صنعت چای داخلی؛ پایداری در برابر واردات
تولید چای در ایران اندک است. هند با صادرات 180 هزار تنی خود، بزرگترین صادرکننده چای در جهان است و روسیه با واردات 168 هزارتنی، به نام بزرگترین واردکننده چای در جهان شناخته شده است.
هیچ گمانی نیست که چایهای اسانسزده و دارای رنگ شیمیایی خارجی، زیانبار و حتی سرطانزا است. اکنون بسیاری از پزشکان نیز به بیماران قلبی خود سفارش میکنند از چایِ سادهِ ایرانی استفاده کنند و «رنگ» را تنها سنجه نگیرند و فریفتهِ مزهِ قلابیِ چای خارجی نشوند که زیاناش بیش از سودش است.
برخی از کارشناسها چای ایرانی را (در شرایط آب و هوایی ویژه شمال) یکه و بیهمتا میدانند و بر این باورند که قرارگرفتن باغهای چای ایران در عرض جغرافیایی سرزمین چین، در تولید چای ممتاز، معجزه میکند. ولی متاسفانه در کاشت، برداشت و فناوری چای ایران، مشکل وجود دارد؛ و اگر پشتیبانی بسنده دولت از کشاورزها و تولیدگرها انجام گیرد و اصل بر این باشد که چای موردپسند مصرفکننده، تولید شود، بیگمان دوباره از چای ایران پیشواز خواهد شد. از سویی، هزینه تولید چای در کشور بسیار زیاد است و اکثر مزارع چای ایران در دیم است و برای کشاورزان تک محصول چای، صرفه زیادی ندارد و کشاورز بیش از این نمیتواند از جیب خود برای باغداری هزینه کند و برای رسیدگی به باغاش، به وام بیسود نیاز دارد.
ارمغان محمدمیرزا
100 سال پیش، هنگامی که محمدمیرزا کاشفالسطنه (سفیر ایران در هند) حدود 4 هزار نهال چای هندی را با رنج زیاد و از بندر بوشهر وارد کرد و با استفاده از چند استر (قاطر) به لاهیجان برد، هیچکس گمان نمیکرد کشت چای در ایران فراگیر شود و با تولید انبوه آن بتوان نزدیک به دو سوم میزان مصرف داخلی را برآورده کرد؛ همانگونه که باورکردن این نیز دردناک است که پس از 100 سال از زمان کشت چای در ایران و گذشت بیش از 40 سال از تاسیس سازمان چای کشور (با هدف حمایت از تولید داخل) بخش بزرگی از هزینهکرد خانوار ایرانی به جیب تولیدکننده «چای خارجی» میرود.
مقبره کاشف السلطنه
مصرف سرانه چای در ایران 5/1 کیلوگرم در سال است که در برابر مصرف جهانی، رقمِ بسیار بالایی است. تنها در سال گذشته، مردم حدود یک هزار و 900 میلیارد ریال برای مصرف انواع چای پول دادهاند. که از این میان، تنها 300 میلیارد ریال از آنِ دستاندرکاران چای داخلی شده و مانده دیگر (یکهزار و 600 میلیارد ریال) پای انواع چای خارجی پرداخت شده است؛ که در این میان، «واردکننده چای» بیش از یک هزار و 200میلیارد ریال سهم برده است. میزان واردات در این چندساله به اندازهای بوده که اگر 2 سال دیگر هم هیچگونه وارداتی انجام نگیرد، باز هم بازار داخل از گونههای وارداتی چای، سرریز است. نداری روزافزون باغداران چای و نابودیِ باغهای چای تا 70 درصد (به سبب سودآور نبودن)، انباشت 230 هزارتن چای تولید داخلی در انبارها، ناچیز شدن ارزش بهای برگ سبز چای داخلی، همه اینها دست به دست هم داده و این محصول را در لفافی از مشکلات بیشمار پیچانده است. در حالی که کارشناسان میگویند محصول چای، این ظرفیت را داراست که زمینه کار 400 هزار نفر را در این بخش فراهم آورد.
