«قهوه تلخ» مبتذل نيست +گفتگو » تكه كلام‌هايمان، مال خودمان است!

icat.png

 

«قهوه تلخ» مبتذل نيست   روایت نویسنده قهوه تلخ از کارهای ضعیف رضویان وشفیعی جم /درزمینه شوخی سیاسی فقط ده نمکی اجازه دارد
نويسنده مجموعه هاي تلويزيوني «پاورچين» و «قهوه تلخ» گفت: بازيگران حوزه طنز كه به كارگرداني فيلم هاي طنز روي آوردند، موفق نبودند، چراكه نگارش فيلمنامه چنين آثاري را آسان فرض مي كنند.
خشايار الوند در گفت وگو با ايرنا، افزود: اين روزها بسياري از كارگردانان فيلم هاي طنز، خود فيلمنامه فيلم هايشان را مي نويسند و كمتر كسي به نگارش دقيق فيلمنامه توجه دارد. در نگارش فيلمنامه هاي سينمايي حتي نظر تهيه كنندگان نيز تاثيرگذار است و بازيگران، محور فيلم هاي سينمايي طنز هستند. اين نويسنده آثار تلويزيوني و سينمايي طنز گفت: در سال هاي اخير بسياري به سمت نگارش فيلمنامه آثار طنز روي آوردند و موفق نبودند. متاسفانه بسياري از كارگردانان، بازيگران و حتي تهيه كنندگان ما تصور مي كردند نوشتن فيلمنامه طنز كار آساني است از اين رو قدم در اين عرصه گذاشتند اما موفق نبودند.
الوند توضيح داد: فيلمسازاني همچون حسن فتحي كه پيش از اين كار جدي كرده بودند در ساخت سريال هاي طنزي همچون اشك ها و لبخندها موفق نبودند. حتي بسياري از بازيگران عرصه طنز همچون جواد رضويان و رضا شفيعي جم در كارگرداني و نويسندگي فيلم هاي طنز ناموفق بودند. الوند گفت: عده اي تصور مي كردند ما در خلق طنزهايي همچون پاورچين در سر صحنه دور هم جمع مي شويم و بدون فكر خاصي چند شوخي را طراحي كرده و كار را تصويربرداري مي كنيم، در حالي كه آثار موفق طنز تلويزيوني همچون پاورچين حاصل فيلمنامه دقيق چنين آثاري بود.
وي يادآورشد: ما در خلق آثار بلند تلويزيوني و سينمايي با قرار دادن يك بازيگر پيرمرد و يك پيرزن و استفاده از الفاظ پيش پا افتاده به زبان انگليسي در ديالوگ هاي آنان سعي مي كنيم، فيلم طنز بسازيم. در حالي كه از اصل غافل شديم كه يك فيلم سينمايي طنز را بايد فيلمنامه نويسان حرفه اي بنويسند و در تك تك شوخي هاي يك فيلم انديشه اي نهفته باشد.
الوند گفت: در كشور ما نمي توان از شوخي هاي خاصي استفاده كرد و حتي در عرصه شوخي هاي سياسي هم تنها افراد خاصي همچون مسعود ده نمكي با ساخت «اخراجي ها» مي توانند وارد اين عرصه شوند.
الوند در ادامه درباره مجموعه طنز ‌قهوه تلخ‌ گفت: ادعا مي كنم اين مجموعه مبتذل نيست و براي خلق لحظات طنز هرچيزي را دستمايه قرار نداده است. افرادي كه در قهوه تلخ مي بينيم، شخصيت نيستند و شايد تنها كسي كه در اين سريال شخصيت پردازي شده ‌سيامك انصاري‌ است. بقيه افرادي كه در اين مجموعه مي بينيم بيشتر به تيپ نزديك هستند و تلاش ما بر اين بوده تا اين تيپ سازي ها به هيچ يك از شخصيت هاي طنز تلويزيوني نزديك نباشد. او تاكيد كرد: از شوخي هاي تكراري در اين مجموعه پرهيز كرديم تا اين مجموعه طنز براي مخاطبان تازگي داشته باشد.

 تكه كلام‌هايمان، مال خودمان است!

