جنبش مشروطیت در استرآباد و سرخنکلا

جنبش مشروطیت در استرآباد و سرخنکلا*

 

از نامه ها و تلگرافهای ظهیرالدوله حاکم مازندران به تهران و بررسی اسناد و ماخذ بجامانده از دوره مشروطیت چنین استنباط میشود که جنبش مشروطه در استراباد بسیار قوی بوده است به ویژه از زمانی که سپهدار بعد از شکست نیرو های دولتی در تبریز به تنکابن آمد و نهضترمشروطه را تقویت نمود.

وی پیام به شهرهای مختلف فرستاد و اعلام کرد : " ما در ۱۴ ذی القعده ۱۳۲۶ ه.ق مجلس شورا در تنکابن برپا کرده ایم شما هم بکوشید"

این اعلان وقتی به استراباد رسید مردم استراباد را تهییج کرد و تصمیم به اخراج حاکم ضد مشروطه شهر  امیر مکرم گرفتند. حاکم استراباد برای آرام کردن مردم خود را مشروطه طلب خواند. مردم استراباد همزمان با جنبش مشروطه در رشت خواسته های خود را علنی تر کردند. یکی از رهبران مشروطه طلب استراباد حاج محمد حسین مقصودلو بود. وی از جمله فعالان انجمن ولایتی مشروطه طلبان استرآباد بود که با تهران نیز ارتباط داشت.عده ای دیگر از سردمداران مشروطه طلبان استراباد عبارت بودنداز:اسماعیل قاضی , شیخ حمزه , شیخ غلامحسین , آقارمضانعلی قاضی , وکیل التجار , حاج محمد رضا باقری ,آقا محمد قاسم کاشف ,حاج محمد شفیع ,رحیم خان مقصودلو , حبیب خان مقصودلو,حسین رسول زاده , سید رضا مساوات و سید محمد ستایش. از بین آنها حاج محمد شفیع و رحیم خان مقصودلو کارهای بزرگ جنبش را بر عهده داشتند و حسین رسول زاده و سید طاهر مساوات مامور تبلیغ و تنویر افکار روستاییان بودند.

در مقابل این عده تعدادی از سران و بزرگان شهر ضد مشروطه بودند و با محمد علی شاه مراوده داشتند.آنها گاهی بین طرفین درگیری ایجاد میکردند. چنانکه عده ای از آنها بسیاری از اراذل و اوباش محلات را تحریک کردند تا جلو در خانه اسماعیل قاضی و برادرش که رئیس انجمن تجار نیز بود در محله  دربنو گرگان نفت ریختند و آتش زدند سپس ۲۰ خانه مشروطه طلبان را سنگ باران کردند. آقا محمود مسببین را چوب زد ولی فردای آنروز لاتها و اوباش بدستور ضد انجمنی ها ( منظور مخالفان مشروطیت است) او را جلوی میدان عباسعلی گرگان کتک زدند. ولی انجمن استراباد به همت اعضای خود و به حمایت حاج حسین مقصودلو و رحیم خان مقصودلو همیشه آمادگی مقابله با ضد انجمنیها را حفظ کردند. در همین ایام در مقابل تحاجم ضد انجمنی ها مشروطه طلبان در مسجد جامع گرگان تجمع کردند و خواهان اخراج امیر مکرم شدند . وی نیز در تحریک ضد انجمنیها دخیل بود . بعلاوه پس از اینکه حاج امین الضرب قریه میرمحله را خرید وی نیز کرد محله (نام قدیم شهرستان کردکوی ) و نوکنده را خرید و مالک آنها گردید. او  ۵/۲ دانگ کرد محله را به ۴۰ تومان خریداری نمود و سپس آنرا به میرزا جعفر منشی کنسول روس در استراباد اجاره داد. این داد و ستد باعث شایعات متعدد در شهر علیه وی گردید و اصرار مشروطه خواهان را بر اخراج وی بیشتر نمود.