مسئولیت تصمیمگیری در باره سرنوشت چای مانند: واردات، صادرات، تعیین قیمت برگ سبز چای و... به دوش کمیته 9 نفری (6 نهاد دولتی، 3 نهاد انجیاو «کشاورز، کارخانه، بازرگانان چای») در دولت هشتم سپرده شد. همزمان، طرح اصلاح ساختار چای در راستای حمایت از بخش خصوصی و افزایش کیفیت چای ایرانی مطرح شد که در صورت رعایت بند 3 آن و با توجه به سهم 3 درصدی بخش خصوصی در برابر سهم 6 درصدی بخش دولتی، تا کنون بسیاری از مسایل مربوط به این محصول باید از بین میرفت؛ ولی این طرح نیز ناکام ماند.
چرا چای ایرانی نه؟
بیشتر باغهای چای ایران در دیم و سراشیبی قرار دارد و محصول کاشته شده در این اراضی، در 3 فصل بهار و تابستان و پاییز به بهرهبرداری میرسد و نابترین و خوشبوترین چای، برداشتیِ فصلِ بهار به نام «چای بهاره» است.در این میان، گفتههای مقایسهای مهندس امین پورعسگری،کارشناس چای شنیدنی است:
ـ چای وارداتی، هیچ برتری به چای ایرانی ندارد. چای ایرانی با کافئین و تئین اندک (3 درصد) و رنگ و بو و مزه طبیعی و همچنین بری بودن از مواد رادیواکتیو و فلزات سنگین و سم آفتنباتی و مواد شیمیایی دیگر، در شمار بهترینهای این محصول در جهان است و از چای خارجی، پاکتر و سالمتر است.
پورعسگری در ادامه گفتگو با اطلاعات میافزاید:
ـ مردم ما چایخورند و ایرانیها با دارا بودنِ یکدرصد از جمعیت جهان، حدود 4 درصد از کل مصرف چای جهان را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین کوتاهیِ بزرگیست اگر دست روی دست بگذاریم تا گرایش و ذائقه ایرانی به سوی خرید و نوشیدن چای خارجی بیارزش برود و به آن عادت کند و محصول داخلی خوب ما بیمشتری بماند و از بین برود.پورعسگری با بیان این نکته که مشکلات برگ سبز چای ما را نیز میتوان با ترویج علوم زراعی و استفاده از فنآوری از بین برد، ادامه میدهد:
ـ از آن جایی که چای ایران، محصولی ارگانیک است، به این معنا که در فرایند دوره رویش برگ سبز و داشت و برداشت از سم استفاده نمیشود، میتواند گزینش نخست هر ایرانی باشد و تا 25 درصد نیاز داخل کشور را تامین کند.
34هزار هکتار از باغهای شمال (15 درصد استان مازندران و 85 درصد گیلان) زیر کشت محصول چای است و 50 هزار خانوار ایرانی چایکار درگیر این کار هستند و باید سالی 50 تا 70 هزار تن چای خشک آماده مصرف، تولید کنند؛ ولی به سبب نبود پشتیبانی دولت، عملا این اتفاق نمیافتد و گاه تولید به 15 هزار تن میرسد از آن جاییکه به لحاظ فنی از هر 4 کیلو و 100 گرم برگ سبز، یک کیلو چای خشک به دست میآید، تولید اندک داخلی، به واردات شتاب میدهد.
بنا به آمار، تا پیش از انقلاب، نزدیک به 34 هزار هکتار از باغهای زیر کشت، اختصاص به محصول چای در دو استان شمالی مازندران و گیلان داشت؛ که پس از انقلاب، بخشی با تبدیلشدن به جادهسازی و خانهسازی به تحلیل رفت.
دسترنج بادکرده
اما چرا سرنوشت چای ایرانی جالب نیست؟ چرا ایرانی از این مرغوبترین چای دنیا استقبال نمیکند؟ برخی کارشناسان بر این باورند که قدیمیبودن ساختار، دیواری برای عرضه چشمگیر چای ایران شده است.
زمینگیر شدن صنعت تولید چای داخلی و نبود موفقیت پخش این محصول(برآمده از سیاستهای اشتباه) برنامهریزیها را سست کرده و موجبشده به کیفیت چای، بهای کمتری داده شود و در حقیقت، کیفیت فدای کمیت بشود. از سویی بستهبندیهای نازیبا، به افول چای داخل دامن زده و در مردم دلزدگی به وجود آورده است.