 

قهوه‌تلخ عليرغم حضور در شبكه ويديويي با استقبال بسيار گسترده‌اي روبه‌رو شد، به نحوي كه برخي‌ها معتقدند، «اگر اين مجموعه از تلويزيون پخش مي‌شد تا اين حد مورد استقبال واقع نمي‌شد.» چينش درست كاراكتر‌ها و خلق شخصيت‌هاي فانتزي از سوي برخي كاراكتر‌ها باعث شد اين مجموعه حسابي جا بيفتد. عارف لرستاني در نقش بلدالملك و جواد عزتي در نقش بابا‌ اتي از جمله محبوب‌ترين شخصيت‌هاي اين مجموعه هستند. پس گفتگو با آن‌ها قطعا خواندني خواهد بود، با ما همراه باشيد...

بچه كرمانشاه

عارف لرستاني مي‌گويد: متولد شهر كرمانشاه‌ هستم. سال 1374 وارد دانشكده هنر و معماري شدم. با تئاتر در كرمانشاه رسما بازيگري را شروع كردم و اولين كار تصويري‌ام جُنگ 77 بود.

هر وقت بخواهند مي‌بينند

خوشحالم كه «قهوه‌تلخ» از شبكه ويديويي پخش مي‌شود و در تلويزيون پخش نشد. مزيت آن اين است كه بيننده برخلاف تلويزيون كه هر برنامه در يك زمان مشخص پخش مي‌شود قهوه تلخ را هر وقت كه بخواهد و دوست داشته باشد مي‌بيند و گاهي سه يا شش قسمت را با هم تماشا مي‌کنند. امروز نتوانستند فردا مي‌بينند. اما تلويزيون اين‌طور نيست. فكر مي‌كنم اين كار حتي بيشتر از تلويزيون هم ديده شده است. چه در تهران و چه در شهرستان‌ها استقبال بي‌نظيري شده به نحوي كه نديدم كسي بگويد اين كار را نديده‌ام. با توجه به اين‌كه اولين‌ بار بود كاري به اين شكل وارد شبكه ويديويي ما مي‌شد خيلي استرس و دلهره داشتيم كه مبادا از آن استقبال نشود و اين‌كه سه قسمت سه قسمت كار بيرون بيايد و بابت آن پولي پرداخت شود كمي نگران‌مان كرده بود اما خوشبختانه هفته به هفته استقبال بيشتر شد.

پدرسوخته تكه‌كلام خودم بود

از اول قرار بود خود من نقش «بلدالملك» را بازي كنم. هر نقشي تا جا بيفتد زمان مي‌برد. در مورد بلدالملك هم در شكل گرفتن آن نويسنده، كارگردان و من با هم باعث شديم تا اين شخصيت جابيفتد. اما تكه‌‌كلام «پدر سوخته» را خودم اضافه كردم كه مورد استقبال هم واقع شد.

فكر مي‌كنم دليل اين‌كه بلدالملك يك شخصيت محبوب است احمق بودن اوست. حماقتي كه باعث مي‌شود بامزه جلوه كند. روز اول كه من به عنوان بازيگر گريم شدم، متن هم نبود، گفتند: رئيس نظميه هستي با خودم گفتم با اين تيپ خشن چطور بايد مردم را بخندانم. اين‌كه خيلي جدي و خشن است اما كار كه جلو رفت خوشبختانه اين شخصيت هم به خوبي شكل گرفت و جا افتاد.

بمب خنده‌ براي 3 سال پيش بود

كاري كه اخيرا با عنوان «ماهواره» و يا «بمب‌خنده» بيرون آمد، سه سال پيش ساخته شده بود. الان هم خيلي به‌صورت ناگهاني پخش شد. آن زمان اسمي از قهوه‌تلخ نبود. اين كار را قبل از مرد دوهزار‌چهره ساختيم. در زمستان و دو ماه بعد كار مرد «دوهزار‌چهره» شروع شد.

