فرایند آموزشی پژوهش­محورِ مهارت­آفرینِ اشتغال­زا ؛رویکرد بالنده­ی مدرسین و الگوی سرآمدیِ دانشگاه فنی

فرایند آموزشی پژوهش­محورِ مهارت­آفرینِ اشتغال­زا ؛

رویکرد بالنده­ی مدرسین و الگوی سرآمدیِ دانشگاه فنی و حرفه­ای

 

* علی­رضا ولی­پور

مدرس­و مدیرگروه­رشته صنایع شیمیائی آموزشکده فنی شهید بهشتی ارومیه

[email protected]

چکیده: دانشگاه فنی و حرفه­ای طلایه­دار آموزش­های رسمی فنی و حرفه­ای دانشگاهی کشور محسوب می­گردد و در جهت­بخشی و به منصه ظهور رساندن گستره وسیع استعدادهای دانش­آموختگان فنی و حرفه­ای، نقش کلیدی دارد و در مراحل طراحی نظام آموزشی و تدوین راهبردهای مطلوب این دانشگاه، نیاز است به گامهای بلند همراه با همت وتلاش مضاعف، رویش،خیزش و انگیزش پایدار نثار کرد.

اجرای رسمی آموزش­های عالی فنی و حرفه­ای با ارائه دروس نظری در  کنار آموزه­های عملی خاص طیف وسیع خروجی­های هنرستان، فرصت انحصاری برای این دانشگاه فراهم نموده که در صورت جهت­بخشی و اتخاذ رویکردهای مناسب آموزشی،  می­تواند تحولی ریشه­ای در نظام آموزش­های فنی و حرفه­ای کشور ایفاء نماید.

بنا به ماهیت فنی و تخصصی بودن رشته­های موجود در دانشگاه و عدم آشنائی عموم مدرسین با فرایندها و رویکردها و دیگر مفاهیم علوم تربیتی در شیوه­های آموزش دروس فنی، باعث عدم بهره­وری از پتانسیل­ها و فرصت­های گسترده آموزشی - پژوهشی گردیده و اصولا برای مدرس این دانشگاه، شفاف نیست که در شیوه تدریس خود، چه رویکردهائی موجود است، کدام اهداف آموزشی را باید دنبال کند، مطالبات مشخص مجریان آموزش دانشگاه، کدام است تا بر اساس آن  فعالیت­های حرفه­ای خود را بهبود بخشد. 

تدوین رویکردهای مطلوب آموزش­های فنی و حرفه­ای برای عموم مدرسین دانشگاه در سطح کلان، ضمن آنکه   می­تواند ابهامات از جنس فوق را مرتفع سازد بلکه با کاربست شیوه­های مدیریت اصولی، شاخص­های لازم جهت طی مراحل بالندگی مدرسین استقرار یافته و بسترهای لازم برای ورود به مسیرهای سرآمدی دانشگاه فنی و حرفه­ای می­تواند مساعد گردد.

با عنایت به نقش محوری مدرسین در هدایت و جهت­دهی به روند فعالیت­های آموزشی و پژوهشی دانشگاه، در این مقاله ضمن بررسی فرصت­ها، تهدیدها، نقاط قوت و ضعف و بایسته­های آموزش فنی و حرفه­ای دانشگاهی و تحلیل محتوای سرفصل­ها و شیوه­ی جاری فعالیت­های آموزشی در سطح کلان، با طراحی رویکردهای مطلوب و تدوین راهبردهای متناسب با رسالت و مقتضیات دانشگاه، تلاش گردیده اهداف همایش در سطح مناسبی پوشش داده شود. 

کلمات کلیدی:  سرفصل­ها و رویکردها در آموزش­های فنی و حرفه­ای دانشگاهی، اشتغال­زائی،  مدرسین

بیان مسئله:  نظر بهنقش محوری مدرسین دانشگاه فنی و حرفه­ای در جهت­دهی و هدایت فرایندهای آموزشی دانشگاه و با عنایت به تعدد مشکلات گسترده­ای چون تراکم بالای داوطلبین تدریس و عدم طی دوره­های تربیت مدرس ویژه آموزش­های فنی و حرفه­ای، اتخاذ تدابیر مقتضی جهت بهره­­وری  از فرصت­ها و امکانات موجود مراکز تابعه ضرورتی است اجتناب ناپذیر.

فرایندآشنائی مدرسین با رویکردها و مفاهیم کاربردی علوم تربیتی جهت تربیت مطلوب نیروی فنی کارآمد، مستلزم نیازسنجی و اجرای دوره­های آموزشی است.

در شرائط کنونی دانشگاه، تدوین مطالبی که ایده­ها و عناوین لازم جهت تهیه برنامه و ملزومات دوره­های آموزشی از بطن آن قابل استخراج باشد دارای اهمیت محوری است که در این مقاله تلاش گردیده ضمن پردازش به سوالات زیر، به این نیاز اساسی نیز پاسخ­های راهبردی داده­شود.

سوال­های پژوهش:

-      کار ویژه 1  دانشگاه فنی و حرفه­ای چیست؟

-      نقاط ضعف عمده­ی  آموزش­های فنی و حرفه­ای دانشگاهی کدامند؟

-      مدرسین دانشگاه، عملا در چه جایگاهی هستند و رسالت اصلی آنان کدامست؟

-      عوامل کم رنگ شدن نقش و اثرگذاری مدرسین شامل چه مواردی است؟

-      پتانسیل­ها و صلاحیت­های حرفه­ای مدرسین کدامند و سطح انتظارات مجریان مراکز آموزشی از آنان تا چه حدودی می­تواند باشد؟

-      بایسته­های­ آموزش­های فنی و حرفه­ای دانشگاهی چیست؟

-      اجرای سرفصل­های مصوب در هر زمان و مکان بر کدام محور استوار باشد و محتوای مفاهیم و اهداف رفتاری تعریف شده در سرفصل­ها  بر چه اساسی ارائه گردد ؟

-      خطوط محوری در طراحی رویکردهای مطلوب آموزشی ویژه دانشگاه فنی­و حرفه­ای کدامند؟

-      جهت تحقق اهداف دانشگاه در حوزه آموزش­های فنی و حرفه­ای، چه رویکردهائی مطرح است و الگوهای مورد استفاده در هر رویکرد شامل چه مواردی است ؟ 

روش و یافته­ها : 

 رسالت اصلی دانشگاه فنی و حرفه­ای، تدارک زمینه کارآفرینی، تربیت تکنسین کاردان و کارآمد (دکتررضائی، 1390، سایت)، توليد دانشِ مهارت­آفرین در راستای اشتغال­زائی دانش­آموختگان آن می­باشد. در  سایه­سار فعالیت­ اعضاء طیف مدرسین و آموزش­گران، فرایندهای شامل پژوهش­های کارآفرین، می­تواند راهبردی گردد.

نظر به نقش بی­بدیل اساتیدو آموزش­گران اعم از مدرسین، اعضاء هیئت علمی، اساتید راهنما، مشاورین تحصیلی، مدیرگروه­ها، سرزیرگروه­ها و مربیان کارگاه­ها و ممتحنین و طراحان سوال­ها و آزمون­ها بواسطه درگیری تنگاتنگ با مخاطبین فراگیر، وظائف علم­آموزی، مهارت­ورزی، معرفت­افزائی، ایده­پروری، هدایت و باروری؛ در کارویژه1 اعضاء این طیف قرار دارد.

