حضرت آیت الله شیخ هادی روحانی (ره)

09036878829865335496.gif


روحانی حماسه ساز و تاریخ ساز هادی شهر { حضرت آیت الله شیخ هادی روحانی (ره ) }

حضرت آیت الله روحانی (ره) از روحانیون انقلابی و عالم و زاهد که 14 سال از رحلت این بزرگوار میگذرد ، شخصی است که هنوز از نسل های انقلابی و نسل سوم و فرزندان امروزی از عملکرد و اخلاق و وجاهت ایشان بحث میکنند .

پایگاه خبری تحلیلی کیخامحله در شب شهادت امام هادی (ع) همزمان با سالروز رحلت این روحانی مبارز ، تصاویر و مطالبی را جمع آوری کرده و در اختیار شما قرار می دهد .


ولادت

آيت‏اللَّه شيخ هادي روحاني در سال 1302 ش  (1342 ق)در خانه اي باصفا از دامن پرمهر مادري به نام شهربانو در روستاي كله بست از توابع بابلسر ديده به جهان گشود، كودكي كه بعدها خدمات بزرگ و با ارزشي به اسلام و مسلمين كرد 

پدرش اهل منبر، واعظ و ذاكر اهل بيت(ع) بود و علاوه بر آن به شغل كشاورزي هم اشتغال داشت. بعد از گذشت زمان كوتاهي پدرش جشن و ميهماني كوچكي براي اجراي سنت اسلامي به نام وليمه نوزادي ـ عقيقه بر‌پا كرد و با عشق و ارادتي كه به خاندان اهل بيت (ع) در اين خانواده روحاني و ديني موج مي‌زد، نام نيكو و زيباي هادي را براي او انتخاب كردند .

هادي كه در سن پنج سالگي پدر را از دست داد ، خود در اين باره مي‌گويد : «در سن پنج سالگي بودم كه پدرم از دنيا رحلت كرد و به ناچار تحت كفالت مادرم قرار گرفتم كه او براي من هم مادر بود و هم پدر.

آيت‌الله روحاني در نوشته اي آورده است : مادرم با كارگري سر مزرعه ديگران و كوبيدن شالي با وسايل سنتي قديم و با دوزندگي لباس ديگران با دست تا نيمه‌هاي شب مدام تلاش مي‌كرد تا ناني به دست آورد و بنده و خواهرم را اداره كند، پوشاك ما لباس‌هاي مندرس بچه‌هاي ديگران بود.

با مشاهده مشكلات زياد مادر، هادي به سمت فعاليت‌هاي بدني و كارگري كشيده شد و مدتي پس از كاركردن در مغازه نانوايي چند ماهي در منزل يكي از متمولان شهر به عنوان كارگري مشغول شد اما چون از بافت آن خانه راضي نبود به نحوي آنجا را ترك كرد.

وي براي تعليم كتب فارسي و خط به مدرسه كلاسيك غير رسمي آن روز نزد شيخ ابوالحسن افضلي نوري شوهر خواهر بزرگش رفت و تا كلاس سوم را در آنجا آموخت اما بر اثر فشار زندگي هادي از ادامه تحصيل باز ماند و مجبور شد در همان سن كم به كار كشاورزي و كارگري به همراه مادرش روي آورد .

در سال 1320 همزمان با سرنگوني رضاخان پهلوي مدارس علوم ديني گشوده شد و جوانان به سوي حوزه‌هاي علميه روي آوردند


66369516021981673072.gif


70133989317075934283.gif


تحصيلات علوم ديني

وي كه شيفته علم و دانش بود ، در سن 18 سالگي با تشويق يكي از بستگانش مرحوم ملا ابراهيم توسلي به فراگيري علوم اسلامي در مسجد مولانا بابل روي آورد و در محضر بزرگاني چون حجت‌الاسلام شيخ يعقوب ابوالحسني درونكلايي، مرحوم سيدمحمد محقق‌بهشتي، سرپرست حوزه تلمذ كرد و جامع المقدمات را در آنجا به پايان رساند و بعد از چند ماه وارد مدرسه صدراعظم حوزه علميه خاتم الانبيا شد.

