تأثير بازيهاي رايانه اي بر کودکان ( آقاي عليرضا عيسي پور)
مقدمه
بازيهاي رايانهاي، دريچة ورود به دنياي فناوري اطلاعات (IT)1 هستند. بي شك اين فناوريها با استفاده از امكانات و برنامهريزيهاي انجام شده، ميتوانند ذهن كاربر را به كارگيرند علاوه بر مهارتهاي يادگيري و آشنايي با ريزهكاريهاي كاربري رايانهها، موجب رقابت و همكاري شوند. اين بازيها، اگر به شكل مناسب و در جهت رسيدن به هدفهاي آموزشي به كار گرفته شوند، ميتوانند در آموزش افراد بسيار مؤثر باشند؛ زيرا آزمون و خطا و امكان تصحيح آن، راهبرد خوبي براي به دست آوردن مهارتهاي روزمره زندگي است. امروزه بازيهاي رايانهاي به منزله يك رسانه نسبتاً گسترده و جذاب در دنيا مطرح هستند و همچون ساير رسانهها ميتوانند در تسهيل، تعميق، تسريع آموزش و يادگيري، زمينهساز آموزش اثر بخش باشند.2 اما متأسفانه فرهنگ استفاده از بازيهاي رايانهاي، در راستاي كمك به آموزش و فرهنگسازي هنوز در جامعه ما نهادينه نشده است.
در سادهترين تعريف، «بازي» هر كاري است كه مايه سرگرمي باشد. به عبارت ديگر، كاري است كه به قصد لذت و تفريح انجام شود و فايدهاي در بر نداشته باشد.3 در تعريف ديگر، بازي به مجموعه فعاليتهاي ذهني و عملي گفته ميشود كه كودك براي ارتباط با دنياي خارج، از روي ميل و اختيار انجام ميدهد. بازي دو هدف عمده را دنبال ميكند. يكي، آموزش و تقويت نيروي فكري و ذهن و ديگري، سرگرمي و لذت بردن از لحظات و احساس رضايت.4 پياژه5معتقد است در جريان رشد، سه نوع بازي مشاهده ميشود كه از نظر ساختار با يكديگر تفاوت دارند و به ترتيب، يكي پس از ديگري ظاهر ميشوند:
1. بازيهاي تمريني: اين بازيها كه به زعم پياژه، وسيلهاي براي لذت بردن از حواس است، در بدو تولد تا 2 سالگي در كودكان بروز پيدا ميكند؛ زيرا كودك لمس كردن، چشيدن، گوش كردن، حركت اعضاي بدن و احساس كيفيت مختلف اشياء را از راه به كارگيري حواس در مييابد. اين امر موجب لذتبردن او ميشود. كودك با استفاده از حواس، از تقليد پا فراتر ميگذارد و به تكرار ميپردازد . حركاتش از شكل ابتدايي آزمايش و خطا به مهارت ميرسد. اين مقدمهاي براي انجام كارهاي پيچيده است.6
2. بازيهاي نمادي: در اين مرحله، بازي از دو الي پنج سالگي ادامه مييابد، عناصر جديدي وارد بازي ميشوند. واقعيتها تغيير شكل مييابند. اشيايي كه وجود ندارند، به وسيله اشياي ديگر نمايش داده ميشوند. كودك در اين مرحله، به تمرين تجربيات زندگي ميپردازد و آنها را به شكلهاي گوناگون تجربه و آزمايش ميكند.
3. بازيهاي با قاعده: اين مرحله از 7 الي 11 سالگي را پوشش ميدهد و
آثار بازي براي همه عمر باقي ميماند و همزمان با رشد كودك و گذشت زمان، به صورت
كاملتر انجام ميشود. قواعد بازيهاي با قاعده معمولاً از بزرگترها به كوچكترها
يا از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود. در اين بازيها، رقابت وجود دارد. علاوه بر
اين، هر بازي قراردادهايي نمادين شده دارد. كودك در هر سني به بازيهاي خاصي ميپردازد.