هيتلر هم مشهور بود

شهرت يك جاهايي خوب است و يك جاهايي دست و پا‌گير. اما من مطمئنا محبوبيت را مي‌پسندم، چون هيتلر و صدام هم مشهور بودند. اما واقعيت اين است،‌ روز اولي كه به سمت بازيگري آمدم يك هزارم هم به محبوب شدن در بازيگري فكر نمي‌كردم. هدف بازيگر شدن برايم برجسته بود و عشق بازي داشتم. من براي دل خودم بازي مي‌كردم نه براي معروف شدنم. شايد باورتان نشود، اما در تهران نه آدرس دفاتر سينمايي را بلد بودم نه بازيگري را مي‌شناختم. اولين بازيگري كه ديدم «امير غفارمنش» بود كه به خاطر «ساعت خوش»  معروف شده بود، اين‌ها را گفتم كه بگويم هدفم معروف شدن نبود.

وقفه در همكاري با مديري

مهران مديري ابتدا براي كار «پاورچين» از من دعوت كرد، اما سر يك سريال بودم و نتوانستم، بپذيرم. اين قضيه براي «شب‌هاي برره» و «باغ مظفر» هم تكرار شد، اما هر بار به يك علتي نمي‌شد همكاري كنيم. مدتي هم شماره‌ام عوض شد و آن را به هيچ كس جز پدر و مادرم ندادم. خيلي‌ها مي‌گفتند عارف از ايران رفته است. تا اين‌كه دستيار آقاي مديري مرا پيدا كردند و براي مرد دو‌هزارچهره باهم كار كرديم و بعد از آن‌هم همين «قهوه‌تلخ».

لرستاني در پاسخ به اين پرسش كه «چرا مدتي از بازيگري فاصله گرفته بود» مي‌گويد:

«مدتي از بازيگري فاصله گرفتم چون قصد تجربه كردن ژانرهاي ديگر را داشتم. يك كار مستند به نام «تهرانيكا» ساختم. دو كار نمايش 24 قسمتي هم ساختم كه نام يكي از آن‌ها «بوستان ادب» بود كه خودم هم در آن بازي كردم. بعد از آن در چند كار ديگر هم بودم اما پس از 7-8 سال، بازي مجددم در طنز با «مرد دوهزار‌چهره» شروع شد و با قهوه‌تلخ هم ادامه پيدا كرد».

عضو تيم فوتبال هنرمندان

من عضو تيم فوتبال هنرمندان هستم. هدف اصلي اين تيم كارهاي خيرخواهانه است. همين چند وقت پيش در انزلي با تيم ملوان بازي كرديم و بالاي 150 ميليون تومان جمع شد كه با آن چند زنداني آزاد شدند. اين‌كه در تيمي هستي كه همه مسئولان و مردم آن را دوست دارند و كمك مي‌كنند يك عده بي‌گناه كه به‌خاطر مسائل مالي به زندان افتاده‌اند، آزاد شوند، لذت‌بخش است.

به او مي‌‌گوييم «البته خيلي‌ها از تيم هنرمندان رفتند» پاسخ لرستاني را بخوانيد:

«بعضي‌ها اصولا ورزشكار نيستند و ميانه خوبي با ورزش ندارند و به‌همين‌خاطر از تيم هنرمندان رفتند. ديدند كار جدي است و نتوانستند ادامه بدهند. براي خيلي‌ها هم سوءتفاهم به‌وجود آمد و به تيم بدبين شدند و رفتند. نمي‌دانم چرا برخي‌ها جدا شدند، اما من در اين تيم دوستان خوبي دارم كه حضور در كنار آنها لذت بخش است. آقاي ياريار هم خيلي زحمت مي‌كشند.»

او در ادامه مي‌گويد:

از بچگي ورزش مي‌كردم. 7 سال قبل از ورودم به دانشگاه، يك كشتي‌گير حرفه‌اي و عضو باشگاه بودم. اما وقتي كه به تهران آمدم براي درس، كشتي را كنار گذاشتم چون به قول معروف جايم عوض شده‌ بود و وفق دادن خودم با شرايط جديد زمان مي‌برد و اجازه ورزش كردن را به من نمي‌داد.  او مي‌گويد در بين فوتباليست‌ها عليرضا منصوريان،‌ خداداد عزيزي و علي كريمي را خيلي دوست دارم،‌ اما يونس باهنر و سعيد لطفي از دوستان قديمي من مي‌باشند.

