برنامه صعود به علم کوه (پسران)

به نام خدا

برنامه صعود به علم کوه(m4850) از مسير حصار چال:( سه شنبه 13 مرداد 1388 تا جمعه 16 مرداد 1388)

سرپرست: حسين حبيبي راد

مربي: آقاي ابدال کريمي

مسوول فني: نيما عزيزي

سرقدم: مرتضي لواييان

عقب‏دار: مرتضي کفاش

گزارش‏نويس: نيما عزيزي

دیگر اعضاي گروه:

1- مسعود فریدونیان

2- مرتضی دشتی

3- فربد نصرت نظامی

4- محمد ساغری دوز

5- مصطفی خرسندی

6- احمد آسیابان

7- محمدجواد تمنایی

سه شنبه 13 مرداد

طبق قرار قبلی بچه ها باید ساعت 16 در نقلیه دانشگاه برای سوار شدن به اتوبوس حضور پیدا می کردند ولی با تاخیر بچه ها و عجله نداشتن راننده ها بالاخره بعد از رفتن به انجمن و برداشتن یک سری از وسایل ساعت 17:15 از دانشگاه خارج شدیم. پس از سوار کردن آقای کریمی در قلکه دانشگاه مسیر را با گذر از شهرهای مورچه خورت، میمه، دلیجان ادامه دادیم. قبل از رسیدن به شهر قم در راه برای نماز و شام 20 دقیقه توقف داشتیم و از قم به سمت تهران حرکت کردیم. در عوارضی تهران سه نفر از اعضای گروه به ما پیوستند و یک نفر دیگر نیز در کرج به ما ملحق شد. اینگونه بود که تیم کامل شد. مسیر ما برای رسیدن به کلاردشت جاده چالوس انتخاب شده بود. به طوری که باید جاده چالوس را تا دوراهی مرزن آباد ادامه می دادیم و از آنجا به جاده کلاردشت می رفتیم.

چهارشنبه 14 مرداد

در ساعت 1 بامداد چهارشنبه در ابتداي جاده چالوس قرار داشتيم. راننده به سرپرست اطمينان خاطر در مورد آشنايي با مسير تا کلاردشت را داد و تمامي بچه‏ها به استراحت پرداختند. متأسفانه در ساعت 5:30 بامداد متوجه شديم راننده مسير را اشتباه رفته و در چالوس هستيم بهمين دليل زمان زيادي از دست داديم. بعد از بازگشت و رفتن به کلاردشت مسیر را به سمت رودبارک که انتهای مسیر آسفالت بود پیش گرفتیم. در ساعت 7:15 صبح به خانه کوهنوردان فدراسيون در رودبارک رسيديم. در آنجا با گرفتن شماره از افراد حاضر با يک وانت نيسان تماس گرفته شد. افراد زيادي در مسير قرارگاه به علم کوه با وانت نيسان کار حمل و نقل کوهنوردان و وسايل را به عهده دارند. پس از صرف صبحانه وانت نيسان هم رسيد و راننده در ازاي مبلغ 70000 تومان کار انتقال و برگشت بچه‏ها را بر عهده گرفت. در ساعت 9 صبح از خانة کوهنوردان حرکت کرديم. هوا مناسب و داراي ابرهاي کوچک بود. مسير در ابتدا مناسب بود و با وسيلة نقليه شخصي معمولي نيز قابل عبور بود اما کم کم از حجم ويلاها کاسته شد و مسير نيز ناهموارتر گشت و وارد طبيعت شديم پس از يک ساعت ماشين از عرض رودخانه‏اي عبور کرد و در ساعت 10:20 به تنگ گلو و انتهاي مسير ماشين‏رو رسيديم(به شکل 2 مراجعه شود، جايگيري کليه شکل‏ها در منطقه حصارچال و علم کوه در شکل 1 مشخص شده است) وسايل را خالي کرديم و پس از صحبت بسيار کوتاهي از طرف سرپرست و مربي و بيان نکته‏اي کوتاه از طرف مسوول فني در مورد استفاده از باتوم، در ساعت 10:40 صبح حرکت را آغاز کرديم. مسير يک کوه پيمايي سبک از کنار رودخانه‏اي زيبا است که در بعضي قسمتها روي آن از برف و يخ پوشيده بود و رودخانه از زير آن عبور مي‏کند. اگر رو به سمت دره و به سمت حصار چال مي‏ايستاديم(تقريباً رو به سمت غرب) ابتدا از دست چپ رودخانه(سمت جنوب رودخانه) حرکت کرديم پس از مدتي از روي پل کوچک نه چندان مطمئني عبور کرده و به سمت شمالي رودخانه رفتيم در ساعت 11:25 از روي يک توده برف عبور کرده و باز به سمت جنوبي رفتيم که از چشمه‏اي که چندان مشخص نبود آب بنوشيم تا اينجا سرعت حرکت کمي از متوسط کمتر بود. بنا بر تصميم سرپرست پس از صرف آب بدون استراحت با سرعت بيشتري به حرکت ادامه داديم و در ساعت12:50 به درة حصارچال و محل ايجاد کمپ رسيديم. تمامي دره سبز بود و آب در رودخانه‏هاي مختلف ازاطراف سرازير بود.