وقتي كودك نميتواند اسباب بازيها و عروسكهاي خود را جاندار فرض كند، براي او
اين بازيها جذابيت خود را از دست ميدهند. كمكم به سوي بازيهاي ديگري مانند
شطرنج، فوتبال و... ميرود كه نيازهاي فكري، جسمي، رواني، اجتماعي و اخلاقي او را
بهتر برآورده ميكند.7 بنابراين،
«بازي» يكي از مهمترين عواملي است كه بايد مورد نظر قرار گيرد؛ زيرا كودك آنچه را
در اثر برخورد و تعاملات با محيط ميآموزد، ضمن بازي تكرار كرده و با اين تكرار،
دربارة آن به بازانديشي پرداخته و از اين طريق، آنها را بهتر درك ميكند. بازي
امكان تجربه و تعاملات مستقيم با عوامل محيطي را براي كودك فراهم ميسازد و با دست
كاري كردن و تجربه مستقيم اشياء و رويدادهاي محيطي، به دانستهها و دانش خود ميافزايد.8 از
سوي ديگر، يكي از اركان مهم توافق نظريهپردازان بازي، تقليد نقش و فعاليتهاي
بزرگسالان توسط كودكان از طريق بازي است. در واقع، فرهنگ هر محيط، نوع انتظارات از
كودك را براي به عهده گرفتن نقش خاص در طول زندگاني اجتماعي تعيين و از راه بازي
به آنان منتقل ميكند.9 از
نظرجهانبيني و اعتقادات مذهبي، فلسفة بازيهاي كودكان، آمادگي جسماني، روحي براي
برخورد با مشكلات زندگي است. به همين دليل، هر چه اين بازيها گستردهتر، پيچيدهتر
و اجتماعيتر باشند، آمادگي و مصونيت آنان را افزايش ميدهد، به نحوي كه بازي بزرگسالان
با كودكان در برنامههاي تربيتي امري بسيار مهم تلقي شده است.
نقش بازي در رشد كودكان
بازي تفكر كودك است. كودك در طي بازي به آزمايشگري، تمرين، تقليد، مذاكره، آمادگي و مرور ذهني موقعيتهاي زندگي واقعي ميپردازد. بازي شايستگي، استقلال، عزّت نفس، و مهارتهاي ديگر را گسترش ميدهد. بازي عامل مهمي در پرورش عقلي است. كودك آموختهها را ضمن بازي تكرار كرده، درباره آن ميانديشد. بازي طريقه يادگيري كودك دربارة بدن خود، و دنياي پيرامون آن است، وسيلهاي براي سازندگي، ابداع، تجربه، شناخت استعدادها، تواناييها، خواستها، ضعفها و نكات مثبت و منفي خود است. از اينرو، با شناخت ويژگيهاي خود، ساخت شخصيتي خود را تحكيم بخشد و از طريق بازي به رشد اجتماعي، مهارتهاي زبان، و گسترش نيروهاي دروني پي ميبرد.10
از تأثيرات بازي در رشد كودكان، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. تسريع فرايند هوشي؛
2. رشد اجتماعي از طريق همانندسازي و تمرين رفتارهاي گروهي و قواعد بازي؛11
3. به فعليت رسيدن استعدادها، و ابتكارات و خلاقيتهاي كودكان؛12
4. رشد عاطفي و تحمل سختيها، محدوديتها، انتظارات، آرزوها و احساسات؛13
5. رشد جسمي و هماهنگي نظام ارگانيگ بدن و شكلگيري عضلات حركتي؛14
6. رشد ذهني و قوة تفكر منطقي، از طريق توسعه مفاهيم ساخت، فضا و شكل و تخليل و رفتارهاي هوشمندانه.
تاريخچه بازيهاي رايانه اي:
درکمترازچهاردهه،صنعت بازيهاي رايانه اي ازچندقطعه آجرگرافيکي تبديل به يک سيستم سودده جهاني شده است.درسال2006 وفقط درآمريکا صنعت بازي به رکورد12.5 ميليارد دلاردست يافت.اين صنعت تاثيردرحال رشدي برروي رسانه هاي جمعي ديگرهمچون سينما،تلويزيون واينترنت داردوازطرفي ميليونهابازيگردرسرتاسردنيابه بازي کردن اين بازيهامشغولند.
درحاليکه تحقيق وتفحص درموردبازيهاي رايانه اي فقط چندين سال است که دردنياآغاز شده وازطرفي بيشترنوشته ها ومقالات مربوط به بازيها‘مربوط به نسخه هاي جديدونوين صنعت بازي وعلي الخصوص بازيهاي کامپيوتري خانگي هستند.
نخستين بازي رايانه اي دردهه اول قرن 60ميلادي درسال1962 ساخته شدواسم ان space war بودکه به صورت يک بازي دوبعدي دريک صفحه بسيارساده طراحي شده بودوپس ازجنگ سردwar game (بازيهاي جنگي)بيش ازپيش مورداهميت فرارگرفت.
