شعر طنز اشعار شاد و زیبا

لگد موجود است


در خانه ما ز نیک و بد چیزی نیست
جز ننگی و پاره ای نمد چیزی نیست


از هر چه پزند نیست غیر از سودا
وز هر چه خورند جز لگد چیزی نیست

عبیدزاکانی

 

***

 

بدشانسی انوری


هر بلایی کز آسمان آید
گرچه بر دیگری قضا باشد


بر زمین نارسیده می پرسد
خانه انوری کجا باشد!؟

 

انوری

 

***

پیداست که نیست


دل ما پول کلان خواهد و پیداست که نیست
در جهان نیز همان باب دل ماست که نیست


محنت و رنج نمی خواهم و پیداست که هست
ثروت و گنج دلم خواهد و پیداست که نیست


گوشه خانه شبی فاطمه در دل می گفت:
هوسم شوهر دارا و تواناست که نیست


در همان دم سر پل شوهر او با خود گفت:
خواهش من ز خدا یک زن زیباست که نیست


فکر پوچ و دل سنگ و سر گچ بسیار است
مغز آگاه و دل و دیده بیناست که نیست


ابوالقاسم حالت

 

***
در پی شوهر احمق تر


همسر من نه ز من دانش و دین می خواهد
نه سلوک خوش و حرف نمکین می خواهد


نه خداجویی مردان خدا می طلبد
نه فسون کاری شیطان لعین می خواهد


نه چو سهراب دلیر و نه چو رستم پرزور
بنده را او نه چنان و نه چنین می خواهد


اسکناس صدی و پانصدی و پنجاهی
صبح تا شب ز من آن ماه جبین می خواهد


هی بدین اسم که روز از نو و روزی از نو
مبل نو، قالی نو، وضع نوین می خواهد


خانه عالی و ماشین گران می طلبد
باغ و استخر و ده و ملک و زمین می خواهد


ز پلاتین و طلا حلقه سفارش داده است
ز برلیان و ز الماس نگین می خواهد


مجلس آرایی و مهمانی و مردم داری
از من بی هنر گوشه نشین می خواهد


پول آوردن و تقدیم به خانم کردن
بنده را او فقط از بهر همین می خواهد

گر مرتب دهمش پول،برایم به دعا
عمر صدساله ز یزدان مبین می خواهد

گر که پولش ندهم، مرگ مرا می طلبد
وزخدا شوهر احمق از این می خواهد

ابوالقاسم حالت

 

***
دیدار


من تو را نمی دیدم و به راه خود می رفتم.
تو مرا دیدی و برایم دست تکان دادی
من ایستادم.
تو سلانه سلانه پیش آمدی و سلام مرا پاسخ گفتی.
ای کسی که دیدار تو، پنج هزار تومن جریمه برای من خرج برداشت پس اقلا گواهینامه ام را پس بده.

منوچهر احترامی

***

زی ذی نامه

الهی! به مردان در خانه ات
به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنان که با امر "روحی فداک"
نشینند و سبزی نمایند پاک


به آنان که از بیخ و بن زی ذیند
شب و روز با امر زن می زیند
به آنان که مرعوب مادر زنند
ز اخلاق نیکوش دم می زنند

به آن گرد گیران ایام عید
وانت بار خانم به وقت خرید
به آنان که در بچه داری تکند
یلان  عوض کردن پوشکند

به آنان که با ذوق و شوق تمام
به مادر زن خود بگویند: مام
به آنان که دامن رفو می کنند
ز بعد رفویش اتو می کنند


به آنان که درگیر سوزن نخند
گرفتار پخت و پز مطبخند

به تن های مردان که از لنگه کفش
چو جیغ عیالانشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار
از این زن ذلیلی مکن برکنار


سعید سلیمانپور

***

چی شد؟


حلیم مش رحیم و آش رشته
به جاشون این روزا پیتزا فرشته


چت و اینترنت و عقد غیابی
چی شد اون عشقای داغ و برشته؟!

حسن صنوبری

***

می خوردیم


دیدند که در خلوت خود می خوردیم
شلاق و تشر زدند و ما هی خوردیم


دادیم تعهد که به می لب نزنیم
دیگر پس از آن همیشه با نی خوردیم


مهدی استاد احمد


مطالب مشابه :


شاد و مست

عشق+شعر - عشق+شعر می زنم کبریت بر تنهایی ام تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام




شاد بودن هنر است: ژاله اصفهانی

شاد بودن هنر است. ژاله اصفهانی. بشکفد بار دگر لاله‌ی رنگین مراد غنچه‌ی سرخ فرو بسته‌ی دل




شعر طنز اشعار شاد و زیبا

ஜ اس ام اس - شعر طنز -داستان عاشقانه ஜ - شعر طنز اشعار شاد و زیبا - اس ام اس - جوک - شعر طنز




شعر عاشقانه

شعر عاشقانه - شعر عاشقانه - شعر عاشقانه برچسب‌ها: شعر عاشقانه شاد, شعر عاشقانه




من اگر شاد نباشم، چه کنم؟

من اگر شاد نباشم، چه کنم؟ از غم آزاد نباشم، چه کنم؟ خانه ی دل که خراب است از عشق. اگر آباد




شعر شاد روان سیاوش کسرایی با نام آرش کمانکیر

پسرآریایی - شعر شاد روان سیاوش کسرایی با نام آرش کمانکیر - به عشق وطن می نویسم - پسرآریایی




شعر و آکورد آسمون ابریه از گوگوش(8/6 شاد)

Fiery Guitar - شعر و آکورد آسمون ابریه از گوگوش(8/6 شاد) - سوال؟؟؟ ترانه"آهنگسازی"تنظیم"رکورد"میکس و




برچسب :