استعاره فوتبال جنگ است!!!
این که گمان کنیم زبان روزمره و متعارف به اصطلاح حقیقی است و صنایع بلاغی از جمله استعاره مخصوص زبان شاعرانه هستند دیگر فرض قابل قبولی نیست. برخی زبانشناسان و معنیشناسان از جمله زبانشناسان شناختگرا به بررسی گستردهی این موضوع پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که بخش عمدهی زبان ما و در نتیجه نظام شناختی ما بخصوص وابسته به کارکردهای استعاره است. با این تحول در مطالعات زبانشناسی استعاره دیگر نه یک آرایهی ادبی بلکه یک ساز و کار شناختی است. یعنی کلام استعاری بر خلاف تفکر پیشین و سنتی بخصوص در میان ادبا، صرفا ابزاری برای آراستن کلام و متمایز کردن آن از کلام روزمره نیست و در نتیجه ویژهی زبان شعرا نیست بلکه در زبان روزمره کاربرد گستردهای دارد و در ارتباط با فرهنگ و نظام شناختی در چگونگی ارائه و دریافت قلمروهای متفاوت مفهومی نقش تعیین کنندهای بازی میکند. غافلیم از آن که بی آن که شاعر باشیم (نفی نمیکنم استعارههای بدیعی را که شعرا به کار میبرند، بلکه مقصودم استعاره در حکم ساز و کاری زبانی است) از صبح تا شام تولید کننده و دریافت کنندهی استعارههای بیشماریم. استعارههایی که به ما میگویند دربارهی خود و دیگری و دربارهی جهان و قلمروهای متفاوت مفهمومی آن چگونه بیندیشیم و آنها را چگونه به حوزهی شناخت وارد کنیم. بدیهی است که با این بحث آشکارا صنایع بلاغی از جمله استعاره کارکرد ایدئولوژیکی نیز پیدا میکنند زیرا باور مورد نظر را از جهان و قلمروهای متفاوت آن تولید میکنند. اما یادمان باشد که این نه کار افراد، بلکه ناشی از کارکرد گفتمانهای متفاوت در بافتهای مختلف فرهنگی است.
اجازه بدهید با چند مثال از زبان متعارف کارکردهای استعاره را در چگونگی فهم جهان نشان دهیم. برای مثال هنگام سخن گفتن دربارهی کسی که به جاه و مقامی رسیده است میگوییم “فلانی راه درازی پیموده تا به اینجا رسیده است”. مشاهده میکنیم که برای فهم قلمروی مفهومیِ پیشرفت در زندگی هیچ راهی وجود ندارد جز آن که قلمرو ملموستر راه و پیمودن راه و رسیدن به مقصد به گونهای استعاری در قلمرو مفهومی دیگر به کار برده شود. حتی در همین نوشته هم راهی وجود ندارد جز به کار بردن کلمهی پیشرفت که خود حاصل همان استعارهی راه است و از کلمات “پیش” و بن فعل “رفتن” درست شده است. بحث مفصل است و این فقط نمونهای بود. حال بر همین اساس میتوان گفتمانهای مختلف و چگونگی به تصویر کشیدن جهان و چالشهای آن را بررسی کرد؛ گفتمان سیاسی، گفتمان ورزشی، گفتمان پزشکی و غیره را میتوان از این جهت بررسی کرد و البته بررسیهای زیادی هم در قالب مقالات و پایاننامههای دانشجویی نوشته شده است و وارد شدن بیش از این به جزئیات خارج از حوصلهی این یادداشت است. اما نمونهای از آنها یعنی “استعارهی فوتبال جنگ است” را در ادامه بررسی میکنیم.