پرواضح است غنی­ترین فرایندهای آموزشی- پژوهشی اعم از محتوای منابع علمی و سرفصل­ها و موثرترین راهبردها و رویکردها بدون همراهی،  تصدیق و بکارگیری توسط اعضاء طیف مدرسین، محکوم به زائل و ضایع شدن است. از طریق هدایت­گری­ها و تلاش­های این طیف است که فرایند  تعلیم و تربیت در پهنه­ای به گستره­ی فرصت­های شغلی دانشجویان، امکان نضج،  نموّ و شکوفائی لازمه را پیدا می­کند.

با عنایت به ضرورت تغییر رویکرد عمومی این دانشگاه به سمت کارآفرینی و نظر به پراکندگی کشوری و گسترده این دانشگاه و چالش­ها و آسیب­های مطرح و با توجه به انتظاراتی که از این مجموعه عظیم که از آن به عنوان متعالی­ترین دستگاه آموزش عالی فنی و حرفه­ای رسمی کشور یاد می­شود، اتخاذ تدابیر حکیمانه جهت دستیابی به سرآمدی و بالندگی پایدار، راهکاری است اجتناب ناپذیر.

نهادینه­سازی فرهنگ کارآفرینی با اجرای فرایندهای آموزش توام با  پژوهش میسر است و توانمندی­ منابع انسانی در سایه­سار مدیریت اصولی چنین فرایندهائی می­تواند به منصه­ی ظهور برسد.

با توجه به اهمیت محوری موارد فوق، در این مقاله، تلاش گردیده با تلفیق  تجارب آموزشی و تحلیل نقطه نظرات گسترده و طولانی­مدت همکاران آموزشی و تطبیق موارد حاصله با مفاهیم مطرح در عرصه­های علمی و تربیتی آموزش دروس فنی و حرفه­ای، پیشنهادات، رویکردها و راهبردهای عملی جهت بهره­مندی عموم مدرسین رشته­های مختلف دانشگاه، ارائه شود.

نظر به سطح پتانسیل­های بالای مالی و انسانی متمرکز در دانشگاه، ملاحظه می­شود میزان کارآئی و سطح خروجی دانش­آموختگان دانشگاه فنی و حرفه­ای، متناسب با هزینه­­های سرانه­ دانشجوئی مصروف شده برای آنان  نیست و شکاف غیرقابل قبولِ این حوزه، مورد نارضایتی دائمی و گسترده­ی عموم همکاران اداری و آموزشی شاغل در دانشگاه است. در بررسی و ریشه­­یابی عوامل این موضوع، می­توان به موارد و پیشنهادات زیر اشاره نمود :

·       علل عدم کارایی برخی دانش‌آموختگان فنی حرفه‌ای :

-      مدیران مراکز تولیدی معتقدند که کیفیت آموزش­های فنی­و حرفه­ای  در سطحی نیست که دانش­آموختگان بتوانند در این مراکز اشتغال یابند.

-       از نظر کارفرمایان تفاوت کیفی بین فارغ التحصیلان  فنی و غیر فنی وجود ندارد و حتی غالباً             دانش­آموختگان غیر فنی را مساعدتر دانسته‌اند.

-       از دیگر عوامل ناکامی، عدم کسب منزلت اجتماعی است. در حال حاضر،  ورود به هنرستان­های فنی ـ حرفه‌ای یا کاردانش عموما از میان کسانی صورت می­پذیرد که در رشته‌های نظری پذیرفته  نمی­شوند. اکثریت این عده نیز به امید ورود به دانشگاه‌ها پس از اتمام تحصیلات وارد آموزش حرفه‌ای می­شوند و اگر هم پس از فراغت از تحصیل بتوانند ادامه تحصیل دهند بر سر تصاحب مشاغل غیر حرفه‌‌ای،  با دانش آموختگان رشته‌های نظری رقابت می­کنند ( نفیسی، 1379، ص39) .

·       عوامل کم فروغی انگیزه حرفه­ای مدرسین و راهبردهای پیشنهادی :

امروزه عوامل حاشیه­ای متعدد باعث گردیده رسالت اصلی مدرسین در هاله­ای از ابهام فرو رفته و با نامساعد شدن بسترهای لازم، انگیزه­ها کم­فروغ گردد.   

در بررسی علل عدم اقبال عموم مدرسین جهت اتخاذ رویکردهای راهبردی مطلوب، عوامل زیر مد نظر هستند(ریحانی بزرگ، 1390، وبلاگ) :

      1.          چالش­ها، آسیب­ها و آفات گسترده بجا مانده از ساختار قبلی دانشگاه:  مخصوصا در حوزه­های ستادی و مدیریتی که نظر به اهمیت محوری موضوع، در مقاله دیگر همایش با همین مضمون بصورت مبسوط تشریح گردیده­است. 

     2.          اشباع آموزشکده­ها و دانشکده­های تابعه دانشگاه از داوطلبان تدریس: نظر به آمار بالای فارغ التحصیلان جویای کار با مدارک کارشناسی ارشد و بالاتر در رشته­های مختلف، ارجح ترین مکان برای فعالیت این دسته از فارغ التحصیلان، مراکز آموزشی دانشگاهی است و روند معمول در جهت­بخشی و هدایت آنان نه تنها فاقد مولفه­های انگیزش­زاست بلکه عملا مراحل فرسایشی را طی کرده و در جهت معکوس،  نتیجه می­دهد.

    3.          مطرح نبودن مسائل اصلی آموزشی به عنوان اولویت اول مراکز تابعه دانشگاه: با عنایت به مشکلات مطرح، فعالیت­ها و دغدغه­های مدرسین به حاشیه رانده­شده است و این در حالیست که روحیه واقعی فعالیت آموزشی – پژوهشی در سایه­سار منزلت بخشی واقعی به آنان بدست می­آید.

     4.          امتیاز زدگی،  جزوه محوری و دیدگاه صِرف اقتصادی  برخی مدرسین: دسته­ای از مدرسین، اساسا ( و در شرائطی  ناچارا )  متاثر از  ارزش­های کاذب حاکم بر جامعه ، نگرش صِرف اقتصادی به حرفه اصلی خود داشته و بیشتر در پی کسب درآمد شخصی هستند و دنبال اهداف و منافع فردی. اصولا از منظر و دیدگاه  این دسته از مدرسین ، هدایت یا سرنوشت دانشجویان جایگاه مهمی ندارد؛ تعدادی هم با هدف کسب قدرت و جایگاه پستی بالاتر به تصد­ی­گری امور و در اختیار گرفتن مدیریت­ها و فعالیت در تشکل­های مختلف اقدام می­نمایند و اندکی انگشت­شمار هم به نیت اصلاح امور و خدمت­رسانی وارد عرصه­ها شده، از فعالیت­های اصیل علمی و پژوهشی باز مانده و نتیجتا محتوای مطالب منحصرا با محوریت جزوات چند ده­سال پیش ارائه می­گردد که تطابق چندانی با روحیه، توانمندي­ و نيازهاي اساسی دانشجويان ندارند.