در همین بحبوحه ۲۰۰ نفر از  روستای سدن و میان رستاق به تحریک مسعود الممالک با تفنگ به مسجد جامع آمدند و به جمع مشروطه خواهان پیوستند. امیر مکرم ناگزیر در دیوانخانه شهر سنگربندی کرد و ۱۵۰ سرباز را به قلعه کهنه ( نام قدیم محله گرگانجدید گرگان) برد و آماده نبرد شد. ایوانف کنسول روس در استراباد نیز اعلام کرد مردم تفنگهایی را که قبلا از دیوانخانه گرفته یا خریده اند . یا امانت برده اند به امیر مکرم بسپارند و قبض دریافت کنند. هدف او از این امر در حقیقت خلع سلاح مجاهدین مشروطه طلب بود. ۵۰۰ نفر از اهالی شهر تفنگها را تحویل دادندولی حدود ۱۰۰۰ تفنگ را پنهان کردند. بدستور انجمن (مشروطه طلبان) مغازه های شهر بسته شد. ولی با وساطت عده ای از بزرگان و ریش سفیدان استراباد مشروطه طلبان متفرق گردیدند و امیر مکرم از شهر بیرون رفت .

         انجمن مشروطه خواهان پس از بیرون رفتن امیر مکرم از استراباد بلافاصله ۴۰۰ مجاهد را مسلح نمود و پس از یک مهلت ۱۰ روزه قشون دولتی ضد مشروطه استراباد را متفرق و توپ و تفنگ آنها را ضبط کرد. شهر تا چند روز بدست انجمنی ها ( حبیب خان مقصودلو و رحیم خان مقصودلو) اداره میشد. در این مدت مجاهدان گاه به گاه میتینگ تشکیل میدادند. میتینگ ها غالبا در مصلی واقع در محله سرچشمه و مسجد جامع برگزار میشد .  مشروطه طلبان حاج حسین مقصودلو و محمد باقر توپچی را استخدام کرده و به او ماهی ۶ تومان مواجب میدادند. وی نیز پس از انتخاب محمد حسین خان میرپنجه دو عراده توپ پر را از قورخانه شهر بیرون آورده و در شهر دور دادند.پس از مدتی کوتاه حکومت استراباد رابه اسعد الله خان که پسر یکی از سران و فئودالهای بزرگ منطقه بود سپردند . ولی او نیزبه مخالفین مشروطه پیوست.

         در دوران وی یکی از مشروطه خواهان تهران ملقب به کافی الملک بدعوت انجمن استراباد به شهر آمد و ریاست شهربانی استراباد را به عهده گرفت.

         محلات استراباد در این دوران متلاطم به دو گروه مشروطه طلب و ضد مشروطه تقسیو شده بودند. گذرهای سرپیر , سرچشمه و میخچه گران مخالف و موافق زیادی داشت و هر از چندگاهی در محل به زدو خورد میژرداختند.

         مجاهدین محلات روزها به کار خود مشغول بودند و شبها در انجمن تجمع میکردند و گاه تا پاسی از شب صدای تیر آنها خواب را از چشم اهالی می ربود . در این مدت تعدادی از نسخه های روزنامه " نسیم شمال " ۴ برگی اشرف الدین گیلانی (قزوینی ) به استرابادمی آمد وبه دست مجاهدین می رسید و آتش اعتراضات آنها را تند تر میکرد.

        در سال ۱۳۲۷ (ه ق) و یا ۱۲۸۷ (ه.ش) مشیر السلطنه وزیر داخله به خوانین و بزرگان ناحیه استراباد تلگراف زد و خبر داد که میرزا محمد خان سردار افخم به حکومت استراباد منصوب شده وبزودی وارد استراباد میشود. با ورود وی به شهر ۵ تیر توپ برایش شلیک کردند . او در دیوانخانه مقر حکومت شهر مستقر شد. سعد الله خان پس از یک دوره حکومت کوتاه در استراباد به زادگاه و منطقه اش برگشت.در فندرسک نیز به تازگی مشروطه طلبان حرکتهای تازه ای را آغاز نموده بودند.

       در این اوضاع بحرانی ترکمنها نیز دو عراده توپ آق قلا را به گمش تپه بردند و آنه محمد ترکمان تاجر گمش تپه آنرا تعمیر کرد و ۲۰ نفر را به عنوان توپچی استخدام نمود.

