نسخه خوانی

در حالیکه که هنوز داروخانه به طور کامل راه نیافتاده و من در بیرون داروخانه ایستادم...

منشی پزشک همسایه: سلام خانوم دکتر . این نسخه رو هر جا بردم نتونستن بخونن . خانوم دکتر گفت بدم شما ببینم میتونین بخونین یا نه.

من: خوب ببرین داروخانه دکتر ... من که هنوز دوا ندارم اینجا

منشی: بردیم هیشکی نتونسته بخونه. آخه خانوم دکتر میخواد دوباره نسخه کنه. تاریخ ویزیت نسخه گذشته

به دستخط نگاهی کردم واقعا واویلا بود. ولی باید سعیمو میکردم . باید نشون میدام که به جز اخلاق خوب کار پزشکی من هم خوبه. نه اینکه کار من فقط نسخه خوانی باشه نه. اما خوب این یه قسمت کارمه جلوگیری از خطا در نسخه خوانی...

به مهر پزشک نگاه کردم(طبق توصیه اساتید دوره دانشجویی) متخصص قلب و عروق. و بعد شروع کردم نگاه کردن به نسخه در حالی که سعی می کردم مواظب باشم رنگی که داشتند به در ملک میزدند به من نپاشه. متورال. نیترو کانتین۴/۶ . آ اس آ ۸۰ دستوراشم میخواین؟

منشی: آفرین خانوم دکتر میدونستم که شما میتونین بخونین

من: مگه آخه مسابقه گذاشتی؟

نتیجه اخلاقی : چرا ما داروسازا باید اجازه بدیم که بعضی افراد به اقتضا یا بدون اقتضای طبقه فرهنگی و اجتماعیشون ما رو مقابل هم احساس کنن و یه همچین رفتارایی ازشون سر بزنه.

این چن وقته من حداکثر سعیمو کردم که به اون یکی همکار داروسازمون بفهمونم که بخدا من هیچ مشکلی باهاشون ندارم. با حرف. رفتار. کمکهایی که کردم. سر زدن به داروخانش و ... اما چرا بعضی از ما در مقابل همدیگر اینقدر کوتاهی میکنیم....

نسخه خوانی

مطالب مشابه :

نسخه خوانی

سمپوزیوم تداخلات دارویی و ارتباط بین رشته ای - 3 تا 4 اسفند 90 - دانشگاه علوم پزشکی تبریز

آموزش نی

پيش خواني تعزيه

برگزاري دوره آموزش مقدماتي تكنسين داروخانه برای اولین بار در آذربايجانشرقي

آموزش ترومپت و سایدرام تعزیه

گفت وگو با رضا حيدري

کتاب های سال اول حوزه

28نكته مهم آموزشي در مورد بخوانيم و بنويسيم پايه اول ابتدايي