خطوط میخی چطور خوانده شد؟
آنهمه خاورشناسان و تاریخنویسان و رهگذران، که از کنار آثار و سنگنگارهای گذشتگان این دیار میگذشتند، نوشتههائی که همراه آن نقشها کنده شده بود،میدیدند، ولی به راز آن پی نمیبردند.کسانی هم که توجه بیشتری به خطوط کردهاند، آنها را نقش و علاماتی تصور نموده بودند که برای زیبائی و تزئین صحنهها ترسیم شده بود و بهیچوجه اندیشه اینکه این علامات خط و شرح زندگی و کارهای کسانی باشد که آن آثار را بوجود آورده و از خود بیادگار گذاردهاند، در مخیلهشان خطور نمیکرد. از سدهء هفدهم بتدریج این علامتهای زیبا و منظم توجه خاورشناسان و جهانگردان را بخود جلب نمود و سبب شد تا در نتیجه مساعی و دقت چندین نفر از آنها کلید رمز خط میخی پارسی باستان و سپس سایر خطوط بدست آید.
از دیر زمانی که به سدهء چهاردهم میلادی میرسد بسیاری از اروپائیان که به ایران آمدند، ویرانههای تخت جمشید را از نزدیک دیده و در سفرنامههای خود شرحی از آثار باقیمانده نوشتهاند،«اودوریش فن پاردنن»1راهب «فرانسیسکائی2»در سال 1320 میلادی و«ژوزفات بار بارو3»سفیر اهل«ونیز» حدود سال 1474 میلادی هنگام پادشاهی«اوزون حسن»فرمانروای ترک میباشد. ونیزی نامبرده به هند و عثمانی و ایران سفر کرد و سفرنامهاش نخستینبار در سال 1543 در ونیز و مجددا سال بعد در همان شهر منتشر شد و ترجمه انگلیسی آن به سال 1873 در لندن انتشار پیدا کرد.
در سال 1573«جفری دو کت4»سفیر«رودلف دوم»(قیصر آلمان)در دربار شاه عباس و منشی او«گئورگ تکستاندر5»و در سال 1600 میلادی «هانریچ پوزر6»و در 1621«گروس ندلیتز7». همه این اشخاص تخت جمشید را از نزدیک دیده و دربارهء آن کموبیش یادداشتهائی نوشتهاند؛ ولی از خطوط و اشکال میخی بحثی نکرده و متوجه آن نگردیده بودند و آنانی که دقت بیشتری کرده بودند مانند«س.س. ویته8»اشکال حروف را اثرات کرمخوردگی و موریانه تصور نموده بودند.
در اوائل سدهء هفدهم فردریک«دوک هلشتاین9»در آلمان بندرگاهی ساخت به نام«فریدر یکشتادت». او برای رونق این بندر بر آن شد که مرکز تجارت ابریشم گیلان را در آنجا قرار دهد، تجارت ابریشم ایران در آنزمان مهم و مورد توجه کشورهای اروپائی بود. برای این منظور هیئتی را بعنوان سفیر روانه دربار ایران نزد شاه صفی(1038-1052 هـ.ق)جانشین شاه عباس کرد.«ادام الئاریوس10»دانشیار دانشگاه«لایپزیک»هم با سمت دبیری سفارت همراه این هیئت به ایران آمد(1639-1635 م)،این هیئت در اصفهان بحضور شاه صفی رسید و چون رئیس هیئت اخلاق و رفتار خشنی داشت، اولئاریوس از آن هیئت جدا شد و بخدمت دولت روسیه درآمد و سپس به آلمان برگشت و در آنجا سفرنامه خود را دربارهء ایران و روسیه نوشت.
کتاب الئاریوس حاوی اوضاع آنروزی ایران بود و از آثار باستانی موجود در آن توضیحاتی داده شد،11و هم اوست که با کمک دو نفر ایرانیان ساکن آلمان(حقورودی و رضا)گلستان سعدی را بزبان آلمانی ترجمه و منتشر ساخت و همچنین در ایالت«شلزویک هولشتاین»علاقه خاورشناسی را بوجود آورد و قسمتهای جالبی از آثار ادبی ایران را ترجمه و منتشر کرد. در اثر کوششهای او دانشگاه«گیل»در سال 1665 کرسی زبانهای شرقی را دایر کرد.
