متن ادبي «چراغ»
متن ادبي «چراغ»
«آن که بر
در میکوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است...». توفان فرا رسید... . چه
میخواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟ تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن
در؛ تو پشت در نایست! نرو...، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانهات
میکوبد، با خداوند در ستیز است.
آن که شعله به دست در کوچه ایستاده،
فتنه نابکاری است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛ آتش نفاقی که تا
همیشه تاریخ خواهد سوخت. آن که ناسزا میگوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه
کهنهای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل
از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛ مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه
جا به ظهور میرساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!
کاش برنمیخاستى!
کاش
برنمیخاستى... . تو ادامه رسول خدایى...، تو آمدهای تا اسلام زنده بماند
و حق، سلامت باشد. تو زندهای تا پیش روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای
برهنهای را که بهسوی امام نشانه رفتهاند، حواله جان خویش کنى.
تو
باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب میکنی تا
مردمان غفلتزده روزگار به خود بیایند و ولایت را تنها نگذارند.
تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستى، آنجا پشت در ایستاده بود و میتپید... .
در باز شد به روی فتنهای ناگهان.
در
باز شد بهسوی توفان نخستین ظلم...؛ دری که چون خنجر بر جان تو فرود
آمد... ، دری که راه را برای آغاز همه ستمهای تاریخ باز کرد، دری که به
روی دشمن حق آغوش گشود و چشم مردمان خوابزده را به روی حقیقت بست... .
--------------------------------------------------
متن ادبی « آه از اندوه ریحانه رسول »
متن ادبی « نمیدانم کجایی اما... »
متن ادبی « عطر کلامت در ذرات عالم جاری است »
مطالب مشابه :
متن ادبي (مقاله)
جوانه ها - متن ادبي (مقاله) - لطيفه و . - جوانه ها
متن ادبي - حضرت رقیه سلام الله علیها
متن ادبي - حضرت رقیه سلام الله
متن ادبي «چراغ»
بزم اشک - متن ادبي «چراغ» - هیئت قمر بنی هاشم (ع) - بزم اشک
متن های ادبی برای تبریک سال نو
با تو هستم بي تو نيستم . - متن های ادبی برای تبریک سال نو -
یادمون باشه
متن ادبي - یادمون باشه - یادم باشه به سلام ها دل نبندم و از خداحافظی ها غمگین نشم ، یادم
متن ادبي درباره حضرت فاطمه
کتابچه - متن ادبي درباره حضرت فاطمه - دلنوشته ها، مطالب آموزشی و فرهنگی - کتابچه
برچسب :
متن ادبي