خانواده درمانی
زوج درمانی و در نظر گرفتن دو انسان به عنوان یک واحد ، قدم بزرگی بود در تغییر نگرش و تفکر در رویکرد های روان درمانی ؛ اما هنوز کامل نبود و منظومه کامل خانواده شامل پدر ، مادر ، خواهران و برادران و پدر بزرگ و مادر بزرگ را در بر نمی گرفت. ● اسکیزوفرنی چاشنی تغییرات بزرگ زمانی که باتسون(۴) مطرح کرد خانواده و حلقه های ارتباطی افراد خانواده در بروز و تشدید علایم اسکیزوفرنی در یکی از اعضای خانواده موثر است ، توجه همگان بیش از پیش به اهمیت خانواده در اختلالات حاد روانی جلب شد. ویرجینیا ستیر بعد از باتسون و پیروانش ، جی هی لی (۵) و جان ویکلند (۶) به تحقیقات گسترده ای در این زمینه پرداخته است. بحث پیرامون نقش خانواده در اسکیزوفرنی هنوز هم در جریان است و محققان بعد از باتسون به نحوه تأثیر خانواده در بروز و تشدید بیماری بیشتر پرداخته اند. آنچه در این بحث مد نظر ماست ذکر تاریخچه درمان های سیستمی نیست. اما لازم به ذکر است که شکل گیری این دیدگاه که همه افراد خانواده بر هم موثرند و حتی کوچکترین اتفاقات در درون خانواده می تواند در روندی پیچیده بر نقش ها ، کارکردها ، ارزش ها و در نهایت بر رفتار و دیدگاه های همه اعضای خانواده تأثیر می گذارد. این سیستم خانوادگی که ما درباره آن صحبت می کنیم در تـئوری از مرزهای خانواده فراتر می رود و اتفاقات تاریخی و تحولات اجتماعی را هم در بر می گیرد . به عبارت دیگر خانواده یک سیستم باز است که ناگزیر از تعامل با سایر سیستم های اجتماعی می باشد. در تمام رویکرد های سیستمی روابط علی و معلولی مردود شمرده می شوند . یک نوع رابطه تعاملی چرخه ای و دو سویه که ابتدا و انتهای آن معلوم نیست ، وجود دارد. ● آیا رویکرد سیستمی حرف آخر را می زند ؟ اگر جواب ما به این سوال مثبت باشد پس تأیید کرده ایم که تمام دشواری ها را حل کرده ایم و به نهایت پیشرفت علمی رسیده ایم ! اما نه تنها رویکرد سیستمی آخرین حرف را نزده است بلکه در مواردی مراجعان را به درمان های فردی هم توصیه می نماید. واضح است که مشکلات همه افراد در ریزش ساختار خانوادگی مینوچین یا در فروپاشی سلسله مراتب خانوادگی جی هی لی خلاصه نمی شود. همه افراد از این مشکلات تعریف شده در رویکرد سیستمی رنج نمی برند. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در تعارض انگیزه جاودانگی و واقعیت میرایی قرار دارد و روانشناسان وجودی و انسان گرا بهتر می توانند مشکل وی را حل کنند. نکته مهم دیگر که دیدگاه سیستمی درباره آن مسکوت مانده است بحث تقسیم اقتدار در خانواده است. به عبارتی این دیدگاه بیان می دارد که بین انسان و محیط رابطه تعاملی وجود دارد ولی مشخص نمی کند که محیط ، دلیل تغییرات است یا از شرایط ایجاد تغییر. نکته مهم بعدی که دیدگاه سیستمی خیلی کم به آن پرداخته است صحبت درباره ماهیت انسان است یا در حقیقت همان « خود انسان » . چیزی که روانشناسان وجودی و معنا درمان گران و در رأس آنها ویکتور فرانکل زیاد بدان پرداخته اند : « دلایل بسیاری وجود دارد که انسان باشیم تا میدان جنگ ادعاهای نهاد ، خود و فراخود . زمینه بیشتری وجود دارد که انسان باشیم تا پیاده شطرنج و آلت دست فرایند