سفر یک روزه با دوچرخه
اُستِروَیک روستای زیبا و توریستیی در جنوب
هلند است. مانند برخی شهرهای شمال ایران اکثر پولدارهای هلندی ویلایی در
این روستا دارند. هتلها و رستورانهای قدیمی و زیبایی در این روستا واقع
شده است.
از شهری که من در آن زندگی می کردم تا این روستا حدود یک ساعت با دوچرخه راه بود.
یک آخر هفته ای با دوست چینی ام که قبلا معرفی اش کرده ام، عازم این روستا
شدیم. شاید دقیقا یک روزی مثل امروز بود، نزدیک کریسمس بود و همه جا مردم
رو با لباسهای مبدل بابانوئل و سیاههای دستیارش می دیدیم.
قبل از اینکه به توضیح سفر اون روزمون بپردازم، در مورد چینی ها بگم که علی رغم سادگی و خوبیشون، اکثرا آدمهایی هستند که در هر رابطه ای، باید مدیریت رابطه رو شما در دست بگیرید و الا پشیمونیش گریبان خودتون رو می گیره! اینو از خیلی از ایرانیهای دیگه هم که با چینی ها در ارتباط بوده اند، شنیده ام. برخلاف هلندیها که اصولا اجازه ی مدیریت رابطه را بندرت بهتان می دهند، هر چند شما ایده های بهتری داشته باشید. البته این نظر شخصی منه ایندید.
خلاصه دوست چینیم از صبح اونروز برای صرف
صبحانه و قهوه مهمون من بود، حدودای
10:30 بود که عازم روستای استرویک شدیم و من به رسم مهمان نوازی، هرچی که
لی لی می گفت رو انجام می دادم. مثلا بارها به درخواستش برای عکس گرفتن
نگه داشتیم و پیاده شدیم. عکس هم که ماشاللا یکی دوتا نمی گرفت، در پوزهای
مختلف و با تنظیمات مختلف دوربین و از زاویه های متفاوت. ماها تو عروسی
هامونم چنین عکسایی نمی گیریم.
نمی دونم قبلا راجع به شبکه ی مسیرهای
مخصوص دوچرخه ی هلند، براتون گفتم یا نه؟ توضیح مختصری راجع بهشون بدم که
خیلی طرح منحصربفردی هست. نقشه اش شامل یک سری نقاط با شماره و یک سری
مسیرهای بین نقاط هست. می توانید یک نقطه که نزدیک محل زندگیتان هست را روی
نقشه انتخاب کنید، از آنجا شروع کرده روی مسیرهای مختلف حرکت کنید. مسیری
هم برای برگشتتان انتخاب کنید و به همان نقطه ای که بودید، برسید.
من هم دقیقا همین کار را کرده بودم،
مسیری یکساعته برای رفتن و مسیری یک ساعته برای برگشتن روی نقشه در نظر
گرفتم، دو ساعت هم برای گشت و گذار و پیاده روی داخل روستا در نظر گرفتم و
جمعا یک تریپ 4 ساعته برای انروزمان برنامه ریزی کردم.
اما با توجه به اینکه سرکار علیه، لی لی
بیشتر
وقتمان را برای عکس گرفتن مشغول کرد، مسیر رفتنمان 2.5 ساعتی طول کشید.
وقتی به استرویک رسیدیم بیشتر از یک ساعت نتوانستیم داخل روستا بگردیم،
چون در غیر این صورت برگشتنی به تاریکی می خوردیم و لی لی از تاریکی می
ترسید! برگشتنی، مقصدمان نقطه ی شماره ی 22 نقشه ی شبکه ی دوچرخه بود،
نمی دانم چرا تنبلی ام شد نقشه ی مسیر را از کیفم در بیاورم و به حرف لی
لی گه گفت جهت راهنما را دیده است که نقطه ی شماره ی 22 را نشان می دهد،
راه پیشنهادی اش را پا زدیم. یکساعتی بود که بدون توقف پا می زدیم، از
آنجا که مسیری که روی نقشه دیده بودم حدودا یکساعت راه بود، بعد از طی
یکساعت شک کردم که چرا هنوز به خانه نرسیده ایم. گذاشتم به حساب اینکه
احتمالا سرعتمان کمتر از سرعت تخمینی مان بوده است.
نیم ساعتی هم همینطور رفتیم، وقتی دیدم
هیچ مغازه یا ساختمان آشنایی نمی بینم، شک کردم. از اهالی محل پرسیدیم تا
شهر * چقدر راه است؟ نگاهی با تعجب به جفتمان که معلوم بود، توریست و نا
آشنا به هلندیم، انداختند و با تعجب گفتند با دو چرخه بخواهید بروید، 2.5
ساعتی راه است. همانجا بود که متوجه شدم آدم بی مسئولیت خدانشناسی، جهت
راهنمای نقطه ی 22 را عوض کرده است.
حساب کنید 6 ساعتی بود که مشغول دو چرخه سواری یا پیاده روی بودیم، 2.5 هم آن خدانشناس توفیق اجباری دوچرخه سواری نصیبمان کرد. با ایستهای عکاسی لی لی هم که حساب کنم، برنامه ی 4 ساعته ی دوچرخه سواریمان تبدیل شد به یک برنامه ی 10.5 ساعته و ساعت 9 بود که خسته و کوفته به خانه رسیدیم و پشت دستم را داغ کردم که در رابطه با چینی جماعت، مهمان نوازی و تواضع را فراموش کنم.
آسیاب قدیمی ای در استرویک
منظره ی زیبایی از روستا
مطالب مشابه :
تصادف با کارنو میلک
خاطرات زندگیم در هلند - تصادف با کارنو میلک - تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند
نایمیخن
خاطرات زندگیم در هلند - نایمیخن - تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند
سفر یک روزه با دوچرخه
خاطرات زندگیم در هلند - سفر یک روزه با دوچرخه - تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند
شام کریسمس
تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند خاطرات زندگیم در خاطرات زندگیم در هلند.
سفر به پاریس بخش اول
خاطرات زندگیم در هلند - سفر به پاریس بخش اول - تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند
پست هشتم efteling
خاطرات زندگیم در هلند - پست هشتم efteling - تجربیات شیرین و تلخ زندگی کوتاهم در هلند
برچسب :
خاطرات زندگی در هلند