گفتگو با دکتر سیما فردوسی
گفتگو با دکتر سیما فردوسی
کارشناس مسائل تربیتی و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
برنامه گفتگوی خانواده در سیما، نامی آشنا، و صحبتهای مفید کارشناسان این برنامه، راهگشایی برای تمام خانوادههاست. خانم دکتر فردوسی بیش از 3 سال است که با این برنامه همکاری دارد و تقریبا چهره شناخته شده برای مردم است. جذابیت خاص این برنامه باعث شده تا گفتگوی خانواده از
پربینندهترین برنامههای سیما باشد.
آشنایی بیشتر با خانم فردوسی و طرح برخی پرسشها در باره مسائل تربیتی، خانوادگی و اجتماعی دختران و پسران و زنان انگیزهای بود که درخواست گفتگو با ایشان را مطرح کنیم. با هماهنگی قبلی و پس از طی مسیرهای سربالایی دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده روانشناسی را پیدا کردیم. نام دکتر فردوسی جزء اعضاء هیأت علمی این دانشکده بود و ما ایشان را در طبقه دوم ساختمان این دانشکده ملاقات کردیم. و حالا با سپاسگزاری از ایشان که این فرصت را در اختیار ما و خوانندگان محترم گذاشتند از ایشان میخواهیم که در آغاز ما و خوانندگان را بیشتر با خودشان آشنا کنند.
ـ سیما فردوسی هستم، متأهل و دارای دو فرزند دختر، یکی 10 ساله و دیگری 2 ساله. تحصیلات خودم در مقطع لیسانس را در دانشگاه شهید بهشتی به پایان رساندم. پس از آن برای تحصیل در مقطع فوقلیسانس و دکترا به انگلستان رفتم و سال 1362 پس از پایان تحصیلاتم به ایران برگشتم و در جاهای مختلف از جمله مرکز روانپزشکی رازی، دانشکده علوم توانبخشی مشغول به کار شدم. سپس در دانشکده شهید بهشتی به استخدام رسمی درآمدم و به عنوان استاد دانشگاه، عضو هیأت علمی و مدیر گروه روانشناسی و روانشناس مرکز مشاوره دانشگاه شهید بهشتی کار کردم. در حال حاضر نیز با صدا و سیما، دانشگاه علوم بهزیستی، انجمن اولیاء و مربیان و آموزش و پرورش همکاری دارم.
ـ ظاهرا شما ساعات زیادی را خارج از
منزل و دور از فرزندان به سر میبرید. شما که معمولاً راهنما و راهگشای مردم هستید خودتان چگونه عمل میکنید که در زمینه نگهداری و تربیت فرزندان دچار مشکل نشوید؟
ـ به نظر من در کنار فرزندان بودن از نظر کیفیت مهم است نه کمیت، و من حتی اگر دو ساعت در کنار فرزندانم باشم تمام آن دو ساعت را به آنها اختصاص میدهم و به کارهای دیگر نمیپردازم. سعی میکنم همیشه به کیفیت رابطهام توجه کنم، چرا که چگونگی برخورد با بچهها مهم است. حتی اگر چند ساعت با آنها باشیم که خیلی کم است، باید در آن ساعت با آنها بنا بر مقتضیاتشان و نیازهایشان برخورد کنیم. من به جرأت میتوانم بگویم هیچ وقت بچهها را کتک نزدهام و کوچکترین عملی که به عنوان تنبیه جسمی باشد روی آنها پیاده نکردهام. چرا که ما باید تکنیک داشته باشیم که چطور کارهای خلاف آنها را دفع کنیم. در این مواقع مادر باید با فرزندش قهر کند یا به او بیاعتنا باشد. البته باید برای او کاملاً توضیح دهیم که اگر مادر قهر کرده، علتش چیست و چه باید بکند تا مادر با فرزندش آشتی کند.