بازيهاي رايانهاي
اين بازيها، محبوبترين و رايجترين بازيهاي عصر حاضرند. به دليل اعتياد برگرفته از رقابت و هيجان بازيها، از مهمترين سرگرميها محسوب ميشود تا جايي كه بازي كنندگان براي عبور به مراحل بالاتر، هر چه از دستشان برميآيد انجام ميدهند. كودكان آن چنان در بازي غرق ميشوند كه از اطراف خود كاملاً فاصله ميگيرند عبور از موانع و رسيدن به مراحل بالاتر، بازي كننده را هيجانزده ميكند و شكست در آن، كودك را مضطرب ميسازد.15از بزرگترين دلايل محبوبيت بازيهاي رايانهاي، اين است كه انسان ميتواند واقعيت را تجربه كند و در محيط آن قرار گيرد، بدون آنكه در پايان خسارتي متوجه او شود يا آسيبي ببيند.
از فوايد بازيهاي رايانهاي ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. وسيلهاي براي جلب توجه و تمركز و مقدمه يادگيري و كاهش هزينه
آموزشي است؛
2. به فراگيران امكان ميدهد به تناسب توان و ظرفيت خود، از آنان بهرهگيري نمايد؛
3. امكان بروز توانمنديها، خلاقيتها و استعداد افراد را مهيا ميسازد؛
4. زمينه خلق داستان، تصوير و... براي علاقمند شدن فراگيران با تاريخ و فرهنگ و...
است؛
5. تمريني براي كسب مهارتهاي زندگي است؛
6. به نظر برخي پزشكان، بازيهاي رايانهاي به نوجوانان ميآموزد كه زودتر سلامت
خود را باز يابند و به داروهاي مسكن، كمتر نياز پيدا ميكنند؛
7. زمينهساز هماهنگي بين اعضاي حسي (چشم، دست، و عضله و مغز) است؛
8. وسيلهاي براي پر كردن اوقات فراغت است؛
9. كنجكاوي و خيال پردازي، قدرت تصميمگيري، تخليه هيجاني، چالش ذهني، توسعه
خلاقيت، افزايش خيرخواهي و... از ديگر مزاياي بازيهاي رايانهاي است؛
10. آشنا كردن بچهها با رايانه و فناوري اطلاعات؛
امروزه عدم آشنايي با رايانه و كاربردهاي آن، حتي به نوعي كمسوادي تشبيه ميشود.
از اين منظر، بازيهاي رايانهاي براي برداشتن گامهاي نخست كودكان، بهمنظور
آشنايي با اين فناوري، قابل توجه و تأمّل هستند. اين نوع يادگيري، به دليل علاقه
كودكان به بازي، از بهترين شيوههاي آموزشي محسوب ميشود.
11. بازيهاي رايانهاي، ميتواند براي كودكان، تمريني در چند زمينه باشد.
الف. تمرين منطق و حل مسائل: چند سالي است كه در كشور ما، دورههاي پيش دبستاني الزامي شده است. در اين دورهها، كودكان بيشتر با مفاهيم كلي مورد نياز در برنامههاي آموزشي، آن هم از طريق بازي و سرگرمي آشنا ميشوند. برخي از بازيهاي رايانهاي ميتوانند اين نقش را در سنين پايينتر و در خانه ايفا كنند.
ب. تقويت مهارتهاي فضايي: اين هم يكي ديگر از خصوصيات، شايد منحصر به فرد اين بازيهاست؛ خصوصيتي كه در كمتر بازي و سرگرمياي ميتوان آن را يافت كه هم كودكان با علاقه به آن بپردازند و هم چشم و مغزشان با فضاهاي سه بعدي، چگونگي گردش و تغيير شكل در فضا و...آشنا شوند. دقت در اين نكات، نقش والدين در انتخاب بازيهاي مناسب را بيشتر روشن ميكند.
ج: بازيهاي رايانهاي ميتوانند موقعيتي را براي بازي همزمان كودكان و والدين با يكديگر فراهم سازند. در دورهاي كه والدين حتي براي كارهاي شخصي خود فرصت چنداني ندارند، دقايقي بازي با كودكان، موهبتي است كه از اين جعبههاي جادويي ساخته است. اگر قدري در اين موضوع دقت كنيم، به يقين اهميت آن را در مييابيم.
د: بعضي بازيها، تمريني براي يادگيري مهارتهاي زندگي هستند. با انتخاب بازيهاي مناسب، ميتوان در كنار سرگرمي، كودكان را با مهارتهاي مختلفي كه در سنين بالاتر به آنها نيازمندند، آشنا كرد. اين نوع آموزش، چون از طريق بازي و بدون بايد و نبايدهاي والدين صورت ميگيرد، آثار عميق و ماندگاري دارد.
ه : بازيها، سرگرم كننده و مفرّح هستند. در نهايت، اين بازيها به دليل سرگرم كننده بودن و ايجاد حس نشاط، ميتوانند در روحيه كودكان مؤثر بوده و دقايق خوشي را برايشان فراهم كنند. همزمان با بازي، كودك علاوه بر تخليه انرژي، با فضايي شاد مواجه است كه كمك مناسبي براي ادامه برنامههاي روزانه، اوست. البته، باز هم تأكيد بر انتخاب مناسب بازي، ضروري است.
