گيلان
استان گیلان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مختصات: شرقی″۲۰ ′۳۵ °۴۹ شمالی″۳۹ ′۱۶ °۳۷ / °۴۹٫۵۸۹۰شرقی °۳۷٫۲۷۷۴شمالی / ۴۹٫۵۸۹۰;۳۷٫۲۷۷۴ (نقشه)
برای دیگر کاربردها، گیلان (ابهامزدایی) را ببینید.
گیلان
مرکز
رشت
مساحت
۱۴٬۰۴۴ کیلومترمربع
جمعیت (سرشماری ۱۳۹۰)
٨٧۴، ۴٨٠ ،٢ [۱]
پراکندگی
۱۷۷
تعداد شهرستانها
۱۶
منطقه زمانی
IRST (گرینویچ+۳:۳۰)
-تابستان (دیاستی)
IRDT (گرینویچ+۴:۳۰)
زبان(های) اصلی
گیلکی، تالشی، رودباری[۲]و فارسی به عنوان زبان دوم[۳]
نماینده ولی فقیه
زین العابدین قربانی
استاندار
کیهان هاشمنیا
استان گیلان از استانهای ایران است که در شمال این کشور قرار دارد. نام گیلان به معنای سکونتگاه مردم گیل است.
این استان، دارای مرز بین المللی با آذربایجان بوده از شمال به دریای خزر و کشور آذربایجان، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود میشود. مساحت گیلان ۱۴٬۰۴۴ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۲،۴۸۰٬۸۷۴ نفر است.[۱]
گیلان ۱۰ مین استان پرجمعیت و ۲۸ مین استان وسیع ایران است. تراکم جمعیت در این استان با ۱۷۷ نفر بر کیلومتر مربع در ایران سوم است.[۴] رشت، مرکز استان گیلان دوازدهمین شهر پرجمعیت ایران و بزرگترین و پرجمعیتترین شهر سه استان ایران در ساحل دریای خزر است. دومین شهر بزرگ گیلان، بندر انزلی بزرگترین بندر شمالی ایران است. سومین شهر بزرگ و بزرگترین شهر شرق گیلان، لاهیجان است.
این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشتهکوه البرز و بخش غربی کرانههای جنوبی دریای خزر است. [۵] طبیعت گیلان، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است.
طبق قانون تقسیمات کشوری ۱۳۱۶، ولایت گیلان استان یکم نام گذاری شد.[۶] در ۷ بهمن سال ۱۳۴۰ شهرستان اراک از استان گیلان جدا شد و بهاستان تهران ملحق شد. شهرستان زنجان نیز که تا تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۴۸ از توابع استان گیلان بود، از گیلان جدا شد.
استان گیلان از سال ۱۳۴۴ در تقسیمات کشوری ایران وارد شد.[۶]
دربارهٔ اسم گیلان و معانی واژهٔ گیل، نظرات مختلفی ابراز شدهاست. لغت نامه دهخدا گیلان را ماخوذ از واژهٔ «گیل» به اضافهٔ پسوند «ان» دانسته و افزودهاست که در پهلوی Gelan به معنی مملکت گِلها و نزد یونانیها Gelae بودهاست. [۷]
محتویات
[نهفتن]
۱ جغرافیا
۱.۱ جغرافیای انسانی
۱.۱.۱ زمینشناسی
۱.۲ آب و هوا
۲ گونههای گیاهی و جانوری۳ تاریخ
۳.۱ دوره باستانی۳.۲ دوره اسلامی
۴ اقتصاد
۴.۱ صنعت۴.۲ کشاورزی۴.۳ صنایع دستی۴.۴ حمل و نقل
۵ بهداشت۶ دولت و سیاست
۶.۱ تقسیمات اداری
۷ فرهنگ
۷.۱ موزهها۷.۲ فولکلور۷.۳ هنر۷.۴ هویت مردم
۷.۴.۱ عادات غذایی۷.۴.۲ مؤلفههای هویت رشتی
۷.۵ در سنت ادبی
۸ زبان
۸.۱ گروههای قومی۸.۲ دین
۹ گردشگری۱۰ رسانه۱۱ ورزش۱۲ آموزش
۱۲.۱ آموزش عالی
۱۳ نگارخانه۱۴ پانویس۱۵ جستارهای وابسته۱۶ منابع
۱۶.۱ کتب۱۶.۲ مقالات ژورنال و کنفرانس۱۶.۳ دانشنامه ها
جغرافیا [ویرایش]
نوشتار اصلی: جغرافیای گیلان
این استان، از شمال به دریای خزر و کشور آذربایجان، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود میشود.[۸]
جغرافیای انسانی [ویرایش]
نوشتار اصلی: جمعیتشناسی گیلان
جمعیت استان گیلان در سال ۱۳۸۹ برابر ۲،۴۸۰٬۸۷۴ نفر است[۱]
نرخ رشد جمعیت در گیلان به طور پیوسته کمتر از رشد کل کشور ماندهاست،
میانگین رشد جمعیت استان گیلان در دورهٔ پنج سالهٔ ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ با اختلاف
۰٫۶۷ درصدی نسبت به کل کشور، ۰٫۶۲ درصد بود. میانگین کل ایران، ۱٫۲۹ درصد
میباشد.[۹]
از سوی دیگر تراکم جمعیت (شمار ساکنین در کیلومتر مربع) در گیلان همیشه
بالاتر از متوسط کل کشور بودهاست. این رقم در حال حاضر ۱۷۷ است.[۹] بُعد خانوار در گیلان، با ۳٫۲ نفر در هر خانواده، کمترین میزان در کل کشور را داراست. میانگین کشوری ۳٫۵۵ نفر در هر خانوادهاست.[۹]
بیش از ۵۳ درصد مردم در روستاها زندگی میکنند. جمعیت متوسط روستا در
گیلان همواره از متوسط کشور بالاتر بودهاست. در ۱۹۹۶ این رقم برای گیلان
۴۴۱ و برای کشور ۳۳۸ بود. در گیلان به طور متوسط در هر ۵٫۲ کیلومتر مربع یک
سکونتگاه وجود دارد که این رقم برای کل کشور ۲۴٫۲ است. در حال حاضر ۳۴٫۵
درصد از جمعیت گیلان زیر ۱۵ سال و ۵۹٫۸ درصد آنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال دارند و
۵٫۷ درصد بالای ۶۵ سال. مقایسه نسبت افراد زیر ۱۵ سال در سرشماریهای مختلف
نشان میدهد جمعیت در حال پیر شدن است و ساختار سنی اش در حال متوازن تر
شدن. ساختار جنسیتی گیلان هم با نوسان نسبت مرد/زن در بازه ۱۰۲٫۵ و ۱۰۴٫۳
در برابر هر ۱۰۰ مرد متوازن است. با توجه به روندهای مهاجرتی و سرشماریهای
قبلی این رقمها قابل قبول اند. در ۱۹۹۶ ۵۶٫۳ درصد مردان و ۶۱ درصد زنان
بالای ده سال ازدواج کرده بودند که نسبت به بیست سال قبل اندکی کاهش را
نشان میدهد.[۱۰]
برای بازه سی ساله ۱۹۹۱-۲۰۲۱ سه فرضیه وجود دارد. طبق فرض شدید، نرخ رشد
متوسط سالانه جمعیتهای شهری و روستایی گیلان به حدود ۲٫۹۶ و ۱٫۱۶ درصد
خواهد رسید. طبق دو فرضیه دیگر این نرخها کمتر خواهند بود. به نظر میرسد
فرض دوم واقعی تر باشد و رشد جمعیت شهری به ۲٫۵ و روستایی به زیر ۱ درصد
نزدیکتر باشد. در سال ۲۰۰۶ تعداد روستاهای مسکون به ۲۶۸۶ کاهش یافت چرا که ۸
تایشان شهر شده و ۲۴۱ تایشان نامسکون شدند. نرخ باروری (تعداد زایمان زنده
در ۲۰۰۶ برای هر ۱۰۰۰ زن در سن تولید مثل) در گیلان ۱٫۴۴ و نرخ تولد خام
در کل استان ۱۳٫۸ محاسبه شدهاست. در بازه ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ ۱۷۷٬۷۰۷ نفر از
گیلان مهاجرت کرده و ۲۰۲٬۳۸۶ از سایر استانها بدان مهاجرت نمودند. پیش بینی
شده نرخ باروری در گیلان تا ۲۰۲۶ ۱٫۴۹۲ در شهرها و ۱٫۵۹۲ در مناطق روستایی
باشد. پیش بینی شده مهاجرت هم افزایش یابد. پیش بینی شده نرخ رشد جمعیت
سالانه گیلان با کاهشی شدید از ۰٫۸۵ درصد به ۰٫۵۸ درصد برسد.[۱۰]
زمینشناسی [ویرایش]
نمایی از قلهٔ سماموس، بلندترین نقطه گیلان از روستای حاجی آباد املش.