های شرطی و یا غرایز. از این آدم های عامی می توانیم بیاموزیم که انسان بودن یعنی مواجهه مداوم با موقعیت هایی که هر کدام یک شانس برای انجام یک مبارزه اند و به ما فرصت می دهند تا با روبرو شدن با مبارزات معنای مبارزه خویش را تحقق بخشیم. هر موقعتی دعوتی است به اینکه نخست گوش فرا دهیم و سپس پاسخ دهیم.» درست است که دیدگاه سیستمی با کار روی سلسله مراتب و ساختار خانواده مشکل را حل و سیستم ( خانواده ) را حفظ می کند و از این طریق با دیدگاهی محافظه کارانه نظام اجتماعی را حفظ می نماید ، ولی گاه مشکل عضو خانواده را که مثلا تهی بودن از معنای زندگی است ، بی پاسخ و بدون توجه باقی می گذارد. پس در نهایت باید اینگونه نتیجه گیری کنیم که اعتقاد صرف به رویکرد فردی و رد رویکرد های سیستمی و در مقابل تعصب بر رویکرد های سیستمی و رها کردن رویکرد های فردی هر دو از وسعت دیدگاه و توان درمانی ما می کاهند. بهتر آن است که این دو رویکرد در کنار هم و در احترام متقابل محدوده و مرزهای خویش را بشناسند و در مواقع لزوم روانشناسان با تلفیق این دو رویکرد به نتیجه درمانی بهتر و کامل تری بیاندیشند. |
زوج درمانی و در نظر گرفتن دو انسان به عنوان یک واحد ، قدم بزرگی بود در تغییر نگرش و تفکر در رویکرد های روان درمانی ؛ اما هنوز کامل نبود و منظومه کامل خانواده شامل پدر ، مادر ، خواهران و برادران و پدر بزرگ و مادر بزرگ را در بر نمی گرفت.
● اسکیزوفرنی چاشنی تغییرات بزرگ
زمانی که باتسون(۴) مطرح کرد خانواده و حلقه های ارتباطی افراد خانواده در بروز و تشدید علایم اسکیزوفرنی در یکی از اعضای خانواده موثر است ، توجه همگان بیش از پیش به اهمیت خانواده در اختلالات حاد روانی جلب شد. ویرجینیا ستیر بعد از باتسون و پیروانش ، جی هی لی (۵) و جان ویکلند (۶) به تحقیقات گسترده ای در این زمینه پرداخته است. بحث پیرامون نقش خانواده در اسکیزوفرنی هنوز هم در جریان است و محققان بعد از باتسون به نحوه تأثیر خانواده در بروز و تشدید بیماری بیشتر پرداخته اند.
آنچه در این بحث مد نظر ماست ذکر تاریخچه درمان های سیستمی نیست. اما لازم به ذکر است که شکل گیری این دیدگاه که همه افراد خانواده بر هم موثرند و حتی کوچکترین اتفاقات در درون خانواده می تواند در روندی پیچیده بر نقش ها ، کارکردها ، ارزش ها و در نهایت بر رفتار و دیدگاه های همه اعضای خانواده تأثیر می گذارد.
این سیستم خانوادگی که ما درباره آن صحبت می کنیم در تـئوری از مرزهای خانواده فراتر می رود و اتفاقات تاریخی و تحولات اجتماعی را هم در بر می گیرد . به عبارت دیگر خانواده یک سیستم باز است که ناگزیر از تعامل با سایر سیستم های اجتماعی می باشد.
در تمام رویکرد های سیستمی روابط علی و معلولی مردود شمرده می شوند . یک نوع رابطه تعاملی چرخه ای و دو سویه که ابتدا و انتهای آن معلوم نیست ، وجود دارد.
● آیا رویکرد سیستمی حرف آخر را می زند ؟
اگر جواب ما به این سوال مثبت باشد پس تأیید کرده ایم که تمام دشواری ها را حل کرده ایم و به نهایت پیشرفت علمی رسیده ایم ! اما نه تنها رویکرد سیستمی آخرین حرف را نزده است بلکه در مواردی مراجعان را به درمان های فردی هم توصیه می نماید.