معايب بازيهاي رايانهاي
الف ) آسيبهاي جسماني
چشمان فرد به دليل خيره شدن مداوم به صفحه نمايش رايانه به شدت تحت فشار نور قرار مي گيرد و دچارعوارض مي گردد.مشاهدات نشان داده است كه نوجوانان چنان غرق بازي مي شوند كه توجه نمي كنند تا چه حد از لحاظ بينايي و ذهني برخود فشار مي آورند.
به دليل اين كه كودك در يك وضعيت ثابت تا ساعتها مي نشيند ، ستون فقرات و استخوان بندي او دچارمشكل مي شود. همچنين احساس سوزش و سفت شدن گردن ، كتف ها و مچ دست از ديگر عوارض كار نسبتاً ثابت و طولاني مدت با رايانه است .
پوست فرد در معرض مداوم اشعه هايي قرار مي گيرد كه از صفحه رايانه پخش مي شود.
ايجاد تهوع و سرگيجه خصوصاً دركودكان و نوجواناني كه زمينه صرع دارند، از ديگر عوارض بازي ها ي رايانه اي است .
ب ) آسيبهاي رواني – تربيتي
1- تقويت حس پرخاشگري .
مهمترين مشخصه بازي هاي رايانه اي حالت جنگي اكثر آنهاست و اين كه فرد بايد براي رسيدن به مرحله بعدي بازي با نيروهاي به اصطلاح دشمن بجنگد ، استمرار چنين بازي هايي كودك را پرخاشگر و ستيزه جو بار مي آورد.
" خشونت " مهمترين محركه اي است كه در طراحي جديدترين و جذابترين بازي هاي كامپيوتري به حد افراط از آن استفاده مي شود، چهره هاي معروف هاليوود كه در فرهنگ ما انسانهاي ضد ارزش و غيراخلاقي هستند، در اين بازي ها به صورت قهرمانهاي شكست ناپذير جلوه نمايي مي كنند.
2- انزواطلبي :
كودكاني كه به طور مداوم با اين بازي ها درگيرند درونگرا مي شوند، در جامعه ، منزوي و در برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران ناتوان مي گردند. روحيه انزواطلبي باعث مي شود كه كودك از گروه همسالان جدا شود كه اين خود سرآغازي براي بروز ناهنجاري هاي ديگر است .
مادري مي گويد : فرزندم به بازي هاي رايانه اي معتاد شده است . او هرروز خود را به صفحه تلويزيون مي رساند و از دنياي بيرون به كلي بي خبراست ، حتي متوجه رفت وآمد ميهمانان نمي شود. وهميشه بعد از دست كشيدن از اين برنامه با سردرد وكسالت مواجه مي شود.
ج) تنبل شدن ذهن:
دراين بازي ها به دليل اين كه كودك و نوجوان با ساختني ها و برنامه هاي ديگران به بازي مي پردازد و كمتر قدرت دخل و تصرف در آنها پيدا مي كند اعتماد به نفس او در برابر ساختني ها و پيشرفت ديگران متزلزل مي شود.
تصور بيشتر خانواده ها اين است كه در بازي هاي رايانه اي فرد در بازي مداخله فكري مداوم دارد. اما اين مداخله، فكري نيست بلكه اين بازي ها سلولهاي مغزي را گول مي زنند و از نظر حركتي نيز فقط چند انگشت كودك را حركت مي دهند . ماهر چه دراين مسير حركت كنيم و بازي ها را گسترش دهيم، انسانهايي را تحويل جامعه خواهيم داد كه سر خورده ، افسرده، غير متحرك وغيرسازنده هستند و خود اتكايي آنها بسيار كم خواهد بود و ابتكار عمل نخواهند داشت. درحالي كه براي جامعه ، نياز به انسانهايي خلاق ، مبتكر و متفكر داريم.
د) تاثير منفي در روابط خانوادگي :
با توجه به اين كه زندگي دركشور ما نيز به طرف ماشيني شدن پيش مي رود و در بعضي خانواده ها زن و مرد شاغل هستند و يا بعضي ازمردان بيش از يك شغل دارند خود به خود روابط عاطفي و دركنار هم بودن خانواده كمتر شده وعده زيادي ازاين وضع و وجود تلويزيون به عنوان جعبه جادويي كه باعث سرد شدن روابط خانوادگي شده ناراضي هستند وحالا نيز جعبه جادويي ديگري يا جاذبه ي سحر آميزتري به نام رايانه اضافه براين وضعيت شده و مشكلات را دوچندان كرده است.
