گرگ سفید ,پوست گرگ ,دندان گرگ ,گرگ مکزیکی ,گله گوسفندان ,جلگه ,گرگ ,گرگ مزرعه
شکارگران خاکستری
ترس و تنفر ؛ حس مشترکی که از گرگها در بیشتر فرهنگها وجود دارد . در اوستا برای موقعیت های دشوار از مثل « گله گرگ زده » استفاده می شود . در متون پهلوی هم « گرگ » آفریده اهریمن است و در بسیاری از روستاها و قبایل سراسر جهان شکار گرگ و آوردن سر آن نشان قدرت و شجاعت بوده و هست ؛ رسمی که در ایران آن را « کله گرگی » می نامند . در متون داستانی قدیمی روسیه و هند و آمریکا هم می توان این موضوع را دید ؛ انسان های گرگ نمایی که روح شیطان در آنها دمیده شده و شبها انسانهای بی دفاع را شکار می کنند . از داستانها و باورهای ملل دیگر گرفته تا همین داستان « شنگول و منگول » خودمان ، همه نشان از ذهنیت حیله گری و بدذاتی گرگ دارد . فارغ از اینکه « نیش عقرب نه از ره کین است ، اقتضای طبیعتش این است » .
آنها که حرفه ای ترند ، مثل کارشناسان حیات وحش یا محلی ها ، حضور گرگها را از روی جای پایشان هم می شناسند . دستهای پنج انگشتی و پاهای چهار انگشتی ، نشانه خوبی روی خاک نرم یا برف می گذارد .
گرگهای خاکستری ایرانی با نام علمی Canis Lupus Pallipes پنجه رو هستند و ناخن های بلند ، کلفت و جمع نشدنی شان می تواند بلای جان خیلی از سم داران باشند . گرگهای ایران با قامت 66 تا 81 سانتیمتر و طول بدن 120 تا 160 سانتیمتر ( از نوک بینی تا قاعده دم ) کمی از خویشاوندان اروپایی و آمریکایی شان کوچکترند و وزنشان به حدود 60 کیلوگرم می رسد . اما مثل آنها عمری طولانی دارند و بدنشان از موهای زبر و خشنی به نام موهای محافظ پوشیده شده . غیر از گونه خاصی از گرگها که یکپارچه سفیدند ، بقیه معمولا موهایی به رنگ خاکستری ، قهوه ای ، سیاه یا ترکیبی از آنها دارند که نوع آخر معمولا نتیجه جفت گیری گرگ با سگ یا شغال است . توله ها هم که سیاه هستند ، هرچه بیشتر پا به سن می گذارند رنگشان بیشتر به خاکستری و نقره ای می کشد و اواخر عمر هم کهولت سن ، گرسنگی و ضعف ، موهایشان را سفید می کند . معدود گرگهای سیاهی هم که در ایران دیده شده اند ، حاصل جفت گیری گرگ و سگ در گذشته های دورند .
سری پهن ، گردن کلفت ، چشمان مورب و دم 40 تا 50 سانتیمتری که قدری افتاده و صاف است ؛ اینها بارزترین خصوصیات ظاهری گرگ است . کارآمدترین اسلحه گرگ ، همان پوزه بیضی شکلی است که به 42 دندان قوی ، با قدرت خرد کنندگی 175 کیلوگرم بر سانتیمترمربع مسلح شده است . داشتن ابزار شکاری اینچنین قوی ، زندگی در شرایط و زیستگاه های مختلف را برای گرگها ممکن ساخته است .