«انتیونیو دو گووا12»سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانی و پرتقال در دربار شاه عباس بزرگ در سال 1656 در بازگشت از ایران از راه اصفهان بشیراز و بوشهر،گذارش هم به تخت جمشید میافتد و ضمن شرح باقیمانده آثار این بنای معظم،به علامات و اشکال خطوط اشاره مینماید و حدس میزند که شاید نام سازنده کاخ باشد.
پیش از این خاورشناس نخستین اروپائی که در سال 1622 ضمن دیدار تخت جمشید، به این علائم برخورد و چند علامت و حروف از خطها را برای مطالعه و بررسی رونویس کرد و با خود به اروپا برد،«پیتر ودولاوال13» ایتالیائی بوده وی اظهار داشته بود که این اشکال نمودار خطی است که از چپ براست نوشته میشده است و این نخستین گام بزرگ برای کشف خط میخی و تعقیب موضوع از طرف سایر دانشمندان و پژوهندگان بعدی گشت.
این دانشمند نمونههای خط میخی را که رونوشت برداشته بود، به یکی از دوستانش«شیپائو»پزشگ ناپل داد، او نیز رونوشتهائی از آنها به دوستانش داد. پیترودولاوال از سال 1617 تا 1627 در فلسطین و سوریه و مصر و عراق و ایران و هندوستان بود از سال 1616(1025 هـ.ق)تا فوریه 1624(ربیع- الثانی 1023 هـ.ق)در ایران گذرانید و طرف توجه شاه عباس بزرگ بود. در 1626 پس از دیدار تخت جمشید و شیراز به بندر هرمز و سپس به بندر سورت و به رم بازگشت و در دستگاه پاپ اوربن هشتم شأن و منزلتی حاصل کرد.کتاب او یکی از مهمترین و درستترین مدارک تاریخی آن زمان میباشد.
«ژان شاردن»14جهانگرد و جواهرفروش و تاریخنویس فرانسوی که در سال 1665 بایران آمد و طراح او«گرلو»15رونویسهای زیادی از خطهای میخی را تهیه کرد و در کتابهایش که بسال 1674 در چهار جلد منتشر گردید ضمن شرح مفصل ویرانههای تخت جمشید،چاپ شد. شاردن سه بار به تخت جمشید مسافرت کرده بود.
در 1685«انگلبرت کمفر»16پزشگ آلمانی ضمن گردش در ایران سه روز هم در تخت جمشید میماند و نامگذاری این خط به میخی17از اصطلاحات و ابتکارات او میباشد.
«کورنلوس دوبروئن»18هلندی در 1704 هنگام دیدار تخت جمشید، از روی خطوط رونویسهائی برداشت. او سه ماه در آنجا بماند و 24 طرح از قسمتهای مختلف نقوش و آثار و خطوط کشید.سفرنامهاش که از نخستین مطالعات اروپائیان روی آثار تخت جمشید است،در پنج مجلد در سال- 1732 در آمستردام منتشر شد.
«کارستن نیبوهر»19در سال 1761 در رأس هیئتی بدستور فردریک پنجم پادشاه دانمارک حرکت کردند و دهها هزار کیلومتر در سرزمینهائی راه پیمودند که تا پیش از آنها پای اروپائی به بسیاری از آنها نرسیده بود. قسطنطنیه،قاهره،مکه،بمبئی،ایران،تخت جمشید،بغداد،حلب، اورشلیم،قبرس از جمله نقاطی بودند که مورد مطالعهء نیبوهر قرار گرفت. پژوهشها و نتایجی که از این سفر بدست آمد، آنگونه ارزنده بود که مدت یک سده دانش اروپا نمیتوانست از آن صرفنظر کند.