آیت الله هادي روحاني تا سال 1323 در مدرسه صدر مشغول تحصيل بود و از اواخر سال 1323 براي ادامه تحصيل و استفاده از استادان بزرگ راهي حوزه علميه قم شد.

وي بعد از دوسال ادامه تحصيل در قم و تهران در اواخر سال 1325 هجري شمسي براي ادامه تحصيل به مشهد مقدس رفت و مطول كتابي كه در معاني و بيان است و سيوطي و مغني ابن هاشم را نزد استاد بزرگوار اديب نيشابوري فرا گرفت .

در مدت چهار سال تشرف در مشهد مقدس به قدر توان در ادبيات و فقه و اصول و معارف بهره يافت و در سال 1329 هجري شمسي به قم عزيمت كرد و در مدرسه فيضيه حجره‌اي گرفت 

آيت‌الله روحاني پس از فراغت نسبي از دروس سطح بر طبق معمول و متداول حوزه وارد درس خارج شد و از محضر استاد آيت‌الله العظمي مرعشي و و حاج شيخ عبدالحسين فقيهي گيلاني بهره بود .

وي همچنين در درس فقه از محضر استاد آيت الله حاج شيخ عباس علي شاهرودي و به مدت دو سال از محضر مجاهد كبير حضرت آيت‌الله امام خميني (ره) و مدت هشت سال در درس خارج مرجع عامه و تامه شيعيان جهان آيت الله سيدحسين بروجردي بهره‌مند شد 


36952556310163250077.gif


30590642738661755517.gif


دوران مبارزات

آيت‌الله نورمفيدي نماينده ولي فقيه در استان گلستان درباره مبارزات آيت‌الله روحاني گفت : وقتي حضرت امام (ره) نهضت را آغاز كردند، همه اقشار مردم اهميت ورود و حضور در انقلاب را درك نكرده بودند، اوايل يك حضور عمومي نبود و حتي همه روحانيون فرصت حضور جدي در انقلاب را پيدا نكرده بودند اما آيت الله روحاني از اوايل نهضت حضرت امام حضور فعال داشتند و از علاقمندان و مريدان به حضرت امام بودند كه اين يك امتياز مهم است.

همسر حاج آقا روحاني كه ياور ايشان در مبارزات قبل از انقلاب بود، بيان داشت : آقا امام را خيلي دوست داشتند و به ما بارها مي‌فرمودند؛ براي سلامتي حضرت امام دعا كنيد و روزه بگيريد.

وي افزود : يكي از كارهاي مبارزاتي آيت‌الله روحاني كه مبين ارادت وي به حضرت امام است، اين بود زماني كه حضرت امام در نجف در تبعيد بودند و حاج آقا هم در ايران تحت نظر بود، به بنده مبلغ 100 هزار تومان پول داده و خواستند اين پول را به آيت الله پسنديده اخوي حضرت امام بدهم.

به قم رفتيم و در حالي كه به شدت منزل آقاي پسنديده تحت نظر بود، پول را به كمرم بستم و خدمت ايشان رسيده و پول را خدمتشان تقديم كردم.

حجت‌الاسلام حسن روحاني فرزند آن سفر كرده و امام جمعه بابل نيز اظهار داشت : گاهي كه براي پدر مشكلاتي در بعد سياسي به وجود مي‌آمد و ساواك به شدت فشار مي‌آورد، براي خلاصي از اين وضع بلافاصله به شهرستاني كه از ايشان دعوت مي‌كردند، مي‌رفتند تا وظيفه خويش را در ايام تبليغ به طور كامل انجام دهد و آثاري از هدايت دين الهي را در مكان‌هاي مختلف به يادگار بگذارد.