 

     5.          ضعف نظام آموزشی طی شده: عدم آشنائی عموم اساتید با فرایندها و نحوه انجام امور در واحدهای صنعتی، تولیدی و خدماتی و مولفه­های اصلی محیط کار ، در فرایند چندساله دوران تحصیل آنان به علت فقدان تعامل فی مابین صنعت و دانشگاه، زمینه­ی آشنائی دانشجویان با مهارت­های فنی و عملی، فراهم نمی­شود.

 

 

6.          رها شدگی اساتید و آموزش­گران و عدم آشنائی اصولی آنان با مفاهیم کاربردی علوم تربیتی در آموزش­های فنی­و حرفه­ای دانشگاهی : دنياي امروز با پيشرفت شتابان در علوم و فنون و اطلاعات به پیش می­تازد. در سنوات اخیر در حوزه­های آموزشی - پژوهشی کشورمان تب بالا و عطش فراوان برای همراهی با این پيشرفت‌ها فزونی­یافته است. ورود مفاهیم  علمي و تكنولوژيكي به مراکز دانشگاهی،  ملزومات خاص خود را  می­طلبد. فرهنگ مناسب، ادبیات و ظرفیت پذیرش،  لازم دارد. 

یکی از معضلات اساسی رشته­های فنی و حرفه­ای و علوم پایه کشور، اثرناپذیری مفاهیم آموزشی- تربیتی با موضوعات اصلی آن رشته در ساختار نظام آموزشی است. یعنی شکاف موجود میان موضوعات تربیتی با پیشرفت تکنولوژیک بعمل آمده ، مانع از آن می­شود که  اساتید فنی، بتوانند از رویکردهای لازم در فرایند آموزش بهره­مند شوند. به دیگر عبارت ؛

برخی از مدرسین فنی دانشگاه، در قالب مفاهیم حرفه­ای رشته و گرایش تحصیلی خود، آموزش می­دهند و دست­یابی صِرف به قله­های هنری و فنی کعبه­ی آمال­شان محسوب می­شود، به مسائل تربیتی و آموزشی نگاه محقرانه دارند. استاد ادبیات، علوم تربیتی، کارآفرینی، اخلاق و معارف در دیده­ی غرورآمیز آنان، ارج و قربی ندارد، پایه تحصیلات و پژوهش­های بعمل آمده آنان بر پروژه­هایِ تخصصی فاقد مولفه­های تربیتی-آموزشی استوار بوده است. مثلا متخصص صنایع شیمیائی، در مهندسی شیمی و اصول و قوانین حاکم بر فرایندهای شیمیائی تسلط و تبحر لازمه را دارد و در حوزه آموزش، با سوالات صِرف فنی مانوس است، نه با شیوه­های تربیتی و رویکردهای مناسب جهت آموزش کاربردی مفاهیم آن رشته در راستای کارآفرینی.

همانطور که هر چه علوم روانشناسی پیشرفت کند، جای علوم اجتماعی را نمی­تواند پر کند، مفاهیم علوم تربیتی هم در شتاب بالای پیشرفت علم و فن­آوری، اهمیت خاص و لازم خود را دارد و  در محیط­های آموزشی، اتخاذ رویکردهای مناسب جهت بهره­مندی از آموزه­های کاربردی آن ضرورتی است اساسی چرا که خروجی دانشگاه، نه برج­های عمرانی و راکتورهای شیمیائی و غذائی، نه آفرینش­های هنری، افزارهای  رایانه­ای، قطعات الکترونیکی، خودرو،  ریخته­گری و تاسیسات است بلکه یک خروجی اصلی دانشگاه،  یک           " انسان"  است.

    7.          عدم رعایت استانداردهای آموزشی و تراکم بیش از حد دانشجو در کلاس­ها: عدم تناسب آمار ورودی­های مراکز آموزشی با نیازها و امکانات و بطور کلی عدم رعایت طرح آمایش سرزمین، مشکلات و تبعات گسترده­ای را گریبان­گیر مراکز آموزشی دانشگاه نموده که نظر به فراز و نشیب­های طی شده در سنوات اخیر در خصوص احراز موقعیت جدید برای دانشگاه فنی و حرفه­ای، در شرائط کنونی کلاس­های آموزشی مراکز دارای زاویه انحراف زیاد از الگوهای پذیرفته­شده استانداردهای آموزشی است.

8.                       عدم تناسب محتواهای درسی با نیازهای واقعی و الزامات شغلی:  تمرکز بر دانش نظری به جای دانش عملی و نامتناسب بودن محتوای برنامه­های درسی، طراحی سرفصل­ها بر اساس ساختار دانش و نه نیازهای جامعه، عدم جدیت در ارائه مناسب واحدهای عملی، از نقاط ضعف اساسی دانشگاه محسوب می­شود.  فاصله­ی محیط­های کارگاهی و آزمایشگاهی با نیازهای واقعی صنعت و همچنین نامساعد بودن زمینه لازم در صنایع و واحدهای تولیدی و خدماتی برای پذیرش کارآموز، کارورز و پژوهش­گر، باعث گردیده در دانشگاهی که فلسفه وجود؛  مایه­ی حیات و شکوفائی آن؛  عملیات دانشجوئی است، عملا چنین واحدهای مهمی  به " حیات خلوت برنامه­های رسمی! " تبدیل شود و ماحصل این­همه برنامه­ها جز تولید انبوهی از گزارش­های صوری و اتلاف وقت گسترده و کاغذبازی­های بی­ثمر، نتیجه دیگری دربرنداشته باشد.

 

9.          کم توفیقی در ارتقاء  روحيه علمي و انگيزه­مندی در حوزه­های آموزشی- پژوهشی: مدرسین دانشگاه، بواسطه نفوذ معنوی و درگیری تنگاتنگ با فراگیران می­توانند در عرصه­ی علم و مهارت­آموزی، معرفت افزائی، ایده­پروری، هدایت و باروری، موثرترین یاری لازمه را به دانشجویان برسانند.

تعلیم و تربیت دانش­آموختگانی که واجد روحيه علمي لازم؛ توفیق در فرصت­های پژوهشی و كسب مدارج علمي بالاتر و داشتن توان لازم برای كارآفريني؛ در کار ویژه مدرسین می­گنجد و تدریس قالبی بر اساس الگو،  مدل و یا استاندارد مشخصی نمی­تواند  برون­یافت مناسب  برای رهائی از مشکلات کنونی و در راستای اهداف دانشگاه باشد. نیاز است متناسب با جو پذیرشی مخاطبین و موضوع مورد بحث، رویکردهای بهینه آموزشی تشخیص داده شده و طرح درسی متناسب با نیازمندی­های فراگیران بکار بست.

چنانچه بسترهائی فراهم شود که در فرصت­های مناسب، مدرسین بتوانند ضمن مهارت، علم و ایده­آموزی، در ابعاد مختلف فكري، احساسي، اخلاقي، معنوي، اجتماعي و حتي سياسي؛ عموم دانشجويان را هدايت كنند ( مخصوصا در شرائط رسانه­ و اینترنت سالاری که نسل جدید را از نسل­های قبلی کاملا منفک کرده، لزوم ارائه دلسوزی­های پدرانه مدرسین، بارزتر گردیده)، دستیابی به ایده­ها و مهارت­های شغلی توام با  اهداف  آموزشی- تربیتی برای دانشجویان در دستورِکارِ برنامه­ها و تصمیم­ها و اقدامات، جایگاه شایسته­ای خواهد داشت.