       کنسول روس در این مدت به تبع از سیاست سراسری دولت خود مخفیانه تحرکات ضد مشروطه را در ناحیه استراباد و اطراف آن تقویت نمود . وی و کارکنان کنسولگری قدرت فراوانی داشتند  ,  آنچنانکه حاکم و مقامات لشکری محلی , تجار و خوانین منطقه در شرایط بحرانی و مشکلات بزرگ به او متوسل می شدند.از جمله در اختلاف بین ترکمنان قجق و قان یخمر با فندرسکیها و رامیانیها کنسول روس آنها را احضار نمود و بینشان آشتی برقرار کرد و تعهد گرفت از این به بعد اوال یکدیگر را غارت نکنند و اگر یکی از طرفین از این تعهد تخطی کرد ۲۰۰۰ تومان جریمه بپردازد.

      بعلاوه به تازگی کنسول شروع به خرید و فروش املاک و قراء در ناحیه استراباد نمودخ بود.مثلا باغ گلبن را برای تفریح و تفرج خریداری کرد. در این دوران نیروهای نظامی و امنیتی روسها در استراباد به قزاق , چکت و سالدات معروف بودند که در حقیقت اهرم عملیاتی کنسول در منطقه محسوب میشدند.

        در این اوان آزادی خواهان گیلان برای فتح تهران از هیئت رئیسه انجمن استراباد یاری خواستند. هیئت رئیسه مخصوصا حاج محمدحسین مقصودلو برای این منظور به روستای سرخنکلاته نزد ملک رحیم خان مقصودلو رفت و او را ترغیب به کمک آزادی خوهان گیلان و رشت نمود. رحیم خان نیرویی از مردم سرخنکلاته , روستاهای اطراف و عده ای از ترکمنها مهیا نمود. ناگهان خبر خلع محمد علیشاه و تاجگذاری احمد شاه در استراباد مردم را به وجد آورد(سال ۱۳۲۷ ه ق) انجمنی ها مسجد جامع را فرش کردند و خبر را بر منبر قرائت نمودند و با شلیک چند تیر خلع محمد علی شاه را جشن گرفتند . اهالی استراباد و روستاهای اطراف برای صرف چای و شربت و عرض تبریک دائما به مسجد جامع در رفت و آمد بودند. عده ای از اهالی کتول ( حدود علی آباد فعلی ) به حمایت از مشروطه طلبان به تحرک در آمدند ولی یکی از ملاکین با تعدادی از اهالی برای خنثی کردن هجوم آنها چند روستا را به آتش کشیدند.

         اوضاع منطقه استراباد همزمان با جشن و سرور مردم بشدت نابسامان شده بود . مخالفین مشروطه نیز بدلیل سرخوردگی به هرج و مرج بیشتر دامن میزدند. بسیاری از مردم تفنگهای وراندل و پنج تیر وشش لول در منازل مخفی کرده بودند به همین دلیل عده ای فرصت را غنیمت شمردند و در جاده های اطراف به راهزنی و چپاول پرداختند.

          اواخر سال ۱۳۲۸ هق امیر اعظم به حکومت استراباد منصوب شد. اهالی شهر به استقبال او رفتند. وی پس از ورود به شهر نخست به محل انجمن مشروطه طلبان وارد شد و سپس به دیوانخانه رفت.

چند روز بعد به دلیل دخالت بیش از حد کنسول روس در امورات شهر و منطقه استراباد در بازار جار زدند که اهالی به عنوان اعتراض در مسجد جامع جمع شوند. سپس تصمیم گرفتند امسال عید نوروز نگیرند.با این اوضاع ملتهب ناگهان مرض آبله در استراباد شیوع یافت و ۳۰۰ نفر را هلاک کرد.

ماه بعد معاضدالدوله سرحد دار بندر جز برای عرض خیر مقدم به امیر اعظم به استراباد آمد . امیر اعظم یک راس اسب به او بخشید و چون قصد مسافرت داشت قرار شد معاضد الملک ۸۰ قاطر برای او مهیا نماید.وی پس از چند روز این قاطر ها را ۴۸۰ تومان کرایه نمود و به استراباد فرستاد.