آيت‌الله روحاني در اثر مبارزات سياسي متحمل زندان‌ها، جسارت‌ها و شكنجه‌هاي روحي و رواني فراواني شد و از آنجايي كه مبارزات خويش را از حضرت امام (ره) مي‌آموخت لحظه‌اي سازش با ظلم را روا نداشتند و به همين دليل مورد بغض و كينه دشمنان بود



21939162234124493933.gif


خدمات اجتماعي

از خدمات انجام شده توسط آيت‌ الله روحاني در استان مازندران مي‌توان به احداث پارك بزرگ نوشيرواني بابل، احداث پل كله بست، بازسازي مدرسه صدر، انجام خدمات فرهنگي، كمك به زلزله زدگان، بازسازي برخي از مناطق جنگي، كمك به سيل زدگان نكا، حل مشكلات مردم، تفقد از معلولان و بيماران، پيگيري احداث گشتارگاه صنعتي در بندپي و احداث پل موزيرج اشاره كرد


آيت الله شيخ هادي روحاني به روایت خویشتن


زندگی نامه ایشان با بیان شیرین و دلنشین خودشان بسیار خواندنی است که چگونه در مسیری سخت و جان فرسا اما ارزشمند و معنوی گام نهادند.

تولد و دوران كودكي 

درشهريور 1302 در روستاي كله بست بابلسر به دنيا آمدم . پدرم روحاني و اهل منبر بود و به كشاورزي نيز اشتغال داشت . پنچ ساله بودم كه پدرم به سراي باقي شتافت و از آن زمان بود كه مسئوليت مادرم سنگين تر شد ؛ چرا كه علاوه بر تربيت من بايد نان آور خانه هم مي بود ، مي كوشيد تا با كار در مزرعه و شالي كوبي و خياطي به زندگي ما سر و سامان دهد. در هفت سالگي به مكتب خانه رفتم و به فراگيري قرآن مشغول شدم همچنين دروس ابتدايي را تا كلاس سوم به صورت آزاد ، نزد مرحوم شيخ ابوالحسن افضلي نوري فراگرفتم ، اما بار سنگين زندگي و تنگناها مرا از ادامه تحصيل بازداشت و ناگزير براي تامين معاش پا به پاي مادرم به كشاورزي پرداختم.


  دوران تحصيل 

تا هيجده سالگي به كارهايي چون كشاورزي ، شاگردي و مداحي اهل بيت (ع) پرداختم . با فرارسيدن سال 1320 شمسي و سقوط رضاخان ، مدارس علوم ديني به ترديج رونق گرفت و جوانان به حوزه هاي علميه روي آوردند من كه اشتياق فراواني به تحصيل علوم ديني داشتم ، موانع زيادي بر سر راه خود مي ديدم ؛ از آن جمله: نداشتن سرپرست ، تهي دستي، تنهايي مادر پر تلاشم و ديگر مشكلات که باعث دوري ام از تحصيل مي شد ، اما در نهايت با تشويق مرحوم ملا ابراهيم توسلي و اظهار علاقمندي و توصيه هاي مادرم دروازهاي نور را پيش خود گشوده ديدم و وارد حوزه علميه مسجد مولانا شدم و در محضر مرحوم حجت الاسلام شيخ يعقوب ابوالحسن درون كلايي و مرحوم حجت الاسلام سيد محمد تقي بهشتي، سرپرست حوزه علميه ، به فراگرفتن جامع المقدمات پرداختم. پس از چند ماه از حوزه علميه مولانا به مدرسه صدر اعظم  كه ديرينه اي كهن داشت رفتم . اين مدرسه كه به دستور رضا خان به آموزش و پرورش واگذار شده بود پس از سرنگوني رضا خان دوباره دراختيار علما قرار گرفت و مرحوم سيد ابوالحسن درياباري كه از ( وشتان ) فيروزكوه آمده بود و من از اولين طلاب اين مدرسه بودم . دراين آنجا از محضر حجج الاسلام موحد، مدرس و محقق طبرستاني كسب دانش مي كردم و درفصل تابستان به منظور تامين هزينه زندگي و تحصيل، به كشاورزي و كارگري مي پرداختم. پس از گذشت حدود سه سال احساس كردم ديگر در مدرسه صدر اعظم رشد علمي زيادي ندارم ، ناچار تصميم گرفتم به حوزه علميه قم سفر كنم و در آنجا تحصيلات خود را ادامه دهم. در آن ايام مدرسه هاي علميه در قم محدود بود. و به دست آوردن حجره مشكل مي نمود. شبي را تا به صبح درحرم كريمه اهل بيت حضرت معصومه (ع) گذراندم . فرداي آن شب درمدرسه دار الشفاء حجره اي يافتم و در آنجا سكنا گزيدم. در همين اتاق ، كه بسيار كوچك بود مرحوم شهيد صدر براي من و چند نفر ديگر درس منطق مي گفت و كتاب سيوطي را در محضر سيد ابوالحسن حسيني فرا گرفتم. پس از سپري شدن سه سال درپي فراگيري كتاب مطول رهسپار تهران شدم و پس از قبولي در آزمون ورودي مدرسه سپهسالار در آن جا سكونت گزيدم از آنجا كه تدريس به صورت مداوم و مستمر صورت نمي گرفت و فرصت نيز از كف مي رفت ، ناچار درسال 1325 شمسي به مشهد مقدس مشرف شدم و آنجا نيز با كمبود حجره مواجه شدم نخست شبي را در حرم امام رضا (ع) بيتوته كردم و به حضرت پناه بردم و به لطف ثامن الحجج (ع) درمدرسه علميه دو درب كه در مجاورت حرم مطهر قرار داشت حجره اي يافتم.


