خلاصه فصل اول و دوم تئوری سازمان ماری جو هج
به نام خدا
کتاب تئوری سازمان
نوشته هچ و ترجمه حسن دانایی فرد
چرا تئوری سازمان را مطالعه می کنید؟
در آکسفورد تئوری را چنین تعریف کرده اند:
تئوری: 1) سیستمی از ایده ها که چیزی را تبیین می کند، به طور خاص سیستمی که متکی بر اصول اصلی است. 2) دیدگاهی نظری 3) فضای دانش تجریدی یا تفکر نظری 4) شرح اصول یک علم
تئوری پرداز: مبدع یا صاحب یک یا چند تئوری
تئوری پردازی: درگیرشدن در ساخت یک یا چند تئوری
تئوری نوعی تبیین است، یعنی تلاشی برای تبیین بخشی از تجربه در جهان.
پدیده مورد بررسی: پدیده خاصی که یک تئوری آن را تبیین می کند: (مثال: سازمان که توسط تئوری سازمان تبیین می شود)
در نهایت تئوری را می توان چنین تعریف کرد: تئوری ها از یک سری واقعیات شکل گرفته است که از مفاهیم تشکیل شده اند. پوزیتیویست ها عقیده دارند که تئوری ها را می توان بصورت فرمول بیان کرد.
مفاهیم طبقه بندی هایی را برای نظم دهی سازمان دهی و ذخیره سازی تجربه فراهم می سازد. مفاهیم ایده هایی هستند که از طریق فرایند انتزاعی سازی شکل می گیرند (انتزاعی سازی: شکل گیری یک ایده از طریق تفکیک سازی ذهنی از نمونه های خاص)
هیچ پایانی برای غنی سازی مفاهیم وجود ندارد و می توان از طریق افزودن مفاهیم پایه دانش خود را توسعه داد.
وقتی مفاهیم را با هم پیوند می دهیم، تئوری ها و دانش شکل می گیرد. مفاهیم از انتزاعیات شکل گرفته اند و خود شکل دهنده تئوری ها هستند. دیدگاه های مختلف، تئوری ها و در نتیجه ادبیات متفاوتی دارند.
برای برخی "تئوری" اصطلاحی مبالغه آمیز و تهدید کننده است و سازمان واژه ای انتزاعی است، با کنار هم قرار دادن این دو واژه تئوری سازمان شکل می گیرد که به نظر خشک و غیر قابل تحمل می رسد.
هچ: به علت گوناگونی حوزه های دیگر مطالعه که تئوری سازمان از آنها الهام می گیرد و به دلیل اینکه نمی توان سازمان ها را صرفا به وسیله یک تئوری واحد تبیین کرد، تئوری سازمان همیشه متنوع بوده و همیشه تئوری های متعددی در خود خواهد داشت.
کاربرد تئوری ها چیست؟
1- این حوزه مطالعه شیوه های مؤثر اندیشیدن را به روی ما می گشاید.
2- به تحلیل موقعیت های پیچیده و کشف ابزار اثر بخش برخورد با آنها کمک می کند.
3- ذهن را نسبت به جنبه های متعدد زندگی درون و برون سازمان باز می کند.
4- Application of theory is creative act
این مسئله که فکر کنیم تئوریها راه حل دقیقی برای حل مسئله ارائه می دهند ساده لوحانه است.
وظیفه اصلی علم این نکته است که کدام تئوری ها صحیح ترند.
یکی از مسائل فراروی آزمون تئوریهای سازمانها به شیوه علمی آن است که پدیده های مورد بررسی غالبا به صورت مستقیم قابل تایید نیستند، یعنی آنچه می توان مشاهده کرد از مفاهیم و روابط تئوریک که می خواهیم آن را آزمون کنیم به مراتب فاصله دار تر است.
در این مثال تئوری پردازان نمی توانند در مورد آنچه عملکرد را تشکیل می دهد یا چگونگی سنجش آن توافق کنند.
پیچیدگی سازمان، تنوع تئوری سازمان و نگاه های چندگانه به آن را منجر می شود. اولین بار مورگان دیدگاه های مختلف را در کتابparadigms & organizational analysis sociological طبقه بندی نمود.
