خبر فارسی ›› خبر ›› ایسنا سید علی میرافضلی: آینده با شعر کوتاه معنا می شود
تواضعش زبانزد است. برخلاف خیلیهای دیگر، پایتختنشین نشده و دلبسته آن هوایی است که کودکی و نوجوانیاش را در آن نفس کشیده؛ سخت به شهری تعلق خاطر دارد که پوست و گوشت و استخوانش با صنعت عجین شده؛ این را هم جزو هنرمندیهای سیدعلی میرافضلی باید بدانیم که در این هوا و زیر آسمان این شهر صنعتی، شاعرانه نفس میکشد. البته خودش شعرهایش را مدیون حسی میداند که طبیعت "سرچشمه" به او میدهد. همینجا "آهستهخوانی" را نوشته که آخرین کتاب منتشرشدهاش است و همینطور 16 عنوان کتاب دیگر را.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کویر، "دیوان محزون کازرونی"، "به همین کوتاهی"، "تصحیح بخشیزد و کرمان تذکره خلاصهالاشعار تقیالدین کاشانی" و "جُنگ رباعی" که سال آینده منتشر شود و به بازار بیاید، کل آثار چاپشده از سیدعلی میرافضلی" به 21 عنوان کتاب میرسد.
میرافضلی 10 سال است که وبلاگ "اسپریچو"را به طور منظم بهروز میکند. تاکنون هم 17 عنوان کتاب و حدود 100 مقاله و گفتوگو از او منتشر شده است. با دایرةالمعارفهای بزرگ کشور از جمله دانشنامه ایران و اسلام و دانشنامه فرهنگستان در زمینه نگارش مقالات همکاری داشته و نام او را به وفور در داوری جشنوارههای کشوری و منطقهیی دیدهایم. "گنجشک ناتمام" میرافضلی سال 84 کتاب شعر برگزیده استان شد.
سال 89 هم مقالهای که وی نوشته بود، در جشنواره سراسری نقد کتاب برگزیده شد. علاقهاش شعر کوتاه است؛ میگوید: شعر برای من عین زندگی است. از سرچشمه هم نمیتواند دل بکَنَد. خودش اظهار میکند که "کودکی من اینجا گذشته. محیط جوری است که برخورد بیواسطه با طبیعت دارم. با گیاهان، پرندگان، آفتاب، باران و برف الفت دارم. طبیعت جزوی از ذهن و ضمیر و زبان شعری من شده است". به جز این، آرامش و سکوتی را که شهر سرچشمه دارد، به هیچ قیمتی حاضر نیست با هیاهوی پایتخت عوض کند. سیدعلی میرافضلی متولد رفسنجان است و لیسانس زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران گرفته است. پژوهشگر، شاعر و طنزنویس و از صاحبنظران حوزه شعر کوتاه است. از او در اینباره پرسیدیم که حاصل این گفتوگو در ادامه میآید:
آقای میرافضلی! شما را به عنوان یکی از کارشناسان صاحبنظر حوزه شعر کوتاه میشناسند؛ میخواهم تعریف شعر کوتاه را از زبان خودتان بشنوم. این شعر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
شعر کوتاه مجموعهای از امکانات شعر فارسی بوده در قالبها و فرمهای متعددی که تحت عنوان شعر کوتاه گرد هم جمع شدهاند؛ از قالبهای سنتی مثل رباعی و دوبیتی گرفته تا امکانات جدیدی که شعر امروز در اختیار شاعران قرار داده است. پیشینه کهنهای که شعر در زبان فارسی دارد و باز قالبهای متعددی که در شعرهای محلی هست، مجموعه این فرمها و قالبها را میتوان در شعر کوتاه گنجاند. حال در این شرایط، تعریف واحدی برای همه اینها دادن کار دشواری است. در مورد شعر کوتاه همچنین اتفاق نظر بر روی خیلی از این ویژگیها نیست و ممکن است هر صاحبنظری در این حوزه ویژگیهای دیگری را در نظر بگیرد، حتا در مورد حد و حدود شعر کوتاه هم اجماعی وجود ندارد؛ مثلا اینکه شعر کوتاه چند سطر باید باشد.
