سفرنامه - قشم و هنگام
نگو نمی شود. سعی کن.
قرارمان ساعت ۱۶ بود در ضلع شرقی ایستگاه راه آهن تهران. تا برویم به کرمان. بلیط بندرعباس را نتوانسته بودیم رزرو کنیم. بنابراین تصمیم گرفتیم با قطار شبانه به کرمان برویم و از آنجا با مینی بوس به بندرعباس. ساعت ۱۶ ضلع شرقی ایستگاه راه آهن بودیم. من و فرشاد. کم کم همسفران مان به ما پیوستند و قبل از ساعت ۱۶:۳۰ شدیم ۱۸ نفر. موقع رد شدن از گیت ورودی مسؤول گیت مجبورمان کرد که بلیط ها را بنام کنیم و این یعنی پرداخت دوباره هزینه بلیط. سوار قطار شدیم. سه کوپه. ۱۷:۱۵ قطار حرکت کرد. کم کم افراد با هم آشنا شدند. شب راحت در قطار خوابیدیم. صبحانه مفصلی در قطار خوردیم.
ساعت از ۸ گذشته بود که به کرمان رسیدیم. با آقای نیکرو، راهنمای کرمان تماس گرفتم. همراه راننده و ماشین در ایستگاه راه آهن منتظر ما بودند. ماشین را که از دور دیدم باور نکردم. به آقای نیکرو گفته بودم که ما ۱۸ نفریم و هر کس هم حداقل یک کوله دارد. و ماشینی که ایشان آورده بودند یک کارسان بی باربند بود که صندوق عقب اش هم پر بود. بچه ها به هر سختی که بود جا گرفتند. ما ماندیم و آقای نیکرو که اصرار داشتند این همان ماشینی است که مناسب ماست! اصرار و انکار و... پول را گرفتند و رفتند. از شهر که خارج شدیم راننده گفت کمک راننده ای هم دارد که باید همراه بیاورد و به آقای نیکرو هم گفته بوده! ایشان هم به جمع ما اضافه شدند! البته کف ماشین نشستند.
مسیر کرمان به بندر، همان جاده ای که به خلیج فارس منتهی می شود، جاده ای دیدنی است. جاده ای پرتردد که هرچه جنس از چین و مالزی و تایلند و دبی و... به ایران وارد می شود، از آن می گذرد. انواع و اقسام ماشین های سنگین از این جاده می گذرند. جاده ی خوبی است و جز دو قسمت اش که گردنه های سختی دارد، هموار است. صف کامیون ها و تریلی ها بود که می دیدیم. و هر چه به بندر نزدیک می شدیم بیشتر می شدند. قبل از آنکه به بندر بپردازم بگویم که نهار را در سیرجان خوردیم. در رستوران فدک. خوب بود.
آب گرم گنو را رد کردیم و به بندرعباس رسیدیم. شهر پاکیزه ای بود. با بلوارهای سبز و پرگل. کمی بعد از غروب رسیدیم به اسکله شهید باهنر. در این اسکله می شود بلیط لنج خرید و رفت به قشم. لنج ها کارشان را از ۹ صبح شروع می کنند و رأس ساعت های فرد حرکت می کنند. آخرین لنج ساعت ۹ شب به سوی قشم می رود. هزینه شان هم ۱۸۰۰ تومان برای هر نفر است. ما با لنج ساعت ۷ حرکت کردیم. خلیج فارس در شب... قرص کامل ماه... انعکاس نور کشتی های بزرگ که دور از بندر در انتظار نوبت تخلیه بار بودند... آب های آزاد... و ما روی عرشه در فضای باز...