ـ خانم دکتر فردوسی، همان طور که
میدانید انسانها در هر سنینی که باشند معمولاً با مشکلات خاص همان سن مواجهند. پس سؤالات در مورد مشکلات خانواده را از اطفال شروع میکنیم. به نظر شما با کودکان چطور باید برخورد کنیم تا دچار مشکل نشویم؟
ـ نکته مهم در اینجا این است که بچهها همه چیز را درک میکنند و اگر ما درست توضیح دهیم، آنان خوب خواهند فهمید. ما کودکان زیر 4 سال را هرگز نباید از چیزی بترسانیم حتی از پرتگاه و آتش. باید خطر را برای کودک توضیح دهیم که اگر به آتش نزدیک شوی و یا از پرتگاه بیفتی چه میشود. بنابراین بیشترین مشکل بچهها از اینجا است که مادر برای دوری از خطر، کودک را میترساند. یعنی اگر کودک کار اشتباهی کند مثلاً میگوید دستت را با قاشق داغ میسوزانم؛ این کار اشتباه است. همچنین در سن 3 تا
4 سالگی که بچهها لجبازند و دوران بسیار سختی است، مادر باید با صبر و حوصله برخورد کند نه اینکه عصبانی و تندخو باشد.
ـ در مورد کودکان 6 ساله که تازه وارد
دبستان شدهاند چه نظری دارید و با آنان چگونه باید برخورد کرد؟
ـ در این سنین بچهها نیاز به توجه بیشتری دارند، چون تازه وارد دبستان شدهاند و اوایل، محیط دبستان برایشان کاملاً غریب است. به همین دلیل است که مادر نباید فرزند بعدی خود را در سن 6 سالگی فرزند اولش به دنیا آورد. البته این مسأله را نمیشود به طور مطلق عملی کرد چرا که بسیاری از مادران زمانی که فرزندشان کلاس اول دبستان است فرزند دوم خود را به دنیا میآورند.
ـ به نظر شما تفاوت رفتاری دختران و
پسران تا زمان نوجوانی چیست؟
ـ معمولاً دخترها در سن 10 سالگی و به بعد، به طرف بلوغ میروند و حتی اگر علائم جسمی بلوغ را نشان ندهند، علائم رفتاری را دارند. مثلاً خیلی به حرف پدر و مادر گوش نمیدهند و در واقع دوست دارند مستقل باشند. در این سن والدین باید با دختر خود در کارها مشورت کنند. باید از او در کارهای منزل کمک بگیرند. مثلاً دختر سالاد را درست کند. در این سنین باید به آنان احترام گذاشت و کارهای ما حالت آمرانه و دستوری نداشته باشد و از همه مهمتر اینکه به انسجام شخصیتی آنها قوت ببخشیم. این سن، بهترین سن است که دختر حرکتهای مهارتی و ذهنی را با هم انجام دهد. مثلاً وقتی سیبزمینی پوست میکند مراقب باشد که کلفت پوست نکند و بعد هم دستش را نبرد. در انجام این کار دختر نمیتواند به جایی نگاه کند و در واقع قوه تمرکز او تقویت میشود.
مسأله جشن تکلیف در این سن برای دخترها بسیار مهم است و خانواده باید دختر را در زمینه انجام اعمال مذهبی حمایت کند. در این هنگام است که بچهها میخواهند نقش بزرگسالان را انجام دهند. خانواده نباید کاری کند که تضاد در ذهن فرزند ایجاد شود. مثلاً مدرسه میگوید نماز را اول وقت بخوانید اما در خانه به این مسأله توجه نمیشود. پس در سنین 9 سالگی به بعد از دخترها در منزل باید بیشتر کمک بگیرند ولی پسرها بیشتر دوست دارند در گرفتن نان و ... به خانواده کمک کنند.
ـ به نظر شما برپایی جشن عبادت برای
پسرها چه تأثیری در روحیه آنان دارد؟
ـ فرزندان پسر خانواده که از سن 13 سالگی به بعد، به دوران بلوغ نزدیک میشوند نیز مثل دخترها روحیه استقلالطلبی دارند و لجبازی میکنند. والدین در این مواقع باید به پسر مسؤولیت دهند، از او نظرخواهی کنند، از او در کارها کمک بخواهند. اما برپایی جشن عبادت به این معناست که به او بفهمانند اگر تا امروز به برخی از اعمال زیاد پایبند نبودی از الآن باید پایبند باشی. و در واقع با انجام این کار، پسرها احساس مسؤولیت میکنند و چون
بزرگ شدهاند از حالت لجبازی و یکدندگی آنها کاسته میشود.
ـ به نظر شما مشکل اصلی و عمده جوانان
در جامعه ما چیست و شما چه راهحلی برای آنها ارائه میدهید.
ـ مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خلاصه نمیشود بلکه متعدد است که عبارتند از مشکلی که خود جوان دارد، خانواده، اجتماع، ازدواج، کار، هویت.
مشکل خود جوان، یعنی شناخت خودش و باور کردن خودش.