واضح است که مشکلات همه افراد در ریزش ساختار خانوادگی مینوچین یا در فروپاشی سلسله مراتب خانوادگی جی هی لی خلاصه نمی شود. همه افراد از این مشکلات تعریف شده در رویکرد سیستمی رنج نمی برند. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در تعارض انگیزه جاودانگی و واقعیت میرایی قرار دارد و روانشناسان وجودی و انسان گرا بهتر می توانند مشکل وی را حل کنند.
نکته مهم دیگر که دیدگاه سیستمی درباره آن مسکوت مانده است بحث تقسیم اقتدار در خانواده است. به عبارتی این دیدگاه بیان می دارد که بین انسان و محیط رابطه تعاملی وجود دارد ولی مشخص نمی کند که محیط ، دلیل تغییرات است یا از شرایط ایجاد تغییر.
نکته مهم بعدی که دیدگاه سیستمی خیلی کم به آن پرداخته است صحبت درباره ماهیت انسان است یا در حقیقت همان « خود انسان » . چیزی که روانشناسان وجودی و معنا درمان گران و در رأس آنها ویکتور فرانکل زیاد بدان پرداخته اند :
« دلایل بسیاری وجود دارد که انسان باشیم تا میدان جنگ ادعاهای نهاد ، خود و فراخود . زمینه بیشتری وجود دارد که انسان باشیم تا پیاده شطرنج و آلت دست فرایند های شرطی و یا غرایز. از این آدم های عامی می توانیم بیاموزیم که انسان بودن یعنی مواجهه مداوم با موقعیت هایی که هر کدام یک شانس برای انجام یک مبارزه اند و به ما فرصت می دهند تا با روبرو شدن با مبارزات معنای مبارزه خویش را تحقق بخشیم. هر موقعتی دعوتی است به اینکه نخست گوش فرا دهیم و سپس پاسخ دهیم.»
درست است که دیدگاه سیستمی با کار روی سلسله مراتب و ساختار خانواده مشکل را حل و سیستم ( خانواده ) را حفظ می کند و از این طریق با دیدگاهی محافظه کارانه نظام اجتماعی را حفظ می نماید ، ولی گاه مشکل عضو خانواده را که مثلا تهی بودن از معنای زندگی است ، بی پاسخ و بدون توجه باقی می گذارد.
پس در نهایت باید اینگونه نتیجه گیری کنیم که اعتقاد صرف به رویکرد فردی و رد رویکرد های سیستمی و در مقابل تعصب بر رویکرد های سیستمی و رها کردن رویکرد های فردی هر دو از وسعت دیدگاه و توان درمانی ما می کاهند. بهتر آن است که این دو رویکرد در کنار هم و در احترام متقابل محدوده و مرزهای خویش را بشناسند و در مواقع لزوم روانشناسان با تلفیق این دو رویکرد به نتیجه درمانی بهتر و کامل تری بیاندیشند.
درمانی راهی است برای حل كردن مشكلات و كشمكشهای زوجهایی كه خود به تنهایی قادر به حل مشكلاتشان نیستند. فرایند زوج درمانی شامل زن و شوهر، و یك فرد آموزش دیده و متخصص در این زمینه است كه در خصوص احساسات و افكارشان بحث میكنند. هدف در زوج درمانی كمك به زنان و مردان است تا همدیگر را بهتر درك كنند و اگر تصمیم دارند و یا میخواهند كه تغییر كنند، به آنها كمك شود تا به خواسته و هدفشان برسند. در مقاله زیر ابعاد و شیوههای مختلف زوج درمانی به صورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفته است.
آیا بچهها در زوج درمانی شركت دارند؟
خیر. زوج درمانی فقط زن و شوهر را در بر میگیرد. بچهها به درجات مختلف در معرض مشكلات زناشویی قرار میگیرند. آنها ممكن است سراسیمه و نگران شوند و مشكلاتی از خود بروز دهند كه خود این كمك میكند به بهتر شدن روابط زناشویی یا این كه بتوانند بیشتر به بچهها توجه كرده و به آنها كمك كنند. البته درمانی كه در آن والدین و بچهها هر دو شركت داشته باشند، خانواده درمانی نامیده میشود كه بر روی روابط بین اعضای خانواده تأكید دارد تا این كه فقط بر روی زوجها كار كند. البته ممكن است در بعضی موارد بحثها به سوی مسائل زناشویی كشیده شود كه در اینجا والدین باید مراقب باشند تا بچهها مورد بی توجهی قرار نگیرند.