  اساتيد 

بعد از استقرار در مدرسه ، در درس استاد شيخ محمد تقي اديب نيشابوري دوم حاضر شده و مدت دو سال ادبيات و مطول را فرا گرفتم . دروس شرح لمعه و رسائل را از محضر آيت الله حاج ميرزا احمد مدرس آموختم . ايشان از علماي برجسته مشهد و مورد احترام همه بود و درس هاي حوزه علميه با شروع و اتمام درس ايشان ، آغاز و پايان مي يافت. وي در فقه و اصول تبحر فراواني داشت و از ويژگي ايشان اين بود كه علاوه بر تدريس، در ملك خود به كشاورزي مي پرداخت. معالم و قوانين الاصول را نزد آيه الله حاج شيخ عبد النبي كجوري آموختم. از ديگر اساتيدم در مشهد آيه الله تهراني بود که علاوه بر تدريس فقه و اصول ، معارف و اصول عقايد نيز تدريس مي كرد. بخشي از منظمه را در محضر آيت الله حاج آقاحسين فقيه خواندم، در مدت چهار سال حضور در مشهد مقدس ، به قدر توانم از ادبيات، فقه، اصول و معارف بهره بردم. پس از آن تصميم گرفتم به قم بازگردم و تحصيلاتم را نزد اساتيد قم تكميل كنم . اين بود كه درسال 1329 شمسي به قم عزيمت كردم و در مدرسه فيضيه حجره اي گرفتم . دروس فقه و اصول ( مكاسب، رسائل و كفايه ) را نزد آيات عظام : مرعشي نجفي و سلطاني و تفسير حكمت را نزد حضرات آيات : منتظري ، مهدي امامي اميركلايي  و علامه طباطبائي آموختم . پس از آن در درس خارج ( دوره تكميلي تحصيلات حوزوي ) حاضر شدم و از محضر بزرگاني چون آيات عظام :مرعشي نجفي، عبدالحسين فقيهي گيلاني، عباسعلي شاهرودي ، بروجردي ، ميرزا هاشم آملي و امام خميني (قدس سره) فيض بردم. گفتني است كه پس از بازگشت به قم ازدواج كردم ؛ اما چند سال همسرم در زادگاهم همراه با مادرم زندگي مي كرد كه بعدها او را به قم آوردم . وضع اقتصادي ما به گونه اي بود كه تمام مدت اقامت در قم مستاجر  بوديم اين زمان ، مقارن اوج مبارزات حضرت امام خميني ( قدس سره ) عليه سياست هاي ضد مذهبي رژيم شاه بود . درسالي 1343 شمسي و دو سال پس از ارتحال آيت الله العظمي بروجردي به زادگاهم بازگشتم و در مدرسه علميه صدراعظم به تدريس و با همكاري با علماي شهر ، به اداره حوزه علميه مشغول شدم . دوره مقدمات و سطح حوزه را بارها تدريس كرده ام و نيز از هنگام ورود به حوزه علميه بابل  هر هفته درشب هاي شنبه جلسه تفسير قرآن داشته ام در كنار فعاليت هاي حوزوي ، از ديگر مسئوليت هاي جلسه تفسير قرآن خود غافل نبودم . وعظ و خطابه براي عموم و تدريس عقايد و اخلاق براي گروهي از دانش آموزان و دانش جويان ، بخشي از فعاليت هاي من بود . از هنگام ورود به حوزه علميه صدراعظم ، دوباره اين مدرسه را بازسازي و مرمت كردم و پس از كسب اجازه از محضر امام امت ( قدس سره ) درسال 1368 شمسي به طور كامل بازسازي و حوزه علميه ( خاتم الانبيا ) نام گذاري شد .