مشکل خانواده و جوان، یعنی رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به او و در کل، ایجاد زمینهای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد. خانواده باید در همه کارها جوان را حمایت کند نه دخالت؛ در تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و ... یعنی تجربیات مفید خود را در اختیار جوان بگذارند و مثلاً به او بگویند که به نظر ما اگر این کار را بکنی بعدا این مشکل برای تو پیش میآید و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرند.
از دیگر وظایف خانواده این است که جوان را حمایت کنند بخصوص در مورد مشکلات مادی، مسکن و ... اگر بشود پسر بعد از ازدواج در منزل پدری ساکن شود تا وقتی که خودش بتواند مسکنی تهیه کند و بعد از خانواده جدا شود خوب است.
مشکل هویت جوان، یعنی اینکه جوان بتواند هویت مستقل را بیابد و مرامش را بدست آورد. اما اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند. به چه سمتی رود و هدف و خط مشی او چیست؛ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد.
ـ به نظر شما مشکلات همسران با
یکدیگر از کجا شروع میشود و علت آن چیست؟
ـ این مشکلات معمولاً از انتخاب بد شروع میشود. یعنی زن یا شوهر دیگری را مطابق معیارهای خود نمیداند. گاهی ازدواج عجولانه و شناخت کم باعث این مشکلات است. برای اینکه این مشکلات حل شود اولاً خانمهای جوان باید توقعات خود را پایین آورند. مثلاً امروز سالروز آشنایی است، روز دیگر سالگرد ازدواج، تولد و ... اگر بخواهند همه این روزها همراه با یک هدیه گرانقیمت باشد و شوهر از عهده آنها برنیاید اختلاف پیش میآید. زن، شوهرش را بیاحساس میداند و مرد، همسرش را متوقع.
مسأله بعدی در ازدواجهایی است که خانم هم شاغل است و پس از آغاز زندگی مشترک مسأله حقوق خانم پیش میآید. اگر خانم بگوید حقوقم مال خودم هست خیلی اشتباه کرده است. هر چند یک مرد باید اقتصاد خانواده را تأمین کند، اما مردی که همسرش شاغل است در مقایسه با مردی که همسرش خانهدار است خیلی از کاستیها را تحمل میکند. پس زن نباید حقوق را متعلق به خود بداند. نکته مهم این است که در ازدواج باید اشتراک حاکم باشد. یعنی از اول پول هر دو صرف امور خانه شود. حالا برای آینده اگر پسانداز شود که اتومبیل بخرند یا خانه بخرند، فرقی نمیکند. مشکل سوم در این بین این است که عموما زنان تقاضا میکنند که مرد، خانه را به اسم آنان کند یا ماشین، به نام آنان باشد. البته اینها همه ناشی از عدم امنیت زنان است. یعنی زن فکر میکند اگر بعد از چندین سال زندگی، شوهرش او را طلاق دهد چه خواهد کرد. اما برای رفع این مشکل عمده و مهم باید اجتماع امنیت را برای زنان ایجاد کند و قوانینی به نفع زنان تصویب شود. حتی اگر زنان مطلقه راه درآمدی داشته باشند و مقرری بگیرند احساس ناامنی زنان از بین میرود. چنان که اگر زنان خانهدار بتوانند مقرری دریافت کنند و حساب خاصی داشته باشند، امنیت آنان تأمین میشود.
ـ به نظر شما اساسیترین مشکلات زنان
در جامعه ما چیست؟
ـ مشکل زنان جامعه ما این است که آنان آن طور که باید درک نشدهاند. اجتماع و خانواده باید توان بانوان را درک کنند و به آنها ارج
نهند. شبکههای حمایتی از زنان باید باشد ولی نیست. زنان ما الآن اسیر مسائلی میشوند که راه نجات ندارند. قدرت اجرایی قویای باید باشد که به حل مشکل زنان بپردازد اما نیست. زنان ما مجبورند در درازمدت، ناکامی، ناامیدی، یأس، افسردگی و ... را یاد بگیرند. باید مشکل زنان را ریشهیابی کرد. آیا قدرت اختیار خیلی از کارها را به آنها دادهاند. تنها ریاست کافی نیست. زنان باید قدرت اجرایی داشته باشند. در امور داخلی منزل نیز به همین شکل است. یعنی در اکثر موارد زنان آن طور که باید، مدیریت داخل خانه را ندارند و مردانی که قدرت مدیریت را به زنان دادهاند معمولاً از روشنفکری آنها نبوده بلکه از ضعف آنها در تکنیکهای مدیریتی بوده است. مثلاً مرد یا کمحوصله بوده و یا همیشه سرکار است و یا نسبت به امور داخلی منزل بیتفاوت؛ و همینها باعث شده که زن، مدیریت داخل منزل را به عهده گیرد!