معمولاً چه قبیل مشكلاتی را مردم نزد زوج درمانها میبرند؟ - مشكلات هر زوجی متفاوت است. ولی بیشترین مشكلات و شكایات رایج عبارت اند از:
الف) كاهش رابطه یا ارتباط كلامی
ب) بحث و جدلهای همیشگی
ج) برآورده نشدن نیازهای عاطفی و احساسی
د) نگرانیهای مالی
هـ) تضاد و اختلاف نظر بر سر بچهها این مشكلات در هر ارتباط زناشویی، مهم هستند.
اغلب زوجها به دنبال كمك میگردند برای این كه آنها اگر بخواهند خود مشكلات خود را حل كنند نتیجه ای جز ناكامیو ناامیدی نخواهد داشت. بعضی از زوجها خواهان كمك در زمینه بحرانهای زناشویی هستند مانند فقدان ظاهری محبت در خانواده یا رابطه نامشروع یكی از زوجها با فرد دیگری، یا اتفاقات غم انگیزی مانند بیماری و یا مرگ یكی از اعضای خانواده.
درمانگرها چه كاری انجام میدهند؟ درمانگرها نفر سومیهستند كه به مشكلات زوجها گوش میدهند تا این كه آنها افكار و احساسات خود را بیان كنند و همچنین به آنها كمك شود تا زمینه مشكلات و مسائل خود را روشن و معین كنند.
درمانگرهای شروع میكنند با:
1) مشكلات و این كه زن و شوهر آنها را چگونه میبینند؟
2) تاریخچه ای از ارتباطات خود
3) و تاریخچه زندگی فردی هر كدام از طرفین (زوجها) این كار، درمانگر را قادر میكند تا تفاهم بیشتری را برقرار سازد و ارزیابیهای خود از موقعیت را به بحث بگذارد و بالاخره، راهكارها و نوع درمان را مشخص كرده و پیشنهاد دهد. درمانگر ممكن است مانند یك آرام بخش عمل كند به گونه ای كه كوشش كند تا كج فهمیها و سوءتفاهمها در روابط بین زن و شوهر مشخص شود كه نتیجه این امر، نگاه جدیدی است كه آنها به رفتار و احساسات خود پیدا میكنند تا بتوانند مشكلات خود را راحت تر حل كنند. نگرانیهای رایج در مورد زوج درمانی من فكر میكنم مشكلات شخصی ام موجب تنش در زندگیمان میشود، آیا من به تنهایی باید از یك درمانگر كمك بگیرم یا هر دو با هم؟ مشكلات شخصی مانند اعتماد به نفس پایین، بیماری، استرس كاری و غیره... بر روی شریك زندگی و روابط بین آنها تأثیر میگذارد. پس معمولاً بهتر است هر دو زوج در جستجوی كمك برآیند تا این كه هر زوج قادر شود، مشكلات زوج دیگر را درك كند و درمانگر نیز مشكلات را از هر دو دیدگاه بشنود و بررسی كند و سپس وی میتواند درمان فردی یا زوج درمانی را پیشنهاد دهد. اگر من به كمك احتیاج داشته باشم، به این معنی است كه من دیوانه یا روانی ام؟ جستجوی كمك برای مشكلات شخصی یا مشكلات زناشویی به معنی بیماریهای روانی نیست. آن به معنی بالغ شدن و یا آماده شدن برای اداره كردن مسائل و مشكلات است، كه اگر بدون حل باقی بماند ممكن است به استرسهای قوی تر و یا از هم پاشیدن زندگی منجر شود.
