تمدن3800 ساله سقز
و پیوندهای مشترک فرهنگی آنها را با دیگر اقوام ایرانی میپژوهیم.
آ. زبان سرمتها جز زبانهای ایرانی [۳۷] و وابسته به زبان اوستایی بود. لااقل آن گروه از سرمتها که هرودوت از آنها نام برده و غربیترین شعبهٔ سکاها بوده، به یک گویش سکایی سخن میگفتند [۳۸] قبایل سرمتی گوناگون با لهجههای مختلف ایرانی سخن میگفتند [۳۹] سرمتها مردمی ایرانینژاد بودند [۴۰] و با سکاها همنژاد و مانند آنها صحرانورد بودهاند با این وجود به طرز آشکاری از آنان جدا بودهاند. [۴۱] آنان با مادها، پارسها و پارتها پیوستگی نزدیکی داشتند. [۴۲] سرمتها با اساطیر ایرانی نیز در پیوند هستند: در نوشتههای اسطورهای و دینی ایرانی، فریدون که شاه آریاییان بود، سرزمین خویش را میان ۳ فرزند خود سَلم، تور و ایرج بخش کرد نام سلم در نوشتههای باستان به صورت «سئیریم» و «سرم» آمده است هر یک از بخشهای مُلک فریدون به نام فرمانروایانشان، سرمان، توران و ایران نام گرفتهاند. نام سرمان در تاریخ به صورت «سرمت» و در لاتینی «سرمتای» آمده است [۴۳]
ب. با مطالعهٔ تاریخ و خاستگاه و دین سرمتها، متوجه نزدیکی آنها به لحاظ فرهنگی به سکاها خواهیم شد. سرزمین سرمتها در شرق از دریاچهٔ آرال تا رومانی و مجارستان امروزی در غرب ادامه داشت [۴۴] و بیشتر مردم سرمتی میان ولگای سفلی و رود دنیتر، بیابانگردی میکردند. [۴۵] سرمتها در نخستین سدهٔ پیش از میلاد، سکاها را از سواحل شمالی دریای سیاه عقب راندند و خود در آنجا نشیمن گزیدند. [۴۶] سرمتها در زمانیکه وارد صحنهٔ تاریخ شدند، در حاشیهٔ شرقی سکائیه باستانی میزیستند. هرودوت که نخستین شخصی است که از آنها نام میبرد، میگوید: «پس از عبور از رودخانه تانائیس Tanais دیگر در خاک سکائیه نیستیم، نخستین منطقه به سرمتها تعلق دارد که از دریاچهٔ مایوتیس Maeotis آغاز میشود و نواحی شمالی را به مسافت پانزده منزل در برمیگیرد و همگی فاقد درختان وحشی یا کاشتهشده هستند. [۴۷] نویسندگان باستان دربارهٔ ساختار اجتماعی سرمتها کمتر سخن گفتهاند اما بدون تردید، این ساختار، مانند ساختار زندگی و اجتماعی سکاها بوده است. طوایف سرمتی برده نداشتند زیرا که هیچ نویسندهٔ باستانی از حضور بردگان در میان آنان سخن به میان نیاورده است. [۴۸]
آبایف به اختلاف دینی تورانیان و ایرانیان توجه کرده، و ضمنِ اشاره به عدم نفوذ آیین زردشت در باورهای دینی مردم اوستیا (آسها) یادآور شده است که اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیرههای ایرانی بودند که آیین زردشت به سرزمینشان راه نیافت [۴۹] سرمتها به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و آن را ادامهٔ زندگی دنیوی خود میدانستند. این موضوع از مراسم تدفین و مشاهدهٔ وسایل درون گورها معلوم میشود. [۵۰]
۴. در بخش پیشین، از سرمتها و نزدیکی آنها با سکاها گفتیم. در اینجا مشخصاً به خودِ سکاها میپردازیم.