پیچیدگی و گوناگونی سازمان ها نشان می دهد که نگاه های مورد استفاده شما، برداشتهایتان را از واقعیت سازمانی تحت تاثیر قرار خواهد داد. توجه به جنبه های خاص سازمان به معنی نادیده گرفتن جنبه های دیگر است. البته پذیرفتن نگاه های متعدد نسبت به نگاه تک بعدی جنبه های بیشتری از سازمان را روشن می سازد. نگاه های متعدد نیز چون بر اساس پیش فرض های متعدد و متنوع تدوین می شوند مفاهیم و نگاه های رقیب یا متعارض پدید می آورند که نتیجه آن ممکن است تئوری سازمان نا مطمئن، مبهم و متناقض باشد.
در این کتاب سه دیدگاه مدرن، نمادین- تفسیری و پست مدرن مورد بررسی قرار می گیرد. برای مقایسه این سه دیدگاه باید دو عنصر فلسفی را بررسی کرد.
1- هستی شناسی (ontology) : توجه به مفرضات ما در مورد واقعیت
2- معرفت شناسی (epistemology): چگونه می توانیم به شناخت برسیم، چگونه انسان دانش خلق می کند، چگونه واقعیت را نمایش می دهید یا توصیف می کنید؟
معرفت شناسی عینیت گرا بر این باور است که محقق یا هر فرد دیگری می تواند صرفا پدیده ها را از طریق مشاهده مستقل بشناسد.
از دیدگاه ذهنی گرایان، همه انواع دانش از جهان، اگر جهان به معنای عینی وجود دارد از طریق عالم پالایش می شوند و بدان طریق به نحوه ای قدرتمند بوسیله فرایندهای شناختی یا نیروهای اجتماعی و فرهنگی تغییر داده می شود.
|
مدرن |
نمادین - تفسیری |
پست مدرن |
هستی شناسی |
عینیت گرایی، خارج از ذهن |
ذهنیت گرایی، درونی |
پست مدرنیسم، جهان از طریق زبان ظهور می کند |
معرفت شناسی |
کشف حقیقت از طریق مفهوم سازی، واقعیت عینی و فیزیکی مورد بحث است . پدیده مورد مطالعه مستقل از مشاهده گر است. |
تفسیر گرایی، دانش به صورت اجتماعی ساخته شده، دانش نسبی است نه مطلق، تفاسیر چندگانه ای از واقعیت وجود دارد، واقعیت به معنا و توافق ما نیاز دارد |
هیچ دانشی نمی تواند دانش واقعی را توصیف کند چرا که معانی ساده وجود ندارد |
شناخت شناسی: 1. عینیت گرا: مدرنیسم شناخت شناسی مقدم بر هستی شناسی است.
2. ذهنیت گرا : نمادین- تفسیری
3. موضع سوم: پست مدرن ضرورت هستی شناسی و تبعیت شناخت شناسی از
آن
سیر تطور تاریخی و دیدگاهها در سازمان
سیر تحول تاریخی:
در این قسمت شرح تاریخی برگرفته از تام برنز(Tom Burns) در کتاب جامعه شناسی صنعت را بررسی می کنیم. این گونه خاص از سیر تاریخ سازمانی، پیوند تنگاتنگ بین پیشرفت های مدرنیست در تئوری سازمان و پیشرفت ها در صنعت را انعکاس می دهد.
مراحل سه گانه صنعت گرایی:
برنز، سیر حرکت توسعه صنعتی غرب را در قالب سه مرحله مشخص و متمایز از هم تعریف کرد. مرحله نخست، استفاده روزافزون از ماشین ها برای بسط و گسترش بهره وری کار و ورود به نظام کارخانه ای بود. نظام کارخانه ای راهکار جایگزین مقاطعه کاری جزء را مطرح کرد. در مقاطعه کاری جزء، گروهی از افراد که نوعا تحت نظر یک صنعتگر ماهر کار می کردند، برای انجام کارهای ویژه ای با انعقاد قرارداد بکار گرفته می شدند. کارخانه ها برای نخستین بار عمدتا در صنعت نساجی بریتانیا ظهور کردند.
در خلال مرحله دوم توسعه صنعتی که تقریبا در دهه 1850و 1860 آغاز شد، نظام کارخانه ای در حوزه های تهیه مواد غذایی و پوشاک، مهندسی و شیمی، آهن و آماده سازی فولاد اشاعه پیدا کرد که همگی متکی به فرایندهای تولید پیچیده بودند. این افزایش و پیچیدگی فنی فرآیند عملیات تولیدی، رشد موازی نظام های بوروکراسی و سازمان اجتماعی با محوریت تأکید بر کنترل، یکنواختی و تخصص گرایی را ایجاب می کرد. تغییرات مرحله دوم صنعت گرایی بود که توجه صاحبنظران کلاسیک جامعه شناسی را به خود جلب کرد.