حدود یک ساعت و نیم روی آب بودیم. در اسکله راهنمای قشم و هنگام آقای افشین عباس نژاد هنگامی، برادرشان و آقای سپهری راننده مان به استقبال مان آمدند. بچه ها با آقای هنگامی آشنا شدند و برنامه های فردا را با هم تنظیم کردیم. بعد از کمی خرید در سوپرمارکت مرتب و شیکی در قشم راهی شیب دراز شدیم. همان جایی که بارها و بارها از خانم احسانی نام اش را شنیده بودیم. محل تخم گذاری لاک پشت پوزه عقابی. حدود نیم ساعت در جاده موازی ساحل پیش رفتیم تا به شیب دراز رسیدیم. اسحاق و خانواده اش منتظرمان بودند. خانه بزرگی داشتند. سه اتاق برای اقامت به ما دادند. جاگیر که شدیم، گروهی از بچه ها رفتند به سمت ساحل.
صبح ساعت ۷ بیدار شدیم. صبحانه را مهمان دوستان شیب درازی مان بودیم و ساعت ۸ آماده دم در. آقای سپهری آمدند و ما را بردند به اسکله "کندالو". آقای هنگامی و گروهی از گردشگران با کمی تآخیر به ما پیوستند. سوار قایق های موتوری ۱۰ نفره شدیم و رفتیم به سمت هنگام. یک دور کامل دور جزیره زدیم و دوبار به ساحل این جزیره شگفت انگیز پا گذاشتیم. هنگام سه روستا دارد، حدود ۶۵۰ نفر جمعیت. دکتر ندارد. پنج شنبه ها(۲ ساعت) دکتری از قشم به هنگام می آید. دبستان و راهنمایی دارد، اما برای دبیرستان بچه ها به قشم می روند. یک پاسگاه دارد. مردم تنها از طریق صید ماهی کسب درآمد می کنند. ماهیگیری مختص به مردان نیست و زنان هم برای صید به دریا می روند.
در ابتدای گشتمان بقایای یک کشتی انگلیسی را زیر آب دیدیم و بعد روستای هنگام جدید را. در ساحل نقره ای پیاده شدیم و با ناباوری شن های اکلیلی اش را لمس کردیم. "هلال" نوازنده قشمی که همراه ما بود برایمان عود زد و خواند. بعد از کمی توقف دوباره سوار قایق هایمان شدیم و در امتداد سواحل زیبای هنگام پیش رفتیم تا رسیدیم به روستای غیل. روستایی کوچک و کم سکنه. و بعد... دلفین ها... باورنکردنی بودند... دسته دسته همراه قایق های ما می آمدند. با ما مسابقه می دادند. خوب می دیدیم شان که سرعت حرکت شان را با ما تنظیم می کنند و زیر قایق با ما می آیند... بازیگوش های باهوش...
باز هم به ساحل نزدیک شدیم. صخره های زیبا را دنبال کردیم تا رسیدیم به محل زندگی خرچنگ ها و بعد لاک پشت ها، که در آب شنا می کردند. در ساحل آرامش پیاده شدیم. بچه ها لباس هایشان را در آوردند و به آب زدند. گروهی هم زیر آلاچیق نشستند و گوش سپردند به آهنگ های عربی هلال. زنان محلی هم زیر آلاچیق بودند و بر بدن دختران و پسران جوان با حنا طرح می زدند. حدود یک ساعت و نیم در ساحل بودیم و از فضای رویایی اش لذت بردیم. بعد سوار قایق هایمان شدیم و آمدیم به هنگام کهنه. و بعد به قشم بازگشتیم. آنجا از آقای هنگامی جدا شدیم، آقای هنگامی گردشگری را خوب می شناسند و هنگام باید خوشحال باشد از داشتن چنین فرزندی...
رفتیم به شهر قشم. نهار را در رستوران قلعه که پشت قلعه پرتغالی هاست خوردیم. آقا غفور، مدیر رستوران چند نوع غذای دریایی برایمان تدارک دیده بودند. از خرچنگ و کوسه گرفته تا قلیه ماهی و قلیه میگو.
