علت شباهت آرم "سپاه" و "حزب الله"
هنرمند طراح انقلابي عنوان كرد: علت شباهت آرم "سپاه" و "حزب الله" براي پيام انقلاب طرح ميزد، «نهال انقلاب» را صفحه بندي مي كرد. روزي جلدهاي «اميد انقلاب» را طراحي مي كرد و گاهي هم دل به دريا زده و به جبهه شتافته، برايش تكليف كرده اند: «رسانه هاي انقلاب بي هنرمند مباد؛ برگرد»
به گزارش پايگاه اطلاع رساني سپاه انصارالحسين(ع) همدان به نقل از پايگاه اينترنتي بسيج، نشريه "ساعت صفر" نوشت: مجيد دلدوزي گرافيست، از مبارزات سياسي و مبارزات هنري خود مي گويد: متولد سال 1334 محله شاه آباد تبريز هستم و ديپلم رياضي دارم؛ البته نامرتبط با هنر. آشنايي ام با هنر به قبل از انقلاب برمي گردد كه پدرم فرش مي بافت و من اَشكال نقشه فرش را برايش اصلاح مي كردم، مثل بسياري از جوانهاي آن روزگار، من هم براي خودم دفتري داشتم كه در آن تعدادي نقاشي، كاريكاتور، شعر و طرح هاي مجرد در مورد انقلاب كاركرده بودم.
صبح روزي كه دستگير شدم در پادگان اعلاميه پخش كرده بودند و ركن دو «اطلاعات»، حدس زده بود كه من مسئول آوردن و پخش اين اعلاميه ها در پادگان هستم. به همين دليل تمام وسايلم را گشته بودند و از داخل كيسه انفرادي ام دفترم را پيدا كرده بودند و ضميمه پرونده به ساواك فرستاده بودند.
بعد از دستگيري ام فهميدم فرمانده گروهان ما به دليل داشتن روابط عاطفي با من گزارش فرارم را به مافوق نداده بود، اما وقتي همه از اين موضوع با خبر شدند، گزارش را تنظيم كرد و به باشگاه افسري منتقل شدم و از آنجا به ساواك تحويلم دادند. در بازداشتگاه چهارپنج روزي كسي سراغم نيامد. سرگردي كه در ساواك مسئول پرونده ام بود بازجويي خاصي از من نمي كرد. هرچند وقت كسي مي آمد كه «خودت را معرفي كن، همدستانت را بگو.» بالاخره بعد از مدتي ديدم ديگر كاري با من ندارند. خودم معترض شدم كه تكليفم را روشن كنيد.
تا اينكه يك بار وقتي مرا براي بازجويي مي بردند، سرگرد مسئله اعلاميه ها را مطرح كرد. خودم را از وجود اعلاميه ها بي خبر نشان دادم. آن قدر گفتم كه باور كردند اعلاميه ها مال من نيست. اما دفترم را كه پر از مطالب و طرح هاي انقلاب بود از پرونده ام بيرون كشيد و بعد كه اعتراف كردم مال من است، آن را ورق زد. چند صفحه اول را كه ورق زد، گفت:«اينجا ناخنهايت را ميكشند»، به صفحات بعدي كه رسيد، گفت:«اينجا انگشتانت قطع مي شود». تا به صفحات وسط برسد، به گمانم اعدام شده بودم. بالاخره گفت:بماند براي فردا. چند روز به همين ترتيب بازجويي ام كردند تا بالاخره اعتراف كردم، شوروعشق و حال جواني مرا وادار كرد تا كاري براي انقلاب كنم و فرار كردم، نه تشكيلات دارم و نه عضو تيم و تشكيلاتي هستم و طرح هاي اين دفترم را از روي علاقه هنري ام كشيده ام.
