بررسی انسان شناختی موانع فرهنگی – اجتماعی نوسازی مشارکتی بافت های فرسوده

بررسی انسان شناختی موانع فرهنگی – اجتماعی نوسازی مشارکتی بافت های فرسوده محله اتابک تهران (رایحه رضایی)(4)

پایان نامه کارشناسی ارشد خانم رایجه رضایی ارائه شده به گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران زیر راهنمایی دکتر ناصر فکوهی، بهار 1387



بخش چهارم و نهایی

فصل پنجم: نتیجه گیری

طبق مسائلی که در بخش نظری و یافته های این پژوهش گفته شد در اینجا قصد مقایسه این دو و تحلیل یافته ها بر مبنای چارچوب نظری انتخاب شده را دارم و علاوه بر آن بر اساس مسائلی که در فصول پیشین مطرح شد سعی دارم با ذکر راهکارهایی مسیر پیش روی نوسازی را هموار تر سازم.
•    تحلیل داده ها:
 گفته شد که بوردیو "کنش" را حاصل جمع "میدان" و "منش" می داند و بین این دو، نوعی از ارتباط دوطرفه را برقرار می سازد.در اینجا من سعی دارم یافته های خود را با استفاده از تئوری کنش بوردیو تحلیل کنم.

میدان:
 در نظریه بوردیو  میدان فضای بازی کنشگرانی است که با پذیرش قواعد بازی و تحت تاثیر نیروی آن، عمل می کنند.محدوده طرح نوسازی شهید خوب بخت در این پژوهش به مثابه یک میدان فرض می شود.از دیدگاه بوردیو، محدوده و مرز یک میدان تا جایی است که قواعد میدان در آن اعمال می شود.محدوده میدان خوب بخت نیز توسط بخشنامه ها مشخص شده است..طبق نظر بوردیو میدان ها با اقلامی تعریف و مشخص و متمایز می شوند که محل منازعه و مبارزه است و کنشگران بر سر آن با هم رقابت می کنند.منازعه بر سر قواعدی است که در نهایت به سرمایه اندوزی بیشتر می انجامد.در میدان خوب بخت آنچه کالای با ارزش و مورد منازعه تلقی می شود مسکن است.
میدان، مشتمل بر موقعیت هایی است که نسبت با هم تعریف می شوند.میدان خوب بخت شامل گروه هایی از موافقان و مخالفان مردمی بوده و نیز مجموعه ای شامل سیاست گذار و مجری و سرمایه گذار است که من آن را "موقعیت نوسازی" در مقابل "موقعیت محلی" می نامم..میدان، قائم به قواعدی است که بر آن حاکمیت دارند و قلمرو آن را تعیین می کنند.قواعدی که پذیرش آن ها حق الورود عضویت در یک میدان به حساب می آید.میدان خوب بخت، قوانین خاص خود را دارد که شامل نوسازی به شیوه مشارکتی، مدت زمان یک ساله طرح، بحث اعتبارات، محاسبه متراژها و... است.این قواعد در مرحله مقدماتی امروز مورد پذیرش بیشتر اهالی محل قرار گرفته به طوری که تقریبا 60 درصد آنها موافقتنامه اولیه با طرح نوسازی مشارکتی را امضا کرده اند. اغلب این قواعد از خلال مصوبه ها و بخشنامه های دولتی و به شکلی از بالا به پایین به میدان تحمیل می شود. .به هر روی موقعیت کنشگران در میدان، وابسته به سرمایه آنهاست و هرکدام بنا بر مقدار و نوع سرمایه ای که در اختیار دارند جایگاهشان در فضای میدان تعیین می شود و کنشگران برطبق جایگاه خود در میدان به منازعه می پردازند.
رابطه این موقعیت ها با هم می تواند رابطه ای از جنس مسلط و تحت سلطه باشد و کنشگران نسبت به موقعیتشان می توانند در صدد تثبیت یا تغییر قواعد میدان برآیند.هرکدام از دوموقعیت محلی و نوسازی در داخل میدان سلسله مراتبی دارند که بر حسب میزان سرمایه اقتصادی و فرهنگی آنها تشکیل شده و همین مسئله قابلیت تاثیرگذاری و نیز اعمال نظر بر دیگری را به آنها می دهد.ضمن آنکه موقعیت محلی و موقعیت نوسازی از حیث دستیابی به منابع سرمایه به دو گروه تقسیم می شوند که دومی به دلیل داشتن سرمایه اقتصادی و فرهنگی(تحصیلات) بالاتری و نیز امکان استفاده از سرمایه های دولتی امکان بیشتری در اعمال فشار به گروه اول دارد به طوری که تهدید به تخریب خانه مخالفان طرح با استناد به ماده قانونی موسوم به "ماده نه" و یا حذف امتیازات مختلف، ابزارهایی است که نمایندگان میدان نوسازی برای همراه کردن موقعیت محلی با خود گاه از آن استفاده می کنند.به همین جهت کنشگران موقعیت محلی خیلی بیشتر از تغییر قوانین و قواعد میدان در جهت علائق و نیازهایشان استقبال می کنند، چرا که سیستم فعلی را در کسب سود و افزایش سرمایه خود مناسب نمی دانند.به این ترتیب تجمیع آنها و ایجاد یک میدان واحد، مسئله نوسازی شده است.