فرش ایران در دوران پهلوی قسمت سوم
در این دوران طرحی برای حمایت از صنعت فرش و فروش بافان نوشته می شود. که قبل از بیان طرق حمایت صنعت فرش ذکر مطالب زیر ضروری است :
1. صنعت فرش با توجه به جمع کثیر کارگران شاغل در این صنعت و خانوادۀ آنها و همچنین ارزی که از این راه عاید مملکت می شود بسیار حیاتی است.
2. به طور کلی در کشورهایی که سرمایه گذاری کم است توجه به صنایع دستی و خانگی در برنامه هایاقتصادی و عمرانی و تولیدی از اهم مسائل است زیرا برنامه های عمرانی متأسفانه متوجه شهرها و بهبود وضع سکنۀ آن هستند و موجبات رکود کار و ایجاد بیکاری را دهات و شهرستان ها فراهم می کنند و صنایع دستی و خانگی را از بین می برد.
3. مادام که برنامه های عمرانی چنین اهدافی را تعقیب می کنند بایستی صنعت فرش مورد حمایت شدید دولت قرار گیرد.
4. در برنامه های آتی عمرانی بایستی بهبود وضع قراء و روستاها و عمران شهر و ده مورد کمال توجه قرار گیرد به قسمی که ایجاد کارهای فراوانی که در این مناطق می کند و به تدریج کارگران زاید درصنعت فرش را به کارگاههای صنعتی و تولیدی می کشاند.
5. توجه به امر توزیع عادلانۀ ثروت از طریق بهبود وضع مادی کارگران و به خصوص ساکنین دهات و روستاها بایستی مورد توجه قرار گیرد، زیرا مادام که سطح درآمد عمومی پایین است هر قدرهم تعداد مدارس فراوان باشد اولیای اطفال به جای اعزام آنها به مدارس به فروش و معامله و وادار کردن آنها به کار پرداخته و از این راه کسر درآمد خود را جبران می کنند.
لهذا تنها پس از اجرای نظرات فوق است که می توان مسأله حمایت اطفال و جلوگیری از کار آنان را در صنعت فرش به مورد اجرا گذاشت :
الف) حمایت ازصنعت فرش برای این که بتوان مشکلات فرش را برطبق برنامه و به طور اساسی حل نموده و به اضافه در پیشرفت کار و بهبود وضع آن نظارت صحیح به عمل آورد و در هر مورد راهنمایی و یا در صورت لزوم اتخاذ تصمیم سریع معمول گردد لازم است که به طور کلی امر صنعت فرش به عهدۀ یک کمیتۀ مرکزی درتهران مرکب از نمایندگان سندیکاهای کارفرمایی و کارگری فرش ، وزارت اقتصاد ، وزارت کار و خدمات اجتماعی ، سازمان برنامه ، سازمان های خیریه ، شرکت سهامی فرش ایران ، وزارت فرهنگ، ادارۀ کل هنرهای زیبا و همچنین شوراهای محلی در شهرستان ها و مراکز فرش باقی قرار گرفته و اقدامات زیر به عمل آید :
1. اقدامات داخلی
آنچه در این زمینۀ حمایت از صنعت فرش و افزایش تولید و بهبود آن در داخل مملکت بایستی به عمل آید عبارت است از :
تهیۀ استانداردها: برای تهیه استانداردهای مربوط به مواد اولیه، نقشه، رنگ و بافت کمیسیون هایی تحت نظر کمیتۀ اصلی و مرکب از نمایندگان ادارۀ کل هنرهای زیبا، شرکت سهامی فرش ایران، نمایندگان سندیکای کارفرمایان قالی بافی، نمایندگان سندیکاهای کارگران قالی بافی و تعدادی از متخصصین مربوطه درهر مورد تشکیل گردد.
تهیۀ مواد: برای اینکه مواد اولیه به نحو مرغوب و نیز یکسان تهیه و در اختیار بافندگان و یا کارگاههای بافندگی فرش قرار گیرد کمیتۀ مرکزی بایستی سعی نماید که شرکت هایی از کارفرمایان این صنعت چه برای تهیۀ مواد اولیه ( پشم – نخ ) و چه برای تهیۀ رنگ های طبیعی و همچنین برای تهیۀ نقشه های اصیل تشکیل گردد تا بدین وسیله با امکانات زیادتری که از این راه فراهم می شود مشکلاتی را که صنعت فرش از لحاظ تهیۀ پشم و شستشو و رنگ آن و همچنین تهیۀ دارهای قالی و نخ و سایر موادی که لازم دارد برطرف شود.
آموزش: برای تفهیم و آموزش و نظارت صحیح در اجرای استانداردهای مواد اولیه ، رنگ ، نقشه و بافت هنرستان ها و یا کلاس هایی در هر محل برای مقاطعه کاران و استادان قالی باف تشکیل گردد. درمدارس روستایی نیز تشکیل این کلاس ها ضروری است .
تخصیص (تخصص) اعتبار: اعتباراتی برای اعطای وام به صاحبان کارگاههای قالی بافی و نیز مقاطعه کاران و همچنین شرکت های تعاونی روستایی منظور و در صورت امکان مواد اولیه، نقشه و رنگ مورد لزوم آنها تأمین و تسهیلاتی در امر فروش، خصوصاً برای شرکت های تعاونی تولید روستایی فراهم شود. اعطای اعتبارات مشروط به رعایت مصوبات کمیتۀ اصلی در زمینۀ مقررات مربوط به تولید و شرایط کار می باشد.
کارگاههای نمونه: شرکت سهامی فرش ایران همان طور که منظور از تشکیل آن نیز این بوده است، به جای رقابت با کارفرمایان این صنعت با ایجاد کارگاههای نمونه در هر محل قسمت اعظم مساعی خود را صرف راهنمایی کارفرمایان و کارگران قالیباف وخصوصاً روستاییان قالی باف نماید. شک نیست که تشکیل این کارگاهها درامر پیشرفت و بهبود تولید و آموزش کارگران سهم بسزایی خواهد داشت .
سازمان های کارفرمایی قالی بافی: برای جلوگیری از رقابت های زیان بخش و همچنین تأمین وحدت مساعی و نیز تهیۀ امکانات بیشتر تشکیل سندیکا یا سازمان کارفرمایی قالی بافی کاملاً ضروری است و بدیهی است بدون تشکیل سندیکا یا سازمان مزبور هر نوع اقدامی که از طرف دستگاههای مختلف به عمل آید اثرات مورد نظر را از لحاظ حفظ و حمایت صنعت فرش نخواهد داشت .
منع صدور فرش های نامرغوب: به موازات اقدامات فوق بایستی تصمیمات شدیدی در مورد منع صدور فرش های نامرغوب که باعث تنزل بازار فرش ایران درخارج خواهد شد اتخاذ گردد و به طور کلی فرش های صادره از مملکت با اجازۀ مقامی که کمیتۀ مرکزی در تهران و یا شوراهای محلی در شهرستان ها تعیین می نمایند باشد .
تشویق قالی بافان: با معرفی هنرمندان قالیباف چه درداخل مملکت وچه در خارج با اعطای جوایز و هدایا و همچنین انتشار شرح حال و مشخصات آثارهنری آنان نه تنها موجبات دلگرمی و تشویق آنها فراهم شود بلکه بدین وسیله غیرمستقیم به ارتقای سطح مرغوبیت قالی نیزکمک شایانی بشود.