پیشبینی میشود میزان تولید چای در سال جاری، با توجه به سرسوز شدن غنچههای برگ سبز چای در جلگهها، نسبت به سال گذشته، به کاهش 30 درصدی بیانجامد؛ این در حالی است که در بیشتر کارخانهها، خروارها چای خشک قرار گرفته؛ به گونهای که آنها تواناییِ خریدِ برگِ سبزِ نورس از چایکاران را ندارند. در 5 سال گذشته 80 تا 100 هزار تن چای تولیدِ داخل در انبارهای سازمان چای موجود است و هر ساله به این میزان افزوده میشود. سازمان برای کاهشِ حجمِ ذخایر خود ـ که پس از گذشت سالها دیگر از کیفیت قابل پذیرشی برخوردار نیست ـ چای سال نو را با موجودیِ انبارِ سالهای گذشته درهم کرده و روانه بازار میکند. این کار از کیفیت چای ایرانی کاسته و بیش از پیش به بیاعتباریِ آن میانجامد.دکترسعیدرحمتسمیعی، رئیسسندیکای کارخانههای چای شمال با بیان این که برنامهریزی ناکارشناسانه، تراز زیرکشت چای را از 34 هزارهکتار به 28 هزار هکتار کشانده، از دیدگاهی دیگر به سرنوشت چای ایران مینگرد و میگوید:
ـ در 1379 با هدف واگذاری صنعت چای به بخش خصوصی، «طرح اصلاح ساختار چای» به اجرا در آمد. قرار بود این طرح در زمانبندی 5 ساله به سرانجام برسد و به تدریج کارخانهها به آن ورود کنند ولی متاسفانه در همان سال نخست، همه را دربرگرفت و نتیجهاش دپوشدن 9 هزار تن چای خشک در انبار کارخانهها بود و توقف طرح در همان سال نخست.
دکترسمیعی در گفتوشنود خود با گزارشگر روزنامه اطلاعات، بیسامانی صنعت چای را عملکرد وزارت جهادکشاورزی میداند و میافزاید:
- در سال 84 سازمان تعاون روستایی به جای سازمان چای منحله نشست و طرح خرید تضمینی برگ سبز را از چایکاران آغاز کرد ولی طرحی برای خرید چای خشک از کارخانهها نداشت. این طرح نیز پا از یک سال فراتر نگذاشت.
او ادامه میدهد:
- از سال 84 تا 85 سازمان تعاون روستایی، چای خشک خود را با کمترین بها به بازار عرضه کرد ولی کارخانههای چایسازی در سال 85، 86 و 87 تا به امروز موفق به فروش چای خشک خود نشدند و همان اندک چای فروشرفته، با زیان همراه بوده و در نتیجه 56 کارخانه چایسازی ورشکست و تعطیل شدند و از 186 کارخانه تنها 130 کارخانه ماندهاند، با یک بدهیِ 20 میلیارد تومانی.
دکتر سمیعی خواستار کاهش تصدیگری دولت، هدفمندکردن یارانه و جلوگیری از انباشت چای خشک در انبارهاست.
پدیده قاچاق
همه، مسئولیت وجود چای قاچاق خارجی در بازار ایران را متوجه وزارت کشور و بازرگانی میدانند.
بیشتر چای قاچاق از سریلانکا است، اما برخی دست اندرکاران، «قاچاق» را بهانه واردات گسترده و بیرویه چای میدانند و برخی دیگر، واردات رسمی را ضربهزننده محصول داخل میخوانند.
به هر رو، هم واردات خانمانسوز و هم قاچاق ویرانگر، از بزرگترین مشکلات چای تولید کشور است و هشدار کارشناسان به مسئولان در باره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این دو پدیده، هنوز راهی به رهایی نگشوده است. هر ساله 30 هزارتن چای گوناگون خارجی از راههای رسمی کشور و با مجوز دولت وارد شده و همین میزان چای نیز از مرزهای قاچاق به درون کشور سرازیر است.
یکی از طرحهای موفقی که در زمینه «چای و بازار داخلی» در زمان دکترمصدق اجرا شد، این بود که با موافقت او، واردات چای خارجی، تنها به شرط «درهمریزی» با چای داخل، انجام میگرفت.
این طرح در دوره جنگ تحمیلی نیز با موفقیت همراه بود، اما با پایان جنگ و با ساخت اسکلههای غیرقانونی، قاچاق چای مانند سایر کالاها رونقگرفت.