گیلان انتهای غربی رشته کوه البرز و بخش غربی جلگههای حاشیه دریای خزر ایران را دربر میگیرد. دره عرضی عمیق سفیدرود بین منجیل و امامزاده هاشم
کمربند کوهستانی را قطع میکند. در شمال غرب، ارتفاعات تالش به صورت
حوضهای پیوسته امتداد دارند و گیلان را از آذربایجان جدا میکنند. جز در
انتهای شمالی در حیران واقع در انتهای دره آستاراچای که از ارتفاع ۱۶۰۰ متر فراتر نمیرود، ارتفاع همه آن مناطق بالای ۲۰۰۰ متر است و سه قله بالای ۳۰۰۰ متر بغرو داغ (۳۱۹۷ متر)، عجم داغ (۳۰۰۹ متر) و شاه معلم
یا ماسوله داغ (۳۰۵۰ متر) دارد. در بخش شرقی و شمال شرقی آنها جریانهایی
موازی به پایین به سوی دریا جریان دارد که منجر به الگویی شانهای شکل
میشود. البرز غربی خود در شرق دره سفیدرود پهن تر و پرپیچ و خم تر است و
سه دامنه موازی دارد؛ نماینده جنوبی ترین و پست ترین شان در گیلان آسمانسرا کوه (۲۳۷۵ متر) در منطقه عمارلو ست؛ دامنه متوسط پیوسته تر است؛ از کوه درفک (۲۷۳۳ متر) تا کرم کوه (۳۳۸۹ متر) ادامه دارد، درحالی که دره عرضی پلرود مشخصاً دامنه شمالی را به کوه ناتش (۲۳۸۷ متر) و کوه سمام یا سماموس (۳۶۸۹ متر) که بلندترین نقطه گیلان است تقسیم میکند. همه این کوهها ساختار زمین شناسی و تاریخ زمینساختی
بسیار پیچیدهای دارند که آنها را به مجموعه ساختاری مرکز ایران مربوط
میکند. لرزه خیزی بالا گواه در جریان بودن فعالیت کوه سازی ست، زلزله ۳۱ خرداد ۱۳۶۹، دو شهر منجیل و رودبار را تقریباً ویران کرد و حدود چهل هزار نفر را کشت و صدها روستا را تخریب کرد.[۱۱]
نمایی از قله درفک
ساحل انزلی در ۱۳۵۰
بیش از ۴۰ رودخانه در گیلان جریان دارند که مهمترین آنها سفیدرود
است. دیگر رودهای مهم گیلان کرگانرود، اسالم، دیناچال، شیوهرود،
عملکنده، وزیرکنده، حسنکیاده، دهکا، چمخاله، کیانرود و پیلهرود هستند.[۱۲]
گرچه همه این کوهها مساحت بیشتری از جلگهها دارند، ولی جلگهها مهمترین
ویژگی خاص استان هستند و واژه گیلان هم اغلب به مناطق جلگهای یا خصوصاً
به جلگه مرکزی اطلاق میشدهاست. این متوازی الاضلاع کم ارتفاع، با پهنای
۳۵ کیلومتر و طول ۹۰ کیلومتر، ناهمگن بوده قابل تقسیم به دو بخش اصلی است:
دلتای سفیدرود در شرق و جلگه فومن
در غرب. اولی تماماً توسط سفیدرود، رودی با دبی بالا (۴۵۰ میلیون متر مکعب
به طور میانگین) و محتوای آبرفتی بالا ایجاد شدهاست. در بالای رود محتوای
آبرفتی قدیمی غلیظ وجود دارد، ولی در پایین آن، شمال آستانه، رود اغلب
دارای لای و گل میشود، و مسیرش از مسیر سابق شمال شرقی اش که در زاویه
برجسته دشت در دستک به دریا میپیوست عوض کرده و در حال حاضر به سوی شمال
جریان یافته و دلتای زنده کوچکتری هنگام پیش رفتن به دریا بین زیباکنار و بندر کیاشهر
میسازد. جلگه فومنات در غرب رسوبات آبرفتی دریایی و خطوط شنی ساحلی را با
رسوبات فراوان ناشی از رودخانههای پرشمار سرازیر از ارتفاعات تالش
میآمیزند. آنها مستقیماً به دریا نمیرسند، بلکه در تالاب انزلی
یا یک خروجی به دریا جمع میشوند از لای ساحل شنی خط ساحلی جمع میشوند
تالاب در نتیجه رسوبگذاری مستمراً در حال کوچک شدن و پست شدن بودهاست. در
مقابل، جریانات شمال تالش و شرق گیلان که حتی از پلرود هم پرآب ترند به
اندازه کافی برای خنثی کردن عمل جریان ساحلی رونده بسوی شرق آبرفت
نمیآورند، و نمیتوانند جز یک روبان باریک منطقه کم ارتفاع تنها با پهنای
چند کیلومتر بین آستارا و سفیدرود و در شرق قاسم آباد با پهنای حدود ۱۰ کیلومتر در دهانه پلرود پیرامون کلاچای بسازند.[۱۱]
آب و هوا [ویرایش]
وضعیت توپوگرافیک مناطق کم ارتفاع ساحل خزر منجر به یک آب و هوای هیرکانی
بسیار ویژه میشود و کل استان گیلان متعلق به این منطقه به طور خاص مرطوب و
سبز است: جریانات جوی غالب شمالی-جنوبی، بر فراز دریا مرطوب شده، توسط
مانع قوی البرز مجبور به بالارفتن شدید میشوند و نتیجتاً در همه سال به
فراوانی بر جلگه و کوهپایه شمال غربی رشته کوه میبارند. نظام بارش در
پاییز (سپتامبر تا دسامبر) وقتی که ناپایداری جوی در بالاترین نقطه خود است
حداکثر شدیدی نشان میدهد، در زمستان و اوایل بهار متوسط است، در مه تا
اوت کمترین مقدار را دارد (ولی عموماً به حد کافی زیاد هست تا بالاتر از حد
ماههای خشک بماند). بارندگی متوسط سالانه بین ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر در طول
خط ساحلی متغیر است (۱۲۳۳ در آستارا، ۱۷۵۵ در انزلی)، در گوشه جنوب غربی
جلگه به سوی یک منطقه شبه مرطوب کاهش مییابد (۱۰۸۶ در فومن و ۸۵۵ در شاندرمن)، و در بخش پست تر کوهها دوباره به مقادیر خیلی زیاد تا ۱۵۰۰-۱۸۰۰ میلیمتر (۲۴۰۰ میلیمتر در دره بالای ماسال)
میرسد. در طول دره سفیدرود، که هر بعدازظهر تابستانی باد شدید شمالی
منجیل آن بر آن میوزد، کاهشی شدید منجر به منطقه شبه خشک مدیترانه مانند
رودبار و منجیل میشود.[۱۱]
گونههای گیاهی و جانوری [ویرایش]
همچنین ببینید: فهرست پرندگان گیلان
سرو هرزویل، در هرزویل، منجیل
جنگل گیلان
امتیاز اقلیمی گیلان دلیل پوشش گیاهی غنی آن است. منطقه بوتانیک هیرکانی
ویژگیهای خاصی در ارتباط با منطقه ارو-سیبری و حتی درون ناحیه بوتانیک
اکسین - هیرکانی[۱۳] دارد: مخروطیان تقریباً وجود ندارند، سرخدار تنک و تعداد زیادی از گونههای بومی که بازمانده گونههای گیاهی آرکو-ترشری[۱۴] هستند وجود دارند. سه سطح جنگل مبتنی بر ارتفاع متمایز اند: جنگلهای مخلوط هیرکانی، جنگلهای راش کوهی، و جنگلهای بلوط بلند کوهی و جنگلهای ممرز.