10.          ضعف استعداد،  نمره زدگی و مدرک­گرائی دانشجویان : از آنجائیکه ورودی­های دیگر دانشگاه­های عمدتا صنعتی را محصلین مبرز رشته­های ریاضی تشکیل می­دهند که بطور میانگین میزان استعداد آنها، قابل مقایسه با توانائی فراگیران هنرستانی و کاردانش نیست، هنر بالای دانشگاه فنی و حرفه­ای این می­تواند باشد که : از ورودی­هائی که همگی­شان،  خروجی رشته­های هنرستانی و کاردانش بوده،  فارغ التحصیلانی در چه سطح از توانائی­ها  و شایستگی­ها بسازد و تحویل جامعه ­دهد. 

پردازش در منطق عمل و عرصه­ی اجراء، اعتقاد راسخ به شعار ایده و مهارت­پروری بجای نمره و مدرک­زدگی؛ استقرار شاخص­های­ راهبردی­تری چون ارتقاء توانائی و شایسته­مندی­ معدل آماری دانش­آموختگان؛ بکارگیری رویکردهای آموزشی مطلوب و ارزیابی­های مستمر همراه با اعمال فرایندهای اصلاحی را می­طلبد این مهم نیاز به مشوق­های پایدار و تعامل اصولی و جایگاه بخشی واقعی دارد.

جهت پرکردن مناسب ساعات درسی،  نیاز است محتوائی ارائه شود كه دانشجو ناگزير به حفظ مطالب جهت اخذ نمره نگردد و مدرک­­گرائی­ به تدریج جای خود را به درگیری فراگیران به حل معضلات و مسائل کارآفرینی بدهد بدین منظور برای بهره­گیری از فرصت­های لازم به انحاء مختلف به دانشجویان تاکیدشود که هدف از تحصیل، کارآفرینی و معرفت افزائی است و در هر فرصت،  " کف و سقف" شایستگی­های مورد انتظار از آنان، تفهیم شود:

-      کف قابل قبول: خروجی دانشگاه فنی­وحرفه­ای باید بتواند ضمن آنکه آسیبی به خود، محیط و جامعه وارد نساخته برای خود و اطرافیانش تا آنجا که می­تواند، حداقل کار مفیدی انجام دهد؛

-      سقف مورد انتظار : خروجی دانشگاه فنی­وحرفه­ای بتواند به یاری آموزه­های مهارتی- دانشی و ایده­ای دوران تحصیل و داده­کاوی از منابع روز؛ ضمن فراهم نمودن الزامات محیط زندگی و شغلی خود؛  ابزار شکوفائی و بالندگی خود را در طریق سرآمدی دنیا و آخرتش بکار بندد. 

 

 

11.          نخبه­پروری­های تبلیغاتی: یکی دیگر از معضلات اساسی و گسترده کل نظام آموزشی کشور، نخبه پروری­های تبلیغاتی است. یعنی مستعدان مراکز را نخبه میکنیم تا محتوای گزارش­ها، شاخص باشد. برای این منظور تربیت نمی­کنیم که در فرصت­های ضروری از توان نخبگی­اش آنان بهره لازمه را بگیریم و عملا نخبگان در مراحل بعدی وارد فضاهائی وارد می­شوند که بستر مساعدی برای پذیرش و پیشرفت واقعی آنها در کشور اصولا فراهم نیست و این تبعات، در دراز مدت باعث دلسردی ریشه­ای گردیده و انگیزه­های پایدار آنان را از بین برده و در برخی موارد راه بجائی می­رسد که سودای ورای مرزها را به سر می­پرورانند.

12.          مشخص نبودن حداقل قابليت­های لازم براي فارغ التحصيل شدن : در مراکز آموزشی، گرفتن حداقل نمره قبولي پيش شرطي براي اخذ مدرك فارغ التحصيلي است. شرايط نامساعد اشتغال از يك طرف و تميیز قائل نشدن بين فارغ التحصيلان از نظر توانمندي­های علمي و عملي در زمان جذب از طرف ديگر و همچنین رویه نادرست برخی عناصر اجرائی در حمایت چشم­بسته از فراگیرانِ حتی چند بار اخراجی و رایزنی­های مُصرّانه برای دانشجویان مورد­ دار؛  سبب  بي­انگيزه شدن عموم دانشجويان و روحیه زدائیِ اساتید و آموزش­گران دانشگاه گردیده است. اين شرايط نه تنها  سبب پرورش و توليد فارغ التحصيلانی می­شود که دارای ویژگی­هائی چون:

·       فقدان روحيه علمي حداقلی؛

·       ناتوان در كسب مدارج علمي بالاتر؛  

·       فقدان روحيه كارآفريني و يافتن كسب و كار مناسب ؛

می­باشند؛ بلکه باعث دلسردی و بی­انگیزگی عمومی گردیده­، لاجرم توانمندی­ها و ظرفیت­های تربیتی – آموزشی- پژوهشی عظیم دانشگاه، به سمت فرصت­های نتیجه­بخش­ترِ دیگر سوق پیدا می­کند.

بحث :

بایسته­های­­ آموزش­های فنی و حرفه­ای دانشگاهی

جداسازی فن از اندیشه و نادیده انگاری تقدم و تاخر آن، سرمایه­گذاری­ گسترده  جهت وارد کردن ابزارها و فنون فرایندی پیشرفته، شتاب فراوان جهت بدست آوردن ایده­های پایلوتی و صنعتی؛ بدون تفحص در عقل و اندیشه و مناسبات پیچیده­ی آن، بدون توجه به دانش تجربی، فرایندها، ریشه­ها، ارزش­­ها و سرمایه­های اجتماعی؛ نتایج رضایت­بخشی ببار نخواهد آورد. 

تحقق فرایندهای تراز اول اهداف آموزش­های رسمی  فنی و حرفه­ای؛ تدارک زمینه­های دست­یابی به ابزارها و فن­آوری پیشرفته و جدید  نیست.  آموزش مهارت­های فنی و حرفه­ای در سطوح بالا، ملزومات در شان و جایگاه خود را می­طلبد. فرایند تمامی آموزش­ها، مستلزم زمینه­های فرهنگی مساعد ویژه نوع آموزش مربوطه است. بنابراین موقعیت­های فرهنگی مناسب در کنار عوامل اختصاصی، قادر است کیفیت و غنای  لازم برای آموزش­های فنی و حرفه­ای را فراهم نماید. 

اصولا فرایند تمامی انواع یادگیری، در ذهن پردازش می­شود و ریشه­ی آن در بستر فرهنگی است که نوع آموزش از آن نشات   می­گیرد. در واقع این زمینه­های­ فرهنگی یادگیری است که امکان ایجاد ارتباط بین عوامل گوناگون فرایند آموزش را فراهم می­سازد. شناخت بستر فرهنگی هر نوع آموزش­، از اساسی­ترین ملزومات مدیریت و برنامه­ریزی آموزشی محسوب می­شود.

