تنبور
تنبور
یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور
کردهاست و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته اند و معرب
این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته شود. امروزه از تنبو
ر میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار دارای دو
یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود. ویژگیهای
اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط
خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در میآیند، است.
تنبور ، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی
نیز استفاده می شود.
در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی
پيدا کرده است . به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن
مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ،
دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و .... شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج
است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است .
انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و .... با شکلهای
مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه ها آمده در ايران
باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا ميخواندند و اين ساز دارای سه
سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان
و منطقه اروپايي گرديده است .
تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری آن و نعمات
باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم قلندران عارف وحق
پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را می بوسند و بر ديده ميگذارند.
آهنگ و نغمه های تنبور به صورت "مقامی" اجرا می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان
زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد
که بسيار کهنسال مينايد و قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي
شکل و دسته ای نسبتا بلند دارد . دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل
آن نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقي سنتی در اين ساز ربع پرده
وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است .
تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي .آنگاه كه اين محفظه صوتي به تدريج
شكل بيضي پيدا كرده و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي طويل تر و باريكتر
شده و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز اندكي بلندتر شده و كاسه
طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است كه ساز ديگري آفريده شده است .
بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است . از جمله در ايران
آن را تنبور ناميده اند .
فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به همه جا
رخنه كرد و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ، يعني از طرف مشرق
به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به هندوستان و جزاير شرقي
هند نفوذ كرد. تنبور كه در ممالك مجاور ايران به " طنبوره " معروف شد به تدريج به چين رسيد
و موسوم به " تنپولا " گشت. در يونان آنرا" تام پوراس " ناميدند. از يونان به آلباني رفت و
آنرا " تامورا " خواندند . در روسيه آنرا " دومبرا " ، در سيبري و مغولستان " دومبره يا دمبوره "
نام نهادند و در بيزلنس معروف شد به " پاندورا " . ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين
ساز آشنا شدند . اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت .
در فرهنگ موسيقي " ريمان " واژه تنبور آمده است :
تنبور سازي است منسوب به ايرانيان و اعراب و از خانواده عود . " ريمان " عقيده دارد كه
اين ساز در هندوستان " تمبوري " ناميده ميشود كه بيشك همان تنبور ايراني است .
در ايتاليا آنرا " تمبورو " و در قفقاز " تمپور " گويند . ارمنيها مانند ايرانيها آنرا تنبور مينامند .
در فرهنگ موسيقي " گروو " گفته شده كه كلمه تنبور در طي زمان در اثر تلفظهاي ملل
مختلف به اسمهاي مختلف در آمده است .
دائره المعارف " بريتانيكا "مينويسد : تنبور سازي است شرقي از خانواده عود كه داراي دسته
بلند است و 2 يا 3 سيم داردو با انگشت به صدا در ميايد . قديميترين نشانه هاي موجود از
اين ساز در مشرق زمين نقشهايي است كه از تپه هاي" بني يونس " و " كيوان " واقع در
شهر موصل به دست آمده است . از اين نقشها معلوم ميشود كه شكل اين ساز به تار امروزي
شباهت بسياري داشته است و دسته بسيار بلند و نازك آن با كاسه ظريف و مجوفش بسيار
متناسب بوده است. مجسمه هاي بدست آمده از شوش كه متعلق به 1500 سال قبل از ميلاد
مسيح ميباشد و همچنين مجسمه هاي بدست امده از " هفت تپه " بيانگر قدمت اين ساز
ميباشد .
" ژول روئانه " مينويسد : فارابي از مولفان قرن دهم ميلادي آلات موسيقي زمان خود را مانند
عود و تنبور خراساني، تنبور شيرازي و ... به طور دقيق نشان داده است . بين اين سازها تنبور
بغدادي كه در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندي متفتوت داشته است .