تهیه مقدمات این سفر چهار سال بطول انجامید،تا اینکه در 1761 دو دانشمند دانمارکی بنام«فن هافن»و دکتر«کرامر»باتفاق پرفسور«فورسکال» سوئدی و نقاش آلمانی«باور نفلید»و یک خدمتگزار، سفری را آغاز نمودند که از آن عده فقط کارستن نیبوهر 27 ساله زنده به وطن خود بازگشت و بقیه مردند. هیئت نامبرده با یک کشتی بادی از دریای اطلس بسوی مدیترانه رفتند و نخستین کارشان آغاز شد. نیبوهر با آلات اندازهگیری که خود ساخته بود باندازهگیری کرانهها و دریاها پرداخت تا اینکه به قسطنطنیه رسیدند. پس از توقف کوتاهی کشتی بادی راه مصر را درپیش گرفت و یکسال در قاهره ماندند.نیبوهر در آنجا به یادداشت و ثبت آداب و عادات مصریان و مطالعهء زبانها و برداشتن رونویس از خطوط باستانی مصر مبادرت کرد. وی همچنین اندازهگیری جدیدی از هرمهای مصر و ژرفای جزرومدهای دریای سرخ بعمل آورد.
در پایان سال 1762 پنج دانشمند نامبرده بمقصد اصلی خود یعنی کشور یمن رسیدند.اینان نخستین اروپائیانی بودند که باین سرزمین پاگذاشتند و ماهها باطراف و اکناف راه پیمودند تا اینکه نیبوهر اولین نقشه کامل یمن را تنظیم کرد.این نقشه یکصد سال بعد مورد استفاده انگلیسیان قرار گرفت و با تغییرات مختصری امروز هم معتبر تلقی میگردد.اما بدین هنگام فورسکال سوئدی و فن هافن دانمارکی ناگهانی مردند و سایرین هم راه بمبئی را در پیش گرفتند.در بین راه دو نفر دیگر هم درگذشتند،بطوریکه هنگام ورود به بمبئی فقط نیبوهر و کرامر زنده بودند.پس از مدتی کوتاه دکتر کرامر هم بسرای جاودانی شتافت.علت بیماری و مرگ ناگهانی آن هیئت را مالاریا که در آنزمان درمان آن بخوبی ناشناخته بود،دانستهاند.نیبوهر در اثر این وقایع و از دست دادن همراهان،از دیدار هندوستان صرفنظر کرد و از راه ایران بازگردید.او در تخت جمشید نخستین نقشه این کاخ عظیم و نمای قدیم را تنظیم نمود و از خطوط و سنگواره آن رونویسها و طرحهائی برداشت که بعدها منتج بکشف خط میخی گردید.نیبوهر نام عبد اللّه را برای خود برگزید و سرانجام در نوامبر 1767 به کپنهاگ رسید.
ارزش کتابها و نقشهها و مجموعهها و کار ارزنده او ده سال بعد تشخیص داده شد. نیبوهر در 1815 در سن 82 سالگی در حالیکه کورو مفلوج شده بود،چشم از جهان بربست.ولی همین نویسنده و دانشمند نابینا در اثر خدمات گرانبهائی که انجام داده بود،بدریافت نشان عالی دانمارک،عضویت آکادمی فرانسه و شوراهای کشفیات طبیعی نروژ و سوئد نائل آمده بود. نیبوهر از روی قرائن و شواهد،نظریات پیتر و دولاوال را که گفته بود خطوط از چپ براست نوشته میشده، تائید و همچنین کشف کرد که نوشته ها به سه الفبای مختلف نوشته شده است. او 42 علامت که همین علامات و حروف فعلی خط میخی پارسی میباشد تشخیص داد ولی چون اطلاعات کافی نداشت نتوانست تحقیق بیشتری بنماید.
گام مهمتر و عملی را«گئورگ فریدریش گرتفند»آلمانی20(1775- 1835)برداشت.وی در 27 سالگی دانشیار دانشگاه«گوتینگن»21و مدرس زبان یونانی و لاتین شد و به انجمن دانشمندان و استادان آن دانشگاه توضیحاتی در اطراف خط میخی تقدیم کرد.