میدانی که قاعده کلی آن ضرورت داشتن نوسازی محله است که علاوه بر کنشگران نوسازی، کنشگران محلی نیز به آن معتقدند و از این حیث می توانند در ذیل یک میدان قرار گیرند ولی تفاوت های منشی این دو و در نظر نگرفتن آنها در تدوین شیوه های نیل به کالای مورد ارزش(بافت نوساز و مقاوم) باعث شده که عملا کنش مطلوب میدان از سمت کنشگران محلی (مشارکت) رخ ندهد به عبارت دیگر این دو نتوانند تحت عنوان یک میدان واحد فعالیت کرده و کنش قابل انتظار نوسازی مشارکتی را پیاده نمایند.این موضوع به برآیند رابطه میدان و منش مرتبط است.
منش:
 در اندیشه بوردیو، طبع، بیانگر نوعی گرایش طبیعی است که به کنش ها ساختار می دهد اما این گرایش طبیعی یا میل باطنی، محصول شرایط اجتماعی است.از آنجا که منش نظامی از طبایع است یا به عبارت دیگر، مجموعه ای از خلق و خوهای فراهم آمده در شخصیت کنشگر است که نحوه مواجهه او با موقعیت های مختلف را جهت می دهد،بنابراین می توان آن را ناخودآگاه فرهنگی یا حتی گرامر فرهنگی یک کنشگر نیز نامید.
منش صرفا مجموعه ای از انگیزه های روانی نبوده بلکه محصول جامعه پذیری بلندمدت در شرایط اجتماعی خاص است.منش با موقعیت در ارتباط است و کنشگر، متناسب با موقعیتی که در آن قرار گرفته از تعلیمات خاصی بهره مند می شود که گرچه بین افراد دیگر واقع در آن موقعیت نیز مشترک است اما هرکدام گونه منحصربه فردی از آن را تجربه می کنند.به این ترتیب در این مفهوم، امر شخصی با امر اجتماعی ترکیب می شود.
ریتزر، منش را در دیدگاه بوردیو اینگونه تعریف می کند: شناختی که انسان از طریق آن با جهان اجتماعی برخورد می کند.منش هم جهان اجتماعی را تولید کرده و هم خود توسط آن تولید می شود. منش از طریق ذائقه یا سلیقه، ضرورت ها را به اولویت ها تبدیل کرده و مجموعه ای از انتخاب ها را در مصرف پدید می آورد که سبک زندگی خاصی را ایجاد می کند، سبک زندگی ای که خود به ذائقه شکل داده و این چرخه را بازتولید می کند.سبک زندگی هم همان فضایی است که کنشگران تحت تاثیر آن می آموزند که چگونه زندگی کنند، چه چیز را ارجح و حتی چه چیز را زیبا بدانند.بنابراین گروه های مختلف اجتماعی، منش های گوناگونی دارند که تجلی آن در گوناگونی مصارفشان نمایان می شود.به همین جهت است که بوردیو می گوید ممکن است رفتار یا دارایی واحدی در منش کسی یا طبقه ای مثبت بوده و در نظر دیگری منفی و در منش نفر سوم، معمولی. . بنابر آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که موقعیت های متنازع "محلی" و "نوسازی" در میدان خوب بخت، دارای منش های متفاوتی هستند و همین مسئله، یکی از مهمترین ابزارهایی است که مشارکت کم اهالی را از خلال آن می توان توضیح داد.
بنابراین، همان طور که در بخش های پیشین اشاره شد هدف نظریه کنش، ارائه اصول مولد رفتار انسانی است.اصل کلیدی این نظریه آن است که عمل، تابع ویژگی های کنشگر در تعامل با نیروی یک میدان خاص بوده و موقعیت نیز حلقه واسط میان منش و میدان است.براین اساس چیزی که میدان خوب بخت از کنشگران نوسازی می خواهد اعتقاد به ضرورت نوسازی و تلاش جهت مجاب کردن مردم است تا خانه های خود را در اختیار طرح قرار داده و در نوسازی مشارکت کنند.این کنشی است که کنشگران موقعیت نوسازی آن را انجام داده و جدای از انتقادات روش شناختی و پاره ای ملاحظات، مشکلی در کلیت بروز این کنش توسط کنشگران آن وجود ندارد اما در مورد موقعیت محلی ما با چنین وضعیتی مواجه نیستیم.
کنشگران این موقعیت گرچه قاعده کلی میدان را که نوسازی و ضرورت آن است پذیرفته اند ولی این پذیرش به کنش منجر نمی شود، کنشی که مشارکت در نوسازی است.تا این لحظه از انجام پروژه هنوز آمار مشارکت از مرز 30 درصد تجاوز نکرده است.حال سوال این است که چرا کنش مورد انتظار میدان از این بخش از کنشگران سر نمی زند؟
 تحلیل این مسئله از خلال برآیند دو مفهوم "منش" و "میدان" بوردیو امکان پذیر است.منش یا مجموعه خلق و خوهای کنشگران موقعیت نوسازی به طرزی بارز، متفاوت از کنشگران موقعیت محلی است و به همین دلیل کنشگران این دو موقعیت نمی توانند با هم همراه شده و کنش مشترکی داشته باشند.پاره ای از این تفاوت های منشی به این شرح است:
