طراحي ،توليد وكاربرد مواد آموزشي
طراحي آموزشي
طراحي آموزشي را مي توان تهيه نقشه هاي مشخص در مورد
چگونگي دستيابي به هدفهاي آموزشي تعريف كرد. به عبارت ديگر هرگاه براي دستيابي به
يك سلسله از دانشها و مهارتها به عنوان هدفهاي آموزشي مجموعه اي از فعاليت ها و
روشهاي آموزشي، قبل از تحقق آموزش پيش بيني و تنظيم گردد، در واقع طراحي آموزشي
تنظيم شده است.
اصول اساسي طراحي رسانه ها
ترکيب بندي (Composition)در ترکيب بندي ، طراح به تنظيم فضاي
تابلو و يا رسانه به وسيله عناصر تجمعي، مبادرت مي ورزد. معمولاً طراحي را تمرين
اوليه براي تهيه تابلوي رنگي تصور مي کنند، در حالي که طراحي، زباني است که هنرمند،
ادراک و انديشه خود را مستقيماً به وسيله آن بيان مي کند. اين وسيله بيان، مثل هر
زبان زنده داراي قواعدي است. اين قواعد از دوران بشر اوليه تا به امروز تغييري
نکرده است. خط، علامت و لکه ها در زبان طراحي، همان نقش را دارند که کلمات صحيح يک
نويسنده ايفا مي كند.طراح با حرکت دست و
يک تکه زغال، خطوط و علامات مجردي را به صفحه کاغذ نشانه مي زند. از ترکيب اين
نشانه ها تصويري نزديک به طبيعت و يا انتزاعي پديد مي آيد. به وسيله اين نشانه ها
با بيننده ارتباط مي يابد و سليقه، ادراک و احساس خود را با او در ميان مي گذارد
(احديان،1374 به نقل از وزيري مقدم).
اصول مربوط به تركيب بندي تصاوير، قانون نيستند. اين اصول اشاراتي بر
چگونگي واكنش بيننده نسبت به توزيع خطوط و رنگها در قاب تصوير هستند، اينكه شما
رنگ خاصي را در صحنه قرار دهيد يا از آنچه در صحنه وجود دارد يكي را انتخاب كنيد
چندان مهم نيست. مهم آن است كه اگر تصوير خود را به نحو قابل قبول تركيب بندي
نكنيد، احتمال دارد بيننده متوجه هدف و مفهوم صحنه نشود و تصاوير شما را به غلط
تفسير كند و بالاخره با نماهاي بدون هدف و نامشخصي كسل شود. از اين رو بايد توجه
داشت كه تركيب بندي تصوير چيزي مانند «بسته بندي تصوير» نيست و داراي اصولي است كه
در كيفيت تصاوير مؤثر هستند.
اصول طراحي (The principles of Design)
1. تعادل (balance)؛ كيفيتي است كه حالت
ثبات وبي ثباتي را به بيننده القا مي كند.ازبين رفتن تعادل معمولاَ در بيننده يك
حالت نگراني وانتظار را تداعي مي كند وهر لحظه انتظار بازگشت تصوير به حالت پايدار
براي بيننده ايجاد مي شود.
2. تباين (Contrast)؛ به آن دسته از ويژگي
ها و خصوصيات يک شيء يا اثر و يا پديده مربوط مي شود که آن را ميان دسته اي از
اشياء، پديده ها و يا اثرها بيشتر نمايان مي سازد يا نسبت به زمينه برجسته شود، يا
تضاد ميان کليه عناصر موجود در رسانه در برابر زمينه آن با به کار بردن رنگ هاي
روشن بر روي زمينه تاريک مي توان تباين مورد نظر را ايجاد کرد، مانند قرمز و سبز.
اشکال و فرم ها نيز تباين ايجاد مي کنند. تباين به تأکيد نزديک است. در تأکيد تنها
يک يا چند جزء محدود از رسانه را از ديگر اجزاء متمايز کرده و مورد تأکيد قرار مي
دهيم.
3. تقارن :اگر شما موضوع را درست در وسط تصوير قرار
دهيد تقارن ايجاد مي شود واگر موضوع به يك طرف تصوير متمايل شود تقارن ازبين مي
رود.استفاده از تقارن بستگي به تاثيري دارد كه مي خواهيد در بيننده ايجاد كنيد.
4. توازن : يعني قرار گرفتن تصاوير در صفحه ي نمايش
به نحوي كه همه ي تصوير به گونه اي مساوي از رنگ ماده وحركت بر خور دار باشند.
5.تأکيد (Emphasis)؛ در تأکيد يک يا
تعداد معدودي از عناصر را از نقطه نظرهاي مختلف در برابر زمينه قرار مي دهند.
مثلاً با به کار بردن فلش، تضاد رنگ ها، بزرگتر کردن عنصر مورد نظر و اختلاف شکل ها
(دايره در برابر تعدادي مربع).
6. وحدت (Unity): وحدت به زبان ساده به
نحوه چگونگي پخش شدن عناصر موجود در طرح بر روي زمينه طرح مربوط مي شود که کليت آن
قابل مشاهده است. يکي از روش هاي ايجاد وحدت قرار دادن مرز در اطراف عناصر و اجزاي
موجود در رسانه است، به منظور محصور کردن آن ها و يا اتصال عناصر فرعي به عناصر
اصلي از طريق استفاده از انواع خطوط.
7. هماهنگي (Harmony)؛ هماهنگي به طور ساده
عبارت است از: يکدستي، هم خواني و عدم ضديت و تضاد عناصر و اجزاي تشکيل دهنده طرح،
از نقطه نظرهاي مختلف نظير رنگ ها و اشکال. هماهنگي ايجاب مي کند که کليه قسمت هاي
مربوط به تركيب بندي با يکديگر سازگاري داشته باشند و يکديگر را تأييد کنند.
عناصر طراحي (The Element of Design)
عناصر طراحي عبارتند
از: فضا، خط، شکل، فرم و سطح.
1.فضا (Space) ؛ شامل فضاي مثبت و منفي است. فضايي که با تصوير و اجزاي ديگر
پوشيده نشده است، به عنوان فضاي منفي به حساب مي آيد.
به عنوان مثال آن قسمت از تابلوي نمايش که با
تصاوير و يا اجزاي ديگر پوشيده نشده است به عنوان فضاي منفي به حساب مي آيد.
مسلماً فضاي مثبت نيز
آن قسمت از رسانه به حساب مي آيد که توسط اجزاء و عناصري اشغال شده است. ايجاد هماهنگي
ميان فضاي مثبت و منفي رسانه ها، يکي از وظايف مهم طراح به شمار مي رود و موجب
زيبا شدن و جذابيت طرح مورد نظر خواهد شد.
2. خط (Line)؛ خط عبارت است از:
اتصال ذهني ميان دو نقطه که توسط حرکت چشم صورت مي گيرد، و به آن خط مجازي مي
گويند. به عبارتي خط، ساده ترين عنصري است که از به هم پيوستن نقطه ها به وجود مي
آيد. انواع خطوط تأثير متفاوتي در بيننده ايجاد مي نمايد.
به عنوان مثال:
- خط افقي خطي است
آرام و بي هيجان
- خط منحني بخشي از
دايره است و بخشي نرم، لغزنده، بودن خط و آرامش دهنده.
- خط کج، عمودي است که
تعادل خود را از دست داده و خطي عصبي و مهيج است.- خط دندانه دار، از تکرار
يکنواخت و يا ناهماهنگ خط زاويه دار پديد مي آيد و نمايشگر خشونت و عصبانيت است.
