گروه آلادا
گروه هنری آلادا یکی از گروه های هنری فعال در منطقه ترکمن صحرا و بندرترکمن می باشد که با اجرای نمایش های طنز زیبا و جذاب مورد توجه عموم مردم ترکمن صحرا قرار گرفته است. CD های نمایشی طنز این گروه در کل منطقه ترکمن صحرا الان پخش شده و مورد شادی و خوشی هر خانه ای شده بطوریکه صدای غش غش خنده در هنگام تماشای این نمایش های طنز شنیده می شود. در سفری که به بندرترکمن داشتیم توانستیم با اعضای این گروه هنری ملاقات و مصاحبه ای داشته باشیم که در زیر می خوانید:
لطفا با معرفی خودتان و گروه هنری آلادا سابقه فعالیت های گروه را نیز ذکر کنید.
بهروزی ایری – شروع کار بازیگری از دوران دبیرستان بود که بعد از خدمت سربازی در منطقه احساس کمبود چنین گروه نمایشی می کردیم که با پیشنهاد و مشورت دوستان چنین گروه نمایشی تشکیل دادیم. در ابتدا گروه نمایشی شامل 3 نفر بود که فریدون در گروه ما نبود که اسم آن " دلتا" بود. با پیشنهاد برادرم درصد ایجاد یک گروه طنز و درام پرداختیم که در این گروه دختران و پسران با استعدادی عضویت دارند. در اولین نمایش ما، فریدون نقش سرایدار مدرسه را داشت که این نقش ویژه فریدون نوشته بودیم پس از تمرین، اجرای بسیار عالی داشتند با این گروه نمایش در جشنواره های مختلف شرکت داشتیم. و یک نمایش درام بنام " غصه های مرد بزرگ (مختومقلی فراغی) " در گنبد و فلکه مرکزی بندرترکمن اجرا کردیم. در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و در بندرترکمن در بالای تریلری در فلکه مرکزی این نمایش درام را اجرا کردیم. اجرای چنین نمایش دارم در مورد مختومقلی برای اولین بار بود که در ترکمن صحرا برگزار می شد و واقعا پس از اجرای این نمایش درام به تفاوت اجرای نمایش طنز و درام پی بردیم.
عید محمد مسکين کلته (فریدون). – به من دوستان می گویند " فریدون " ولی در شناسنامه " عید محمد مسکین کلته " نوشته شده است. در کار اجرای نمایش هستم و در مدرسه حوزه دینی هم درس می خوانم. هر گونه کاری را نیز انجام می دهم از کارگری ساختمان گرفته تا نجاری و .. یک مغازه کوچک هم دارم. الان 4 سال است که به کار تئاتر فعالیت دارم. از مدرسه راهنمایی در گروه نمایشی مدرسه شرکت داشتم و در خدمت سربازی در منطقه با دوستان گروه نمایشی تشکیل دادیم. اولین نمایش ما در منطقه طنز نبود بلکه بصورت درام بود که پس از آن مشغول کار طنز شدیم در اجرای کار طنز هم هر نقشی بازی می کنم نقش هایی که تا حالا بازی کردم از نقش گدا بود تا یک فرد ثروتمند، قصد تعریف از خود هم ندارم. قابلیت بازی یک فرد خشمگین تا یک فرد بسیار ضعیف و ناتوان هم دارم اما متاسفانه به علت کمبود امکانات قادر به اجرای تمام توان بازیگری خود نیستم. می توان گفت که امکاناتی که در منطقه است صفر، صفر هم نباشه یک است.
علیرضا یلمه:. من علیرضا یلمه اهل بندرترکمن هستم، دیپلم تجربی و از سال اول دبیرستان هم این کار را شروع کردم البته بطور جدی نبود و از سال 81 ، 82 این گروه بطور جدی کار خودش را شروع کرد اول اسم گروه دلتا بود بعداً با بزرگ شدن گروه و ملحق شدن دخترها و پسرها به گروه آلادا تبدیل شد. ما به جشنواره بین اللملی اکو رفتیم بعداً برای مراسم بزرگداشت مختومقلی نمایش بازی کردیم که همه حیران ماندند چون برای اولین بار بود. این نمایش را در بندرترکمن و گنبد و گرگان هم اجرا کردیم و نزدیک به چهار ماه هست که ازدواج کرده ام.