خودِ شما چه تعریفی از این شعر دارید؟
من برای خودم شعری را کوتاه تعریف میکنم که کمتر از 10 سطر و یا در شعر قدیم مصرع داشته باشد؛ حالا هر نوعی باشد؛ شعر سپید، نیمایی، سنتی، محلی، هایکوواره، هایکوی ایرانی و یا هر نوع دیگری که باشد، اگر کمتر از 10 سطر باشد، میشود شعر کوتاه. از نظر من باید کشفی زبانی، تصویری و فکری در کانون این شعر وجود داشته باشد. درک و شهود آنی در آن باشد و در وهله اول نقطه تمرکزش با ذهن محاطب تلاقی کند؛ یعنی رویدادی زبانی، تصویری و یا نکته فکری خاصی از آن به ذهن بیاید. این یک واقعیت است که شعر کوتاه چون فشردگی دارد، باید اتفاق و کشفی در آن باشد و با ذهن مخاطب ارتباط اولیه را برقرار کند. این یک ویژگی عام برای همه انواع شعرهای کوتاه است، منتها برخی شعرهای کوتاه سنتی ممکن است ویژگی خاصی داشته باشند. این را هم بگویم که شعر کوتاه با ایجاز پیوندی ناگسستنی دارد. باید موجز باشد. معماری کلمات فشرده و دقیق باشد تا در کمترین تعداد کلمات آن نکته و کشفی را که در شعر هست، ارائه کند.
در مورد گونههای مختلف شعر کوتاه در زبان فارسی هم توضیح دهید.
شعر فارسی به دو گونه قابل تقسیم است؛ قبل از نیما و بعد از نیما. نوع اول همان شعر کلاسیک است و در نوع دوم آن اشعار معاصر امروزی قرار میگیرد. ما یکسری شعرهای کوتاه داریم که از نوع کلاسیک است مثل تکبیتی، دوبیتی و رباعی. بعد از اتفاقی که توسط نیما در شعر فارسی رخ داد و مسیر آن تغییر داده شد، امکاناتی پیش روی شاعران قرار گرفته و اشعار نو آزاد، شعر نو نیمایی و شعر سپید وارد حوزه شعر فارسی شد. شعر کوتاه میتواند در این سه گونه هم باشد. از طرفی، ما گونههایی از شعر کوتاه داریم که در شعرهای بومی قرار دارد، مثل لیکوهای رودباری و بلوچی که مردم کرمان و بلوچستان این را در ذهن دارند و کوتاهترین شعر زبان فارسی است. واسونکهای شیرازی و سهخشتیهای کردی هم در نوع محلی آن قرار دارد.
آقای میرافضلی، شما هم این را قبول دارید که شاعران نسل جوان ما خیلی از شعر کوتاه استقبال میکنند؟
شعر کوتاه صرفا در بین نسل جدید رواج ندارد. ما بیش از هزار سال است که شعر کوتاه داریم. از قبل از اسلام هم گونههایی شعری داشتیم که پشتوانهای است برای شعر کوتاه امروز مثل خسروانیهای قدیم که امروز مورد اقبال نسل جدید قرار گرفته و امروز خسروانیهای اخوان ثالث را داریم که در بین شاعران امروز استمرار دارد و حتا از دل ان قالبی به عنوان سهگانی بیرون آمده که پیشنهاد آن را علیرضا فولادی داده است. بعد از اسلام هم این گونه شعری رواج داشته که به شعر دری معروف است. این گونه شعری در کل خیلی مورد اقبال شاعران ما بوده و میبینیم شاعران بزرگی چون خیام و بابا طاهر فقط شعر کوتاه میسرودند. از طرفی در ادبیات بومی شعر کوتاه از اصلیترین قالبها بوده و اشعار محلی ما بیشتر در قالب شعر کوتاه هستند. منتها در دوران جدید گرایش شاعران به این گونه شعری بیشتر شده است.