3. شکل (Shape)؛ به طور قرار دادي
اشکال داراي دو بعد درازا و پهنا هستند. يک صفحه کاغذ، يک قطعه مقوا و يک قطعه
پلاستيک، همگي مي توانند مثال هايي از شکل باشند.
از يک نظرگاه، اشکال
را به سه نوع به شرح ذيل تقسيم مي کنند:
هندسي؛ عبارتند از: همان
اشکالي که در هندسه و رياضيات کاربرد دارند، نظير مربع و مستطيل.
انتزاعي؛ آن دسته از
اشکال هستند که به نوعي جايگزين واقعيت به طور ذهني و قراردادي هستند.
اشکال واقعي؛ که آن دسته از اشکال هستند که
عيناً از واقعيت تقليد شده و تمامي ويژگي ها و مختصات آن اشياء و پديده ها را دارا
هستند.
4. فرم (Form)؛ فرم ها داراي سه بعد
مي باشند و در طراحي کاربرد خاص خود را دارا هستند. فرم ها را به فرم هاي واقعي و
ظاهري تقسيم مي کنند. فرم هاي واقعي را مي توان در مجسمه ها و مقواهاي بريده و تا
نشده و نظاير آن ها يافت.
5. سطح (Surface)؛ سطح عبارت است از:
عنصري که داراي دو بعد طول و عرض است. سطح را مي توان از سه جنبه رويه، رنگ ها و
ارزش، مورد بررسي قرار داد.
رويه، صافي سطح،
مسئله رنگ، به کاربرد انواع رنگ ها و ارزش، به روشني و تاريکي و مسئله سايه روشن
بودن سطح مربوط مي شود. در بهره گيري از رنگ هاي مختلف در طراحي، علاوه بر استفاده
از سه نوع رنگ اصلي زرد و قرمز و آبي، از ترکيب اين رنگ ها براي ايجاد تباين و
تضاد استفاده مي شود. مانند سفيد در برابر سياه، قرمز در برابر سبز.
ارتباط
درجوامع انساني
ارتباط به معناي پيام رساني است .
پيام عبارت است از
خبر ،احساس، انديشه اي كه به وسيله حواس انسان دريافت مي گردد.
ادوين امري (1367) در
كتاب « مقدمه اي بر ارتباطات جمعي» براي ارتباط اين تعريف را ارائه مي دهد:« ارتباط، عبارت است از: فن انتقال اطلاعات و
افكار و رفتارهاي انساني از يك شخص به شخص ديگر.» به طور كلي هر فرد براي ايجاد ارتباط با ديگران و انتقال پيام هاي خود
به ايشان از وسايل مختلف استفاده مي كند.
براي مثال وقتي انسان مي خندد با نگاه و لبخند،
نشاط خود را به ديگري نشان مي دهد. همچنين هنگامي كه شخصي به شخص ديگر صبح به خير
مي گويد با بيان شفاهي، دوستي و صميميت خويش را به او مي فهماند.
به بيان ديگر ارتباط،
عبارتست از: انتقال پيام از فرستنده (معلم) به گيرنده (فراگير) مشروط بر آنكه
محتواي پيام مورد نظر فرستنده به گيرنده پيام منتقل شود و بالعكس (احديان،1368)بر
اساس مفاهيم و تعاريف ارائه شده اينگونه استنباط مي شود كه فقط انتقال يك پيام نمي
تواند به مفهوم ارتباط باشد. در جريان انتقال بايد نوعي اشتراك دانسته ها بين
فرستنده و گيرنده پيام وجود داشته باشد تا اين دو بتوانند يكديگر را تحت تأثير
قرار دهند و تغييرات لازم را به وجود آورند.
تكنولوژي
تكنولوژي در زبان فارسي techno به معني فن و logy به معني شناخت
يا شناس ترجمه مي شود.بنابراين طبق تعبير فوق، تكنولوژي يعني فن شناسي يا فن شناختي.اين واژه از كلمه «تکنالوژيا»technologia گرفته شده است. معناي آن در يونان باستان انجام دادن يك هنر يا
حرفه بوده است. (فردانش، 1378).
تكنولوژي آموزشي
تعريف
جيمز براون وهمکاران در کتاب
تكنولوژي رسانه ها وروشها(1977،ص2) از تكنولوژي آموزشي كه مورد پذيرش عده كثيري از صاحبنظران است، عبارت است از: « طراحي، اجرا و ارزشيابي نظام مند كل فرايند ياددهي – يادگيري بر اساس
هدفهاي مشخص و نتايج تحقيقات در زمينه هاي يادگيري و ارتباطات انساني و همچنين به
كار گرفتن مجموعه اي از منابع انساني و غيرانساني به منظور ايجاد آموزش مؤثرتر،
عميق تر و پايدارتر.» (احديان،1379).
دكتر فردانش در كتاب
«مباني نظري تكنولوژي آموزشي » پس از بررسي و
بيان مقدماتي ماهيت تكنولوژي آموزشي تعريف زير
را استنتاج نموده است.
« تكنولوژي آموزشي»
عبارت است از : مجموعه روشها و دستورالعملهايي كه با استفاده از يافته هاي علمي
براي حل مسائل آموزشي اعم از طرح، اجرا و ارزشيابي در برنامه هاي آموزشي به كار
گرفته مي شد».تكنولوژي آموزشي از سوي انجمن تكنولوژي و ارتباطات
آمريكا(AECT) چنين بيان شده است:« تكنولوژي آموزشي عبارت است از
نظريه و عمل طراحي، توليد، كاربرد، مديريت و ارزشيابي فرايندها و منابع
يادگيري».(فردانش،1378).ي
بنابراين با توجه به
تعاريف ذكر شده، تكنولوژي آموزشي بر خلاف
تصور متداول در جامعه ما، صرفا به معني استفاده از وسايل و رسانه هاي تعليمي در
فرايند آموزش – يادگيري نيست، بلكه همچنان كه از تعاريف مختلف آن بر مي آيد معناي
بس وسيع تري را شامل مي شود. تكنولوژي آموزشي روش مبتني
و متكي بر رويكرد سيستمي و كاربرد نظريه عمومي سيستمها است. ذكر اين نكته ضروري
است كه تكنولوژي آموزشي با بهره گيري از
يافته هاي تمام علوم به حل مسائل آموزشي مي پردازد. البته بديهي است كه از برخي
علوم كه سنخيت بيشتر و ارتباط نزديك تري با مباحث اين رشته دارند، بيشتر استفاده
مي نمايد.روان شناسي (به طور اعم) و روان شناسي تربيتي (به طور اخص) از جمله علومي
هستند كه تكنولوژي آموزشي بيشترين استفاده
را از آنها مي نمايد.
ابعاد تكنولوژي آموزشي
تكنولوژي آموزشي مانند تكنولوژي در هر يك از شاخه هاي
علمي ديگر شامل دو جزء نرم افزاري (محتوايي) و سخت افزاري است و هدف اصلي آن ايجاد
يادگيري مؤثرتر و پايدارتر و تغيير در كيفيت يادگيري و افزايش بازدهي آموزش مي
باشد.