تشویق صادرات: درمورد صادرات فرش نیز بایستی از طرف دستگاههای مربوطۀ دولت کمک های تشویقی لازم به عمل آید و جوایزی نیز در نظر گرفته شود و حتی در مورد صدور فرش به کشورهایی که حفظ بازار فرش در آنها مورد لزوم است. در صورت ضرورت مبلغی نیزدولت کمک نماید.
2. اقدامات خارجی
ثبت نقشه: از طرف مقامات مربوطۀ دولتی بایستی نسبت به ثبت رساندن نقشه های اصیل ایرانی در مراجع بین المللی اقدام شود.
دفاتر نمایندگی: درشهرهای بزرگ اروپا و امریکا بایستی به تأسیس دفاتر نمایندگی اقدام و کارشناسانی نیز در اختیار دفاتر مزبور گذارده شوند. دفاتر مزبور بایستی ضمن راهنمایی فروشندگان فرش تبلیغات وسیع و مؤثری را در زمینۀ معرفی فرش های ایران و بحث دربارۀ نقشه ها و رنگ ها و همچنین ایجاد اعتماد بین خریداران به عمل آورند.
قراردادهای بازرگانی: در حال حاضر با تصمیمات بازار مشترک اروپایی سال به سال بر میزان تعرفۀ گمرکی فرش در کشورهای عضو بازار مزبور افزوده می شود. در این باره بایستی از طرف مقامات مربوطۀ دولتی اقدام عاجلی دربارۀ تقلیل تعرفۀ گمرکی و ایجاد تسهیلات لازم در مورد صادرات فرش به کشورهای دیگر به عمل آید.
ایجاد نمایشگاه: در هریک از کشورهای اروپایی و یا امریکا بایستی نمایشگاههای دائمی فرش و یا سیار تحت نظر دفاتر نمایندگی تشکیل گردد .
حمایت از کارگران فرش
با اقداماتی که در زمینۀ حمایت از صنعت فرش به عمل می آید بدون تردید عواید حاصله از فرش که در حال حاضر در حدود 1 قیمت آن (پس از کسر قیمت مواد و هزینه ها ودستمزد) خواهد بود افزایش3 می یابد و امکان اجرای مقررات قانون کار و حفظ بهداشت کارگران قالی باف در کارگاههای شهری فراهم خواهد شد. به همین لحاظ به موازات حمایت های فوق اقدامات زیر نیز در زمینۀ حمایت از کارگران فرش باف به عمـــل آید :
الف) تأسیس سندیکاهای کارگران کارگاههای فرش بافی
ب ) انعقاد قراردادهای دسته جمعی بین سندیکاهای کارگران فرش بافی و سندیکاهای کارفرمایی و یا کارفرمایان در مورد دستمزد و شرایط کار .
ج ) تأسیس شرکت های تعاونی برای کارگران قالی باف .
در صنعت قالی بافی از لحاظ تشکیل شرکت های تعاونی باید ابتدا کارگاههای مربوط به این صنعت را تقسیم بندی نمود :
1. کارگاههای شهری که توسط سرمایه داران اداره می شود و در حدود عدۀ زیادی کارگران مشغول کارند.
2. کارگاههای انفرادی و یا خانوادگی داخل شهرها .
3. کارگاههای دهات که به صورت صنایع روستایی و فعالیت تکمیلی روستایی برای اضافه درآمد به بافــت قالی اشتغال دارند .
4. کارگاههای مربوط به شرکت دولتی فرش .
علی الاصول در میان هر چهار دسته مسائل مختلفی را می توان مورد بررسی قرار داد :
1- تغذیۀ صحیح کارگاههای شهری از نقطه نظر نیروی کار کارگر و جلوگیری از بیماری ها و زود میری .
2- تهیۀ مواد اولیه ( پشم ، رنگ و امثالهم ) .
3- تشویق و تقویت کارگاههای دهات که برای تکمیل درآمد قلیل روستایی فعالیت می کنند.
با درنظر گرفتن مراتب فوق برای هر موضوع می توان یک شرکت تعاونی در نظرگرفت. مثلاً با توجــه به گزارشات راجع به طرز تغذیۀ کودکان وکارگران کارگاههای بزرگ باید شرکت تعاونی مصرف کارگاههای بزرگ شهری را تشویق نمود و اولیای کارگاهها را متوجه ساخت بهداشت و سلامت کارگران و ازدیاد معدل عمر کارگر باعث بهره وری بیشتر کار خواهد بود و به عکس کارگر ناسالم و بیمار که تازه پس از پختــــگی و آشنا شدن به فنون صنعت پس از یکی دو سال به علل امراض مختلف از کار افتاده شده و یا دستخوش مرگ خواهد شد و ضمناً همین کارگاههای بزرگ در صورتی که در منطقۀ جغرافیایی خاص متمرکز باشند بــرای این که از هزینۀ تولید بکاهند می توانند یک شرکت تعاونی خرید مواد اولیه و وسایل حرفه ای به وجود آورند و در صورتیکه شرکت های تأمین و تهیه مواد اولیه به وجود آید کارگاههای انفرادی شهری که در اغلب خانه های مردم هست، می تواند با استفاده از عضویت این شرکت ها از مواد اولیۀ خوب وارزان استفاده کند .
اما دربارۀ کارگاههایی که در روستاها وجود دارد دانستن مسائل زیر ضروری است :
روستایی به علت محیط جغرافیایی یا بارور نبودن زمین و نیز سایرعوامل اجتماعی در کشورهایی نظیر کشور ما بسیار کم درآمد است و گذشته از درآمد کم در فصول مختلف دچار بیکاری است.
صنایع روستایی یکی از بهترین طرق اشتغال روستاییان فصول بیکاری یا کم کاری به کار می باشد و نیز یک درآمد تکمیلی است که درآمد سالانۀ وی را تقویت می کند.
صنایع فرعی روستایی در کشورها برسبیل سنت و آداب متفاوت است . در ایران یکی از صنایع مهــــم روستایی صنعت قالی بافی است. از لحاظ اقتصادی روستایی و ترقی سطح درآمد روستاییان وحفظ این صنعت بومی و ملی باید آن را از هر لحاظ تقویت نمود. مشکلات کارگاههای روستایی به شرح زیر تجربه می شـــود:
1. مواد اولیۀ به مفهوم وسیع خود ( پشم ، نخ ، حتی نقشه ).
2. قلت درآمد روستایی.
3. عدم بازار فروش مناسب.
با توسعۀ نهضت تعاونی روستایی که برطبق اساسنامه های چند منظوره بوجود آمده است مـــی توان مــواد اولیه توسط شرکت های تعاونی روستایی تهیه کرد و در دسترس روستاییان گذارد و از طرف دیــگر بـــــرای تأمین زندگی روستاییان وبا تشویق آنها از طریق شرکت تعاونی می توان اعتباری برای ادامۀ کار در اختیار آنان گذارد و نیز شرکت ها و اتحادیۀ منطقه ای با تنظیم برنامۀ خاصی برای تقویت صنایع قالی بافی روستایی برای آنها بازار مناسبی پیدا نمایند و یا از لحاظ ترقی سطح درآمد روستاییان به شرکت های تعاونی و یا اتحادیه ها طبق توافقی با شرکت دولتی فرش و یا سازمان هایی نظیر آن سعی کنند محصولات صنعتی روستایی به قیمت مناسب فروش رود البته بایستی تذکر داد همان طور که همه جا مرسوم است می توان فروش صــنایع فرعی روستایی را ( امثال قالی ) به شرکت های تعاونی فروش واگذار کرد ولی چون شرکت های تعاونی روستایی در ایران هنوز در مقدمۀ فعالیت هستند و آن طورکه شاید و باید از لحاظ عوامل گوناگون اجتماعی و اقتصادی توسعه نیافته اند می توانند همان طوری که گفته شد از طریق اتحادیه ها و یا رأساً خود شــــرکت هـا محصولات روستایی را به بازارهای مطمئن عرضه داشته و حق العمل کمی دریافت دارند.