  تأليفات 

تاليف كه ديگر وظيفه هر دانش آموخته اي است ، مد نظر بود از اين رو نسبت به آن توجه داشته ام از جمله :

1- نگاهي به مسئله ولايت  2- قطره ( تفسير سوره حمد ) و آثار ديگري در زمينه معاد و ... نيز دارم كه در دست چاپ است.


74776696671304830662.gif


  فعاليت ها و مبارزات  سياسي  

مبارزات و فعاليت هاي سياسي من به آغاز نهضت اسلامي ملت ايران به رهبري امام خميني (قدس سره )برمي گردد . من نظام اربابي را از نزديك شاهد بودم و ستمگري آنان را با تمام وجود حس كرده بودم از اين رو با اربابان ظالم ، سر سازش نداشتم و مظالم آنان را در سخن راني ها آشكار و از رعيت مظلوم دفاع مي كردم بنابر اين ، طبيعي است كه باشروع قيام مردم ايران به رهبري  روحانيت ، درصف مقدم مبارزان باشم . درآغاز نهضت كه علماء و به ويژه حضرت امام خميني (قدس سره ) مخالفت آشكار و صريح خود را با سياست ها و برنامه هاي نظام پهلوي اعلام نمودند ، رژيم به قصد ارعاب مراجع و علماء كارواني چهارهزار نفره درقم به راه انداخت كه شعارهايي درحمايت از شاه سر مرداند همان شب خدمت حضرت امام (قدس سره ) رفتم وعرض كردم اكنون وظيفه ما درمقابل انقلاب سياه شاه و مردم چيست ؟ امام فرمود ( اكنون سكوت است تازمينه فراهم شود ) يكي از طلاب گفت: ( شب راديو بي بي سي را گوش مي دادم به حضرت عالي و قيام شما بسيار ناسزا مي گفت ). امام فرمود: ( دليل براين است كه قيام ما دارد اثر مي گذارد كه تا اين حد عصباني شد ه اند ناراحت نباشيد . از ديگر سو پيام ها  و اطلاعيه هاي حضرت امام (ره) از نجف به مردم مي رسيد و آنان را به حركت وا مي داشت از اين رو رژيم سعي  درايجاد محيطي خفقان زده داشت و براساس همين سياست ذكر نام امامان و بيان فتاواي ايشان ممنوع شده و جرمي بزرگ به حساب مي آمد به رغم فشارهاي رژيم و بنا به وظيفه ديني خود عليه سياست ها و برنامه هاي شاه سخنراني مي كردم و رساله حضرت امام را نيز مخفيانه توزيع مي كردم و در خطابه ها ضمن بيان مسائل سياسي روز ، فتاواي حضرت امام را با ذكر نام ايشان باز گو مي كردم . درسال 1356شمسي در روزنامه اطلاعات مقاله اي سراسر جسارت به امام خميني (ره) چاپ شد . اين مقاله از سوي ساواك تهيه شده بود . مردم از اين اقدام به خشم آمدند و راه پيميايي خونيني درقم صورت گرفت . من طي يك سخنراني دولت را استيضاح كردم و ضمن تاييد اقدام حضرت امام در اعتراض به مسائل جاري كشور ، گفتم : آيت الله العظمي خميني مجتهد مسلم و از مراجع بزرگ شيعيان است و مطابق قانون اساسي كشور ، مصونيت قانوني دارد ، حق دارد نسبت به كارهايي كه بر خلاف مصالح ملك و ملت است  اظهار نظر كند هشدار بدهد و انتقاد كند ، كسي حق جسارت به چنين شخصي را ندارد و اگر کسي به ايشان