شکل(1). چيدمان شکل‏هاي 2و3و4 در منطقه

به طور کلي دره حصار چال از شمال به کوه مرجيکش که جلوي ضلع جنوبي علم کوه واقع است و يخچال خرسان محدود است از غرب به ارتفاعات مشرف بر يخچال خرسان همانند خرسان جنوبي و ….و قله شاخص منار با ارتفاع 4375 متر مي‏رسد، از سمت جنوب غربي به گردنه‏اي که بين دو کوه گردونه کوه با ارتفاع 4338 متر و لشکرک بزرگ با ارتفاع 4256 متر ختم مي‏شود و در جنوب نيز به کوه‏هايي با ارتفاع کمي کمتر ميرسد. دره‏اي که ما از آن به حصار چال وارد شديم در نا حيه شرقي دره واقع است. خود درة حصار چال در ارتفاعي در حدود 3800 متر واقع است(به شکل‏هاي 2و3و4 مراجعه شود)1.

شکل(2)تنگ گلو و شروع کوهپيمايي

کمپ در ميان دره و در زميني مسطح و مناسب و با فاصله مناسب از رودخانه که در عين حال از سطح آن نيز ارتفاع مناسبي داشت با تأييد سرپرست بر پا شد. در طول برنامه با اطمينان از کوهنورد و طبيعت دوست بودن دوستاني که در بالا دست رود چادر زده بودند از آب اين رود براي نوشيدن و آشپزي استفاده کرديم. تا ساعت 15:30 استراحت داده شد. براي ادامه روز دو کار پيشنهاد شد 1-رفتن به سمت قله و طي مسير با سرعت مناسب براي انطباق بيشتر با ارتفاع براي صعود روز بعد 2-رفتن به سمت گردنه‏اي که در سمت جنوب غربي دره و بين گردونه کوه و لشکرک بزرگ قرار داشت. با توجه به صحبت‏هاي مربي تيم و تجربة ايشان مبني بر وجود استخر طبيعي کوچک و زيبايي در پشت اين گردنه و زيبايي مسير سرپرست تصميم به انتخاب گزينه 2 گرفت. مربي با عده‏اي از بچه‏ها در کمپ براي خالي نبودن چادرها ماندند. بقيه با کمي تنقلات و لباس گرم در ساعت 16 به راه افتادند. هوا مساعد بود ولي با رفتن به نقاط مرتفع‏تر با باد همراه مي‏شد و سرد مي‏گشت. پس از رسيدن به روي گردنه استخرها ديده مي‏شد دو استخر زيبا از آب برف به وجود آمده بود. مسير حرکت در شکل 3 نشان داده شده است. در ادامه به سمت شمال غربي و کوه منار حرکت کرديم. در ساعت 15:15 به حوالي منار رسيديم 15 دقيقه استراحت داده شد. در اين مدت تيم از ديدن مناظر حصار چال، يخچال خرسان و قله‏هاي مشرف به آن لذت مي‏برد. بعد از 15 دقيقه برگشتيم و در ساعت 18:30 به چادرها رسيديم تا غروب آفتاب و تاريکي هوا که در حدود ساعت 20:30 بود وقت کافي براي آشپزي داشتيم. تا ساعت 21:30 استراحت کرديم و شام صرف شد سپس جلسه توجيهي برگزار شد. به علت اينکه سه نفر از بچه‏ها تجهيزات مناسب (دستکش، کلاه، بادگير يا کاپشن گرتکس) همراه نداشتند و احتمال ناپايداري هوا با توجه به پيش بيني‏ها داده مي‏شد( با استفاده از پيش‏بيني سازمان هواشناسي ايران و سايتwww.freemeteo.com ) با نظر سرپرست و مربي و مسوول فني در کمپ باقي ماندند و قرار بر بيدار باش در ساعت 4:30 بامداد روز پنجشنبه گذاشته شد. در ساعت 22 بچه‏ها به کيسه خواب رفتند.