د ) تأسیس آموزشگاههای حرفه ایی برای کارگران قالیباف زیر نظر وزارت صنایع و معادن، وزارت فرهنگ، اداره کل هنرهای زیبای کشور، شرکت سهامی فرش ایران و سندیکاهای کارگری .
هـ ) اعزام کارگران خردسال 7ساله به بالا به مدارس توسط وزارت فرهنگ .
و ) اقدام نسبت به تأمین دستمزد و معیشت اطفال مزبور توسط شیر وخورشید سرخ هر محل و شــهرداری و جلب کمک مؤسسات بین المللی از قبیل ( یونیسف ، کاره و...) .
ز ) اعزام مددکاران اجتماعی به مراکز فرش بافی در شهرها و جمع آوری کارگران خردسال کــمتر از 7 سال در مهدکودکان و تنظیم برنامه های آموزشی زیر نظر مؤسسه بنیادی پهلوی ، وزارت فرهنگ ، بنگاه های خیریه و شهرداری هر محل.
در سال 1341 وزیر کار و خدمات اجتماعی ایران در مورد صنعت فرش نظراتی دارد که در آن بیان می شود.
1- مسأله صنعت فرش از نقطه نظرهای مختلف اقتصادی و اجتماعی از دیرباز مطمح نظر بوده و در خصوص آن از گزارشات فنی دقیق گرفته تا مقالات انتقادی به تفضیل قلم فرسایی شده است و در واقع مسأله ای نیست که یا اصولاً مورد بررسی واقع نشده و یا در بوقۀ فراموشی افتاده باشد.
برعکس عدم توفیق و حتی پیشرفت درحل این مسأله مهم معلول این علت است که حل مسأله مستلزم همگامی و هماهنگی خاص بسیاری از سازمان های دولتی می باشد و متأسفانه هنوز چه در مراحل مقدماتی مطالعه و بررسی و چه در مراحل ثانوی اجرایی این همگامی و همانگی محقق و مشهود نگردیده است. خوشبختانه مأموران و بازرسان این وزارت تا کنون گزارشا ت مفصلی دراین خصوص تهیه کرده اند که علاقه مندان را از تحقیق مجدد بی نیاز می کند و خود این گزارشات می تواند در بررسی های مقدماتی امر بی نهایت مفید واقع شود.
2- در خصوص صنعت فرش عموماً دونظریۀ مختلف ابرازمی شود: یکی دایر بر اهمیت صنعت فرش دست باف به عنوان یکی از مظاهر ذوق و استعداد و نمونه های هنر باستانی این مملکت و کالای مقبول و محبوب صادراتی به کشورهای اروپایی و امریکایی و نظر دیگر مشعر بر محکومیت این صنعت به عنوان موجب وباعث نوعی بهره برداری غیر عادلانه و حتی غیر انسانی از نیروی کار افراد بخصوص اطفال و زنان.
این هر دو نظر چنانچه متعصبانه ابراز گردد از مصلحت به دور خواهد بود . زیرا از یک طرف کوشش در ابقای این صنعت به قیمت بیماری و رنجوری و محرومیت همه جانبۀ صدها هزار تن از ابنای این ملک که به هیچ وجه با برنامه های موسع تأمین و تعمیم عدالت اجتماعی منطبق نیست صحیح نمی باشد و به صرف این که قالی بافی هنر باستانی و صنعت مستظرفه و یکی از اقلام صادرات کشور است نباید زیر پا گذاشتن اصول انسانی و حقوق مسلم کارگری را نسبت به تعداد بی شماری از کارگران کشور موجه دانست و از طرف دیگر توجه به ماشینی شدن صنعت فرش و ابراز نفرت و بی نیازی نسبت به فرش دستباف قبل از جستجوی راه حلی برای دفع مفاسد و مضرات آن عجولانه و غیر منطقی به نظر می رسد.
3- مشکلات اساسی که در حال حاضر در صنعت فرش دستباف به چشم می خورد عبارتند از : کاهش روزافزون مرغوبیت فرش که ناشی از بکار بردن مواد اولیۀ نامرغوب، رنگ صنعتی غیر ثابت و روش نادرست بافت است که در هر مورد گزارشات دقیق بخصوص در مورد فرش کرمان در این وزارت موجود است و این امر موجب شکست فرش ایرانی یا لااقل انواع خاصی از فرش ایران در بازارهای جهان گردیده است. مشکل دیگر شرایط غیرانسانی کار در کارگاه های فرش بافی است که علاوه بر هتک مسلم حرمت قوانین کار و بیمه های اجتماعی و مقاوله نامه های بین المللی که به تأیید دولت ایران رسیده است مظهر ستم و بی عدالتی و سودجویی است و کارگاههای فرش بافی را به علت نور کم و هوای غیر سالم و مزد غیرکافی ( متوسط 15ريال در روز) و کار دشوار و طولانی و مستمر( از بامداد تا شامگاه ) و عدم پرداخت مزد تعطیلات و رعایت بسیاری دیگر از مقررات قانون کار از قبیل مقررات کار اطفال و زنان و زنان باردار و عدم بیمۀ کارگران و بخصوص صورت « اجیری » کارگران فرش باف ( که در برخی موارد حتی در دفاتر اسناد رسمی نیز به ثبت رسیده است ) و غیره می توان زندان و مسلخ تعداد بی شماری از مردم زحمتکش این مـــملکت دانست که با کار دشوار و مزد کم و تغذیۀ غیر کافی وعدم دسترسی به فرهنگ و بهداشت درمعرض بی سوادی، ضعف و رنجوری و بسیاری بیماری ها ازقبیل سل، ضعف عمومی، نازایی و سخت زایی، فلج و رماتیسم می باشند.
4- آنچه ذکر آن ضرورت دارد این است که در کمال تأسف باید اذعان کرد که شرکت فرش ایران نتوانسته است نمونۀ خوبی برای کارفرمایان خصوصی کارگاههای فرش بافی باشد سهل است طبق گزارش مأموران مربوطه شرایط کار در کارگاههای شرکت فرش از بعضی کارگاههای خصوصی بدتر و نا سالم تر است و این حقیقت تلخ و یأس آور خود یکی از موانع اساسی هرگونه پیشرفت در زمینۀ بهبود شرایط کار در کارگاههای فرش بافی محسوب می شود. زیرا دولت که مجری قوانین کار و بیمه های اجتماعی است چنانچه کارگاهش به صورت کارگاهی نمونه در آمده و با اسلوب مدرن و روشنایی کافی و دارهای صحیح و مزد عادلانه و رعایت قوانین کار و بیمه های اجتماعی بخصوص منع کار اطفال کمتر از 12 سال ، اداره می شد کارفرمایان خصوصی بالتبع تعدیل در وضع کار خود به عمل می آورند و امر مبارزه با بی عدالتی و قانون شکنی را جدی تر تلقی می نمودند .