دلیلش چیست؟
یکی آن پیشینه پرباری است که شعر کوتاه داشته و توجه عمومی به آن میشده و دیگر ویژگیهایی که دارد؛ شعر کوتاه حفظ کردنش آسان است. نکات اخلاقی و حکمتآمیز را میتواند به عنوان مثل یا نقل قول برای تأیید کلام به کار برد. چند عامل دیگر هم وجود دارد؛ از جمله جریان جهانی مینیمالیسم که داستان، فیلم، شعر و سایر هنرها به سمت مینیمال شدن پیش میرود. ابزارهای نوین هم به این بحث دامن زده، مثل پیامک یا اینترنت. در دوران اخیر نه مردم حوصله و فرصتی برای شعرهای بلند دارند و نه خود شاعران.
به نظر شما این اتفاق و این استقبال عمومی از شعر کوتاه یک مزیت محسوب میشود؟
این هم تهدید است هم فرصت؛ اینکه مردم مجال ندارند، فرصت اندیشیدن ندارند، این، واقعیت دنیای امروز است. ما در دنیای امروز دچار شتابزدگی هستیم و سرعت زندگی واقعا زیاد شده. این شتاب همه شؤونات اندیشگانی و زبانی زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است. البته به عقیده من، این میتواند نقطه مثبتی باشد که بیان ما به حدی از ایجاز برسد که با حداقل کلمات بیشترین حرف را بزنیم. هر چند نسل قدیم ما هم که از ابزارهای نوین و دیجیتال بهرهای نداشتند نیز از این گونه شعری استفاده میکردهاند.
اما برخی این ضعف را به شعر کوتاه نسبت میدهند که به همان سرعت که به ذهن مینشیند، از ذهن هم بیرون میرود.
این را به عنوان یک اصل نمیتوان بیان کرد. شعر بلند به حافظه سپردنش دشوارتر است، اما در مورد شعر کوتاه اینگونه نیست و به راحتی میتوان آن را به ذهن سپرد. البته ماندگاری آن به این بستگی دارد که شعر کوتاه ما چقدر جوهره شعری داشته باشد. چطور است که رباعیات خیام بعد از گذشت 700 سال از مرگ این شاعر هنوز در ذهن ما مانده و نسلهای متمادی آن را به حافظه سپردهاند؟ پس کوتاه بودن دلیلی بر این نمیشود که شعر زود هم از ذهن بیرون برود.
با این اوصاف؛ شما آینده شعر کوتاه را چگونه میبینید؟ آیا میتواند جریانی مستمر و البته تأثیرگذار داشته باشد؟
پیشبینی استمرار آن کار دشواری است؛ اما من حدس میزنم هر چه جلوتر برویم، الزام آن بیشتر میشود، چون سرعت زندگی ما بیشتر میشود. قبلا هم گفتم، این شتابزدگی، واقعیت دنیای امروز ماست که اگر بخواهیم آن را در جریانهای ادبی تسری بدهیم، میبینیم نمیتوان از آن جدا شد. شعر کوتاه آینده شعر امروز ما خواهد بود و آینده با این گونه شعری معنی میشود. با این شرایط، من به استمرار این شعر معتقدم، ولی پیشبینی اثرگذاری آن کار سختی است. اما این هم یک واقعیت است که وقتی یک گروه متمرکز شده و در یک فضای شعری درست عمل کنند، حتما اثرگذار خواهند شد. خوشبین هستم که شعر امروز میتواند به حیات خود در آینده ادامه داده و جریان مسلط شعر ما بشود.