استعارهی “فوتبال جنگ است” یکی از استعارههایی است که در بیان و فهم قلمرو فوتبال به کار میرود. یعنی به عبارت دیگر مخاطبان این گفتمان در زبان فارسی با بسط مفاهیم قلمروی جنگ به قلمروی فوتبال مسائل مربوط به بازی فوتبال را میفهمند، به عبارت دیگر در گفتمان رسانهای ورزشی در زبان فارسی فوتبال در حکم جنگ فهمیده میشود و از مخاطبان نیز خواسته میشود تا فهم خود از حوزهی جنگ را به شکل استعاری به قلمرو فوتبال بسط دهند. به نمونههای زیر توجه کنید:
ارتش سرخ آرام و قرار ندارد (پیروزی، 4/9/88)
تیر خلاص ژنرال بر قلب صبا (پیروزی 7/6/88)
استقلال با یک هدف به اصفهان میرود: انفجار قلعه (استقلال جوان 12/9/88)
تغیییر وضع امپراتور (استقلال جوان 14/10/88)
همه در خدمت ارتش سرخ (17/12/88)
تیر خلاص را ژنرال شلیک کرد (16/2/88 روزنامه نود)
نبرد با سمند درخشان (30/6/88 استقلال جوان)
تعجب امپراتور از تیم پیشنهادی کفاشیان (8/4/88 روزنامه نود)
طوفان سرخ علیه نسیم صبا (5/6/88 روزنامه نود)
از صدور ارتش سرخ تا حذف قهرمان (12/2/88 روزنامه نود)
امپراتور روی دوش هواداران به تهران رسید (5/2/88 روزنامه نود)
هیئت فوتبال به محاصره سرخابیها در آمد (4/8/88 کیهان ورزشی)
ارتش سرخ مقابل سربازان سرهنگ (10/5/89 ابرار ورزشی)
سربازان مظلومی مقابل ویندوز جلالی (9/5/89 خبرر ورزشی)
دوئل دوباره ارتشهای سرخ (پرسپولیس- تراکتورسازی) (4/5/89 ابرار ورزشی)
استقلال پرسپولیس: نبرد شوالیههای سرخابی (9/7/88 ابرار ورزشی)
جنگ ارتشهای سرخ در پایتخت (4/8/88 ابرار ورزشی)
پرسپولیس کمر مقاومت را شکست (15/7/88 ابرار ورزشی)
جنگ در امان (اردن-ایران) (1/9/88 ابرار ورزشی)
و دهها مثال دیگر از این دست. همان طور که از این مثالها بر میآید یکی از راههای فهم فوتبال در گفتمان ورزشی فرهنگ معاصرِ فارسی زبان شناخت آن از طریق بسط استعاری مفاهیم جنگ و کشورها یا ارتشهای در حال جنگ است. فراموش نمیکنم آخرین باری که ایران به جام جهانی صعود کرد در آخرین بازی دور مقدماتی پلاکاردی به ورزشگاه آورده بودند که روی آن نوشته بود “سربازان وطن خدا نگهدارتان” و همان طور که مشاهده میشود همزمان سه قلمرو نظامیگری، میهنپرستی و مذهب در قالب شعاری حماسی از طریق بسط استعاری مفاهیم آن سه حوزه به فوتبال به کار گرفته شده بودند تا به فهم ما از آن شرایط (صعود تیم فوتبال ایران به جام جهانی) و چگونگی فهم آن شکل دهند. جالب این است که اجزای تشکیل د هندهی نظام گفتمانی جنگ و لشگرهای درگیر نیز همراه با استعارهی عمومی “فوتبال جنگ است” وارد کار میشوند و از همین روست که در این گفتمان با سلطان، شهریار، امپراتور، ژنرال و البته سرباز روبرو هستیم و همهی ساختار سلسله مراتبی یک نظام حکومتی و لشگری سلطانی در آن درگیر است. این که چطور است که گفتمان مسلط به بسط استعاری قلمرویی (در این مورد جنگ) به قلمرویی دیگر (در این مورد فوتبال) متوسل میشود و چه دستاوردهای ایدئولوژیکی برای آن گفتمان مسلط دارد و چگونه این گفتمانهای مسلط از این طریق به فرهنگ و چگونگی برداشت هر فرهنگ از جهان معاصر، از خود و دیگری شکل میدهند، میتواند موضوع مطالعات گسترده باشد. و اما نکتهی آخر این که برخی این استعارهی “فوتبال جنگ است” را به استعارهی “بازی جنگ است” بسط دادهاند و نمونههایی را در زبان جستجو کردهاند که نشان میدهد اصولا هر بازی از طریق جنگ فهم میشود؛ نگرانی از روزی است که از استعارهی “جنگ بازی است” سخن گفته شود.
مطالب مشابه :
استعارههایی كه با آنها زندگی میكنيم، جورج ليكاف و مارك جانسون؛ ترجمه حسن شعاعی
استعارههایی كه با آنها زندگی میكنيم، جورج ليكاف و مارك جانسون؛ ترجمه حسن شعاعی
فیلمی از جرج لیکاف درباره شروع کار روی نظریه استعاره مفهومی
زبان شناسی همگانی - فیلمی از جرج لیکاف درباره شروع کار روی نظریه استعاره مفهومی -
استعاره ، الهام ، ایهام
استعاره اصولا باید و با آن یکی خواهد شد.پس دیگر استعاره نیست.و اگر حقیقت برای عموم مفهومی
نگاهی به استعاره در آرای متفکران جدید و معاصر
استعاره مفهومی در حقیقت الگوبرداری بین مفهومی می باشد.تحقیق حاضر سعی دارد ماهیت استعاره و
موضوعات تحقیق برای درس روشها و نظریههای طراحی
" زبان استعاری و استعاره های مفهومی " داوری اردکانی، رضا و رضا نیلی پور ، علیرضا قائمی
استعاره فوتبال جنگ است!!!
زبان شناسی همگانی - استعاره فوتبال جنگ است!!! این که گمان کنیم زبان روزمره و متعارف به
برچسب :
استعاره مفهومی