پيشنهاد خودم بود

تكه‌ كلام «كيه» را خودم پيشنهاد دادم. يكي از دوستان بازيگرم خاطره‌اي درباره شخصيتي كه مدام فكر مي‌كرد يكي صدايش مي‌زند و دائما برمي‌گردد و مي‌گويد: «كيــه» برايم تعريف كرد. اين‌طور شد كه حدس زدم اگر اين را در كاراكتر بابااتي بگويم مي‌گيرد. اگر يادتان باشد در باغ مظفر نقش پيرمرد را بازي مي‌كردم كه گوشش سنگين بود. آن نقش را به پيشنهاد خود آقاي مديري بازي كردم. بعد هم در يكي دو كار ديگر آقاي مديري نقش پيرمرد را داشتم تا رسيديم به قهوه‌تلخ كه اوج اين پيرمرد‌ها بود!

پدرم، مثل كوه است

روزي كه تصميم گرفتم به تهران بيايم و در دانشگاه، درس هنر را بخوانم پدر كمكم كرد. او گفت برو و هر رشته‌اي كه دوست داري بخوان من هم كمكت مي‌كنم. او مثل يك كوه پشت من بود و انگيزه و اراده‌ام را بيشتر كرد. آن موقع اصلا بحث بازيگري‌ام به اين صورت جدي و از مشهور شدنم مطمئن نبودم.

جواد عزتي مي‌گويد:

 آقاي مديري در سريال «بي‌مقدمه» مرا ديده بود و بعد براي «باغ مظفر» از من دعوت كرد و سپس مرد هزار‌چهره و سرانجام هم قهوه‌تلخ، اين‌طور شد كه وارد اين گروه شدم.

او مي‌گويد: «كار طنز يا جدي برايم فرقي نمي‌كند. هيچ بازيگري دوست ندارد در يك قالب جابيفتد و من هر دو را انجام مي‌دهم. مثلا اين‌كه الان در قهوه‌تلخ كار طنز مي‌كنم و در تئاتر هم مشغول بازي در يك نقش جدي هستم».

تركيب دو، سه آدم

حتي قبل از اين‌كه نويسنده‌ها شروع به نوشتن ديالوگ‌هاي «بابا اتي» كنند قرار بود اين شخصيت را من بازي كنم. ابتدا اسمي براي او گذاشتند اما بعدا منصرف شدند و قرار شد اصلا اسمي نداشته باشد. اين شخصيت تركيب دو، سه آدمي بود كه قبلا ديده و يك‌سال قبل از شروع كار در مورد آن با سيامك انصاري صحبت كرده بودم. براي همين زودتر مي‌خواستم اين نقش را در بياورم.

او در ادامه مي‌گويد:

«هر جايي بودم يا مطلبي مي‌خواندم همه نسبت به من و نقشم لطف داشتند. شايد خوش شانسي من بوده كه بين اين همه نقش،‌ همه اين پيرمرد را دوست داشته باشند. البته اين پيرمرد با خصوصيات فانتزي و كارهايي كه مي‌كند باعث شده كمي متفاوت و دوست‌داشتني‌تر جلوه كند.»

عزتي درباره گريم خود مي‌گويد:

گريم من در اين سريال طوري است كه خيلي‌ها نمي‌دانند اين نقش را جواد عزتي بازي مي‌كند. مردم بيشتر مرا در نقش‌هاي گذشته‌ام مي‌شناسند. مثل «چارديواري» كه عيد امسال پخش و مورد استقبال واقع شد يا نقشم در «طلا و مس»،‌ اكثرا وقتي اسمم را در تيتراژ مي‌بينند مي‌گويند همان جواد عزتي است كه در فلان سريال كار كرده؟!

استقبال از كارهاي مهران مديري

علت اين‌كه اكثر كارهاي آقاي مديري با استقبال مواجه مي‌شود اين است كه نگاه ايشان و تيم نويسنده‌اش حرفه‌اي است و مي‌دانند نگاه مردم هم چيست و روي طبع و سليقه آن‌ها حركت مي‌كنند.

عزتي در ادامه گفت:

استقبالي كه از قهوه‌تلخ شد حركتي نو در راه رعايت حق كپي رايت بود. مطمئن باشيد كاري كه قهوه‌تلخ شروع كرد يك عادت خواهد شد و ديگر خيلي كمتر شاهد كپي كردن كارها خواهيم بود.