سرمایه:
کنشگران نوسازی برای مجاب کردن کنشگران محلی به مشارکت، از دو تیپ استدلال استفاده می کند:
1- مقاوم سازی بناها در برابر زلزله و به دنبال آن امنیت جانی ساکنین.
2- بالا رفتن قیمت زمین و آپارتمان در محله به دلیل نو شدن خانه ها و عریض شدن معابر.
در حقیقت تاکید عمده این بخش بر سرمایه های اقتصادی و سود ریالی ناشی از مشارکت است در حالی که آنچه برای محلی ها اهمیت دارد بیشتر حفظ سرمایه های اجتماعی و فرهنگی موجودشان در کنار سود اقتصادی است.اینکه در بافت نوساز و آپارتمانی آینده چقدر امنیت وجود دارد، چه حجمی از افراد جدید وارد محله خواهند شد، ، همسایگانشان چه کسانی خواهند بود و تا چه حد قابل اعتمادند، خاطرات و تعلقاتشان به محله چه می شود و...
محله، نهادی اجتماعی است که به سه نیاز ارتباطی، حمایتی و مدیریتی اهالی محله کمک می کند.منظور از نیاز ارتباطی، شناخت و اعتماد همسایه ها نسبت به یکدیگر و ارتباط برقرار کردن با یکدیگر و گذران اوقات با هم است که اغلب به بیان خود و درددل کردن می گذرد..نیاز حمایتی حاکی از برآوردن یکسری نیازهای فردی ساکنین توسط نیروی جمعی محله است، مثلا کمک به خانواده ای برای برگزاری مراسم عزا یا عروسی یا به طور خاص در این محله کمک به همسایه ای جهت حمل هوایی بار از طول کوچه های باریک و کم عرض بافت.نیاز مدیریتی نیز به رفع یکسری مسائل و مشکلات جمعی محله توسط ساکنین آن اشاره دارد.از جمله این نیازها تامین امنیت محل و یا در گذشته، مدیریت آب و زباله ها و برف روبی بوده است.این ها مولفه هایی است که کنشگران محلی در سنجش سود و زیان مشارکت در نوسازی لحاظ کرده و در محاسبات خود به آن امتیاز می دهند ولی در منش بخش اداری، به این مساله توجهی نمی شود.
مسکن:
تصور ذهنی و برداشت کنشگران نوسازی از مسکن، برگرفته از سبک زندگی خودشان و نیز الزامات زندگی امروز در کلان شهر چند میلیونی تهران است.در این ذهنیت تصور می شود ، چاره ای جز مجتمع سازی و زندگی در آپارتمان های کوچک باقی نمانده است.این مسئله با توجه به کارکرد اغلب خوابگاهی مسکن نزد این افراد قابل توجیه است ولی برای کنشگران محلی که خانه هنوز به معنای مکان زندگی و نه تنها محل خواب آنها و خانواده شان است، برداشت و تصویر ذهنی دیگری از خانه دارند.
هنوز "زمین" برای آنها بار ارزشی خاصی دارد و اغلب از لحاظ ذهنی نمی توانند بپذیرند که جایی در ارتفاع و روی هوا نیز می تواند نقش خانه را بازی کرده و معامله شود.حرف امروز بسیاری از این کنشگران این است که طرح نوسازی، زمین های ما را می گیرد و جای آن هوا به ما می فروشد و این معامله منصافانه و سودآور نیست.آپارتمان های جدید فاقد حیاط کارکردی به معنای خانه های امروزی محله هستند، به آن معنا که "چهاردیواری اختیاری" محسوب نمی شوند و ضمناً در آپارتمانهای مذکور به دلیل کم شدن فاصله کالبدی همسایه ها از هم، مفهوم رفاه و امنیت زیر سوال می رود. خصوصا اینکه در بافت محله، مجرمانی نیز سکونت دارند که ترس بسیاری از اهالی، همسایه دیوار به دیوار شدن با آنها در فضای آپارتمانشان است.
نگهداری کودکان مریض و معلول که به دلیل وجود یک طایفه عمده در محله و ازدواج درون گروهی آنها به وفور به چشم می خورد و نیز زندگی سالمندان پیر و اغلب بیمار در فضای آپارتمان نیز خود مشکل بسیاری از کنشگران مردمی است.
زیرزمین در سبک زندگی کنشگران محلی، فضای تفکیک شده و محل زندگی خانواده ای جداگانه است ولی در ذهن کنشگران نوسازی، ، فضایی است که قاعدتا به محل نگهداری وسایل اضافه اطلاق می شود و در محاسبه متراژ آپارتمان ها نیز ضریب کمتری به آن تعلق می گیرد.بنابراین کنشگران نوسازی، بیشتر به مفهوم کالبدی و بنای خانه  توجه دارند و کنشگران محلی به فضای معنوی خانه .
 در مجموع مسکن ارائه شده توسط بخش نوسازی ، با تصاویر ذهنی و عادت ها و اولویت های فرهنگی بخش محلی همخوانی نداشته و علت عدم مشارکت بخشی از آنها عمدتا آن است که آپارتمان را جای مناسب و راحتی برای زندگی نمی دانند و این مسئله کاملاً به تصویر ذهنی آنها اشاره دارد.