( شكارگر شبانه روز
گرگها برخلاف خيلي از گوشتخواران هم شب فعالند و هم روز فعال . آنها مي توانند مسافتهاي طولاني را در شبانه روز به دنبال آب ، غذا و پناهگاه بروند . بنابراين در مناطقي که طعمه هاي وحشي از بين رفته باشند ، دسته گرگها قادرند همراه گله هاي دامداران ، مسافت هاي طولاني را طی کرده و مرتبا بين قشلاق و ييلاق در حرکت باشند . عكس : دوربين تله اي ، پروژه يوزپلنگ آسيايي )
سازگار و درنده
کوهپایه ، کوه ، دشت یا جنگل ؛ فرقی نمی کند . همین که غذایی برای خوردن باشد ، سروکله گرگها هم پیدا می شود . البته بدیهی است طعمه بیشتر ، به معنای شکارچی بیشتر خواهد بود . برای همین هم روزگاری بیشترین پراکنش را در جهان داشتند . هرچند امروز به خاطر شکار و مرگ ومیر ، وسعت پراکندگی شان کمتر از یک سوم گذشته است . در قاره آسیا هم بیشتر کشورها ، از جمله بخش های وسیعی از ایران محل زندگی گرگهاست . تفاوت در خصوصیات ظاهری ، نتیجه ناگزیر این پراکنش وسیع است . طوریکه گرگهای مناطق استپ و گرم و خشک سبک ترند . گرگهای عربی و مناطق مرکزی ایران کم مو و لاغرترند و گرگهای شمال اروپا و آمریکا بزرگ جثه و قوی ترند . البته چون در ایران هنوز مطالعه دقیقی روی اندازه گرگها و وزنشان انجام نشده ، نمی توان ادعا کرد دقیقا در کدام مناطق جثه گرگها بزرگتر است . البته گزارشهایی مبنی بر بزرگ بودن جثه گرگهای استانهای غربی و آذربایجان وجود دارد که معتبر نیستند . به هر حال حضور انسان برای گرگها زیاد خوشایند نیست . در گذشته گرگها همواره دوری از انسان را ترجیح می دادند ، عادتی که این روزها به نظر می رسد دیگر از بین رفته است . حضور شکارچیان قدرتمند دیگر مثل پلنگ هم در دور شدن گرگها بی تاثیر نیست . هرچند اگر به صورت گروهی باشند ، حتی می توانند طعمه پلنگ را از دستش درآورند . این اتفاق سال گذشته در پارک ملی گلستان ، در استان گلستان ، بین یک پلنگ و پنج گرگ دیده شد .
« شَله گرگ ( گرگ شَل ) شبی هفت مرتع پا می زنه ( می پیماید ) ، چه برسه که سالم باشه » . خستگی ناپذیری و سماجت گرگ ، بی شک در رواج این ضرب المثل مازندرانی دخیل بوده . گرگها تا روزی 48 کیلومتر را هم به دنبال غذا می پیمایند . هرچند شکارهای ساده مثل دام های اهلی برایشان خوشایندتر است اما اگر لازم باشد ، با سرعت64 کیلومتر بر ساعت می توانند دوندگانی مثل آهو را هم شکار کنند . به هرحال باید 5/2کیلوگرم گوشت مورد نیازشان تامین شود تا دو ، سه روزی را بتوانند بدون غذا سر کنند . اگر این مدت طولانی شود و گرگ گرسنه بماند ، حتی تا ده کیلوگرم هم می تواند تغذیه کند . طعمه های بزرگ می توانند مقدار گوشت مورد نیاز گرگها را فراهم کنند ولی در عین حال شکار آنها سخت است و از هر ده بار تلاش ، تنها یکبار موفقیت آمیز است ؛ مثلا در پارک ملی توران در سمنان ، دو گرگ به یک دسته گورخر ایرانی حمله کرده بودند ولی پس از کمی کشمکش بدون موفقیت نظاره گر فرار گورها شده بودند . از این رو ، گرگها به خصوص در زمستان به صورت گروهی اقدام به شکار می کنند. آهو ، قوچ ، کل ، بز و انواع گوزن ها ، مطلوبترین غذاهای گرگ هستند . گرگها اصلا با گرسنگی میانه خوبی ندارند و در این شرایط ، از پستانداران کوچک ، پرندگان ، حشرات ، بی مهرگان ، زباله ها و لاشه حیوانات هم نمی گذرند . حتی مواردی از گیاهخواری آنها هم مشاهده شده . مثل هندوانه خواری در آذربایجان و قمیشلوی اصفهان و انگورخواری در لرستان . در پناهگاه حیات وحش میاندشت خراسان و پارک ملی کویر گرمسار گرگها ، شترهای تازه به دنیا آمده که معمولا با نام « هاشی » شناخته می شوند را شکار می کنند . در پارک ملی کلاه قاضی در اصفهان هم دیده شده که گرگها به سگهای ولگرد حمله کرده و یکی از آنها را شکار کردند .