اولين شاخه علم تکنولوژي
آموزشي بعد نرم افزاري(محتوايي) است که شامل روشها، دستورالعملها، الگوها، راهبردها، طبقه بنديها و
...مي باشد.دومين شاخه علم تکنولوژي آموزشي بعد
ابزاري آن است . در اين ديدگاه علم تکنولوژي آموزشي به مجموعه ابزارها و
تجهيزاتي اطلاق مي گرددکه سبب تسهيل فرآيند يادگيري مي شود . برخي از عمده
ترين تاثيرات به کارگير ي مواد و ابزار آموزشي و کمک آموزشي به قرار زير مي باشد :
-کاستن از ميزان
مصرف انرژي معلم و پيشگيري از خستگي مفرط
-کاستن از سخنراني و افزودن به تجارب يادگيري دانش آموزان
-خروج کلاس از يکنواختي روش هاي تدريس سنتي و معلم محوري
-کسب تجربه عيني و واقعيت توسط دانش آموزان و در نتيجه تعميق يادگيري
-افزايش مهارت هاي حرکتي و فعاليت هاي بدني دانش آموزان و مصرف انرژي رواني آن ها
- تقويت يادگيري با دو مغز: زيرا دست انسان مغز دوم آن هاست
-افزايش بهره وري کلاس در نتيجه استفاده بهينه از زمان کلاسي
-در گير شدن فراگيران با فرآيند ياددهي
-پياده کردن روش هاي مورد علاقه دانش آموزان
-علاقه مندي بيشتر دانش آموزان به کلاس و معلم
-يادگيري مباني اوليه رسانه شناسي و نحوه کاربرد آن ها
-درک عمقي پديده ها و روابطي که به صورت عيني و يا با چشم غير مسلح قابل دريافت
نيستند
-مشاهده بي خطر حوادث و وقايعي که مشاهده واقعي آن ها خطر ناک است
-ايجاد جذابيت براي نسل جديد که علاقه مندند مطابق پيش رفت هاي روز به پيش روند
-ايجاد حس مشارکت در مالکيت بيت المال و احترام به حقوق ديگران در استفاده از
رسانه هاي جمعي و تجهيزات.
اهميت وضرورت کاربرد تکنولوژي آموزشي
به هر يک از ابعاد زندگي که نگاه کنيم حضور تکنولوژي
را مي بينيم. انواع رسانه هاي ديداري و شنيداري، سخت افزارها و نرم افزارها با
محتواهاي آموزشي جاي خود را در نظام آموزشي باز کرده و در کنار مربيان تربيتي قدم
بر ميدارند.فراگيراني که در خانه و محيط هاي خارج از مدرسه با کامپيوتر و انواع
چندرسانه اي ها سروکار دارند نمي توانند زمان طولاني تنها به صحبتهاي معلم توجه
کنند. تکنولوژي آموزشي در اينجا به کمک مربيان آمده که بتواند به طرق مختلف آنها
را در آموزش ياري دهد. برخي گرايشات مهم وجود دارند که چهره تعليم و تربيت را ده
تا بيست سال آينده تغيير خواهند داد که بعضي از آنها به حضور تکنولوژي در آموزش
اشاره دارد و از آنها مي توان ضرورت کاربرد تکنولوژي آموزشي را دريافت. از جمله
اين گرايشات مهم مي توان موارد زير را بيان کرد:
- حرکت
روزافزون به سمت آموزش فراگير محوري
- افزايش تداوم در استفاده از مواد يادگيري انفرادي
- افزايش درک اهميت توانمندي هاي کلي مرتبط به زندگي واقعي
- اهميت بيشتردادن به فرايندهاي يادگيري نسبت به محتواي برنامه هاي درسي
- استمرار
فعاليت جهت تصريح و تبيين ماهيت بازده هاي يادگيري مورد نظر از قبيل تنظيم شاخص
هاي شايستگي و تنظيم معيارهاي عملکرد(مبتني بر اهداف)
- افزايش آگاهي نسبت به غير طبيعي بودن روشهاي
ارزيابي سنتي مانند امتحان کتبي چند ساعته
- گسترش آگاهي نسبت به محاسن در يادگيري از طريق کار کردن در گروه بدون
حضور معلم
- استمرار و گسترش سريع تکنالوژي اطلاعات و سيستم هاي رايانه اي
- مشارکت بيشتر عوامل تعليم و تربيت در طراحي و استفاده از تجهيزات و
برنامه هاي رايانه اي
- افزايش انتظارات از فراگيران با توجه به استفاده و دسترسي بيست و چهار
ساعته به منابع يادگيري چندرسانه اي
- افزايش انتظارات از فراگيران مبني براستفاده وسيع معلمان و مربيان از
ابزارهاي حمايتي تکنالوژي تعليمي در بالا بردن اثربخشي دوره ها و برنامه هاي
خودآموزي
- گسترش سريع آشنايي فراگيران با رسانه هاي پيشرفته
همانطور
که مشاهده مي شود پنج مورد آخر مربوط به وجود تکنولوژي در آموزش است که
البته خود گرايشات قبلي را هم تحت تاثير قرار مي دهد.(احديان،1378)تکنولوژي
در هر دوره از زندگي بشر بسته به امکانات
و توسعه خود آموزش را تحت تاثير قرار مي دهد.
به بيان کلي تر
گسترش و توسعه تکنالوژي همه ابعاد اقتصاد،فرهنگ،آموزش و... را پوشش مي دهد. اما
برخي جوامع مي خواهند با توسعه تکنولوژي به همراه جوامع پيشرفته تر حرکت کنند، به
همين دليل فقط همين بعد وارد کردن ابزارها و تجهيزات را مورد توجه قرار مي دهند و
تاثير ورود آنها بر زمينه هاي ديگر را ناديده مي گيرند و تلاشي براي همسو کردن اين
ها نمي کنند. در واقع متخصص کارآمد تکنولوژي آموزشي براي همسو کردن دو متغير
تکنالوژي و آموزش(که حيطه وسيعي از زندگي را در بر دارد) پا به عرصه ي جهاني
گذارده، تا بتواند پيش نيازها و بسترهاي ورود هر نوع تکنولوژي جديدي را در آموزش
فراهم کند- تکنولوژي آموزشي محل عمده براي حرکت به سمت اصلاحات آموزشي تکنولوژي در هر
دوره از زندگي بشر بسته به امکانات وتوسعه خود، آموزش را تحت تاثير قرار داده و مي
دهد. اگرتکنالوژي و آموزش را دو متغير فرض کنيم با هم داراي همبستگي مثبت اند يعني
اگر تکنولوژي توسعه يافت اين توسعه بايد در آموزش هم ديده شود.اما بعضي از جوامع
نتوانسته اند که اين دو مقوله را با هم هماهنگ کنند و به اشتباه اين دو را از هم
جدا مي دانند. به عبارتي ديگر توسعه تکنولوژي را به مرزهاي خود وارد کرده اند اما
آموزش را که خود تکنولوژي را هم در بر مي گيرد را ناديده مي گيرند. البته ضرورت
کاربرد تکنولوژي آموزشي با عدم استفاده برخي جوامع از آن نفي نمي شود و همچنان بنا
به بسياري از گرايشات و دلايل که به برخي از آنها در بالا اشاره شد ، کاربرد تکنولوژي
آموزشي امري قطعي و ضروري در آينده خواهد بود.
مواد آموزشي
مواد آموزشي عبارتست
از:ابزاري كه با هدف ياددادن ويادگرفتن به كار مي رود ويا هر وسيله واسبابي كه در
متن فعاليت هاي ياددهي ويادگيري حضور يابد.
عبارت است از:” كليه
امكانات وپيام هاي آموزشي كه از طريق يك برنامه ريزي محتوايي وطراحي نظام
براي ارائه پيام هاي خاص،اطلاعاتي به
فراگير منتقل مي شود.