خانواده:
تصوری که کنشگران نوسازی از خانواده دارند تفاوت عمده ای نسبت به تصور کنشگران محلی از این مفهوم نشان می دهد.آنچه گروه اول، از خانواده در این میدان تصور می کرده اند خانواده هایی هسته ای مطابق با فرهنگ کنشی خودشان بوده است اما واقعیت چیز دیگری است.
بسیاری از خانواده ها در میدان خوب بخت از نوع خانواده گسترده اند که در سبک زندگی فعلی خود با دستکاری محدود و اغلب غیرقانونی خانه های خود تفکیک های فضایی مورد نیاز را در فضای محدود خانه شان اعمال کرده و گاه تا چند خانواده در یک خانه کوچک زندگی می کنند. اما در الگوی ارائه شده توسط بخش نوسازی آنچه به چنین خانواده هایی تعلق می گیرد اغلب یک یا در بهترین شرایط، دو واحد آپارتمان است که با تفکیک های محدود خود عملا امکان زندگی چند خانواده در آن را نمی دهد.بنابراین مشارکت در طرح با سبک زندگی فعلی بسیاری از کنشگران محلی، همخوانی نداشته و در آن اختلال ایجاد می کند.
به این ترتیب چنانچه بخواهم به تحلیل نهایی از میدان مورد مطالعه بپردازم می توان چنین گفت که کنشگران در انتخاب کنش مطلوب میدان یعنی مشارکت، در معرض دو نیروی میدان و منش قرار دارند.از طرفی میدان با الزام هایی که بر نوع انتخاب آنها وارد می کند و نیز تاکیدش بر اقتصاد و مفاهیم آن راهی پیش پای کنشگر می گذارد و از سوی دیگر منش کنشگران که مجموعه ای از عادت ها و سبک زندگی آنهاست الزامات دیگری را فراروی آنها قرار می دهد.به این ترتیب در اینجا ما با دو نوع کنش مواجه می شویم:
1- مشارکت در طرح نوسازی که امروز حاصل برآیند منش و میدان حدود 30 درصد کنشگران موقعیت محلی است.
2- عدم مشارکت در طرح نوسازی که این نیز حاصل برآیند منش و میدان حدود 70 درصد از کنشگران محلی است.
با توجه به اینکه الزامات و خصوصیات میدان برای همه کنشگران یکسان است مسئله مشارکت یا عدم مشارکت را این طور می توان توضیح داد که اگر کنشگری در طرح مشارکت کرده دو دلیل احتمالی ممکن است داشته باشد:
 یا سود اقتصادی ناشی از مشارکت به قدری زیاد بوده که بر هزینه های اجتماعی و فرهنگی نوسازی ارجحیت پیدا کرده و یا آنکه مشارکت در طرح، در تعارض با سبک زندگی فعلی کنشگر محلی قرار نمی گیرد به عنوان مثال،طبیعی است که خانواده هسته ای ساکن در آپارتمان قدیمی موجود در محله مشکلی با سکونت در آپارتمان نوساز طرح نخواهد داشت.
در مقابل، عدم مشارکت را نیز به همین ترتیب می توان توضیح داد.بدین ترتیب آن دسته از کنشگران محلی که در طرح مشارکت نکرده اند یا هزینه های اجتماعی- فرهنگی مشارکت برایشان به قدری بالاست که سود اقتصادی حاصل از نوسازی آن را جبران نمی کند و این دسته به دنبال سود اقتصادی بیشتری هستند یا آنکه اصولا سبک زندگیشان در تعارض با قواعد فعلی نوسازی میدان خوب بخت است.به عنوان مثال، کنشگرانی که کار خانگی ای انجام می هند که ادامه آن در آپارتمان غیرممکن است(مانند سرخ کردن سبزی برای مردم)کنشگرانی که به دلیل داشتن فرزند معلول و سر و صدای زیاد ناشی از آن نمی توانند در فضای آپارتمان زندگی کنند و یا کنشگران سالمندی که با شیوه زندگی آپارتمان نشینی هم از لحاظ جسمی و هم روحی مشکل دارند.این تعارضات باعث پویایی طرح و تغییرات مداوم قواعد میدان نیز می شود به طوری که شیوه های محاسبه متراژها به دنبال اعتراض و عدم مشارکت اهالی تاکنون بارها تعدیل شده است.
در مجموع همانگونه که بوردیو می گوید کنش (مشارکت در نوسازی) برآیندی از خصوصیات میدان و منش کنشگران است.از این رو و از آنجا که قواعد میدان، قواعدی فرمایشی و از بالا به پایین است و در مقابل منش کنشگران قرار می گیرد یکی از راهکارها جهت بروز کنش موردانتظار از کنشگران محلی، متناسب کردن قواعد میدان با منش کنشگران است.این امر نیازمند مطالعات اجتماعی گسترده در موقعیت های میدان و همچنین توانمندسازی کنشگران به منظور رسیدن به نقطه ایست که بتوانند فعالانه در وضع قوانین میدان مشارکت کنند.
 