مصرف چای قاچاق، یعنی نادیدهگرفتن تضمین سلامتی. برای همین، مسئولان بهداشتی از مردم خواستهاند با توجه به افزودهشدن برخی مواد غیرخوراکی و آلوده به چای کله مورچهای و مانند آن، از تهیه و نوشیدن این گونه چایها خودداری ورزند.
گویا برخی افرادسودجوی خارجی در آن سوی مرزها، پس از زدن اسانس(بودارکردن) و افزودن براده چوب(افزایش کمی) و خواباندن چای در خون کشتارگاهها(رنگزاکردن) چای فله، آن را به ایران میفرستند. که این گونه چای به فراوانی در استان سیستان و بلوچستان، قابل دسترسی است. دستاندرکاران میگویند بر مؤسسه استاندارد است که بنا به قانون، از توزیع چای فلهای بیش از 10 کیلوگرم در بازار جلوگیری کند.
تنگنای کارخانهها
پورعسگری، پشتیبانی از بخش خصوصی پویا را (با توجه به ارزش سرمایههای گذاشته شده) یکی از راهکارهای نجات صنعت چای میداند. او میگوید:
- کارخانههای چای البته با حمایت دولت و با استفاده از تکنولوژی برتر و پیروی از اصول چایسازی مدرن، میتوانند چای خوب به حاشیه راندهشدهِ غایبِ ایرانی را دوباره به بازار برگردانند تا جایگاه شایستهاش را بازیابد. در این میان، کارخانههای چایخشککنی نیز در تنگنایند. کارخانهای که در آغاز راهاندازی، 100 نفر در آن سرگرم کار بود، اکنون با کمترین نیرو یعنی با 30 نفر و با کمتر از یک صدم ظرفیت، سرگرم تولید است. یک نمونهاش کارخانه لاهیجان است که ظرفیتاش 10 هزار تن در سال است اما متأسفانه اکنون فعالیت آنچنانی ندارد.
از کلِ 134 کارخانهای که اکنون سرگرم چایسازی هستند، 10 کارخانه از آنِ دولت و دیگر کارخانهها وابسته به بخش خصوصیاند. اما به سبب قیمتگذاری دولتی، سیاستهای ناکارآمد، دخالت شورای اقتصاد و وزارتخانهها و اجرای دستورات آنها از سوی سازمان چای، در حقیقت، نقش کارخانههای بخش خصوصی تا یک «کارگزار ساده» پایین آمده است، در حالی که تا کنون باید صنعت چای از وابستگی به دولت رهایی پیدا میکرد تا کشاورزان و کارخانهها به سهم عادلانه خود برسند.
نرخگذاریهای انجامگرفته بر روی انواع چای تولید داخل به گونهای است که تولید چای از دید دستاندرکاران این محصول، دیگر توجیه اقتصادی ندارد و راه بر هرگونه نوآوری بسته است و نوسازیِ ماشینآلات و تجهیزات کارخانهها را غیرصرفه کرده است. همهِ اینها به همراه عامل مهم «سودآوری واردات چای» و تمرکز بیشترین بر واردات، سبب شده که چای ایران، توان همآوردی و جایگزینی خود با همتای خارجی را حتی در داخل از دست بدهد.
صنعت نیمبند
یکی از ارزشهای افزوده چای، اسانس یا افشرهگیری است. متاسفانه، کارخانه عصارهگیری که قرار بود راهاندازی شود، به دلیل مشکلات اقتصادی، قابل راهاندازی نیست. همچنین قرار بود کارخانه رنگ چای، بستنی چای، پودر و نوشابه چای ساخته شود که اینها نیز در پیچ مشکلات صنعت چای گم شدهاند.
نبود پشتیبانی دولت از صنایع وابسته به صنعت چای نیز سبب شده تنها کارخانه فرآوری و بستهبندی چای ایران در لاهیجان تعطیل باشد و به جایش چای خارجی در بستهبندی شیک و استاندارد به آسانی از راه قانونی یا غیرقانونی وارد کشور شود.
برخی نیز برای گریز از نام «چای قاچاق»، چند کارگاه بستهبندی راه انداختهاند و چای فله وارداتی غیررسمی را به نام چای رسمی خارجی و با مارکهای گوناگون، بستهبندی و وارد بازار میکنند.