ـ چه راه حلی را برای این مشکلات
پیشنهاد میکنید؟
ـ اولین راه را خود زنان میتوانند به کار ببندند و آن هم تربیت صحیح فرزندان پسر است. یعنی از پسرپروری جلوگیری کنند. مثلاً اگر پسر بنشیند و دختر برای او آب و چای و غذا بیاورد، بعدا هم این پسر در خانه و در کنار همسرش کمک نخواهد کرد. همچنین باید کلاسهای آموزشی گسترده برای مردان را شروع کرد و در مجالس و محافل عمومی آنان را آگاه کنیم. مثلاً در نماز جمعه به آنان تذکر دهیم و آنان را آگاه کنیم. از نظر قانون نیز زنان باید حمایت شوند. همچنین رسانههای گروهی، جراید، همه افراد آگاه باید در این زمینه تلاش کنند. باید خوراک تربیتی به آقایان بدهند تا تفکرشان نسبت به زنان عوض شود. از دیگر مسائل مهم این است که مطبوعات هرگز زنان را در دخالت گریه و ضعف نشان ندهند باید توانایی آنان را بیان کنند. به عنوان
مثال اگر زنی بیوه است یا همسرش در زندان است و با چند بچه دچار مشکلات مادی شده، توانایی آن زن را در تربیت صحیح فرزندان و مبارزه با مشکلات مادی مطرح کنند. فیلمسازان نیز باید متوجه باشند که زنان فقط اینطور نیستند که چشم و همچشمی کنند و یا طلا و لباس و امثال اینها را به رخ یکدیگر بکشند. زنان ما حماسهساز هستند. زنان ما فعال و پویا هستند. زنان ما قوی هستند. قدرتی که آنان دارند هیچ مردی ندارد. صبر و حوصلهای که آنان دارند هیچ مردی ندارد.
راه حل دیگر این است که شبکههای تحقیقی راهاندازی شود که اکثر کارکنان این شبکه زن باشند و دستشان نیز باز باشد که از نظر مالی و اجرایی دسترسی به مقامات بالاتر باشد. نهادهای دولتی و غیردولتی نیز باید توان زنان را جدی بگیرند و در تمام زمینهها از آنان کمک بگیرند. در کارهای اجرایی، تحقیقی نیز باید به زنان توجه شود. مشکل آنان را طی تحقیقهای فراوان پیدا کنند و به مسؤولین مربوط که بهتر است آنان نیز از زنان باشند، برسانند.
ـ خانم دکتر فردوسی، لطفا از سن مناسب
ازدواج و فاصله سنی مناسب بین دو فرزند برای خوانندگان توضیح دهید؟
ـ برای ازدواج نمیشود سن خاصی را معین کرد و فقط شرایط را باید در نظر گرفت. مثلاً اگر جوان 25 ساله باشد ولی به بلوغ عاطفی و فکری نرسیده باشد، هنوز برای ازدواج زود است. البته منظور از بلوغ عاطفی این است که فرد در آن شرایط بتواند فرد دیگری را هم دوست داشته باشد و بتواند
عاطفه خود را در جای دیگری سرمایهگذاری کند. البته باید مشکلاتی مثل مسکن و اقتصاد هم در نظر گرفته شود. اما در مورد بچهدار شدن اولاً باید شرایط آماده باشد که یک زوج بچهدار شوند و بهترین فاصله سنی بین دو فرزند برای خود بچهها بین 2 تا 4 سالگی است که البته این فاصله برای مادر نیز ضرری ندارد.