•    ارائه راهکارها:
آنچه تا کنون گفته شد خلاصه ای از نقدی بود که بر طرح و نحوه اجرای آن وارد است و گونه شناسی مخالفان محلی.اینک مجموعه ای از راهکارها را برای هریک از این موارد پیشنهاد می کنم.راهکارهای پیشنهادی البته تنها از دیدگاه اجتماعی مد نظر گرفته شده اند و در برخی موارد ممکن است با مسائل فنی منافات داشته و یا امکان اجرای این راهکارها از نظر فنی و مهندسی موجود نباشد.به هر حال از نظر من برای هر موضوعی که مورد نقد واقع می شود بایستی راهکاری پیشنهاد شود.بنابراین راهکارهای زیر را پیشنهاد می کنم:

1-    انجام هر چه سریعتر مطالعات اجتماعی در محله:
هرچند زمان برای شناخت اهالی بسیار دیر شده و چنانچه هم اکنون بخواهیم اتنوگرافی در محله انجام دهیم با توجه به زخمی بودن محله از نوسازی و عواقب آن تیم اجرایی قطعاً با مشکلات بسیار زیادی موجه خواهد شد و به احتمال زیاد اهالی محله اطلاعات درستی در دست این تیم قرار نخواهند داد، با این وجود برای انجام تحلیل های ثانویه نیاز مبرمی به اتنوگرافی محله وجود دارد.پیشنهاد می شود در مورد سایر طرح ها پیش از ورود به محله ، همچنان که برنامه ریزی های عمرانی و کالبد شناسی هر محله بطور دقیق صورت می گیرد، طرح های اجتماعی نیز در اولویت قرار داشته و برای هر محله اتنوگرافی اولیه توسط تیم مجرب و متخصص این امر که با روش های ویژه آشنایی کامل دارند استفاده شود.
2-    اعتمادسازی:
برای ورود به هر محله پیش از هر کاری جلب اعتماد اهالی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.خصوصاً در مورد محله هایی که از قبل زخمی طرح های دیگر مشابه و موازی بوده اند.برای این کار سه روش زیر پیشنهاد می شود:
الف) شناسایی گروه مرجع قشرهای مختلف محله و استفاده از آنها در جذب اعتماد:
اقشار مختلف در سنین و جنسیت های متفاوت دارای گروه های مرجع خاص هستند.برخی از ورزشکاران، هنرپیشگان، نمایندگان مجلس و افراد سرشناس دیگر در این گروه مرجع می گنجند.مردم به گروههای مرجع خود اعتماد دارند و همواره می خواهند الگوهای خود را بر اساس این گروههای مرجع تنظیم کنند.بنابراین شناسایی و استفاده از این گروههای مرجع یکی از راههای جلب اعتماد محل به شمار می آید.

ب) شناسایی و به کار گیری چهره های معتمد محلی:
هر محله، خصوصاً محله هایی با بافتهای سنتی دارای چهره های معتمد خاص خود است.گاه این چهره ها لزوماً ریش سفید ها و افراد با سن بالا نیستند.حتی شورایاری های محله هم الزاماً در این مجموعه نمی گنجند.چرا که در بسیاری موارد افراد در انتخابات شورایاری محله مشارکت نداشته اند.بنابراین شناسایی چهره های معتمد محلی از عناصر بیادین تحقیقات اولیه در محله به شمار می آید.
ج) استفاده از روش های مشارکتی برای ایجاد حس همکاری
چنانچه مردم محله حس کنند ، در طرح هایی که برای محله آنها برنامه ریزی شده است به بازی گرفته نشده اند و تحت اجبار نوشته شده در آن سوی خیابان های شهر بایستی پاره ای مسائل را بپذیرند، حضور آنها در طرح بسیار کمرنگ می شود.در چنین مواردی برعکس مردم باید حس کنند که خود برای محله خود صاحب تصمیم هستند و از آنها برای طرح های در نظر گرفته شده نظرخواهی شده و خودشان می توانند در این طرح ها اعمال نظر کنند.در این صورت است که مردم طرح را کاملاً درک کرده و با طیب خاطر در آن مشارکت می کنند.اعمال نظر مردمی در طرح ها استفاده از شیوه های خاص مشارکتی را می طلبد که بایستی با انواع روش های آن آشنا بود و به آنها تسلط داشت.
بنابراین در این زمینه استفاده از متخصصان این موضوع بسیار اهمیت دارد و علاوه بر آن می توان طی جلسات، کنفرانس ها و کارگاههای تخصصی برای مدیریت های اجرایی این طرح ها، برنامه های آموزشی مشارکتی را به آنها آموخت.

3-     برنامه ریزی زمانی مناسب:
جلب اعتماد محلی و مشارکت مردمی به چنین طرح های کلانی که مستقیماً با املاک مردم یا بهتر بگویم آنچه مردم از آن به عنوان تمام دارایی خود نام می برند، به زمان زیادی نیاز دارد.اما آنچه اهمیت دارد آنکه چنین طرح هایی از زمان ابدی برخوردار نیستند و بایستی در یک زمان از پیش تعیین شده به اجرا درآیند.
اما آنچه بسیار مهم است برنامه ریزی مناسب است.برنامه ریزی این طرح ها عموماً با نگاه فنی صورت می گیرد و نه اجتماعی و چنانچه این نگاه هم اعمال شود، نگاهی اجتماعی از سوی متخصصین فنی خواهد بود. این مسئله آسیب جدی عموم طرح های شهری به شمار می آید.
استفاده از متخصصان علوم اجتماعی در مراحل اولیه برنامه ریزی طرح ها سبب می شود تا بسیاری موارد زمانی از همان ابتدا مد نظر واقع شده و از شتاب زدگی های موجود جلوگیری نماید.

4-    بومی کردن تعاریف و برنامه های پروژه از طریق تعامل مردمی:
استفاده از دیدگاههای مردمی چنانچه در بخش های قبلی هم ذکر شد سبب تعامل بشتر با مردم و در نتیجه مشارکت واقعی با آنها می شود.چنانچه چنین تعاملی به واقع شکل بگیرد بایستی برای گام اولیه تعامل مردم و مسئولین مفاهیم پایه ای را با یکدیگر یکسان کنند.یعنی ذهنیت هر دوی آنها نسبت به هر تعریف و هر مسئله یک چیز واحد باشد.
برای این کار تعاریف بومی قطعاً نسبت به تعاریف رسمی از اولویت برخوردار خواهند بود.چرا که طرح برای اهالی در نظر گرفته شده و بایستی با عادات، ذهنیات و سبک زندگی آنها همخوانی داشته باشد.چنانچه این تعامل به درستی شکل گرفته باشد، برای تبدیل تعاریف از بومی به آنچه بطور رسمی در مسائل فنی شهری وجود دارد مشکلات کمتری وجود خواهد داشت.چراکه به راحتی می توان مردم را در جریان مشکلات اجرایی قرار داد و چه بسا بتوان از راه حل های مردمی بسیار بهتر از تعاریف تصویب شده کنونی استفاده کرد.
5-    بازبینی روشهای اجرایی در محله:
با توجه به آسیب های ذکر شده در مورد روش های اجرای طرح در محله موارد زیر به عنوان راهکارهای اصلاحی پیشنهاد می شود:

الف) باز تعریف بلوک بندی ها
بلوک بندی های انجام شده بر اساس خطوط روی نقشه ها انجام شده و بلوک بندی ها کاملاً ذهنی – فنی بوده اند.این نوع بلوک بندی ها را اغلب مردم قبول ندارند و خود درخواست بلوک بندی به اشکال دیگری را دارند.البته واضح است که چنانچه بلوک بندی ها قرار باشد با نظر اهالی انجام شود ناهماهنگی ها و بی نظمی های زیادی به وجود خواهد آمد اما بایستی بلوک بندی ها بر اساس واقعیات محلی صورت گیرد و بلوک بندی ها امکان انعطاف و تغییر به صورتهای دیگر را نیز داشته باشد.
ب) یکسان سازی اطلاعات:
اطلاعاتی که در مورد طرح وجود دارد بایستی کاملاً یکسان به مردم ارائه شود در غیر اینصورت به بی اعتمادی مردم دامن زده می شود.بر این اساس بایستی برای یکسان سازی اطلاعات که یکی از موارد روشی برخورد با مردم به حساب می آید چاره ای اندیشیده شود.در این باب موضوعات زیر به عنوان راهکار پیشنهاد می شوند:
    تدوین دفترچه های آمادهü سازی:
تدوین دفترچه هایی که در آنها مطالب نکته به نکته آورده شده و همراه با عکس هستند می تواند راهکاری برای یکسان سازی مطالب به شمار آید.این دفترچه ها را می توان بین مدیران مشاور تقسیم کرده و آنها را برای استفاده از این دفترچه ها آموزش داد.
    آموزش روش های گروهی به مجریان:ü
روش های مختلفی برای کار گروهی وجود دارد که می توان از آن میان به بحث های گروهی متمرکز، P.R.A و P.U.A اشاره کرد.
چنانچه شرایطی مهیا باشد تا مجریان اصلی یا مدیران مشاور که مستقیماً با اهالی در تماس هستند، بتوانند طی کارگاههایی با این روش ها آشنا شوند می توان ضمن اجرای آن در محله در طی کار گروهی مطالب یکسان تری را به مردم ارائه کرد.در ضمن با استفاده از این شیوه ها می توان شیوه مراجعه خانه به خانه را حذف کرده و از این طریق روش های گروهی را که به مشارکت بیشتر منتهی می شود جایگزین کرد.

6-    شناخت و استفاده از تجربیات پروژه های مشابه:
پروژه های مشابهی که انجام شده اند، هرچند تا این سطح وارد حوزه خصوصی مردم نشده اما به هر حال تجربیات مشارکتی زیادی در آنها وجود دارد.استفاده از تجربیات مدیران این پروژه ها و عوامل اجرایی آنها می تواند راهکارهای بسیار خوابی را منتقل کند.

7-    مبارزه جدی با شایعات محلی:
یکی دیگر از آسیب های جدی طرح، بازار داغ شایعات محلی است که باید برای آن چاره ای اندیشیده شود.شفاف عمل کردن گروه اجرایی، سیستم منظم پیگیری شکایات، پخش شایعات و تذکر دادن درباره شایعه بودن آن در سطح محله و پاسخ دادن به شایعات موجود از روش هایی است که می توان در این زمینه از آن بهره برد.
تیم اجتماعی با پخش تراکت های طراحی شده در این زمینه در سطح محله و پخش اسلاید مربوط به این شایعات در جلسات عمومی توانسته است تا کنون بسیاری از شایعات محلی را پاسخ گفته و شفاف سازی دقیقی را به عمل آورد.

8-    شناسایی و رده بندی مخالفان و کانالیزه کردن علل مخالفت ها:
مجریان عموماً با مخالفان طرح به شکل انفرادی تعامل دارند و تا کنون دسته بندی جدی ای برای کل مخالفان انجام نشده است.مخالفان طرح بایستی شناسایی دقیق شوند (نه در حد نام و آدرس وبلوک) و در گروه بندی خاص خود قرار بگیرند.سپس می توان همه مخالفت ها را بررسی کرده و وزن هر گروه را مشخص کرد.ارائه راهکار در این زمینه بسیار آسان تر از راهکارهای انفرادی خواهد بود.در این پایان نامه قسمت اعظم کار روی دسته بندی مخالفان و بررسی راهکارهای موجود برای آنها بوده که بخش اعظم موانع فرهنگی-اجتماعی نوسازی بافت های فرسوده را در بر می گیرند.

9-    هماهنگی نهادهای دولتی جهت همکاری با طرح:
در اجرای چنین طرح های کلانی بایستی هماهنگی های لازم بین نهادهای دولتی و بخش خصوصی وجود داشته باشد.در واقع کل نهادهای دولتی بایستی برای بهتر اجرا شدن چنین پروژه های کلانی آمادگی داشته و بسیج شده باشند.خصوصاً صدا و سیما و آموزش و پرورش بایستی همکاری های لازم در این زمینه را به نحو احسن انجام دهد.چراکه بستر سازی فرهنگی اغلب از این طریق ممکن بوده و ضمناً اهالی در طی طرح برای جابجایی فرزندان خود به همکاری مدارس نیاز وافری دارند.
از دیگر سو عوامل سیاسی نبایستی سبب کند شدن یک حرکت ملی باشد.به عنوان مثال تفاوت سیاسی بین بدنه دولت و شهرداری نباید موجبات تاخیر یا کندی در این نوع طرح های ملی را که با ضروریات اصلی زندگی مردم سروکار دارد فراهم آورد.