وسايل، مواد و رسانه هاي آموزشي
رسانه هاي
آموزشي به عوامل، وسايل يا ابزاري گفته مي شود که
کل محتواي آموزش را به فراگيران منتقل مي کند ولي وسايل کمک آموزشي شامل آن دسته
از اشياء ابزار و وسايلي است که تنها در بخشي از آموزش از آنها استفاده مي شود. و
هر چقدر کاربرد اين وسايل غني تر باشد، امر ياددهي - يادگيري با سهولت بيشتري
انجام مي شود.
تحقيقات نشان مي دهد
که رسانه ها به صرف رسانه بودن تفاوتي با هم ندارند و يادگيري بيشتر تحت تأثير
موضوعي است که آموزش داده مي شود نه وسيله که از طريق آن آموزش ارائه مي گردد.
همچنانکه پيشتر بدان اشاره شد اگرچه نتايج پژوهش ها در مورد مقايسه رسانه ها حاکي
از اين است که تفاوت معني داري بين آنها نيست، با اين وجود بايد به اين نکته توجه
داشت که هر موضوعي قابل ارائه با هر رسانه اي نيست. بدين معني که در مواردي، نوع
آموزش (موضوع) و يا ويژگيهاي فراگيران، انتخاب نوع خاصي از رسانه را ايجاد مي کند.
رسانه هاي جديد، در
صورتي که براي اولين بار به فراگيران ارائه شود، تنها به علت بديع، نو و ناآشنا
بودن شاگرد با آن، علاقه او را جذب مي کند، ولي اين برانگيختگي در صورت عادت به يک
رسانه شش تا هشت هفته است و بعد از اين مدت، فراگير نسبت به رسانه جديد رفتار خاصي
از خود بروز نمي دهد (فردانش،1372).
تقسيم بندي مواد و
وسايل آموزشي مواد و وسايل آموزشي
را با توجه به معيارهاي خاص به طبقه هاي مختلف تقسيم بندي نموده اند که عبارتند
از:الف) نرم افزار و سخت افزارب) چاپي و غير چاپي ج) برقي و غير برقي د) نورتاب و
غير نورتاب
در يک تقسيم بندي
ديگر از نقطه نظر کاربرد در کلاس درس به دو طبقه کلي تقسيم مي شوند. اين طبقه بندي
بر اساس عملکرد رسانه هاست.
رسانه هاي معياري؛ شامل آن دسته از مواد ديداري و شنيداري کمکي نظير عکس ها، نقشه ها و
اشياء واقعي مي شود و از شاگرد خواسته مي شود تا براي نشان دادن دستيابي به نتايج
مورد نظر، آن ها را شرح دهد، بازسازي و تفسير کند. اين رسانه ها خود جزئي از معيار
تحقق يافتن هدف يادگيري مي باشند.•
رسانه هاي ميانجي؛ عملکرد اين رسانه ها عبارت است از: کمک به شاگردان براي کسب بصيرت و دانش
نسبت به چند پديده يا اتفاق. نمودارها مثالي از اين مواد هستند. اين رسانه ها خود
جزء معيار هدف نيستند، بلکه وسيله اي براي رسيدن به هدف هستند.
قرار دادن مواد و
وسايل آموزشي در دو دسته نورتاب و غير نورتاب يکي از بهترين و کاملترين تقسيم بندي
هايي است که تا کنون به عمل آمده است. در اين تقسيم بندي مواد و وسايلي نظير فيلم
متحرک، اسلايد، فيلم استريپ، اورهد، طلق شفاف و پروژکتورهاي مربوط به آنها در دسته
نورتاب و رسانه هايي مانند تابلوهاي آموزشي، اشياء سه بعدي، چارت، پوستر، تصاوير و
نمودار در دسته غير نورتاب قرار مي گيرند.
رسانه هاي آموزشي غير نورتاب
تابلوهاي آموزشي
الف) تابلوهاي گچي؛
اين تابلوها از متداول ترين و ارزان ترين انواع تابلوها در آموزش هستند که به
کارگيري آنها بسيار ساده و آسان است. در استفاده از اين تابلوها از روشهايي سود
جسته مي شود از جمله: روش الگو، روش قالب، روش شبکه يا جدول و روش پنهاني.
روش الگو؛ اين روش
براي ترسيم نقشه ها و تصاويري که مرتباً توسط معلم مورد استفاده قرار مي گيرند به
کار گرفته مي شود. استفاده از اين روش متضمن صرفه جويي در وقت و انرژي معلمان است.
مثلاً معلم جغرافيا نقشه کشورهاي مورد نياز را
بر روي کاغذ نازکي ترسيم نموده و حدود مشخص شده را با سنجاق و يا ميخ هاي خيلي
نازک سوراخ مي نمايد و آنها را بر روي تخته مي چسباند و با تخته پاک کن آغشته به
ذرات گچ ضربات ملايمي به آن وارد مي کند و پس از برداشتن الگو از روي تابلو، با
اتصال نقطه ها طرح مورد نظر را به دست مي آورد.
. روش قالب؛ استفاده از اين روش ترسيم اشکال ظريف و دقيق هندسي را در زمان
کوتاهي براي معلمان ميسر مي سازد. کاربرد اين روش مستلزم تهيه قالب اشکال مورد نظر
بر روي مقوا، تخته هاي سه لائي يا فيبر و حتي آلومينيوم مي باشد.
. روش شبکه يا جدول؛
اين روش مختص بزرگ کردن تصاوير کوچک بر روي تابلوهاي گچي است.
. روش پنهاني؛ اين
روش، هم براي معرفي پروژه هاي دسته جمعي شاگردان و هم براي کار تدريس توسط معلمان
مورد استفاده قرار مي گيرد، استفاده از اين روش به ميزان قابل توجهي، ميزان
يادگيري را افزايش مي دهد.
ب) تابلوهاي پارچه اي
؛ يکي از انواع تابلوهايي است که بر اساس اصل چسبندگي دو سطح پرزدار تهيه و مورد
استفاده قرار مي گيرند. در کاربرد اين تابلوها مي توان دو حس ديداري و شنيداري
شاگردان را بکار گرفته و هر گونه مطلبي را به صورت عيني ارائه دهيد. جابجا کردن
نوشته ها و تصاوير بر روي تابلو امکان نوعي حرکت و تغيير را به معلم مي دهد. متغير
سرعت يکي از مزاياي استفاده از اين گونه تابلوهاست و امکان مشارکت شاگردان و
همکاري آنان در تدريس نيز فراهم مي گردد.تنها محدوديت اين تابلو اين است که کاربرد
اينگونه تابلوها مستلزم داشتن قدري مهارت است که کسب آن کار دشواري نيست.
براي زمينه اينگونه تابلوها، رنگهاي تيره داراي
محاسن زيادي هستند. به کارگيري چنين روشهايي موجب مي شود که فراگيران قبل از اخذ
تصميم درباره موضوع مربوطه، فکر کرده و به عبارت ديگر آنرا مرور نمايند. اظهار نظر
ديگر شاگردان نيز موجب بحث و مرور دوباره مي گردد. استفاده از اين تابلوها که
تابلوهاي ماهوتي يکي از آنهاست بستگي به قدرت تخيل، ابتکار و خلاقيت معلمان دارد.
ج) تابلوهاي
مغناطيسي؛ اين تابلوها بر اساس اصل جذب فلزات به طرف آهن ربا، تهيه و مورد استفاده
قرار مي گيرند. از محدوديت هاي عمده کاربرد اين تابلوها، سنگيني آنهاست. به علاوه
دشواري تهيه مجدد و گم شدن آهن ربايي است که براي نگهداري تصاوير بر روي تابلو از
آنها استفاده مي شود. دراستفاده از تابلوهاي مغناطيسي اشياء سه بعدي کوچک را نيز
مي توان به کار برد.