5- در حل مشکلات فوق همان طور که در ابتدا نیز گفته شد باید مقامات و سازمان های مختلف مملکتی همکاری و همگامی خاصی داشته باشند و آغاز این همکاری باید درک یکسان و یکنواخت از این مسأله مهم و عواقب وخیم و غیرانسانی ادامۀ وضع به صورت فعلی باشد. باید همۀ سازمانهای ذی نفع به جهاد و مبارزه با دشواری های ناشی از صنعت ملی فرش برخیزند ئ این صنعت را اولاً از راه غلط و کجی که می پیماید منعطف سازند و کارگران آنرا نیز حداقل رفاه و تأمین اجتماعی که برای سایر کارگران مملکت فراهم است برخوردار نمایند. وزیر کار و خدمات اجتماعی طی نامه ای که به نخست وزیر ایران در آن سال می نویسد در مورد نجات فرش اینطور می نویسد که :
« نجات صنعت فرش و فرش بافان » که پیوسته مورد نظر و توجه خاص بندگان اعلی حضرت همایون شاهنشاه بوده و می باشد ، باید سر فصل یکی از اقدامات جدی فوری و ضربه ای دولت قرار گیرد . دولت شرکت فرش را از صورت یک بنگاه انتفاعی صرف به صورت مرکز هدایت فنی و اقتصادی صنعت فرش و پرچم دار اصلاحات عمیق در این رشته از صنایع ملی در آورد. وزارتخانه های صنایع و معادن، بازرگانی، فرهنگ، کارو خدمات اجتماعی، سازمان برنامه، سازمان بیمه های اجتماعی ، بانک رفاه کارگران وسایرسازمانهای ذی نفع ومؤسسات خیریۀ باید کمیته ای به نام «کمیتۀ نجات صنعت فرش و فرش بافان» تشکیل دهند و برنامه های جامع برای رسیدن به هدف خود تنظیم نموده مقدمات اجرای آن را فراهم سازند. باید همه به یک اندازه خو د را در این مهم دخیل بدانند و مشکل را به عنوان یک بلیۀ مملکتی و نه امر اختصاصی سازمان معینی تلقی نمایند. تنها از این طریق است که می توان به نتایج اقدامات آینده در این زمینه امیدوار بود.
طی انجام مبادرات این نامه با آقای نخست وزیر در اواخر سال 41 آقای خسروانی رئیس وزارت کار و امور اجتماعی به عنوان رئیس کیتۀ نجات صنعت فرش و فرش بافان کشور برگزیده شدند و کار خود را شروع کردند.
در سال 1342 نظر مسئولین در سفارت کبرای شاهنشاهی در رم به این صورت می باشد که آیندۀ فرش ایران از نظر یک صنعت صادراتی باید تا وقت نگذشته مورد مطالعۀ دقیق قرار گیرد و یکی از دو تصمیم مؤثر در مورد آن اخاذ شود.
1. یا قبول کنیم که صنعت فرش در شرایط اقتصادی امروز ایران یک منبع جالب توجه تولید ثروت برای بافندگان یا سازندگان آن در روستاها و سرمایۀ گذاران این صنعت و یک منبع تهیۀ ارز برای کشور است و باید مورد حمایت و تشویق مؤثر قرار گیرد و دولت وظیفه ای که برای توسعۀ تولید و کمک به بازاریابی آن دارد بر خلاف امروز به نحو مؤثری به عهده بگیرد.
2. و یا این که بگوییم چون فرش بافی با صرف وقت فراوان، بهرۀ متناسب با سایر صنایع نمی دهد بنابراین یک صنعت غیر سودآور و غیر مفید است و باید صنعت دیگری را جانشین آن کرد. از نظر صادر کنندگان و تولید کنندگان فرش باید از بالا رفتن سطح در آمدها و افزایش قدرت خرید مردم اروپا و توجهی که به فرش ایران دارند استفاده کنیم و در تولید فرش چند نکته را مورد توجه قرار دهیم:
اول این که از مصرف رنگ های ارزان قیمت بی دوام شیمیایی در فرش بافی صرف نظر کنیم راه این کار ممنوع کردن ورود این قبیل رنگ ها به کشور است و به انحصار در آوردن ورود رنگ لازم برای فرش بافی به دست شرکت فرش یا موسسه دولتی مشابهی است که رنگ مرغوب لازم را وارد کند و به قیمت تمام شده در دسترس علاقه مندان بگذارد.
دوم این که قالی را مطلوب مصرف کنندۀ اروپایی تهیه کنیم و دو نکته را مورد توجه قرار دهیم یکی طرح قالی و دوم اندازه های آن است که مامصمم به حفظ قالی های باستان خود هستیم یک روز خریداران فرش متمولین بودند که کاخ ها یا اتاق های وسیع داشتند و فرش های بیست و چهار متری می خریدند ولی امروز بیشتر در آپارتمان زندگی می کنند و فرش را برای زینت می خواهند و اگر فرش بیشتر از شش متر یا هفت متر باشد خریدار معمولی از خرید آن امتناع می کند.
سوم این که طرح های اصیل ایرانی را در فرش های گران قیمت باید حفظ کرد ولی برای فرش متوسط باب بازار اروپا باید توجه به ذوق خریدار نمود و طرح های اروپایی را وارد نقشۀ قالی کرد. به علاوه باید همه جور فرش به بازار صادر کرد حتی فرش های گره نخورده که مورد ایراد بازرگانان ایرانی مقیم آلمان قرار گرفت. همان طور که چینی ها می کنند. این نوع فرش بی اندازه ارزان و برای رقابت با فرش های کارخانه ای کم قیمت اروپاست.
فرش ایران در دورۀ پهلوی و مشکلات آن
در غالب نقاط ایران قالی و قالیچه و گلیم از پشم و مخلوطی از پشم و نخ و پنبۀ خالص به اندازه ها و شکل ها و طرح های مختلف که نمونۀ بارزی از ذوق و سلیقه و دقت و ابتکار و کاردانی سازندگان آن به شمار می رود بافته می شود. فرش ایران نه تنها در داخلۀ کشور بلکه در بیشتر نقاط دنیا شهرت و معروفیت خاصی به دست آورده و شعرا و نویسندگان از قدیم الایام از فرش زیبای ایرانی سخن به میان آورده اند. بافندگان فرش گر چه رأساً از مزایای واقعی کاری که انجام می دهند به طور کامل برخوردار نمی شوند. ولی بسیارند سوداگران و بازرگانانی که از طریق خرید و فروش این کالای نفیس روزگار می گذرانند و در نهایت تنعم و بی نیازی زندگی می کنند.
فرش پشمی و ابریشمی و حتی پنبه ای دست باف ایران یکی از اقلام عمدۀ صادرات کشور را تشکیل می دهد و همه ساله هزاران تخته فرش از مرزهای ایران عبور می کند تا در بازارهای دور و نزدیک کشورهای مختلف جهان به مشتریان آشنا و نا آشنا به عنوان یک کالای تحاری که در تاروپود هر تختۀ آن هزاران خاطرۀ تلخ و شیرین نهفته است عرضه گردد.