جسارت كند ، دولت موظف است از مقام والاي آيت الله العظمي خميني دفاع كند و توهين كننده را تحت تعقيب قرار دهد . اين سخنراني باعث شد تا ماه مبارك رمضان همان سال و به هنگام سخنراني بنده در مسجد جامع بابل ، همه روزه دو ماشين ارتشي پر از سربازان مسلح اطراف مسجد حاضر شوند تا مردم عليه رژيم طاغوت دست به اقدامي نزنند . بارها مورد تهديد قرار گرفتم و چندين بار به اداره ساواك بابل و ساري احضار شده ، مورد بازجويي قرار گرفتم . سرانجام درشب نوزدهم ماه مبارك رمضان بود كه به خانه ام هجوم آوردند و تمام نوشته هايم اعم از تقريرات درسي و غير درسي و چك هاي وجوه شرعي را در اختيار گرفتند و مرا به جرم اين كه دولت را استيضاح كرده ام و عليه رژيم سخن گفته ام و نمايندگي امام خميني در منطقه را دارا هستم ، دستگير كرده و با خود بردند . همان شب دست بسته به تهران منتقل شدم و به زندان كميته ضد خرابكاري افتادم . فرداي آن شب مردم و علماي بابل از اين عمل با خبر شدند و با تعطيل مغازه ها در مسجد كاظم بيك به تحصن نشستند . حضرت آيت الله نقوي بزرگ نيز در شمار متحصينين بود . با ادامه حركت مردمي مسئولان محلي و ساواك سخت به وحشت افتادند و پس از دوازده روز بعد از ظهر روز آخر ماه مبارك مرا آزاد كردند كه بلافاصله به بابل رفتم . در بدو ورود با استقبال باشكوه مردم شريف بابل و علماء مواجه شدم  . شب عيد فطر با آن همه جمعيت وارد شهر شده و از آنجا راهي ( كله بست ) محل سكونتم شدم . پس از ورود به مسجد جامع محل ، برفراز منبر شدم و از حركات ددمنشانه طاغوت براي آنان سخن گفتم . بدين ترتيب بود كه حركت هاي انقلابي ، روز به روز درمنطقه و هم گام با ديگر هم وطانان پيش رفته و وسعت و شدت مي گرفت تا اين كه انقلاب به پيروزي رسيد .


94574972711251991682.gif


  پيروزي انقلاب اسلامي 

پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به دليل وضعيت حاكم برمنطقه وجهت برقراري نظم وامنيت و خنثي كردن توطئه ها ، به افتخار نمايندگي حضرت امام در منطقه نايل شدم وسپس طي فزماني از سوي ايشان به امامت جمعه شهرستان بابل منصوب شدم . در پي فرمان نمايندگي امام درمنطقه ونماز جمعه باتوجه به دو مسئوليت سنگيني كه به عهده ام نهاده شده بود برآن شدم كه باهمكاري علماي استان اوضاع آشفته روحانيت استان رااصلاح وپراكندگي آنان راسامان دهم براي رسيدگي به اين هدف ديدارهايي باائمه جمعه وجماعات ، خطيبان ، مدرسان و... صورت گرفت وجلسه هايي تشكيل شد كه پس از تبادل آرابرخي از علما به عنوان نماينده راهي ادارات وارگان ها شدند وبرخي امور قضايي رابه عهده گرفتند از بركت سازمان يافتن جمعيت علما وروحانيت استان وفعاليتهاي آنان نقشه هاي منافقان وضد انقلاب خنثي گرديد


