نامه ها

نامه ها
مترجم: محمد باقر اسدی

مردی همسر و سه فرزندش را ترک گفته و در پی روزی خود و خانواده اش، راهی سرزمینی دور شد...
فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و دوری او برایشان بسیار دشوار بود...
مدتی بعد، پدر نامه ای به همسر و فرزندانش فرستاد. نامه که به خانه رسید، بچه ها یکی یکی آنرا در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیز ترین کسمان است. سپس بدون اینکه پاکت را باز کنند و نامه را بخوانند، آنرا در کیسه مخملی زیبایی قرار دادند.هر چند وقت یکبار هم نامه را ازکیسه درآورده و به آن چشم می دوختند. سپس غبار نشسته بر رویش را پاک کرده و آنرا دوباره در کیسه می گذاشتند.
نامه های دوم و سوم و... پدرشان هم رسید ولی بچه ها همین کار را با آن نامه ها هم تکرار کردند.
سالها گذشت...پدر برای دیدن همسر و فرزندانش به خانه برگشت ولی به جز یکی از پسرانش کسی را در خانه نیافت.
از او پرسید: مادرت کجاست؟پسر: مدتی پس از رفتنت سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم حالش وخیم تر شد و مرد.پدر: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی گذاشته بودم!!پسر: نه... نامه را باز نکردیم.
پدر: برادرت کجاست؟ پسر: بعد از فوت مادر کسی نبود که زیر پر و بالش را بگیرد و نصیحتش کند.او هم قاطی دوستان ناباب و گمراهی شده و روز و شب را با آنان می گذراند...پدر: مگر نامه دومم که در آن از او خواستم پیش من بیاید و با دوستان ناباب نگردد را نخواندید؟!
پسر: نه...
پدر: لا اله الا الله ...! خواهرت کجاست؟
پسر: باهمان پسری که از مدتها خواستگارش بود ازدواج کرد.الان هم اصلا احساس خوشبختی نمی کند و زندگی سختی دارد.پدر با عصبانیت تمام گفت: یعنی او هم نامه من را نخواند؟! من که در نامه هایم نوشته بودم این پسر آدم آبرو دار و خوشنامی نیست و من با ازدواج او با دخترم مخالفم!
پسر: نه... نامه ها را بوسیده و در یک قوطی مخملی، تمیز و مرتب نگهداری کرده ایم... اما تاحالا هیچ کدام را نخوانده ایم.
***
به حال این خانواده فکر کردم و اینکه چگونه از هم پاشید و خوشبختیش را از دست داد، آنهم فقط به خاطر اینکه بچه ها نامه های پدرشان را نخواندند و به بوسیدن و تقدیسش اکتفا کرده و به آنچه پدرشان درآن نوشته عمل نکردند.سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت.وای بر من...رفتار من با نامه های خدا دقیقا مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!من هم قرآن را در جعبه قشنگی قرار داده و در گوشه ای رها کرده ام...در حالیکه خداوند آنرا برای راهنمایی و هدایت من فرستاده است. إن هذا القرآن یهدي للتي هي أقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات أن لهم أجرا كبيرا(به راستي كه اين قرآن به درست ترين راه هدايت مي كند و به مومنانی که کردار نیکی دارند مژده پاداشی بزرگ میدهد.) در آن لحظه از خدایم طلب بخشش و عفو کردم و قرآن را به دست گرفته و تصمیم گرفتم که دیگر از او جدا نشوم.


مطالب مشابه :


کاردستی باشکلهای هندسی

هندسی برای بچه ها ها برای درست کردن آمده ببرید و برای گذاشتن در پاکت




کاردستی آموزشی و زیبای شکل های هندسی برای کارت تبریک

تر مفاهیم هندسی برای بچه ها ها برای درست کردن کارت قیچی ، چسب ، پاکت نامه.




اموزش ساختن پاکت نامه ی بامزه (کاردستی)

طریقه ی درست کردن یک پاکت نامه ی برای درست کردن گوش ها: اموزش ساختن پاکت




روش درست کردن کاردستی خانه با پاکت شیر

روش درست کردن کاردستی خانه با پاکت هیچ محدودیتی در طراحی و اجرای آن برای خود قائل




کاردستی آموزشی و زیبای شکل های هندسی برای کارت تبریک

تر مفاهیم هندسی برای بچه ها ها برای درست کردن کارت قیچی ، چسب ، پاکت نامه.




چند نمونه پاکت

چند روز پیش طرز درست کردن پاکت رو یاد دادم الان چند نمونه کاردستی برای بچه ها; لغت نامه




آموزش جمله نویسی

جز اینکه بچه ها یه پاکت نامه درست کدوم برای خودش یه پاکت نامه درست




نامه ها

برایتان در پاکت نامه پول خاطر اینکه بچه ها نامه های پدرشان به درست ترين راه




کاردستی

عمیق تر مفاهیم هندسی برای بچه ها ها برای درست کردن قیچی ، چسب ، پاکت نامه.




داستان زیبای نامه ها

می بوسد الظرف: پاکت نامه اینکه بچه ها نامه های به درست ترین راه




برچسب :