ـ در جامعه ما، گاه عروس و مادر همسر در
تنظیم صحیح روابط خویش بویژه در اوائل دچار مشکلاتی میشوند. شما چه توصیه خاصی دارید؟
ـ در ایران معمولاً به دلیل اینکه طرز تفکر نسل جدید عوض شده و جوانان ما نیز با مشکل مسکن روبهرویند مجبور هستند پس از ازدواج در کنار خانواده شوهر زندگی کنند و مادرشوهر نیز به دلیل اینکه مثلاً یاد گرفته مرد نباید در خانه کار کند، شاید از کار کردن پسر خود در خانواده ناراحت شود. البته این مشکل باید از ابتدا حل شود یعنی هنگامی که دو جوان
میخواهند با یکدیگر صحبت کنند تا اگر توافق داشتند ازدواج کنند، باید این مسأله در آنجا مطرح شود. اما به هر حال عروسی که در کنار خانواده شوهر زندگی میکند باید خود را در شاکله خانواده همسر قرار دهد و از تجربیات بزرگترها استفاده کند اما اگر مشکلی پیش آمد، از طریق شوهرش که پسر آن خانواده است حل کند. مثلاً در مورد تربیت فرزند، مادرشوهر چون نوهاش را خیلی دوست دارد از روی دوستیها خیلی کارها میکند که شاید از نظر رفتاری و جسمی برای بچه مضر باشد اما عروس یا مادر بچه باید با وی با احترام برخورد کند و از شوهرش بخواهد که ضمن صحبت با مادرش، جلوی این تضادها را بگیرد.
البته معمولاً عروسهایی که در کنار مادرشوهر زندگی میکنند باید از خود مایه بگذارند، باید صبور و باحوصله باشند و ضمن احترام به بزرگترها، آن چیزی که صحیحتر است را انجام دهد. البته نباید فراموش کرد که استفاده از تجربیات بزرگترها یکی از بهترین راهنماها در زندگی است.
ـ به نظر شما آیا زمینه شغلی مناسب برای
زنان وجود دارد و آیا زنان شاغل از امنیت شغلی و اجتماعی خاص خود برخوردارند یا نه؟
ـ نسبت به قبل از انقلاب زمینه کار برای زنان تا حد زیادی فراهم شده اما بستر فعالیت را باید خود زنان بوجود آورند در هر کار و شغلی که هستند باید از وقتشان نهایت استفاده را بکنند. باید بدانند مادری که 8 ساعت از فرزندش دور است حالا که به اداره یا محل کارش آمده چه میخواهد بکند؟ باید فقط با دوستانم صحبت کنم یا کارهای شخصیام را انجام دهم؟ اینها اشتباه است و زنان که دنیای مشکلات را پشت سر میگذارند و سرکار میآیند، باید از لحظه لحظه ساعات کار خود به نحو احسن استفاده کنند. اما در مورد امنیت شغلی و اجتماعی زنان باید بگویم آن دسته از زنان که فرزند کوچک دارند از امنیت اجتماعی و شغلی، برخوردار نیستند اما زنانی که فرزندانشان مستقل شدهاند امنیت شغلی دارند. البته تفاوتهای فردی هم وجود دارد و نمیشود همه را یکجور نگاه کنیم. گاهی که احساس نارضایتی در بین زنان است، ناشی از مشکلات اقتصادی است و این برای آن عدهای است که کار را صرفا به خاطر درآمدش انتخاب کردهاند و الآن ناراضی هستند. این گروه احساس امنیت نمیکنند. اما رضایت شغلی خیلی مهم است. احساس مفید بودن و اینکه زن در محیط کارش از رابطه حسنه برخوردار باشد و بتواند اندوختهای داشته باشد خیلی مهم است من فکر میکنم اگر خانمی بخواهد وضع مالی و اقتصادی شغل خود را در درجه اول قرار دهد، ناموفقتر و ناراضیتر است.
ـ خانم دکتر فردوسی، شما در مورد
مشکلات زنان شاغل صحبت کردید. لطفا در مورد زنان خانهدار نیز صحبت کنید و آیا زنان به دلیل فعالیت در اجتماع حتما باید در خارج از منزل کار کنند؟
ـ نکته قابل توجه در مورد زنان خانهدار این است که آنان در خانه مدام با کارهای تکراری روبهرویند. غذا بپزند، ظرف بشویند و امثال این کارها. و البته آنان نیاز بیشتری دارند که از طرف همسرشان مورد پشتیبانی قرار گیرند. مردان جامعه باید بدانند که زنان خانهدار نیز به کمک آنان در خانه نیازمندند و این یکی از مشکلات عمده این قشر است چرا که آنان از تنوع و خلاقیت بیبهره هستند و فقط با کارهای تکراری مواجهاند و در عین حال از کمک شوهرانشان نیز بیبهره ماندهاند. مشکل دیگر این است که یک زن شاغل اگر در اداره کاری را انجام دهد شاید تشویق هم بشود اما متأسفانه زنان خانهدار از حمایت لازم شوهر برخوردار نیستند و شاید حتی از آنان به خاطر انجام کارهای داخل خانه تشکر هم نشود. باید متوجه باشیم که کار خانه زن را بیشتر خسته میکند چون یکنواخت است، مشکل است و دقت زیادی میخواهد.