جنگل هیرکانی به طور دقیق زمانی جلگهها را میپوشاند، و اکنون بخش عظیمی
از بخش اول کوهها تا ارتفاع ۱۰۰۰ متری را میپوشاند. این جنگل لایه دار است
و لایهای از درختان خیلی بلند مثل بلند مازو، درخت آزاد، و انجیلی و
انواع رایجتر افرا و نارون؛ لایه از درختان کوچکتر مثل لیلکی، کلهو، و شبخسب، شمشاد در نقاط سایه دار و همه انواع درختان میوه وحشی؛ و یک زیربوته با بتههایی مثل جل، خاس، خزه، تاک وحشی، پیچک، و دیگر گیاهان خزنده دارد. کوههای با ارتفاع متوسط حوزه راش شرقی بلند، به همراه بلوط، نمدار، افرا و نارون است. سطح بالای کوهها بین ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ متر باقیمانده دارای جنگل فقیرتر اوری و ممرز است. مراتع قلهای اغلب جایگزین این جنگلهای بالاتر شدهاند، بعضی هایشان در نقاط بلند یا شیبها سرپوشیده خصوصیات خشکی زی ویژه نشان میدهند. به اصطلاح جزیره مدیترانهای پیرامون رودبار و منجیل به لحاظ پوشش گیاهی ویژهٔ طبیعی و کشاورزی اش یعنی جنگلهای سرو بسیار تنک و درختان زیتون اش انگشت نماست.[۱۱] سوسن چلچراغ در عمارلوی رودبار از گونههای منحصر به قرد گیلان است.
تالاب انزلی
تالاب انزلی،
به دلیل گیاهان، جانوران و مورفولوژی و شکل بستر، ارتباط با دریا و رژیم
رودها دارای محیط زیستی ویژه است. معروف ترین گیاه تالاب انزلی که شهرت
جهانی دارد «لاله تالابی» است که تالاب را به این دلیل تالاب لاله مردابی
میخوانند. تنوع زیستی بالای تالاب آن را برای مطالعه پرندگان مناسب
کردهاست. حواصیلها، اردک سانان، مرغابی سانان کشیم بزرگ، کشیم سیاه گردن،
یلوه کوچک، کاکایی و غیره از پرندگان این تالاب شمرده میشوند. گیاهان
تالاب به سه دسته غوطه ور، گیاهان شناور و گیاهان حاشیهای تقسیم میشود.[۱۵]
۹۴ گونه حمایت شده و در معرض خطر انقراض پرندگان در گیلان وجود دارد.[۱۶] پوشش انبوه گیاهی گیلان زیستگاه گونههای وحشی چون پلنگ، آهو و بزکوهی
بودهاست اما امروزه به دلیل گسترش سلاحهای غیرمجاز و افزیش شکار این
گونهها تا مرز انقراض پیش رفتهاند. گیلان یکی از مهم ترین زیستگاههای مرال
یا گاو کوهی که یکی از سه گونه گوزن موجود در ایران و بزرگترین گونه آن
است در جنگلهای مناطق کوهستانی زندگی میکند. در چند سال اخیر با افزایش
محیط بانی، تبلیغات و فرهنگ سازی مداوم از شیب کاهش جمعیت این گونه کاسته
شدهاست. دیگر گونه منحصر به فرد و کمیاب در گیلان، سمندر باله دار جنوبی (Southern Crested Newt) است که اهمیت جهانی دارد.[۱۷]
تاریخ [ویرایش]
نوشتار اصلی: تاریخ گیلان
دوره باستانی [ویرایش]
جام هیولای دوسر و غزال، موزه لوور
با آغاز سده بیستم میلادی، اماکنی باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (در نزدیکی دره گوهر دشت) مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاریهای تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمههای کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحههای برنزی کشف شد. همچنین کاوشهای گروه عزت نگهبان در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ به کشف آرامگاه پادشاهی از همان دوران انجامید. گورستان پادشاهان در بالای دره گوهر دشت و گورستان مردمان عادی در پایین آن قرار گرفتهاست. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاهها به دست آمد. طرز ساخت این اشیا و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین میدهد. [۱۸]
براساس یافتههای باستانشناسی و اسناد تاریخی میتوان استنباط کرد که در
اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد اقوام بومی سواحل جنوبی
دریای خزر حاضر به تابعیت از قدرتمندان و ابرقدرتهای دنیای باستان
نگردیدهاند. گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی دریای خزر
دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله میباشند. یافتههای باستانشناسی و
حفاریهای غیر علمی در مناطق مختلف گیلان این امر را بخوبی ثابت میکند.