تهیۀ فرش
در دورۀ پهلوی تهیۀ فرش در ایران یا در بعضی از کارگاههای متمرکزی که در کرمان و مشهدو تبریز ایجاد کرده اند تهیه می شد و یا این که در دروستاها و دهات و حتی بعضی از شهرها تهیۀ فرش برای برخی از مردم و مخصوصاً کشاورزان و عشایر یک کار ضمنی شده و این قبیل اشخاص اوقات بیکاری خود را به تهیۀ فرش های کوچک و متوسط اختصاص می داده اند. شاید در حدود 150 هزار نفر در کارگاههای فرش بافی مشغول به کار می بوده اند. قسمتی از در آمد مردمی که بیش از 3 میلیون نفر می باشند از راه فرش بافی تأمین می گردد.
در سال های اخیر به علت افزایش تقاضا مخصوصاً بعد از جنگ سرمایه گذاری در رشته فرش سازی زیاد شده و حس تسلط برسرمایه و اصرار به تقلیل هزینه تولید موجب شده که دستگاههای قالی بافی را از دهات به شهرها کشانده و در کارگاههای متمرکز کنند. گر چه این سیستم کمیت تولید را افزایش داده است ولی از لحاظ کیفیت موجب شکست طرح کلی و بی ارزش شدن فرش ایران گردیده و فرش های با نقشه های محلی که مملو از احساس و روح است و قرن ها موجب شهرت و افتخار کشور بوده اند به صورت کالای بی ارزش تجارتی در آمده اند. با توجه به ثبات قیمت فروش واحد کالا در برابر زیاد شدن قیمت تمام شده حقیقت تلخ و ناگواری در خلال ارقام مشعشع صادرات نمایان است و مخصوصاً نمودار صادرات کشور نشان می دهد که در حالی که قیمت تمام شده مرتباً افزایش یافته است ولی قیمت فروش فرش به علت رقابت و عدم تحرک لازم در مورد سرمایه به نسبت افزایش قیمت تمام شده ترقی نکرده است.
در این شرایط نه تنها تنزل بلکه تثبیت قیمت مواد اولیه نیز امری محال است. لذا دو عامل مهم هزینۀ تولید " نیروی انسانی، مواد اولیه، که جمعاً 63 تا 70% قیمت تمام شده را تشکیل می دهد به سرعت رو به ترقی و زیاد شدن می باشد و در نتیجه سودپرستان برای مبارزه با این امر از طریق نامشروع و در نهایت بی انصافی کوشش می نمایند که با کمک عوامل زیر تصنعاً قیمت تمام شده را کاهش می دهند.
الف) مصرف الیاف مصنوعی یا پشم های پست و ناشور و کهنه.
ب) تقلب دربافت و صرفه جویی در دستمزد.
ج) بکار بردن رنگ های بی ثبات جوهری.
د) تحمیل هر چه بیشتر به کارگران و اجرای شدید مقررات خلاف انسانی.
ه) کهنه کردن مصنوعی فرش از طریق شستن با اسید که مشمول تعرفۀ کم گمرکی در کشورهای خارج شود و حتی بعضی مواقع به صدور فرش های مسروقه مبادرت می ورزند که چون ارزان می خرند می توانند با سایرین رقابت نمایند.
و) تعویض نوع گره ها به منظور آن که زود تر تهیۀ فرش به اتمام رسد و در نتیجه ارزان تر تمام شود. این گره ها به شکل U و یا W می باشد به زودی از هم گسسته می شود و در نتیجه فرشی که با این گره ها تهیه می شود قابل دوام نبوده و پس از مدت کوتاهی خراب می گردد.
ز) بعضی از بازرگانان فرش های معیوب را خریداری نموده و به طریق نا مناسبی آنها را رفو و رنگ آمیزی کرده و به کشورهای خارج می فرستند و این خود نیز باعث ضایع شدن محبوبیت و حیثیت فرش های ایران در بازارهای جهانی شده است.
نیروی انسانی که عامل اصلی تولید فرش در کشور ما به شمار می رود در وضع بسیار نامساعدی به سر می برد. بنابر این از نظر کاهش هزینۀ تولید نه تنها تحمیل تازه ای به این طبقه مقدور نیست بلکه عدالت اجتماعی حکم می کند که در جهت افزایش دستمزدها تجدید نظر شود و مقررات بیمه های اجتماعی در کارگاههای فرش بافی اجرا گردد و به وضع بهداشت و سلامت آنها سرو صورتی داده شود تا بازده نسبی کارگران قالی بافی به طور طبیعی افزایش پیدا نماید.
نکتۀ قابل توجه آن است اصلاحات ارضی و افزایش سطح در آمد کشاورزان مسلماً عدۀ زیادی از قالی بافان را به جانب کشاورزی کشانده و از کارگاهها فراری می دهد زیرا در حال حاضر آنچه که موجب شده است صدها هزار نفر از مردم این کشور در سرداب ها و بیغوله هایی به نام کارگاه قالی بافی سلامتی و عمر خود را فدا کنند جزء استیصال و فقر عدالت دیگری ندارد و بدون شک محصول این مردم مستأصل چندان نمی تواند عالی و خوب و جالب باشد. لذا محصول فرش ایران اصالت و روح خود را از دست داده و روز به روز به کالای کم ارزش تبدیل می شود که به آسانی از صفحۀ بازار رانده خواهد شد.
پیشنهادات در مورد حمایت صنعت فرش و فرش بافان
1. برای این که بتوان مشکلات فرش را بر طبق برنامه و به طور اساسی حل نمود و به اضافه در پیشرفت کار و بهبود وضع آن نظارت صحیح به عمل آید و در هر مورد راهنمایی و یا در صورت لزوم اتخاذ تصمیم سریع معمول گردد، لازم است که به طور کلی امر صنعت فرش به عهدۀ شورایی به نام شورای عالی فرش گذارده شود.
2. شورای عالی فرش بایستی کمیته هایی از متخصصین امر و نمایندگان سازمانهای مربوطه دولتی و کارفرمایان و کارگران برای تهیه استانداردهای مربوطه به مواد اولیه، نقشه، رنگ و بافت تشکیل دهد.
3. شورای عالی فرش بایستی تولید کنندگان فرش را ترغیب به تأسیس شرکتی برای تهیۀ مواد اولیه زیر نظر شورا بنماید.
4. شورای عالی فرش بایستی با همکاری وزارت فرهنگ، هنرهای زیبا و شرکت سهامی فرش ایران برای تفهیم و آموزش و نظارت صحیح در اجرای استانداردهای مواد اولیه، رنگ، نقشه و بافت، هنرستان ها و یا کلاس هایی در هر محل برای مقاطعه کاران و استادان قالی باف تشکیل دهد. تشکیل این کلاس ها در مدارس روستایی نیز ضروری است.
5. اعتباراتی از طرف دستگاههای اعتبار دهندۀ دولتی برای اعطای وام به صاحبان کارگاههای قالی بافی و نیز مقاطعه کاران و همچنین شرکت های تعاونی روستایی منظور و در صورت امکان مواد اولیه، نقشه و رنگ مورد لزوم آنها تأمین و تسهیلاتی در امر فروش خصوصاً برای شرکت های تعاونی تولید روستایی فراهم شود. اعطای اعتبارات مشروط به رعایت مصوبات شورای عالی فرش در زمینۀ مقررات مربوطه به تولید و تهیۀ استانداردها و شرایط محیط کار باشد.
