خلاصه ی قسمت 14 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده)

  

هالما ماما و ملکه داشتند ارجب به هم اتاق شدن شین و چه گیونگ حرف میزدند  و هر دو گفتند که خیلی خوب شده که هم اتاقشون کردیم حالا هم از بچگی خارج میشن و هم میتونیم منتظر نوه ی سلطنتی باشیم.

 

 و در اتاق شین و چه گیونگ.شین چه گیونگ رو تو بغلش گرفته.چه گیونگ کاملا خوابه ولی شین از دیشب تا حالا اصلا نخوابیده  و هنوز داره عدد میشمره تا بخوابه.چه گیونگ که بیدار شد کلی داد وبیداد کرد که چرا بغلم کردی چرا تو خواب ازم سو استفاده کردی و و کلی با هم دعوا گرفتند

5iitdwuzgj3w3lrcxye.gif

بعد که چه گیونگ اومد بیرون یول رو دید که منتظرش بود یول همچین چه گیونگ رو دید فوری محکم بغلش کرد و پرسید واقعا حالت خوبه شین اذیتت نکرد که همون موقع بود شین اومد گفت چرا باید ان قدر صمیمانه بغلش کنی اون هنوز زن منه و چه گیونگ رو به زور برد.شین به چه گیونگ گفت منو به خاطر یه لحظه لمس لبهات سرزنش میکنی ولی اول  صبحی میپری تو بغل یول.اگه تو این جور ادمی هستی پس ما میتونیم یه شب دیگه رو داشته باشیم چون تو از این جور ادما هستی.چه گیونگ کلی فحش داد و بعد اخمو  و تقریبا گریان رفت.

cxmhwrtcled71gvirn.jpg

 gdxugsiihbjqepjdv08.jpg

تو مدرسه چه گیونگ و یول تو یه اتاق تنهایی بودن و چه گیونگ پرسید این چه کاری بود و یول گفت فکر کنم لازمه ما صمیمی تر شیم و بعدش میتونیم ازدواج کنیم چه گیونگ که اصلا تو باغ نبود گفت یعنی چی من نمیفهمم و یول به صراحت گفت که دوستت دارم .چه گیونگ گفت من الان با شین ازدواج کردم این غیر قابل تغییرهیول گفت تو هیچ وقت سرزنش نخواهی شد چون من پادشاه قدرتمندی خواهم شد

 

داخل مدرسه دوستای چه گیونگ اومدن هیورین رو کلی بهش توهین کردند و بعد پرتش کردند زمین که چه گیونگ اومد و عذر خواهی کرد ولی هیورین دستشو ول.مادر هورین مریض شده و هیورین هم اون قدر پول لازم براش رونداره.الان مامانش تو بیمارستانه.

 

وقتی چه گیونگ برگشت قصر در ابتدا یول رو از دور دید که منتظرشه و با خودش گفت چه طور میتونم احساس یول رو تغییر بدم؟یول اومد پشت سر شین گفت و گفت مرد خشنیه. و چه گیونگ گفت من این جور چیزا رو نمیدونم ولی اینو با اطمینان میگم که شین برای جیزی که نداره حریص نیست.

 

وقتی چه گیونگ رفت تو اتاقش عکس های بوس شین و هورین رو مادر یول گذاشته بود تو اتاقش ولی چه گیونگ نمیدونست کار کیه.

هالماماما وقتی موضوع عکسها رو فهمید خیلی ناراحت شد و با شین صحبت کرد که به هیچ وجه نذاره چه گیونگ عکسها رو ببینه.

بعد از مدرسه یول چه گیونگ رو برد بیرون از مدرسه تا روحیه ی چه گیونگ یکم بهتر بشه و در طول راه هم همش پشت سر شین گفت.بعد با هم رفتند شهر بازی و رفتند کنار قطار با هم داد کشیدند که بعدش چه گیونگ کلی گریه کرد گفت شین ادم بدیه و یول بغلش کرد.بعدشم چه گیونگ رفت تنهایی واسه خودش  تو شهر گشت زد. و یول رفت قصر و منتظر چه گیونگ بود

 biz4ooc6gymo7hq138c.jpg

nm7230ys5s6sw3t6s1z7.jpg

1z8lir73bw0renocly0.jpg

kzyhyhy9ttxg5eodqns2.jpg

079h8yf2x3z4w1c3ckj.jpg

6oscrexuw4hyxfi64b3.jpg

 

یول تو قصر منتظ8uh6x9p9dhfwlillsv2.jpg

ر چه گیونگ بود که وقتی دید چه گیونگ نیومده سراغشو از شین گرفت و شین هم سراغشو از یئل گرفت بعد هم شین و هم یول هر دو دنبال چه گیونگ بودند تا این که اخر سر یول پیداش کرد و رفتند توی اون ساختمان قدیمی که همیشه میرفتند که یهو شین هم اونا رو پیدا کرد.

منتر قسمت 15 باشین.


مطالب مشابه :


خلاصه ی قسمت 17 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده)

قاصدكي از سمت كره - خلاصه ی قسمت 17 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده) - قدر آن شيشه بدانيم زماني




خلاصه ی قسمت 14 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده)

قاصدكي از سمت كره - خلاصه ی قسمت 14 شاهزاده ی زمان(روزگار شاهزاده) - قدر آن شيشه بدانيم زماني




بادیگارد

اولین قسمت این سریالی بسیار زیبا با بازی سونگ ایل گوك بازیگر نقش اول روزگارشاهزاده;




برچسب :