درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره
درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره
هزاره، در سدههای اخیر به عنوان نام قومیِ کتلهی بزرگی در افغانستان طرح شده است. برخی تنها با تمرکز بر روی همین واژه میخواهند هویت این جماعت بزرگ انسانی را تفسیر کنند که رویکرد فروکاسته و انحرافی است. تمرکز بر روی نام به تنهایی نمیتواند هویت و تاریخ یک قوم را نشان دهد، چنان که واژه افغان، تاجیک و… نمیتواند آیینه هویت قومی آنان باشد.
درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره
هزاره، در سدههای اخیر به عنوان نام قومیِ کتلهی بزرگی در افغانستان طرح شده است. برخی تنها با تمرکز بر روی همین واژه میخواهند هویت این جماعت بزرگ انسانی را تفسیر کنند که رویکرد فروکاسته و انحرافی است. تمرکز بر روی نام به تنهایی نمیتواند هویت و تاریخ یک قوم را نشان دهد، چنان که واژه افغان، تاجیک و… نمیتواند آیینه هویت قومی آنان باشد.
واژه هزاره، در سدههای اخیر عنوان قومی یافته است. در گذشته قومی که امروزه به نام نوشتاری «هزاره» معروف شده، به نامهای غوری، غرجستانی، سیستانی، زابلی، بامی و… یاد میشده است. در هزارهپژوهی مهم خود این مردم است که مغول واقع شده است. به جای بررسی مولفههای هویتبخش زندهی آنان، به آدرسهای غلطی فرستاده شده است.
هزاره و آزره، گونه نوشتاری و گفتاری است، که فکر میکنم، همان گونه چهره هزارهها باعث شد برخی مانند دکنی و اروپاییها هزارهها را ادامهی مغول بشمارند؛ تشابه آوایی واژه هزاره و آزره نیز چنین به وجود آورده است.
پیش از بررسی قدمت واژه، از نظر زبانی بحث شود که جریان این اشتباه کجاست؟ این مردم، عنوان قومی خود را «آزره» در لهجه غزنی و «اَزَره» در لهجهی دیزنگی تلفظ میکنند. آزره، ربطی به «هزار» ندارد. این مردم، عدد «هزار» را «اَزار» تلفظ میکنند.
هزار= ازار؛
هزاری= ازاری؛
هزاران= ازاران؛
مقایسه شود با جمع و مفرد واژه آزره؛
آزره= مفرد؛
آزرگو [هزارگان]: جمع؛
آزر، آزره:
آدر، آتر، آذر، آزر، آتش؛ دیگردیسی یک واژه است. آزره، یعنی منسوب به آتش، که حکم قبله را در دین پیشین این سرزمین یعنی دیانت زردشتی داشته. به احتمال زیاد اصل نام این قوم از دیانتشان سرچشمه گرفته و به دلیل شهره شدن به دیانت زردشتی، آزره گفته شدهاند. تشابه آوایی با هزاره، و در پی آن فرضهای مغولی تباری و… دسیههای تلخ باعث شده که این با هزاره ارتباط داده شود.
نامهای شخصیتهای سیاسی تاریخی نیز موید این نام است. حمزه آزرک شاری، منسوب به شارهای غرجستان، که 43 سال در برابر عباسیان جنگید و از لشکرش بیش از 40000 (چهل هزار) نفر در برابر عباسیان کشته شدند. آزرویه و… موید چنین نام و برداشتی است.
روایت هیوان تسنگ «هوساله» و کنت کورس یونانی «اوزاله» با این برداشت هماهنگ است.
نکته بسیار جالب اینکه:
در اوستا نیز ازره به عنوان پسوند مکانی آمده است؛ در زبان اوستایی، اصلا واژهی کامل «ازره» به معنای کشتزار آمده است: «ازره: کشتزار، چراگاه. شکارنده، کاوشگر: «اَزر ودَ ئیذی: به میدان یورش کرد» (1/2 وند 18 و 65)؛ (بهرامی، فرهنگ واژههای اوستایی).
هزاره:
این واژه، واژه نظامی نیست تا ترجمه مینگ مغولی پنداشته شود. مغولان قوم فاتح و مغروری بودند، که در کوهستان هزارهجات توقف نکردند، بلکه به سوی هرات، نیشابور، ری و در نهایت به تبریز و همدان و شیراز و کرمان متمرکز شدند.
