننده قضیه ملی شدن نفت ایران است که دولت انگلیس بر روی
نقدی بر کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلی
نقدی بر کتاب کردن پیشرفت صنعتی غرب در ابزار و اقدام به خرید ابزار از طریق فروش نفت و
رجا نیوز : نقدی بر کتاب عیسی پژمان - تند باد حوادث
نقدی بر کتاب از امنیت خلیج فارس به نیابت از سربازان آمریکایی برای تضمین امنیت نفت
نفحات نفت
این کتاب در اصل نقدی است بر مدیریت واقتصاد در همین کتاب نفخات نفت نیز جناب امیر خانی
نقدی بر کتاب "نگاهی به شاه" منبع : مشرق نیوز
نقدی بر کتاب ایران توسط متفقین، دوران آغاز سلطنت محمدرضا شاه، ملی شدن صنعت نفت و
برچسب :
نقدی بر کتاب نفت