تغییرات : تعداد روز افزون رده های مدیران و پرسنل اداری
انقلابی در تجهیزات نظامی
علاقه مردم به محصولات مصرفی عصر صنعت گرایی
تجارت آزاد
بهبود حمل و نقل و ارتباطات
توسعه ابزارهای ماشینی
مارکس و وبر پیش بینی کردند، این تغییرات می تواند منجر به خلق طبقه ی متوسط جدیدی از مدیران، کارکنان دفتری و افراد حرفه ای شود که به وسیله سازمان های سلسله مراتبی و بزرگ استخدام می شوند.
مرحله سوم توسعه صنعتی دقیقا در عصر حاضر در حال ظهور است. در این مرحله، تولید بر اساس تقاضای بومی خود انگیخته انجام می شود.
اوضاع و احوال، وابستگی سازمان سرمایه دار به رشد، منجر به موارد زیر می شود:
1- حساسیت عالمانه تر نسبت به مصرف کننده
2- فنون جدید تحریک مصرف
3- بین المللی سازی شرکت های در جستجوی بازارهای جدید
4- پیشرفت های فنی جدید
افراد دیگر، چنین ایده های را که برنز معادل مرحله سوم توسعه ی صنعتی می دانست به عنوان نوعی تغییرات بنیادی تر، حداقل در غرب، از صنعت گرایی به فراصنعت گرایی نیز تفسیر کرده اند.
عصر فرا صنعتی و سازمان فراصنعتی
بل به پیشرفت های حاصل از فن آوری رایانه ای و ارتباطات از راه دور نام فرا صنعتی می دهد. به گفته وی در حالی که جوامع صنعتی حول محور نیروی کار در تولید کالاها سازماندهی می شدند. جامعه فرا صنعتی حول خلق دانش و استفاده از اطلاعات ساماندهی می شود. جامعه فرا صنعتی به وسیله شیوه های کسب، پردازش و توزیع اطلاعات، شکل داده تعریف می شود که همگی به وسیله رایانه دگرگون شده اند. برخی این عصر را عصر اطلاعات می نامند و قدرتمندترین افراد در این دوره کارگران دانشی هستند. ظهور اقتصاد جهانی به توانایی توزیع و تسهیم بسیار سریع دانش و اطلاعات نسبت می دهند که محصول انقلاب رایانه است. دیگر محصول انقلاب رایانه، سازمان فرا صنعتی است با ویژگی هایی چون: کنار گذاشتن سلسله مراتب ها به نفع شبکه های ارتباطی همراه با تغییر سازمان های دارای ساختار عمودی به ساختار افقی است. شکل سازمانی اولیه فرا صنعتی، شبکه ای است. یک ویژگی متمایز آن ناپدید شدن مرزهای سازمانی است. مشخصه های زندگی سازمانی عصر فراصنعتی، عدم اطمینان، تناقض و پارادوکس است که دقیقا با ثبات، یکنواختی و سنت سازمان صنعتی در تضاد است.
تز فرا صنعتی آن است که تغییرات از جهت عینی، واقعی هستند. منتقدان مدرنیست تز فرا صنعتی مدعی اند که تغییرات موسوم به تغییرات مرتبط با عصر فراصنعتی گرایی اگرچه واقعی اند ولی در دوره مدرنیست نیز وجود داشته اند و پدیده جدیدی نبوده و تقریبا به حدی که تز فرا صنعتی مدعی است تحول گونه نیستند. بسیاری از نظریه پردازان نمادین و تفسیری و پست مدرن تصور می کنند که تغییرات ناشی از انقلاب رایانه در جهان واقعی شکل خارجی به خود نمی گیرند، بلکه باید درون تجربه ذهنی و از طریق آن یافت شوند که در ادامه به آن می پردازیم
راه های مختلفی برای بررسی سیر تاریخی وجود دارد و هچ از تبارشناسی(Genealogy) استفاده کرده است.
چرا عنوان کلاسیک را انتخاب کرده ایم: چون تئوری و ایده هایی که در این دوره مطرح شده، خاص رشته مدیریت نبود و متأثر از سایر رشته ها مثل جامعه شناسی، اقتصاد و ... بوده است. دو حوزه که در تئوری سازمان نقش مهمی ایفا کردند عبارتند از:
1) شاخه جامعه شناسانه ( Sociological stream): متمرکز بر تغییر شکل ها و نقش های سازمان هاس رسمی در جامعه و اثرات وسیع صنعتی شدن بر ماهیت کار و تبعات آن بر روی کارگر است. از جمله دانشمندان این حوزه: مارکس، وبر و دورکهایم هستند.
