زندگی شبکه ای من قسمت چهارم
زمانی که پلن و محصولات عوض شد دقیقا تیم دزفول 102 نفر شده بود.
اما متاسفانه به خاطر نداشتن اموزش حرفه ای و چند دستگی هر کس ندای خود میداد.یکی میگفت دیگه جواب نمیده یکی میگفت طلا میشد کاریش کرد اما چایی و کرم و روغن رو نه و متاسفانه بین علما اختلاف افتاده بود و وقتی بالای سازمان چند دستگی باشه و ایمان و اعتقاد به شرکت و راه نباشه دیگه همه چی از هم پاشیده میشه. ما هر جمعه جلسه هفتگی داشتیم منزل لیدر علیزاده و یا قشنگ زاده
اخرین جلسه هفتگی سال 91 در منزل اقای علیزاده برگزار شد و از 102 نفر تنها 8 نفر در این جلسه حظور داشتند دیدم همه قیافه ها گرفته و ناامید هستن من همان جا به اون 8 نفر تضمین دادم که به زودی کل این تجارت در استان خوزستان از ان ما خواهد شدو بعد کل ایران و بعد کل جهان فقط باشید و ببینید اون لحظه رو میبینم که بهترین ماشین و خونه زیرپای نوادگان ماست و میگن این نوه فلانیه ها دمش گرم زمانی که همه میگفتن این کار جواب نمیده و فلانه و فلانه اون شخص گفت من انجامش میدم و موند و الان نوه ها و نتیجه هاشم همه ثروتمند و سیر هستن
که از اون 8 نفر هم 2 نفر دیگه رفتن و من بودم خانوم ارشادیان اقای علیزاده اقای قشنگ زاده مهدی حق خواه علی یلداش و علی حامدی کیا
وهرچی من میگفتم اقا جان تازه شرکت سوده شده تازه محصول مصرفی داریم و بازاریابی شبکه ای یعنی محصول و خرده فروشی و باید محصولات مصرفی باشن تا سود کنیم ولی کسی به خرجش نمیرفت
من شروع کردم به تحقیق و از طریق یک واسطه با مدیرعامل شرکت ارتباط برقرار کردم اقای میرفخری اون زمان گفتن ما اخرین شرکتی بودیم که پلن خودمون رو تغییر دادیم گذاشتیم هرشرکتی میخواد هرکاری کنه تا ما بهترین و قوی ترین رو انجام بدیم اگر هر شرکت تونست تا 5 ماه اینده پورسانت شرکت من رو بده من ابرتجارت رو جمع میکنم
من هم با استناد به سخنان ایشون ایمانم رو به سقف رسوندم و گفتم یا ابرتجارت یا هیچ شرکتی که بازهم مثل همیشه حامی بزرگ اول همسرم و بعد اقای علیزاده پشت من رو گرفتن و ما موندیم و گفتیم هرکس نمیخواد بره هرجا که میخواد هرشرکتی به نوبه خودش سوده هست و اگر نتورکری هر شرکتی هستی باش و با قدرت بترکون یا ابرتجارت یا هیچ
یک خاطره براتون بگم:
توی این گیرو دار بود که یک شخص و ما مشاوره کردیم مشخص شد نت کار میکنه در شرکتی دیگه و گفت میخوام بالاسریمو بیارم پیشتون و امدن ظهر بود با یک زانتیا امد من قبلش فامیل این شخص رو دراورده بودم و فهمیدم کی هست و چی هست و امدن
شروع کرد به کبیدن ابرتجارت و بردن بالای شرکتشون من گفتم شما فلانی هستی قبلا هم ابرتجارت کار کردی درسته گفت اره من یک تیم 400 نفری داشتم برای همین میگم ابرتجارت جواب نمیده من خودم هر روز توی دفتر اقای میرفخری بود به زودی ابرتجارت ورشکسته میشه منم خوب گذاشتم حرفاشو بزنه بعد گفتم اقای محترم شما اصلا نتورکر نیستی و نتورک رو با بازار سنتی اشتباه گرفتی یک دفعه قرمز شد گفت من قبلا هم نت کار کردم و ال بودمو فلان بودم گفتم شما اگر نتورکی تو دفتر مدیرعامل چیکار میکردی مگه 400 تا مجموعه نداشتی مگه اینها اموزش نداشتن شما چیکار شرکت داشتی میرفتی شبکتو میساختی کارتو میکردی خلاصه کلی کل کل کرد و من گفتم ببین شما شرکتتو گذاشتی رفتی شرکت دیگه حالا هم نمیگم برگرد ولی بدون هیچ شرکتی مسئله نداره مگه ورشکسته بشه این سبک کار کردن نتورکرها هست که مسئله داره پس حداقل توی این شرکت درست کار کن و شبکه درست بساز و ارزو میکنم که موفق باشید دیگه هیچی نگفت و رفت
عید فرا رسید و من و خانومم در 13 روز تعطیلی عید 1720000 هزارتومن خرده فروشی کردیم ویک فروش عالی داشتیم.
و بعد با اقای علیزاده و قشنگ زاده صحبت کردیم که دفتر بزنیم و کارو رو گسترش بدیم و اولین دفتر خودمون رو در خیابان شریعتی دزفول افتتاح کردیم.شور و هیجان عجیبی داشتیم اما بخاطر تعویض پلن و بعد هم تعطیلات نوروز بیشتر افراد سویچ اف شدن و فقط باز چندنفر مونده و کار میکردیم.