کارخانهداران بر این قولاند که برای چای خشک نیز باید همچون برگ سبز چای، قیمت تضمینی در نظر گرفته شود و برای رفع مشکلات کنونی، دولت باید همه چای خشک سنواتی سالهای پیش را از کارخانهها جمعآوری کند و برای مازاد چای خشک سال 88 نیز بهای تضمینی بگذارد.
آنان بهای تضمینی برگ سبز چای را - که نسبت به سال گذشته تنها نزدیک به 8 درصد افزایش یافته - نیز ایراددار میدانند و بر این باورند که این رقم به هیچوجه پاسخگوی نیاز کشاورزان نیست؛ چرا که هزینههای برداشت چای، بسیار بیش از این میزان افزایش یافته است..
صنعت چای؛ پایداری در برابر چای وارداتی
چای ایرانی بنوشیم
کشاورز چایکار ایرانی به این امید چای تولید میکند که دستکم هممیهناش به جای چای خارجی، دسترنج او را بخرد؛ نه البته از روی دلسوزی، از اینرو که چای داخلی، سالم است، بیماری نمیآورد و به هیچیک از آلایندههای چای خارجی آلوده نیست.
در گذشته، ایرانی از مخلوط چای استفاده میکرد و خوشنود و راضی بود؛ ولی امروزه فرآوریِ نابهداشتیِ کشورهای دیگر روی چای، منجر شده که مصرفکننده ایرانی، تنها خواستار چای صددرصد خارجی باشد.
واردات نیز، به صنعت چای ایران آسیبزده و سبب شده که این محصول پاکیزه داخلی در برابر چای خارجی ـ که به رنگهای شیمیایی، افزودنی نابهداشتی، انواع اسانسهای سرطانزا آغشته است ـ تاب پایداری نداشته باشد و تقریبا از سبد خرید خانوار ایرانی به کناری نهاده شود.
بخش نخست گزارش، مروری داشت به ویژگی چای ایرانی، چایهای در انبار مانده، پدیده ویرانگر قاچاق، کارخانههای دچار تنگنا... و اکنون بخش دوم:
شیوههای ناکارساز
کشاورز چایکار به سبب توان مالی اندک و امیدنداشتن به رونق چای، انگیزهای برای رسیدگی به باغ چای و هرس آن ندارد و توانا به چین «برگ سبز غنچه دوبرگ» نیست.
اگر کشاورزها چای را «برگچینیِ غنچه دوبرگ» برداشت کنند، خواهند توانست به جای برداشت 3 بار در سال، برداشت را به چندین بار برسانند و این کشتوکار را برای خود اقتصادیتر کنند.
از آن جایی که میزان اکسیژن و موادآلی در سرشاخهها همگون است، برداشت غنچه دوبرگ، سبب میشود هنگام پلاس و تخمیر و خشککردن چای، واکنش شیمیایی همزمان انجام شود و چای خشک با کیفیتتر به دست آید. همچنین برداشت چای با «علفبر» یا «دستگاه مکنده» از سوی کارشناسان سفارش نمیشود، چون زیانزننده بوته چای است و غنچههای روی شاخه را که باید تبدیل به برگ شود، از بین میبرد و محصولی نیز که در کارخانهها و با هزینه زیاد به دست میآید، کیفیت نخواهد داشت.
مهندس امین پورعسگری، کارشناس چای در این باره میگوید:
ـ برداشت چای با قیچی و نیز هرس نادرست، بیشترین زیان را به برگ سبز و بوته میزند. با برداشت برگهایی که غذاسازی برگهای زیر را به دوش دارد، موجب از کیفیتافتادن چای در سال دیگر میشود.
سازمان چای
با مدیر روابطعمومی سازمان چای تماس میگیرم و از چگونگی وضعیت کنونی سازمان میپرسم که تنها یک جمله میگوید: سازمان چای منحل و اموالش به فروش گذاشته شده است.
گویا سیاستها و ناکارآمدی برنامهها سبب شد که سرانجام سازمان چای با 130 میلیارد تومان بدهی، منحل شود. با غیرفعال شدن این سازمان در 1383، بخش چایکاری و کارخانهها در وضعیت رهاشدگی قرار گرفت و نظم نسبی بازار به هم ریخت.