د) تابلوهاي
الکتريکي؛ در ساختمان اينگونه تابلوها مي توان از چوب، يا مواد مشابه ديگر استفاده
کرده و به کمک مقداري سيم يک لامپ کوچک چراغ قوه و يا زنگ اخبار تابلوي ارزشمندي
را تهيه کرد.
اين تابلوها در مستقل بار آوردن فراگير موثر
است. زيرا که دانش آموز يا فراگير مي تواند کار خودش را به خاطر بازخورد سريعي که
وسيله روشن شدن لامپ، دريافت مي کند، ارزشيابي کند. به عبارتي شاگردان نياز کمتري
به کمک معلمان دارند و خود مي توانند صحت و سقم پاسخها را حدس بزنند.
2. اشياء واقعي (مواد آموزشي سه بعدي)
کاربرد اشياء واقعي در کلاس درس متضمن منافع زيادي است که حداقل آن را مي توان
آشنا شدن و آگاه کردن شاگردان با آنها و محيط زيست اطرافشان نام برد. در دست داشتن اشياء
واقعي، براي مشاهده، لمس کردن، نمايش دادن و... وسيله خوبي براي ترغيب و تشويق
شاگردان به بهره گيري از اينگونه منابع آموزشي است.انواع مختلف اشياء واقعي را مي
توان تحت سه عنوان اشياء تغيير نيافته، اشياءتغيير يافته و نمونه ها به شرح ذيل
طبقه بندي نمود:
الف) اشياء واقعي
تغيير نيافته ؛اشياء سه بعدي تغيير نيافته، آن دسته از اشياء هستند که هيچ گونه
تغييري جز اينکه آنها را از محيط واقعيشان جدا کرده اند، در آنها داده نشده است.
به عبارت ديگر آنها دقيقاً خودشان هستند به استثناي اينکه آنها را از محيط اصلي و
واقعيشان جدا کرده و به اماکن آموزشي آورده اند و دست نخورده بوده و اندازه واقعي
خود را دارا هستند. يک موتور اتومبيل، گياهان و غيره نمونه هايي از اشياء واقعي
تغيير نيافته به شمار مي روند.
ب) اشياء سه بعدي
تغيير يافته ؛اشياء سه بعدي تغيير يافته را از ابتدا به دو نوع حقيقي و تقليد
واقعيت تقسيم مي کنند. نوع اول يعني اشياء تغيير يافته حقيقي، آن دسته از اشياء سه
بعدي هستند که علاوه بر جدا کردن آنها از محيط واقعيشان در آنها تغييراتي نيز داده
اند. مثل جمجمه انسان يا يک اسکلت کامل انسان.اما اشياء سه بعدي تغيير يافته تقليد
واقعيت آن دسته از اشياء سه بعدي آموزشي هستند که حقيقي نبوده، بلکه بر اساس
واقعيت و تقليد از آن ساخته شده اند.
اشياء واقعي تغيير
يافته تقليد واقعيت عبارتند از: 1. مدل 2. ماکت 3. دايوراما 4. ميز شني 5.
برشها 6. مولاژها.
1. مدلها؛ مدلها، اشياء واقعي تغيير يافته و سه بعدي و
توليد مجدد اقلام ظريف و گران قيمت هستند که مي توانند به قيمت قابل قبول و ايمني
لازم براي استفاده ساخته شوند. مدلها را توليد مجدد اشياء واقعي و حقيقي مي دانند.
مدلها را مي توان اندازه واقعيت، بزرگتر از واقعيت يا کوچکتر از واقعيت تهيه
نمود.ولي در هر حال بايستي در نظر داشت که خصوصيات و ويژگيهاي عمومي و کلي اشياء
واقعي مورد نظر بايد در آنها وجود داشته باشد. مانند مدل چشم انسان.
2. ماکتها؛ ماکتها به طور گسترده اي در آموزشهاي صنعتي به
کار گرفته مي شوند. ماکتها قسمت ساده شده واقعيت و جايگزين اشياء واقعي هستند که
براي روشن کردن قسمتهاي لازم و يا طرز کار چيزي با حذف جزئيات غير لازم ساخته مي
شوند و نسبتها کاملاً رعايت مي شود. در ساختن ماکتها بايستي آنرا شبيه شيء واقعي
مربوطه و حتي الامکان همرنگ طبيعت آن تهيه کرد. بايد آنرا طوري ساخت که يادگيري را
تسهيل کند نه دشوار. در تهيه ماکتها، دنبال کردن مراحل پياپي ساخت، کارها را
آسانتر مي کند.
3. دايوراما؛ صحنه هاي سه بعدي هستند که اغلب به صورت
مينياتوري بوده و در آنها اشياء و مجسمه ها در حالت و محل عادي خود ظاهر مي شوند.
اشياء دايوراما به ندرت در اندازه طبيعي ساخته مي شوند.
4. ميز شني؛ عبارتند از: يک منظره سه بعدي در مقياس صحيح
که روي يک زمينه مسطح که شن مرطوب ريخته شده (براي شکل دادن) و فراگيران با
استفاده از شن مرطوب و ماکتهاي مختلف به دوباره سازي صحنه ها در مقياس صحيح مي
پردازند. مانند مناطق جنگلي.
5. برشها؛ آن دسته از اشياء سه بعدي تغيير يافته هستند که
براي نمايش قسمتهاي پنهاني و و دور از ديد اشياء و پديده ها به کار مي روند. برشها
در علوم تجربي و طبيعي کاربرد فراوان دارند.
6. مولاژها؛ مولاژها نيز آن دسته از مواد سه بعدي تغيير
يافته از نوع تقليد واقعيت است که ترکيب مناسب و مطلوبي از سه نوع قبلي يعني مدل،
ماکت و برش را تشکيل مي دهند.
ج) نمونه ها؛ نمونه
ها ممکن است اشياء سه بعدي تغيير نيافته و يا تغيير يافته باشند و قسمت و جنبه اي
از شيء هستند که داراي مشخصات مشابه و مشترک طبقه و يا گروه خاصي است.
3.
تصاوير آموزشي
تصوير يک وسيله
ديداري از افراد، اشياء و اماکن است. گاهي اوقات مطالعه، بررسي و مشاهده بسياري از
پديده ها و امور و وقايع براي فراگيران جز از طريق استفاده از تصاوير ميسر نيست.
زيرا تصاوير امکان شکستن بعد زمان و مکان را براي آنان فراهم مي سازند.
تصاوير ثابت را به انواع گوناگون از قبيل:
1.تصاوير کاغذي غير نورتاب نظير عکسها و نقاشي ها، 2. اسلايدها 3. فيلم استريپ ها
و طلق هاي شفاف تقسيم بندي مي کنند. براي درک و خواندن تصاوير بايد سواد تصويري يا
ديداري داشته باشيم. سواد تصويري عبارت است از: قدرت درک معاني و مفاهيم تصويري.