امیر اعظم هفته بعد با متعلقات و همسر استرابادیش که دختر آقا علی توشنی بود به شاهرود رفت و مهدی خان ساعد لشکر را نایب الحکومه نمود. بعد از رفتن امیر اعظم آژانهای (پلیسهای) استراباد بدلیل اینکه ۴ ماه مواجب نگرفته بودند همگی استعفا کردند. مبشر همایون رئیس نظمیه نیز در تلگرافخانه متحصن شد ولی کسی  اعتنا نکرد. انجمن حسین خان بیگلر بیگی و محمود کلانتر را مامور کرد شهر را به یاری یکدیگر اداره کنند ولی به دلیل خصومت شخصی بینشان آنها این مسئولیت را نپذیرفتند و نظمیه مدتی بدون ریاست ماند.

در این وضعیت بحرانی و به هم ریخته یکی از از حاکمان قبلی استراباد نیز اوضاع را مساعد دید و چون شنیده بود که رحیم خان مقصودلو قصد جمع آوری نیرو برای کمک به مجاهدین گیلان را دارد تعدادی از اهالی روستای اطراف و مخالفان متفرق منطقه را شوراند و رئیس ایل یلغی را تحریک به کشتن رحیم خان مقصودلو نمود.

یکی از از حاکمان قبلی استراباد نیز اوضاع را مساعد دید و چون شنیده بود که رحیم خان مقصودلو قصد جمع آوری نیرو برای کمک به مجاهدین گیلان را دارد تعدادی از اهالی روستای اطراف و مخالفان متفرق منطقه را شوراند و رئیس ایل یلغی را تحریک به کشتن رحیم خان مقصودلو نمود.

مدتی پس از طرح ریزی توطئه های گوناگون  رحیم خان مقصودلو و عده ای از طرفدارانش به قتل رسیدند.خبر کشته شدن وی و تعدادی از افراد قشونش به سرخنکلاته و استراباد رسید . تعطیل عمومی اعلام گردید و تحریکات شدیدی بین اهالی استراباد شد تا خود راآماده نبرد کنند. ولی خوشبختانه با درایت محمد حسین مقصودلو و سخنرانیهای او آب بر آتش این واقعه زده شد و از یک خونریزی شدید جلوگیری گردید. بعد از این واقعه پانف ارمنی که از طرفداران مشروطه خواهان بود و برای تعلیم تشکیلاتی و ایدئولوژیکی مشروطه طلبان به مشهد سر ( بابلسر ) و سپس بار فروش ( بابل ) آمده بود اسیر مویدالدوله شد ولی از زندان گریخت و به دعوت انجمن استراباد به سوی این شهر آمد.او و دو تن از همراهانش عبدالله خان و احمدزاده نخست به بندر گز آمدند و گمرکخانه و پستخانه را تصرف کردند. وپرچم سرخ (مشروطه )  را که نشانه آزادی خواهی بود بر سر دکانها و خانه های بندر گز افراشتند.انجمن مشروطه استراباد پس از آگهی آقایان مساوات و ستایش را برای پیشواز به بندر گز فرستادند. دربیرون شهر استراباد اهالی با پرچمهایی که بر روی آن نوشته شده بود " پاینده باد ایران مشروطه " به پیشواز رفتند.مصادف ورود این عده فردای همان روز ابراهیم خان تهرانی نیز با دستگاه سینمو تلگراف عکس متحرک خودرا که از راه بندرگز وارد استراباد شده بود هشت پرده شبها در پستخانه برای اهالی نمایش میداد. در این ایام شخصیتهای دولتی و رسمی عبارت بودند از  : نواب والا (حاکم شهر) - رئیس ذخیره - رئیس مالیه - رئیس عدلیه - رئیس نظمیه - امین پنجه توپچی - داروغه بازار  . به موازات آنها قدرتهای کوچک و جانبی دیگر هم در سطح شهر مطرح بودند که مهمترین آنها : انجمنی ها (مشروطه خواهان) - مدیر کنسولگری استراباد  و تجار بودند. غیر از این گروه باید از گنده لاتها و نوچه های آنها در محلات شهر هم نام برد که در مقاطع مختلف آلت دست یکی از این قدرتها میشدند.

