انشا و خر کیف شدنم
به نام خدا
نگار محمدی-۲/۹/۱۳۹۲/سوم B/دبیرستان غیر انتفاعی.....
1-درباره ی فصل های مختلف و طبیعت همراه با آرایه ادبی بنویسید(خودم این موضوع رو انتخاب کردم):
در کتاب زندگی ما،چهار فصل به نام های بهار،تابستان،پایییز و زمستان وجود دارد؛که هرکدام از این فصل ها پدیده ها و زیبایی های منحصر به فرد خودشان را دارد که ترکیب این ها با یک دیگر بوجود آوردنده ی پدیده ی طبیعت می باشد.
از اولین فصل،بهار،که عروس فصل هاست شروع می کنیم.که در آن،بلبل و پرندگانی نغمه سُرایی می کنند که باعث نوازش روحمان می شود.اواسط بهار،درختانی که سخاوتمندانه،شکوفه هایی رنگی را در معرض دید ما قرار می دهند تا از دیدشان لذّت ببریم.
تابستان و خورشیدی که در آسمان مانند گوی بلوری نورانی،پرتوهای خویش را پخش میکنند علی رغم گرمای طاقت فرسایی که دارد؛زیبایی خاصی هم نیز درونش نهفته شده است.ترکیب رنگ بندی میوه ها در این فصل فوق العاده است؛شاید در نگاه اول رنگ هایی ساده ببینیم اما اگر کمی تامل کنیم میبینم که این رنگ ها در هیچ مداد رنگی یافت نمی شود و هیچ نگارنده ای نمی تواند با این زبردستی ترکیب رنگ و این سایه روشن ها را به خوبی بر صفحه ی هستی به عمل آورد.دریا و خورشید دو پدیده ی منحصر به فرد که باعث بوجودآمدن پیوندی زیبا می شود.مخصوصا اگر غروب باشد انعکاس خورشید بر روی موج های روان دریا بسیار زیبا است و موجب آرامش روح روان انسان می شود.
پاییز،فصل شروع مدرسه ها،فصل شروع جیغ هایی سرشار از شادی بچه ها زماکنی که زنگ رفتن به خانه می خورد،بوی نو بودن کتاب ها و خوش خط نوشتن در اولین برگ از دفتر های جدیدمان.زمانی که خیابان های سرد و گرم را طی می کنیم و روی فرش رنگی از برگ های خزان پای می گذاریم و صدای خش خش برگ ها روحمان را قلقلک میدهد و شوق چیدن سیب های قرمز،سبز و زرد از درختان،جمع شدن همیشگی خانواده ها در سی امین روز آذر و خواندن اشعاری از حافظ،در شب یلدا از فضایل و زیبایی فصل پاییز است.
زمستان،فصلی که دانه ی برف،خود را مانند مرواریدی گران بها بر روی زمین می ریزند و لباس سپیدی را بر تن زمین و اجزایش می پوشاند؛و زمانی که نفس هایمان بخار مانند از دهانمان بیرون می آید که نشان دهنده ی سرمایی است که درون وجودمان می پیچد که ما با چند هیزم آتشی برافروخته و دست هایمان را به هم می مالیم و نفس هایمان در آن-ها-می کنیم تا گرما جای سرما را پر کند و ما بین استخوان هایمان بپیچد و درختان نیز مانند ما لباس گرمای خود را در می آورند و سرما را وارد خود می کندد تا با جامعه یک رنگ شوند و خیابان ها پر از هیاهویی می شوند زیرا نزدیکدوباره سرسبز شدن هست و دوباره روز از نو روزی از نو.
در پیرو این انشا لازم است بگویم که نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت:پسرم،یک بهار،یک تابستان،یک پاییز،یک زمستان را دیدی از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی.
خودم دوستش داشتم شما چطور؟البته این انشا نیاز به تصور داره!تا بتونی حسش کنی
مطالب مشابه :
موضوع انشاء : پاییز را توصیف کنید
پاییز را توصیف این وبلاگ رو واسه همه ی زیاد از مدرسه چیزی نمیگویم، چون اینقدر درباره
توصیف فصل پاییز
موضوع انشا: توصیف فصل پاییز دبیر جدید وارد کلاس شد و بعد از توضیح درباره ی فصل های سال
زنگ انشا
یکی از اقوام انشایی قشنگ درباره ی انشا درباره ی فصل پاییز ی اول گفت به جای انشا
نمونه انشا:پاییز
نمونه انشا:پاییز درباره وب. به نام خدا « برگ سبزی است تحفه ی درویش»
انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی
برای نوشتن درباره ی یک موضوع ابتدا سوالاتی درباره ی آن مطرح می کنیم .مثلا نمونه ی انشا:
انشای پاییز امیرعلی
انشای پاییز انشا اعتراض دارم مگر پاییز محل و یک عده ی دیگر بد وبیراه بگوید
انشای پاییز کوروش سلیمانی
سالمندان اما پاییز را همه ی اینها و بیشتر میدانند. درباره سايت
موضوعات انشاي پيشنهادي
از ديگر برنامه هاي كلاس انشا ،بيان نكات زيباي ۴-يك داستان درباره ي ۶۶-مدرسه ی پاییز.
توصيف فصل زمستان(انشا)
(انشا) - علمی درسی - جزیره ی زمستان یک فصلی هست که بعد از فصل پاییز متن هایی درباره ی
انشا و خر کیف شدنم
انشا و خر کیف شدنم پاییز،فصل شروع مدرسه ها،فصل شروع جیغ هایی همه چی درباره ی
برچسب :
انشا درباره ی پاییز