بعد از نهار به مرکز خرید ستاره رفتیم. یک ساعت و نیم وقت آزاد برای خرید. برنامه بعدی بازدید از غارهای خربس بود. غارها نه راهنما دارند و نه ورودی. بعد از بازدید از غارها به روستای برکه خلف رفتیم، و دره ستاره ها که پشت برکه خلف است. هوا داشت تاریک می شد که به دره ستاره ها رسیدیم. قشمی ها شب ها به این مکان نمی روند چون معتقدند شبها اجنه و ارواح آنجا هستند. دره ستاره ها مجموعه ای است از پستی و بلندی هایی که در اثر فرسایش به اشکال گوناگون درآمده اند. هر کس به گوشه ای رفت. حدود یک ساعت آنجا ماندیم و از زیبایی و سکوت اش استفاده کردیم. در راه بازگشت به برکه خلف رفتیم و از فروشگاه صنایع دستی آنجا بازدید و خرید کردیم. گروهی از زنان روستا انواع صنایع دستی را تولید می کنند و در فروشگاه می فروشند. بچه ها کلی خرید کردند. از جاسویچی و دشداشه مردانه گرفته تا روسری و کیف زنانه.
ساعت از ۲۰ گذشته بود که به اقامتگاهمان در شیب دراز رسیدیم. همسر اسحاق برایمان دو نوع ماهی درست کرده بودند به علاوه بریانی مرغ. غذاهایی بسیار خوشمزه. شب دوباره به ساحل رفتیم. این بار کنار ساحل دراز کشیدیم و سکوت کردیم. بعد با مردی بنام سلطان آشنا شدیم. درباره قشم و بخصوص لاک پشت ها با او صحبت کردیم. نبض هوا در دستش بود. بر اساس پدیده های جوی خوب می دانست لاک پشت ها کی و کجا تخم گذاری می کنند. قشمی ها بسیار خوب آب و هوا را می شناسند. این را از صحبت های جسته و گریخته ای که با تعدادی شان داشتم متوجه شدم.
بازدیدهای روز دوم با ژئوپارک قشم و تنگه چاهکوه آغاز شد. زیبایی های بخش غربی جزیره وصف ناشدنی است. اگر قشم رفته اید و غرب آن را ندیده اید، اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید. آنچه قشم را قشم می کند همین پدیده های زمین شناسی کمیاب است. با گذشتن از جاده ای در میان کوه هایی عجیب به تنگه چاهکوه رسیدیم. آقای رحیمی راهنمای تنگه به استقبال مان آمدند و با روی باز دیدنی های تنگه را به ما نشان دادند. عظمت و اسرارآمیزی تنگه ما را گرفته بود. دور هم جمع شدیم. همه با هم چند بار بلند فریاد زدیم و بعد مدتی نه چندان کوتاه را مطلقاْ سکوت کردیم...
از تنگه به کارگاه لنج سازی رفتیم. لنج های در حال ساخت را دیدیم و با سازندگان اش گفتگویی کردیم. لنج را با چوب صندل درست می کنند و به آن روغن کوسه می زنند. ساخت یک لنج حدود یک سال طول می کشد و...
بعد به دیدن جنگل های حرا رفتیم. قایق ها آنجا آماده اند و نفری ۲۰۰۰ تومان می گیرند تا گشتی نیم ساعته در جنگل بزنند. جا به جا پرندگانی زیبایی را دیدیم که در چند متری مان روی شاخه درختان نشسته بودند یا در حال پرواز بودند. نهار را در طبقه دوم ساختمانی که در اسکله طبل قرار دارد صرف کردیم. غذاها را همراه خودمان برده بودیم. اسکله رستوران ندارد.
حدود ساعت ۱۶:۳۰ لافت بودیم. این شهر ساحلی قدیمی. با بادگیرهای منقوش اش. از چاه های تلا بازدید کردیم. به داخل مسجد رفتیم. و در خانه ای را زدیم و اجازه ورود گرفتیم. به داخل خانه رفتیم. زنی برقع(روبند مخصوص قشمی ها) درست می کرد. بادگیرشان را دیدیم. تشکر و خداحافظی. مدتی در بلندترین نقطه شهر نشستیم و به غروب دریا نگاه کردیم.