هزاره، اگر درست باشد، منسوب به سرزمینی است که «هزار، هزار» نامیده شده است. پسوند و پیشوند هزار در نام سرزمین باستانی ما از بسامد فراوانی برخوردار است؛
هزارچشمه: رود هیرمند در اوستا و کتابهای تاریخی دوره اسلامی «هزار چشمه» یاد شده است؛
هزاراسپ: مناطق مختلفی هزاراسپ نامیده شده است. در برخی منابع غور هزاراسپ نامیده شده، در اسم یکی از مراکز قدیم باختر که موقعیت آن به مقام «شاهجوی» در هشت کیلومتری غرب بلخ پیدا شده کلمه اسپ، گنجانده شده چنانچه آنرا «زاریسپ» یا «زاریسپه» میگفتند که «هزار اسپ» معنا داشت.» (کهزاد، مدنیت اوستایی)
کلات هزاره: در زابل کنونی افغانستان، شهر فرود پسر سیاوش بوده که اکنون به نام جعلی یاد میشود،
باغ صد هزاره: یکی از مناطقی است که نام هزاره را با خود دارد،
هزاردستان: «سرزمینی کوهستانی در افغانستان میان وادی هلمند و هرات، و امروز آن را «هزارداستان» نامند. (اعلام المنجد). ناحیتی است در مشرق غرجستان و جنوب مروالرود و شمال غزنه.» (دهخدا، لغتنامه دهخدا، زیر واژه غور)
مقام و محل هزاره: غبار، از وجود نامهایی با پسوند هزاره سخن میگوید و سندی وجود ندارد که حضور لشکر منسوب شود: «از قبیل مقام هزاره بر سرک مابین کابل و کرم نزدیک شترگردن و محل هزاره بر لب سرکی که جانب نهر سند میرود در نزدیکی شهر اتک.» (غبار، جغرافیای تاریخی افغانستان)
نام قومیِ هزارهها، چه هزاره باشد یا آزره، تنها از راه نام، نمیشود تاریخ، فرهنگ و تبار آنان را شناخت. اگر نام قومی، هزاره باشد، نام سرزمین است که به باشندگان آن سرایت کرده است. این نام، یاد آور نامهای هویت آفرین هزارچشمه، هزار اسپ و… است. اگر آزره باشد منسوب به دیانت پیشین نیاکانشان است که هویت دینی اجدادشان محفوظ مانده است؛ تاکید میکنم به هیچ وجه، هزاره نام لشکری و ترجمهی واژه مینگ مغولی نیست. معقول نیست که یک مجموعهی کلانِ فاتحِ مغرور، اجازه دهند اصطلاحات لشکریشان به زبان دیگر باشد. به ویژه اینکه بسیاری از اصطلاحات لشکری امروز زبان پارسی، مغولی است، مانند قشون، یورش، قراول، قنداق، قمچی، شلاق، یرقه (یلغار)، نوکر، چکمه، تسمه، قلدر، و… (بهار، سبک شناسی، 1337، ج1: 280).
نویسندگان پارسی زبان که تاریخ مغول را نوشتهاند، با زیرکی واژهی هزاره را به کار بردهاند که هزارهی اوغانی، جرمانی، کرمانی و… آمده است. باید توجه داشت که این کار نویسندگان است. بر فرض آنکه هزارهها مغولتبار یا ترک- مغولتبار باشند، عنصر قومیِ مغول دخالت قوی خواهد داشت، باید مجموعهی فاتح، در گفتار قومی خود واژه مینگ را به عنوان نشانهی پیروزی و افتخار لشکری نام قومی خود برمیگزیدند.
برای تفصیل بیشتر به درّ اوستایی در صدف لهجهی هزارگی، صص 31- 43، از نگارنده نگاه کنید. در این کتاب، دیدگاه نوی در هویت هزاره مطرح شده که مبتنی بر متون کهن و بومی است.
این نوشته من در سایت فدراسیون هزارههای استرالیا نیز منتشر شده است:
مطالب مشابه :
تاریخ، فرهنگ و تمدن هزاره ها
کویته - پاکستان - تاریخ، فرهنگ و تمدن هزاره ها - نخست، تاريخ سرزمين خودت را بدان، سپس تاريخ
مجموعه فرهنگ های لغت چند زبانه به فارسی
کاتب هزاره این مجموعه فرهنگ های لغت توسط جناب آقای رضا کارگر تهیه شده است و به طور
فرهنگ لغات خوراسگاني
موسسه هزاره - فرهنگ لغات خوراسگاني - مُهرسازي و دفتر فني - موسسه برچسبها: فرهنگ لغت,
لغت نامه، دانشنامه، فرهنگ، ....
آدرس های اینترنتی - لغت نامه، دانشنامه، فرهنگ، . - آدرس های اینترنتی
پژوهشی پیرامون هویت هزاره ها
پژوهشی پیرامون هویت هزاره و فرهنگ ملی اقوام كلمه هزاره، لغت “هزاله” را آورده
علی محمد حق شناس، زبانشناس و سرپرست فرهنگ هزاره، درگذشت
آموزش زبان انگلیسی - علی محمد حق شناس، زبانشناس و سرپرست فرهنگ هزاره، درگذشت یادگیری لغت
درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره
new society جامعه نَو - درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره - ویب نوشت های شوکت علی محمدی شاری
برچسب :
فرهنگ لغت هزاره