و) افت تحصيلي
به دليل جاذبه مسحور كننده اي كه اين بازي ها دارد، بچه ها وقت و انرژي زيادي را صرف بازي با آن مي كنند، حتي بعضي از كودكان صبح، زودتر از وقت معمول بيدار مي شوند تا قبل از مدرسه كمي بازي كنند و وقتهاي تلف شده را هم بدين صورت جبران مي كنند. يكي از والدين اظهار مي دارد كه در سال گذشته پسرم بهترين نمرات را داشت اما از وقتي كه رايانه برايش خريده ايم روزي 2 الي 3 ساعت وقت خود را صرف بازي مي كند و از لحاظ تحصيلي افت پيدا كرده است
1. ايجاد عوارض منفي در
چشمان فرد به دليل خيره شدن مداوم و شدت نور؛
2. ايجاد فشارهاي ذهني بيش از حد در اثر درگير شدن در ماجراي بازي؛
3. ايجاد عوارض جسماني از قبيل آرتروز، سوزش و سفت شدن گردن، كتفها و مچ دست و
ستون فقرات؛
4. به خطر افتادن سلامت رواني كودكان؛16
5. ايجاد دشواريهاي عصبي و پرش عضلاني، به ويژه در افراد داراي صرع؛
6. تقويت پرخاشگري؛
7. انزوا و درونگرايي و عدم تمايل به برقراري ارتباط با ديگران؛
8. انفعالي شدن ذهن و تزلزل اعتماد به نفس؛
9. رنگ باختن روابط عاطفي خانواده و سردي روابط خانوادگي؛
10. اشاعه فرهنگ برهنگي و آفت اخلاقي كودكان؛17
11. افزايش افت تحصيلي از طريق مصرف انرژي عصبي و رواني و خستگي جسماني؛
12. ازخود بيگانگي فرهنگي و دوري از مسايل اعتقادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي
جامعه؛
13. سلطهپذيري و ابزار پذيرش ديدگاههاي سلطهگران در شكل بازي.18
سازندگان بازيهاي رايانهاي، به مدد فناوريهاي پيچيده و نرم افزارهاي پيشرفتهاي كه در اختيار دارند، ميتوانند تا حد امكان جذابيت اين بازيها را براي كودكان و نوجوانان افزايش دهند. آنان سعي دارند به كمك اين تكنيكها و بهره بردن از ماجراجوييهاي مورد توجه كودكان و نوجوانان، به بازار اين بازيها رونقي دوچندان بخشند. از اينرو، «خشونت» و «استفاده از اسلحههاي» گوناگون جزو لاينفك بسياري از اين بازيهاست.
مهمترين مشخصه بازيهاي رايانهاي، حالت جنگي اكثر آنهاست. اين فرد بايد براي رسيدن به مرحله بعدي با نيروهاي به اصطلاح دشمن بجنگد. «خشونت» مهمترين محركهاي است كه در طراحي جديدترين و جذابترين بازيهاي رايانهاي، به حد افراط از آن استفاده ميشود. چهرههاي معروف هاليوود، كه در فرهنگ ما انسانهايي ضدارزشي و غيراخلاقياند، در اين بازيها به صورت قهرماناني شكستناپذير جلوهگري ميكنند! خشونتهاي بي شمار آنها، كه براي كودكان و نوجوانان جذاب است، آنان را پرخاشگر و ستيزهجو بار ميآورد.
بازيهاي رايانهاي، به گونهاي افراد را با خود همراه ميكنند كه گذشت زمان را به هيچ وجه درك نميكنند. آنان زماني به خود ميآيند كه ساعتهاي زيادي از وقت خود را صرف اين بازيها كردهاند. به عبارت ديگر، حاضر نيستند رايانه را به خاطر اين بازيها رها كرده، به دنبال فعاليتهاي نشاطآور و اجتماعيتر بروند. از اينرو، كودكاني كه به صورت مداوم با اين بازيها درگيرند، درونگرا ميشوند و درجامعه، منزوي و در برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران ناتوان ميگردند. روحيه انزوا طلبي موجب ميشود كودك از گروه همسالان جدا شود. اين خود سرآغازي براي بروز نابهنجاريهاي ديگر است.