مقایسه آثار بدست آمده در مناطق مذکور نشان میدهد در دامنههای شمالی و
باختری البرز اقوام بومی پیشرفته ساکن بودهاند که دارای تمدنی بودهاند که
بسوی کمال پیش رفته و تا رسیدن به مرز تمدن مارلیک مراحل مختلفی را
پیمودهاند. [۱۹] اقوامی همچون کاسپیها و کادوسیها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بودهاند. [۲۰]
گردنبند ایرانی نماد سواستیکا که در تپه مارلیک گیلان پیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد میباشد، موزه ملی ایران
شکل گیری دولتی برتر چون ماد در منطقه برای کادوسیها تهدیدی به شمار
میآمد و برای آنها محدودیتهایی را هم ایجاد میکرد. محدودیتهای ایجاد
شده برای دامها و چابکسواران کادوسی اختلاف بین کادوسیها و مادها را باعث
شد. به نظر میرسد مادها به دلیل درگیری با آشوریان، با کادوسیها چندان درگیر نشدهاند و به استقلال آنها احترام و به آنان همچون یک ملت مستقل مینگریستند. کتزیاس
اشاره میکند که کادوسیهای کناره دریای خزر هرگز سر به اطاعت مادها
ننهادند. کادوسیان علاوه بر اینکه دارای قدرت و استقلال بودهاند، توانستند
هویت خود را در مقابل مادها حفظ کنند. موارد مخالفت کادوسیها با مادها در
منابع تاریخی به صورتهای گوناگون آمدهاست. در زمان آرته یس که بر اساس
گفتهها و موافقت روایتهای کتزیاس و هرودوت،
استنباط میشود که باید یکی از امرای محلی مادها باشد، جنگی میان
کادوسیها و مادها پیش آمد. فردی به نام پارسد که توانسته بود در دربار ماد
نفوذ پیدا کند بعدها به علت رنجش از دربار ماد با سه هزار پیاده و هزار
سوار نزد کادوسیها رفت. با استقرار در کادوسیه، پارسد خواهرش را به عقد یکی
از متنفذین این قوم در آورد. با غلبه بر قشون شاه ماد، مردم کادوسی، پارسد
را بعنوان شاه انتخاب نمودند. در طول زمامداری او همواره به قلمرو ماد
حمله میشد. [۱۹]
دوره اسلامی [ویرایش]
به نظر میرسد که گیلهها حدود ۲۰۰۰ سال پیش وارد ساحل جنوبی دریای خزر شدند و همراه با دیلمیان در خاور سفید رود
سکنی گزیدند. در هجوم عربها دیلمیان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب
نشان دادند و گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی
خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانیها میدهد به نظر میرسد که ایشان
مردمان باختر سفید رود بودهاند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل
آنها نبودهاند. تقریباً اولین مسلمانانی که از حدود قرن دوم هجری به بعد
وارد این سرزمین شدند و توانستند در آنجا اقامت گزینند، علویان بودند که
بهعلت مخالفت یا مبارزه با حکام عباسی بدان سرزمین روی آوردند. بدین ترتیب، پذیرش اسلام دیلمیان با مذهب تشیع آغاز شد و از فرق شیعه، مذهب زیدیه، اولین و پرطرفدارترین آنان بود. البته، مذهب اسماعیلیه با تبلیغات و فعالیت ابوحاتم رازی در دیلم، پیروانی پیدا کرد.[۲۱]
گیلان و دیلمان حتی پس از آوردن اسلام و بسط دیلمی، از نظر سیاسی شبه
مستقل و جدا ماندند. زیاریان، بوئیان و بعدها سلجوقیان تلاش کردند از خارج
تاثیرگذار باشند و در پارهای از زمانها میتوانستند خراج مطالبه کنند، ولی
نتوانستند حکمرانی یا مالیات منظم تحمیل کنند. زیدیان شرق گیلان از
حکمرانان علوی مستقر در هوسم در قرون دهم و یازدهم میلادی هواداری
میکردند. به هر حال، بیشتر کشور همچنان در کنترل سران محلی خانوادگی بود.
در قرن دوازدهم لاهیجان جای هوسم را به عنوان مرکز فرمانروایان زیدی علوی
گرفت. لاهیجان، که خاندان دیلمی آل بویه که نواحی مرکزی و غربی ایران و
فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند، از آن نشات میگیرد، در قرن دهم همچنان
دیلمی پنداشته میشد. هم اکنون این شهر اصلی شرق گیلان است.[۲۱]
گیلان، تنها منطقهای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور
در اشغال مغولان بود، واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن
توسط الجایتو همان طور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود در آورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.[۲۱] پس از ۶۸-۱۳۶۷ میلادی علی کیا بن امیرکیای ملطی، یک رهبر علوی کنترل شرق گیلان را با پشتیبانی سادات مرعشی حاکم در مازندران به دست گرفت. او و جانشینان اش
خود را در لاهیجان مستقر ساختند و بر همه شرق گیلان تا اوایل عصر صفوی حکم
راندند. در غرب گیلان خاندان سنی شفیعی اسحاقوندی از نیمه قرن سیزدهم به
قدرت رسید. این خاندان که مقر اش فومن بود، تدریجاً همهٔ غرب گیلان را تصرف
کرد. هر دو خاندان توسط شاه عباس صفوی از بین رفتند و گیلان تحت فرمان
حکام منصوب دولت مرکزی در آمد.[۲۱]
اقتصاد [ویرایش]
نوشتار اصلی: اقتصاد گیلان
یکشنبه بازار رودسر
اقتصاد گیلان، بر پایه کشاورزی، دامداری، صیدماهی و پرورش زنبور عسل و کرم ابریشم استوار است. مهمترین محصولات کشاورزی شامل برنج و چای میباشد، که در شهرهای مختلف گیلان، از جمله لاهیجان و رودسر کشت میشوند. زیتون نیز از دیگر فرآوردههای زراعی است که کشت آن در شهرستان رودبار رایج است. مراکز مهم صید ماهی عبارتند از بندر آستارا ، بندر کیاشهر و بندرانزلی. مهمترین مراکز پرورش زنبور عسل عبارتند از اشکور بالا و پایین، عمارلو، دیلمان،آستارا و تالش. دامداری نیز در مناطق کوهپایهای انجام میشود. گندم و جو، بادام زمینی، توتون و فندق نیز از دیگر محصولات زراعی گیلان میباشند که هنوز نیز به صورت انبوه در نقاط مختلف استان کشت میشوند.[۲۲]
فعالیت تجاری با شبکه بسیار متراکم مراکز بازرگانی بسیار انبوه تر از داخل
ایران است. هر محله بفالی و قهوه خانه و بالاتر از این سطح اولیه هر واحد
کوچک جغرافیایی بازاری
دارد، که اغلب در کنار راههای اصلی است. مهمترین ویژگی اصلی جلگه مرکز
گیلان (همانند مازندران) شمار و رونق فعالیت بازارهای هفتگی ست. مراکز شهری
با دهها مغازه ساختار تجاری غنی تری دارند. تنها دوتایشان،لاهیجان در شرق و
انزلی در غرب وزن جمعیتی و اقتصادی بیشتری دارند ولی به شدت زیر سایه رشت
مرکز استان قرار دارند که بر زندگی شهری در گیلان سلطه دارد. [۱۱]
صنعت [ویرایش]
گیلان با تنها 37.7 درصد جمعیت شهری به دلیل تراکم بسیار بالای جمعیت
روستایی و سطح نسبتاً پایین صنعتی سازی یکی از شهری نشده ترین استانهای
ایران است. گیلان تقریباً هیچ منبع معدنی مهمی ندارد و عمده صنایع اش
محصولات کشاورزی را فراوری می کنند: کارخانه های برنجکوبی در همه جلگه،
کارخانه های چای در لاهیجان و فومنات، کارخانه های روغن پیرامون رودبار،
کارخانه های فراوری ماهی و خاویار در انزلی، کارخانه های ابریشم، تنباکو و
لبنیات در رشت پراکنده اند. مجتمع عظیمی در میانه دهه 1970 برای بهره
برداری از منابع طبیعی چوب جنگلهای انبوه غرب گیلان با نام چوکا در خلیفه آباد اسالم و یک کارخانه کاغذسازی در پونل
علاوه بر چند کارخانه کوچکتر چوب بری در جنوب تالش و شرق گیلان وجود
دارند. جز این بخش مبتنی بر منابع منطقه ای همه صنایع در رشت وافع شده اند.[۱۱]
کشاورزی [ویرایش]
باغات چای در نزدیکی رودسر
محصول اصلی کشاورزی تاکنون برنج بوده است. تقریباً همه زمینهای قابل
آبیاری شالیزار اند (بیش از 40 درصد مساحت جلگه). برنجکاری در همه مناطق
وجود دارد ولی در دلتای سفیدرورد بین لشت نشا و رشت و تالش دولاب شالیزار
تقریباً تنها کشت موجود است. ۵۲ درصد اراضی کشاورزی گیلان به کشت برنج
اختصاص دارد. تا سال ۱۳۶۱ شمسی گیلان بزرگترین تولید کننده برنج ایران بود و
۴۰ تا ۵۰ درصد تولید ملی را داشت ولی در این سال استان همجوار مازندران از
آن پیشی گرفت. ۶۰ درصد تولید استان در ناحیه دلتای سفیدرود انجام میشود
ولی در جلگههای حاشیهای غربی و شرقی تولید برنج با محصولات متنوع دیگری
ترکیب شدهاست. این میزان تولید در گیلان اخیراً رخ دادهاست. در ۱۹۱۱ رابینو
نوشت: «گرچه برنج گیلان از مازندران و استرآباد بهتر است، دو تای آخری
پایتخت و مرکز ایران را تامین میکنند.» و چرچیل و ابوت گفتهاند که در
میانه قرن نوزدهم گیلان مجبور بود برای تامین نیاز محلی خود از مازندران
وارد کند. این دو دلیل اصلی داشت: اولاً زمینداران گیلان برای پاسخ به نیاز
فزاینده بازارهای اروپایی اولویت را به نوغان داری میدادند و این فقط در ۱۸۶۰ بود که به علت نابودی کرمهای ابریشم توسط مرض پبرین[۲۳] کشاورزان به برنج روی آوردند؛ ثانیاً گیلان تا ابتدای قرن بیستم و احداث راه رشت-قزوین، که آن را به فلات ایران
مرتبط کرد از بقیه کشور ایزوله بود. تهران به دلیل امکانات ارتباطی از آمل
توسط مازندران تامین میشد. مانند بسیاری از دیگر فعالیتها، تولید برنج در
گیلان به دلیل نیاز بازار روسیه رونق گرفت.[۲۴]
نشای برنج
کشت توت برای تغذیه کرم ابریشم که زمانی از برنج مهم تر بود قدیمی ترین فعالیت کشاورزی است و خوشابر و گشت
در غرب و در آستانه تا قاسم آباد در شرق در کوهپایه ها انجام می شود.