بعد از ورود پانف به در خواست تحریک محمد علی شاه مخلوع تعدادی از خانهای منطقه در راس سپاهی که عدهای از آنها ترکمن های اجیر شده بودند با حمایت بسیاری از مخالفان سرخورده ضد مشروطه این منطقه با توپهای دولتی آق قلعه به سوی استراباد آمدند. اهالی روستای محمد آباد از مقابل آنها گریختند و به استراباد پناه آوردند. بلافاصله برج و باروی شهر مرمت گردید.سپس سپاه مشروطه طلبان استراباد در شمال شهر در ده محمد آباد درگیر نبرد با سپاه ضد مشروطه شدند. اوایل نبرد پیروزی با انجمنی ها بود ولی بعد از گریختن سپاه مقابل که حیله ای بیش نبود تا مجاهدین را بدنبال خود بکشاند مجاهدین در باتلاقها فرو رفتند. سپاه در حال فرار ضد مشروطه برگشت و با شلیک توپ و تفنگ بسیاری از مجاهدان را کشتند و بقیه به استراباد گریختند. سپس مخالفان روستای محمد آباد و چند روستای دیگر را غارت کردند و آتش زدند و بسوی استراباد آمدند. ولی به درخواست کنسول روس وارد شهر نشدند. پانف گریخت وهمراهان وی در معیت چند تن از سران مشروطه طلب استراباد به کنسولگری پناهنده شدند.

در این شرایط پر تشنج محمد علی شاه مخلوع از راه دور انتظام الدوله نوری پسر سردار امجد را حاکم استراباد نمود.وی با شنیدن خبر از راه رسیدن ۴۰۰ نفر سپاه مشروطه طلب از راه رامیان به استراباد آمد و به کنسولگری روس پناه برد. پس از وی عسکرخان عظاالملک عبدالملکی زاغمرزی را حاکم استراباد نمودند. وی با ۲۰۰ نفر ترکمن بسوی استراباد آمد ولی اهالی شهر به سرپرستی حاج محمد شفیع مسلح شدند بعلاوه صمصام لشکر پسر ایلخانی نیز با نیروی روستاهای اطراف به استراباد آمدند و بر برجها وباروی شهر سنگر گرفتند و آماده دفاع شدند. عسکر خان از راه آمد و باز گشت.... در بحبوحه این شرایط بحرانی سعدالله خان نیز خور را حاکم استرآباد دانسته و قصد ورود به شهر را داشت. ولی با مخالفت مردم استراباد روبرو گردید. وی آب زیارت ( خواصه رود ) را که مورد استفاده مردم گرگان بود به روی آنها بست . مردم به ناچار دروازه های شهر را به رویش گشودند. وی پس از ورود به استرآباد محمد حسین مقصودلو - آقا رمضانعلی وکیل التجار - محمد ابراهیم کمالی و دیگر سران شهر را تهدید کرد که هیچگونه کمکی به مشروطه طلبان نکنند.

همزمان با این وقایع گروهی دیگر از قزاقان به فرماندهی یک افسر روسی برای حفظ تبعه خود و پناهندگان ازراه بندر گزبه استراباد آمدندو به کنسولگری رفتند.پس از ورود قزاقها ناگهان خبر ورود محمدعلی شاه از طریق روسیه به میان ترکمنان گمش تپه در استراباد وحشت آفرید. وی با تقسیم پول بین تراکمه حمایت آنها را جلب کردو بسیاری از آنها رابرای تعلیم توپ و تفنگ که از ازوپا با خود آورده بود آماده نمود خانها و فئودالهای منطقه هم به همراهی ارشدالدوله ( شوهر عمه محمد علی شاه که زن مطلقه ملیجک را گرفته بود) و حمایت محمد علی شاه بسوی استرآباد سرازیر شدند. مشروطه طلبان نیز سردار محیی را که رئیس اردوی مازندران و استرآباد بود مامور دفع همگی این عده نمودند.این دو نیرو در کرد محله ( کردکوی) درگیر یک نبرد خونین شدند. بارسیدن مجاهدان استرآباد سپاه ارشدالدوله مغلوب گردید. ارشدالدوله بعد از چند نبرد در نقاط مختلف دو سال بعد تیر باران شد.