در اين بازيها، به دليل اينكه كودك يا نوجوان با ساختنيها و برنامههاي ديگران به بازي ميپردازد و كمتر قدرت تصرف در آنها را پيدا ميكند، اعتماد به نفس او در برابر ساختنيها و پيشرفت ديگران متزلزل ميشود.19 بيشتر خانوادهها تصور ميكنند اينكه در بازيهاي رايانهاي، فرد مداخله فكري مداوم دارد، اما اين مداخله فكري نيست، بلكه اين بازيها سلولهاي مغزي را دچار اشتباه ميكند و از نظر حركتي نيز فقط چند انگشت كودك را حركت ميدهند. تحقيقات اخير نشان داده است كه بازيهاي رايانهاي، سبب صدمات مغزي طولاني مدت ميشود. اين بازيها، فقط قسمتهايي از مغز را كه به بينايي و حركت اختصاص دارد، تحريك كرده، به تكامل نواحي ديگر مغز كمك نميكنند. كودكاني كه ساعتهاي زيادي به بازي اختصاص ميدهند، لب فرونتال مغزشان تكامل پيدا نميكند. لب فرونتال مغز، نقش به سزايي در تكامل حافظه، احساس و ... يادگيري دارد. افرادي كه لب فرونتال مغز آنها تكامل پيدا نميكند، بيشتر مستعد انجام اعمال خشونت آميزند و كمتر توانايي كنترل رفتارهايشان را دارند.20
هر يك از پديدههاي عصر صنعت، به سهم خود، در دور كردن اعضاي خانواده از يكديگر، خواسته يا ناخواسته، نقشي به عهده دارند. روابط خانوادگي، به خاطر درگير بودن اعضاي خانواده با دنياي ماشيني، روز به روز كمرنگتر شده است. اعضاي خانواده به دليل مشغول بودن به تماشاي تلويزيون، يا درگير بودن با رايانه و اينترنت و بازيهاي رايانهاي، كمتر فرصت دارند با يكديگر بنشينند و صحبت كنند. اين خود موجب سردشدن روابط بين والدين و فرزندان ميشود.
با خصايصي كه براي بازيهاي رايانهاي شمرده شد، بيشك آنها از عوامل مؤثر در افت تحصيلي محسوب ميشوند؛ چرا كه وقت زيادي از دانشآموز را اشغال ميكنند و فكر و ذهن او را درگير مسائل غيرآموزشي ميكنند. به دليل جاذبه مسحور كننده اين بازيها، نوجوانان وقت بسياري را صرف آن ميكنند. در واقع، با مصرف انرژي عصبي و رواني خويش و با چشمان و ذهني خسته به بستر ميروند و گاه، صبح زودتر از وقت معمولي بيدار ميشوند تا پيش از مدرسه نيز اندكي بازي كنند. بي ترديد اين علاقه موجب افت تحصيلي خواهد شد.
يكي از خطرناكترين آثار سوء بازيهاي رايانهاي، «اعتياد» به اين بازيهاست كه بيش از هر چيز كودكان به خصوص نوجوانان را تهديد ميكند. اين تهديد به قدري جدي است كه گاه منجر به مرگ ميشود. اعتياد به بازي رايانهاي در ميان بسياري از كساني كه وقت زيادي براي اين بازيها ميگذارند، ديده ميشود. به طوري كه نوجوان نميتواند براي مدت طولاني بازي نكند و از لحاظ ذهني خود را نيازمند بازي كردن ميبيند و توان دست كشيدن از آن را ازدست ميدهد. اين خود نشان آشكاري از نوعي اعتياد و وابستگي است.
علاوه بر آثار مخرب روحي بازيهاي رايانهاي، كار با اين وسيله، مشكلات و عواقب جسمي نيز براي استفاده كنندگان به دنبال دارد. به اجمال، به بيان آنها ميپردازيم:
ـ شب ادراري در كودكان، نتيجه انجام بازيهاي ترسناك رايانهاي است.
ـ چشمان فرد به دليل خيره شدن مداوم به صفحه، تا حد زيادي از لحاظ بينايي تحت فشار قرار ميگيرد و دچار عوارض سندرم بينايي ميگردد. به اعتقاد پزشكان، كودكاني كه به مدت طولاني از رايانه استفاده ميكنند، در معرض خطر نزديكبيني قرار ميگيرند.21
ـ مشكلات نواحي مچ، گردن و پشت، كودكاني را كه به مدت طولاني از رايانه استفاده ميكنند، تهديد ميكند؛ زيرا فرد در يك وضعيت ثابت ساعتها مينشيند و در نتيجه، ستون فقرات و استخوانبندي او دچار مشكل ميشود. همچنين احساس سوزش و سفت شدن گردن، كتفها و مچ دست، از ديگر عوارض كار نسبتاً ثابت و طولاني مدت با رايانه است.
- پوست فرد نيز مدام در معرض اشعههايي قرار ميگيرد كه از صفحه رايانه پخش ميشود. ايجاد تهوع و سرگيجه، به خصوص در كودكاني كه صرع دارند، از ديگر عوارض بازيهاي رايانهاي است.