آ. سکستان (سیستان)، سگز (سقز)، ساکسن، ساسان (ساس) بازتابهایی از قوم سکاست. در شاهنام، «سام» و بازماندگانش نامدارترین خاندان سکایی در ایران هستند [۵۱] سکاهای باختری، چندی بر مادها مسلط بودند و هیچ دور از ذهن نیست که در این مدت این دو زبان از همدیگر اثر گرفته باشند. این زبان با زبانهای مادی و پارسی یکسان نبوده اما تفاوت فراوانی هم نداشته است چنانچه هرودوت مینویسد که هووَخشتَر «پادشاه ماد»، با گروهی از سکاییان جنگجو که به پناه آورده بودند؛ به احترام رفتار کرد و دستهای از کودکان ماد را به ایشان سپرد تا زبان خود را به آنان بیاموزانند. همین مورخ برخی از افسانههای ملی و داستانهای سکایی را دربارهٔ اصل ونژاد و تاریخ کهن این قوم آورده است. استرابون (جغرافیایینویس یونانی سدهٔ نخست میلادی) به نزدیکی فراوان زبانهای سکایی و مادی و پارسی باستان اشاره کرده است. [۵۲]
ب. سکاها از ترکستان امروزی و سیبری غربی آمدهاند و کیمریها را که در استپها و دشتهای روسیه جنوبی میزیستند، بیرون راندند و خود در آنجا ساکن شدند و تا سدهٔ سوم پیش از میلاد، مالک استپهای روسیه بودهاند. [۵۳] دیاکونف اقوام تور را سکایی و سرزمین آنان را «ایران شرقی» دانسته است. آبایف با استناد به نوشتهٔ اوستا، فریانه را متعلق به قوم تور و درستتر گفته شود، سکاییان دانسته، و یادآور شده است که وجود این نام و دیگر نامهایی از اینگونه در میان سکاییان مفهوم و روشن است او اقوام سکایی را ایرانی میداند. [۵۴] رنه گروسه معتقد است که به گواهی علم نامشناسی، سکاها بهنژاد ایرانی تعلق داشتند اینان از ایرانیان شمالی بودند که به حالت صحرانوردی در موطن اصلی ایرانیان و استپهای ترکستان روسیهٔ کنونی می-زیستند و تا اندازهٔ زیادی از نفوذ تمدن مادی و آشوری و بابل دور مانده بودند [۵۵]
پ. چنانچه اشاره شد، سکاها با مادها در پیوند بودهاند. در زمان پادشاهی «پارتاتوا Partatua» طبق منابع آشوری و یا «پرتوتیس Protothyes» به قول هرودوت، کشور سکاییان شامل بزرگترین بخش ایالتی بود که بعدها به نام آترپاتن (آذربایجان کنونی) نامیده شد که مرکز آن در جنوب دریاچه قرار داشت. پادشاه مانای سلطنت آن را میشناخت، و به نظر میرسد که با مادها روابط نیکو داشتهاند. زمانیکه خشثریته، شاه مادی به آشور تاخت، از عقب مورد حملهٔ سکاییان تحت فرماندهی مادیس واقع شده و شکست یافت و در ۶۵۳ پیش از میلاد جان خود را از دست داد. سکاییان از این شکست استفاده کردند و به ماد هجوم بردند و به قول هرودوت ماد مدت بیست و هشت سال زیر سلطهٔ آنها ماند (۶۵۳-۶۲۵ پیش از میلاد) [۵۶] بررسی تاریخ هخامنشیان و ساسانیان نیازمند دانستن تاریخ سکاها است. داریوش نخستین لشگر کشی بزرگ خود را علیه سکاهای اروپا انجام داد (۵۱۲-۵۱۴ پیش از میلاد) او از تراکیه و «بسارابیBessarabie» کنونی وارد مرغزارها شد. اما سکاها با اتخاذ تاکتیکی ویژه، به جای پیکار به عقبنشینی میپرداختند و داریوش را به صحراهای خشک و بیآب و علف میکشاندند. اما داریوش با استفاده از هوش نظامی خود، به موقع از پیشروی دست برداشت و بدین سان، سکاها برای سه سدهٔ دیگر صاحب روسیهٔ جنوبی ماندند. البته این لشکرکشی داریوش، موجب آرامش آسیای مقدم از حملات سکاها شد [۵۷] خسروانوشیروان از سکایان کوچ نشین برای قوام لشگر خود استفاده کرد.[۵۸]
ت. چنانچه اشاره شد، میان دین سکاها و سرمتها اشتراک وجود داشته است. و آن هم ناشی از باورهای نخستین آریایی بوده است چراکه سکاها در هزارههای دوم و اول پیش از میلاد، دارای دینی برخاسته از آیین کهنِ پرستشِ عناصرِ طبیعت همچون آسمان، خورشید و ماه بودند و سرداران و شیوخ هر طایفه، امور دینی و دنیایی آنان را در دست داشتند. [۵۹] دربارهٔ نزدیکی ساختار اجتماعی سکاها و سرمتها و همچنین نزدیکی هنر اورارتویی و سکایی، پیشتر سخن گفتیم.