هوا که سرد می شود ، غدد فوق کلیوی هم آدرنالین بیشتری ترشح می کنند . همین می شود دلیل تندخویی و درندگی بیشتر گرگها . برای همین هم گاهی که به یک گله حمله می کنند ، خیلی بیشتر از نیاز خوراکی شان ، از آنها می کُشند یا جراحت های شدیدی وارد می کنند . بهار اما اوج شکارگری گرگ هاست ؛ فصلی که توله ها به دنیا آمده اند و بیش از هر وقت دیگری به غذا نیاز دارند . زندگی گرگها سرشار از نکات ظریف و جالب است . یکی از شگفتی های زندگی آنها ، تعاملات اجتماعی و زندگی گروهی پیشرفته ، پیچیده و کاملا قانون مندشان است .
( گله هاي كوچك ايراني
گرگ موجودي اجتماعي است و معمولا در قالب گله زندگي مي کند ؛ در گله هايي بين 2تا 25 گرگ . در ايران البته اندازه گله ها از 4 گرگ به ندرت بالاتر مي رود كه احتمالا یکی از دلايل آن ، کوچک بودن جثه طعمه گرگها در ايران است . چرا که هرچه اندازه طعمه گرگها بيشتر و جثه شان بزرگتر باشد . تعداد افرادي که در یک گله زندگي مي کنند هم بيشتر مي شود . عكس : دوربين تله اي ، پروژه يوزپلنگ آسيايي )
تحت فرمان رئیس
حرف اول و آخر را « آلفا » می زند . همان گرگی که رفتار دیگر افراد گروه را کنترل و هدایت می کند و آنها را به صورت ستونی به دنبال خود حرکت می دهد . گروهی با 2تا 25 و معمولا 7 عضو . آلفا با دم نیمه افراشته اش ، برای هم گروهی ها به خوبی قابل تشخیص است . همواره این رهبر گروه یا همان گرگ آلفاست که سمت و سوی مهاجرت ، وقت استراحت یا ادامه مهاجرت ، زمان و فرمان حمله ، جلوگیری از ایجاد درگیری در گله و ... را مشخص می کند . هرچه فراوانی و جثه طعمه ها بزرگتر باشد ، گروه ها هم شلوغ تر می شوند . در ایران این گروه ها معمولا چهار قلاده ای هستند . گرگ آلفا ، بسیار مقتدر است و اعضای گروه برای او احترام زیادی قادرند . گرفتن پوزه دیگر اعضا در دهان خود ، یکی از کارهایی است که آلفا برای نشان دادن اقتدارش انجام می دهد . دیگر اعضای گروه هم با قرار دادن دهان خود در برابر سر او و لیس زدن پوزه اش ، تبعیت خود را اعلام می کنند . اعضای گله نباید فراموش کنند که آلفا همه کاره شان است . برای همین گاهی آلفا تکه استخوانی که غذایی روی آن باقی نمانده را میان دیگر اعضای گروه پرت می کند تا وابستگی شان به تهیه غذا توسط خود را یادآوری کند .