در فرهنك كامل آلات موسيقي " زاكس " آمده است : تنبور فارسي و كردي و عبري به شكل
تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقيقت ساختمان تنبور نخستين گامي است كه بشر
در طريق رشد و تحولاين قبيل سازها برداشته است . به طور كلي ميتوان چگونگي تغييرات
شكل ظاهري تنبور را از زمان آشوريها تا عصر حاضر مشاهده كرد . امروزه تنبور به يك قشر
وسيع از جامعه بشري تعلق دارد . ريشه لغوي تنبور " پاندورا " بوده است . تنبور در نقاط
مختلف ايران ، نامهاي خاصي داشته است ، مانند تنبور خراساني و ميزاني يا تنبور بغدادي
يا تركي ، شروانيان و از آنچه ياد شه چنين بر ميايد كه تنبور باستاني مشخصاتي به اين
ترتيب داشته است .1_سازي رشته اي 2_نواختن با ناخن يا سه انگشت دست راست
3_در آغاز يك تار يا يك رشته داشته است 4_ تنبور دو نوع بوده يك نوع كه پرده يا دستان
ميبستند و ديگري بدون پرده بوده است 5_ شكل ظاهري آن مانند دو تار ( چگور ) بوده است
6_بي ترديد داراي گوشي و خرك بوده است .
آقاي عليرضا فيض بشي پور در پژوهش درجه كارشناسي خود درباره تنبور اشاره دارد به
تعدادي از مقامهاي اين ساز مانند مقام " باريه " و " طرز رستم " ، " مجنوني " و " جنگ آرا "
كه اين مقامها از مقامهاي كهني ميباشد مه سينه به سينه از تنبور باستان تا تنبور حاضر
نقل شده است . گويا مقام " باريه " را " باربد " خوانده است .
انواع تنبور از نظر شکل :
تنبور از شکل ظاهری دارای دو نوع است
یک: نوعی کاسه ی آن یک تیکه است واز لحاظ ساخت آن بسیار مشکل است و تنبور قدیم
همه از این نوع بوده اند
دو: نوعی که به چمنی مشهور ست که همان ترکه ای است که کاسه ی آن از تکه های چوب
درست شده است و مزیتی که برنوع اول دارد این است که هم ساخت آن راحت تر است واگر
از لحاظ کاسه آن مشکلی پیش بیاید تعمیر آن راحت تر است.
تنبور در نواحی باختری ایران ویژه درانجمن تنبورنوازان، قلندران و درویشهای اهل طریقت و
اهل حق کردستان و کرمانشاهان استفاده میگردد که به وسیله آن موسیقی مذهبی خود
را اجرا میکنند.
تاریخچه تنبور:
بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابههای شوش، تنبور دارای تاریخچهای مربوط
به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه
ساخته میشده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر
باب شدهاست. از تنبور به سهتار باستانی ایرانیان تعبیر شدهاست که در زمان ساسانیان
خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن میآمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب
میشده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده،
میگوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، مینوازند. تنبور در نوشتههای موسیقی
عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به عود دسته
بلندایرانی تعبیر شدهاست. آمده است که در پنج هزار سال پيش در آناتولی قديمي کسانی
از نژاد آريايي ميزيسته اند بنام " هی تيت " که تنبور بين آنان معمول بوده است و درنقشها
حجاری شده روی سنگ اين ساز تصوير شده است . آرتور كريستسن سن در کتاب " ايران
در زمان ساسانيان " نام ابزار موسيقي ايران را چنين آورده : بربط ، نای ، مزمار ، چنگ و گويد
مردم خراسان بيشتر وسيله ای را در موسيقي بکار مي برند که هفت تار داشت و آنرا " زنگ "
ميخواندند . اما مردم ری ، طبرستان و ديلم تنبور را دوست تر داشته و اين ساز نزد همه ،
مقدم بر ساير سازها بوده است.
تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است: مرحوم سيد خليل عالي نژاد در پايان نامه خود
با موضوع" تنبور از ديرباز تاكنون" با بيان اين مطلب گفته:در عراق صدر اسلام و قرون اوليه
دوران اسلامي طنبور محبوبيت داشته، در همين دوره در سوريه و حجاز طنبور از جمله
رايجترين سازهاي مورد استقبال عامه بود. اما در عصر عباسيان طنبور به محبوبترين
ساز عالي و اختصاصي اعجوبگان هنر موسيقي تبديل شده بود و به اين ترتيب عود را
كه اسباب دست هر موسيقيدان بزرگ در كار همراهي محسوب ميشد به مبارزه ميطلبيد.
این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در اعصار و قرون متمادي در صحنه هنر موسيقي سرزمين
ما حضور چشمگير داشت ولي متاسفانه آنچنان اسناد و مدارك در دست نيست كه بتوان
پرده از چگونگي الحان و مقامات موسيقيايي آن زمانها برداشت .
در بخش ديگراين رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شكوفايي هنر موسيقي در
عهد صفوي نظريات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههاي مورخين ايراني و غير
ايراني بسياري از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواختهاند .
اما در اواخر عصر صفوي هم چنانكه اقتدار، امنيت و اثبات سلسله مذكور رو به ضعف نهاد
گرمي و رونق بازار هنر به ويژه موسيقي به سردي گراييد و در عوض تاريكي و جهل و
خرافات و تعصبات غير معقول جاي آن را گرفت كه تا يكي دو قرن ادمه يافت. با وجوديكه
دوران پس از صفويه را خيليها دوران كم خبري ناميده اند، اما با توجه به پارهاي از اسناد
موجود تنبور باز كم و بيش به حيات خود ادامه داده و راهرو تنگ و تاريك يكي دو قرن را
پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانيده است .
سید خلیل عالی نژآد همچنين در انتهاآورده است: با نگاهي به مقالات و كتبي كه در مورد
موسيقي ملل جهان نگارش يافته ميتوان دريافت كه تنبور در بيشتر سرزمينها مثل هند،
آمريكا، چين، مصر، سوريه، بالكان گرجستان و افغانستان، بنگلادش، مراكش، به نوعي
حضور دارد البته نهايتا پيداست تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است .
گفتني است، اين پاياننامه در سال 75 - 1374 توسط سيدخليل عالينژاد براي كسب درجه
كارشناسي موسيقي از دانشگاه هنر با راهنمايي دكتر تقي بينش تدوين گرديده است.
در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران ، تنبور از لحاظِ قدمت ، گستردگی و گونه گونی در
شکل و اندازه ، بسیار قابل توجه است . یافته های باستان شناسی ، دیرینگی بسیار
زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به
دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه
تنبور هست . همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپة کیون جیک در حوالی شهر
موصل متعلق به حدود 1000 ق م ، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد .
صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژة تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومة
درخت آسوریگ، رسالة بُندَهش، کارنامة اردشیر بابکان و رسالة خسرو قبادان و ریدک وی
معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دورة اشکانی و سرتاسر دورة ساسانی
در ایران رواج داشته است .
از پاره ای از وجوه تسمیة تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح
شده که واژة تنبور در اصل ، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه ، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.
با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و
نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور ، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده
است . فارمر با استناد به مباحث زبان شناسان ، این موضوع را مطرح می کند که در مصر
قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژة عبریِنِبِل است ؛ بنابراین ، می شود
احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر » که در واژة تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور
نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است . این سه حرف در واژة قنبره (جمع : قنابر) نیز،
که به گفتة ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است ، وجود دارد .
برخی ، با استناد به این گفتة مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شدة
سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت ( بحر لوط ) می زیستند) نسبت
داده است ، تنبور را برگرفته از تن (= صدای حاصل از نواختن ضرب ) و بور (= آن که
نابودی اش مقدّر شده باشد ) پنداشته اند . پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود،
می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفتة فارابی ، در بارة
دستانهای جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که
نامی از آن نمی یابیم . این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی 629)
، صاحب یکی از معلقات سبع ، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغة جمع : طنابیر ــ
به کاررفته است .
به نوشتة دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژة سومریِ پان تور به معنای قوس کوچک را
در واژة تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است . البته وی از طرح این
احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیرایرانی معرفی کند؛ چه ، در جای دیگر تصریح کرده
که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.