اکنون مشکلات بیشمار و نبود توجه مورد نیاز به این محصول، وجود یک سرپرست را در این صنعت ضروری نشان میدهد؛ که البته باید این سرپرست، به جای حضور و سیاست حاکمیتی، با سیاست پشتیبانیکننده و هدایتی عمل کند.
اما مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس و یک مقام استانداریِ گیلان یادآور میشوند که بر اساس تصمیم هیات وزیران، نام «اداره کل چای» به «سازمان چای شمال» تغییر یافته و این سازمان دوباره فعال شده و زیر نظر مستقیم وزیر جهاد کشاورزی، تمامی امور چای کشور را پیگیر خواهد بود.
به گفته نماینده لنگرود، «اداره کل چای» کارگزار خرید چای نبود ولی «سازمان چای» نقش خریدار برگ سبز چای را نیز در پشتیبانی از چایکاران و کارخانهداران به دوش خواهد داشت و هدف از راهاندازی دوباره سازمان این است که در ساختاری نو، برای افزایش برگ سبز چای، کنترل کیفیت، سرپرستی فرآوری، ساماندهی صادرات و واردات و تنظیم بازار کشور فعالیت کند.
پورعسگری در ادامه گفتوگو با ما میگوید:
ـ احیای سازمان چای، یک ضرورت مهم به شمار میرود، زیرا با توجه به وابستگی چای به سیستم دولتی، هرگونه سیاستگذاری و برنامهریزی برای رونق این کشت و صنعت، بدون سرپرست دولتی، کمدوام خواهد بود و به سرانجام نمیرسد.
در 1337، سازمان چای کشور از سوی وزارت دارایی تشکیل شد تا همزمان با کنترل واردات و بازرگانی محصول چای، سود برآمده را به سویی هدایت کند که به تولید بیشتر، کیفیت والاتر، بهبود زندگی کشاورز و رونق کارخانههای چای بینجامد.
این سازمان سپس از وزارتدارایی به گمرکات و پس از آن به وزارت بازرگانی و بعد به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شد؛ ولی این همه جابهجایی و تغییر، اثرش را در جایی که باید میگذاشت(وضعیت تولید چای و از میانبرداشتن مسائل و مشکلات آن) نگذاشت، و انگار تنها تغییر بود به صرف تغییر؛ و سبب شد 40 هزار تن چای سنواتی سالهای پیش در انبارهای کارخانجات، دپو (انبارگردانیِ بیتولید) شود و کشاورزان نومید، به باغها نروند برای هرس کفبر و کمربر و نیز نگهداری از باغ چای خود.
برخی کارشناسان از منظر آسیبشناسانه میگویند، تولید در سازمان چای، همیشه زیر فشار بازرگانی قرار داشته و هنگامی که برای سازمان چای بودجهبندی میکنند، به درآمد ناشی از تولید چای داخل، توجهی ندارند و در این سالها در سازمان چای، به تولید توجه بنیادی نشده است.
محصول ما، محصول دیگران
کل تولید چای جهان در 2005 به 37/3 میلیون تن رسید که از این رقم، 927 هزار تن از آن هند(بزرگترین تولیدکننده چای در جهان) است.
کارشناسان بسیاری میگویند چای ایرانی بهتر است و میتواند در دنیا از چای هند هم موفقتر پدیدار شود اما بیتوجهی به باغها و همچنین فرسودهبودن کارخانجات چایخشککنی و از سوی دیگر واردات بیسامان چای، سبب شده که این محصول ایرانی حتی در داخل نیز مشتری خود را نداشته باشد، چه رسد به صادرات.
شدت تغییر ذائقه ایرانیها به انواع چای هندی که به لحاظ بهداشتی، استاندارد لازم را ندارد، تا جایی است که وزیر بازرگانی، قراردادن چای نوع ایرانی را در سبد کالای کارمندان، درست نمیداند. این در حالی است که برای حمایت از محصول چای ایران، با تصویب قانونی در مجلس هفتم، استفاده از چای خارجی در مراکز دولتی ممنوع شده بود.