2) تئوری مدیریت کلاسیک(Classical management theory): متمرکز بر مشکلات عملی که مدیران در سازمانهای صنعتی با آن مواجه بودند؛ است. افرادی همچون تیلور، فایول، فالت و بارنارد در این حوزه بوده اند.
گروه اول به طور قیاسی و گروه دوم به سبک استقرایی تولید دانش می کردند. گروه اول اثبات گرا بودند و به جدایی واقعیت از ذهن اعتقاد داشتند اما کمی هم تفسیری ( یعنی عینی گرا بودند ولی پدیده را در موقعیت و بستر مطالعه می کنند) بودند.
آدام اسمیت
نویسنده کتاب ثروت ملل در سال 1776 است. وی از تقسیم کار که از طریق تفکیک وظایف کاری صورت می گیرد و منجر به تخصصی شدن نیروی کار می شود؛ سخن گفت. بیشتر به خاطر طرح تئوری سرمایه و ایده های از خود بیگانگی ( فرآیند و برآیند محصول فعالیت انسانی و اجتماعی و نیز استعدادهای انسانی را به چیزی مستقل از خود آن ها توصیف کردن) مشهور است.
به عقیده وی: کار فردی کار جمعی (collective work) سازمان
کار جمعی نسبت به فردی مولدتر است. ابتدا زندگی فردی بود سپس کار جمعی بوجود آمد در پس بوجود آمدن شهرها و نهایتا برای هدایت و هماهنگی بین کارهای جمعی، سازمانها بوجود آمدند.
این که سازمان چگونه کارکند بر شکل جامعه تأثیر می گذارد و آن را عوض می کند. 2 گروه (Worker & employer) در سازماندهی و شکل اقتصاد و سازمان تأثیر دارند. و همیشه پدیده ای به نام خصومت[1](تضاد) بین آنها وجود دارد که مأخذ آنها عبارتند از:
سود آوری(profitability) و کنترل مدیریتی(managerial control).
برای سود آور بودن، باید اختلاف قیمت کالای تولید شده با قیمت بازار زیاد باشد و هنگامی که رقابت افزایش یابد این اختلاف قیمت کاهش می یابد و فشار نیروی کار افزایش می یابد و این افزایش از طریق کنترل و سازماندهی نیروی کار می باشد. کارفرما نفوذ جمعی سیاسی و مهارت کارکنان را کاهش می دهد در نتیجه کارکنان دچار شعور کاذب می شوند و نیروی کار تبدیل به کالا و ... می شود و کارکنان دچار از خود بیگانگی می شوند.
دورکهایم
تفاوت در جامعه را با تفاوت نقش در سازمانهای صنعتی تبیین کرد. چون تقسیم کار در جامعه عوض شده، جامعه صنعتی شده است. این تغییر را در قالب 1. سلسله مراتب 2. تخصصی شدن کارها 3. وابستگی متقابل بیان کرد. وی سعی کرد جامعه شناسی را تبدیل به علم کند. وی قصد داشت جامعه را با استفاده از بوروکراسی تبیین کند. جامعه به دلیل بوروکراسی صنعتی شده است.
وی بوروکراسی را بر اساس اختیار( حق فرماندهی و دستور دادن) بیان کرد. وی قفس آهنین[2] را عنوان کرد که ناشی از عقلانیت جوهری است.
عقلانیت: 1. عقلانیت رسمی: متضمن فنون محاسبه است.
2. عقلانیت جوهری: اشاره به نتایج مطلوب اقدامی دارد که استفاده از فنون محاسبه ای را جهت می دهد.
سازمان ها ابزاری برای تعالی انسان ها هستند نه این که انسان ها ابزاری برای تعالی سازمان باشند.
تیلور
مسأله تیلور کارایی پایین بود. وی علت کارایی پایین را تظاهر به کار[3] می دانست. راه حل وی مدیریت علمی (یک بهترین راه وجود دارد) بود و این یک انقلاب ذهنی است.