مقصد بعدی بازار درگهان بود. یک ساعت و نیم وقت آزاد خرید. و بعد دوباره شیب دراز، دست پخت خوب فاطمه خانم همسر اسحاق و طرح حنای ظریف و پر پیچ و خم فریبا دخترشان بر دست و پای دختران گروه.
چون شب آخر بود همه دور هم جمع شدیم و هر کس هرچه لازم می دانست در جمع مطرح کرد. و بعد باز هم ساحل...
صبح روز بعد ساعت ۵ بچه ها بیدار شدند و صبحانه خوردند. ساعت ۶ با اسحاق و همسرش خداحافظی کردیم و رفتیم به سمت اسکله قشم. اسکله هنوز باز نشده بود. سراغ قایق ها رفتیم. هنوز قایق نگرفته بودیم که فهمیدیم اسکله باز شده است و می توانیم با قایق های بزرگ تندرو به بندرعباس برویم. قایق های تندرو قایق های سرپوشیده ای هستند که حدود ۴۰ نفر ظرفیت دارند. هزینه بلیط هر نفر ۲۸۵۰ تومان است و سرعتشان تقریباْ دو برابر لنج هاست. ۷:۳۰ قشم را ترک کردیم.
به بندر که رسیدیم هنوز وضعیت ماشینی که قرار بود ما را به کرمان ببرد مشخص نبود. قیمت ماشینی که آقای هنگامی برایمان پیدا کرده بود بسیار بالا(دو برابر تهران برای مسیری مشابه) بود و ماشین هم کوچک بود. و چون تا صبح همان روز راجع به ماشین خبری نداده بودند، هماهنگی دیگری هم صورت نگرفته بود. به هرحال راننده ای در بندرعباس پیدا کردیم که با هزینه پایین تر و ماشین بزرگ تر ما را به مقصد برسانند. که البته این جریان حرکت ما را از بندرعباس تا ساعت ۱۰:۳۰ به تأخیر انداخت. عاقبت راهی کرمان شدیم. ماشین ضبط صوت نداشت(و چه خوب که نداشت!) بنابراین تمام راه به گفتگو گذشت. گفتگوهایی که در زندگی هر روزه مان کمتر پیش می آید...
نهار را تلفنی به رستوران فدک سیرجان سفارش دادیم و بدون توقف در ماشین صرف کردیم. با سرعت راندیم تا ساعت ۱۸ به راه آهن کرمان برسیم... و رسیدیم. قطار ۱۸:۱۵ ایستگاه را ترک کرد. و ما خوشحال از به نتیجه رسیدن تلاشمان به کوپه های همدیگر می رفتیم... حتی یک نفر از اینکه مجبور شده بود در ماشین نهار بخورد ابراز نارضایتی نکرد. حتی یک نفر من را به خاطر دیر رسیدن به قطار مقصر ندانست.
عاقبت امروز صبح، جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۳۰ به راه آهن تهران رسیدیم. مقابل در خروجی ایستگاه عکس دسته جمعی گرفتیم و صمیمانه با هم خداحافظی کردیم.
من از این سفر راضیم. رضایتی که از درگیری با شرایط سخت و پیروزی بر آن به انسان دست می دهد.
مطالب مشابه :
قیمت بلیط حمل خودرو با قطار
راه اهن - قیمت بلیط حمل خودرو با قطار - راه اهن و خدمات ریلی و... ... قیمت بلیط حمل خودرو با قطار. تهران-مشهد 1140000ریال واگن حمل خودرو متصل به قطار های مسافری طوس فوق العاده۸(لوکس ۴ تخته)وقطار سبز و سیمرغ می باشد. ... بندرعباس-مشهد185000۰ریال.
اطلاعات عمومی در خصوص حمل خودرو با قطار و قیمت آن
مسافران محترم مي توانند بليت اين واگنها را با روشي مشابه پيش فروش بليت .... تهران - يزد. ۶۰,۰۰۰. ۱۱۰,۰۰۰. ۷. تهران - كرمان. ۸۵,۰۰۰. ۱۶۰,۰۰۰. ۸. تهران - بندرعباس.
