سفرنامه آذربایجان شرقی (تبریز)

ازکل ایرانگردی دونقطه از ایران هنوزمانده که به دیدارش نائل نشده ایم .شمال غربی وشمال شرقی جلفا وسرخس.اینبار مصمم شدیم که جلفا را ومنطقه ی آزاد تجاری صنعتی ارس را ببینیم.

به قول همسرجان وقتی مرضیه درجاده قرارمیگیردانگاری که همه ی غمهای عالم رنگ می بازد وهمه ی زندگیت یکپارچه شوروشعف می شود.وحقیقت امرهم همین است.تو جاده که قرارمی گیرم همه ی غصه هایم یادم می رود .حس رفتن ونماندن دریک جا برای من شعوروآگاهی می آورد....

برای رفتن به جلفا می بایست ابتدا به تبریز می رفتیم .همسرجان آن قسمت از نقشه که مسیر رفت وبرگشتمان بود راپرینت گرفته بود وبا ماژیک مسیر را پررنگ کرده بود.روز آخرسفر این کاغذ دیگر خوانا نبودوحسابی مچاله شده بود.

بعدازظهر سه شنبه ساعت 2 وارد جاده شدیم .طوری برنامه ریزی کرده بودیم که ناهارهم داخل ماشین بخوریم.تقریبا بدون توقف تا زنجان رفتیم.ساعت 8بود وخورشیدداشت غروب می کرد که به زنجان وارد شدیم

نمای ورودی یکی از شهرهای بین راه رسیدن به زنجان

تزیینات میادین شهری

برای رفتن به زنجان می شود راه اتوبانی انتخاب کرد واز اتوبان کاشان قم-قم تهران –تهران کرج-کرج قزوین وقزوین زنجان مسیررا طی کرد والبته کسانی که هیجان مسیر ورد شدن از روستاها ومسیرهای پیچ درپیچ رادوست دارند مثل ما از بعد ازقم وارد جاده ساوه سلفچگان وبعد.....بویین زهرا وتاکستان وابهر و....که به اواسط اتوبان قزوین زنجان منتهی می شد را انتخاب کردیم.

دربدو ورود به زنجان غروب زیبایی راتجربه کردیم.وبرای اسکان هم از آنجایی که هدفمان سفرارزان است به آموزش وپرورش رفتیم ویکی ازمدارس را معرفی کردند که کلاس بزرگی داشت که مفروش بود چهار پتو وبالشت تلوزیون ویخچال هم در کلاس بود .سرویس بهداشتی هم در سالن کنارآبدارخانه بود ودرآشپزخانه آبسردکن ودستگاه چای ساز واجاق گاز هم وجود داشت.که از نظرمن برای یک شب ماندن کفایت می کرد .صبح بعداز صرف صبحانه به سمت تبریز راه افتادیم.

مسیرکوهستانی زیبایی بود.که بافت کوه ها ودشت سبز پای کوه جذابیت زیبایی داشت آبی آسمان وابرهای پراکنده درآن به زیبایی مناظر می افزود.

واقعا فاصله رفتن از فضای شهری ودل به جاده زدن آدمی را از بند تکرارها رها می کند وانرژی مضاعف به آدم ترزیق می کند.ومن با تماشای مناظر زنده می شدم وانرژیهای ازدست رفته ام را بازمی یافتم.خصوصا وقتی که همسرجان ترمز کرد وکنار دشت وسیعی از گلهای بهاری بنفش پارک کرد. واقعا بی نظیر بود .حس طراوت وتازگی درتمام سلولهای بدنت رخنه می کرد.آنقدردوست داشتم که معده ام قابلیت هضم این علفها وگلها را می داشت تا من هم می توانستم بخورمشان....

دربدو ورود به تبریز از کنارپارک زیبای ائل گلی رد می شویم که ترجیح می دهیم قبل از اینکه اسکان پیداکنیم ابتدا ازاین مجموعه بازدید کنیم.وخیلی کوتاه وگذرا باغ ائل گلی را می بینیم وبایک بستنی خاطره ی این پارک را برای خود شیرین می کنیم.البته پارکبان ها داشتند درختان بلند وتنومند پارک را هرس می کردند وحسابی سروصدای کلاغها بالارفته بود .لانه های آنها را می شد دید که درحال ازهمپاشیدن بود....

