مطلب طنز برای دانشجویان دانشگاه تهران(خداییش منظوری ندارم)

دانشگاه تهران:

دانشجویان این دانشگاه با توجه به روحیه ایی که دارند به دو دسته شهرستانی و تهرانی تقسیم بندی میشوند،که بسیار مسالمت آمیز در کنار هم زیست میکنند.

دانشجویان شهرستانی:این دانشجویان نیز خود به دو گروه تقسیم بندی میشوند.دانشجویان باکلاس و دانشجویان بی کلاس، که این دو دسته در شور و اشتیاق به تحصیل به یک اندازه استعداد دارند و از قبولی در دانشگاه به یک اندازه خوشحال میشوند اما.....

دانشجویان شهرستانی باکلاس:

بعد از چندین سال درس خوندن در محضر موسسه خودکار چی(همان قلم چی سابق) و شرکت در آزمون های گزینه پنج، تونستن توی دانشگاه تهران قبول بشن بعد از قبولی مجالس سور دهی (یکی از مراسم پر طرفدار در ایران) به راه می اندازند و عالم و آدم رو در جریان قبولیشون قرار میدن..قبل از رفتن به دانشگاه لباس نو می خرند و کلی خرید می کنند و موقع رفتن حسابی گریه می کنند که چرا مامانم اینا باهاش نیستند؟؟؟..وقتی هم که دانشگاهشون رو دیدن با لبخند، 30 دقیقه ایی به سر در دانشگاه خیره می شوند و در دلشان قند آب میشود.که ای وای این بود همه آرزویم(مطعناً اون روز دختر یا پسر مورد علاقشون و ندیدن، چون بعد از دانشگاه این چیزا میشه آرزو).ازدواج و دوست دارن ولی بیشتر می خوان ادامه تحصیل بدن میگن (وااااااحالا هنوز زوده،می خوام ادامه تحصیل بدم..راستی فکر نمی کنید این جمله دیگه کلیشه ایی شده).حسابی جو گیرن.واکثراً تو فضا سیر می کنند.چنانم لحجه رو عمل کردن که یکی ندونه فکر می کنه ده ساله مقیم تهرانه. این دسته یا روشنفکر میشن، یا نماینده مجلس(البته اگه رد صلاحیت نشن)،یا وزیر دولت اصلاحات، یا مدافع حقوق بشر، یا جزء دفتر تحکیم وحدت، یا فرار کرده خارج نشین یا....میشن.جدیداً شغل شریف اغتشاش گر هم زیبنده این گروه شده و به سران فتنه هم معروف شدند.رئیس جمهورم نشن بهتره چون جنبشو ندارن.

اما دانشجویان شهرستانی بی کلاس:

اولاً که اصلاً خبر ندارن نتیجه ها اعلام شده،به خونشون زنگ می زنند به خانوادش می گن دانشگاه تهران قبول شده،مادر خانواده که سر در نمیاره میگه خونه نیست وقتی اومد بهش می گم...دانشجوی مورد نظر می آد خونه وقتی داره میره بخوابه مامانش میگه امروز یکی زنگ زد گفت مدرسه قبول شدی..باید بری پیش مدیرتون ثبت نام کنی.فقط وقتی فردا داری میری اول باغچه رو آب بده سر راتم نون بگیر...این دسته از دانشجویان وقتی دارن می رن همه روستا میان استقبال و اسفند دود کردند و سلام و صلوات می فرستند.یه بغچه داره که توش پره از بادوم و پسته و انواع جوشوندنی ها و بیست دست پتو و پیک نیک و....با یک دست لباس و شلوار عازم تهران میشه...نرسیده به خابگاه زیر شلواری راه راهش از زیر شلوارش اومده بیرون..و بجای زل زدن به سر در دانشگاه به خیابون نگاه می کنه و بلند بلند می گه:اااااااااه پسررررررررررررر،چقدر ماشییییین!!!!!!!!!!! ونیم ساعت به دختره که توی( بی ام و )نشسته زل می زنه میگه جل الخالق اینجا دیگه کجاست؟؟؟.همون ترم اول عاشق یکی از همکلاسیاشون میشن و سریع خاستگاری می کنند..این دسته بعد فارغ التحصیلی دکتر مهندس لایقی میشن چون هدفشون فقط تحصیله.و به خاطر سادگی زیادشون اگه توی این دور و زمونه باشه میتونن مشاور رئیس جمهور بشن، یا رئیس سازمان تربیت بدنی یا کاندیدای منصب وزارت رفاه،یا رئیس دفتر رئیس جمهور ،یا هم اصلاً خودشون رئیس جمهور بشن.(مگه چشه ....بده از دل مردمه)..

اما دانشجویان تهرانی:راستش طی برسی که انجام دادم دیدم اصلاً تهرانی اصیل وجود نداره و همه تهرانی ها یه جورایی همه شهرستانی اند.حالا تهران زیست میکنند.پس نتیجه ایی دربر نداشت.فقط تنها فرقشون اینه این دسته سر ظهر دانشگاه و می پیچونند چون باید ناهار یا برن خونه یا با دلدار قرار دارن.همین

پ.ن1:میدونم قوی نیست..ولی روی کاغذ اومدنش خالی از لطف نبود

پ.ن2:مادر بزرگم مریض احواله وبه دعای همه شما احتیاج داره اگه ممکنه دعاش کنید تا باز برگرده خونش...تا من عطر حضورش رو استشمام کنم..دلم براش تنگ شده

حسین وکیلی زارچ

مطلب طنز برای دانشجویان دانشگاه تهران(خداییش منظوری ندارم)

مطالب مشابه :

جشنواره طنز رادیو جوان...

متن مجری محفل انس با قرآن

چند نمونه متن برای آغاز برنامه

متن مجری گری در محفل انس با قرآن

مطالبی در مورد متن مجری مراسم ها(ادامه مطلب)

متن مجری گری

انواع مدل زن(طنز)..مجریگری برنامه های در پبش

مطلب طنز برای دانشجویان دانشگاه تهران(خداییش منظوری ندارم)

متن مجری فرزاد جمشیدی

خوش تيپي لازمه مجري گري تلويزيون