شکل(3)مسير کوهپيمايي به سمت استخرهاي طبيعي

پنجشنبه 15 مرداد

4:30 بامداد بچه‏ها بيدار شدندقرار بر اين بود صبحانه در بين راه خورده شود علاوه بر اين شب قبل شام مناسبي صرف شده بود لذا پس از خوردن کمي تنقلات سبک و پر انرژي در ساعت 5:15 بچه‏ها با کوله‏هاي سبک شده که محتوي لباس گرم، صبحانه، تنقلات و وسايل اوليه ضروري بود حرکت را شروع کردند. هوا نسبت به چهارشنبه کمي تغيير کرده بود و ابرها بيشتر شده بودند و از سمت غرب متراکم ‏مي‏شدند. از رودخانه عبور کرديم و به سمت مرجيکش حرکت کرديم. مسير تا قله در روي شکل4 مشخص شده(واضح است که اين شکل و شکل‏هاي ديگر تنها الگو و مسير کلي حرکت را نشان ميدهد). پس از روشن شدن هوا از دور نماي زيباي دماوند پرشکوه در افق جنوب شرقي ديده مي‏شد.

شکل(4)مسير حرکت به سمت قله

در کل مسير تا قله با توجه به شرايط هوا سرپرست زمان‏هاي کوتاهي براي افزودن يا کاستن از لباس را اعلام مي‏کرد. مسير A-B در شکل 4 ساده و براي گرم شدن مناسب بود. در انتهاي اين مسير متوجه افزايش ابر شديم علاوه بر اين سرعت زياد حرکت ابرها گوياي باد در ارتفاع بالاتر بود و ابرها پايين آمده بودند، کمي جلوتر ديديم قله‏هاي خرسان در ابر هستند. با صحبت سرپرست، مربي و مسوول فني بنا بر اين شد با زير نظر گرفتن شرايط هوا به صعود ادامه دهيم. مسير B-C در شکل 4 از نواحي با سنگ‏هاي تيره مي‏گذشت در اين قسمت احتمال وجود در رفتن سنگ وجود دارد لذا تيم فشرده‏تر شد و با فاصله کمتر افراد نسبت بهم حرکت مي‏کرد.علاوه بر اين به علت سنگي بودن مسير احتمال اشتباه در دنبال کردن پاکوب وجود دارد. در نزديکي انتهاي مسير B-C شيب بيشتر مي‏شد. در اين قسمت استراحت کوتاهي از طرف سرپرست داده شد. با توجه به حرکت چند تيم پس از ما که در پشت ما ديده مي‏شدند و فضاي اندک روي قله احتمال ازدحام بر روي قله در آن هواي نامناسب وجود داشت. سرپرست با توجه به توانايي مناسب بچه‏ها تصميم گرفت تا قله تنها تنقلات مصرف شود و زمان براي صرف صبحانه صرف نشود و در بازگشت صبحانه کاملي خورده شود. چون تيم سرحال بود و هوا هم دائم سردتر مي‏شد استراحت‏ها در فواصل يک‏ساعت و نيم و کوتاه داده مي‏شد. در قسمت C-D از مسير مسألة قابل توجه، عبور از قسمتي يخ زده به عرض چند متر بود که با احتياط صورت گرفت. عملاً از ميانه مسير C-D در ابر بوديم وديد به شدت کم بود. پس از عبور از اين قسمت وارد بخش D-Eشديم اين قسمت شيب زيادي داشت که به نحو قابل ملاحظه‏اي