تبریز شهر زیبایی ست.والبته جزکلان شهرهاست وبه تبع آن ترافیک وشلوغی خیابانهای مرکزی شهر ویک طرفه بودن خیابانها باعث می شدآدرسها را راحت نتوانیم پیدا کنیم.

هتل سهند دریکی از خیابانهای مرکزی شهرتبریز محل اسکان ما بود.هتلی تازه ساز وتمیز با دکوراسیونی زیبا ومرتب بود.البته خانه معلم ظرفیتش تکمیل بود وما مجبور شدیم برای یک شب اقامت درهتل 150هزارتومان بپردازیم.

سروکباب درتبریز

روستای کندوان در60 کیلومتری تبریزقراردارد.خانه های مخروطی سنگی که درآن زندگی جریان دارد و117 خانواده دراین خانه های سنگی زندگی می کنند.ورودی روستا هتل لاله با همان سبک وسیاق خانه ها قراردا رد.که سومین هتل صخره ای جهان است .برخلاف اینکه درمورد هتل خیلی تعریف شنیده بودم وقیمت یک شب اقامت دراین هتل 300هزارتومان هست ظاهر دلچسبی نداشت واصلا تشویق نمی شدی که به داخل هتل بروی وازنزدیک آن را ببینی.

وروستا متشکل از یک خیابان باسنگفرشی سنگی بود که هردوسمتش مغازه هایی بود که مردم دهکده محصولاتشان را به گردشگران می فروختند
.محصول عمده شان عسل بود .

گردو بادام سبزی های معطرکوهی کشک وقراقوروت ازدیگرمحصولاتی بود که به گردشگران می فروختند.خانه های مخروطی سنگی دریک سمت خیابان درسینه کوه قرارداشت که برای رسیدن به این خانه ها باید از شیبهای تند وتیز ی بالا می رفتیم.گاهی وقتها هم پلکان سنگی تنها راه دسترسی به ان خانه ها بودکه دردامنه کوه قرارداشتند.لوله کشی اب برق کشی دراین خانه های سنگی وجودداشت که حیرت برانگیزبود .والبته کاش وجود چنین تجهیزات وامکانات با سلیقه ی بیشتری همراه می بود وجلوه ی بکرآنجارا خدشه دارنمی کرد ولی متاسفانه این اتفاق افتاده بود....

خیلی دوست داشتم به تمام این خانه ها سرمی زدم واز تمام شیبها وپله ها عبورمی کردم تا حس کنجکاویم پاسخ داده شود ولی محدودیتهایم زیاد بودوامکانش نبود.به سمت تبریز راه افتادیم وتاشب نشده بود به مقبره الشعرا رفتیم ولی تارسیدیم تعطیل شد والبته ده سال پیش که به تبریز آمده بودم اینجاها رادیده بودم وهدف این سفرصرفا جاذبه های طبیعی منطقه بود.که البته گاهی با آثارباستانی هم همراه می شود.

درمحوطه اطراف مقبره الشعرا که پارک زیبایی بود که مجموعه ای از پیرمردها دورهم جمع شده بودند وبه ترکی آوازمی خواندند. وصدالبته که ما هیچی نمی فهمیدیم.خیلی دوست داشتم به جمعشان ملحق شوم واز آنها درمورد اجتماعشان بپرسم ولی همسرجان مثل همیشه گفتند برای این پاسخگویی ضرورتی حس نمی کنند.

روزبعد به سمت جلفا راه افتادیم که تصورم این است که زیبایی های سفر از همین جلفا ورود ارس شروع می شود...

ادامه دارد...

سفرنامه آذربایجان شرقی (تبریز)

مطالب مشابه :

رزرو اینترنتی فرهنگیان در خانه معلم استانهای سراسر کشور

نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم

اطلاعاتی از خانه های معلم سراسر کشور

شماره تلفن و آدرس خانه معلم مراکز کلیه استانها

نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

کشته شدن 4 معلم در تصادف جاده اهر ـ تبریز

تجدید قوای اصلاح طلبان تبریز برای فتح شورای شهر/ گزارش جلسه اخیر خانه آذربایجان

6 کشته در تصادف آذربایجان شرقی / 4 معلم زن در میان قربانیان (+عکس)

موقعیت جغرافیایی، محدوده منطقه آزاد ارس