تصاويري که بر روي
کاغذ نقش بسته اند يا با دست کشيده مي شوند داراي مزايا و امتيازات زير هستند:الف)
ارزان هستند و کاربرد متنوعي دارند.ب) مي توان درسهاي گذشته را در مدتي بسيار
کوتاه مرور کرد.ج) قدرت تخيل را تقويت ميکنند.د) اشتباهات و سوء تعبيرات را اصلاح
مي نمايد.و) به مطالعه جزئيات کمک مي نمايد و مي توان تصاوير را مقايسه نمود و بعد
زماني و مکاني را شکست.. چارتها
چارتها آن دسته از
رسانه هاي ترسيمي ديداري هستند که به منظور ارائه ديداري ايده ها و مفاهيمي که
تفهيم آنها از طريق ارائه کتبي يا شفاهي مشکل است، تهيه مي شوند. مشخصه اصلي چارت
دادن اطلاعات است.چارتها مي توانند ترکيبي از فرمهاي ترسيمي، تصاوير، نقاشيها و
کاريکاتورها، نمودارها، دياگرام ها و مواد لغوي باشند.
چارتها را بر اساس
فرم ارائه مطالب و ماهيت محتوي تقسيم بندي نموده اند.
چارتها بر اساس فرم
ارائه مطالب به چارتهاي زماني، چارتها نواري، چارتهاي برگردان و چارتهاي سازماني
تقسيم شده است:
الف) چارتهاي زماني:
اين گونه چارتها عمدتاً به منظور مشخص کردن وقايع و حوادث تاريخي در يک دوره از
تاريخ بکار برده مي شوند.در اين چارتها، معمولاً از محورهاي افقي براي مشخص کردن
حوادث و از محورهاي عمودي براي جدا کردن ادوار تاريخي استفاده مي کنند.
ب) چارتهاي نواري
:چارتهاي نواري حاوي قسمتهاي پوشيده از نوار و يا کاغذ هستند که مي توانند در
مواقع لازم کنار رفته و قسمت مربوط را آشکار سازند. از امتيازات چارتهاي نواري يکي
اين است که به دليل تحريک حس کنجکاوي باعث جلب نظر بيشتر فراگيران شده، ديگري اين
است که به دليل اينکه در هر زماني يکي از قسمتها در معرض ديد قرار مي گيرد، بقيه
قسمتها به عنوان عامل پارازيت باعث حواس پرتي نمي شود.
ج) چارتهاي برگردان:
اين چارتها شامل تعداد لازم صفحات مرتب شده از مراحل مختلف يک روند به صورت چارت
است که يکي پس از ديگري در معرض ديد فراگيران قرار مي گيرد. مثل آموزش مراحل رشد
جنين.
د) چارتهاي سازماني و
طبقه بندي: چارتهاي طبقه بندي و سازماني نمايانگر يک روند انشعاب و يا تجمع از
سويي به سوي ديگر هستند. اين گونه چارتها به سه نوع به شرح زير تقسيم مي شوند:
چارت جرياني، چارت درختي، و چارت شاخه اي.
چارت جرياني(تشکيلاتي): آن دسته از چارتها هستند که به منظور نشان دادن جريان يک فرايند و يا
روابط ميان مسئوليتهاي شغلي دواير اداري در يک سازمان بکار مي روند.
چارت درختي: چارت درختي براي مشخص کردن ترکيب و روابط ميان اعضاي خانواده ها و يا
انواع (اثرات يک اختراع) و عمدتاً روندي از داخل به سمت خارج دارا هستند.
چارتهاي شاخه اي: اين چارتها عمدتاً از به هم پيوستن چندين شاخه متعدد به شاخه اي واحد به
وجود مي آيند. اينگونه چارتها را معمولاً براي مشخص کردن موادي که براي ساختن و
توليد يک فرآورده مورد نياز هستند بکار مي گيرند.
يک تقسيم بندي ديگر
از چارتها بر اساس ماهيت محتوا است که به دو دسته چارتهاي اخباري و چارتهاي
آموزشي تقسيم مي شوند.
چارتهاي آموزشي: ضمن اينکه تمامي خصوصيات چارت را دارد ولي نيازمند توضيح شفاهي معلمان
است. در کارهاي آموزشي از آنها استفاده مي شود، نه اطلاع رساني صرف.
اين چارتها را مي توان در مقدمه و شروع درس و يا
نتيجه گيري و خلاصه کردن مطالب استفاده کرد.
چارتهاي اخباري: چارتهاي اخباري را شامل ورقه ها و يا تابلوهايي مي دانند که به ديوار نصب
شده و نظير پوسترها، اطلاعاتي را به ديگران عرضه مي دارند. ولي مطالب مندرج در
آنها جامعتر از پوسترهاست. چارتهاي اخباري را زماني بکار مي گيرند که اطلاعاتي را
به طور مفصل از طريق ديگر رسانه ها، نظير راديو و تلويزيون به اطلاع مردم رسانيده
اند، ان گاه از چارت اخباري استفاده مي کنند.
تفاوت اين چارت با
پوستر اين است که پوستر بايستي با توجه به علايق و احتياجات عام تهيه گردد، در
حالي که چارت اخباري براي درک بيشتر اطلاعاتي است که از طرق مختلف به مردم اطلاع
داده شده است. به عبارتي چارت اخباري نمايانگر و نشان دهنده يک ايده کلي و عمومي
از يک موضوع بخصوص است.
پوسترها
پوسترها ورقه ها و
تابلوهايي هستند که به منظور انتقال صريح، روشن، جالب توجه و ارزان قيمت اطلاعات و
يا ترويج و اشاعه طرز فکرها، ايده ها و ارزشها بکار برده مي شوند. پوسترها جنبه
همگاني داشته و مي خواهند فکر يا ايده اي را در بيننده ايجاد يا تقويت و القاء
نمايند. بدين جهت هر چقدر پيامها را ساده تر و مستقيم تر ارائه دهند، تاثير
آنها زيادتر و موثرتر خواهد بود.
بهترين پوسترها داراي مشخصات زير هستند.
1. داراي هدف و منظور خاص باشد.
2. پيام ها را به صورت واضح و روشن بيان نمايد.
3. داراي رنگهاي زنده و معني دار باشد.
4. به انداره کافي بزرگ باشد و مشکلي را براي ديدن و درک ايجاد نکند.
تقسيم بندي پوسترها
يکي از تقسيم بنديهاي
معمول در پوسترها، تقسيم بندي آنها به دو نوع الف؛ يک نظري و ب؛ چند نظري است.
الف) يک نظري: پوستري
است که با حداقل کلمات و تصاوير، مطلب يا مفهوم منفردي را مي خواهد بيان کند. جنبه
فوريت دارد و با يک نظر قابل خواندن و درک است و نيازي به توضيح ندارد. اينگونه
پوسترها صرفاً بايستي ايده اي را درباره موضوعي که قبلاً تفهيم شده است، يادآوري و
مرور نمايند.
ب) چند نظري: پوستري
است که از کلمات و تصاوير بيشتري تشکيل يافته و براي درک آن نياز به زمان بيشتري
است و جنبه فوريت ندارد ولي در هر حال نيازي به توضيح شفاهي ندارد و مي تواند
تصوير زيادي را در خود جاي دهد. اين پوسترها براي جلب توجه، القاء ايده و تشويق
بينندگان به انجام کار بخصوصي مورد استفاده قرار مي گيرند.
پوسترها از هر نوعي
که باشند بايستي موجب جلب توجه فوري شوند، شامل مطلب و موضوعي خاص باشند و بيننده
را به انجام کاري وادارند.
در ارائه پوسترها،
بايد توجه داشت که براي ايجاد حداکثر تأثير در مخاطبان، مطالب پوستر بايد از قسمتي
از يک برنامه کلي انتخاب شود. ميزان تأثير پوستر بر بينندگان با تعداد آنها در
اماکن گوناگون نسبت مستقيم دارد. به عبارتي هر چه تعداد پوسترها بيشتر باشد تأثير
پيام بر گيرندگان بيشتر مي باشد. در تعويض و نصب يک پوستر سعي کنيد مدتي جاي آنرا
خالي بگذاريد.