امروزه گیلان اصلی ترین منطقه تولید ابریشم در ایران است، و ۸۰ درصد تولید
ملی را که بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ تن در سال میشود را در اختیار دارد. تیلمبار، محل نگهداری کرمهای ابریشم از مشخصههای معماری بومی گیلان است.[۲۵] شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم ایران در رشت واقع شدهاست.[۲۶] اولین کارخانه فراوری چای در ایران در ۱۳۱۱ در یک ایستگاه تحقیقاتی در لاهیجان تاسیس شد و انگیزهای برای کشت این گیاه ایجاد کرد.[۲۷] چای امروز مهم ترین محصول زراعی است و لاهیجان
منطقه اصلی آن است. تنباکو در فومنات و مرکز تالش و درختان میوه در دو
حاشیه ساحلی کشت می شوند و میوه هایی چون گیلاس و آلو در شمال تالش و میوه
های مرکبات در شرق گیلان تولید می کنند. [۱۱]
دامداری در همه محلات جلگه مرکزی به دلیل فقدان مرتع خوب وضع پایینی دارد
ولی برای ساکنان تالش و گالش کمربند کوهستانی منبع درآمدی اصلی ست.
روستانشینان تالش و مرکبات پروران شرق گیلان هم گوساله و گوسفند نگهداری می
کنند. در دیلمان، عمارلو و اشکورات مزارع وسیع دیمی گندم وجود دارد. منطقه
رودبار و منجیل به دلیل اقلیم مدیترانه ای اش نظام کشاورزی بی همتایی در
ایران دارد که منشا اصلی درآمد در آن زیتون و گندم و دامداری و شالیزارهای کنار سفیدرود در بخش رستم آباد
است. شیلات استروژن که منحصر به دریای خزر است دیگر فعالیتی ست که توسط
شرکتی در غازیان انزلی با کارمندانی بیشتر آذری تولید می شود و گیلان
حدوداً نصف تولید خاویار (بین 200 تا 250 تن در سال) و استروژن (بین 1400
تا 1700 تن) ایران را در اختیار دارد. علاوه بر این فعالیت خاص، 26 تعاونی
صیادی بین 4000 تا 6000 تن ماهیهای حلال صید می کنند.[۱۱]
صنایع دستی [ویرایش]
صنایع دستی ماسوله
منطقه گیلان سنت صنایع دستی بزرگی نظیر استانهای داخلی ایران ندارد. از جمله سنتهای محلی می توان ابریشم، یا چادرشب قاسم آباد، قلابدوزی رشت، حصیربافی شامل سفره، سبد و کلاه، مصنوعات چوبی خم شده مثل پایه میز و جاسیگاری و ... و سفالگری (گمج)
را نام برد. این دامنه محدود صنایع دستی به این دلیل است که گیلان بیشتر
منطقه تولید کننده ماده خام (مقل ابریشم) بوده تا جایی که محصولات تمام شده
تولید می کرده و ضمناً این منطقه به مدت طولانی روستایی مانده و کارگاهها و
استادکاران حرفه ای اهمیت ناچیزی داشته اند. از محصولات نساجی گیلان می
توان به لنگ، پارچه تافته و کجینی اشاره کرد. قلاب دوزی رشت مورد تحسین زیادی قرار گرفته است. در شمال تالش شال، و در جنوب استان جاجیم هم بافته می شود. نمدبافی در جنوب تالش و سیاه ورود و طارم و نیز در قاسم آباد رواج دارد. حصیربافی
فعالیت مشخص دلتای سفیدرود و تالاب انزلی است. گونه های مختلف گالی و نی
روینده در ساحل دریا و نیز در منابع آب کشاورزی مورد استفاده قرار می
گیرند. پنج نوع خاص سفالگری تا پایان دهه 1970 در مناطق مختلف گیلان از جمله کاسه و تنور نانوایی در هشتپر، گمج، نمکار و چیره در جیرده، گمج
و چیره خام در گیلده و خرطوم، ظروف آب و ماست در روستاهای غرب تالاب انزلی
و نزدیک سیاهکل، جنوب رودسر و تنها کارگاههای شهری در خمیران زاهدان در
رشت موجود بوده است. سفال همچنین برای پوشش سقف خانه ها مورد استفاده قرار
می گیرد.[۲۸]
حمل و نقل [ویرایش]
فرودگاه بین المللی سردار جنگل رشت
گیلان به جز از راه دره منجیل، راه شوسه دیگری به فلات ایران ندارد. گیلان، از طریق چابکسر با استان مازندران و از طریق آستارا با جمهوری آذربایجان، و اردبیل راه زمینی دارد.
فرودگاه بینالمللی سردار جنگل رشت
در ۷ کیلومتری جاده رشت به انزلی با مساحت کل ۲۲۰ هکتار فرودگاه اصلی
گیلان و بزرگترین فرودگاه شمال ایران است و در رتبه سیزدهم فرودگاههای
ایران قرار دارد. این فرودگاه در هفته ۶۶ سورتی پرواز به ۱۳ مسیر پروازی
دارد.[۲۹][۳۰]
گیلان دارای مرز زمینی و دریایی ست و در مسیر کریدور شمال–جنوب قرار دارد. تراکم بالای جمعیت و فاصله کم مراکز جمعیتی به گیلان موقعیت ممتازی در زمینه حمل و نقل بخشیدهاست.
حمل و نقل جادهای در گیلان از سه زیر بخش حمل و نقل کالا، مسافر و بین المللی تشکیل شدهاست.