تنبور از طریق حیره ، مرکز ملوک لخمی ، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای نخستین
اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت
یافت ، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد. در روسیه
به دومرا ، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره ، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام
گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا،
ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمة پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین ، تنپولا
است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44).
به گفتة ریمان ، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است ،
همان تنبور عربی یا ایرانی است .
به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و دیلم بیش
از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است (ص 32). سخنان
ابن خرداذبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است .
در دورة اسلامی و از همان اوایل خلافت عباسی ، تنبور جایگاهی ویژه یافت . این ساز با
اینکه بر پایة گزارشهای ابوالفرج اصفهان، قابلیت همراهی با آواز را کاملاً داشته ، در قیاس
با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است. در سده های سوم و چهارم تنبور
نوازان برجسته ای پدید آمدند که شرح حال بسیاری از آنان را جحظة برمکی (متوفی 324)،
که خود از تنبورنوازان مشهور بوده ، در کتاب الطنبورییّن آورده است. این کتاب گرچه از میان
رفته ، ابوالفرج اصفهانی در الاغانی به آن بسیار استناد کرده است .
یکی از منابع اصلی تنبورشناسی در سده های سوم و چهارم ، کتاب الموسیقی الکبیرِ
فارابی است . فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوة دستان بندی و
بیان فاصله های آن اختصاص داده است . وی دو نوع تنبور را که در ساختمان و اندازه و
نظام پرده بندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند، معرفی کرده است : یکی
تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در شمال و خاور این ولایت و دیگری
تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن معمول بوده است . به گفتة فارابی این سازها
اغلب دو تار داشته اند. فارمر با استفاده از شرح فارابی در بارة تنبور خراسانی می نویسد
از دستانهای تنبور ابعادی حاصل می شد و از آنها آهنگی برمی خاست که به عقیدة
سرهیوبرت پری ، موسیقیدان بزرگ انگلیسی ، کاملترین آهنگی است که تاکنون پدید آمده
است از تفاوتهای طرز پرده بندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را
«الدساتین الجاهلیة » (دستانهای عصر جاهلی ) خوانده ، با روش معاصران خود که آن را
به کمال نزدیکتر دانسته ، سخن گفته است .
از سدة چهارم به بعد، در متون ادبی و حتی متون اختصاصی موسیقی فقط از تنبور نام برده
شده و آگاهی جالب توجهی در بارة آن نیامده است . در قرن ششم حسن بن احمد کاتب
در کمال ادب الغناء در فصل بسیار کوتاهی که به تنبور اختصاص داده ، تصریح کرده که هم
روزگاران او جایگاه دستانهای تنبور عربی یا بغدادی و تقسیم بندی آنها را دقیق نمی شناسند
و جز دو یا سه پرده بر دستة تنبور نمی بندند. دو سه قرن بعد، عبدالقادربن غیبی مراغی
(متوفی 838 .(آثاری پدید آورد که در این باره حاوی اطلاعات تازه و منحصربه فرد است .
به گفتة او طنبور شروانیان ، که اهل تبریز آن را می نوازند، کاسه ای عمیق به شکل نیم
گلابیبا دو تار دارد . کاسة طنینی این ساز از «طنبورة ترکی »، که دو یا سه تار بر آن بسته
می شود، بزرگتر است. مراغی همچنین از «نای طنبور» که آن را سازی آرشه ای با دو تار
خوانده ، یاد کرده است.