بارنارد
ایده سازمان غیررسمی دورکهایم را به درون تئوری مدیریت کلاسیک بسط داد. مدیران اجرایی با تمرکز بر یکپارچه ساختن فعالیت های کاری از طریق ابلاغ هدف ها و توجه به انگیزش کارکنان سازمان خود را به سیستم اجتماعی همکاری گونه[4] تبدیل می کنند. وی بر این باور بود، برای اینکه سازمانی عاری از تعارض داشته باشیم باید جنبه های اجتماعی و فنی کار را با هم مرتبط کنیم.
تأثیر گذاری ایده های دوره معاصر بر تئوری سازمان
تأثیر دیدگاه مدرن بر تئوری سازمان :
1. تئوری عمومی سیستم ها
2. تئوری اجتماعی- فنی
3. تئوری اقتضایی
تأثیر دیدگاه نمادین- تفسیری بر تئوری سازمان:
1. تئوری ساخت اجتماعی واقعیت
2. تئوری وضع واقعیت
3. نهادگرایی
4. بازتاب پذیری
تأثیر دیدگاه پست مدرن بر تئوری سازمان:
1. تئوری بازی های زبانی
2. روایت بلند
3. گفتمان
4. ساختار شکنی
مدرن:
عقاید مدرنیست ها در عصر روشنفکری و در تقابل عقاید کلیسا ظهور کرد. نظریه اصلی مدرنیست ها، نظریه عمومی سیستم ها بود.
در سال 1950 برتالنفی به دنبال تئوری ای بود که بتواند همه پدیده های علمی از طریق آن تبیین کند. جامعه از گروهها، گروه ها از افراد، افراد از اندامک ها، اندامک ها از سلول ها و سلول ها از مولکول ها و مولکول ها از اتم تشکیل شده اند. سیستم چیزی مرکب از بخش های مرتبط به هم است. نهایتا این موضوع مطرح می شود که این تئوری تا چه حد عمومی است؟
بولدینگ
یکی از حامیان برتالنفی، بولدینگ بود و سلسله مراتب سیستم ها را ارائه کرد.
سطح 1. چارچوب
سطح 2. ساعت واره ها ( بیانگر ساده ترین سیستم های پویا)
سطح 3. ترموستات ( خود نگهدارنده هستند. سازمان ها برای اصلاح رفتار از انواع متعدد سیستم های سایبرنتیک استفاده می کنند.
سطح 4. یاخته ( سیستم باز. سیستم باز نوعی مدل مفهومی ایجاد می کند که برای نظریه های سازمان مدرنیست، بنیادی است)
سطح 5. گیاه ( ژنتیک)
سطح 6. حیوان
سطح 7. انسان
انتقادی که به این سطح وارد است، اینست که خودش عضوی از سازمان است ولی می خواهد برای سازمان دانش تولید کند.
سطح 8. سازمان
سطح 9. سیستم های متعالی
مفاهیم سطح:
سطح سیستم ها |
سطح تحلیل |
سطح سلسله مراتبی |
ابر سیستم سیستم سیستم فرعی |
محیط سازمان واحد یا بخش |
مدیریت عالی مدیریت میانی سرپرستی |
عده ای سیستم های متفاوت را ترکیب و دانش متناسب با آن تولید کردند مثل تئوری اجتماعی- فنی.
نمادین- تفسیری
تئوری ساخت اجتماعی واقعیت: در سال 1966دو اندیشمند به نام برگر و لاکمن کتابی به نام ساخت اجتماعی واقعیت را نوشتند. و اینگونه بیان کردند که جهان اجتماعی تجلی تفسیر رخدادهایی است که در اطراف شما رخ داده است و در intersubjectivity (بین الاذهانی ) شکل می گیرد و واقعیت سازماندهی می شود. وقتی واقعیت شکل گرفت حالت عینی به خود می گیرد (رگه مشترک مدرنیست ها و تفسیریون) و به این فرآیند، فرآیند ساخت اجتماعی واقعیت می گویند که شامل 3مرحله است: 1. برون سازی[5] 2. شیئ گونه سازی[6] 3. درونی سازی[7]
واقعیت نوعی حالت ثبات و بی ثباتی دارد چون ساخته انسان هاست. محیط را انسان ها بر اساس تحلیل هایی که انجام می دهند، خلق می کنند.
سازمان هم یک جهان اجتماعی است که انسان ها در اثر رویدادهایی که پیرامونشان رخ داده، آن را ایجاد کرده اند.