حمل و نقل مسافر عمومی جادهای بین شهری با استفاده از اتوبوس، مینی بوس
و سواری کرایه انجام میشود. این استان ۷ پایانه مسافربری در شهرهای رشت،
انزلی، لاهیجان، صومعه سرا، آستارا، تالش و رودسر دارد. ۱۱۹ شرکت حمل و نقل
مسافر که ۲/۵ درصد کشور هستند در گیلان فعال اند. ۳ پایانه کالا در رشت،
انزلی، آستارا فعال اند. ۱۶۰ شرکت شرکت حمل ونقل کالا که ۴/۴% سهم کشور را
دارند در گیلان فعال اند. ۴/۱ درصد ناوگان حمل و نقل کالای کشور در گیلان
فعال اند. مراکز عمده حمل و نقل بین المللی گیلان شهرستانهای انزلی و
آستارا هستند. ۲ شرکت و ۱۰۳ نمایندگی در زمینه حمل و نقل بین المللی فعال
هستند.
تاسیسات ساحلی بندر انزلی
پایانه مرزی آستارا در مرز مشترک استان گیلان با کشور جمهوری آذربایجان
تنها راه مواصلاتی این استان با کشورهای شوروی سابق و بعنوان دروازه ورود
به اروپا و مرز امین در ایران است. سالن مسافربری تازه تاسیس این پایانه که
مجهز به تجهیزات پیشرفته رایانهای و اشعه ایکس است منجر به تسریع روند
گذر مسافرین از مرز میشود. این مرز با ۱۳ درصد از کل واردات کشور سومین
مرز فعال جادهای کشور در این زمینه، با ۱۴ درصد از کل صادرات کشور دومین
مرز فعال جادهای کشور در این زمینه، با ۱۳ درصد از کل ترانزیت خروجی کشور
سومین مرز فعال جادهای کشور در این زمینه و با ۱ درصد از ترانزیت ورودی
دوازدهمین مرز فعال کشور در این زمینهاست.
بندر انزلی
بزرگترین بندر شمال ایران و از فعالترین بندرهای حاشیه دریای خزر است. مرز
انزلی پنجمین مرز فعال ایران است و ۷/۳ درصد از ترانزیت ورودی به ایران از
طریق این مرز انجام میشود. بیش از ۵۰ درصد حمل و نقل کالای گیلان از طریق
این مرز انجام میشود. از مرز دریایی انزلی سالانه بیش از ۴ میلیون تن
کالا وارد و بیش از ۲۸۸ هزار تن سوخت و ۵۵ هزار تن کالای غیر نفتی به طور
حمل و نقل ترکیبی از طریق این بندر به داخل یا خارج کشور ترانزیت میشود.
با طرح شیوههای جدید ترانزیت چون کریدور شمال- جنوب، وجود منطقه ویژه
اقتصادی گلشن - بندرانزلی اهمیت بیشتری یافتهاست. این بندر کشتی رورو
(Roll-on/roll-off) هم دارد که ترانزیت جادهای را تسهیل میکند.[۳۱]
بهداشت [ویرایش]
نرخ مرگ و میر در گیلان بین ۱۹۹۱-۹۶ ۷ در هزار نفر و امید به زندگی
حدوداً ۶۴٫۲ سال (۶۷٫۲ برای جمعیت شهری و ۶۱٫۷ برای جمعیت روستایی) تخمین
زده میشود. آخرین تخمین معتبر نرخ تولد ۳۱٫۴ برای مناطق شهری و ۳۴٫۸ در
مناطق روستایی برای هر ۱۰۰۰ نفر است. پیش بینی شده تا سال ۲۰۲۶ امید به
زندگی ۷۶٫۰۳ برای مردان و ۷۹٫۰۵ برای زنان در مناطق شهری و ۷۱٫۹۳ برای
مردان و ۷۵٫۱۶ برای زنان در مناطق روستایی باشد.[۱۰] دانشگاه علوم پزشکی گیلان
در سال ۶۳ بنیان نهاده شد و دارای ۳ هزار و ۱۰۰ دانشجو در ردههای مختلف
است. گیلان دارای ۲۲ بیمارستان دولتی دانشگاهی و شش بیمارستان خصوصی بوده و
۱۲ بیمارستان دولتی جدید و دو بیمارستان خصوصی جدید نیز در آن در حال ساخت
است. ۱۲۳۰ مرکز و خانه بهداشت در این استان وجود دارند.[۳۲]. میزان برخورداری پزشک در استان گیلان یک در هزار نفر است.[۳۳] گیلان دارای ۱۴۰۰ پزشک عمومی، ۶۰۰ دندانپزشک، ۲۱۶ ماما و ۴۰۰ پزشک داروساز است.[۳۴][۳۵]
دولت و سیاست [ویرایش]
همچنین ببینید: فهرست استانداران گیلان
هم اکنون کیهان هاشمنیا استاندار گیلان و زین العابدین قربانی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه رشت هستند. استان گیلان دارای ۲۲ حزب و تشکل سیاسی است.[۳۶] کنسولگری روسیه در رشت با 300 سال قدمت در پل عراق، رشت واقع شده است.
تقسیمات اداری [ویرایش]
جایگاهاستان گیلان در ایران، بر اساس تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی
بنا بر توصیف اصیلالدین زوزنی در سال ۶۵۲ هجری از گیلان تقسیمات جغرافیایی در گیلان عموماً بر پایهٔ واحد «ده» و«روستا» بنا شده بود و شهر
به مفهوم واقعی در واژهشناسی گیلکان در این دوره جایگاه کمی داشت و حتی
آن را بیشتر با واژهٔ «بازار» میشناختند که در فرهنگ گیلان بیشتر یک اتفاق
موقتی بود که در هر هفته در برخی از سکونتگاهها عموماً یک یا دو بار در
هفته اتفاق میافتاد. شهر به مفهوم دائمی وجود نداشت بلکه با جمع شدن مردم
به طور موقت در یک روز و تشکیل بازار یا «گوراب» که از همان انبوهه و گروه
گرفته شده بود شکل میگرفت.[۳۷]
در اواخر دوره قاجار
گیلان به نوزده بخش تقسیم شده بود؛ بخشهای بزرگتر مانند موازی، که به
تازگی از ادغام چهار بخش رشت، کهدم، کوچصفهان و خشکبیجار نشکیل شده بودند،
شامل بلوکهای (زیربخشها) متعدد بود. در حدود ۱۹۵۰، گیلان یکی از بخشهای
اصلی به اصطلاح استان یکم بود که زنجان و اراک، دو بخش عراق عجم سابق را هم
در بر میگرفت و به پنج شهرستان طوالش، فومن، بندر پهلوی (انزلی)، رشت و
لاهیجان تقسیم شده بود. در ۱۹۶۳ از زنجان و اراک جدا شد و شهرستان کوچک
آستارا در شمال بدان ملحق شد، و نتیجتاً اندازه و مرزهای کنونی را با مساحت
۱۴٬۷۰۹ کیلومتر مربع یافت. گیلان به ۱۰ شهرستان تقسیم میشد: طوالش، فومن،
بندر پهلوی (انزلی)، رشت، صومعه سرا، رودبار، لنگرود، رودسر و لاهیجان.[۱۱]
یک سال پس از تصویب متمم قانون اساسی یعنی در ۱۴ ذیقعده سال ۱۳۲۵ هجری قمری تشکیل ایالات و ولایات به تصویب دومین دورهٔ قانونگذاری مجلس شورای ملی
رسید. در این قانون ولایت چنین تعریف شدهاست: قسمتی از مملکت که دارای یک
شهر حاکمنشین و توابع باشد اعم از این که حکومت آن تابع پایتخت یا تابع
مرکز ایالتی باشد. در آن زمان گیلان جزو ۱۲ ولایت ایران بود. پس از این
قانون اولین قانون تقسیمات کشوری در آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی، تهیه و تصویب شد. بر اساس این قانون ایران بهاستانهای شمال، غرب، جنوب، شمال غرب، شمال شرق و مکران تقسیم شد. بر طبق این تقسیمبندی شهرستان گیلان از توابع استان شمال بود و شامل مناطق زیر بود[۶]:
حومه فومنات، صومعهسرا، لشت نشا، کوچصفهان (مرکز: کوچصفهان)بندر انزلی، چهار فریضه، خمام، گسکر (مرکز: بندر انزلی)لاهیجان، رانکوه، دهشال (مرکز: لاهیجان)گرکانرود، اسالم، توالش (مرکز: گرکانرود)
این تقسیمبندی هم چند ماه بیشتر دوام نیاورد و در ۳ بهمن ماه همان سال مصوبهٔ قبلی اصلاح شد و استانهای ایران بهاستانهای یکم تا دهم تغییر پیدا کردند.[۶]
گیلان جزو شهرستانهای استان یکم بود و شامل هفت بخش رشت، فومنات، رودبار، لاهیجان، بندر انزلی، توالش و لنگرود بود. در ۷ بهمن سال ۱۳۴۰ شهرستان اراک از گیلان جدا شد و به استان تهران ملحق شد. شهرستان زنجان نیز که تا تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۴۸ از توابع گیلان بود، از آن جدا شد.