ـ از ديگر عوارض جسماني، كه به دنبال استفاده بيش از حد از رايانه و برنامههاي آن به وجود ميآيد، چاقي كودكان و نوجوانان به علت كم تحركي در مقابل اين دستگاه است. كل حركت و جنبش بدن در هنگام كار با رايانه به انگشتان دست خلاصه ميشود و ساير اعضاي بدن بيحركت ميمانند. اين بي تحركي موجب جمع شدن چربيها در بدن و در نهايت چاقي ميشود.22
ـ در اكثر بازيها و بسته به انگيزه طراحان، زنها شخصيتهايي ضعيف قلمداد ميشوند. اين موضوع نيز از آن جمله مسائلي است كه در ذهن كودك نقش ميبندد و در مراحل مختلف زندگي، حتي به مادر خود، كمتر اطمينان ميكند و در ضمير ناخود او، مادر، خواهرش و... را فاقد قدرت لازم براي تحليل و حل مشكلات ميبيند. پس آنها را مشاوران خوبي نميداند و گرايش او به سوي دوستاني است كه در ظاهر قويترند.
ـ پرورش تخيل، به عنوان گامي براي دستيابي به موفقيتهاي آتي كودكان، حائز اهميت است. اما تداخل خيال با واقعيت بسيار خطرناك است. كودكي كه با مسائل واقعي، همانگونه برخورد ميكند كه با آنچه در روِيا و خيال خود ميسازد، در زندگي حال و آينده با مشكلات بسياري روبهرو ميشود. اين تداخل ميتواند تا آنجا خطر آفرين باشد كه فرزند ما را در برخورد با واقعيت از پا درآورد. عدم آموزش صحيح و نگاه منطقي به بازيهاي رايانهاي اين خطر را در مسير زندگي كودكان قرار ميدهد.
ـ اشاعه فرهنگ برهنگي و ترويج سكس، از ديگر آفتهاي بازيهاي رايانهاي است. نبردهاي تن به تن دختران نيمه عريان، رقص و موسيقي غربي و ... در اينگونه بازيها بسيار فراوان تبليغ شده است. متأسفانه بي هيچگونه دشواري، در فروشگاهها به معرض فروش گذاشته ميشود. برخي از برنامههاي رايانهاي، با بازيهاي ساده آغاز شده و به تصاوير مستهجن ختم ميشوند. در برخي از اين بازيها، جايزه پيروزي، ظاهر شدن عكسهاي مستهجن بر روي صفحه رايانه شماست.
دنياي مجازي ولي نزديك به واقعيتي كه در بازيهاي رايانهاي به تصوير كشيده ميشود، آنقدر مسحور كننده و جذاب است كه مخاطب كودك و نوجوان در معرض تأثير تمام باورهايي قرار ميگيرد كه از سوي طراحان اين بازيها به او القا ميشود. فرد، دچار از خود بيگانگي شده و مانند آنها ميانديشد. براي نوجواني كه در حال بازي است، تفاوتي نميكند كه دشمن كيست؟ دشمن همان است كه بازي ميگويد. در ميان انبوه بازيهاي رايانهاي، كه اكنون به آساني در دسترس كودكان قرار ميگيرند، بازيهايي وجود دارند كه در آن مسايل اعتقادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشورهاي مسلمان، به ويژه ايران، مورد گستاخي قرار ميگيرد.
اهداف تحقيق
بررسي و شناسايي آثار سوء تربيتي استفاده نامناسب از بازيهاي رايانهاي
بر كودكان؛
2. الويتبندي آثار سوء تربيتي بر اساس ديدگاه مربيان پرورشي مدارس راهنمايي آموزش
و پرورش ناحيه 2 استان قم؛
3. جلب حساسيت و توجه خانوادهها نسبت به آثار سوء رواني، اجتماعي، اخلاقي و
جسماني استفاده نامناسب بازيهاي رايانهاي بر كودكان؛
4. توجه دادن به مسئولان و متوليان فعاليتهاي تربيتي، و به خصوص مسئولان آموزش
پرورش به اهميت مسئله؛
5. برنامهريزي براي فرهنگسازي و مقابله با پيامدهاي منفي اين بازيها در رشد و
تحول كودكان.
دستهبندي بازيهاي رايانهاي
در يک نگاه، کارشناسان اين بازيها
را به چهار گروه يا ژانر تقسيمبندي ميکنند:
1-حادثهاي 2 - وحشت 3- استراتژيک ۴- سرگرمکننده.
اگرچه دو گروه سرگرمکننده و استراتژيک اثرات آموزشي و
تفريحي بسيار خوبي دارند، اما تاثير بد بازيها بر بازيگر بهخصوص در گروه وحشت و
حادثهاي بارز است، بهنحوي که صحنههاي خشونتبار و وحشتبار احساسي شبيه به
انزجار، زجر، خشم، ترس و البته لذتي ديگرآزارانه يا ساديستي در ذهن او شبيهسازي ميکند.