پرورش مهارت­های فنی و حرفه­ای با برقراری تعادل موزون دست، ذهن و قلب انسان، بواسطه تدارک قابلیت پذیرش لایه­های پیچیده­ی تربیت پنهان درکنار الزامات و بایسته­های دیگرِ آموزه­های فنی چون محتوا، رویکرد و امکانات سخت­افزاری میسر است   ( سرکار آرانی، 1389، سایت) .  

اهمیت آموزش  محتوای سرفصل­ها  بر اساس  الگوی پژوهشی مهارت­آفرینِ اشتغال­زا

ضرورت اساسی آنست که محتوای سرفصل­ها  به نحوی اجراء شود که تا حد امکان توان لازم جهت تامین الزامات شغلی و تحصیلی دانش­آموختگان آن رشته فراهم شود و اتخاذ چنین روند یکپارچه، فرایند عملی است که در هرحال ، امکان اجرای آن وجود دارد. 

در شرایطی که تغییرات و ظهور شیوه‌های نوین تولید مبتنی بر دانش و به کار بستن آن و ارائه اطلاعات از ویژگی‌های آن است، روابط آموزش عالی، جهان کار و سایر تشکیلات جامعه بایستی سر لوحه‌ی برنامه­ها قرار گیرد تا کارآئی دانش‌آموختگان افزایش یابد و این افراد باید نظرشان بیش از پیش به این مساله جلب گردد که نه تنها متقاضی کار نباشد بلکه خود خالق آن شوند(بینقی وسعیدی ،1387 ،سایت).                            .     

در ادبیات برنامه‌ریزی آموزشی و درسی، طراحی محتوای سرفصل مناسب با الزامات شغلی و حرفه­ای، مستلزم کار کارشناسی مدونی می­باشد که با عنایت به فرصت محدود برای تحقق چنین کار محوری، شایسته است همگام با طی فرایند اصولی بازنگری در سرفصل­ها، تلاش­های گسترده­ای جهت تبیین و ترویج رویکردها و راهبردهای مناسب آموزشی بر اساس نیاز­های اساسی دانشجویان مبذول داشت. 

سرفصل­های فعلی اغلب دروس اصلی رشته­های دانشگاه فنی و حرفه­ای عمدتا از واحدهای درسی هم­نام    رشته­های مرتبط دیگر دانشگاه­ها، اقتباس گردیده و فضای کنونی مراکز آموزشی دانشگاه در راستائی نیست که با روندهای معمول کنونی چون برگزاری جلسات منطقه­ای و یا حتی کشوری بتواند به سمت بهینه­سازی     فرصت­های آموزشی به پیش رود و عملا هر مدرسی به تبع توانائی­های مکتسبه و انگیزه­­های موردی،  محور فعالیتش عمدتا در جهت جلب رضایت مسئولین گروه و آموزشکده تا سطح حفظ و ارتقاء موقعیت فردی معطوف است و در نهایت امر، دروس بصورت جزیره­ای ارائه و آزمون­ها کمافی السابق برگزار و رونق عرصه­­های نمره­جوئی و مدرک­گرائی روز افزون است.

با عنایت به اهمیت اتخاذ روند مدیریت آموزشی اصولی، جهت بهره­وری از فرصت­های موجود در راستای اهداف اساسی رشته­ها،  ضروری است تمهیدات و بسترهای مساعد یکپارچه و هماهنگ فراهم گردد. 

در چنین بستری، محتوای سرفصل­ها  به نحوی می­تواند اجراء شود که تا حد امکان انگیزه­ی لازم جهت تامین الزامات شغلی و تحصیلی دانش­آموختگان آن رشته فراهم شود و اتخاذ چنین روند یکپارچه، رویکردی عملی است و این فرایند حتی در زمان­هائی که سرفصل­ها واجد نقاط ضعف ساختاری و محتوائی است، امکان اجرای آن وجود دارد. 

در حال حاضر در متون ذیل مقدمه مجموعه سرفصل­های موجود، مطالب مفیدی در مورد " اهداف رشته، ضرورت و اهمیت دوره، نقش و توانائی دانش­آموختگان آن، مشاغل قابل احراز" تاکید گردیده و چنانچه رویکردهای فعلی به شیوه­ای اجراء گردد که تا حد امکان چنین اهدافی، مدنظر باشد، خود گام اولیه و اساسی بلندی است.

از دیگر سو، طراحی سرفصل­های مطلوب منطبق با اهداف رشته، فرایندی است مستلزم پژوهش­ها  و        برنامه­ریزی­های کارشناسی دقیق و زمان­بَر که­ بعنوان مثال مجموعه­ای به گستردگی دستگاهی چون سازمان پژوهش و برنامه­ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش علی­رغم تجارب و پتانسیل بالای خود تاکنون نتایج تلاش­هایش در حوزه­ی برنامه­ریزی آموزشی و طراحی سرفصول متناسب با نیازمندی­های روز مورد تایید و تصدیق صاحب­نظران نیست.

اما دانشگاه فنی و حرفه­ای با بهره­مندی از پتانسیل­های غنی خود در راستای تحقق رسالت اصلی­اش می­تواند با دقت کافی در نقطه نظرات اساتید مبرز ، خطوط راهبردی معینی تعریف کند به نحوی که اولویت­های لازم برای تدوین و ترویج رویکردهای آموزشی پژوهش­محور اشتغال­زا برای هر درس مشخص شده و بعد از استقرار شاخص­های معین، شیوه­های اجرا و آزمون و مسابقات علمی بهینه همان درس ابلاغ گردد، در بطن چنین فرایندهائی، تعاملات موثر و مستمر با اساتید صاحب نظر هر گروه  به نحوی صورت گیرد که در ابتدای برنامه هدف­های کلی جدید و نمونه هدف­های رفتاری هر درس  بررسی و تدوین گردد سپس نظرات جمیع صاحب­نظران لحاظ گردیده و پس از طی چرخه­های اصلاحی هدفمند، در نهایت توفیقات مناسبی در بازنگری سرفصل­ها در راستای ارائه محتوای مورد نیاز دانشجویان عاید خواهد گردید.  

 

پیشنهادات :

محورهای راهبردی مورد انتظار موکد از مسئولین دانشگاه :

1.          برنامه­ها، جلسات، مصوبات، تصمیم­سازی­ها و تصمیم­گیری­های دانشگاه بر اساس بسترسازی فرهنگی مناسب در جهت شایسته­سالاری و پرورش نیروی کارآمد، مودبِ ماهر برای آفرینش فرصت­های جدید تنظیم گردد به گونه‌ای که طیف­های اجرائی، آموزشی و مدرسین دانشگاه، درزمینه­ی فراهمی با پشتیبانی و ثبات موقعیتِ پستی، جسارت، شور و انگیزه­ی لازم جهت هدایت دانشجویان به  کف و سقف تعریف شده( در متون فوق) را داشته باشند. بسیج  منابع انسانی، مالی و بالفعل درآوردن پتانسیل­های بالقوه­ی گسترده دانشگاه در چنین مسیر  پیشتاز  و مدیریت قاطع برای رفع موانع و عوامل سد راه چنین فرایند اساسی، مطالبه­ی برحقّ مسلم چنین راهبرد مقدسی است.