در تهيه پوسترها و
چارت ها اصول زير بايد در نظر گرفته شود:
1. اصل خلاصه بودن: يعني بتوان در عرض چند ثانيه آن را قرائت نمود. جملات ساده باشد، تعداد
کلمات پوستر نبايستي از 8 کلمه تجاوز کند. عنوان پوسترها را مي توان در زير پوشش
يکي از چهار طبقه بندي زير قرار داد (احديان، 1373) :
- دستوري: مثل، در
هنگام تابش فلزات از عينکهاي ايمني استفاده کنيد.
- پرسشي: آيا موتورهاي ديزل را مي شناسيد؟
- پيشنهادي: امتحانات نزديک است، مطالعه کنيد.
- اخباري: اشعه X زيان آور است، از آن
بپرهيزيد.
2. سادگي: سادگي نوعي زيبايي است. هر چقدر پوستر ساده تر باشد، تأثير آن
بيشتر است.
3. بداعت: پوسترها و چارتها بايستي بديع، جالب و نو باشند. استفاده از
نظرات افراد ديگر در اين زمينه نيز مفيد است.
4. طرح و نقاشي: تصاوير بايد براي مخاطبان سريعاً قابل درک باشد. بر حسب عادت بيشتر نظر
بينندگان به سوي نقاشي و طرح جلب مي گردد.
5. تنظيم: نحوه قرار گرفتن طرح و نوشتار را بايستي چندين بار تغيير دهيد تا بهترين
تصاوير به دست آيد که بر بيننده تأثير گذارد. استفاده و گرفتن ايده از پوسترهايي
که قبلاً توسط ديگران تهيه و تنظيم شده است به شما کمک شايان توجهي خواهد نمود.
6. رنگها: رنگها مبين ايده ها و احساسات بوده و هستند ولي نبايد از آنها به
عنوان تزئين استفاده شود. رنگها حامل پيامند. خطوط نيز مثل رنگ داراي معاني مخصوص
خود است. کما اينکه خطوط افقي پايداري و سکون را نشان مي دهند و خطوط مارپيچ حرکت
را مي رسانند. معمولاً رنگهاي تيره را در روي زمينه هاي کم رنگ و رنگهاي روشن را
روي زمينه هاي تيره بکار مي برند. تجربه نشان داده است که رنگ سياه روي زمينه زرد
درخشندگي قابل توجهي را داراست.
نمودارها (گرافها)
نمودارها، رسانه هايي
هستند که به منظور ارائه و نشان دادن روابط عددي و نسبي اقلام بکار گرفته شده و
گيرنده پيام را قادر به درک معناي خاص يک توده از اطلاعات پيچيده مي کنند.
(احديان، 1374).
يک نمودار بيان ديداري داده هاي عددي است، جدولي
از اعداد، حاوي اطلاعات گسترده اي است که خواننده را قادر به درک معناي خاص يک
توده از اطلاعات پيچيده مي کنند. هدف اساسي از نمودارها، نمايش اطلاعات کمّي به
صورت ساده و سريع است. بعضي از نمودارها، داراي يک مقياس اندازه گيري مي باشند،
مانند نمودار دايره اي و بعضي ديگر داراي دو مقياس مي باشند، مانند نمودار خطي.
انواع نمودارها
متداول ترين نمودارها عبارتند از: 1.
نمودار خطي 2. نمودار ستوني 3. نمودار دايره اي 4. نمودار مصور (تصويري).
1. نمودار خطي: نمودار خطي از جمله نمودارهايي هستند که در بردارنده دو
مقياس اندازه گيري هستند که همان محورهاي افقي و عمودي آنها را تشکيل مي دهند.
کارشناسان اين نوع نمودارها را از دقيق ترين نمودارها به حساب مي آورند. اين
نمودار در نشان دادن رابطه دو سري از اطلاعات بسيار مفيد هستند.
2. نمودار ستوني: اين نمودار از ساده ترين انواع نمودارها براي خواندن است. مناسب ترين مورد
استفاده اين نمودارها، هنگامي است که تعداد متغيرها کم باشد و براي مقايسه بکار
رود. نمودار ستوني مي تواند وسيله اي براي مقايسه مستقيم اطلاعات کمّي در فاصله
هاي زماني مشخص باشد.
3. نمودار دايره
اي: نمودارهاي دايره اي بهترين شيوه مقايسه بخشهاي مختلف يک کل مي باشند، و
داراي يک مقياس اندازه گيري هستند که آن هم درصد است. اين نمودارها داراي دو ويژگي
به شرح زير هستند:
الف؛ در آنها کل اطلاعات
بدون توجه به متغير ديگر نشان داده مي شود.
ب؛ ميزان کمّي هر بخش از اطلاعات به شکل درصد و يا کسري از کل نمايش داده مي شود.
5. مودار تصويري
(مصور): اين نمودارها در حقيقت انطباقي از نمودار ستوني مي باشند و همان نوع
اطلاعات را ارائه مي کنند. اين نمودار براي نخستين بار توسط اتونورات يکي از
دانشمندان علوم اجتماعي مورد استفاده قرار گرفت. اين نمودار به سادگي قابل درک است
و شکل هاي حقيقي در آنها استفاده مي شود. ولي دقت و صحت انواع ديگر را دارا
نيستند. در اين نمودارها نشان دادن مقادير کسري و يا کوچکتر از واحد، از طريق خرد
کردن شکل مورد نظر به چند جزء و يا کسر به عمل مي آيد.
نقشه: نمايش ترسيمي-چاپي کوچک شده از يک مکان يا شي
که به صورت مسطح روي کاغذ مي باشد.
نقشه ها از نظر محتوا
و شکل ظاهري تقسيم بندي مي شوند:
الف- از نظر محتوا:
- طبيعي؛
- سياسي؛
- اقتصادي؛و....
ب- از نظر شکل ظاهري:
مسطح؛
کروي؛
برجسته.
رسانه هاي تعليمي نوشتاري
1. کتاب درسي: بعد از
اختراع ماشين چاپ توسط يوهان گوتنبرگ (1455 ميلادي) در قرن پانزدهم ميلادي جان
کمينوس در سال 1658 اولين کتاب درسي مصور را بوجود آورد.
ضعفهاي کتاب درسي:
الف- مشخص نبودن هدفهاي
شناختي، عاطفي و مهارتي
ب- خشک و بي روح بودن
کتاب
ج- طول مدت زمان چاپ
د- کهنه بودن مطالب.
راههاي مؤثرواقع شدن کتاب
درسي:
الف- مطالب انتزاعي
کتاب را واقعيت و عينيت بخشيد؛
ب- استفاده از محتواي
ديداري کتاب درسي؛
ج- استفاده از
کتابهاي مکمل؛
د- ارائه کارخانگي.
2.مجله آموزشي:
ويژگيهاي مجله
آموزشي:
الف- ارائه جديدترين
اطلاعات؛
ب- کمک به يادگيري
بيشتر؛
ج- ارائه تمرين و
سؤالات درسي؛
د- حل مشکلات درسي و
عاطفي.
3.اطلس:
کتابي که از تعدادي نقشه يا طراحي به شکل تصوير و عکس همراه متن بوده و
معمولاً براي موضوعات بيولوژيکي و جغرافيايي کاربرد بيشتري دارد.اطلسها در يک دسته
بندي کلي به عمومي و اختصاصي تقسيم مي شوند.