تئوری وضع واقعیت[8]
کارل ویک با طرح نظریه معنابخشی، نظریه ساخت اجتماعی واقعیت را به حوزه سازمان وارد کرد. اعضای سازمان به طور مستمر سازمان را تجربه می کنند و نقشه شناختی در ذهنشان شکل می گیرد که تمام اتفاقات سازمان را بر اساس آن نقشه معنا می دهند و در طول زمان، این نقشه شناختی تکمیل می شود. اگر نقشه شناختی صرفا حاصل کار خود فرد باشد به فرد برچسب abnormal( نابهنجار، غیرعادی) می زنند. در نتیجه عناصر نقشه شناختی ساخته فرد به تنهایی نمی باشد. هنگامی که واقعیت در فضای گفتمان شکل گرفت، تجسم بخشی[9] می شود.
نهادگرایی[10]
پایه گذار نظریه نهاد گرایی سلزنیک بود و Cooptation theory (تئوری جذب عوامل تهدید کننده و بقای سازمان) را مطرح کرد.
نهاد: ساخت اجتماعی است که زیر سؤال نمی رود. سلزنیک را با سازمان دره تنسی می شناسیم، وی کمیته ای تشکیل داد و افرادی از سازمان های مخالف جمع آوری کرد.
بازتاب پذیری[11]
چون تفسیریون معتقدند واقعیت وجود ندارد، بیان می کنند باید خود را به خواننده معرفی کنید، چون واقعیت بر خاسته از ذهن افراد است و همه پژوهشگران خود را معرفی می کنند.
پست مدرن
پست مدرن در تقابل با مدرن شکل گرفت ولی ایده های آن با به قدری پراکنده است که نسبت دادن یک تئوری به آن ها مشکل و غیر ممکن است. جنبه های بسار مهم تئوری سازمان پست مدرن به نظریه پردازی مارکسیست و نئومارکسیست خصوصا در اروپا برمی گردد. برخی از استعمال های اولیه از واژه پست مدرنیست به جنبه هایی از سبک معماری برمی گردد. در تئوری پست مدرن، مدرنیست به عنوان نقطه اوج پروژه روشنفکری( خرد گرایی[12]) برای عقلایی کردن جامعه و فرهنگ انسان ها توصیف می شود. مدرنیست ها در صدد ارائه تئوری یکپارچه از عالم بر اساس شیوه ها و اصول علمی بودند و این دیدگاه مورد انتقاد پست مدرنیست قرار گرفت و پست مدرنیست ها اعتقاد به این داشتند که دانش به طور بنیادی پاره پاره است. یعنی دانش در ذرات و قطعات متفاوت متعددی تولید می شود. حملات پست مدرنیست ها به مدرنیست ها عبارتند از:
1.حمله به عقلانیت 2. حمله به انباشتگی دانش 3. حمله به ثبات واقعیت
مدرنیست ها: عقلانیت راه رهایی بشر از اوهام است و می خواستند همه چیز را عقلایی کنند. پست مدرن ها می گویند این مطلب که اگر عقلانیت حاکم شود دانشی تولید می شود، ایجاد ثروت می کند، یک داستان و روایت بلند است تا به جهان معنا ببخشد و الیت ها این کار را می کنند تا جهان را آنگونه که می خواهند بسازند و پست مدرنیست ها می گویند واقعیت را زبان می سازد و ثبات ندارد.
پست مدرنیست ها، واقعیت دانش و هویت مدرنیست ها را زیر سؤال می برند.
زبان سیستمی است از علایم که ما ابداعش کردیم و در این سیستم همیشه یک دال داریم و یک مدلول. دال اشاراتی است که ما به مدلول داریم. رابطه بین دال و مدلول طبیعی نیست و اختیاری است و مفهوم به طور طبیعی متناظر با واقعیت نمی باشد. پست مدرنیست ها از این تئوری استفاده کردند و بیان کردند هر چیزی را بتوان به آن برچسب (label) داد، واقعیت است و زبان به ایده های افراد جنبه واقعیت می دهد و این که واقعیت در چه بستری ساخته شود، متفاوت است.
تئوری بازی های زبانی[13]
اینکه چه قاعده ای بر بستری که ما بر آن قرار داریم، حاکم باشد در label که ما به واقعیت می دهیم؛ اثر می گذارد ( label در فضای خاص داده می شود). هر بازی قواعد خاص خود را دارد و هر قاعده ای تعیین می کند ما چه برچسبی بدهیم تا در آن فضا معنا دهد.
قصد پست مدرنیست ها دادن روشنگری است نه دادن راه حل.