استان گیلان از سال ۱۳۴۴ در تقسیمات کشوری ایران وارد شد.[۶]
بر اساس آخرین تقسیمات کشوری سال ۱۳۸۹، استان گیلان دارای ۱۶ شهرستان، ۴۳ بخش، ۵۱ شهر و ۱۰۹ دهستان است.[۳۸]
شهرستانهای این استان، در حال حاضر، عبارتند از:
شهرستانهای استان گیلان
شهرستان
جمعیت (۱۳۹۰)[۱]
مساحت شهرستان
پیششماره تلفنی
شهرستان رشت
۹۱۸٬۴۴۵
۱۲۱۵
۰۱۳۱
شهرستان تالش
۱۸۹٬۹۳۳
۲۱۶۰
۰۱۸۲
شهرستان لاهیجان
۱۶۸٬۸۲۹
۴۰۷
۰۱۴۱
شهرستان رودسر
۱۴۴٬۳۶۶
۱۳۵۴
۰۱۴۲
شهرستان لنگرود
۱۳۷٬۲۷۲
۴۵۸
۰۱۴۲
شهرستان انزلی
۱۳۸٬۰۰۴
۲۹۹
۰۱۸۱
شهرستان صومعه سرا
۱۲۷٬۷۵۷
۵۸۸
۰۱۸۲
شهرستان آستانه اشرفیه
۱۰۵٬۵۲۶
۴۲۳
۰۱۴۲
شهرستان رودبار
۱۰۰٬۹۴۳
۲۵۱۷
۰۱۳۲
شهرستان فومن
۹۳٬۷۳۷
۱۰۰۲
۰۱۳۲
شهرستان آستارا
۸۶٬۸۵۷
۴۳۰
۰۱۸۲
شهرستان رضوانشهر
۶۶٬۹۰۹
۷۴۸
۰۱۸۲
شهرستان شفت
۵۸٬۵۴۳
۵۹۹
۰۱۳۲
شهرستان ماسال
۵۲٬۴۹۶
۴۶۵
۰۱۸۲
شهرستان سیاهکل
۴۷٬۰۹۶
۹۷۲
۰۱۴۲
شهرستان املش
۴۴٬۲۶۱
۴۰۷
۰۱۴۲
فرهنگ [ویرایش]
موزهها [ویرایش]
نوشتار اصلی: موزههای گیلان
یک خانه روستایی در موزه ميراث روستایی گیلان
درحال حاضر، زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نه موزه در گیلان مشغول فعالیت هستند. [۳۹] موزه رشت، که سابقاً خانه میرزا حسین خان کسمائی بود در سال ۱۳۴۹ تأسیس شد.
موزهٔ میراث روستایی گیلان واقع در پارک جنگلی سراوان، در کیلومتر ۱۸ جادهٔ رشت- تهران است. هدف این موزه، انتقال بناهای روستایی نیست و حفظ فرهنگ
بومی، فن ساخت و دانش نانوشتهای است که در روستاهای گیلان وجود
داشتهاست. در این مجموعه، علاوه بر معماری روستایی مناطق مختلف استان،
سایر عناصر فرهنگی مربوط به ابزارهای زندگی و کار، خوراک، پوشاک و... هم به نمایش درخواهد آمد.[۴۰] ماسوله نیز دارای دو موزه مردم شناسی و حیات وحش است. مزار کاشف السلطنه
در شهر لاهیجان روی تپهای از چای که توسط وی در سال ۱۳۰۷ شمسی خریداری
شده بود، جای دارد. این مجموعه هم اکنون با داشتن ادوات و وسایل سنتی و
تخصصی مربوط به چای و مدارکی مربوط به چگونگی فعالیتهای پدر چای ایران، به
عنوان موزه تاریخ چای ایران همه روزه پذیرای بسیاری از ساکنین و نیز گردشگران است.[۳۹]
فولکلور [ویرایش]
نوشتارهای اصلی: فولکلور گیلان و نسبتهای خانوادگی و ازدواج در گیلان
عروسی در قاسم آباد
فولکلور گیلان نمونهای قابل توجه از پیوندهای پیچیده بین رسوم قبل از اسلام و رسوم اسلامی است. به طور خاص تلفیقگرایی
درخت، گاو نر و تخم مرغ در جاهای مقدس نظیر امامزاده و بقعه برای شیعیان و
تربت برای اقلیت سنی تالش، و اهمیت عناصر طبیعی در اجرای مراسم مذهبی قابل
توجه است. اهمیت درختان بی شک مشخصهای مهم در فولکلور گیلانی است. در این
جهان سبز، درختان می توانند به خودی خود اشیایی برای پرستش باشند؛ گاهی به
عنوان بازماندگان ائمه و شناخته می شوند و بیشتر شان در کنار پرستش گاهها
قرار دارند. این درختان مقدس گاهی بزرگوار، پیر یا آقا دار خوانده می شوند
تنه بزرگی دارند و صدای باد از میان شان چون زمزمه به گوش می رسد. شیره این
درختان عظیم سرخ است و گیلانیان به این دلیل آن را خون امامان می دانند.
این درختان محل نذر، برای بچه دار شدن یا شفای بیماری اند. زائران در پای
آنان دخیل می بندند، شمع روشن می کنند و قربانی می کنند. پوشش جنگلی در
مراسم عزاداری عاشورا هم نقش مهمی دارد، علمها با چوب شمشاد تزیین می شوند. بنا بر یک افسانه غار دیو سپید
که تنها راهش از طریق یک جنگل انبوه است، در قلب جنگل در بلندیهای دانیال
در مرز مازندران واقع شده است. جنگل هم مهمان نواز، و محلی برای پناه بردن و
هم منشأ خطر و جایگاه جن و پری ظاهر می شود. جنگل محافظی برای حیات وحش،
خصوصاً خرس که نقش برجستهای در فولکلور محلی دارد، دانسته می شود.