سرگرد گفت:«دفترت برايم خيلي جذاب و مطالبت برايم خيلي عجيب است و گيرايي خاصي دارد.» انتظار هر عكس العملي از سرگرد داشتم، الا اين گفته ها. گفت:«اينجا بماني اذيت ميشوي». مرا به ارتش فرستاد و در پادگان مراغه بازجويي و بازداشت بودم. خدمت سربازيم در خرداد 58 تمام شد. خيلي علاقه مند بودم كه دفترم را پيدا كنم، اما به گمانم در آتش سوزي پادگان در روزهاي انقلاب، دفترم در آنجا سوخته بود.
يك سال بعد از انقلاب ازدواج كردم و به تهران آمدم. نهضت سواد آموزي براي روستاها معلم مي خواست كه من هم رفتم و ثبت نام كردم. يك ماه در كلاسهاي آموزشي كه در دانشگاه تهران برگزار مي شد شركت كردم. سر كلاس هميشه طرح مي كشيدم تا اينكه روزي يكي از ناظران نهضت دفترم را ديد و اين بهانه اي شد كه جذب روابط عمومي نهضت سواد آموزي تهران شوم.
شروع فعاليت جدي ام در عرصه هنر در روابط عمومي نهضت بود. آنجا توفيق شد وچند بار از طريق نهضت سواد آموزي به جبهه رفتم. در جبهه امكانات خيلي كم بود. كليشه عكس امام را در مي آورديم و روي عكس راديولوژي با كاتر برش مي زديم و با اسپري روي ديوار عكس امام را چاپ مي كرديم.
11 ماه در نهضت سواد آموزي فعاليت كردم ولي به دليل محدود بودن فعاليت ها، نهضت را رها كردم و به امور تربيت آموزش و پرورش رفتم. فضاي آنجا در مقايسه با نهضت بهتر بود و كارهاي بيشتر و بهتري ميشد انجام داد. هنوز كه هنوز است كارهاي آن سالها ساده و بديع به نظر ميرسد.
به اصرار پدر خانمم در آموزش و پرورش هم نماندم و به سپاه رفتم. بعد از گذراندن چندين دوره به تبليغات سپاه معرفي شدم و بعد از مدتي به همراه چند نفر از دوستان، به عنوان نيروهاي تبليغاتي، به لبنان اعزام شديم. حزب الله لبنان آن زمان مثل الآن نبود. آن زمان هم از لحاظ آشنايي با انقلاب، هم از لحاظ دفاعي خيلي ضعيف بود. بيروت مدام بمباران مي شد. محل استقرارما هم پادگان امام علي بود. در دفتر روزنامه «العهد»، طرح هاي وقايع روز و ايام الله را كار ميكرديم. روزهايي كه در لبنان بوديم، آرم حزب الله، طراحي، تكميل و تاييد شد. هرچند من اين آرم را از آن خود نمي دانم چون خيلي ها درباره اش نظر دادند و مرا در تكميل آن كمك كردند.
آن زمان حزب الله لبنان نوپا بود و به شدت تحت تاثير سپاه و انقلاب ايران قرار داشت، به همين علت رهبران حزب الله و به خصوص سيد عباس موسوي تاكيد داشتند كه شبيه آرم سپاه باشد. شهيد سيد عباس موسوي مدام تاكيد مي كردند شباهت اين آرم با آرم سپاه حفظ شود تا اينكه بالاخره هميني شد كه الآن به عنوان آرم حزب الله استفاده مي شود.
مطالب مشابه :
آرم کوکاکولا و توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
بزم اشک - آرم کوکاکولا و توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) - هیئت قمر بنی هاشم (ع) - بزم
علت شباهت آرم "سپاه" و "حزب الله"
عاشقان مهدي - علت شباهت آرم "سپاه" و "حزب الله" - ياد وخاطرات شهدا در عصر امروز - عاشقان مهدي
تشریح آرم جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به شبهه یک زن سنی
elhamiasl.blogfa.com - تشریح آرم جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به شبهه یک زن سنی - الهامی
مفهوم رنگ ونشانه های پرچم ها
لازم به ذکر است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بجای آرم "الله"، از نماد شیر و خورشید در پرچم
برچسب :
آرم الله