از شيب بخش‏هاي ديگر بيشتر بود. تيم به آهستگي جلو مي‏رفت. علاوه بر شيب ارتفاع نيز باعث سخت‏تر شدن اين قسمت مي‏شد. علي‏رغم کوتاهي اين بخش از مسير زمان زيادي براي پيمودن آن مورد نياز است. بالاخره بر روي خط‏الراس قله (نقطه E) رسيديم سرپرست دستور استراحت داد. بچه‏ها تمام لباس، گرتکس، بادگير و ..... را پوشيده بودند. باد مي‏وزيد و دقايقي با بارش برف همراه شد. در نقطه E دو مسير ديگر با مسير ما تلاقي دارد مسيري که بجاي عبور از دامنة غربي مرجيکش(مسير ما) از روي يال و قلة مرجيکش عبور مي‏کند و پس از عبور از قلة مرجيکش و يک زين اسبي سنگي به نقطه E مي‏رسد. مسير ديگر، مسير سياه سنگ‏ها است که از وجه شمالي علم کوه يعني علم چال شروع مي‏شود. در اين قسمت فردي که به علت ديد کم از تيم خود جدا شده بود و به خوبي ديده هم نمي‏شد! با فرياد از مسير پرسيد و خواست تا بچه‏ها بمانند تا برسد بيشتر بچه‏ها با دستور سرپرست به سمت قله حرکت کردند و چند نفري ماندند تا فرد برسد، سپس اين بچه‏ها خود را به تيم اصلي که آهسته تر حرکت مي‏کرد رساندند و در ساعت 9:20 صبح پنجشنبه به قله رسيديم در ابر بوديم و منظره‏اي ديده نمي‏شد بودن در جايي که به فاصله 1 متري، ديوارة سنگي عظيم رخ شمالي علم وجود داشت حس جالبي به انسان ‏القا مي‏کرد. به علت شدت سرما پس از ده دقيقه قله را ترک کرديم و به پايين برگشتيم در راه بازگشت کم‏کم هوا بهتر شد و منظره کاملي از علم کوه زيبا و خرسان‏ها و يخچال خرسان نمايان شد که عظمت و زيبايي وصف‏ناپذيري داشت. حتي پناهگاه خرسان که بين علم کوه و خرسان شمالي بود ديده مي‏شد. در ميانه راه از ساعت 11:10 تا 11:45 در محل مناسبي صبحانه خورده شد، سپس با توجه به شرايط مناسب و هوايي که هر لحظه بهتر مي‏شد به آهستگي براي لذت بيشتر از اطراف حرکت ادامه داديم و در 12:30 به چادرها رسيديم. تصميم گرفته شد بقيه روز در حصار چال بمانيم شايان ذکر است به طور کلي به علت شکل دره حصار چال موبايل به سادگي در دره آنتن نمي‏داد و بلا استفاده بود. با صحبت با چند کوهنورد از تيم‏هاي ديگر براي يک تيم متوسط زمان صعود بين 4 تا 5 ساعت ذکر شد.( البته واضح است که در کوهنوردي کلمات کاملاً کيفي و نادقيق هستند چه بسا کوهنوردي يا تيمي با توجه به هدف خود و ميزان آمادگي مورد نياز براي اين هدف صعودي با زماني به مراتب کمتر از اين زمان‏ها را صعودي آهسته در نظر بگيرد و بالعکس) تا شب بجه‏ها به تفريح و طبيعت گردي پرداختند.