حسین شیروانی: . اهل بندرترکمن و دیپلم تجربی هستم و وقتی که به دبیرستان آمدم با آقای بهروز ایری و آقای یلمه آشنا شدم و در اوایل بصورت اماتور بازی می کردیم بعد از گرفتن دیپلم و اتمام خدمت سربازی به پیشنهاد آقای یلمه و آقای ایری یک گروه تشکیل دادیم که نام گروه آن موقع "دلتا" بود بعد برادران آقای ایری ، آقایان بهرام ایری و شهروز ایری چون در کار تئاتر درام بودند پیشنهاد دادند که ما هم در زمینه نمایش درام هم کار کنیم ما هم این پیشنهاد را قبول کردیم و بعد در اداره ارشاد ثبت کردیم و به پیشنهاد یکی از شاعران ترکمن صحرا نام این گروه را " آلادا " گذاشتیم. ما یک گروه طنز و یک گروه درام داریم در گروه درام تقریباً بیست نفر هستند که از 12 خانم و 8 آقا تشکیل شده است و در جشنواره های مختلف بین اللملی و استانی شرکت کرده ایم البته در منطقه ما تئاتر درام زیاد جا نیفتاده و در روز جهانی تئاتر تصمیم داریم که تئاتر درام را اجرا کنیم و به مردم تئاتر درام معرفی بکنیم.
آلادا یعنی چه؟
حسین شیروانی: آلادا یعنی تلاش، کوشش و یک معنی دیگر آن اندیشه هم معنی می دهد.
تا حالا به موسسات و شرکت های جذب بازیگری در تهران و یا جاهای دیگر مراجعه کرده اید؟
فریدون : : از منطقه تا حالا بیرون نرفته ام چون دوست دارم در منطقه و زادگاه خودم ترکمن صحرا باشم که متاسفانه در ترکمن صحرا ارزش کار و هنرمندان را نمی دانند.
تعریف طنز از نظر شما چیست؟
فریدون: طنز یک چیز آموزنده است. قبول دارم که نمایش ما طنز واقعی نیست یعنی در نمایش ما طنز با هجو مخلوط است، طنز در حین حال که خنده دار است ولی همراه با آموزش نیز می باشد. علت اینکه ما طنز را با هجو آمیخته ایم اینست که چون ما به مراسم های عروسی می رویم و مراسم را سالم تحویل صاحب مجلس می دهیم. شما اگر به مراسم عروسی هایی که با اجرای ارگ و جاز است بروید در آن مشروب خوری، دعوا و درگیری خواهید دید. قبول داریم که در اجرای نمایش های طنز کم و کاستی وجود دارد که ان شاء ا.. این ایرادها و نواقص را کم کم برطرف خواهیم کرد.
بهروز ایری: در مراسم عروسی چون نمایش بصورت طنز و هجو می باشند همه غش غش می خندند. در مراسم های رسمی نیز ما مجبور هستیم طنز و هجو را مخلوط کنیم چون همه این انتظار را دارند اگر صرفا فقط طنز را بخواهیم در نظر بگیریم این زیاد جا افتاده نمی شود. به همین خاطر در بیشتر مراسم ها که ما نمایش اجرا می کنیم همیشه این شکایت را از ما می کنند که شما قرار نبود این جوری بازی نکنید و باز هم مثل قبل بازی کردید، ما فقط مخاطب را نگاه می کنیم.
اگر اجرای نمایش طنز شما در مراسم عروسی ها نباشد یعنی در موسسات و ارگان های دولتی باشد آیا باز هم طنز را با هجو می آمیزد؟
فریدون : در مراسم شادی که به مناسبت های مختلف در این گونه جاها برگزار می شود مراسم های طنز ما با هجو آمیخته می شود. مثلا بهداشت در خواست کرد که اجرای نمایشی طنز برای آنها داشته باشیم مثلا من در نقش یک آدم بسیار کثیف بودم که طرف مقابل سعی داشت به من نحوه استفاده صحیح از مسواک را و یا رعایت نظافت و حمام را آموزش بدهد.