اگر به حالات چهره و حرکت اندامها و بدن يک بازيگر در زماني که درگيري ذهني کافي
با بازي دارد دقت کنيم شاهد بيروني اين حالات دروني- بد و بيراه گفتن، مشت بر ميز
کوبيدن، نيمخيز شدن، فرياد کشيدن و چنگ و دندان نشان دادن- خواهيم بود. در نگاهي
ديگر، بازيهاي رايانهاي را به دو زيرگروه «سوم شخص» و «اول شخص» تقسيم ميکنند
که در اولي بازيگر شخصيتي را که قهرمان است کنترل ميکند و در دومي خود بازيگر
(در ژانر اکشن) اسلحه برميدارد و به
کشتار ميپردازد.جالب اينکه بازيگري که در اين بازيها با اسلحه بارها و بارها شليک ميکند به
هنگام تيراندازي با يک اسلحهي واقعي- حتي براي اولين بار- بهمراتب بهتر هدفگيري ميکند.
در فاجعهي Colombine در ۱۹۹۹ آمريکا دو پسربچهي تيرانداز، اريک (Eric) و ديلان (Dylan)،
عاشق يک بازي به نام DOOM بودند که از طرف ارتش آمريکا بهمنظور آموزش کشتن
موثرتر براي سربازان مجوز ساخت گرفته بود. در يک فاجعهي ديگر مايکل کارنيل (يک پسر۱۴ سالهي اهل پاکودا) که شيفتهي
بازيهاي خشونتبار رايانهاي بود، در۳۰ ثانيه ۹ گلوله
بهسوي همکلاسيهايش شليک کرد که ۸ تاي آن به سر و گردن سه کودک اصابت
کرد (که دو تاي آنها کشته شدند و سومي کاملاً فلج شد). در سوابق پليس جنايي و ارتش
چنين هدفگيري دقيقي کمنظير است. در بسياري از اين دسته بازيها از عوامل ناپسندي
چون نمايش خونروي ناشي از قطع عضو (Gore
blood)، مواد روانگردان و مخدر(Drugs)، مصرف بيرويهي نوشابههاي الکلي (Alcohol abuse)، ترکيبي از فحشا، مخدر، الکل و
موسيقي تند (Lyries) و برهنگي (Nudity) استفاده ميشود و صحنههاي بدي چون کتک زدن
رهگذران بيگناه کوچه و خيابان، سرقت اتوموبيل، فرار از دست پليس، قمار، خفه کردن
با صداي شکستن مهرههاي گردن و استخوانهاي دست و پا و… ديگر خيلي عادي شده است!
فرضيهها
1. بازيهاي رايانهاي تأثيرات سوء اخلاقي بر كودكان دارند؛
2. بازيهاي رايانهاي تأثيرات سوء رواني بر كودكان دارند؛
3. بازيهاي رايانهاي تأثيرات سوء اجتماعي بر كودكان دارند؛
4. بازيهاي رايانهاي تأثيرات سوء جسماني بر كودكان دارند؛
5. ميزان تأثيرات سوء بازيهاي رايانهاي در جهات جسماني، اخلاقي، رواني و اجتماعي
متفاوت است.
-پرفروش ترين آلبوم تاريخ موسيقي ايران ستاره هاي سربي با صداي مايکل جکسون و تقليد مي بهره مي گيرد ولي به هيچ وجه کوششي به عمل نمي آورد که از آنها تقليد صداي استاد مايکل نام برد از جمله بزرگاني که به صداي ابي علاقه پاوراتي ، مايکل خودشون تقليد مي تقليد از شاعري کرده مي ميرند ، چرا شب ها صداي سرفه مي آيد ام به انگليسي " مايکل كودك با استفاده از حواس، از تقليد پا فراتر مايکل کارنيل (يک خفه کردن با صداي شکستن مهره Avril Lavigne[4] . Ft[4] . بازي موبايل[4] . با صداي[4 پاشايي[2] . مرجع تقليد[2 مرگ مايکل جکسون و مطالب مشابه :
افتخارات آقای صدا ابی
مرد حنجره طلایی (استاد اکبر گلپا)
کانون هواداران ابی
نگاهی نو به شعر نو(2): احمد کریمی حکاک
تأثير بازيهاي رايانه اي بر کودکان ( آقاي عليرضا عيسي پور)
عکس-photo-pic-picture عکس داغ - عکس جدید - عکس تازه - عکس - والپیپر - عکس روز
برچسب :
تقليد صداي مايکل