کار دیگر رهبر گروه ، تعیین قلمرو است ؛ قلمرویی با اندازه های مختلف که به طور متوسط از 75 تا 2500 کیلومتر مربع است که البته در ایران هنوز مطالعه دقیقی روی اندازه قلمرو گرگها صورت نگرفته . آلفا این قلمرو را با ادرار یا برهم زدن خاک مشخص می کند و اصلا سر این موضوع شوخی ندارد . هرچند کم اتفاق می افتد که گرگی حریم دیگری را نقض کند اما در همان موارد معدود هم درگیری ها آنقدر خشن است که معمولا تا یکی کشته نشود ، دستبردار نیستند . جالب اینجاست که وجود انسان روی تعیین جنسیت اعضای گروه تاثیر می گذارد . جایی که انسانها خطر اصلی گرگها هستند ، معمولا ماده های گروه ، اکثریت اند تا شانس زادآوری بیشتر باشد . از طرفی مطالعات نشان داده که هرجا دخالت های انسان کمتر است ، الگوی رفتارهای اجتماعی و زندگی گرگها هم منظم تر و قابل پیش بینی تر است . ولی اگر طعمه ها و زیستگاه های گرگ از سوی انسان دستکاری شود ، آن وقت است که الگوی فعالیت گرگها هم تغییر می کند . به عنوان مثال محققان آلاسکایی اعلام کردند که ساعات فعالیت گرگها در آلاسکا دارای الگوی منظم است . آنها در روز از ساعات هفت صبح تا چهار بعدازظهر و شب هنگام از ساعت 22 تا شش صبح قلمروگردی می کنند و به دنبال شکار یا سفر هستند . آلاسکا در قاره آمریکا ، از معدود مناطقی است که فعالیت انسانی در آن بسیار کم است . برای همین هم پا به سن گذاشته ها و ضعیف ترهای گروه گرگها هم که قادر به تشکیل گروه مجزا و رهبری نیستند ، بیکار نمی نشینند و با هم گروه تشکیل می دهند ؛ گروهی که البته به خاطر نداشتن رهبری قوی ، از نظر ارتباطات درون گروهی هر سال ضعیف تر می شوند.
زوزه ابزار دیگر ارتباط های درون گروهی است . گرگها برای برقراری ارتباط با هم در درون گله و حتی ارتباط با گله های دیگر زوزه می کشند ؛ صدایی که می تواند معانی زیادی داشته باشد . مثل قویتر کردن پیوندهای اجتماعی ، اعلام کردن شروع و خاتمه حمله ، اخطار دادن ، جمع کردن افراد گله و هشدار دادن به دیگر گرگها برای اجتناب از قلمروهایشان . صدای زوزه گرگها را بیشتر هنگام طلوع و غروب آفتاب ، به خصوص در فصول سرد سال می توان شنید. مطالعات نشان داده که گرگها قادرند صدای زوزه یکدیگر را از فاصله 5 تا 16 کیلومتری بشنوند . به نظر می رسد بین رفتار گرگها نظم و قانون بسیار پیشرفته ای است که در ارتباط های درون گروهی و هنگام شکار ، حسابی به کارشان می آید.