اگر همسر من رفتن پیش درمانگر را رد كرد، من چه باید بكنم؟ زوجها معمولاً باید همدیگر را به مشاركت تشویق كنند حتی اگر در گذشته مخالف بوده و رد كرده اند. موافقت و تفاهم بر سر رفتن نزد درمانگر میبایست به گونه ای از طرف همسر احساس شود كه یعنی «تو درست میگویی و من تقصیر دارم» به ویژه اگر پیشنهاد طوری باشد كه او را عصبانی میكند. استرس و نگرانی شما در مورد زندگی و روابطتتان، همسرتان را به فكر وا میدارد. اگر یكی از دو زوج احساس كند كه مسئله جدی است درصدد گرفتن كمك برمیآید.
آیا این كه ما نیاز به زوج درمانی داریم، به این معنی است كه زندگی ما از هم پاشیده است و روابط ما قطع شده است؟ خیر، در جستجوی كمك برآمدن نشانه شكست نیست. بهتر است قبل از این كه مشكلات بزرگتر شوند، تقاضای كمك كنیم. كه نتیجه آن بستگی به یك سری عوامل دارد. 2 عامل مهم در این زمینه:
1 - چقدر و تا چه اندازه زوجها حاضرند بر روی مشكلاتشان كار كنند؟
2 - روابط درست برای آنها تا چه اندازه ای مهم است؟
آیا زوج درمانی همیشه موفق است؟
اگر تغییرات ایجاد شده نتواند نیازهای هر دو طرف را برآورده سازد، زوج درمانی ممكن است وسیله ای باشد برای پایان بخشیدن به این روابط به گونه ای كه برای آنها و فرزندانشان مخرب نباشد. آیا درمانگر ارزشها و عقاید مرا درك خواهد كرد؟ درمانگرها برای احترام گذاشتن به ارزشهای دیگران، آموزش دیده اند؛ نه هرگز عقایدشان را به دیگری تحمیل میكنند و نه در كارشان قضاوت میكنند. به هر حال مشكلات و مسائل زوجها آنقدر پیچیده است كه در بعضی موارد درمانگر نتواند مفهوم آنها را درك كند. در این صورت است كه لازم میشود بر روی مسایل و ارزشها بین زوجها و درمانگر كار شود. شما ممكن است پیشنهاد و یا اظهار نظر یك درمانگر را به عنوان یك قضاوت در نظر بگیرید در حالی كه ممكن است اصلاً چنین منظوری نداشته باشد. پس در این گونه شرایط شما باید موضوع را مستقیماً با خود درمانگر مطرح كنید. آیا من باید همه چیز را در مورد خودم، بازگو كنم؟ در غیر این صورت آیا درمان فایده ای خواهد داشت؟ بسیار مهم است كه شما در مورد احساسات و مسائل و مشكلات خود صادق باشید و این كه چگونه مسائل را بازگو كنید كه در مورد آن بشود بحث كرد، بسیار مهم است. احتیاط، استتار و راحت بودن، كمك خواهد كرد به این كه افراد مشكلات خود را مطرح كنند. درمانگر سوءتفاهمها و كج فهمیهایی كه ممكن است به وجود آید را تصحیح میكند و به زوجها برای تداوم صحبت كردن با یكدیگر كمك میكند. بعضی از احساسات عمیقاً شخصی هستند و افراد برای بحث كردن در مورد آنها، راحت نیستند. مطرح كردن مطالب محرمانه همیشه ضروری نیست. بعضی از مسائل هستند كه تأثیر خاصی بر روی روابط ندارند ولی بعضی مطالب دیگر هستند كه راه بحث كردن را سد میكنند. شما میبایست، ارزیابی كردن مسائل مهم در روابطتان را به دقت تمرین كنید. اگر دلیلی برای بیان نكردن احساسات خود داشتید در مورد آن با درمانگر خود صحبت كنید.
آیا اطلاعاتی را كه من بازگو میكنم میتواند علیه من در دادگاه استفاده شود؟ زوج درمانها ممكن است به ندرت و به طور خیلی استثنایی توسط دادگاهها برای شهادت دادن و تحت شرایط معینی احضار شوند، ولی اطلاعات و مسائلی كه در زوج درمانی مطرح میشود به طور كلی محرمانه هستند، به جز در یك سری موارد خاص. اما اگر شما سؤال یا نگرانی در این زمینه دارید حتماً با درمانگر یا وكیل خود در مورد آن صحبت كنید.