6. شورای عالی فرش یا شرکت سهامی فرش ایران اقدام به تأسیس کارگاههای نمونه در محل های مورد لزوم برای راهنمایی کار فرمایان و کارگران قالی باف و خصوصاً روستاییان قالی باف می نماید.
7. به منظور بهبود و پیشرفت و حفظ صنعت فرش کارفرمایان قالی بافی تشویق به تشکیل سندیکا و یا سازمان کارفرمایی قالی بافی گردند.
8. کمیته ای مرکب از نمایندگان وزارت اقتصاد، فرهنگ، هنرهای زیبا، شورای عالی فرش و شرکت سهامی فرش ایران برای نظارت در فرش های صادراتی تشکیل و کلیۀ فرش های صادره با اجازۀ کمیتۀ مزبور باشد. ضمناً به منظور جلب اعتماد کشورهای خریدار از نمایندگان آنها نیز در کمیتۀ دعوت شود.
9. هنرمندان قالی باف مورد تشویق و تقدیر قرار گیردند.
10. در مورد کمک به صادر کنندگان فرش اقدامات مؤثری به عمل آید.
11. از طرف مقامات مربوطۀ دولتی به ثبت رساندن نقشه های اصیل ایرانی در مراجع بین المللی سعی لازم به عمل آید.
12. در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا بایستی به تأسیس دفاتر نمایندگی فرش اقدام و کارشناسانی نیز در اختیار دفاتر مزبور گذارده شوند. دفاتر مزبور بایستی ضمن راهنمایی فروشندگان فرش تبلیغات وسیع و مؤثری را در زمینۀ معرفی فرش های ایران و بحث دربارۀ نقشه ها و رنگ ها و همچنین ایجاد اعتماد بین خریداران به عمل آورند.
13. اقدامات لازم از طرف دستگاههای مربوطۀ دولتی در مورد تقلیل تعرفۀ گمرکی اتحادیه های گمرکی کشورهای خارجی به عمل آید و در قرار دادهای بازرگانی صادرات فرش مورد توجه خاص قرار گیرد.
14. در هر یک از کشورهای اروپایی و امریکایی نمایشگاههای دائمی فرش و یا سیار تحت نظر دفاتر نمایندگی تشکیل گردد.
15. وزارت کار و خدمات اجتماعی کارگران قالی باف را تشویق به تاسیس سندیکا و انعقاد قرار دادهای دسته جمعی در مورد دستمزد و شرایط کار می نماید.
16. تولید کنندگان قالی تشویق به ایجاد شرکت های تعاونی گردند و تسهیلات و کمک های خاص برای شرکت های تعاون در نظر گرفته شود.
17. چون رفع بیکاری در دهات کمک زیادی به ارتقای سطح زندگی کارگران قالی بافی خواهد نمود سازمان برنامه اعتبارات خاصی برای صنایع دستی اختصاص دهد.
18. کارگران خردسالی که به طبق مقررات قانون کار منع از کارکردن شده اند، در صورتی که سن آنها بیش از 7 سال باشد توسط وزارت فرهنگ به مدارس اعزام گردند و برای تأمین معاش آنها شورای عالی فرش توسط کمک شیر و خورشید سرخ هر محل، شهرداری و مؤسسات بین المللی از قبیل یونیسف و کاره اقدام نماید.
وضع اجتماعی کارگران و روش تولید فرش
کارگران صنعت فرش از جمله محروم ترین طبقات زحمتکش کشور ما هستند که طی سالیان دراز بدون استفاده از کمترین حقوق و مزایای انسانی زندگی طاقت فرسا و رقت باری داشته و چون ابزاری بی ارزش زیر دست کارفرمایان خود استثمار بی رحمانه ای قرار گرفته اند و با وجودی که فاصلۀ طبقات ملت ما کارگران و دهقانان هر یک به نحوی از ثمرات انقلاب شاه و مردم بهره مند گردیده اند این عده از کارگران علی رغم منویات شاهنشاه آریامهر در زمینۀ تعمیم وسط عدالت اجتماعی با بدترین و رنج آورترین شرایط زندگی دست به گریبانند. سن اکثر کارگرانی که در این رشته صنعتی به کار اشتغال دارند بین 6 تا 18 سال است و در قبال روزانه 10 تا 12 ساعت کار، دستمزدی در حدود 5 الی 50 ریال دریافت می دارند. وضع بهداشت، روشنایی و هوای کارگاههای قالی بافی بسیار نا مساعد است و فقدان نور کافی در زمستان و هوای ناسالم و آلودۀ محیط کار، آنان را به صورت موجودات رنجور و ضعیفی در آورده است که برای ابتلا به امراض مختلف آمادگی زیادی دارند. شرایط نامساعد کار، بیماری های جسمی گوناگونی برای کارگران این صنعت ایجاد نموده است. با چنین شرایط رقت باری به جرأت می توان گفت که استثمار این طبقۀ زحمتکش شدیدترین نوع استثمار است زیرا از لحاظ اقتصادی میزان سرمایۀ ثابتی که برای تولید فرش اختصاص یافته نسبت به دستمزد کارگران بسیار ناچیز و همین امر همواره درجۀ استثمار کارگران را به میزان قابل توجهی افزایش می بخشد. وضع رقت بار اقتصادی کارگران و وضع خاص کارگاههای فرش بافی سبب گردیده است که نتوان مقررات حمایتی از جمله قانون کارو بیمه های اجتماعی را دربارۀ آنان عملی ساخت به نحوی که این افراد عملاً از هیچ یک از حمایت های اجتماعی برخوردار نگردیده و همواره در معرض خطرات و بیماری های ناشی از سوء تغذیه و نامناسب بودن محیط و شرایط کار قرار دارند.
چنین وضع نامساعدی عمراه با وجود واسطه ها و افرادی که هیچ گونه نقش مستقیمی در تولید فرش نداشته بلکه بر عکس در افزایش بهای آن بیشتر مؤثرند، سبب گردیده است که چنانکه باید به نوع و کیفیت فرش توجه لازم مبذول نگردد و در نتیجه بدین صنعت عظیم ملی که در حال حاضر قریب 700 هزار نفر از مردم کشور ما بدان اشتغال دارند و محصول آن از نظر در آمد ارزی پس از محصولات نفتی و کشاورزی بزرگترین رقم را تشکیل می دهد صدمۀ فراوان وارد گردد.
اختلاف خصوصیت های اقتصادی و اجتماعی مناطقی که در آن صنعت فرش وجود دارد سبب گردیده است که صنعت فرش، شرایط کار کارگران و روش تولید نیز در این مناطق از خصوصیات گوناگونی برخوردار گردد. این خصوصیات عبارتند از: موقعیت جغرافیایی، موقعیت اقتصادی و اجتماعی، شرایط طبیعی، درجۀ صنعتی بودن منطقه، سطح زندگی اهالی، امکانات آموزشی و غیره. چنانکه بیان گردید این خصوصیات در مناطق مختلف فرش متفاوت است. استان آذربایجان شرقی استانی است کشاورزی بدین معنی که رشتۀ کشاورزی حاکم بر اقتصاد آن منطقه بوده و مردم غالباً به مشاغل مختلف مربوط به کشاورزی می پردازند.