ابن خلدون (متوفی 808) از رواج تنبورنوازی در میان جلیقیه (گالیسی / گالیثیا)، از اقوام
فرنگی اندلس ، سخن گفته است . اولیا چلبی (ج 1، ص 640) که مَرْعَش در سوریه را
خاستگاه تنبور دانسته ، علاوه بر تنبور که دو تار از جنس روده داشته ، از «تل الطنبور» و
تارهای سیمی اش سخن گفته که به زعم او آن را شخصی به نام افندی اوغلو، از مردم
کوتاهیة آسیای صغیر، ساخته است . در قرنهای بعد، تنبور با تفاوتهایی در اندازه و تعداد
تارها، در ایران و سوریه و مصر و کشورهای اروپایی رواج داشته است . فیلوتو در قرن نوزدهم
پنج نوع تنبور را ــ که کاسه ای گلابی شکل و اغلب سه رشته تار، بعضاً مزدوج ، داشته اند
ــ بترتیب ، از دراز به کوتاه ، معرفی کرده است : تنبور کبیر ترکی ، تنبور شرقی ، تنبور بوزورگ
(بزرگ )، تنبور بلغاری ، تنبور بغلمه. در این قرن ، بویژه در میان اسلاوها، از تنبور استقبال
بسیار شد و اسلاوها در 1266/ 1850، تنبور را که کاسه ای کم حجم و دسته ای بلند با
چهار سیم داشته است ، به عنوان ساز ملی خود بر گزیدند.
در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر معرفی
گردیده است.که مختصری از آن چنین است،عود دسته بلند که تنبور نامیده می شود صدایی
تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه ی کوچک گلابی شکل با
یک گردن دراز دارد،اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده دارای چند گوشی و چند سیم نازک
می باشد.گوشی ها به شکل (T)است که بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور
شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.
بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود.این ساز از نظر درجه بندی شدن بسیار جالب
است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن انگشت در سوراخ
های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه شده است.به این خاطر
بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند.این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند
شکل درآمده است.
تنبور در کارنامه اردشیر بابکان :رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می
باشد،کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که
در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است .
بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران
۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد.اردوان کدخدا و حکمران
سرزمین پارس بود.آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها
پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد،مردم جویا شدند که کار کیست،اردوان
گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست.اردوان اردشیر را در
ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آوازخوانی سپری می نمود
و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت
مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد.نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است .
گسترش تنبور در عصر حاضر:امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز کرمانشاه و کردستان و
نواحی شمالی لرستان است . این ساز در این مناطق ، که از مراکز اهل حق است ، با
نامهای تَمیُرَه ، تَمیرَه ، تموره و تمور شناخته می شود . در این میان ، سازهای منطقه های
گوران و صحنه در کرمانشاهان اشتهار و اعتبارو رواج افزونتری دارند.
در قسمت کرد نشین ترکیه موسوم به دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با کاسه ای
بزرگ و پنج تار و حدود بیست دستان رایج است که با مضراب نواخته می شود.در قسمت هایی
از استان کردنشین سوریه موسوم به اکرا و نیز نوعی از تنبور موسوم به دیوانی تقریبا شبیه
به باقلما وجود دارد در نواحی کردنشین عراق نیز نوعی تنبور موسوم به دیوانی با مشخصاتی
که ذکر شد و نوعی دیگر بنام تمیره با کاسه ای کوچک و سیزده تا چهارده دستان با دو یا سه تار
معمول است.در کردستان ایران نیز ساز مورد نظر تمیره نام دارد با مشخصات تنبوری که در
کردستان عراق متداول است ، بطور کلی تنبوری که مورد استفاده ی کردان است صرفا سازی
است آئینی و بیشتر مورد استفاده ی سالکین راه حق است .
تنبور در تاجیکستان
ابزار موسیقایی تاجیک به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهای مناطق کوهستانی دوم
ساز شهری.در دسته ی سازهای کوهستانی سازی موسوم به دمبرک موجود است که از
انواع تنبور است که دارای دو سیم می باشد و در سازهای شهری که از ظرافت بیشتری
برخوردارند و تعدادشان نیز بیشتر است دو ساز موسوم به دوتار و تنبور وجود دارد ، دوتار در
همه جا نواخته می شود .تنبور تاجیکی دارای سه سیم است و با مضراب نواخته می شود
و با خواننده نیز همراه می گردد.بغیر از چند نوع مذکور در تاجیکستان تنبور با چهار تار ، پنج
تار ۷ شش تار نیز وجود دارد .