دولت مشروطه در طهران بلافاصلهبرای تثبیت امنیت استرآباد که با هجوم مجدد طرفداران محمد علی شاه مواجه شده بود تعدادی آژان و امنیه چی به این شهر فرستاد . سپس به سفارتخانه های روس و انگلیس اولتیماتم داد تا از محمدعلی شاه و حامیان وی در منطقه استرآباد حمایتی به عمل نیاورند.

با تثبیت قدرت نیروهای فاتح مشروطه طلب در طهران اوضاع در شهر های مختلف کشور نیز برای مشروطه طلبان مساعد تر شد. چنانکه در استرآباد مشروطه طلبان قدرت ابراز وجود مجدد یافتند و بسیاری از مخالفان مشروطه گریخته و یا مخفی شدند. سردار محیی مدتی در استرآباد ماند ولی با شنیدن خبر تجمع خانهای طرفدار محمد علی شاه مخلوع به رهبری شعاع السلطنه و قهار خان ( از خوانین نوکنده - لیوان - کلاته و بلوک انزان) به جمع آوری نیرو پرداخت. سپس به همراه مشروطه خواهان استرآباد برای متفرق کردن آنها بسوی بندرگز آمدند. در یک درگیری شدید مشروطه طلبان شکست خوردند و بسیاری از آنها کشته و عده ای هم بسوی دریا و جنگل گریختند . سردار محیی نیز به تهران بازگشت مشروطه طلبان استرآباد چندین بار به تهران تلگراف زدند تا اینکه مدتی بعد در میان طوفان و برف سنگین شاهزاده ظفرالسلطنه وارد استرآباد شد تا به اوضاع این منطقه سر و سامان دهد.

مشیرالدوله اینبار موقتا لواءالملک را نایب الحکومه استرآباد کرد سپس چندی بعد ابوالفتح خان را جایگزینش نمود. وی دستور داد آقامحمدتقی خان کلانتر را معزول کنندو ریاست نظمیه را همچون گذشته به حسین خان بسپارند.

چند صباحی از آرامش در استرآباد نگذشته بود که خبر حرکت محمدعلی شاه از ترکمن صحرا بسوی استرآباد مردم را به هراس انداخت.سران اردوی محمد علی شاه به ساعد لشکرخبر دادند که شرایط را در استرآباد مهیا کند تا شاه ( مخلوع) و سپاهیانش وارد شوند . محمدعلی شاه هنوز به بعضی از خانها و فئودالهای بزرگ منطقه و عده ای از سران ترکمن و کنسول روس در استرآباد دلگرمی داشت.  

چند روز بعد وی با اردوی خود از دروازه بسطام وارد شهر شد و به تلگرافخانه رفت . سپس در دیوانخانه ارگ دولتی و عمارت کلاه فرنگی ساکن شد . عده ای از تجار - کسبه و اشراف شهر مثل آقاصادق و آقا میرزاهادی به همراه چند تن دیگر برای عرض خیر مقدم به دیدارش رفتند.مردم استر آباد از ترس خونریزی و مرگ دکانها را بستند و به خانه ها پناه بردند.بعضی از آنها بسوی بسطام و شاهرود عقب نشینی نمودندو از راه قزلق گاه به گاه به اردوی محمدعلی شاه هجوم میآوردند.تفنگهای مورد آستفاده بین طرفین سه تیر و پنج تیر و موزر بود. روسها هم مقداری از تفنگهای معروف خود ( برزنکه ) را برای هواداران محمد علی شاه فرستاده بودند.قبل از ورود محمد علی شاه محمد حسین مقصودلو از رهبران فعال مشروطه به خراسان رفته بود و در در آن زمان به شاهرود تبعید شده بود با اجازه کنسول روس به استرآباد بازگشت و قرار شد در خانه بماند و با مردم ملاقاتی نداشته باشد.