اندیشه واردات به جای تولید
دکتر سعید رحمت سمیعی بر این باو است که در گذشته، گروهی که سود خویش را بیشتر در واردات چای و درآمد برآمده از آن میدیدند، به شیوههای گوناگون، تنها پیِ این بودند که بازرگانی این محصول از رونق نیفتد. برای همین، نخست به رونق تجارت خود اندیشیدند و سپس به تولید بها دادند؛ و تازه آن را هم به واردات و تجارت وابسته کردند.
نشانه قاچاق بودن هر کالایی، اندک بودن واردات و در دسترس نبودن آن است، اما هنگامی که همه چیز، حکایت از آن دارد که واردات با مجوز رسمی صورت گرفته و مارکهای خارجی، قفسه فروشگاههای کشور را خمانده و چای ایرانی را از پهنه بازار، بیرون رانده است، دیگر پرهیز دولت از ورود به مقوله چای، جای توجیه ندارد. در حقیقت از آنجایی که دولت، مسئول کنترل واردات کالاهاست، مسئولیت وضعیت پیشآمده برای چای ایران نیز مستقیماً به دولت باز میگردد؛ و اکنون پشتیبانی از تولیدکننده داخلی و بازگرداندن چای ایرانی به بازار، وظیفه دولت است.
البته مشکل اساسی و تلخ همچنان پابرجاست و آن این که چای موجود در انبارها، کیفیت مورد پسند را ندارد و نمیتوان این چای را به زور در سبد کالای کارمندان وارد کرد که این گونه به مصرف برسد؛ و شاید برای همین، آن را به بهای ارزان هر کیلو30 سنت به دبی و امارت میفرستند؛ و شگفت که در آنجا با افزودن اسانس و مواد دیگر، در بستهبندی شیک و به نام چای خارجی و به بهای هر کیلو 6 دلار وارد کشور میشود. این وضعیت همزمان است با نبود پشتیبانی دولت از صنایع فرآوری، که به تعطیلیِ کارخانه بستهبندی چای لاهیجان کشیده است.
خیز و فرودِ آمار
دکتر سمیعی می گوید: هیچ آمار درستی در دست نیست که بشود بر پایه آن برآورد کرد به چه میزان از واردات چای برای مصرف داخلی نیاز است.
سوداگرانی که دلی برای سوزاندن تولید داخل ندارند و در سر، هوادار وارداتاند، نموداری بالا از مصرف داخل ارائه میدهند و نیاز کشور را به چای، سالی 140 تا 150تن هزار میخوانند؛ ولی برخی دستاندرکاران، این رقم را حداکثر80 هزار تن میدانند؛ تقریبا یک دوم.
کمِ ما، بیشِ آنها
چای ایرانی، بازار خود را در درون کشور و بیرون مرز از دست میدهد و از درآمد چایکار ایرانی کاسته و به همان میزان، به درآمد چایکار خارجی افزوده میشود.
با از سکه افتادن چای ایرانی، همه چیز به سود چای خارجی(هند، سریلانکا، کنیا) پیش میرود. بهای چایهای گونهگون وارداتی، حدود 10 درصد افزایش یافته و هر کیلو چای در بازارهای جهانی بین 50 تا 60 سنت در کیلو بالا کشیده و 10 درصد به بهای گونههای چای وارداتی در بازارهای داخلی ایران انجامیده است.
رشد بهای چای در بازارهای جهانی و نیز رشد سالانه نرخ تورم و دستمزد کارگران در ایران، از دلایلِ بنیادیِ فزونیِ بهای این محصول در بازارهای مصرف داخلی کشور بوده است.
خشکسالی و بحرانهای اقتصادی و سیاسی کشورهای تولیدکننده بزرگ چای از جمله: هند، سریلانکا و کنیا، به روند رو به بالای بهای این محصول دامن زده است.
البته اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده، یکی از دلایل زیادشدن بهای چای وارداتی در بازارهای داخلی است که از آغاز مهر سال گذشته در گمرکات کشور، سبب افزایش سه تا چهار درصدی بهای گونههای چای وارداتی شده است.
تحریمهای اقتصادی بر ایران نیز به عنوان دیگر پارامتر تاثیرگذار در رشد بهای چای است. تحریمهای اعمالشده و پافشردن بازرگانانِ خارجیِ طرفِ قرارداد با بازرگانان ایرانی، مبنی بر نقدی انجامگرفتن دادوستد، سبب افزایش هزینه واردات و در نتیجه، گرانی این محصول شده است.