درمانگر چگونه خواهد فهمید كه روابط ما به پایان رسیده است و یا ما به بن بست رسیده ایم؟ این بخشی از وظیفه درمانگر است كه یك موقعیت را تشخیص دهد ولی او نمیتواند تصمیمیدر این زمینه بگیرد. زیرا این مسئله مربوط به هر دو زوج است كه بخواهند ادامه زندگی بدهند و یا خیر؟ با این حال رسیدن به بن بست یا انسداد به این معنی نیست كه درمان دیگر نمیتواند ادامه پیدا كند و یا دیگر امیدی به آینده نیست. چه بسا كه بعضی از این انسدادها میتواند مورد حلاجی قرار گرفته و منتج به منافع قابل ملاحظه ای گردد. آیا ممكن است درمانگر مرا مقصر و گناهكار بشمرد؟ هیچ شخصی به تنهایی مسئول تمام مشكلات زناشویی نیست. شما ممكن است احساس گناه كنید و یا در طی دوران درمان انگشت نما شوید و یا برعكس و حتی بفهمید كه همسرتان مثل شما فكر میكرده، شگفت زده شوید، تمام این تجارت بخشی از مراحل درمان میباشد و باید در مورد آن بحث كنید.
ما میتوانیم درمانگرهای مختلفی را تجربه كنیم تا شخص مورد نظر را پیدا كنیم؟ این مهم است كه به درمانگر یك فرصت كافی داده شود تا بتواند كمك كند. این جریان ممكن است دردناك باشد و خیلی مهم است كه بین مسئله مورد نظر و درمانگر تمیز داده شود. اگر یك زوج درمانگر خود راضی نباشند، میبایست خیلی باز در مورد این مسئله صحبت كنند. زیرا راحت نبودن با درمانگر ممكن است منجر به یك تجربه درمانی بد شود. در ضمن در مورد مشكلات قبلی خود حتماً در اولین وهله با درمانگر جدید خود صحبت كنید.
معمولاً زوج درمانی چقدر طول میكشد؟
مدت زمان این نوع درمانها بستگی به درمانگر و شدت مشكل مورد نظر دارد . زوج درمانی ممكن است به یك یا 2 جلسه تمام شود و یا این كه ماهها و سالها طول بكشد.
مطالب مشابه :
گلهای دائمی پیازی و غده ای و ریزوم دار
جدیدترین مقالات بیماریهای اسم لاتین روانشناسی
مقالات رایگان حسابداری سری 2
جدیدترین مقالات مقاله لاتین همراه باترجمه حسابداری ذهنی؛ شناخت بیشتر روانشناسی
دانلود جدیدترین مقالات تخصصی مهندسی و فناوری پرتال شبکه علمی کشور
دانلود جدیدترین مقالات تخصصی مهندسی و فناوری پرتال شبکه علمی
خانواده درمانی
آزمونهای روانشناسی(لاتین) پایگاه مجلات بانك جامع مقالات روانشناسی و
دانلود جدیدترین مقالات تخصصی مهندسی و فناوری پرتال شبکه علمی کشور
دانلود جدیدترین مقالات تخصصی مهندسی و فناوری پرتال مقالات لاتین مقالات مفید روانشناسی.
تازه ترین نمایشگاه کتابهای انگلیسی علوم تربیتی
و گردآوری مقالات مفید روانشناسی خارجی به جدیدترین منابع علمی
ترجمه تخصصی و دانشگاهی و ترجمه دانشجویی تمامی متون و مقالات.ترجمه انلاین ترجمه متن ترجمه مقاله ترجمه
منطق، حقوق، علوم سیاسی، روانشناسی لاتین انجام اساس جدیدترین مقالات
مطالبی که برای پایان نامه
-نام های نویسندگان و محققان غیر ایرانی به صورت لاتین در جدیدترین مقالات روانشناسی.
لینک دانلود مقالات PDF با موضوعات صنایع غذایی
مقالات لاتین دانلود جدیدترین آهنگ روانشناسی
گیاه پیرتر
جدیدترین مقالات بیماریهای اسم لاتین: روانشناسی
برچسب :
جدیدترین مقالات لاتین روانشناسی