 

2.          با توجه به ویژگی انعطاف­پذیری، ترکیب­پذیریِ سلیقه­ای و اقتضائی رویکردهای مطرح و قابلیت فراگیری زمانی و مکانی آنها ( که در چارچوب رسالت و در راستای تحقق اهداف دانشگاه فنی و حرفه­ای طراحی گردیده)، انتظار می­رود خرد وکلان اقدامات و برنامه­­ریزی­های آموزشی دانشگاه در جهت اجرای صحیح فرایند تنظیم گردد. 

 

3.          فرایند آموزش‌ پژوهش­محور مهارت­آفرین اشتغال­زا با توجه به شرایط زمان، مکان و ویژگی­های مخاطبین دارای قابلیت انعطاف­پذیری لازمه است. لذا در برنامه­ریزی، جهت­دهی، هدایت و توانمندسازی ابزارهای مدیریت­ آموزشی راهبردهای زیر  می­تواند رهگشا باشد:

·       کلیه فعالیت­های ستادی اعم از طرح آمایش سرزمین، برنامه­ریزی، تدوین عناوین همایش­ها، جلسات، دوره­های آموزشی، طراحی و اجرای محتوای سرفصل­ها در راستای بسترسازی جهت تحقق چنین فرایندهائی تنظیم گردد. برای مثال، محتوای سرفصل­ها، در جهت پاسخگویی به نیازهای اساسی فرصت­های بعد از فارغ­التحصیلی بازنگری شود.

  

·       در کلیه مراکز صف ( محیط­های آموزشی آموزشکده­ها و دانشکده­های تابعه دانشگاه فنی و حرفه­ای)،  امتیازدهی­ها، ارزیابی­های مختلف، تشویقات و ملاک­های لازم برای ارتقاء پستی کارکنان و  رتبه­های کارگزینی مدرسین بر اساس میزان همکاری و تلاش آنان در راستای اهداف سازمانی دانشگاه باشد.

 

طی عملیات تطبیقی، با تلفیق موارد مطرح در حوزه­های برنامه­ریزی آموزشی( نفیسی، 1379، ص39)  و شرائط جاری دانشگاه فنی و حرفه­ای ، می­توان رویکردهای زیر را تنظیم نمود:

1.           رویکرد حرفه آموزی؛

2.           رویکرد یکپارچه‌سازی آموزش عملی و نظری؛

3.            رویکرد پرورش صلاحیت‌ها و مهارت‌های پایه؛

4.          رویکرد تلفیق دروس همسو .

 

1-    رویکرد حرفه‌آموزی       
 این رویکرد مستلزم ارائه دروس حرفه‌ای بصورت محض است(بینقی و سعیدی،1380). در این رویکرد وظیفه‌ اصلی مراکز،  آماده‌سازی فراگیران برای کسب وکار است و این هدف از طریق تنوع بخشیدن به رشته‌های فنی و حرفه‌ا‌ی محقق می‌شود. در قالب چنین رویکردی، الگوهای زیر قابل استفاده است:

الف) الگوی آموزشکده محور :                           
در این الگو، حرفه‌آموزی در محیط آموزشکده صورت می‌گیرد، اگرچه مرکز آموزشی مسئولیت آماده‌سازی دانشجویان برای دنیای کار را برعهده دارد، در کنار آن از همکاری صنعت نیز برای پربارسازی آموزشهای مهارتی استفاده می‌شود.            
ب) الگوی کار محور                          
این الگو ناظر به نقش و اهمیت محیط واقعی کار در تربیتِ اثر بخشِ صلاحیت‌های شغلی است و نقش مؤسسات صنعتی در آموزشهای مهارتی بسیار برجسته است و در برخی موارد آشنایی با محیط واقعی کار از طریق کارآموزی صورت می‌گیرد. با کارآموزی، پای دانشجو به صنعت باز می‌شود و در ضمن، ارتباط­ نزدیک‌تری بین مربیان آموزشی  و صاحبان صنایع برقرار می‌شود.                       
با توجه به مزایای الگوی کار محور توجه به اهمیت یادگیری در محیط کار به مراکز آموزشی نیز کشیده شده و خوشبختانه بعد از تاسیس دانشگاه فنی و حرفه­ای، اقدامات ستادی در این حوزه­ها صورت پذیرفته است .

بسترهای راهبردی پیشنهادی جهت تحقق اهداف  اقدامات  ارتباط با صنعت:                     
1-       قراردادن آموزش در موقعیت دنیای واقعی؛
2-       ایجاد آموزشی که دنیای صنعت و هنر و خدمات را به کلاس درس بیاورد؛
3-       ایجاد فرصت‌های یادگیری ورای محتوای مطالب ارائه شده در دانشگاه؛
4-       رسیدن به تسلط لازم تحت شرایط مشابه دنیای حرفه‌ای.

ج) الگوی آموزشکده/ کار محور         
در این الگو بخشی از فرایند آموزش دانش و مهارت‌های شغلی بر عهده آموزشکده و بخشی بر عهده کارفرمایان و صاحبان صنایع است.

وجه مشترک کلیه الگوهای حرفه آموزشی، متاثر بودن برنامه‌های درسی از مشاغل موجود جامعه است. نظام برنامه‌ریزی در این الگوها، نظام مهارت محور می‌باشد که بر اساس آن ابتدا مشاغل به وظایف اصلی آن تحلیل می‌شود و سپس دانش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز برای انجام وظایف شغلی تعیین می‌گردد.

2- رویکرد یکپارچه ‌سازی آموزش عملی و نظری   

بنا به ماهیت فنی­و حرفه­ای دانشگاه و اهمیت آموزش­های عملی همراه با پشتوانه نظری، در حال حاضر هم تبعیت از چنین رویکردی بصورت جسته گریخته مرسوم است اما جهت اتخاذ روند اجرائی یکپارچه­ی مدون و طراحی محیط­ و ابزار مناسب، بازنگری آن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تاکید به در هم­تنیدگی آموزش‌های نظری با آموزش‌های حرفه‌ای و کاهش فاصله بین آموزش­های حرفه‌ای و علمی به طریق درک توام جنبه‌های دانشی و مهارتی شغل یا حرفه مورد نظر از ویژگی­های این روش است.

ارتقاء کیفیت آموزش حرفه­ای،  دستیابی به تکنیک­های فن­آوری، صنایع، خدمات با  اهمیت دادن به آموزش مبانی علمی رشته و دستیابی به استانداردهای مهارتی میسر است.

برای تطابق با تقاضاهای در حال تغییر بازار کار،  باید دانش عمومی افراد برای تکمیل دانش فنی آنها ارتقاء یابد و آموزش مشاغل به صورت چند جانبه و میان رشته‌ای باشد. برنامه‌های آموزشی فنی و حرفه‌ای نمی­تواند طوری طراحی شوند که با دقت به نیازهای یک شغل معین یا مجموعه‌ای از وظایف پس از اشتغال به کار پاسخ­گو باشند. پویایی و تغییرات سریع تقاضا‌های دنیای کار پیش از پیش ایجاب میکند که مهارت‌های یدی جای خود را به مهارت‌های ذهنی بدهد.  در این نظام آموزشی، نیروی انسانی به گونه‌ای تربیت می­شود که به چند مهارت شغلی دست یابد. یعنی فرد تحت آموزش، علاوه بر توانایی‌های اجرایی، دانش، مهارت و توانایی حل مسائل مرتبط با شغل را کسب نماید(شریعت­زاده، 1380، ص12).       

