گشت و گذاري در استانبول istanbulu gezelim

تركيه

سفر با قطار به ترکیه

 

من تصور جالبي از قطار نداشتم هميشه به نظرم ميآمد كه مسافرت با قطار كشدار و حوصله بر است و از صبر و تحمل من خارج است تا اينكه چرخ روزگار چرخيد و ما را سوار قطار كرد و راهي مسافرت ....آنهم نه داخل كشور كه مسافرت خارجي...!!!

آن روزها در تهران اقامت داشتم  و كارم به گونه اي بود كه هم در آمد خوبي داشتم و نيز وقات فراغت نسبتا" زياد اين بود كه به پيشنهاد عزيزي  نه نگفتم و قرار رفتن گذاشتيم .

قطار اكسپرس (رويش نوشته بود) سه شنبه ها عصر از تهران حركت ميكند و چهار شنبه ساعت 8 الي 9  به تبريز ميرسد و پس از مسافر گيري ساعت 9  الي 10 حركت ميكند

من به خاطر اينكه ميخواستم شبي را نيز در كنار خانواده باشم شب قبل با پرواز بويينگ 747 ايران اير به تبريز رفتم و شب را تبريز كنار خانواده مانديم  تا روز بعد كه موعد مقرر فرا برسد و سوار قطار شده و راه بيفتيم .قرار ما ساعت 8:30 در سالن رآهن تبريز بود .

8:30 در سالن بوديم . سالن پر بود از مسافر و مشايعت كننده اكثر مسافرين تيپ جوان بودند و سر حال و مرتب  و منتظر سوار شدن  كم كم كه زمان حركت رسيد و بلندگوي سالن اعلام مسافر گيري كرد ما بارهايمان را تحويل گمرك داديم و پس از كنترل بليط و تحويل گرفتن بارهايمان راهي  واگنمان شديم و سوار قطار شديم. بر خلاف تصور من قطار بسيار تميز و مرتب و فوق العاده مرتب بود.   و اين براي شروع بسيار خوب بود. يكي از دغده هاي من براي سوار شدن به قطار  مسئله همسفر يا هم كوپه بود كه هميشه نگران آن بودم و اين بار كوپه ما از تهران دو مسافر داشت كه بالاجبار بايد با آنها همسفر ميشديم . خانم وآقاي ميانسالي بودند كه بعد از اينكه سر صحبت باز شد فهميديم كه تا وان همسفر ما هستند.خانم و آقايي شمالي و با صفا  و بسيار خوش مشرب و سخاوتمند كه از قائم شهر به وان ميرفتند . دو پسر آنان در شهر وان منتظر ويزاي آمريكا بودند . و بعد از وان ما مانديم وكوپه خالي .

كوپه ها 4 نفري بودند و بسيار مرتب و  سرويس خوبي از سوي پرسنل ارايه ميشد. از تبريز كه راه افتاديم مقصد بعدي قطار شهر سلماس بود از تبريز تا سلماس نزديك سه ساعت  طول ميكشد. ساعت 12:45 سلماس بوديم .مردم پياده شدند و از محوطه ايستگاه خرت و پرت خريدند و جالب از همه خريدها برايم مقدارزياد  ناني بود كه بعضي ها خريدند و به داخل قطار آوردند...!!

گمرك سلماس محل كنترل گذرنامه ها بود و ثبت مهر خروج . انجام تشريفات گمركي دو ساعتي طول كشيد و بارهايمان نيز دو باره كنترل شد تا اينكه نزديكيهاي ساعت 2:15 قطار راه  افتاد  2:45 قطار از روي پل معروف قوتور عبور كرد .وصف اين پل را خيلي شنيده بودم ولي آنرا از نزديك نديده بودم  تجربه جالبي بود ارتفاعش را دقيق نميدانم اما به گمانم بيست متري از زمين ارتفاع داشت. دو سوي پل ماموران مسلحي به نگهباني مشغول بودند و منظره بسيار جالبي بود.نزديكي ساعت 4 از مرز رد شديم  و 4:15 دقيقه به كاپي كؤي رسيديم كه اولين آبادي  سمت تركيه بود . مرز با سيم خاردار از هم جدا شده بود و پرچم دو كشور در دو سوي مرز در اهتزاز بود كه مشخصه بارز مرز بود.سه ساعتي را مهمان يك افسر ترك بوديم  كه كار كنترل پاسپورتها را به عهده داشت از ميان مسافران تعداد كمي به زبان تركي استانبولي  تسلط داشتند و به واسطه اندك تسلطي كه من به زبان داشتم قرابتي بين من و آن افسر ترك پديد آمد كه در نوع خود بسيار جالب بود .ا لقصه كار كنترل پاسپورتها كه به صورت دستي انجام ميشد با تمام طول و تفصيلها تمام شد و مهر ورود به پاسپورتمان خورد و سوار قطار شديم و راه افتاديم . نكته اي كه لازم به ذكر است اين است كه مطابق معاهده اي كه بين رضا شاه و آتا تورك بسته  شده است  ايران و تركيه به مدت 99 سال از اتباع طرفين ويزا نميگيرند.!!