تقویت ارزش دلار نیز در افزایش قیمت چای بیتاثیر نیست. قاچاقچیان نیز بیکار نیستند و به گونهای سازمانیافته، بها را در بازار بالا میبرند و با پراکندن شایعهِ کمبودِ جهانیِ چای، مردم را وامیدارند از ترس، اقدام به تهیه و ذخیرهسازی چای مورد نیاز سالانه خود کنند.
روند افزایش قیمت چای که از حدود 3 سال پیش آغاز شده همچنان ادامه دارد. کارشناسان پیشبینی میکنند خشکسالی، تراز زیرکشت چای در کشورهای بزرگ تولیدکننده این محصول را به گونهای چشمگیر کاهش دهد که این کار، سبب کاهش تولید و عرضه و در نتیجه تداوم روند افزایش بهای این محصول خواهد شد.
با کاهش 30 درصدی صادرات چای سریلانکا، مقامهای این کشور گفتهاند صادرات چای این کشور به سبب کاهش تولید ناشی از خشکسالی شدید، نزدیک به 30 درصد کاهش یافته است و با توجه به اینکه بخش بزرگی از چای مورد نیاز ایران از این کشور تامین میشود، این موضوع در فزونی بهای چای خشک در کشور، تاثیر زیادی خواهد داشت.
سازمان فائو نیز گزارش داده که کاهش تولید چای در کنیا، موجب افزایش قیمت این محصول شده و بهای هر کیلو چای 5/6 درصد رشد گرفته است. اما بر اساس این گزارش، تولید جهانی چای سیاه تا سال 2017 میلادی با 9/1 درصد رشد، سالانه به بیش از 1/3 میلیون تن خواهد رسید. تولید برگ سبز چای نیز در این مدت با 5/4 درصد رشد به 57/1 میلیون تن میرسد.
همچنین مصرف جهانی چای تا سال 2017 به 8/2 میلیون تن خواهد رسید که بر این اساس، بازار جهانی صنعت چای با مازاد 300 هزار تنی عرضه این محصول مواجه خواهد شد؛ که اگر این پیشبینیِ افزایشِ تولیدِ جهانی، درست از آب در بیاید، چای ایرانی در تنگاتنگ رقابتی شدیدتر قرار گرفته و با چالشهای نوینی رودرو خواهد بود.
طرح مخلوط
گفته میشود درهمکردن چای خارجی با چای داخلی، از تصمیماتی است که بدون کارشناسی و بیتوجه به پیشینهِ شکستخورده این گونه طرحها صورت میگیرد.
چندی پیش، خبری رسید مبنی بر اختلاط چای خارجی با چای ایرانی که ظاهرا با هدف حمایت از تولید داخلی صورت میگیرد؛ که کارشناسان برایش پیامدهای خوشایندی نمیبینند و آن را مقابله با خواست مصرفکننده، خدمت به واردات چای قاچاق و رواج آن و محروم ساختن دولت از حقوق قانونی گمرکی میدانند.
نابودی اشتغال مولد در صنعت چای و به تعطیلیکشاندن بنگاههای داخلی بستهبندی چای نیز از دیگر پیامدهای ناگوار طرح اختلاط چای خارجی با چای ایرانی است.
نویسنده: علی درویشی
گیلان نیوز
مطالب مشابه :
جزئیات "استخدام" در سازمان بیمه سلامت
گودرز نیوز بادرود - جزئیات "استخدام" در سازمان بیمه سلامت - از هردری سخنی-اولین وبلاگ مستقل
صنعت چای داخلی؛ پایداری در برابر واردات
در 1337، سازمان چای کشور از سوی وزارت دارایی تشکیل شد تا همزمان با کنترل استخدام شرکتهای
چای سیاه سفید بخت میشود
شرق گیلان - چای سیاه سفید بخت میشود - خبری - تحلیلی - شرق گیلان
استخدام ناظرین بخش کشاورزی
به گزارش خبرنگار مهر، قانون اصلاح قانون استخدام ناظرین کشاورزی پس از فراز و سازمان چای:
استخدام در شرکت صنایع غذایی نادری
سطلسر" لاهيجان " - استخدام در شرکت صنایع غذایی نادری - سطلسر در 6 کيلومتری شهر لاهيجان واقع
برچسب :
استخدام سازمان چای