در مراسمی که شما نمایش اجرا می کنید آیا اعتراضی نسبت به این که شما طنز را با هجو نیز قاطی کردید، دارند؟
بهروز: خیلی شدید اعتراض می کنند مثلا اعتراض می کنند که چرا فلان کلمه را گفتید من به جرات می توانم بگویم بعد از این که آلادا آمد حتی بچه ها هم فهمیدند که نمایش چیه. ما یک سری قواعد را شکستیم یعنی باید می شکستیم، ما نمی توانیم به خاطر دو نفر متشخص که از گفتن مثلا فلان کلمه خوششان نمی آیند، نود درصد از تماشاگران را از دست بدهیم. مثلا در یک نمایش برای نشان دادن بی حجابی باید یک بی حجاب نشان داده شود . در نمایش شبنم برای نشان دادن بی حجابی به من گفتند که شما چرا لباس دخترها را می پوشید؟!! این خودش بدآموزی است. خوب اگر من اینطوری نپوشم دیگر نمی توانیم آن مفهومی که می خواهیم را برسانیم.
فریدون: ما فقط برای مراسم رسمی داخل بندر ترکمن یا گمش تپه می رویم و یا برای مراسم عروسی تقریبا به همه جای منطقه ترکمن صحرا رفته ایم ولی تا حالا از گنبد برای مجلس عروسی دعوت نشده ایم فکر می کنم اکثر گنبدی ها نمی دانند که ما در مجالس عروسی هم نمایش اجرا می کنیم!!
فریدون : طنزهای ما اغلب نیز انتقادی هستند و به همین خاطر مورد سرزنش انتقاد شونده ها می شویم زیرا ما نمی توانیم به زبان خودمان نقدهایمان را منتقل کنیم ولی در قالب نمایش طنز قادر به انتقال تمامی مطالب انتقادی هستیم. اگر هم از مسئولین انتقاد نکنیم وضعیت روز به روز بدتر می شود.
تا حالا شکایت رسمی از یک سازمان به خاطر این نمایش ها از گروه شما شده است؟
فریدون : تا حالا شکایت رسمی نشده است ولی ارگان هایی مثل شهرداری و شورای شهر بندرترکمن ما را احضار کرده اند.
از طرف صدا و سیمای استان گلستان جهت همکاری از شما دعوت به عمل آمده است؟
فریدون : ما درخواست همکاری با صدا و سیمای استانی بخش ترکمنی نداده ایم اما مسئولین بخش ترکمنی به دفتر گروه در بندرترکمن آمدند و بعدش هم رفتند. به ما گفتند که بودجه نداریم و کسی که بودجه ندارد پس چرا پا می شود و دنبال ما می آید؟؟
بهروز: آقای جبار سقلی مجری و مسئول برنامه های ترکمنی سازمان صدا و سیمای استان گلستان به دفتر گروه ما در بندرترکمن آمد و گفت یک برنامه ای جدید طنز برای بخش ترکمنی بسازیم و در هر هفته که نیم ساعتی جهت پخش برنامه ترکمنی داریم مردم در هنگام دیدن برنامه غش غش بخندند آیا شما با ما همکاری می کنید؟
ما هم گفتیم که همکاری می کنیم بعد در مورد حق الزحمه صحبت کردیم که به ما گفت که بودجه آنچنانی نداریم ولی گفت تا حدودی به شما پول می دهیم و من هم گفتم که چقدر؟ گفت برای هر طنز بیست هزار تومان یعنی برای هر کدام از ما پنج هزار تومان.
فریدون: او فکر کرده است که یک عده در عروسی ها نمایش بازی می کنند و چیزی نمی فهیم و با بیست هزار تومان می توانند ما را اغفال کنند.
بهروز: ما هم فقط به خاطر مردم ترکمن صحرا قبول کردیم و به ما گفت که من روزهای یکشنبه ساعت 11 می آیم ولی همیشه ساعت یک بعدازظهر می آمد در عرض نیم ساعت به ما می گفت که یک طنز درست کنید و می گفت زود باشید، زود باشید.. با این وجود طنزی را که آماده می کردیم و به او می دادیم، ایشان کل قالب طنز را عوض می کرد که یک تومان هم ارزش نداشت.