در این بحبوحه آتش سوزی مهیبی در بازار استرآباد( بازار کهنه) اتفاق افتاد و هفتاد دکان و دو کاروانسرا سوخت.محاسبه خسارت به شاخص قیمتهای آن زمان 65000 تومان برآورد شد .(  هفتاد دکان به قیمت 50000 تومان و دو کاروانسرای سوخته 15000 تومان قیمت گذاری شد.)

با استقرار محمد علی شاه در استرآباد خانهای منطقه مثل قهار خان  - سالار الدوله - سالار معزز - امیر مکرم - اسماعیل خان صارم الممالک ( سرتیپ فوج دودانگه) قدرت ابراز وجود یافته و در منطقه به اعمال نفوذ پرداختند. محمدعلی شاه در استرآباد فرمان عفو عمومی صادر کرد . شب اول بازار را چراغانی کردند ولی از روز دوم  غارت و بدرفتاری توسط سپاهیاش آغاز شد

جنبش مشروطست در استراباد - اولین نماینده مردم گرگان در مجلس

عده ای از قشون در اطراف عمارت ارگ ساکن شده بودند و عده ای هم در محلات مختلف استرآباد پخش شده و در مساجد  تکایا و منازل اطراق نمودند. مدتی از استقرار آنها در استرآباد گذشت قرار شد عده ای از لشکریان محمد علی شاه بطرف شاهرود حرکت کنند. برای مخارج قشون قرار شد محصول شالی املاک دیوانی را به رعایا سلف فروشی کنندو پول دریافت نمایند.

بعد از این وقایع سردار رفیع حاکم استرآباد شد . وی بیان السطان را  رئیس کابینه استرآباد نمود. پس از تشکیل کابینه در عمارت کلاه فرنگی دستور داد ۶۰ چراغ شیشه دار با مخارج خود مردم استرآباد دا کوچه ها نصب کنند.

سال ۱۳۳۳ه ق ( 1294 ه ش) در رای گیری انتخاباتی استرآباد از بین 500 رای مردم محمد حسین مقصودلو 381 رای را به خود اختصاص داد و وکیل مردم استرآباد در مجلس گردید.

در همین سال برای اولین بار تجار روسی یک دستگاه اتوموبیل 4 نفره برای رفت و آمد به قره سو گنبد کاووس به استرآباد آوردند.

 



*به نقل از وبلاگ سرخنکلا


مطالب مشابه :


گرگان

استرآباد « گرگان فعلي» يكي از شهرهاي مهم سرزمين گرگان و گويا پایگاه خبری و تحلیلی استرآباد.




جنبش مشروطیت در استرآباد و سرخنکلا

وبلاگ خبری-تحلیلی از وقایع ولی انجمن استراباد به همت اعضای خود و به حمایت حاج




آسمان فرهنگ و ادب گلستان مفاخر و مشاهیرگرگان زمین

از مردم استرآباد بود از زادگاهش به مراغه رفت، نزد خوجه پایگاه خبری و تحلیلی استرآباد.




حواشی مراسم استقبال از رئیس جمهور در مهر آباد

پایگاه خبری و تحلیلی استرآباد. عصر ایران . پایگاه خبری الف. سایت خبری تحلیلی پارس




افزایش پروازهای فرودگاه گرگان در سال 93

پایگاه خبری و تحلیلی استرآباد. عصر ایران . پایگاه خبری الف. سایت خبری تحلیلی پارس




تفاوتهای اجتماعی زندگی روستایی با زندگی شهری

گرگان یا استرآباد - تفاوتهای اجتماعی زندگی روستایی با زندگی شهری - به وب سایت اجتماعی




گلستان دارای یکی از شگفت انگیز ترین اقلیم های طبیعی جهان است

پایگاه خبری و تحلیلی استرآباد. عصر ایران . پایگاه خبری الف. سایت خبری تحلیلی پارس




برچسب :