گرتفند با خود اندیشید که شاهان هخامنشی مانند شاهان ساسانی نبشتههای خود را اینطور شروع کردهاند:«فلان شاه بزرگ،شاه شاهان، شاه بزرگ،پسر فلان...شاه بزرگ،شاه شاهان...»که شاهنشاهان ساسانی هم بهمان نحو نبشتههای خود را آغاز نمودهاند. در نتیجه موفق شد که 13 شکل مختلف از نامهای خاص را از سنگ نبشتههای میخی کشف نماید، و دریافت که این خط سیلابی نیست بلکه الفبائی میباشد و تصور نموده بود که دو خط دیگر مادی و بابلی است و از روی تطبیق نوشتهها باهم دید که واژهای که در ابتدای سنگنبشتهای قرار گرفته و حتما نام پادشاه میباشد در نبشتهء دیگری مثلا واژه سوم یا چهارم قرار گرفته نام پادشاهی است که سنگنبشته اول را نوشته و سنگنبشته دومی بنام پسر او میباشد. در نتیجه نام داریوش و خشایارشا و ویشتاسب را پیدا کرد و سپس واژه شاه و شاه شاهان را و بزرگ(وزرک)22را که صفت بعد از واژه شاه و همهجا تکرار شده است، پیدا کرد و تشخیص داد.
از روی این حدس واژههای نام بنیانگزار و پسرش و واژه«پسر»را پیدا کرد. ولی یک اشکال بنظر او رسید که آنرا بزودی مرتفع ساخت و آن این بود که نمیدانست نام مؤسس و سازنده کاخ«کوروش»است یا«داریوش»،و البته تصور میکرد که شاید کوروش باشد.زیرا حقا او بنیانگزار شاهنشاهی ایران و دولت بزرگ هخامنشی بود.ولی چون این واژه سنگنبشته از هفت حرف ترکیب یافته و واژه کوروش شش حرف است،پس فهمید که نام کوروش نیست و همچنین پسر بانی کاخ کمبوجیه هم نیست زیرا حروف اول این دو نام (ک)و باهم برابر است،در حالیکه حرف اول دو اسم پادشاه مرقوم در سنگ نبشتهها دو حرف متفاوت میباشد.بنابراین حتم کرد که دو پادشاه کوروش و کمبوجیه نیست و باید داریوش و خشایارشا باشد.نام یونانی داریوش و نامی که از او در کتابهای یهود باقی مانده و همچنین اطلاعاتی که تورات از داریوش و خشایارشا میدهد،به فرضیه او کمک شایانی کرد و سه واژه از حروف میخی را بخوبی توانست بفهمد که معنی آن چیست ولی البته تلفظ آنرا نمیدانست.
کوششهای این دانشمند تا حد زیادی بکشف راز خط میخی کمک کرد و راه را برای سایر دانشمندان و مجاهدین بعدی باز کرد.او خط میخی را در سال 1802 خواند ولی مدتها کار و کشف مهم او ناشناخته ماند و مرد تائید آکادمی گتینگن قرار نگرفت،و از بیم آنکه مورد استهزا واقع نشوند از انتشار و چاپ آن خودداری کردند،و او تتبعات خود را ضمن کتاب یکی از دوستان چاپ کرد. ضمنا«توکسن23»خاورشناس آلمانی و استاد دانشگاه«روستوک»متوجه علامت«که»مخصوص جدا کردن واژهها از یکدیگر است گردید و کشف کرد که سه خط نوشته شده در سنگنبشتهها بسه زبان مختلف میباشد. «ف مونتر24»دانشمند دانمارکی اسقف جزیره«زیلند25»هم در سال 1802 این مسئله را حل کرد که خط اولی الفبائی و دومی هجائی(عیلامی) و سومی تصویری است(آشوری)و حروف«آ»و«ب»را هم تشخیص داده بود.
در اینجا باید یادآور شود که نتیجهء پژوهشهای دو دانشمند فرانسوی «انکتیل دو پرون26»که در سال 1763 بهند رفت و هفت سال در آنجا ماند و زبان سانسکریت و فارسی جدید را آموخت و در بازگشت اوستا را برای نخستین بار در 1771 بچاپ رسانید و دیگری«سیلوستر دو ساسی27»که برای خواندن سنگنبشتههای پهلوی سعی وافی معمول داشته بود،کمکی به گرتفند نمود.زیرا سنگنبشتههای شاهنشاهان ساسانی با جملههای:«شاه بزرگ، شاه شاهان،شاه ایران و غیر ایران،پسر فلان،شاه بزرگ،شاه شاهان» آغاز میگردد.