آیا بخش ترکمنی صدا و سیمای استان گلستان امکاناتی هم جهت تمرین و اجرای نمایش داد؟
بهروز – نه ، همه چیز از خودمان بود، صحنه، لوکشین، لباس از ما بود و فقط قسمت بخش ترکمنی صدا و سیما می آمد و از ما فیلمبرداری می کرد. قرار بود کارگردانی از ما باشد ولی آنها قبول نمی کردند با این تفاسیر دو نمایش طنز تهیه شد که من خیلی خوشحال هستم که آن دو نمایش طنز از صدا و سیما بخش ترکمنی پخش نشد اگر پخش می شد آبروی ما می رفت چون طنزهای خیلی بی مفهومی بودند..
آیا بازیگری در فیلم هم تجربه دارید؟
علیرضا: در بازیگری فیلم انچنان نه ولی در فیلمی به نام قدرت که در کل ایران فیلم تهیه می شد و اول از ترکمن صحرا شروع کردند که در آن فیلم ما نیز بودیم و در یک سریال بیست و پنج دقیقه ای به نام مارال نیز بازی کرده ایم.
آیا جهت شرکت بعنوان بازیگر در فیلم های سینمایی گروه شما این آمادگی را دارد؟
بهروز: ما نمی توانیم ادعا بکنیم که آمادگی داریم ولی بیشتر بچه ها در دوره های فیلمسازی در حال شرکت هستند ما از نظر نویسندگی ایده می توانیم بگوییم که خوب هستیم ولی هیچ آگاهی از نحوه چگونگی فیلمسازی نداریم. اولین فیلمی که ما درست کردیم برای جهادسازندگی شهرستان ترکمن بود که یک طنز آموزشی بود فیلم بعدی که درست کردیم خاطرات سربازی بود که از فیلم اول بهتر بود.
کارگردانانی که برای درست کردن فیلم به این مناطق می آیند تنها دو یا سه نفر به آنها معرفی می شوند که نمی خواهیم اسم آنها را بیاورم وقتی کارگردانان از آنها درخواست بازیگر می کنند متاسفانه نمی دانم که چرا آنها نمی گویند که گروه هنری به نام "آلادا" وجود دارد که این گروه می تواند از لحاظ نویسندگی بازیگری می توانند با شما همکاری بکنند.
آیا گروه شما برای مراسم بزرگداشت مختومقلی امسال نیز برنامه ای دارد؟
بهروز: ما که الان هیچ برنامه ای نداریم چون هیچ امیدی نداریم، پارسال یک شاعر درخواست کرد که در مورد شاعران نیز یک نمایش درست کنیم، من هم بخاطر این با هزاران دردسر و با تلاش شبانه روزی یک نمایش تهیه کردیم و قرار شد شب پنج شنبه که همایش بزرگداشت مختومقلی برگزار می شود برنامه نمایش را اجرا کنیم و آن روز هم قرار بود در یک مراسم عروسی نیز نمایش اجرا کنیم ، نوبت اجرای نمایش ما را همیشه آخر از همه قرار می دهند چون می دانند که مردم به خاطر ما تا آخر برنامه می نشینند و این در همان روز برای ما ثابت شد. آخر برنامه قبل از شروع برنامه ما فیلمبردار وسایلش را جمع کرد و رفت چون می دانست حق الزحمه ای نخواهد دریافت کرد و صحنه هم تاریک شد و نمایش ما هم طوری بود که چون بچه ها گریم کرده بودند احتیاج به نور داشتیم و من هم گفتم که قادر به اجرای نمایش نیستیم اما مسئولین برگزاری همایش با اصرار فراوان درخواست کردند که به هر طوری هست برنامه اجرا شود که مردم نیز فقط فریاد می زدند " آلادا آلادا... " که ما بدون داشتن نور کافی برنامه را اجرا کردیم. نکته جالب این بود که بودجه این مراسم بزرگداشت مختومقلی یک میلیون تومان بود و حق الزحمه گروه نمایش ما فقط بیست هزارتومان بود که آن پول را پس از 4 ماه با جنگ و دعوا گرفتیم در این مراسم چون می گفتیم متعلق به شاعر ملی ترکمن ها مختومقلی فراغی می باشد اجرا می کردیم ولی مطمئن هستم که مختومقلی هم راضی نخواهد بود که ما بخاطرش این همه در رنج و زحمت بیفیتم و امسال هم فکر نکنم در مراسم بزرگداشت مختومقلی فراغی شرکت کنیم!..