قیمت بلیط حمل خودرو با قطار
یزد لکوموتیو - قیمت بلیط حمل خودرو با قطار - ويژه ي لکوموتیورانان ایران زمين. ... تهران-مشهد ۶۰۰۰۰۰ریال واگن حمل خودرو متصل به قطار های مسافری طوس فوق العاده۸( لوکس ۴ تخته)وقطار سبز و سیمرغ می باشد. ... بندرعباس-مشهد۱۰۰۰۰۰۰ریال. تمام واگنهای
بلیط گروهی و چارتر قطار
راه اهن - بلیط گروهی و چارتر قطار - راه اهن و خدمات ریلی و... ... حمل و نقل ريلي رجاء نوع قطارهای مسافری این شرکت که امکان رزرو گروهی و چارتر را دارند: ترن ... دليجان ۴ تخته و ۴ تخته مارال در مسیر تهران مشهد و۴ تخته غزال تهران - بندرعباس و اصفهان - مشهد، ۴
ریز برنامه حركت قطارهاي مسافري از مورخه 93/03/11 لفايت 93/07/10
2 ا کتبر 2014 ... جدول انواع قطارها، مالک و قیمت بلیت آنها را اینجا ببینید. ... همه روزه با سازمان يك ست ترن ست 4 سالني در ساعت 05:50 از تهران حركت و ورود اين قطار ..... 15:30 از تهران حركت ورود اين قطار به بندرعباس در ساعت09:50 و مراجعت از بندرعباس
نرخ بلیط قطار
10 دسامبر 2012 ... از تاریخ 21 آذرماه و همزمان با آغاز پیش فروش بلیت قطار، نرخ برخی از مسیرها که جزو پرتردد ترین مسیرها بودند، افزایش یافت. براین اساس ... ام قطار. سازمان قطار. بهای بلیت(قدیم). بهای بلیت (جدید). تهران - مشهد .... تهران - بندرعباس 1.
لیست قیمتهای جدید بلیط قطار
30 ژانويه 2012 ... قیمتهای جدید بلیت قطار که در 40 درصد از قطارهای شرکت مسافری رجاء اعمال شده است، در مسیرهای مختلف منتشر شد. ... تهران-مشهد ۹۵۰ ۳تخته بدون صوتیتصویری ۲۰.۰۰۰ ۲۵۵.۰۰۰ ... اصفهان-بندرعباس ۱۰۵۰ ۶تختهپارسی ۰ ۲۱۰.۰۰۰ ... پذیرایی هزینه پذیرایی پس از تأیید معاونت مسافری راهآهن به قیمت بلیت افزوده خواهد شد.
لیست جدید قیمت های بلیط هواپیمایی داخلی | نرخ نامه جدید بلیط های داخلی | بلیط داخلی
فروش آنلاین بلیط قطار ... به گزارش مهر، شورای عالی هواپیمایی قیمت بلیت هواپیما در مسیرهای داخلی را به طور متوسط 65 درصد افزایش داده، ضمن اینکه سازمان هواپیمایی .... تهران. بم. 957.000. 1.579.050. تهران. بندرعباس. 1.086.000. 1.791.900. تهران.
آغاز پيش فروش بليط قطارهاي مسافربري كاشان
16 ژانويه 2009 ... ساعت حركت قطارهاي درجه يك 6 تخته بندرعباس – تهران همه روزه ساعت 5 ... 4 – از همشهريان گرامي تقاضا مي شود هنگام تهيه بليط ، حتما مسيرعبوري قطار
وضعیت حمل و نقل باربعد از هدفمند شدن یارانه ها
هزینه گازوئیل 100تومانی برای حمل 10 تن بار از بندرعباس تا تهران برابر 40 هزار تومان خواهد شد و اگر کامیون ... واقعی شدن قیمت بلیط قطارها عامل توسعه شبکه ریلی
برچسب :
قیمت بلیط قطار تهران بندرعباس