دعوای من و زنم (1)

ما دو سال عروسی کردیم. چند وقتیه بینمون شکر و آبه!!!! دلیلشم و باعثش منم اما خانومم فراموش نمیکنه کاش می شد یادش بره!

اون شبی خانومم داشت خواهرش رو می گرفت من گفتم این همه تو به اون زنگ می زنی اونم به تو زنگ میزنه؟ شاید دوست نداره بهش هی زنگ می زنی؟ اون دیگه قاطی کرد شروع کرد به داد و بیداد(الان دیگه بر عکسه!!! بیچاره مرد های این زمونه!!!) من گفتم بابا داد و بیداد نکن مثل ادم اروم حرف بزن اما... اون شروع کرد از من و پشت سرم چرت و پرت گفت تا اینکه کارم به کتک کاری کشید من هم حسابی زدم بیچاره رو... اخ اخ آخ آخ....

چه کاره بدی کردم.... شما تو دعوا کارتون به کتک کاری نکشه

خلاصه نذاشتم از خونه بره بیرون



مطالب مشابه :


دعوای زن و شوهر !!

قهر را جدي نگيريم یا چطور بعد از یک دعوا دوباره آشتی کنیم؟ نقش جر و بحث و به دنبال آن قهر را




دعوای زن و شوهر

جدیدترین جوکهای روز مطالب خواندنی - دعوای زن و شوهر - این وبسایت طبق قوانین جمهوری اسلامی




دعواي زن و شوهر ...

دعواي زن و شوهر مرد به زن عصباني و كاغذ لبريز از شكايت خيره ماند، اما زن با ديدن كاغذ




دعوای من و زنم (1)

دعوای زن و شوهر - دعوای من و زنم (1) - زن و شوهر دعوا کنند ابلحان باور کنند




دعوای زن و شوهر !

مدت زمان زیادی از ازدواج شان می گذشت و طبق معمول ، زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را طی می کرد .




دعوای زن و شوهر

داستان های کوتاه - دعوای زن و شوهر - مرد پس از یک هفته سکوت، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او




برچسب :