نازایی بلایی ست که زن باید پاسخگوی آن باشد. به چنین افرادی اجاق کور
یا مرده شور گفته می شود. مراسم سنتی دندن فشون با درآمدن اولین دندانهای
کودک برگزار می شود، او را بر سفره ای که آینه، قیچی، قرآن، سکه طلا، کتاب،
قلم، سوزن و ... قرار دارد می نشانند و اولین چیزی که از زمین بردارد
سرنوشت آینده او را پیش گویی می کند. مثلاً اگر قرآن را بردارد روحانی می
شود، اگر قیچی را بردارد آرایشگر می شود.[۴۱]
هنر [ویرایش]
سوسن تسلیمی، بازیگر سرشناس گیلانی
نوشتار اصلی: هنر گیلانی
شعر و موسیقی از زدوره های گذشته جایگاه مهمی در فرهنگ گیلانیان داشته است به نحوی که در بیشتر مراسم سنتی مثل مراسم عروسی (عروس بران، حنابندان و...)، مراسم پیشواز نوروزی (عروس گوله، نوروزی خوانی، آینه تکم و...) مراسم کشاورزی(نشاء، وجین و...) ترانه های خاصی اجرا می شده است.[۴۲] اميراشرف آريانپور
در خصوص گنجینه موسیقی گیلان می گوید: «اين گنجينه غني فرهنگ موسيقي،
برخلاف بسياري از مناطق ايران از وحدت سبک برخوردار نيست. به اين معنا که
نقاط مختلف گيلان چه از نظر تنوع آوازها و چه از لحاظ خصوصيات ملودي و ريتم
از سبک هاي متفاوتي برخوردارند و اين تفاوت سبک به خصوص بين موسيقي مردم
تالش با موسيقي محلي مناطق ديلمان و اسپيلي و ساير نواحي گيلان به چشم مي
خورد.» در تالش سه نوع آهنگ قديم دستان، تالش دستان و تازه دستان وجود
دارد. طبیعت منبعی الهام بخش برای موسیقی گیلان به ویژه در سیاهکل و دیلمان
بوده و این آهنگها بکر مانده اند. احمد بن متوکل در سال 255 قمری در کتاب
«الموسيقي العراقيه» درباره موسیقی دیلمان نوشته است: «آوازخوانی مردم
خراسان با زنج است که دارای هفت سيم است و زخمه آن مانند زخمه چنگ است و
آوازخواني مردم ری و طبرستان و ديلمان با تنبورهاست...». ابونصر فارابی در کتاب الموسيقی
( در 339 قمری) به تنبور گیلانی اشاره می کند: «تنبور خراساني داراي دو
سيم است و گونه اي ديگر تنبور جيلي (گيلاني) است. شيوه کوک تنبور گيلانی از
شيوه کوک خراسانيان جداست».[۴۳]
نمایش عروس گولی
که در آن از ماسکهای جاورگونه با اجرای رقص استفاده می شود، داتسان عروسی
است که با داماد اش فرار می کند. بازیگران ماسکها و لباسهای ساخته شده از
پوست بز می پوشند. این رقص به خاطر مایه های عشقی آن متعلق به پیش از اسلام
دانسته می شود.[۴۴]
اول بار ارمنیان در 28 ژانویه 1884 دو اثر نمایشی را به کارگردانی هوانس
دولت بیگیان را در گیلان اجرا کردند. در این زمان، گروههای تئاتری از
قفقاز به رشت و انزلی می آمدند و به اجرای نمایش می پرداختند. اولین گروه
تئاتری گیلان با نام مجمع امید ترقی به مدیریت حسن ناصر، در سال 1289 آغاز به کار کرد. اکبر رادی از برجسته ترین نمایش نامه نویسان ایران اهل رشت بود.[۴۵] ابراهیم مرادی، از پیشگامان سینمای ایران، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی، در انزلی، متولد شد. او در سال ۱۳۰۹ خورشیدی، فیلمبرداری، برای ساخت فیلم انتقام برادر
(یا روح و جسم) انزلی، آغاز کرد که اولین فیلم جنایی سینمای ایران بود.
همچنین، دو تن از بازیگران این فیلم، ژاسمین ژوزف زن ارمنی ایرانی و لیدا
ماطاووسیان نخستین ستارگان زن سینمای ایران اند. در آن زمان، خانمهای
ارمنی، برخلاف خانمهای مسلمان، حق داشتند که بدون حجاب و با کلاههای جور
واجور، در خیابانها ظاهر شوند و بهمین دلیل، حضور آنها در نمایشنامههای
مختلف و در فیلمها، مخالفتی به وجود نمیآورد.[۴۶] ولی حضور زنان در این فیلم برای مرادی ایجاد مشکل کرد.[۴۷]
هویت مردم [ویرایش]
نوشتار اصلی: هویت گیلانی
عادات غذایی [ویرایش]
نوشتار اصلی: غذاهای گیلان
زیتون پرورده
با توجه به تنوع و تضاد عادات غذایی رشتیها و عراقیها یعنی مردم داخل یا فلات ایران، این مسائل زمینهای نیرومند برای انعکاس مغایرتهاست. مردم گیلان عاشق برنج اند-برنج که آنها با ماهی، تخم مرغ، زیتون
و به قدری کمتر گوشت گوساله تکمیل اش میکنند به طور سنتی با هر سه وعده
اصلی غذایی میل میشود. این در تضاد با رژیم سنتی عراقیهاست که از نان،
محصولات لبنی و گاهی گوشت گوسفند تشکیل میشود. رشتیها با مشاهده عادات
غذایی همسایگان شان به علاقه آنان به نان توجه می کنند و گاهی با تفریح و
گاهی با تحقیر به آنها مینگرند. آنها به مردم تهران دهان گشاد میگویند،
زیرا آنها هنگام جویدن نان دندانهای بزرگ شان را نمایان میکنند. بنا به
کلیشههای سنتی، عراقیها «نان خالی خوران» فقیر اند که برنج گیلان برایشان
یک نعمت حسرت برانگیز میماند. هنگامی که عادات غذایی روزانه مردم فلات و
رشتیها دو نظام کاملاً متمایز را شکل میداد-گرچه این تمایزات در سی سال
گذشته به طور قابل توجهی کاهش یافته- برای ساکنین جلگه خزر، مص
مطالب مشابه :
کاغذ و روش های ساخت آن(پایه ششم ابتدایی)
گروه آموزش ابتدایی و عشایر الموت غربی - کاغذ و روش های ساخت آن(پایه ششم ابتدایی) -
اوکالیپتوس (Eucalyptus globulus)
چوب این درخت در صنعت کاغذسازی استفاده فراوانی دارد و بعلت زیبایی دریاچه اوان نگین الموت
بلاگ مهرینفر
چوب این درخت در صنعت کاغذسازی استفاده فراوانی دارد و بعلت ، استان قزوین (کوه الموت)
از چکارن چه میدانم؟
آسانپک قزوين, کارتن الموت در زمينه توليد کارتن و شرکتهای شركت صنايع کاغذسازی
بررسی بازار کارتن ومقوا در ایران
بزرگترين واحد توليد كنندة های ورق در كشور كارتن الموت و از طرف دیگر سیستم کاغذسازی
گيلان
انبوه غرب گیلان با نام چوکا در خلیفه آباد اسالم و یک کارخانه کاغذسازی در الموت ، رودبار
بازیافت محصولات چوبی گامی مثبت در جهت استفاده بهینه از پسماند محصولات چوبی
کاغذ الموت. ایفا میکنند، بهطوریکه امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، صنعت کاغذسازی
برچسب :
کاغذسازی الموت