Grand theory and giving voice:
مدرنیست ها می گویند مأخذ پیشرفت، خرد است و اگر عقل بخوابد، کابوس می آید ولی لیوتار می گوید عقل همان کابوس وحشتناک است که عده ای آن را بیان می کنند تا دنیا را آن طور که می خواهند بسازند و وی عقلانیت را در امتداد از خود بیگانگی می داند. وی تلاش های صورت گرفته در راستای فهم جهانشمول از پدیده ها را به استهزا روایت بلند نامیده است. ( روایت بلند: اشاره به چارچوب های کلان دارد که افراد در زیر سایه آنها می بایست همه رفتارهای خود را تنظیم کند. روایت بلند چنان فراگیر است که همه رشته های علمی را در راستای محورهای مورد نظر به هم پیوند می دهد؛ طوری که بر اساس آن روایت حرکت می کنند.) لیوتار بیان می کند که تقسیمانی مانند (درجه 1و درجه2)، (راست و چپ)، (رادیکال و محافظه کار) و ... حاصل روایت بلند است که بر همه جا گسترانیده شده است و در این روایت بلند است که ما اینگونه فکر می کنیم صاحبان قدرت دانشی تولید می کنند که مأخذ شکل گیری نهادهایی است که این روایت بلند را حفظ کند( دانشی که وجود آنان را تثبیت کند). در این حالت جامعه دچار نوعی توتالیتاریسم می شود و جامعه هیچوقت نوآوری را تجربه نخواهند کرد.
یکی از ایده های پست مدرن برای اصلاح عدم تعادل آن است که اجازه دهید سکوت از خود صدایی درآورد. این امر به معنای جستجوی سطوح بیشتر مشارکت توسط اعضای به حاشیه رانده شده سازمان ها نظیر زنان، اقلیت های نژادی و قومی است. این حرکت به شما اجازه خواهد داد که راهکارهایی برای جهان مسلم فرض شده خود تصور کنید.
Discourse and discursive practice
میشل فوکو: دانشی که در یک جامعه تولید می شود، ابزاری می شود برای برخورد با کسانی که بر اساس آن دانش عمل نمی کنند (هر جامعه دانشی تأیید شده برای برخورد با مسائل خودش دارد و اگر کسی از آن تخطی کند، کژرو نامیده می شود). غرب اختیار جامعه را در اختیار علوم انسانی قرار داده و علوم انسانی دانشی تولید می کند که از آن قدرت می خواهد. اینکه چه گفتمانی بر جامعه حاکم شود تعیین می کند، چه رفتاری خوب است و چه رفتاری بد. عده ای هستندکه بگویند چه کسی خوب و چه کسی بد است و در گفتمان، هویت معلوم می شود و هویت حقیقت ندارد.
کاربردش در سازمان: هنگامی که گفتمانی در سازمان حاکم می شود عده ای در سازمان محور می شوند مثلا در گفتمان مشتری مداری، مشتری محور است.
Difference:
دریدا معتقد است که آنچه که شما در عالم می بینید متن هایی هستند که نوشته شدند و هر متن در کنار متن دیگر معنا پیدا می کند و با عوض شدن متن واقعیت که در آن هست هم تغییر می کند. ( مرد در کنار زن، سازماندهی در کنار عدم سازماندهی). دریدا می گوید: من متن را می شکنم تا عقبه آن را بر شما معلوم کنم.
Hyper reality (فرا واقعیت):
بودریا: عالم نمایش شبیه سازی شده است، در شبیه سازی فاکتورهایی را به کار می گیرید که در عالم واقع اصالتا وجود ندارد و ساخته ذهن بشر است.
برای پست مدرن شدن توصیه های قطعی متعددی وجود دارد:
بیاموزید چیزی را مسلم فرض نکنید. همه ادعاها نسبت به حقیقت را از شالوده خراب کنید( شالوده شکنی). شالوده شکنی متضمن تحویل یا شکستن یک برهان به پیش فرض های بنیادی آن است. یکی از ایده های خاص پست مدرنیست های انتقادی مسأله زا کردن و شالوده شکنی قدرت است. برای مثال، نظریه پردازان مدرنیست سازمان مدعی اند مادامی که مدیران برای راهنمایی و هدایت عملیات سازمان های خود از فنون عقلایی استفاده می کنند، سازمان ها و جامعه از قدرت بیشتر مدیریت منتفع می شوند. پست مدرنیست های انتقادی مدعی اند که اعطای قدرت بیشتر به مدیران بر اساس ادعایشان مبنی بر بکارگیری عقلانیت، صرفا برای بازآفرینی تحکم مدیران و سرمایه دارانی که آنها را استخدام می کنند به کار می آید. به گفته پست مدرنیست های انتقادی، تحکم و حاکمیت نخبگان حاکم سرمایه دار هدف مدرنیست است.