كم كم روسري خانمها از سرشان افتاد و جو قطار به كلي عوض شد. دو ساعت بعد به وان رسيديم .   واگن آخر قطار كه به واگن توشه يا بار معروف است از قطار اصلي جدا شد و به كشتي منتقل شد.

قطار تهران - استانبول  تا شهر وان با لوكوموتيو و واگنهاي ايراني  طي طريق مينمايد . در شهر وان مسافرين سوار كشتي شده و تا شهر تات وان در آنسوي درياچه وان با كشتي ادامه مسير داده و در شهر تات وان سوار قطار ترك ميشوند. مسافرت با كشتي يك شب طول ميكشد. داخل كشتي جايي براي خواب وجود ندارد ولي صندلي هاي راحتي دارد بوفه مرتبي دارد و موسيقي شرق تركيه در آن طنين اندز است و ميتوان در عرشه آن قدم زد و از هواي مطبوع درياچه لذت ببريد . صبح اول وقت در شهر تات وان  سوار قطار شديم و به سمت استانبول راه افتاديم. قطار ترك به مراتب از قطار ايراني فرسوده تر بود و تعريف چنداني نداشت البته در مقايسه با قطارهاي داخلي به مراتب بهتر  بود. باز هم چهار تخته و داراي سرويس ولي اينبار پولي.

اين بار دو همسفر ديگر داشتيم كه در نوع خود جالب بودند. آنها هم مثل ما خواهر و برادري بودند كه هوس مسافرت با قطار كرده بودند و در همان برخود اول به اصطلاح ديديم كه نقاط مشتركمان زياد است و با هم مچ ميشويم.

صبح تا شب  در كل قطار پرسه ميزديم  و از مناظر فوق العاده بكر اطراف حظ ميبرديم.

قطار از منتهي اليه شرقي تركيه  و از مرز خسروي وارد خاك تركيه شديم و از روي رودهاي دجله و فرات عبور كرديم. و واقعا" در بسياري از لحظات مناظر مثل كارت پستالهايي بودند كه مقابل ديدگانمان ظاهر ميشدند.

بعد از كاپي كئوي اولين شهري كه به آن ميرسيم   ELAZİĞيا الازيغ  كه شهر كوچكي در مسير رآهن ميباشد هست  .فرصتي نيست تا از قطار پياده شويم فقط خوش و بشي با مامور پليس رآهن  داريم . دوباره قطار راه ميافتد. بين الازيغ و مالاتيا باز هم مناظر بديعي در انتظار ديدگانمان است كه در وصف نميگنجد بايد رفت و ديد. شهر بعدي مالاتيا است. مالاتيا شهري است كه قطار ايران به دمشق راهش از آنجا سوا ميشود. قطار در حدود يك ساعت در مالاتيا توقف دارد. و فرصت مناسبي است تا گشتي در ايستگاه بزنيم. ايستگاه مرتب و به روزي است و امكانات مناسبي  دارد از فروشگاه  تا پست و اينترنت . از چند تن از دوستان شنيده ام كه مالاتيا جاي زيبايي براي گشت و گذار است و شهر زيبايي است.

