نقدی بر نمایش چهار صندوق شادی(محمد رضا امیرخانی)
نقدی بر نمایش چهار صندوق شادی |
محمد رضا امیرخانی عصر سه شنبه دهم اردیبهشت یکهزار و سیصد و نود و دو شمسی در تالار شرف الدین علی یزدی شاهد اجرای نمایش چهار صندوق شادی به نویسندگی گیتی داوودی و کارگردانی علی جاور می باشیم. نمایش با 16 دقیقه تاخیر در ساعت 20:46 پس از خیرمقدم و تذکر مهدی جاور( مجری برنامه) به تماشاگران حاضر در سالن در رابطه با خاموشی تلفن همراه آغاز می شود. آغازی با ریتم و ضرب آهنگ شاد که به معرفی یک گروه دوره گرد متشکل از چندین شخصیت مثل بی بی؛ مبارک، سروناز و جوان عاشق سروناز و صندوق کش گروه می پردازد که شهر به شهر میچرخند و برنامه اجرا میکنند و در طول سفر اتفاق هایی برای این گروه میافتد. ماجرا از جایی آغاز میشود که گروه نمایش دوره گرد بی بی به دستور سلطان از نمایش و بازی درآوردن منع شوند اما بی بی و گروهش بیکار نمی نشینند فرمان سلطان را نادیده می گیرند وبه نقل ماجراهایشان می پردازند. همانگونه که در خلاصه نمایش خواندیم گروه دوره گرد بی بی به دستور سلطان از ادامه کار منع می شوند. دلیل سلطان چیست و چرا چنین فرمانی صادر می شود که نه متن و نه اجرا به مدد ما نمی آیند جواب این سوال را بیابیم و این را بدین دلیل آوردم که شروع قصه ما از اینجاست نمایشی که میخواهد از پرده خوانی و قصه گویی و نقالی بهره ببرد که شالوده و پیکره اش را تشکیل می دهد نمی بایستی ذهن من مخاطب را با بی دلیلی مواجه نماید و شاید همین بی دلیلی هاست که متاسفانه هیچگاه قصه ما را به درام منتج نمی نماید و در نقد باید از سطح بگو ئیم سطحی که از عدم روابط علی و معلولی می رنجد و به همین دلیل ذهن را حتی در زنجیره روایات نقل شده مشوش می نماید. شاید نویسنده به تعمد از نبود متن مکتوب روایت نزد رئیس گروه و نیمه تمام شدن قصه اش از یک کار میدانی طاقت فرسا در زمینه قصه خوانی می گوید بدیهی است این تمهید را باید نقطه قوت نمایش بیابیم چرا که تاکید نویسنده ما و یا شکوه غیرمستقیم اش از تثبیت نقل روایات و قصه های عامیانه این سرزمین از یک جبر تاریخی و نظام استبدادی حاکمیت شاهانه می گوید که هیچگاه به بقا و استمرار نمایش و نمایشگر منجر نگردید و شاید پاسخ این بی دلیلی به نوعی ریشه در نگاه شاهان مستبدی داشته باشد که با مقوله نمایش بیگانه بوده اند. سوالی که دغدغه ذهنی من مخاطب است چرا گروه بی بی و مگر با توجه به بافت جامعه ایرانی و مناسبات حاکم بر آن گروه های دوره گرد با شناسه ای که چهار صندوق شادی ارائه می دهد قابل تصور است. جامعه مرد سالاری مگر اجازه به بی بی قصه ما می دهد که سرپرستی گروه نمایشی دوره گرد باشد شاید در پاسخ به این سوال فرض محال را بیاوریم و بگوئیم از منظر نویسنده جان مایه اثر و مضمون قصه مهم تر از شکل و فرمش می باشد. در رابطه با شخصیت های نمایش می بایستی به یاد بیاوریم در نمایش های تخت حوضی سیاه کارش هجو و مسخره است که هر از گاهی سخنان دردآلود و تلخش خنده اش را به زهرخندی مبدل می نماید و اگر چه کاراکتر سیاه (مبارک) چهار صندوق شادی نیز مانند همه مبارک ها به هجو و مسخرگی روی می آورد اما در اجرای نمایش مبارک حاشیه قصه است و اگر ساختار روایت گونه متن را بپذیریم که قصه های متفاوتی روایت می شوند که مبارک نیز هر از گاهی باید مسخرگی نماید و طعنه ای و نیشخندی و .... و البته در بطن ماجرا قرار نداشتن شخصیت مبارک می بایستی بگوئیم مبارک کارکرد نمایشی خود را از دست می دهد یک بار دیگر تاکید میکنم نمایش با انتقادهای اجتماعی مانند گرانی و نبود برخی کالا و اقلام و سخره گرفتن تبلیغات و.... از وفاداری اش به سطح می گوید و هیچگاه رویکردی غیر از این را در دستور کار خود قرار نمی دهد. شاید که انتظار ما از حوزه نمایش بسیار است. با همه نقدی که به چهار صندوق شادی داریم بهره گیری نویسنده از عناصر درام ایرانی مانند پرده خوانی و قصه گویی و نقالی قابل تقدیر است اگر چه از آغاز تا پایان قصه ای واحد نمی یابیم مع الوصف نویسنده متعارف می نگارد وپایانی پذیرفتنی را علیرغم همه فشارهای مزدوران استبداد رضاخانی به تماشاچی خواهان روایتش تقدیم می دارد. نمایش در اجرا وفادار به متن است و علی جاور در مقام کارگردان همه تلاش خود را می نماید تا آنچه گیتی داوودی نگاشته به مخاطبش القا نماید . اگر چه عوامل کمکی به مددش نمی آید سیستم صوتی سالن آزار دهنده است شعرهای ضبط شده که بازیگر با پلی بک اجرا می نماید زیبا ارائه نمی شود.