همزمان با رشد صنعتی کشور و اجرای برنامه های جدید اقتصادی در کلیۀ نقاط کشور کارگاههای صنعتی متنوعی در این استان استقرار یافته است. در این استان مردان در مزارع و روستاها و همچنین در کارگاههای صنعتی به کار می پردازند و زنان اکثراً به امور خانه داری اشتغال می ورزند. تفاوت خصوصیت اقتصادی شهری و روستایی در این استان سبب گردیده است که تعدادی کارگاههای متمرکز قالی بافی در شهر مستقر گردیده و اکثر کارگاهها به صورت تک بافی در روستاها به وجود آید. در کارگاههای متمرکز مردان و پسران و به ندرت دختران به کار اشتغال دارند زیرا خانواده ها مایل نیستند که زنان و دختران خود را برای کار به کارگاههای قالی بافی اعزام دارند. در روستاها کارگاههای قالی بافی متمرکز وجود ندارد و دار قالی در منازل بر پا گردیده و قالی بافی به وسیلۀ مردان به کمک زنان و کودکان انجام می یابد.
توسعه و گسترش صنایع مختلف و افزایش امکانات آموزشی در شهر سبب گردیده است که به تدریج مردان به سایر مشاغل صنعتی اشتغال ورزند و بسیاری از اطفال به جای کارگاههای قالی بافی راه مدرسه را در پیش گیرند. در این استان خصوصیت کار طوری است که اعم از این که کارگر در کارگاه متمرکز به کار اشتغال ورزد و یا در خانۀ خود برای صاحب کار قالی ببافد، کارفرما وی را شدیداً تحت نظر دارد. در نتیجه میزان استثمار نیز شدید تر و در بسیاری موارد شرایط کار نیز نامساعد تر است. کودکان مخصوصاً در روستاها به سبب فقر خانوادگی و عدم امکانات آموزشی به صنعت قالی بافی روی می آورند. در این شهرستان ها سه دسته کارگر قالی باف وجود دارد:
1. کارگرانی که در کارگاههای متمرکز روزی 9-10 ساعت به کار اشتغال دارند.
2. دستۀ دیگر کارگرانی که اعم از شهری یا روستایی مواد اولیه و ابزار و وسیله را از کار فرما و تولید کننده دریافت داشته و در منازل خود به بافت قالی اشتغال دارند و پس از پایان کار قالی را تحویل کارفرما می دهند.
3. دستۀ سوم خانواده هایی که برای خود کار می کنند، بدین معنی که مصالح و مواد اولیه را تهیه نموده و قالی را خود بافته و به بازار عرضه می دارند. البته در تبریز این دسته از کارگران بسیار کمند. در اصفهان که استانی است صنعتی و در شهرها و روستاهای آن کارخانه های صنعتی بسیاری وجود دارد سطح زندگی مردم بالاتر از بسیاری از دیگر استان های ایران است و صنعت قالی بافی نیز در این استان خصوصیت کاملاً متفاوتی نسبت به سایر استان ها یافته است. بدین معنی که در این استان مردان به کارهای صنعتی و کشاورزی پرداخته و با قالی بافی سروکاری ندارند و اکثر زنان و دختران بدین امر اشتغال می ورزند. از طرفی چون زنان به کارهای خانه داری اشتغال دارند لذا قالی بافی به عنوان کار دوم آنها تلقی می گردد و همین خصوصیت سبب گردیده است که کارگاههای متمرکز در شهرها و روستاها ایجاد نگردیده و قالی بافی به صورت تک بافی انجام پذیرد. از طرف دیگر چون وضع زندگی مردم اصفهان (اعم از شهر ها یا روستا) بهتر از بعضی دیگر از استان ها بوده و امکانات آموزشی نیز در آنجا بیشتر است لذا در شهر زنان در روز فقط در ایام فراغت و بیکاری به کار قالی بافی اشتغال دارند و اطفال نیز نسبت به مناطق دیگر کمتر بدین کارتن در می دهند ولی در روستاها وضع قالی بافی تفاوت چندانی با سایر مناطق ندارد. توسعه و گسترش صنایع در سال های اخیر در اصفهان موجب گردیده است که کارگران مرد به سوی صنایع مذکور جذب گردیده و قالی بافی در روستاها تنها به وسیلۀ زنان و دختران به عنوان کار تفننی و کمک به درآمد خانواده تلقی گردید و می توان پیش بینی کرد که با بهره برداری از صنعت ذوب آهن و سایر صنایعی که در این استان به وجود خواهد آمد سطح در آمد افزایش یافته و خانواده ها کمتر به در آمدهای فرعی از جمله قالی بافی متکی گردند و در نتیجه این صنعت محدودتر گردد.
در این منطقه وابستگی کارگر به کار فرما و تعداد خانواده هایی که رأساً خود به کار قالی بافی اشتغال دارند در حدود 40 درصد است (تک باف) و ده درصد از کارگران فرش تنها به کار قالی بافی اشتغال دارند و بقیه با گرفتن مصالح و مواد اولیه و ابزار و دستمزد برای صاحب کار قالی می بافند و از شدت استثمار کارگران کاسته نشده است.
در کرمان که مهمترین منبع و مرکز قالی بافی ایران به شمار می رود خصوصیت اقتصادی کاملاً با سایر شهرها و استان ها متفاوت است. در این استان به سبب کمی آب کشاورزی رونقی نداشته و فعالیت های صنعتی و تولیدی نیز در اغاز مراحل رشد خود به سر می برد زیرا با وجود معادن عظیمی که در این استان وجود دارداستخراج این معادن تا کنون عملی نگردیده و کارگاههای صنعتی دیگری هم که در شهرها به چشم می خورد بیشتر از قبیل پشم پاک کنی و ریسندگی به بافندگی است که غالباً در جهت تهیۀ مواد اولیه و مصالح کارگاههای قالی بافی کار می کنند. از طرف دیگر افرادی که در معادن و کارخانه ها کار می کنند اکثراً از سایر شهر ها بخصوص یزد و آذربایجان بدین است آمده اند زیرا شرایط اقتصادی و کشاورزی این استان سبب گردیده است که کارگران تنها به کارهای قالی بافی روی آورده و در نتیجه از اشتغال به کارهای سنگین دوری جویند و همین خصوصیت با توجه به پایین بودن سطح دستمزدها موجب شده است که صاحبان سرمایه از این موقعیت نامناسب بهره برداری کرده و بیشتر در صنعت فرش که نیاز به سرمایۀ ثابت کمی داشته و نیروی انسانی ارزان سهم قابل ملاحظه ای در تولید فرش دارد. سرمایه گذاری نمایند. در این استان با توجه به خصوصیت اقتصادی و اجتماعی محیط و سنت های خانوادگی مردم استثمار کارگران قالی باف بسیار شدید بوده و کارگران تحت کنترل و نظارت شدید و مداوم کارفرمایان قرار دارند. کارگران از صبح تا شام در بیغوله های تاریک به نام کارگاه زندگی می کنند و در همانجا غذا می خورند و درهمانجا به خواب می روند اغلب کارگاهها از سطح زمین پایین تر بوده لذا مرطوب و فاقد نور کافی هستند. در بسیاری از خانواده های روستایی کودکان از سنین 7 سالگلی به همراه مادر و خواهران و برادران هود به بافت قالی اشتغال می ورزند و چون روش پرداخت مزد کارمزدی است لذا کارگران برای این که مزد بیشتری دریافت دارند روزانه مقدار بیشتری کار می کنند.