بعد از مالاتيا  باز هم مناظر بسيار زيباييي سر راه است.كم كم هوا باراني ميشود و تلفيق مناظر اطراف با بارن و شيشه قطار كه نشان ماه و ستاره پرچم تركيه در آن نقش بسته است بسيار زيباست. اوايل شب به شهر سيواس ميرسيم و قطار در حدود نيم ساعتي  در ايستگاه توقف دارد بازهم گشتي در ايستگاه ميزنيم و دوباره سوار قطار ميشويم . اولين شبي است كه در قطار ترك اقامت داريم. از قرار معلوم  در رستوران قطار  خبرهايي است اكثر جوانها جمع شده اند و مسئولين رستوران موسيقي پر تحركي گذاشته اند  و نوشيدني الكي سبكي هم سرو  ميشود و هر كس دوست دارد فضا براي رقص و پايكوبي فراهم است تا اواخر شب همين بساط است. و كم كم مردم ميروند تا بخوابند. تجربه جالبي بود و ديسكوي در حال حركت را هم نمرديم و ديديم.

صبح را  با صبحانه سبكي شروع ميكنيم و دوباره با تماشاي مناظر و چشم اندازها سر ميكنيم . نكته قابل توجه در عبور از روستاهاي مسير  آبگرمكنهاي خورشيدي بود كه در پشت بام منازل نصب بود. و اين در گذر از هر روستايي به وضوح مشهود بود . كمي مانده به ظهر حدود ساعت 11 به آنكارا ميرسيم . ديگر در اين ايستگاه همه چيز رنگ و بوي غربي دارد و از پوشش آدمها تا فضاهاي ايستگاه و تاسيسات آن.  جالبترين چيز بساط واكسي هايي است كه در محوطه ايستگاه به كار مشغول هستند.و براي خود دبدبه و كبكبه خاصي دارند. كمي خرت و پرت از فروشگاه مجهز  ايستگاه ميخريم و دوباره راه ميافتيم . شهر بعدي eski şeher اسكي شهر  است كه قطار در آن توقفي ندارد. خوب است بگويم كه از آنكارا تا استانبول واگن لوكوموتيو عوض شده و برقي ميشود . مسير انكارا تا استانبول سر سيز است و بسيار متنوع. در جاهايي از مسير با جاده تلاقي دارد و گذر ماشينها  به راحتي قابل ديدن است . تونلهاي زيادي در مسير است و آدم ناخودآگاه ياد رآهن تهران ساري يا  درود به دزفول ميافتد . در گرگ ميش شامگاهي كم كم هال و هواي ابر شهر استانبول پديدار ميشود . جاده ها شلوغتر ميشود و شهركهاي اقماري استانبول  شروع به خود نمايي ميكند. و دريا نيز از پنجره قطار پديدار ميشود. ساعت 9 به استانبول ميرسيم. باز هم در قطار همهمه اي بر پاست همه واگنها پياده ميشوند ولي نميگذارند كسي از واگن ما پياده شود  . پليس با كاورهاي مخصوص مبارزه با مواد مخدر  اطراف واگن را مجاصره كرده است.سگهايي هم همراهشان است. پليس به داخل قطار ميآيد و دنبال كسي است كه ترجمه بلد باشد. باز هم پيش قدم ميشوم . دنبال كساني هستند كه پيراهن سفيد رنگ بر تن دارند و اصالتي تركمن دارد. بعد از سئوال و جوابهاي بسيار كاشف به عمل ميآيد كه دنبال مواد مخدر ميگردند. ساكهايمان را برداشته و جلو واگن به خط ميشويم . سگي را ميآورند و تمام ساكها را بو ميكند . تا بالاخره ساكي را از داخل وسايل انبار توشه بيرون ميكشد . ساك را كه باز ميكنند ، بسته هاي زرد رنگي از داخل آن بيرون آورده ميشود  و كاشف به عمل ميآيد كه بله بار قطار ترياك است....!!!!

سه  يا جهار نفر را  دست بند ميزنند و ميبرند . هنوز باورمان نميشود چه اتفاقي افتاده است. و چه خطري از بيخ گوشمان رد شده است، چه اگر اشتباهي  ميشد و مواد مخدر از ساك ما بيرون ميآمد چه ميشد؟ 

با لاخره از ايستگاه بيرون ميآييم و چون اين داستان در حدود دو ساعتي به طول كشيده  عجله ميكنيم تا به كشتي  يا اتوبوس دريايي برسيم. به آخرين كشتي ميرسيم و مقصد امين ائونئو  emin önü است كه از آنجا به هتل برويم . هتل را از تهران رزرو كرده ام . در منطقه اي  خوب از استنبول به نام شيشلي  -  تپه باشي - هتلي 4 ستاره و تقريبا" لوكس يا امكانات مناسب.