تنبور ترکی
در کتب قدیمی از تنبور ترکی بسیار سخن به میان آمده است این تنبور که دارای کاسه ای
بزرگ است دارای پنج تا هفت تار می باشد و از چهارده تا بیست و هشت دستان دارد با
مضراب نواخته می شود بیشتر در آذربایجان متداول است و به مرور زمان نامش از تنبور کبیر
یا تنبور بزرگ یا تنبور مس ابتدا به چنگور و نهایتا به چگور تبدیل شده است .
تنبور در بلوچستان
یکی از ساز های مهم بلوچستان تنبیره نام دارد که دارای کاسه طنینی نسبتا" بزرگی است
این کاسه به گلابی نصف شده ای شباهت دارد، روی کاسه طنینی که پوششی از چوب
دارد کاملا" صاف است. در این قسمت صاف بیست سوراخ کوچک صوتی در پنج گروه چهار
سوراخی تعبیه شده است.تنبیره سه سیم دارد و دسته آن فاقد پرده بندی است با انگشتان
به صدا در می آید و کوک سیم های آن بنا به قطعه مورد اجرا قابل تغییر است.
تنبور در منطقه بالکان
تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج یلفت تنبور می باشد.این ساز
ظاهرا" از ایران به ترکیه برده شده و در دوره تسلط ترکان بر ارای مرکزی به آن دیار راه یافته است.
این تنبور کاسه طنینی کم حجم و دسته ی بلندی دارد و دارای چهار سیم است این سیم ها
به وسیله مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود.
تنبور در افغانستان
در افغانستان نیز چند نوع تنبود وجود دارد که به لحاظ شکل ظاهر، حجم کاسه، طول و
ضخامت دسته و تعداد تار ها و تعداد دستان ها با هم متفاوتند.نوعی از آن موسوم به
تمبور کوچکتر از تنبور معمولی است و دارای دو تار می باشد.نوع دیگر موسوم به دوتار
که بزرگتر از تنبور است و بر خلاف نامش دارای سه تار می باشد.
تنبور در گرجستان
دو ساز با اندکی تفاوت موسوم پاندوری و چنگوری که دارای سه و چهار سیم بوده و بسیار
شبیه به تنبور می باشند در شمار سازهای ملی گرجستان هستند.
تنبور در خراسان
آن تنبوری که حکیم ابونصر تحت عنوان خراسانی معرفی و مسائل مربوط به آن را تشریح
نموده به مرور زمان پذیرای نام دو تار شده و پس از گذشت قرن ها شخصیتی منحصر به
خود را دارا گردید.تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهر و پرده بندی نسبت انواع دیگر تنبور میتقل
شده و از نظر مضراب کاری و شیوه نوازندگی سبک و سنت خاصی پذیرفت.تنبور خراسانی
را دوتار هراتی نیز می گویند اما آنچه از این نوع در ایران متداول است سه گونه مهم قوچانی
دره گزی و تربت جامی را می توان نام برد.
ابن خرداد در رساله ی خود در زمینه ی موسیقی دوران ساسانی نگارش یافته آورده است:
( ایرانیان عود را با نای و زنای را تنبور و سورنای را با دهل و مستج را با سنج همنوا می کردند
و می نواختند.)
با توجه به حضور تنبور در سرزمین های مختلف در این قسمت آشنایی با ساز آیینی
تنبور اشاره به سرزمین هایی می شود که تنبور در آن جا حضور داشته و دارد البته لازم
به توضیح است که ، تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.
تنبور در هند
متداولترین ساز زهی هند تنبور است ، این ساز در همه جا دیده می شود، کاسه ی آن را
از چوب یا کدو می سازند ، چهار تار دارد، که سه تای اول فولادی و چهارمی از برنج است.
علاوه بر تارهای اصای ، رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها بسته اند که به
طنین آن کمک می کند.برای نواختن ، سر ساز را روی شانه می گذارند و با انگشتان دست
چپ تارها را می کشند.این ساز به صورت دست باز نواخته می شود یعنی فاقد دستان
است و همیشه برای همراهی آواز بکار می رود.