( آلفاي همه كاره
گرگها با استفاده از حركات دست و صورت با همديگر صحبت مي كنند . موقعيت هاي مختلف سر ، گوشها ، دم و لب ها معاني مختلفي از طرف گرگ آلفا كه رهبر گروه است براي سايرين دارد . براي گروه گرگها اولين و آخرين حرف از آن آلفاست . عكس : علي مهاجران )
همه چیز روی برنامه
فرصت طلبی و موقعیت شناسی . این دو صفت را هم باید به ویژگی های گرگ افزود. شکارهای آنها کاملا حساب شده و استراتژیک است . آنها پیش از هر حمله ابتدا نقطه ضعف طعمه شان را می شناسند ، بعد حمله را شروع می کنند تا با صرف کمترین انرژی و زمان ، آن را به دست آورند ؛ مثلا معمولا وقتی می خواهند به یک گله حمله کرده و یکی را انتخاب کنند ، سراغ طعمه های پیر ، ضعیف یا بی تجربه تر می روند . حواس گرگها هنگام شکار کاملا جمع است . همه چیز باید حساب شده باشد . این یکی از زیباترین شگفتی های حیات وحش است . آنها هنگام حمله در یک خط و در فواصل معین می ایستند و سپس یکی از آنها به طرف طعمه رفته و مسیر حرکت طعمه ها را به سمتی که گرگها ایستاده اند برمی گرداند . گرگها به نوبت طعمه را تعقیب کرده تا آخرین گرگ که تازه نفس است ، طعمه را که خسته شده شکار می کند . در پناهگاه حیات وحش شیراحمد در سبزوار ، همین استراتژی به خوبی دیده شد . دو گرگ در ابتدا خود را به دسته ای از آهوان در حال چرا نشان دادند تا آنها را به سمت شش گرگ دیگری که در فواصل مختلف کمین کرده بودند برانند و صبحانه ای لذیذ برای خود دست و پا کنند . گرگها در ایران و در مناطق گرمسیری هم نقشه های خاص خود را دارند . به این ترتیب که در ماههای گرم سال که جانوران نیاز آبی بالایی دارند ، کنار آبشخورها کمین می کنند و طعمه که برای نوشیدن آب بیاید ، حمله می کنند . این روشی است که به دفعات در منطقه حفاظت شده بیجار در کردستان دیده شده . جالب است که در خود حمله هم فوت و فن هایی نهفته است . اگر طعمه بزرگ جثه باشد ، ران طعمه هدف اول حمله است . اما در حیوانات کوچکتر به سر ، شانه ها و پهلوها حمله می کنند . محیط بانان پارک ملی سالوک در نزدیکی اسفراین فیلمی از شکار گرگها گرفته اند که نشان می دهد پس از تعقیب یک آهوی نر ، گرگ در حالی که آهو در هوا جست می زند ، او را از زیر ران گرفته و از پا درمی آورد . برای گرگها طعمه که از پا درآمد ، وقت شروع ضیافت است . ابتدا قلب ، شش ، کبد ، کلیه ، روده ها و طحال و بعد هم خوردن ماهیچه های ران . استخوانهای بزرگ ( دنده ها و استخوان های ران ) و تکه های پوست را هم باقی می گذارند تا چیزی گیر مرده خوارها بیاید . در زمان بارش برف ، استراتژی شکار طور دیگری است . آهو و قوچ و میش که سُم هایشان در برف فرو می رود و توانایی جست و خیز و فرار را از دست می دهند ، بهترین گزینه های شکارند ؛ چرا که اتفاقا گرگها در برف خوب مانور می دهند و با استفاده از روش محاصره و گیرانداختن حیوانات در برف ، بزمی برپا می کنند و سرمای زمستان را هم پشت سر می گذارند . بهار که می شود و بره ها تازه به دنیا می آیند ، شکار ایده آل همان بره ها خواهند بود . تابستانها تلاش گرگها بیشتر در اطراف آبشخورهاست . در پاییز به دنبال قوچ های سنگین و مست که به پایین دستها آمده اند ، هستند و در زمان بارش برف ، آهوان به دلیل فرو رفتن سُم های باریکشان در برف بیش از هر زمان دیگری در برابر گرگها آسیب پذیر می شوند.
در منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان ، گرگها در سه ماهه بهار به خاطر تامین شیر توله هایشان بیشتر دیده می شوند . در تابستان اما ناچارند که بخش عمده ای از فعالیتهای روزانه شان را به ساعات اواخر بعدازظهر تا اوایل صبح که دمای هوا پایین تر است تغییر دهند تا گرمای طاقت فرسا آزارشان ندهد . اوج فعالیت سُم داران وحشی هم اوایل صبح و اواخر بعدازظهر است و این شانس شکار را برای گرگ افزایش می دهد . پاییز الگوی فعالیت گرگها ثابت است . با بیشتر شدن سرمای هوا ، تعداد دفعات مشاهده گرگها و تعداد اعضای گله ها هم بیشتر می شود تا احتمال موفقیت در شکارشان بیشتر شود . گرگها برای هر فصل و موقعیتی ، برنامه ای حساب شده دارند ؛ به خصوص برای بهار که باید شکم چند توله گرسنه را هم سیر کنند چرا که چند ماه قبل از آمدن بهار ، یعنی در زمستان ، نر آلفا و ماده آلفا جفت گیری کرده اند .
( گرگها در خطر !
شجاعت گرگها موجب شده كه انسان ها از آنها خوششان نيايد و به روش هاي مختلف آنها را از بين ببرند . در ايران گرگها را با تعقيب به وسيله وسايل نقليه موتوري و شكار ، تله گذاري و استفاده از طعمه مسموم از بين مي برند . به همين علت است كه جمعيت گرگها بسيار كاهش يافته است . عكس : احمد براتي )
روزهای شلوغی
به دنیا آمدن 2 تا 10 توله در یک زمان ، یعنی چند برابر شدن نیاز غذایی خانواده . برای همین گرگها حتی توله هایشان که معمولا تعدادشان پنج تا است را در بهار و کمی پیش از به دنیا آمدن بره سُم داران به دنیا می آورند . یعنی وقتی شکارهای ساده فراوانند . معمولا وقتی مقدار طعمه زیاد باشد ، نر آلفا با ماده های دیگر گروه هم جفت گیری می کند و حالا بعد از 9 هفته بارداری ، توله های سیاه و نابینا که همگی در یک پرده قهوه ای رنگ ( پرده جفت ) قرار دارند در سوراخی مثل غار یا تنه درخت های بزرگ به دنیا آمده اند . اولین کاری که گرگ مادر پس از تولد انجام می دهد خوردن این پرده است . چون از چند روز قبل فعالیت خود را به حداقل رسانده و برای همین سخت به غذا نیاز دارد . 14 روز طول می کشد که چشم توله ها به دنیا باز شود . همزمان با تولد آنها ، رهبر گله ، اقدام به توسعه قلمرو کرده تا نیازهای غذایی شان بهتر تامین شود . در پارک ملی کلاه قاضی در استان اصفهان دوربین های تله ای موفق به گرفتن عکسی از یک گرگ ماده با پستان های فعال و شیرده شده اند که نشان از شیردهی آن گرگ در فروردین ماه تا اردیبهشت ماه دارد .
خانواده دوستی هم صفت دیگر گرگهاست . گرگ نر و ماده از معدود پستاندارانی هستند که تا آخر عمر با هم زندگی می کنند و با دقت و وسواس خاصی از توله های خود مراقبت می کنند . برای همه توله ها شانس زندگی ندارند و تعداد توله هایی که به سن بلوغ می رسند شاید 3-2 توله باشد و بقیه به دلایل مختلف در همان شش ماه اول جان خود را از دست می دهند . محل لانه و زایمان هم مهم است. گرگها معمولا لانه خود را در مناطقی که دارای درختان و یا پوشش گیاهی بیشتری محل پنهان شدن و همچنین نزدیک به منابع آب انتخاب می کنند . ولی متأسفانه در بسیاری از مناطق ایران بعضی ها لانه گرگها را پیدا کرده و جلوی آن را مسدود می کنند . در مناطقی از استان همدان دیده شده که توله گرگ را از لانه ها خارج کرده یا در همان لانه آنها را از بین می برند . در نطنز ، فردی توله گرگ را با طناب جلوی لانه اش آویزان کرد . بعدها آثاری از خراش روی سنگها و زیر پای توله مرده پیدا شد که خبر از تلاشی نافرجام میداد ؛ گرگ مادر تمام قوای خود را برای پریدن و نجات دادن توله انجام داده بود ، هرچند که موفقیتی به دست نیاورده بود.