اتاق ما در طبقه 5 هتل رو به تنگه داردانل يا به قول محليها بغاز boğaz

اسم هتل يورو پلازا است يا هتل اروپاeuro plaza اينترنت پرسرعت و سه دستگاه رستوران و استخر و سونا و پارگينگ و لاندري و rent car  و ... امكاناتش خوب است و اطاقهايش مرتب .

مرتبترين چيزي كه نظرم را جلب ميكند ميز صبحانه بسيار متنوعي است كه هر صبح چيده ميشود. از هتل تا ميدان تقسيم راهي نيست.ميدان تقسيم شايد مشهورترين مكان در استانبول است.

 ملغمه اي ازمد و غذا و فرهنگ و انسانهاي كه هيچ نميگذارند تا اين خيابان خالي بماند. تنوع پوشش در ميان جمعيت بي نظير است از دامنهاي كوتاه و لباسهاي دكلته تا دامنهاي رنگارنگ و بلند با روسري هايي كه بسيار زيبا و مد روز هستند به چشم ميخورد.

سالني كه صبحانه هتل در آن سرو ميشود رو به مشرق است و مشرف به دريا . تماشاي عبور و مرور كشتيهاي جور و ا جور با صبحانه  لذت بخش است. صبحانه را خيلي مفصل ميخوريم و شكمي از عزا در ميآوريم.  حمام  داخل اتاقها نيز بسيار شيك و مرتب است و تمامي لوازم بساه بندي شده و ن است و داخل شارژ اتاق. نقشه كوچكي از استانبول تا كاغذ و قلم.. اما ميني بار داخل يخچال بسيار گران شارژ ميشود و به صرفه نيست . بهتر آنست كه مايحتاج نوشيدني خود را از بيرون تهيه كنيد. تصميم داريم روز اول را تا دم غروب صرف خريد كنيم.

تركيه پايتخت نساجي اروپاست.در زبان محلي به نساجي tekstil  ميگويند. اگر كمي در استانبول حوصله به خرج بدهيد ميتوانيد لباسهاي خوب با قيمت مناسب تهيه كنيد.  منطقه لاله لي laleli و مرتر merter  ,  و محمود پاشا mahmut paşa جزو مناطقي هستند كه براي خريد پوشاك مناسب است.لاله لي  از قديم الايام محل تجمع ايرانيان بوده و هست به طوري كه دفتر دو عدد از مسافربريهاي ايراني در آكساراي  است . سيرو سفر و همسفر.

آكساراي مخلوطي است از همه چيز ... از زنهاي روس تا دئونر كبابيهاي  مشهور(döner kebab) و ديسكوهاي مخصوص آخر شب  . لباس فروشيهاي ارزان فروش آخر فصل تا بوتيكهاي بسيار مرتب  و دفاتر تجاري  .

از اكثر نقاط شهر ميتوان به راحتي به آكساراي و لاله لي آمد. هتلهاي خوبي هم در اين منطقه موجود است.هتلهاي خوب  و ارزان براي مسافرتهاي كاري.

اين را هم بگويم كه تعداد هتلهاي استانبول از تعداد سوپر ماركتهاي تهران بيشتر است . استابول  شهري توريستي است كه به جرات ميتوان گفت شهري است كه هرگز نميخوابد.

استانبول درست است كه پايتخت تركيه نيست اما به جرات ميتوان گفت پايتخت تركهاي دنياست.

استانبول را ميشود تهران يا تبريز دوم ناميد. به خاطر عدم وجود محدوديتهاي رايج در ايران ،‌اكثر موسيقيهاي رايج زير زميني در ايران ،در استوديوهاي مجهز استانبول ضبط ميشود. و سواحل جنوبي تركيه نيز مامني براي گذران خوش اوقات است كه  امكانات بسيار جذابي براي ايرانيان دارد. آنتاليا و چشمه و كمر و بودروم  از مناطق پر تردد ايرنيان هستند. . بسياري از ايرانيان براي مهاجرت به آمريكا ،‌يكي از شهرهاي تركيه را اتتخاب ميكنند.و در شهر خود ما تبريز  اكثر زوجهاي جوان كه دستشان به دهانشان ميرسد تركيه را براي ماه عسل انتخاب ميكنند. اخير" آماري را از وزارت توريسم و گردشگري تركيه ميخواندم كه آمار 9 ماهه سال 89 ما حكايت از ورود دو ميليون توريست ايراني به تركيه داشت . كه اين درآمد هنگفتي براي تركيه است .كم كم نيز به مدد سياستهاي دولت و تحولات دنيا  تركيه نقشي محوري را در خاور ميانه عهده دار شده است.