تنبور در آفریقا
در شمال آفریقا ، نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد
که آن را با سر انگشت می نوازند.
تنبور در چین
تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد.نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم است
دارای کاسه ی کوجکی است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از جنس ابریشم
می باشد.این تنبور دارای چهار رشته تار است و گوشی هایش در دو طرف آن قرار دارند
قدمت آن به دو هزار سال می رسد.بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد.
اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است.
تنبور در مصر و سوریه
نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل است در مصر و سوریه رواج دارد.در سوریه تنبور
را بوزوک یا بزق می نامند.
تنبور در مراکش
در مراکش نیز سازی با مشخصات تنبور موسوم به قونبر موجود است.:تنبور ترکمنی تنبور ترکمن ها نیز نوعی از انواع دو تار خراسان است که در جزئیات با انواع
دیگر مقداری متفاوت است.
تنبور در بنگلادش در بنگلادش نیز دو نوع تنبور وجود دارد یکی از آنها موسوم به اکتار است
که دارای یک تار است و دیگری سازیست موسوم به دوتارا که دارای دوتار است.
تنبور گیلانی
حکیم فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر به نوعی تنبور اشاره می کند موسوم به تنبور گیلانی
یا تنور جلیلی که کوک مخصوصی را نیز با این نام مورد بحث قرار می دهند.
ساختمان تنبور:
تنبورها در اندازه های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازة
کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی :
87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛
عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونههای مختلف یکسان
نیست و بدون در نظر گرفتن نمونههای استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر میباشد.
و تشکیل شدهاست از :
کاسه،دسته،
صفحه،
سیم گیر،
خرک دسته،
خرک صفحه،
دو یا سه گوشی
دو یا سه سیم و
۱۳یا ۱۴ دستان
گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.
کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه
و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی
اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه
دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده اند.
دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی داردصفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از چوب درخت
گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده
سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای
تنبور تا ثیر بسزایی دارد.
دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته
می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند
که جای تعدادی از این دستانها متغیر است
خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار
است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در
برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند
سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گی
ر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند
و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.
گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند.
دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانة
کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای
دسته فرو می روند.
سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک
، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به
گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود
پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصله ی هردو دستان را یک پرده
می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند .
سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است . این سیمها از یک سو به
سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشیها
پیچیده می شوند.
شیوه نواختن تنبور:
در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی ، هر
یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست
بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده
می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که
در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانة
آرایه های صوتی ، سونوریتة (صدادهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش ،
و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندة حقیقی تنبور
در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ، معنی می شود. مشخصترین عوامل
فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده
و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو
تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می کنند. در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش )
این تأثیرپذیریها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده می شود ولی
درشیوة استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش ) ، سیدخلیل
عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش ) ، خصوصیات اصلی و
قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری ،
گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده می شود که جدید و گونه ای بدعت
گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که مبتنی بر تک نوازی و
بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .
مطالب مشابه : (در ماه محرم با ساز دُهل ، نغمه هاي غم انگيز (چَمري ) مقام عربي، لري، كردي، بندري و تركي هر آنچه در دنیای موسیقی - آشنایی با ساز بالابان - آنچه را باید از موسیقی صحیح بدانیم - هر آنچه بالابان نامي است که آذري ها به اين ساز تركى» بَلَبَن ساز بادي آهسته دهل این ساز طنبور است يا تركي ، شروانيان و مقام های مجازی با آواز ، سرنا و دهل ، دوزله دهل، دایره و دف, ساز در شمال خراسان موسيقي تركمني يا موسيقي تركي ديده نميشود ساز و دهل
آشنایی با ساز بالابان
بالابان،دودک يا نرمه ني+لینک دانلود آلبوم زیبای بالابان حسین حمیدی
تنبور
موسيقي كردي
برچسب :
ساز دهل تركي