«سیلوستر دو ساسی»از خاورشناسان بزرگ فرانسه بود که جزو همراهان ناپلئون بناپارت بمصر رفت،چندی بعد بفرمان او جزو انجمن«پژوهشهای مصر28»در قاهره گردید که ریاست آن با«مونژ»عالم ریاضیدان مشهور و واضع هندسه ترسیمی و نیابت آن نیز با خود ناپلئون بود.او همیشه ابلاغیههای زبان عربی سپاهیان بناپارت را در مصر انشاء میکرد،و به کمک مونژ و «سن هیلر»نه تنها رموز تمدن مصر را کشف و علم شناسائی مصر را کامل ساخته بلکه با خواندن خط پهلوی خدمت بس گرانبهائی بروشن ساختن فرهنگ زمان شاهنشاهی ساسانی نموده است.
پس از گرتفند«راسموس راشک29»دانشمند دیگر دانمارکی(1787- 1832) که به بیست و پنج زبان آشنائی داشت،علامت جمع آخر واژهها را پیدا نمود. راشک با کمک مالی پادشاه دانمارک مسافرتی بخاور زمین کرد،در پطرز- بورک(لنینگراد کنونی)به تحصیل زبان فارسی و ارمنی و عربی پرداخت.در 1819 از راه قفقاز و تبریز به تهران آمد و از آنجا به اصفهان و تخت جمشید و شیراز رفت.در تخت جمشید به بررسی سنگنبشتهها پرداخت و از راه بوشهر به بمبئی رفت و با پارسیان هند آشنا شد و بگردآوری متنهای پهلوی و اوستائی پرداخت.او دو حرف از الفبای میخی را بصورت جمع و مضاف الیه پیدا کرد.
راشک ثابت کرد که زبان اوستا با سانسکریت فرق دارد و چون زبان سانسکریت را خوب میدانست،ترجمهء اوستا را که تا زمان او بعضی مغلوط بوده تصحیح کرد.او از پیشگامان پژوهندگی در زبانهای هند و اروپائی بود و ضمن مسافرت بکشورهای خاور زمین بین سالهای(1819 تا 1823) مجموعههای گرانبهائی از متنهای اوستائی و پهلوی را با خود به کپنهاگ برد. او رسالهای بزبان دانمارکی دربارهء زبان اوستائی و زند نوشت و ثابت کرد که زبان اوستائی زبان کهن و مستقلی است.
پس از گرتفند خاورشناس فرانسوی«بورنوف30»در سال 1823 از روی صورتهای ملتها اشکال و علائم را تا حدی مشخص نمود.وی پس از آنکه مطالعهء خود را روی یسنا باتمام رسانید از روی اطلاعات و رونویسهائی که«شولتز31» از سنگنبشتههای الوند و وان تهیه کرده بود،مشغول مطالعه روی نبشتههای میخی پارسی شد.بورنوف واژه اهورمزدا را خواند و معلوم داشت که زبان سنگنبشتههای پارسی باستان با زبان اوستا اختلاف دارد.او فهرست نام کشورهای نوشته شده در سنگنبشتهء داریوش را بدست آورد،پرفسور«لاسن32» استاد زبان سانسکریت اهل نروژ در سال 1835 تلفظ بعضی از حروف را تشخیص داد و سپس دو دانشمند دیگر«بیر آلمانی33»و«ژاکه34»دنبالهء پژوهشهای او را گرفته و اشتباهاتی که کرده بود،مرتفع نمودند.
سرهانری راولینسن:35در همان اوانی که گرتفند و سایر دانشمندان اروپائی تلاش برای کشف خط پارسی باستان و خواندن آن مینمودند،یک افسر جوان انگلیسی نیز بدون اینکه از پیشرفت دیگران در این راه اطلاعات کافی داشته باشد،مدت دو سال در کوه بیستون در برابر سنگنبشته آنجا مشغول رونویسبرداری و بررسی این خطوط بود و پس از بیست سال پژوهش پیگیر،موفق بخواندن نوشتهها شد و معمای بزرگ خط میخی را حل کرد.
خواندن نبشتههای میخی پارسی،مقدمه خواندن سایر نوشتههای میخی چون عیلامی و بابلی،اکدی،سومری،هیتی،اورارتوئی گردید،و بمنزلهء کلیدی بود که درهای بستهء تاریخ کشورهای شرق باستانی و آسیای غربی را باز کرد.