10-    توجه به سرعت ساخت و سازها در برابر تخریب
ساخت و سازها به معنی انجام تعهدات مجریان طرح می باشد و تخریب ها معنی میزان همکاری مردم با طرح را دارد.یعنی هرکسی با طرح مشارکت کرده خانه اش را به مرز تخریب رسانده و به تعهد خود در برابر سازمان عمل کرده است.بنابراین ساخت و سازها که تعهد سازمان در برابر مردم است نباید کند بوده و از آماری پایین تر از تخریبها برخوردار باشد.چراکه مردم از دیدن تخریب های زیاد و ساخت های کم نا امید شده و اعتماد آنها به طرح کاسته می شود.
بنابراین توجه به ساخت و سازها و سرعت عمل آنها نمود جدی ای از تعهد سازمان به شمار می آید که خود می تواند بخش قابل توجهی از اعتماد مردمی را جلب کند.

11-    جایگزینی ودیعه مسکن با مسکن موقت:
با توجه به مشکلات ناشی از پرداخت ودیعه مسکن که در بخش های قبلی از آن صحبت شد می توان مسکن موقت را جایگزین آن کرد.آمارها نشان می دهد که با مشارکت حدود 30 درصد اهالی در طرح تا کنون 2/2 میلیارد تومان ودیعه پرداخت شده است.این رقم با مشارکت کردن بیشتر اهالی و با توجه به بالا رفتن نرخ ودیعه ها رو به افزایش است.بنابراین سازمان اگر بتواند چنین رقمی را ابتدا با خرید واحدهای مختلف سرمایه گذاری کند نفع زیادی را خواهد برد:
الف) سازمان می تواند با دادن یک واحد تا پایان انجام طرح این اعتماد را به مردم بدهد که خانه در برابر خانه به آنها داده و آنها مطمئن هستند که چون ساکن خانه های سازمان هستند سازمان مجبور است تحت هر شرایطی به وعده های خود عمل کند.
ب)در این زمان اهالی می توانند آپارتمان نشینی را تمرین کرده و خود را با شرایط آن وفق دهند.
ج)این مبلغ برای سازمان سود آور است و در پایان هر طرح هم می تواند برای طرح های بعدی مورد استفاده قرار گیرد و هم می توان با فروش آن با توجه به قیمت روزافزون واحدهای مسکونی به سود بیشتری دست یافت و این مسئله در برابر مشکل پس دادن ودیعه ها که قطعاً سازمان با آنها روبروست از اقبال بیشتری برخوردار است.

12-    توجه به مستاجران
مستاجران بخش قابل ملاحظه ای از اهالی محله هستند.برخی از این مستاجران سالهاست با پرداخت مبلغ بسیار ناچیزی در محله زندگی می کنند.یکی از روش های کمک به مستاجران پرداخت وام بانکی به آنهاست.این روش مدتی است برای مستاجران طرح در نظر گرفته شده است.سقف این وام 3 میلیون تومان است و از تعاونی اعتباری طرح تامین می شود.
هرچند برای برخی مستاجران راهکاری مناسب به نظر می رسد اما مشکلات زیادی به همراه دارد.از جمله یافتن ضامن و بازپرداخت مبلغ وام که علاوه برآن باید مبلغی هم به عنوان اجاره خانه بپردازند و عموماً از پرداخت چنین رقمی ناتوانند.بنابراین توجه ویژه به مستاجران در اینگونه طرح ها برنامه ریزی جدی ای را می طلبد.

13-    انتخاب نام مناسب برای طرح
در انتخاب نام برای طرح های در نظر گرفته شده بایستی دقت زیادی انجام گیرد.نام هر محله هویت محلی فرد را در خود می پروراند و مردم عموماً در برابر تغییر نام ها منفعل عمل می کنند.هنوز هم با گذشت چندین سال از آغاز جمهوری اسلامی دیده می شود که برخی خیابانها را با نام قدیم خود می خوانند.بنابراین دقت در انتخاب نام بسیار اهمیت دارد.درمورد این پروژه استفاده از نامهایی که کلمه اتابک را در خود جای دهند، همچون شهدای اتابک و ... پیشنهاد می شود.

14-    الگوی مسکن متعارف با محله:
الگوی مسکنی که برای محله در نظر گرفته شده مطابق با سبک زندگی اهالی نیست.چنانچه در فصل قبلی به آن پرداخته شد مسکن در این محله بایستی با سبک خانواده گسترده هماهنگی داشته باشد.نقشه آپارتمان ها و متراژ آنها با آنچه مورد نیاز واقعی اهالی است هماهنگی ندارد.در واقع این مردم هستند که مجبور خواهند شد خود را با این سبک آپارتمانی وفق دهند و سبک زندگی آنها دستخوش تغییرات اجباری اساسی خواهد شد.در رویارویی باچنین مشکلاتی پیش بینی می شود آینده محله همراه با مشکلات عدیده اجتماعی باشد.بنابراین یافتن الگوی مناسب مسکن برای محله ضروری ترین بخش برنامه ریزی اولیه طرح به حساب می آید.