یلمه: یک سال هم برای پیشواز از مراسم بزرگداشت مختومقلی برای مردم بندرترکمن در فلکه مرکزی در بالای تریلری نمایش درام تحت عنوان " غصه های مرد بزرگ " بازی کردیم که در مورد از بین رفتن فرهنگ و زبان ترکمن در جامعه امروزی از دید مختومقلی بود که مورد استقبال زیاد مردم قرار گرفت و انقدر جمعیتی در فلکه مرکزی جمع شده بود که همه متحیر ماندند. آن موقع آقای دکتر ایری به تازگی نماینده مردم بندر ترکمن در مجلس شورای اسلامی شده بودند که قولی در آنجا به گروه ما دادند که بعدا زیرش زدند.
چه قولی دادند؟
علیرضا: پس از پایان نمایش آقای دکتر ایری را جهت سخنرانی به بالای صحن دعوت کردیم که آقای دکتر ایری از اجرای برنامه تشکر کردند و سپس ما در جهت ادامه فعالیت های گروه آلادا درخواست کمک و همکاری کردیم که آقای دکتر ایری گفت: برای این گروه نمایشی که لباس نمایشی ندارند برایشان به ارزش دویست هزار تومان لباس تهیه کنم و همین جا هم قول می دهم. که بعدا که جهت وصول وعده شان به ایشان مراجعه کردیم گفتند که قادر به تهیه یک لباس برای گروه می باشم.
بهروز: جهت اجرای این برنامه نمایشی درام تمامی کارها و هماهنگ ها به عهده ما بود یعنی هم بیگاری می کردیم هم بازیگری
آیا در بندرترکمن کانون ها ، یا انجمن های فرهنگی وجود دارد؟
بهروز: کانون صحرا و کانون پیشگامان صحرا هستند که کانون صحرا بیشتر در صد منافع مالی کانون بودند و برنامه ای که فقط صرف مردم باشد اجرا نکرده اند بیشتر برنامه های تبلیغاتی همچون برگزاری جلسه پرسش و پاسخ با ولی پور کاندید انتخابات مجلس برگزار کرده اند.
کانون پیشگامان صحرا هم قرار بود در جهت برنامه های فرهنگی فعالیت کنند که متاسفانه یا خوشبختانه اکثر اعضای استخدام در ارگانهای مختلف دولتی شدند و هر کسی مشغول فعالیت خودش شد. در بندرترکمنی کانونی که در جهت فرهنگی منطقه فعالیت کنند وجود دارد.
آیا در سطح منطقه ترکمن صحرا از طرف کانون های فعال منطقه و یا جمعیت ترکمنهای مقیم تهران جهت برگزاری نمایش در مراسم ها و همایش های مختلف از شما دعوت به عمل آمده است؟:
یلمه: :هر تشکل و جمعیتی بخواهد ما با آنها همکاری می کنیم. پارسال یکی از مسئولین جمعیت ترکمنهای مقیم تهران در مورد اجرای برنامه در مراسمی که قرار بود در فرهنگسرای اقوام در تهران برگزار شد به ما گفت که احتمالا از شما دعوت خواهیم کرد ، تمامی بروشورها و پوسترها این مراسم به بندرترکمن رسید اما از ما دعوت به عمل نیامد.
آیا اعضا گروه شما به فکر ادامه تحصیل در رشته هنر و بازیگری هستند؟:
یلمه :2 سال در کنکور هنر شرکت کردم اما قبول نشدم برای درس خواندن پول لازم است که ما مجبوریم هم درس بخوانیم هم کار کنیم که برای درس خواندن وقت کم می آوردیم. پدرهامون هم نیز صاحب ملک و ثروتی نیستند که بتوانند به ما کمک بکنند. فکر کنم لااقل ما بایستی به انجمن های سینمایی ایران در تهران که هستند مراجعه کنیم.
بهروز : فریدون یک فرد با استعداد و مستعضف مالی می باشد که به شما هم گفت که مغازه کوچکی دارد که برای راه اندازی همین مغازه کوچک از صد ها نفر درخواست کمک کرد که و با هزاران مشکل و دردسر یک مغازه کوچک استریو راه اندازی کرد.