ث. در میان سکاها افسانهای وجود داشته است که بر اساس روایت هرودوت این گونه بوده است که خیشی زرین و یوغی و پیالهای که همهٔ آنان حاکی از تسلط بر کشاورزان و جنگجویان بود از آسمان فرو افتاد، فرزندان «تارگی تائوس Targitaus» برای برداشتن این اشیا قدم پیش نهادند، ولی هنگامیکه دو فرزند بزرگتر نزدیک میشدند، شعلههایی از زمین بیرون میجست که آنان را عقب براند. هنگامیکه جوانترین فرزند پیش آمد، شعلهها فرو نشست او آن اشیا را بر گرفت و پادشاه طایفهٔ سلطنتی «فالاتاها Phalatae» و فرمانروای مردم «اسکولوت Scolot» شد. این پسر که «کولاکسیس Colaxis» نام داشت بعدها کشور خود را میان سه فرزند خویش تقسیم کرد و سنت جنگویان به سه گروه تا چند قرن باقی ماند. [۶۰] این اسطوره نمیتواند جدا از داستان فریدون باشد در این اسطوره نیز بخش میانی بزرگتر است و با اینکه دو بخش دیگر از حکومت اصلی جدا شدهاند قدرت مرکزی را به رسمیت میشناسند [۶۱] این افسانه صورت دیگری از گونهٔ ایرانی فرهٔ ایزدی است که تنها نصیب پادشاه پرهیزگار میشد.
مطالب مشابه :
طبیعت تاجیکستان و جغرافیای آن
دکوراسیون داخلی، آشپزخانه، اطاق کودک و مبلمان; طی 2 هزارو 100 کیلومنر به دریاچه آرال می
نمرات دوره کاردانی برق الکتروتکنیک( الکترونیک عمومی- الکترونیک صنعتی- آز الکترونیک صنعتی- روشنایی فن
شد در صورت درخواست بررسی مجدد اعتراض خود را فقط های به ادرس زیر ارال نمایید مبلمان
تمدن3800 ساله سقز
سرزمین سرمتها در شرق از دریاچهٔ آرال تا رومانی و مجارستان امروزی در غرب ادامه داشت
قیمت شیرآلات برای مسکن مهر
شیرآلات آرال. شیرآلات گروهه - مبلمان |
پیامد های وخیم کم آبی درجهان
آب ، صدای زندگی - پیامد های وخیم کم آبی درجهان - - آب ، صدای زندگی
سلجوقیان
(آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند. تاریخ ایران همچنین بخوانید: شاهان مبلمان. جراحی
Scooba ربات کف شوی
* شرکت نوین صنعت آرال و شکل استوانه ای خود به راحتی زیر مبلمان اتاق رفته و این مناطق
رود های مهم جهان (به ترتیب طول)
دریاچه ی آرال. هندوکش(افغانستان)- مبلمان |
جدیدترین لیست مشخصات مهمانپذیر های استان خراسان رضوی ( قسمت اول )
آرال. ممتاز. خ اتحادیه صادر کنندگان مبلمان منزل و اداری
برچسب :
مبلمان آرال