به این هم خوشبین هستید که شعر کوتاه فارسی بتواند مثل هایکوهای ژاپنی در سطح جهانی مطرح شود؟
به نظر من، هایکو وضعیت خیلی ویژهای دارد. دلیل اقبال به هایکو چند چیز است؛ یکی اینکه از لحاظ اندیشهای که پشت هایکوست، جذابیتی برای مردم امروز دارد. همچنین برای هایکو دستورالعملی ارائه کردهاند که با تبعیت از این روشها میتوان به راحتی آن را سرود و هرکس با اندک ذوق و سوادی میتواند وارد این عرصه بشود. سادهنمایی هم که هایکو دارد، در مرحله اول آن را ترجمهپذیر کرده و این شعر هماکنون فراگیرترین قالب شعری در جهان است؛ به طوری که شاید نتوان گفت گونههای دیگر شعر کوتاه بتواند به این فراگیری برسد. البته بستگی به جوهرهای دارد که شعر در دل خود دارد که بتواند به ظرفیتی برسد که قابل ترجمه باشد و جذابیت برای مخاطب فرامرزی داشته باشد، اما به شکل هایکو هیچ قالبی نمیتواند گستردگی داشته باشد.
یعنی اتفاقی که در مورد رباعیات خیام افتاد، قابل تعمیم به تمام گونههای شعری نیست؟
رباعیات خیام اقبال جهانی زیادی داشته و به چندین زبان ترجمه شده است، اما رباعیات با هایکو تفاوت اساسی دارد. این رباعیات ترجمه شده تا استفاده شود. فقط برای خواندن بوده و کسی در قالب رباعیهای خیام شعر نگفته است. اما ما هایکوی فارسی هم داریم. به نظر من برای هیچ شعری این اقبال جهانی که از هایکو هست، تکرار نمیشود.
شما گفتید برای سرودن هایکو دستورالعملهایی ارائه شده و این، کار را برای شاعران ساده کرده است. نمیتوان برای شعر کوتاه فارسی هم این کار را کرد؟
درست است که آنچه به جهانی شدن شعر کوتاه کمک کرده، همان دستورالعملهاست، اما به نظر من این یک ویژگی مثبت و خوب به حساب نمیآید، چون ذات شعر با دستورالعمل بیگانه است. به این مسأله هم باید توجه کرد که بعد از اینکه ملل دیگر با ظرفیت هایکو آشنا شدند، برای آن دستورالعملی ارائه دادند؛ قبل از آن، خودِ شعر بوده که از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار بوده است. باز هم میگویم به نظر من اینکه قالبی شعری بتواند اینچنین در سطح جهانی مطرح شود، احتمال آن کم است.
برگردیم به همان بحث شعر کوتاه فارسی؛ چهرههای شاخص این حوزه در کرمان چه کسانی هستند؟
کرمان در عرصه شعر کوتاه حرف زیادی برای گفتن دارد. نه امروز؛ از چندین سال قبل شاعران کرمانی به شعر کوتاه توجه داشتهاند. آقای محمد شریفی نعمتآباد چندین سال است که در سطح استانی و ملی حضور مستمری دارد؛ کتاب شعر "اگر سکوت خداوند" او از بهترینهای شعر کوتاه است. آقای مرتضی دلاوری پاریزی هم اشعار کوتاه نیمایی خیلی خوبی دارد. آقای حمید نیکنفس هم مجموعه "من، کودکی، کلاغ" را دارد که از بهترینهای شعر کوتاه است. خانم "شهین خسروینژاد" هم دو سه کتاب دارد که اغلب آن شعر کوتاه است و او به یک زبان و بیان شخصی در شعر خودش دست یافته است. شعر کوتاه این شاعران کرمانی الگوی بسیاری از شاعران کشور است؛ مثلا اشعار آقای شریفی در سطح ملی به شدت مورد اقبال نسل جوان قرار گرفته است.
با این حساب به نظر میرسد شاعران کرمان سهم زیادی در شعر کوتاه امروز در کشور داشته باشند؟
بله. کرمان در شعر کوتاه سهم قابل توجهی دارد. در حوزه کلاسیک مثل دوبیتی و رباعی ممکن است در سطح ملی چهرههای شاخصی نداشته باشیم، اما در شعرهای کوتاه سپید و نیمایی همانطور که گفتم، چهرههای شاخص ملی داریم.