علی ای حال اگر چه صندوقچه ها از لحاظ بصری به خوبی فضاسازی می نمایند مع الوصف عدم استفاده از رنگ های شاد یک دستی کار را آسیب پذیر می نمایاند.. اجرای چهار صندوق شادی از تلاش موفق بازیگر جوان به نام سعید خبیری در خلق مبارک می گوید و اگر علی جاور با توجه به همه ضعف هایی که متن و اجرایش دارند تنها یک بازیگر به تئاتر یزد معرفی نموده باشد کاربسیار بزرگی نموده است. در سه دهه اخیر از اردکان شاهپور زمانیان و از یزد امیر کبودساز(احتشام) علیرضا خورشیدنام ( بازی قابل تقدیر وی در نمایش سلطان و سیاه) و سپس صاحب وعلیرضا حائری در نقش مبارک نقش آفرینی نموده اند و هم اکنون مبارک دیگری به جمع مبارک ها اضافه شد که این یکی کشف علی جاور است. ای کاش بازیگران مبارک آشنایی تمام عیار از فن بیان می داشتند که با خلق هر روزه مبارک با آسیب دیدگی تارهای صوتی شان مواجه نمی شدیم. معضلی که در آغاز باید به نقش آفرینان مبارک متذکر شد تا به جستجوی راهی موثر و مثمری ثمر باشند. میزانسن های خطی از لحاظ ترکیب بصری زیبا نیستند و چهار صندوق شادی در برخی لحظه ها ناخواسته رویکردی خطی داشت. فاطمه دهقان بخوبی ایفاگر نقش بی بی می باشد و انجا که مرد قصه می شود مردانه بازی میکند و قابل تحسین ؛ افزون بر بازی زیبای خانم دهقان حمید شهامتی در چهار صندوق شادی بازی متفاوتی ارائه می دهد ؛ مهدی کفاش زاده چه آنزمان که لال است چه زمانی که زبان میگشاید مسلط بر نقش است کاش با تمرین بیشتر گویش وی تمام عیار در خدمت کار می بود. ناهید زارع نیز علیرغم سابقه نه چندان قابل توجه اش در عرصه نمایش بخوبی به نقش هایش نزدیک شده که البته در رابطه با فن بیان به تمرین و ممارست بیشتری نیاز دارد. در پایان می بایستی از زحمات منشی صحنه مریم منصوری ؛ و رضا بهرامی طراح دکور همچنین حسین افروز که مجدانه و علاقه مند با موسیقی نمایش در خلق لحظات حسی به صحنه جان می بخشد قدردانی نمود در زمانی که صحنه های اجرای ما کم کار است زحمات گروه هنری کریاس و موسسه فرهنگی هنری مانا را نیز نباید نادیده گرفت که می بایستی قدردان بود چرا که تئاتر یزد نیازمند جان بخشی هنرمندان بی مدعایش بر صحنه های غریب و کم فروغش می باشد. اردیبهشت 1392 برگرفته از:http://www.sarv.co |
مطالب مشابه :
سیاه بازی
بلد نیست اما از شعرهای مولوی نمایش سیاه بازی آدم های بد ذات با سیاه بازی
جواد انصافی”: ”مبارک و طلسم شاهزاده” زمینه آشنایی کودکان با نمایش های ایرانی را فراهم می کند
نوع سیاه بازی و فضای نمایش سیاه بازی می شب بازی، بازخوانی شعرهای
تنها بازمانده سیاهبازی درگذشت / سعدی افشار چشمانش را بست
تنها بازمانده سیاهبازی شعرهای عاشقانه وی آخرین بازمانده از نسل سیاهبازی نمایش
ماه، خورشید، گل، بازی
hey you - ماه، خورشید، گل، بازی و فیلم «خانه سیاه است» را نمایش زندگی و شعرهای فروغ
موسیقی در نمایش کودک و نوجوان
در اغلب نمایش های امروزی در جای های کودکان با شعرهای ریتمیک و آهنگین سیاه بازی
نوروز با نمایش
در این نمایش موجود سیاه و و خواندن شعرهای ضربی می نمایش خیمه شب بازی نمایشی
نقدی بر نمایش چهار صندوق شادی(محمد رضا امیرخانی)
چراغ دو نمایش «مجلس سیاه بازی ناز در نمایش های تخت حوضی سیاه است شعرهای ضبط
«امشب به قصهء دل من گوش می کنی»
شعرهای بسیار زیبا در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم «خانه سیاه ۱۳۴۲ بازی در نمایش
فروغ فرخزاد
شعرهای این دوره را این سال برای بازی در نمایشنامه "شش سیاهاست" برنده
غلتشن ها!
کمدیا دلارته و نزدیکی آن به نمایش سیاه بازی و رو حوضی ایرانی خوانده بودم شعرهای خودم
برچسب :
شعرهای نمایش سیاه بازی