01719638562429724767.gif


79108398011679683024.gif


47837887265261407584.gif


بیانات شیخ هادی روحانی در مورد امام و رهبری

در حال حاضر وظیفه اقتضا می کند که مرجعیت در جایی باشد که رهبریت در همان جا است . اگر بنا باشد که ما به دنبال اعلم باشیم و مرجعیت را با تمام جوانب، هم فقاهت و هم سیاست و هم اجتماع و هم مدیریت بخواهیم در نظر بگیریم، آن گونه که حضرت امام فرمود : " مرجع باید کسی باشد که به مکان و زمان مسلط باشد . "؛ حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) جامع است . دیگری را ما نمی یابیم که به این جامعیت باشد، و حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) قدرت مدیریت خودش را بر همه مسلمین ثابت کرده و نشان داده است .

از این جهت زیبنده است و لازم، که مسلمین و شیعیان از حضرت آیة الله خامنه ای (مد ظله العالی) تقلید کنند . خداوند ان شاء الله نگهدار همه شما باشد

شیخ هادی روحانی سال 73 


توضیحات دیگر در مورد آیت الله روحانی (ره)

ارادت و اعتقاد آن پیر سفرکرده به انقلاب و ارزش های آن، باعث قطع امید دشمنان از منطقه ی شمال شده بود و به همین دلیل بود که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود از ایشان با عنوان «مشعل فروزان منطقه شمال» یاد کرده بودند.

عمق اخلاص و استحکام عقیده ی مرحوم آیت الله روحانی را شاید بتوان از این جمله ی تاریخی و ماندگارشان، فهمید: « اطاعت از ولی فقیه، عین اطاعت از امام زمان (عج) است


مسئولیت های آیت الله حاج شیخ هادی روحانی (ره):

نماینده محترمولی فقیه در استان مازندران و امام جمعه محترم بابل ، مسئول حوزه خاتم الاانبیاء و عضو مجلس خبرگان رهبری


45097909195337275315.gif

وفات

سرانجام مرحوم آيت الله روحاني پس از عمري تلاش و مبارزه و آموختن علم و دانش به بسياري از شاگردان خويش در عصر 21 مهر ماه سال 78 همزمان با سالروز شهادت امام هادي (ع) دار فاني را وداع گفت و به جمع دوستان و همرزمان خويش پيوست


51234865108358746699.gif



متن کامل پیام تسلیت رهبری در ارتحال آیت الله شیخ هادی روحانی (ره)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

رحلت تأسف انگيز عالمِ مجاهدِ خستگى ناپذير، مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ هادى روحانى را به حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه و به قاطبه ى مردم شريف و مؤمن خطه ى مازندران بخصوص به علماى اعلام و ارادتمندان آن بزرگوار و بالاخص به آقازاده ى محترم و ديگر فرزندان و بازماندگان آن مرحوم صميمانه تسليت مى گويم.

اين عالم مبارز و پرهيزگار و پارسا در طول ساليان متمادى همواره با گفتار و كردار خود مشعل فروزانى در منطقه ى شمال كشور محسوب مى شد. در دوران طاغوت، شجاعانه مبارزه كرد و در دوران انقلاب و جنگ تحميلى و پس از آن با مواضع روشن و درخشان خود هميشه راهنماى مجاهدان و رهروان راه حق بود. هرگز از حال مردم مستمند و تلاش براى كمك به آنان غافل نمى ماند. عمر خود را براى خدا و در راه خدا و در خدمت به بندگان خدا و در تأييد و كمك به نظام اسلامى گذرانيد. نام و ياد نيك او از خاطره ى اين ملت محو نخواهد شد. رحمت خدا بر او، و درجات او متعالى باد.