آقای میرافضلی! شما در حوزههای مختلف صاحبنام هستید؛ پژوهش ادبی در کار شاعران قدیم، رباعی، شعر کوتاه، طنز و ... این پراکندگی در حوزههای مختلف مانع از رسیدن میرافضلی به یک شخصیت شاخص ادبی و مرد اول در یک حوزه نمیشود؟
راستش را بخواهید، من تمام تلاشم بر متمرکز بودن است. در عرصه پژوهش، شعر کوتاه به صورت عام اصلیترین موضوع پژوهشهای من بوده است. بیشتر هم در زمینه رباعی و رباعیهای خیام. اینها یک مجموعه به هم پیوسته بوده و عمده پژوهشهای من در این زمینه است. در کشور هم مرا با حوزه رباعی میشناسند. پژوهشهای من در شعر هم روی شعر نیمایی کوتاه و برخی شعرهای نیمهبلند بوده است. فکر میکنم خیلی پراکندگی وجود ندارد و این دو عرصه به هم نزدیک هستند.
اینکه من در همین عرصهها حرفی برای گفتن داشته باشم یا شاخص شده باشم، نمیتوانم اظهار نظر کنم، اما همیشه تأکیدم بر متمرکز بودن است. برخی کارها هم جنبه تفننی دارد یا اقتضای موقعیت و زمان است. اما از سال 72 به بعد بیشتر پژوهش داشتم، آن هم در زمینه رباعی، در کنار شعر شارعران قدیم کرمان که سعی بر احیای آثار آنها داشتهام و فکر میکنم این دینی است بر گردن ما.
مطالب مشابه :
با معنا ترین غزل سعدی
شعرهای ناب - با معنا ترین غزل سعدی - بهترین اشعار از بهترین سارا شعر; ساعت مچی led">ساعت
معنای شعر
معنای شعر همانگونه که ما زمان شنیدن موسیقی ، ازهر نوعش دنبال معنا به مفهوم کلامی آن نیستیم .
شعر نی نامه مولانا با اندکی معنا و تفسیر
سیمرغ قافــ ـلانـتی (وصـــــــــال) - شعر نی نامه مولانا با اندکی معنا و تفسیر - سیمرغ ، سی
شعر حافظ با ترجمه فارسی
چندان كه اين كار بيثمر، يعني معنا كردن شعر از آغاز نياموختهايم كه شعر با همان
خبر فارسی ›› خبر ›› ایسنا سید علی میرافضلی: آینده با شعر کوتاه معنا می شود
استان رفسنگان(کرمان شمالی) - خبر فارسی ›› خبر ›› ایسنا سید علی میرافضلی: آینده با شعر کوتاه
پایان شعر
بدین معنا که شعر درست در نقطه ای که صدا درون ژرفای معنا در شرف نابودی ست، شعر با به
چند بیت شعر عاشقانه پر معنا......
پاریز شعر - چند بیت شعر عاشقانه پر معنا - - پاریز شعر. پاریز با قلم نقش حبابي بر لب دريا
شعر کوتاه ،شعر لحظه ها و نگاهها
دل نوشته های صنم - شعر کوتاه ،شعر لحظه ها و نگاهها - ادبی - اجتماعی
هی غزل می نویسم که شاید،با صدای تو معنا بگیرد / تا مگر با زبان من و تو،رونق عشق بالا بگیرد نغمه
بفرمایید شعر ! - هی غزل می نویسم که شاید،با صدای تو معنا بگیرد / تا مگر با زبان من و تو،رونق
نقد شعری از شاملو
شعر با چکاوک زنده بر دستهی ساز آغاز میشود و تصویر نیز با همان پیچیدگی معنا نمود پیدا
برچسب :
شعر با معنا