4.دائرة المعارف:
کتابي است که از مجموع
اطلاعات عمومي يا تخصصي در يک موضوع تشکيل شده است .
5.واژه نامه يا
لغتنامه:
کتابي که از مجموعه
لغات و معناي آن و به صورت تک زبانه و چندزبانه تشکيل شده باشد.
6. جزوه :
مجموعه اي از يک سلسله
مطالب تخصصي در يک موضوع درسي مي باشد که ويژگيهاي کتاب را دارا نيست.
7.بروشور:
بروشورها معمولاً در
يک ورق A4 تهيه مي
گردند که داراي سه ستون به صورت پشت ورو مي باشند.بروشور مي تواند جنبه تبليغي و
آموزشي داشته باشد که به طور خلاصه از يک موضوع بحث مي کند.
رسانه هاي آموزشي نورتاب
رسانه هاي آموزشي
نورتاب به دو نوع رسانه هاي آموزشي نورتاب ساکن (ثابت) و نورتاب متحرک تقسيم مي
شوند.
رسانه هاي آموزشي نورتاب
ثابت:
اين رسانه ها براي
معلماني که مايلند تجارب جالب و يادگيري موثر در دانش آموزان خويش ايجاد نمايند
وسيله ارزشمندي هستند. نورتابهاي ثابت با عبور دادن نور از فيلم يا ساير مواد
شفاف، تصاوير را نمايش مي دهند. مانند فيلم استريپ، اسلايد و پروژکتور اورهد.
البته پروژکتور اوپک نيز در اين دسته قرار مي گيرد ولي مات مي باشد.
1.1. اسلايد:
اسلايد متداول ترين
رسانه آموزشي نورتاب ساکن مي باشد.اسلايدها تصاوير رنگي شفافي هستند که معمولاً
روي فيلم 35mm
مثبت(ريورسال) عکسبرداري شده و پس از ظهور، مستقيماً بدون گذر از مرحله چاپ مي
توان با قراردادن در مقابل نور آن را مشاهده کرد.
يا با کمک دستگاههاي ساده اي که براي رؤيت
اسلايد ساخته شده و قدرت بزرگنمايي نيز دارند، تصوير با بروي پرده نمايش يا ديوار
سفيد رنگ مقابل منعکس نمود.
اسلايدها عبارت از:
صفحات شفاف و يا فيلم هاي مثبت داراي تصوير که در اثر عبور نور از آنها تصوير بر
روي پرده نمايش و يا مانيتور پروژکتور منعکس مي شود. به عبارتي اسلايد عبارت است
از: تصاوير ترسيم شده بر روي يک صفحه شفاف يا فيلم هاي مثبتي از عکس ها که در اثر
عبور نور از آنها تصوير را بر روي پرده و يا ديوار منعکس مي کنند.اسلايدها از نظر
سايز به دو دسته تقسيم مي شوند:
الف: اسلايدها 2×2
اينچ يا تقريباً 5×5 سانتي متر هستند که از متداول ترين اسلايدها مي باشند و بيشتر
در آموزش استفاده مي شوند و از طريق دوربين عکاسي توليد مي شوند. اين اسلايدها به
آساني تهيه مي شوند و ارزان قيمت نيزهستند و حمل و نقل آنها نيز آسانتر است و
پروژکتورهاي استانداردي دارند.
ب: اسلايدهاي معمولي
که اندازه کادر خارجي آنها 4×3 اينچ است. اين اسلايدها از اولين اسلايدهايي
محسوب مي شوند که در آموزش، پذيرش گسترده اي به دست آوردند و به اسلايدهاي لنترن lantern معروف بودند.
2.1. فيلم استريپ
واژه انگليسي استريپ
در فارسي به تيکه باريک، و باريکه معني مي شود. اين رسانه از تعدادي تصاوير مربوط
به هم که روي فيلم هاي 35 ميلي متري تصوير برداري شده اند، تشکيل گرديده است و
داراي نظم و ترتيب مي باشند. فيلم استريپ شامل تعدادي تصاوير است که به هر يک از
آنها يک قاب يا فريم (Frame) مي گويند.
و ممکن است يک قابي و يا دو قابي
باشد. فيلم استريپهاي يک قابي به طور عمودي و فيلم استريپهاي دو قابي به طور افقي
در پروژکتور قرار مي گيرند. طرز تهيه فيلم استريپ و نوع فيلم و کامره مربوطه عيناً
مانند اسلايد مي باشد. با اين تفاوت که در اسلايد هر فريم جدا مي شود و در يک قاب
مخصوص جا مي گيرد در حالي که در فيلم استريپ فيلمها جدا نمي شود. دستگاه نمايش
فيلم استريپ در مانيتور براي مطالعه انفرادي و گروههاي کوچک مناسب هستند. فيلم
استريپ از حيث ظاهري شباهت زيادي به فيلم هاي متحرک دارند و تنها فرق آنها در اين
است که فيلم هاي متحرک داراي خصوصيت حرکت هستند ولي فيلم استريپ تصاوير ثابت ارائه
مي دهد.
پروژکتور اورهد
اورهد به معني در
بالاي سر، در بالا قرار گرفته و... مي باشد. پروژکتور اورهد دستگاهي است برقي که
قادر به نمايش تصاوير و مطالبي است که شفاف بوده و نور را از خود عبور مي دهند.
اين پروژکتور معمولاً به جاي تخته سياه استفاده مي شود. طلق هاي شفاف يا ترانماها
توسط اين دستگاه نمايش داده مي شود. اين رسانه در جلوي کلاس قرار داده مي شود و
ارتباط چهره به چهره معلم با شاگردان حفظ مي شود. در استفاده از اين دستگاه نيازي
به تاريک کردن کلاس نيست. طلق هاي شفاهي که در اين رسانه استفاد
مطالب مشابه :
سؤالات آزمون درس: طراحي و توليد مواد آموزشي
الف) چارت جدولي. ج) طرح خطي. ب) چارت جرياني. د) نمودار خطي*. 13) از محدوديتها و مزاياي
رسانه:
§ چارت هايي كه مطالب را به صورت همزمان ارايه مي دهند. چارت هاي جرياني ، شاخه اي، درختي، جدولي
طراحي ،توليد وكاربرد مواد آموزشي
اين گونه چارتها به سه نوع به شرح زير تقسيم مي شوند: چارت جرياني، چارت درختي، و چارت شاخه اي.
شیوه های ساخت و بکارگیری وسایل کمک آموزشی
چارت هاي جرياني ، شاخه اي، درختي، جدولي، نقشه اي و تصويري جزء اين گروه هستند.
اهمیت رسانه درتکنولوژی آموزشی پیشرفته
چارت هاي جرياني ، شاخه اي، درختي، جدولي، نقشه اي و تصويري جزء اين گروه هستند.
شیوه های ساخت و بکارگیری وسایل کمک آموزشی
چارت هاي جرياني ، شاخه اي، درختي، جدولي، نقشه اي و تصويري جزء اين گروه هستند.
جزوه ی آموزشی :طراحی ، تولید و کاربرد مواد آموزشی
چارت هاي جرياني: در اين چارت ها گام هايي که در تهيه يک چيز طي مي شود، يا رويدادهايي که به
تهیه و کاربرد موادآموزشی( دانشجویان)
چارت هاي جرياني: در اين چارت ها گام هايي که در تهيه يک چيز طي مي شود، يا رويدادهايي که به
اصول تنظيم وطراحي طرح درس
، روزنامه، مجله، بروشور و كاتالوگ ،انواع چارت« برگردان، پوششي، جرياني چارت
برچسب :
چارت جرياني