طراحی و اجرای آزمایش­های مناسب در کناردستیابی به نتایج و اهداف درسی، روند انجام آن، ایجاد مهارت­های ذهنی و عملیاتی­ در فراگیران است. تدریس به روش عملیاتی،  می­تواند در راستای تدریس به روش پژوهش­گری همسو گردد و هدف آن بیشتر درگیر کردن فراگیران بطور مستقیم در جریان تفکر و ایده­سازی است و به افزایش درک، بهره وری  تفکر خلاق، و مهارت­هائی برای دریافت و تحلیل اطلاعات می­انجامد . "کاربست مهارت­های فرایندی" از مفاهیمی است که در چنین رویکردی نقش محوری دارد. مهارت­های فرایندی آن دسته از  مهارت­های ذهنی و عملیاتی هستند که فراگیران با استفاده از آنها، در راستای تولید ایده، می­توانند بیندیشند و چاره­سازی کنند، یعنی مهارت­ها در نقش عوامل اندیشه­ساز و خلاق بکار آیند( رستگار اسکوئی، 1385، ص10). 

چنین رویکردی تنها به گذراندن عملیات محدود نمی­شود بلکه یکی از مراحل آن و در واقع ابزاری برای دستیابی به اطلاعات است و این امکان را برای فراگیران فراهم می­کند که در گامهای بعدی اطلاعات و داده­های مرتبط در منابع  را استخراج و پردازش کرده و از میان داده­های­خام، یک قاعده و ایده مفید و کاربردی استخراج نماید(صبا، 1390، ص45). آماده­سازی فراگیران از جلسات قبل از عملیات کارگاهی-آزمایشگاهی و توانمندسازی آنان جهت درگیری نزدیک با داده­ها و اطلاعات لازم و به­روز ، از اهمیت محوری برخوردار است.

چنانچه مشاهده و تجربه­های حاصل از فعالیت­های عملی به گونه­ای هماهنگ و هدف­دار سازمان یابند در رویاروئی با شرائط واقعی، کارائی بیشتری خواهند داشت. با پیاده­سازی هر عملیات کارگاهی-آزمایشگاهی مجموعه­ای پراکنده از داده­های کمی یا کیفی بدست می­آید که به کمک روشهای تحلیلی و تفسیری مناسب همچون تلفیق روشهای منطق فکری و استدلالی، آماری و ریاضی ساده و رایانه­ای و داده­های استخراج شده از منابع کتابخانه­ای و وبگاه­ها، می­توان از آنها در جهت رسیدن به نتایج سودمند بهره گرفت (صبا، 1390،ص45). 

استخراج اطلاعات از منابع و بهره­مندی از آنها در تولید داده­های قابل استفاده در راستای توسعه تا سطوح صنعتی، جلوگیری از پراکندگی ذهنی در جریان  اجرای برنامه­های کارگاهی-آزمایشگاهی و فراهم نمودن بستر فکری هدفمند و اغناء فرایندهای عملیاتی در جهت کیفیت­بخشی به نگرش­ها و مهارت­های لازم در محیط­های واقعی کار، از سودمندترین شیوه­های این رویکرد در عرصه آموزش­های فنی و حرفه­ای است.

3- رویکرد پرورش صلاحیت‌ها و مهارت‌های پایه       
برخی از صاحبنظران ضمن قبول ضرورت آموزش حرفه‌ای این ایده را مطرح کرده­اند که موفقیت شغلی علاوه بر چیرگی در مهارت‌های علمی و عملی  مستلزم وجود یک سری مهارت­ها و عادات فردی نیز هست که ورای یک شغل خاص است. مثل ارزش‌گذاری برای کسب کار، مسئولیت پذیری، مخاطره پذیری، انعطاف پذیری و ... .  لذا عدم موفقیت افراد در کار را بیش از پیش  به ضعف آنان در انطباق با محیط کار نسبت داده‌اند تا ندانستن مهارت‌های کارکردی. به همین دلیل امروزه جنبه های مربوط به انگیزش افراد نسبت به کار و روابط متقابلشان در زندگی کاری، حتی مهم­تر از کسب صلاحیت‌ها در مهارت‌های کارکردی تلقی می­شود  ( لوز گرت 1373 ص 15).

آموزش قابلیت‌ها‌ی شغلی، باید از همان اوایل که کودکی شروع شده، در پایه‌های تحصیلی بالاتر تعمیق یابد.

در چهارچوب رویکرد برنامه­ریزی درسی برای ایجاد مهارت­های عمومی و پایه مورد نیاز اشتغال روش­های آموزش صلاحیت‌های متعدی ذکر شده است. آیزنر (1997) در مقاله« تربیت متناسب با شرایط شغلی و مهارت­های فردی » معتقد است آموزش اصول هنرها می­تواند فراگیران را برای کار و شغل و زندگی آماده کنند وی صلاحیت هایی نظیر درک روابط، توجه به ظرایف و توانایی تصمیم­گیری در غیاب قواعد از قبل تعیین شده را برای آمادگی شغلی لازم می­داند و معتقد است این صلاحیت‌ها از طریق تربیت هنری ـ و نه تربیت حرفه‌ای به مفهوم متعارف ـ حاصل می شود ( مهر محمدی ،1381) برخی متخصصان نقش عادات در تربیت شغلی را مطرح کرده‌اند مثلا" در کتاب هفت مهارت مورد توجه در تربیت شغلی(2002) عادات مفید برای پرورش مهارت‌های فردی موثر در بازار کار و اشتغال به قرار زیر معرفی شده است:

-          بالا بردن اعتماد به نفس
-          ارتقای ارتباط و تعامل مثبت با دیگران
-          ایجاد حس مسئولیت در برابر تصمیمات اتخاذ شده فرد در ارتباط با خانه ، مدرسه و اجتماع
-          بالا بردن احساس مسؤولیت یادگیری مادام العمر
-          بالا بردن مهارت حل مساله مؤثر
-          ارتقاء مهارت تصمیم گیری برای مقاصد فردی و آموزشی
-          ارتقاء دانش راجع به اهمیت رشد فردی

لوئیس(1996) از صاحب­نظران آموزش‌های فنی و حرفه‌ای نیز معتقد است که آموزش‌های فنی و حرفه‌ای باید در زمینه‌هایی از قبیل توسعه نگرش‌ها  و مهارت‌های شخصی، مهارت‌های ارتباطی و رایانه‌ای و مهارت‌های اشتغال‌زایی عمل کند .این صلاحیت‌ها درتحقیقات داخلی نیز مشخص و معین شده است. مثلا" محمود       شارع­پور (1380) پژوهشی در مورد ارتباط آموزش­های دانشگاهی با نیازهای جامعه انجام داد.این پژوهش با تاکید بر شناسایی توانمندی‌ها و شایستگی‌های کانونی دانش­آموختگان آموزش عالی، موارد زیر را به عنوان عوامل موثر در به اشتغال مفید دانش آموختگان معرفی می کند.