فصل آف يا كم تردد توريسم در تر كيه  (اواخر زمستان) مصادف با طولانيترين تعطيلات ايرانيان در طول سال (نوروز) . و اين نيز رونق دوبارهاي به صنعت توريسم تركيه ميبخشد كه هتلهاي سواحل مديترانه( به قول آژانسهاي جهانگرد وطني) خالي از توريست نماند. حتي با وجود گراني بسيار زياد بنزين ردر مقايسه با ايران ، ايرانيهاي بسيار زيادي را ميبينم كه با اتوموبيلهاي شخصي خودشان  به تركيه ميآيند.(نگارنده نيز تجربه مشابهي را داشته ام)در تركيه قيمت بنزين در تركيه3.8 لير (در تاريخ 24 بهمن 89) چيزي نزديك به سي هزار ريال ايران (3000 تومان ) ميباشد.

به همين خاطر است كه در تركيه نرخ كرايه تاكسي بسيار بالاست.و استفاده از اتوبوس و مترو و دولموش(dolmuş)      يا همان و ن خودمان به صرفه تر است. البته به شرطي كه آشنا به مسير ها بوده و كمي تركي بلد باشيد.

گفتم كه در استانبول هتل زياد است . به نسبت هتل ،رستوران نيز بسيار زياد است كه اكثرا"  با كيفيت، ولي به نسبت قرار گرفتن در مناطق مختلف شهري قيمتهايشان متفاوت است ولي ميتوان يك وعده غذاي خوب را با قيمتي در حدود 10 هزار تومان در هر جاي استانبول نوش جان كرد.من هر موقع در جايي بخواهم در رستوراني غذا بخورم از يكي دو نفر از جوانان آن محل پرس و جويي ميكنم و  به مقصد ميرسم. ديسكو و رستوران ايراني نيز در استانبول پيدا ميشود كافي است كه كمي بگردييد.

روز اولمان در مرتر به سر ميرسد و تصميم داريم تا آخر شب در ايستقلال جاده سي istiklal caddesi  يا ميدان تقسيم به سمت بي اوغلو bey oğluبگرديم  .

 من عاشق اين يك تكه استانبول هستم. به هرچيزي كه علاقه دارم در اين بي اوغلو پيدا ميشود . از كتابفروشيهايي كه حالت پاتوق دارد تا سينما و تئاتر و فروشگاههاي لباس و صنايع دستي و تاتلي فروشهاو  معلبه چي  ها.

 


مطالب مشابه :


با مسافران

فاصله هوایی تهران تا استانبول و سایر شهرهای چند ساعته ؟ ترکیه آنلاین : فاصله هوایی تهران تا




اتوبان استانبول – ازمیر 421 کیلومتر و فاصله 3.5 ساعت

ازمیر 421 کیلومتر و فاصله 3.5 بوده وفاصله استانبول متروپول ناحیه مارمارا را تا ازمیر




استانبول

استانبول فاصله اش تا تهران حدود سه ساعت هوایی است . من تقریبا با همه ایر لاین ها رفته ام و




آنکارا

بنابراین فاصله تهران تا آنکارا یک ساعت کمتر از فاصله اش با استانبول است تا هم مسجد




پرسشهای رایج توریستی در مورد ترکیه

فاصله تهران تا استانبول حدود 2000 دو سه روز هم برم آنتالیا از استانبول تا آنتالیا




سفرنامه استانبول - آنتالیا - ترکیه

مدت پرواز از تهران تا استانبول حدود ۲ پارک آبی دیگۀ این شهر، در فاصله ای بسیار




گشت و گذاري در استانبول istanbulu gezelim

مسير انكارا تا استانبول سر سيز است و بسيار استانبول را ميشود تهران يا تبريز دوم ناميد.




برچسب :