صبح ها من و همسرم میرفتیم دفتر راس ساعت 8 در رو باز میکردیم و اونجا منشستیم فقط خودمون دوتا بودیم ایشون که کتاب میخوند منم میرم توی اتاق جلسات اول کتاب میخوندم بعد صندلی ها رو میچیدم وبراشون ترنینگ اجرا میکردم یک رو حسابی با شورو انگیزه داشتم ترنینگ برگزار میکردم که دیدم یکی در زد بعد خانومم اروم امد داخل گفت کسی هست؟ گفتم نه ؟ گفت صدا میومد داری با کی حرف میزنی گفتم بیا داخل بشین اینجا دارم واسه تیمم ترنینگ برگزار میکنم گفت دیونه شدی کسی نیست که گفتم هستن خانوم به زودی تمام این صندلی ها پر میشن راه نفس کشیدن نداریم از الان باید تمرین کنیم که اماده باشیم.
شب ها پیاده میرفتیم در خونه و همش فکر میکردیم اما این بار نه به اینکه معجزه ای اتفاق بیوفته و منتظرباشیم میخواستیم خودمون معجزه زندگی خودمون باشیم و معجزه به وجود بیاریم.همش تصویر سازی میکردیم یک شب دقیقا این رو بهشون گفتم .
گفتم بخدا روزی میرسه شب بازم توی این خیابون راه میریم و همش یکی میزنه جلو پات و میگه لیدر نمیخواید جایی برسونمتون و مطمئن باش همه بچه های مجموعه خودمون هستن و اون روز ما یک صفر و صفر بیش نبودیم اما دقیقا این روزها رو میدیدیم و الان این اتفاق بارها و بارها تکرار شده.
برج 1 سال 92 تمام شد و نوبت واریز پورسانت ها شد
شب با بچه ها کنار پارک پل شناور قرار داشتیم برای شام دور هم باشیم طبق روال عادی من تا دقیقه نود پشت کامپیوتر بودم که یک لحظه دیدم روی سایت اسامی و مبلغ پاداش بگیران قرار گرفت
فایل شرکت:
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ترتیب |
نام بازاریاب |
مبلغ |
1 |
سمیه کشت کار |
141,651,187 |
2 |
مهدی شکور |
82,999,733 |
3 |
امیر زارعی |
62,002,984 |
4 |
علی بامشاد |
37,767,909 |
5 |
مجید راسته |
36,809,226 |
6 |
فیروزه جعفری |
35,626,150 |
7 |
سعید خان محمدی |
34,400,184 |
8 |
علیرضا کشتکار |
31,693,055 |
9 |
سعیده زارعی |
30,388,948 |
10 |
مجتبی مهربانی |
29,081,448 |
11 |
جواد دریایی |
28,527,969 |
12 |
بهرام مرادی سرخونی |
28,240,402 |
13 |
صدیقه عمویی |
28,168,653 |
14 |
سید رضا امیری |
25,680,278 |
15 |
رسول زیدآبادی نژاد |
22,030,666 |
16 |
امین حسین آبادی |
20,955,072 |
17 |
امیر صعودی |
19,776,105 |
18 |
عیرضا مهرپویا |
19,503,968 |
19 |
محمدحسین بهلولی |
19,027,364 |
20 |
کیاوش اردشیریان |
18,829,612 |
21 |
مهران علی نژاد |
18,009,830 |
22 |
لیلا شاه مرادی |
17,551,464 |
23 |
حافظ زارع |
17,445,510 |
24 |
پژمان براتی |
15,831,734 |
25 |
جمال قاسمی |
14,920,981 |
26 |
محمدحسن مکارم نیا |
14,870,657 |
27 |
محمد رضا شاه مرادی |
14,150,843 |
28 |
مجتبی رضائی |
13,914,492 |
29 |
صديقه حمايتي |
12,660,371 |
30 |
رضا مرادی سرخونی |
12,517,514 |
31 |
مسعود غني نسب |
12,384,591 |
32 |
حسن تقی زاده تفرشی |
12,049,849 |
33 |
شريفه پرهيزكار |
11,619,349 |
34 |
توحید محمد علیزاده سوها |
11,033,518 |
35 |
احمد مهويدي |
10,799,747 |
36 |
الهام مرادی سرخونی |
10,788,647 |
37 |
محمد محمدی |
10,773,985 |
38 |
علی صعودی |
10,574,712 |
39 |
نصرت اله پرهیزکاری |
10,050,595 |
40 |
احسان حبیبی |
9,990,570 |
|
مطالب مشابه :
اسلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
سارقان مسلح صاحب یک طلا فروشی را در میمند به قتل بر یک خودروی زانتیا با شمار مشخص با
بررسی دوو اسپرو MPFI مدل 1994
دریفتر های شیراز. در کل موتور این خودرو ، به حجم 2000 سی 100 هزار کیلومتر با سیتروئن زانتیا.
مزایده های کشور 1392/06/16
6 دستگاه کانکش فروش تنقلات و 1 دستگاه کانکس گل فروشی 1- زانتیا مدل در شیراز
زندگی شبکه ای من قسمت چهارم
اخرین جلسه هفتگی سال 91 در منزل اقای و خرده فروشی و باید باید برم شیراز میایی یا
مزایده های کشور 1392/06/17
غرفه اغذیه فروشی در آرامستان بهشت سواری زانتیا مدل 1389 و زراعی واقع در شیراز
sarekari
سال 86 همراه پاسخنامه دانلود کتاب عمران سازه نتهای ویلون فیلم فروشی در ایتالیا زانتیا
برچسب :
زانتیا فروشی در شیراز