1-      قابلیت جمع‌آوری، سازماندهی و تجزیه و تحلیل اطلاعات
2-      توانایی بهره‌گیری از زبان خارجی
3-      آشنایی با ابزارهای تولید و اشاعه دانش
4-      قابلیت استفاده از تکنولوژی
5-      توانایی برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات
6-      قابلیت بررسی و پذیرش عقاید مخالف
7-      فهم فرهنگی
8-      توانایی حل مساله
9-      توانایی محلی اندیشی
10-    شناخت و عمل به عناصر رفتار سازمانی
11-    درک و جهت‌گیری مثبت نسبت به رشتة تحصیلی
12-    داشتن انتظارات شغلی معقول
13-   تعهد و اخلاق کار و قابلیت تفکر انتقادی
14-     قابلیت کار گروهی

روندهای جاری و جهانی اشتغال نیز موید رویکرد آموزش مهارت‌های پایه و اساسی است؛ کاهش اشتغال در بخش  دولتی و شرکت­های بزرگ خصوصی، افزایش اشتغال در بخش‌های غیر متشکل اقتصادی، سرعت گرفتن ایجاد مشاغل جدید، کم شدن ثبات و امنیت شغلی، نیاز فزاینده به رایانه و مهارت‌های ظریف ارتباطی و اطلاعاتی، کاهش مشاغل یدی و ... نشان می­دهد که راهبردهای «دانش نظری» و «دانش عملی » به نهایی در آماده کردن فرد برای رویارویی با تحولات شغلی ناتوان است و لازم است راهبردهای جدید آموزش مهارت‌های شغلی اتخاذ شود.

عامل دیگری که در دنیای کنونی ضرورت و جایگاه آموزش‌های مهارت‌های عمومی و پایه مورد نیاز اشتغال را قوت بخشیده است، توجه به نقش افراد کارآفرین درتوسعه اقتصادی کشور است. به طور کلی کار‌آفرینی به عنوان عامل تغییر، به خلق کسب و کار جدید توسط فرد یا رده‌های کوچک اطلاق می­شود.

درمطالعات مربوط به پیشرفت شرکت‌ها و سازمان­های بزرگ مشخص شده­است که مهمترین عامل تضمین و تداوم حیات آنان نوآوری، ابداع و خلق محصولات، به فرایند‌ها و روش­های جدید بوده است که بیش از همه مدیون وجود مدیران و کارکنان کارآفرین است. در تحقیقاتی که در مورد ویژگی­های افراد کار آفرین صورت گرفته است ویژگی‌های متعددی مشخص شده است که پرورش آنها مستلزم وجود برنامه آموزشی از اولین    سال­های کودکی است .

محققانی که در زمینة آموزش کارآفرینی مطالعه کرده‌اند معتقدند مدارس باید با ارتقاء کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی، کار خود را آغاز کنند. آنان انتقاد می­کنند که معلمان دارای روح کارآفرینی نیستند چرا که معمولا"در یک نظام بسیار سازمان یافته مشغول فعالیت هستند.  نتیجه این که فراگیران نیز مایلند خود را به عنوان کارکنان بالقوه بنگرند و نه به عنوان کارآفرین (احمد پور داریانی ، 1380 ص 182).

         
4- رویکرد تلفیق دروس همسو : تنگناها و مشکلات سازوکاری فرایند کارآموزی، در کلیه مراکز آموزشی دانشگاه، یکی از ریشه­دارترین معضلات نظام آموزشی فعلی است و بنا به اختلاف فاحش فرهنگ گفتمان  محیط­های صنعتی با سطوح آموزشی، نیاز است بسترسازی­ها و هماهنگی­های گسترده­ای جهت پویائی تعامل سازنده در سطوح خرد وکلان معمول گردد. برای نمونه :

دروس انتخابی : کارآفرینی و پروژه ،  کارآموزی ؛ نام پیشنهادی جایگزین: پایاننامه دوره­ی تحصیلی

تلفیق درس­های انتخابی در یک عنوان درسی چند واحدی تحت مضامینی چون پایاننامه دوره­ی تحصیلی که طی آن دانشجو  تحت نظارت مرجع ذی صلاحی چون کمیته پژوهش آموزشکده یا دانشکده و رهنمودهای موثر اساتید راهنما، ملزم به حضور در کلاس­های با محتوای  منطبق با سرفصول دروس مزبور  به نحوی که در روند پیشرفت کلاس­ها فرایندهائی مانند مراحل زیر توسط دانشجو طی شود:

1.          تعیین و تصدیق موضوع  یا ایده مناسب با اهداف رشته؛

2.          جمع آوری داده­ها و اطلاعات اولیه ؛

3.          طراحی فرم­های مناسب؛

4.          طراحی فرایندی لازم جهت تبدیل ایده به محصول یا فرایند یا رویکرد جدید؛

5.          کار عملی و اجرائی در واحدهای تولیدی- صنعتی و خدماتی ذیربط که درگیری نزدیک با مولفه­های اصلی محیط­ کار را در بطن خود داشته باشد(در قالب درس کارآموزی با رفع تنگناها و نقاط ضعف فعلی آن)؛

6.           محرز شدن حصول نتایج مطلوب ؛

7.           در نهایت دفاع از کل اقدامات و نتایج بعمل آمده طی برنامه­هائی چون جلسات دفاع پایان­نامه­ای. 

 نتیجه­گیری :  

1.           جایگاه، کارویژه و اهداف دانشگاه فنی و حرفه­ای، تکلیف می­دارد سرلوحه­ی فرایند آموزشی پژوهش­محور اشتغا­ل­زا، در اولویت اول برنامه­­ها واقع گردد. با بسیج کلیه منابع و امکا


مطالب مشابه :


شیوه آموزش محور چیست؟ انتخاب آموزش محور یا پژوهش محور در ارشد

ساعیان - شیوه آموزش محور چیست؟ انتخاب آموزش محور یا پژوهش محور در ارشد - اجتماعی.فرهنگی




دستور العمل مدارس پژوهش محور

کارشناسی پژوهش و تحقیق آموزش و پرورش آمل - دستور العمل مدارس پژوهش محور - - کارشناسی پژوهش و




هفته‌ی پژوهش و آموزش و پرورش

آموزش و پرورش دانایی محور - هفته‌ی پژوهش و آموزش و پرورش - در این وبلاگ آموزش و پرورش از نگاه




فرایند آموزشی پژوهش­محورِ مهارت­آفرینِ اشتغال­زا ؛رویکرد بالنده­ی مدرسین و الگوی سرآمدیِ دانشگاه فنی

ارتباط اثربخش - فرایند آموزشی پژوهش­محورِ مهارت­آفرینِ اشتغال­زا ؛رویکرد بالنده­ی مدرسین




تدریس پژوهش محور

شمع - تدریس پژوهش محور - آموزشی:تربیتی:علمی: گام های آموزش پژوهش محور: 1-مرحله اتصال:




تدریس پژوهش محور

آموزش پژوهش محور یکی از مهیج ترین و اثر گذار ترین روشهای تدریس در حوزه یاد دهی- یادگیری در




برچسب :