تا حالا وارد سایت دانشجویان و دانش اموختگان ترکمن نشدم ولی به تازگی یک کامپیوتر مثلا از فرد مطمئن خریدم که دیدم مودم نداشت حالا با خرید مودم و وصل شدن به اینترنت حتما از سایت تان بازدید خواهم کرد و دوست دارم وارد سایت تان می شوم مطالب مصاحبه را بطور کامل بدون سانسور ببینم چون دوست دارم واقعیت ها منعکس بشود مثل هفته نامه صحرا نباشد که نامه ای جهت انعکاس مشکلات گروه به این هفته نامه فرستادم که متاسفانه با سانسور شدید چاپ کردند.
آیا تا به حال از نشریات و یا مطبوعات محلی جهت مصاحبه با گروه شما جهت معرفی گروه مراجعه کرده اند؟
بهروز: تا حالا کسی به عنوان خبرنگار از نشریات و یا مطبوعات محلی جهت معرفی گروه و مصاحبه مراجعه نکرده است و شما اولین خبرنگاری است که با ما مصاحبه می کنید و واقعا از شما متشکرم که جهت انعکاس فعالیت های گروه به اینجا تشریف آوردید. تعریف سایت TurkmenStudents.com را در بندرترکمن از دوستان زیاد شنیده ام و خوانندگان زیادی در منطقه دارد.
از هفته نامه صحرا درخواست کردیم که جهت معرفی گروه با ما مصاحبه داشته باشد که آنها جهت معرفی گروه در هفته نامه صحرا مبلغی را درخواست کردند که واقعا متاسفم یک نشریه ترکمنی بجای حمایت و معرفی گروه درخواست هزینه می کند در حالیکه اگر این هفته نامه با ما مصاحبه و عکس بچه های گروه را در صفحه اول هفته نامه چاپ می کرد به خاطر محبوبیت گروه آلادا در منطقه ، فروش هفته نامه اش زیاد می شد.
این CD های نمایشی گروه شما که در منطقه پخش شده توسط گروه شما بود و یا ؟:
بهروز: : اکثر CD های پخش شده توسط افراد دیگر انجام می شد و اخیرا به تازگی یک CD جدید به عنوان CD اورجینال در منطقه پخش کردیم که حاوی برچسب و بسته های بندی چاپ شده می باشد.
برای تهیه این CD های اورجینال هزینه های بسیار زیادی متحمل شدیم اما متاسفانه افراد سودجو با تکثیرهای غیرمجاز اقدام به پخش این CD ها می نمودند در حالیکه هزینه CD اورجینال از CD های کپی شده کمتر هم بود.
در آخر اگر سخنی داشته باشید: :
بهروز: امیدواریم فرهنگ نمایش و تئاتر در منطقه تان روز به روز بهتر و بیشتر بشود و قدر هنرمندان و جوانان با استعداد بدانند و از تیم شما که جهت مصاحبه به دفتر گروه آمدید نیز سپاسگزاریم.
جهت تهیه و خرید CD اورجینال گروه نمایشی آلادا می توانید به مراکز زیر مراجعه کنید: :
بندرترکمن: – خ جمهوری اسلامی نبش خیابان شهید محمود حافظی فروشگاه آلادا
تلفن : 4233627- 0173
منبع : سایت ترکمن استودنت
مطالب مشابه :
نمایش نامه کوتاه _ کمدی الاغ ها
نمایش نامه مدرسه کاتولیکی که به نظر من که چاره ای نداریم جز دزدی!آخه تو
بدرود آقای نمایشنامه نویس
وب سایت نمایش زیرا آدم های چخوف در موقعیت طنز قرار می » دانلود نمایش نامه ترانه ای
گروه آلادا
در کار اجرای نمایش هستم و در مدرسه اگر اجرای نمایش طنز شما در برنامه ای جدید طنز برای
مصاحبه با حسن غلامی طنزپرداز ـ مجری و بازیگر ـ نویسنده و کارگردان
* تو مدرسه نمایش و اولین کسی هستم که نمایش طنز را در کنگان و بنک به دیدهای
شعر طنز شروع مدرسه
شعر طنز. باز آمد دوباره مدرسه باز شروع شد درس رياضي و هندسه. باز آمد نمایشگر آی پی و
مطالب روز دنیا
برای این منظور صدها دختر مدرسه ای برای نگه آویز خوشه ای به نمایش می طنز 93/07/04
نمایش
سالهای نخست آموزگاریم بود که تصمیم گرفتم نمایشی را برای مدرسه ای آمد جشنواره نمایش طنز
برچسب :
نمایش طنز مدرسه ای