داستان زیبادرباره معلم

باسمه تعالی این روزها ، یاد وخاطره مردی راتداعی می کند که دروادی تعلیم وتربیت عمیقا اثر گذار بود وحقیقتا چهره ای ماندگارشد و اثبات کرد که همه عصرها متعلق به معلم است . درمقایسه با همه موجودات علم تنها انسان است که باید با عقل واراده ،از معلم الهام بگیرد و هدایت شود و اگر موهبت معلم نباشد گمراه است و از حیوان پست تر،اولئک کالانعم بل هم اضل معلم درس عاطفه ،نیکی، صمیمیت،بینش و بصیرت ،دوری از کینه و نفرت می آموزد نقل داستان هایی ازمعلم معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند . در کیسهء بعضی ها 2 بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند . روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده . به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند . پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟ بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد : این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید . بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید ؟ محمودرضا خردادماه 87 اتفاق افتاد : واعظی نسب، معلم مقطع پنجم ابتدایی ای بود که روز پنجشنبه گذشته با دانش آموزان خود در اردوگاه شهید رجایی نیشابور حضور داشت. وی با از خودگذشتگی، جانش را فدای نجات دانش آموز خود کرد. به نوشته ی اعتماد ملی، در زمان حادثه دانش آموزان مشغول بازی فوتبال بودند و چند دانش آموز کنار دروازه فوتبال بازی می کردند که ناگهان دروازه به روی سجاد مبرزی دانش آموز ابتدایی پرت می شود. معلم فداکار با دیدن صحنه افتادن دروازه، به سمت دانش آموزش می دود و او را کنار می زند ولی تیرک دروازه به سر معلم فداکار می خورد و او را به دلیل ضربه مغزی راهی بیمارستان می کند. اما دو روز بعد، درس های فداکاری این معلم، بعد از 11 سال حضور در کلاس درس به پایان می رسد.


مطالب مشابه :


فهرست کلیات و مجموعه آثار

سخنان دکتر شریعتی فلسفه و علم تاریخ و ارزش آن در




چهل حدیث زیبا درباره علم و دانش-1

چهل حدیث بسیار زیبا درباره علم و دانش پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :




داستان زیبادرباره معلم

داستان زیبادرباره درمقایسه با همه موجودات علم تنها انسان است که باید با سخنان بزرگان




چندجمله زیبادرباره دوست ودوستی

زبان انگلیسی اسوه ی علم; آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش چندجمله زیبادرباره




هنر ایجاد انس با قرآن

گاه كسی پا را از محدوده ی شرعی اش فراتر بگذارد، دین در مقابل او قد علم ارزش ها از سخنان




برچسب :