فاصله سني من و بابا

پدر من در بازار كار مي‌كرد. فاصله سني من و او خيلي زياد است. وقتي برايش توضيح مي‌دادم كه تئاتر كار مي‌كنم، چندان برايش مهم نبود و درك نمي‌كرد كه دقيقا چه مي‌كنم. مي‌گفت مهم اين است كه مزه پول درآوردن را بچشي. هربار که مي‌رفتم سر تئاتر تا برمي‌گشتم بابا از من مي‌پرسيد كه پول بهت دادند؟ مي‌گفتم نه. بعد گفتم بايد يك كاري كنم كه بابا غر نزند. من هر روز ساعت 11 صبح تمرين تئاتر داشتم. از ساعت 7 تا 10 صبح مي‌رفتم كارت پخش مي‌كردم. 11 مي‌رفتم تمرين تئاتر و دوباره ساعت 4تا 6 شب كارت پخش مي‌كردم. 7 شب، پولي كه از كارت پخش كني جمع مي‌كردم به بابام نشان مي‌دادم و مي‌گفتم در تئاتر اين پول را دادند تا بگذارد به تئاتر بروم.

من زحمت زيادي كشيدم و قدرش را مي‌‌دانم!

از لابه‌لاي حرف‌هاي عزتي

 اين‌كه هركي در خيابان چيزي بپوشد را شايد بشود گفت مد، اما من پيرو مد خاصي نيستم. خوش‌پوشي را ترجيح مي‌دهم و هميشه سعي ‌مي‌كنم آن لباس‌ها و تيپي كه به من مي‌آيد را انتخاب كنم.

  خودم موسيقي خاصي را دنبال نمي‌كنم اما موسيقي را دوست دارم. همه چيز گوش مي‌دهم،‌ هم شجريان هم كانتري موزيك! هر چيزي كه خوشم بيايد.

  مرگ، سن و سال و زمان نمي‌شناسد. من هر روز صبح كه از خانه بيرون مي‌‌آيم اين احساس را دارم كه ممكن است شب برنگردم. خيلي به مرگ فكر مي‌كنم. هر چند وقت يكبار هم وصيتم را به خانواده‌ام مي‌كنم!

  هميشه آرزو داشتم كه تا آخر عمر توفيقي دست بدهد كه هيچ‌كس از دستم ناراحت و دلگير نشود. شايد به همين دليل باشد كه از خنداندن و شاد كردن مردم در كارهاي طنز خيلي خوشحال مي‌شوم.


حامد اردهالی و ایمان برومند

منبع:خانواده سبز

 


مطالب مشابه :


منطقه ای کاملا شیعه نشین در شمالی ترین منطقه شبه قاره هند

در خيابان هاي پرپيچ و خم قرون وسطايي، در ميان ساختمان هاي نيمه چوبي كارهاي چوبي، فانتزي




كارآفريني در منزل (نگاهي اجمالي به كسب و كارهاي خانگي)

فكرآفرينان فردا - كارآفريني در منزل (نگاهي اجمالي به كسب و كارهاي خانگي) - به فردا بیاندیشیم




همه چيز درباره ي ويلاي من سريال جديد مهران مديري

پنجره ي چوبي. شبيه به كارهاي خيلي قبل تر دارد و طنز فانتزي كارهاي مديري هم قرار




شماره تلفن پزشکان شرکت کننده در برنامه زیتون

غذاهاي فانتزي / 09123163451 تابلو چوبي / 09121355589 ماني / كارهاي كادويي و




«قهوه تلخ» مبتذل نيست +گفتگو » تكه كلام‌هايمان، مال خودمان است!

پنجره ي چوبي. چينش درست كاراكتر‌ها و خلق شخصيت‌هاي فانتزي از هدف اصلي اين تيم كارهاي




محل فرمانروايي سلطان خانه

معمولا خيلي از كارهاي درهاي چوبي اگر مي‌خواهيد آشپزخانه‌اي شاد و فانتزي




روش های خشک کردن گل

سبك­ترين و مناسب­ترين ماده شيميايي براز است كه براي كارهاي هنري و چوبي كه در فانتزي خشك




کسب و کار خانگی

پيکر تراشي چوبي ساخت جعبه هاي فانتزي; اجداد ما كسب و كارهاي خانگي داشتند.




برچسب :