پست مدرنیست نگاهی بنیادی است که دارای برنامه ای برای آغاز تغییری انقلابی در سطح شخصی از طریق ظاهر کردن و سپس تغییر کامل پیش فرض های مسلم شما در مورد خود و دیگران و سازمان اجتماعی است.
استعاره های تئوری سازمان
دیدگاه |
استعاره |
سازمان به عنوان... |
مدیر به عنوان... |
کلاسیک |
ماشین |
ماشینی که مدیریت برای تحقق اهداف از قبل تعریف شده خود طراحی و می سازد. |
مهندسی که ماشین سازمانی را طراحی کرده و راه اندازی می کند. |
مدرن |
موجود زنده |
سیستم زنده ای که کارویژه های ضروری برای بقا با جهانی متخاصم را انجام می دهد. |
بخشی از یک سیستم انطباقی که با دیگر اجزاء سیستم وابستگی متقابل دارد. |
نمادین- تفسیری |
فرهنگ |
الگویی از معانی که به واسطه روابط انسانی از طریق ارزش های مشترک، سنت ها و رسوم خلق و حفظ می شود. |
مصنوعی که دوست دارد نماد سازمان باشد. |
پست مدرن |
پرده نقاشی (کولاژ) |
تئوری سازمان نوعی اثر هنری است متشکل از قطعات دانش و درک که برای تشکیل دیدگاهی جدید که ریشه در گذشته دارد، کنار هم قرار می گیرند. |
یک نظریه پرداز، نظریه پرداز یک هنرمند است. |
محدودیت های درک استعاره ای:
استعاره فقط شباهت های بین دو پدیده را نشان می دهد؛ در مورد تفاوت های بین آن دو پدیده سخن نمی گوید. چون استعاره متکی به شناسایی شباهت های بین پدیده های ناهمسان است، زمانی که از استعاره برای درک پدیده ای در قالب پدیده دیگری استفاده می کنید، غالبا به تفاوت های قابل توجهی که بین آن دو پدیده وجود دارد یا تأکید نمی کنید یا اینکه تفاوت ها را به کلی نادیده می گیرید.
محدودیت های استعاره ای سازمان دلالت بر آن دارد که هیچ کدام از آنها به تنهایی درک مکفی فراهم نمی کنند که دانش سازمانی بر آن بنا شود.
مطالب مشابه :
خلاصه فصلهايي از كتاب ماري جو هچ
ماری جو هچ تئوری سازمان
خلاصه فصل اول و دوم تئوری سازمان ماری جو هج
به نام خدا کتاب تئوری سازمان. نوشته هچ و ترجمه حسن دانایی فرد چرا تئوری سازمان را مطالعه می
فصل پنجم- فن آوری ماری جو هچ
ماری جو هچ در مطالعات اولیه فناوری در تئوری سازمان چندین موضوع بحث
پاورپوینت تئوری سازمان ماری جو هچ (ترجمه دکتر حسن دانایی فرد)
تئوری سازمان مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن ماری جو هچ / ترجمه دکتر حسن دانایی فرد
دانلود رایگان خلاصه کتاب تئوری سازمان ماری جو هچ
دانلود رایگان خلاصه کتاب تئوری سازمان ماری جو هچ. سلام دوستای
معرفی سبک تدریس دروس توسط مدرسین مربوطه - تئوری های پیشرفته مدیریت - دکتر صلواتی
ترم و مشارکت در مباحث کلاسی، در هر جلسه مباحثی از منبع درسی (کتاب تئوری سازمان، ماری جو هچ)
خلاصه کتاب تئوري سازمان ماری جو هچ ( در قالب فایل word)
خلاصه کتاب تئوري سازمان ماری جو هچ دانشگاه تهران, تئوری سازمان [ سه شنبه یکم مهر ۱۳۹۳ ]
پاور پوینت فصل 4 تئوری سازمان _ ماری جو هچ
دانلود پاور پوینت فصل 4 تئوری سازمان _ ماری جو هچ ارائه شده توسط عبدالرضا كاشفي در تاريخ ۱۸
برچسب :
ماری جو هچ تئوری سازمان