فهرست منابع
منابع فارسی
-    بوردیو، پی یر(1381) ، نظریه کنش، ترجمه: مرتضی مردیها، تهران، نقش و نگار
-    پرستش، شهرام و جمشیدیها، غلامرضا(1386)، دیالکتیک منش و میدان در نظریه عمل پیر بوردیو، نامه علوم اجتماعی، شماره 30
-    جنکینز، ریچارد(1385)، پی یر بوردیو، ترجمه:لیلا جو افشانی و حسن چاووشیان، تهران، نی
-    دفتر امور اجتماعی وزارت کشور، مجموعه مقالات همایش توسعه اجتماعی، 1380 ، تهران، علمی و فرهنگی
-    دوورژه، موریس(بی تا)، روشهای علوم اجتماعی، ترجمه: خسرو اسدی، تهران، جامعه و اقتصاد
-    رفیع پور، فرامرز(1385)، تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، شرکت سهامی انتشار
-    رنای شورت، جان-هیون کیم، یونگ(1386)، جهانی شدن و شهر، ترجمه:دکتر احمد پور احمد، شایان رستمی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی
-    ریتزر، جورج(1377)، نظریه جامعه شناسی دوران معاصر، ترجمه:محسن ثلاثی، تهران، مرکز
-    ساروخانی، باقر(1383)، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
-    شویری، کریستین-فونتن، اولیویه(1385)، واژگان بوردیو، ترجمه:مرتضی کتبی، تهران، نی
-    فردرو، محسن-صداقت زادگان، شهناز(1378)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و مصرف کالاهای فرهنگی، تهران، زهد
-    فکوهی، ناصر(1383)، انسان شناسی شهری، تهران، نی
-    مارشال، کاترین-راسمن، گرجن ب(1381)، روش تحقیق کیفی، ترجمه:دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی
-    مالینوفسکی، برونیسلاو(1383)، نظریه علمی فرهنگ، ترجمه: منوچهر فرهومند، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی
-    مجموعه مقالات همایش تهران 1400، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران، 1386
-    مجموعه مقالات همایش چالش های فرهنگی مسکن و همسایگی، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران، 1386
-    ویلر، اس ام – بیتلی، تی(1384)، توسعه شهری پایدار، مترجم:کیانوش ذاکر حقیقی، تهران، وزارت مسکن


منابع انگلیسی:

- Bourdieu,Pierre(1984) Distinction: A Social Critic of the
 Judjment of Teste,translated by Richard
Nice,Routled&Keagan Paul

- Bourdieu,Pierre & Darble,Alain(1997),The Love of Art,Polity Press

- Bourdieu,Pierre & Wacquant,Loic(2002),An Invitation to Reflexive Sociology,Polity Press

-Giller,Robin(1996), The Return of the Subject? The Methodology of Pierre Bourdieu,in:Critical Sociology,vol 22,no1,1966

- Martin,John Levi(2003) What Is Field Theory?,A J S,volom 109,no 1,2003

- Pinto,Louis(1996)The Theory of Field & Sociology of
Literature: Reflections on the Work of Pierre Bourdieu,in International Journal of Contemporary Sociology,vol32,no 2,1996

- Swartz,David(1997) Culture & Power,The sociology of Pierre Bourdieu,The University of shicago Press

-Web,Jen(2002), understanding Bourdieu,SAGE pub.
 




ضمائم:
نقشه ها

(نقشه ها به دلیل کمبود فضا حذف شده اند)

http://anthropology.ir/node/2856


مطالب مشابه :


بهبود ایمنی شهری ، نوسازی بافتهای فرسوده و مقاوم سازی شهری

و نوسازی بافتهای فرسوده و طراحی در زمینه نوسازی و ساز، نوسازی بافتهای




محمد سعید ایزدی

دکترای معماری با گرایش و نوسازی بافت های فرسوده طراحی شهری بافت های




ظرفیت پذیری بافت های فرسوده ی شهری

سایت هفت صفحه طراحی. و غریزی گرایش های فرد در بافت های کهنه و فرسوده ،کاهش




بررسی انسان شناختی موانع فرهنگی – اجتماعی نوسازی مشارکتی بافت های فرسوده

های فرسوده - نوسازی بافت کوچه های باریک و کم عرض بافت های طراحی شده




بررسی طرح های بهسازی و نوسازی بافت قدیم شهرها(نمونه موردی: بافت قدیم کرمانشاه)

طرح های بهسازی و نوسازی بافت های و بافت های فرسوده و از هرگونه گرایش




دومین همایش ملی پژوهش های کاربردی در عمران،معماری و مدیریت شهری

نوین در بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده - بافت های فرسوده و شیوه های طراحی




رهیافتی در بلند مرتبه سازی

نوسازی بافت فرسوده های بلند، طراحی در بافت های کالبدی بلند و




بلندمرتبه سازی و كاهش مناطق متراكم و فرسوده شهری

در شهر تهران هم اکنون بیش از 60 درصد بافت های مسکونی فرسوده های نوسازی و طراحی فضای سبز




احیای بافت فرسوده اطراف مسجد کبود با پروزه عتیق

تجدید حیات، بهسازی و نوسازی محله بافت های فرسوده قرار گرایش شهری و




فروش و دانلود سوالات مهم آزمون - کارشناسی ناپیوسته علمی کاربردی

طراحی و نوسازی بافت های شبکه های انتقال و گرایش انتقال




برچسب :