اما در مورد حضور زنان در صحنههای اجتماع باید گفت چون حفظ بنیان خانواده بسیار مهم است اگر خانمی با کار بیرون از خانه نتواند به وظیفه اصلی خود بپردازد باید کار بیرون را کنار بگذارد. زنان ما باید بدانند صرف کار کردن در خارج از خانه نشاندهنده حضور زنان در صحنههای سیاسی نیست بلکه در منزل هم میتوانند آگاه باشند و این آگاهی خود را بالا ببرند.
ـ خانم دکتر فردوسی، شما به عنوان یکی
از کارشناسان برنامه گفتگوی خانواده در طول چند سالی که با این برنامه همکاری دارید چنانچه خاطرهای در ذهنتان مانده برای ما بازگو کنید؟
ـ البته همه این برنامهها به نوعی خاطرهای با خود دارد اما از همه جالبتر این است که یک روز قرار بود برای ضبط برنامه به صدا و سیما بروم اما چون کسی نبود که از ملیکا دختر کوچکم که آن زمان 2 ماهه بود نگهداری کند مجبور شدم که با مسؤولین برنامه تماس بگیرم و مشکلم را مطرح کنم. آنان در جواب به من گفتند شما با دختر 2 ماههتان بیایید و برنامه را اجرا کنید؛ ما از دخترتان نگهداری میکنیم. و همین طور هم شد؛ زمانی که من در حضور بینندگان جوابگوی سؤالشان بودم مسؤولین در پشت صحنه، ملیکا را بغل کرده بودند!
ـ در پایان و ضمن سپاسگزاری مجدد از
شما به خاطر فرصتی که در اختیار مجله گذاشتید اگر صحبتی دارید بفرمایید؟
ـ آخرین صحبت من این است که جامعه زنان باید از جامعه مردان بخواهد که در جهت شناخت واقعی زن بیشتر تحقیق کند و او را بشناسد. چون شناخت مردان در مورد ماهیت وجودی زن کم است.
سیما فردوسی |
استادیار |
گروه روانشناسی, دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی |
مطالب مشابه :
شاهنامه ی فردوسی: دکتر محمدرضا بیگدلی
شاهنامه ی فردوسی. دکتر محمدرضا بیگدلی. چند روزی پیش و پس شد ورنه از دور زمان / بر سکندر نیز
دکتر ولایتی: مولوی، حافظ، سعدی، جامی، فردوسی و نظامی شیعه بوده اند
« بقاء فنا » - دکتر ولایتی: مولوی، حافظ، سعدی، جامی، فردوسی و نظامی شیعه بوده اند - « کلّ من
بیوگرافی دکتر محمد کافی ریاست دانشگاه فردوسی
وبلاگ جوانان سه قلعه - بیوگرافی دکتر محمد کافی ریاست دانشگاه فردوسی - سه قلعه امروز - وبلاگ
دانلود سخنرانی دکتر سیما فردوسی
عاشق یک لحظه نگاهت - دانلود سخنرانی دکتر سیما فردوسی - نکات ناب/ دانلود/جملات زیبا/ داستان
موانع پیشرفت در ایران، نوشته دکتر علی فردوسی
گفت و گو - موانع پیشرفت در ایران، نوشته دکتر علی فردوسی - نمی رفتند تا به جایی برسند، می رفتند
گفتگو با دکتر سیما فردوسی
گفتگو با دکتر سیما فردوسی. کارشناس مسائل تربیتی و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
فردوسی کیست ؟
فردوسی کیست ؟ در منابع مختلف اسم فردوسی به صورت حسن بن منصور و حسن بن علی وحسن بن اسحاق آمده
دکتر شریعتی
کتابخانه عمومی فردوسی سورشجان آدرس:استان چهارمحال و بختیاری.شهرستان شهرکرد. شهر سورشجان.
سخنرانی دکتر ندوشن درهمایش بزرگداشت فردوسی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانش گاه تهران
کاریز یزد - سخنرانی دکتر ندوشن درهمایش بزرگداشت فردوسی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانش
برچسب :
دکتر فردوسی