در زمانی که توله ها در لانه هستند ، گرگ نر معمولا غذا می آورد و ماده لانه و توله ها را تیمار می کند . این برنامه خانواده گرگ آلفا تا وقتی است که توله ها بتوانند شکار کنند . توله ها در 22 تا 46 ماهگی و حتی گاهی 10 ماهگی به بلوغ می رسند . بچه ها پس از سه ماه از لانه خارج شده و همراه گله هستند و در 1 تا 2 سالگی خانواده را ترک می کنند . جنگ بر سر قدرت از همان روزهای اول شروع می شود . توله ها از 30 روزگی ، با هم مبارزه ای جدی را که به صورت جنگ ـ بازی است ، شروع می کنند .
( سياه كمياب
ديدن اين گرگ سياه از آن اتفاقات نادر در طبيعت ايران است . گرگ هايي كه گفته مي شود حاصل جفت گيري گرگ و سگ در گذشته هاي دور هستند . گاهي تنوع رنگ در گرگها ناشي از جفت گيري با حيوانات ديگر از جمله سگ و شغال است . ولي معمولا آنها را به رنگ خاکستري متمايل به سياه مي توان ديد . عكس : دوربين تله اي انجمن يوزپلنگ ايراني )
متاسفانه از وضعیت کنونی گرگها در کشورمان اطلاعات و آمار چندان دقیقی در دسترس نیست . اما آنچه مسلم است عواملی مانند کم شدن طعمه ، تله گذاری ، شکار ، استفاده از طعمه های مسموم و تصادف با خودروها در جاده ها باعث کاهش شدید جمعیت گرگها در ایران شده . به نظر می رسد که گرگهای ایرانی احتیاج به مطالعه و تحقیق روی جمعیت هایشان در نقاط مختلف ایران دارند تا علاوه بر کاهش حملات به دامهای اهلی و وارد آوردن خسارتهای سنگین به روستاییان و دامداران ، نسل گرگ ایرانی هم نجات پیدا کند .
شماره 18 ماهنامه سرزمین من ؛ فاطمه حسینی زوارئی
+ نوشته شده در ساعت توسط دستان علویمطالب مشابه :
آشنایی با جنگ افزارهای بیولوژیک
آشنایی با جنگ بر گرگ،توتم گرگ،پرورش کودک با شیر گرگ کفتار خالدار،کفتار قهوه
تفاوت واقع بینی و واقع گرایی (Realism)
همان گونه که راه ارتباط با گرگ و کفتار این است که = سه جنگ استراتژیک شیاطین با خدا
شنفری ، شاعر تصویر گر وصبور صعالیک
از اینجاست که شیوه ی زندگی گرگ و کفتار و جنگ شنفری که با کفتار ) و . ـ را با
آيا رزمندگان دوران دفاع مقدس جز ايثارگران محسوب مي شوند يا خير
با سلام خدمت شما چرا رزمندگاني كه در جنگ تحميلي حضور داشته و با جان حمله گرگ
گرگ سفید ,پوست گرگ ,دندان گرگ ,گرگ مکزیکی ,گله گوسفندان ,جلگه ,گرگ ,گرگ مزرعه
در نطنز ، فردی توله گرگ را با طناب جلوی جنگ بر سر قدرت از کفتار خالدار،کفتار
سروان اس اس، مایکل ویتمن، سرشناس ترین و موفقترین فرمانده تانک در جنگ جهانی دوم
جنگ افزار همزمان با دریافت این مدال متعاقب آن روز 24 دسامبر و در لانه گرگ ، قرار گاه
اندر حکایت این قداره و شمشیر
روزگاری شیرمرد ایرانی با این که دستش قطع بود و عذرش برای جنگ کفتار صفتانی گرگ صفتان را
برچسب :
جنگ گرگ با کفتار