از طرف دیگر نحوۀ بافت و برپا کردن دار در استان کرمان مطلقاً با سایر شهرستان ها متفاوت است و به نحوی است که فاصله بین کارگر قالی باف و دار زیاد است و کارگر مجبور است به روی زانوی خود تکیه نماید و همین امر فشار زیادی به استخوان های ران و زانوی کارگر وارد ساخته و آن را از شکل طبیعی خارج می سازد و در عین حال به سبب نحوۀ قرار گرفتن دار قالی کارگران در پشت دار که مطلقاً تاریک بوده و فاقد هر گونه روشنایی است قرار می گیرند و این امر برای چشمان آنان زیان بخش است. با توجه به این که اغلب کارگران قالی باف شغل دیگری به جزء قالی بافی ندارند لذا در 70-80% خانواده ها قالی بافی شغل اصلی آن به شمار می رود و از این لحاظ می توان به شدت استثمار این کارگران پی برد.
باید این نکته را خاطر نشان ساخت که آماده ساختن کارگران از نظر علمی فنی و روحی به منظور اشتغال در صنایع اساسی و جدید به طور کلی ایجاب می کند که همزمان با آغاز صنعتی کردن کشور تدابیر فرهنگی و تربیتی اندیشیده و طبق برنامه های خاصی به مرحله اجرا گذارده شود تا کارگران با توجه به این آمادگی بیش از پیش به صنایع جدیدی که در این منطقه ایجاد می گردد روی آورند.
در قم، اراک و کاشان مردم به کشاورزی اشتغال دارند و به غیر از چند کارخانۀ بافندگی و ریسندگی هنوز کارخانه های صنعتی بزرگی که بتواند تعداد زیادی از کارگران را به سوی خود جذب نماید در این شهرستان ها مستقر نگردیده و تنها کارخانه های پشم پاک کنی و ریسندگی ایجاد گردیده است که مواد اولیۀ فرش را تهیه می کنند. صنعت قالی بافی در این شهرستان ها اکثراً در روستاها و به وسیلۀ زنان و کودکان انجام می یابد. و تقریباً سی درصد خانواده ها مستقلاً به امر قالی بافی اشتغال دارند. البته می توان پیش بینی کرد که با استقرار کارخانۀ ماشین ساری اراک و چند طرح کوچک صنعتی که در این چند شهرستان اجرا خواهد شد و بالا رفتن سطوح درآمد عمومی این شهر ها میزان اشتغال در قالی بافی تقلیل یابد. در این شهرستان ها کارگاه متمرکز قالی بافی بسیار کم بوده و بیشتر قالی بافان با گرفتن مواد اولیه و مصالح در خانه های خود به کار اشتغال می ورزند و این امر سبب می گردد که مانند سایر مناطق توجه زیادی به شرایط کار و حمایت های اجتماعی آنان نشود.
متأسفانه در سال های اخیر به منظور فروش بیشتر و ارزان تر اقداماتی شده که در قسمتی از فرش ایران به واسطۀ مصرف کردن پشم های نامرغوب دباغی و رنگ های غیر ثابت و بخصوص دواشور کردن آنها برای جلای بیشتر ظاهری و کهنه نشان دادن فرش در حدود پنجاه درصد از استحکام فرش را از بین می برند و همچنین تقلب در گره قسمتی از فرش های کرمان که مقداری نصف گره و قسمتی بدون گره است کم کم سلب اطمینان خریداران خارجی را کرده و می کند و اگر فکر عاجلی برای آن نشود موجب نکث این بازار صادراتی مهم ایران خواهد شد. جای تعجب است که این نوع فرش ها چون به واسطۀ بدی و ارزانی نوع پشم یا گره نخوردن آن طبعاً با اجرت کمتری بافته می شود و ارزان تر تمام می شود به نام فرش صادراتی معروف شده است.
اصولاً فرش هایی که در ایران تهیه می شود قسمتی به صورت ایلیاتی است که در منازل و چادرهای ایلات و عشایر به طریق انفرادی و فامیلی بافته می شود که عبارتند از: چهار محال، چاله شتر، سلمان، فریدن، شهر کرد، برو
مطالب مشابه :
ثبت نام آزمون ادواري فني و حرفه اي,مدرك قاليبافي,كارگران ساختماني advari.irantvto.ir
ثبت نام و خدمات فني و حرفه ايثبت نام آزمون ادواري فني و حرفه اي,مدرك قاليبافي ... اصلي مركز آزمون ادواري و تفاهم نامه هاي فني و حرفه اي و كارگران ساختماني و قاليبافي.
نمونه سوالات آزمون قاليبافي فني حرفه اي با پاسخ نامه
بسته كامل نمونه سوالات آزمون فني حرفه اي قالي بافي براي آمادگي هرچه بيشتر داوطلبان شركت در آزمون قالي بافي. با بيش از صد صفحه سوالات با پاسخ نامه.
سفربه نخجوان
در پاسخ از آنها سوال کردم تا حالا از بانکها وام گرفته اید؟ ... هردو وام یکی است و به شما نمی گویند حالا چون مبلغ وام قالی بافی ناچیز است پس مدارک آنچنانی هم نمی خواهد.
شبکه استانی ایلام!!!! یا شبکه منحصر به کردهای ایلام؟
روزی مادرم گفت بچهها آروم باشین ببینم تلویزیون در مورد قالیبافی چی گفت. احتمالا میخواهند وام قالیبافی بدهند. بعد از اینکه خبرهای مهم معرفی شدند نوبت به توضیح
همه چیز درباره شروع کسب و کار
دارندگان مدرک دیپلم و فوق دیپلم می توانند با گرفتن وام برای خود کسب و کار راه ... آرایشگری، قالیبافی، نجاری، معماری، گچبری و دیگر مشاغلی از این دست هستند، می
فرش ایران در دوران پهلوی قسمت سوم
تخصیص (تخصص) اعتبار: اعتباراتی برای اعطای وام به صاحبان کارگاههای قالی بافی و نیز مقاطعه کاران و همچنین شرکت های تعاونی روستایی منظور و در صورت امکان
* آموزش بافت فرشهای نفیس و تابلو فرش *
4 * استفاده از وام های مرکز ملی فرش ایران. بافت فرش های نفیس را ... نقشه قالیبافی( این نوع نقشه با شیوه اخصاصی تهیه شده است)کوچک و شطرنجی شده. * انواع مواد اولیه
بافت یک جفت تابلو فرش قرآنی در خور و بیابانک + تصاویر
... جوان که حرفه ی قالی بافی را بدرستی میدانند برای امر اشتغال زایی که همراه با وام های ... استفاده کرده بر توسعهی صنعت فرش های دستباف و قالی های زیبا اهتمام ورزند.
صنایع دستی:قاهان قالیبافی (1)
قم و کاشان و روستاهای اطراف آن یکی از مراکز عمده قالیبافی بوده وهست . ... های آموزش برای بروز کردن بافت قالی گذاشت و برای تولید بیشتر وام با بهره کم اعطا کرد.
برچسب :
وام قالی بافی