سيد على خامنه ئى

22/7/78

آدرس صفحه پیام تسلیت مقام معظم رهبری ( حفظه الله ) در ارتحال آیت الله شیخ هادی روحانی (ره)

http://www.leader.ir/langs/fa/?p=contentShow&id=1831


89571910829017852511.gif


53921463044123322682.gif




منابع : تبیان – هیئت یا فاطمه الزهرا(س) بابل – وبسایت رضی پا – صالحات – عاشق جوان – هیئت نورالائمه (ع) هادی شهر – شمال نیوز – من و مازندران – هیئت مسجد امام زاده هاشم (ع) – پلاک 42 – آیت الله روحانی 

با تشکر از پایگاه خبری تحلیل کیخامحله
http://www.keikhasiti.blogfa.com/

شادی روح حضرت آیت الله روحانی (ره) صلوات


مطالب مشابه :


لیست مزون و لباس عروس اصفهان

خانه مد. شیرخانی. score2. faghed. تلفن تماس: 09135506005. آدرس: اصفهان - خیابان توحید میانی. از صفحه فیسبوک این مزون دیدن کنید گالری تصاویر لباس هاي




جملات زیبا در مورد شهید

2 جولای 2013 ... ای شهیدان ، عشق مد یون شماست ... هر چه ما داریم از خون ... سالگرد شهادت بسیجی دلاور شهید مرتضی شیرخانی گرامی باد ». شهادت هنر مردان خداست (امام خمینی (ره)). ای شهید چه ساده لوح اند آنان که می پندارند عکس تو را به دیوارهای خانه ام آویخته ام .




جزئیات کامل دو جلسه مشایی و نبویان

6 مه 2013 ... ۲۱- سکینه شیرخانی – مادر شهید علی شیرخانی ..... اینکه آقای احمدی نژاد خانه نشین شد ، من نتیجه مطالعاتم را به صورت علنی مطرح کردم که در حال .... مهندس به صورت بلاعوض به او پول می‌دهد و هر کسی را هم که مد نظر دارید برای برای دریافت وام




اولین عکاس اردکان با بیش از شصت سال عکاسی باز نشسته شد!

مدتها بود که مد نظر داشتم با اولین عکاس اردکان مصاحبه کنم و از کم کیف دنیای عکاسی ... دربازار اردکان و در کوچه ی بازارنو،خانه ی شیرخان که الان هیأت علی اکبری شده




جین ایر _ شبنم کرمی

31 دسامبر 2013 ... برازندگی‌ اش موجب می‌شود که توجه آقای خانه را به خود جلب کند .... و سرنوشت خاصی مد نظر نویسنده نیست . ... كتاب هزار خورشيد تابان- طاهره شيرخاني.




حضرت آیت الله شیخ هادی روحانی (ره)

آيت‏اللَّه شيخ هادي روحاني در سال 1302 ش (1342 ق)در خانه اي باصفا از دامن پرمهر مادري به نام شهربانو در روستاي كله .... تاليف كه ديگر وظيفه هر دانش آموخته اي است ، مد نظر بود از اين رو نسبت به آن توجه داشته ام از جمله : .... شهید مــرتــضـی شــیــرخـانـی.




طایفه شیخ ویسی

16 ا کتبر 2011 ... ... يا حاكمان اطلاق مي شده كه در مورد شيخ حسين پيشواي ديني مد نظر بوده است. ... آذرشب ، ارمغان زاده ، برومند ، پرنيان پوريان ، شيرخان ٬ سرخان ٬ غلاميان ، قوي ... وپشتيباني آن ها از كد خدا محمد ( كربلايي محمد ) همه مدعيان را خانه نشين كرد .




120 کتاب درباره حجاب

پوشش زن ایرانی، منیژه شیرخانی / بهار علم. 15. حجاب آزادی یا اسارت، علیپور باغبان نژاد، .... برگرفته از سایت خانه حجاب. + نوشته شده در ساعت توسط یک زن مسلمان | 2




ترجمه به فارسی " شعرهای میرزا کیخسرو پرواره"

18 نوامبر 2013 ... درقصرشیرین هم عباس شیرخان خمان برآن تملک داشت. .... شکر هه ق مه کرد وه هه مد و سه نا .... وقتی که داوودخان وشاهین برادرش باسپاهش که آرایش جنگی گرفته بودنددرمقابل خانه اکبرخان به اوگفتن مگرماسوگندنخورده ایم که باهم جنگ نکنیم




برچسب :