جمعه 16 مرداد

ساعت 5:30 بيدار شديم، چادرها را جمع کرديم. ساعت 6:30 حرکت خود را برای برگشت آغاز کردیم و ساعت 8 به تنگ گلو رسیدیم. قرار ما در تنگ گلو براي ساعت 8 با وانت نيسان بود. لذا صبحانه خورديم و به صحبت با چند کوهنوردي که آنجا بودند پرداختيم. وانت با يک ساعت و نيم تأخير رسيد که راننده دليل آن را خرابي ماشين اعلام کرد.11:07 در قرارگاه فدراسيون بوديم که براي صرفه‏جويي و ندادن پول ورودي چندان از امکانات آن استفاده نکرديم و وارد نشديم. 11:35 از قرارگاه حرکت کرديم. تصميم گرفتيم از کلاردشت به عباس‏آباد برويم و ناهار بخوريم. در اطراف کلاردشت تخريب عجيب و وحشتناک جنگل و طبيعت در مناطق اطراف شهر براي احداث ويلاهاي بسيار بزرگ، دل انسان را به درد ميآورد استفاده از طبيعت حق انسان است ولي زندگي در طبيعت نيز حق هر جاندار است. داشتن ويلا براي کسي که تمکن دارد عيب نيست ولي تا اين حد خودخواهانه و به قيمت اين حجم از تخريب؟؟؟ ياد سيل‏هاي ويرانگر اخير گلستان و ماسوله در ذهن انسان رنگ مي‏گرفت و ياد مطالبي که امروزه افسانه شده، افسانه‏اي به نام ببر مازندران.

در ساعت 2 بعد از ظهر در عباس‏آباد ناهار خورديم در ساعت 15 به دريا در اطراف چالوس رفتيم و بچه‏ها به شنا و هواخوري مشغول شدند. ساعت 16 به سمت جاده هراز رفتيم و از اين جاده به سمت تهران آمديم زيرا جاده چالوس ترافيک بسيار سنگيني داشت. در تهران عده ای از بچه ها از ما جدا شدند و اتوبوس به سمت اصفهان حرکت کرد. ساعت 7 صبح روز شنبه به اصفهان رسیدیم. اینگونه بود که برنامه با موفقیت به پایان رسید.

پي نوشت:

1-مطالب مربوط به نقشه‏ها و ارتفاع کوه‏ها و نام کوه‏ها از سايت wikimapia، و استفاده از Google earth و همچنين تابلو موجود در حصار چال و برخي اطلاعات کلي نوشته شده. خواهشمند است در صورت ديدن هرگونه اشکال با گذاشتن کامنت در وبلاگ به درج اين مطلب به صورت صحيح‏تر کمک کنيد.

برنامه صعود به علم کوه (پسران)

مطالب مشابه :

گزارش صعود به قله کرکس

گزارش سفر یکروزه به سرزمین کوهستانی ویونا (ابیانه)

فروش بلیط اتوبوس vip به مقاصد اراک ،اهواز، اندیمشک، بروجرد و خرم آباد از آسیا سفر بیهقی

راهنمای سفر به مهاباد

برنامه صعود به علم کوه (پسران)

ساعات حرکت اتوبوس از عدل پایانه جی به مقاصد یزد ، تهران ، مشهد ، کرمان و سیرجان

تصاویر تصادف اتوبوس اتوبان قم - تهران ۴۳ کشته و ۴۴ مجروح در تصادف اتوبوس ها در اتوبان تهران – قم + ت

سوختن 44 مسافر در برخورد دو اتوبوس

نقل مکان به پرتال آسیاسفر