راولینسن یکی از معروفترین و بزرگترین خاورشناسان سدهء نوزدهم میلادی است که خدمت بس گرانبها و شایان تقدیری بروشن ساختن تاریخ باستانی ایران کرده است.وی در 11 فوریه سال 1810 در«چاولینگنن» چشم بدنیا گشود.هنگامیکه هیجده سال داشت در سال 1827 بهندوستان رفت و بنا به تشویق«سرجان ملکم36»فرماندار بمبئی و شرقشناس و افسر عالیمقام انگلیسی مشغول فراگرفتن زبان فارسی شد و چون شوق زیادی به اینکار داشت بطوری پیشرفت کرد،که در سال 1833 یکی از دانایان زبان فارسی گردید.دانستن زبان فارسی و عشق به فراگرفتن تاریخ و ادبیات ایران، سبب گردید تا بهمراهی هشت تن افسرانی که برای آموزش فنون نظامی به سربازان ایرانی از انگلستان اعزام میشدند،رهسپار ایران گردد.37 راولینسن در عبور از تخت جمشید،موفق شد رونویسی از خطوط میخی آنجا بردارد و با خود ببرد(1833)و چون خوشصحبت و گرم و خوش معاشرت بود،بزودی دوستان و یارانی در ایران پیدا کرد و با دستههای مختلف مردم آشنائی یافت.
در سال 1835 در رکاب شاهزاده بهرام میرزا برادر محمد شاه قاجار فرمانفرمای کرمانشاهان مأمور آن دیار گردید.او بخوبی از این مأموریت استفاده کرد و نزدیک بدو سال تا 1837 میلادی در کوه بیستون مشغول سواد برداری از نبشتههای میخی داریوش بزرگ گردید.ولی بواسطه اختلافی که بین دولت ایران و انگلیس پیدا شد،ناچار گردید ایران را ترک نماید و کمی بعد برای ادامهء مطالعات خود وارد خدمات سیاسی در عراق شد و بدینوسیله خود را به بیستون نزدیک ساخت و یکبار دیگر نیز در سال 1843 نبشتهها را مورد معاینه قرارداد.راولینسن از 1837 تا بیست سال روی این نبشتهها کار کرد و زحمت کشید.بر اثر کار زیاد و تلاش پیگیر و مرارت مطالعهء شبانهروزی که برای رونویسبرداری و خواندن خطوط میخی بیستون متحمل گردیده بود،در 1852 میلادی بیمار گردید و ناچار به لندن رفت و پس از بهبودی باز دنباله کارهای خود را گرفت.
راولینسن در بغداد با گرتفند نیز آشنا گردید و با آن دانشمند که خود سالها روی خط میخی پارسی کار کرده بود مباحثات و همکاریهائی داشت. نتیجه مساعی و مطالعات راولینسن در سال 1857 مورد توجه انجمن آسیائی پادشاهی38لندن گردید و انجمن نامبرده به هریک از چهارده نفر پژوهنده؛ («هینکس39»ایرلندی-«فوکس تالبوت40»انگلیسی-«یولیوس اپر41»متولد هامبورگ و استاد دانشگاه«سوربن»-راولینسن)یک نسخه نوشته تکلات پالاسار اول پادشاه آشور را که تازه بدست آمده بود،داد تا هرکدام جداگانه و به تنهائی آنرا ترجمه کنند و نتیجه را اطلاع دهند پس از گذشتن وقت مقرر پاکتها گشوده شد و نتیجهء بررسی و مطالعهء هر چهار دانشمند خوانندهء خط میخی شبیه هم بود و اختلاف چندانی نداشت.
پژوهشها و مطالعات راولینسن در شمارهء دهم مجلهء انجمن آسیائی پادشاهی درج و منتشر گردید و بپاس این خدمت گرانبها دولت ایران نشان شیر و خورشید و ملکه ویکتوریا لقب(سر (Sir و انجمن آسیائی نشان طلا باو داد.وی در 1890 در لندن درگذشت.
راولینسن از خاورشناسان بنام سدهء نوزدهم میلادی است که برای روشن ساختن نکات مبهم تاریخ قدیم ایران و ترجمه سنگنبشتههای هخامنشی مساعی و زحمات فراوانی کشیده است که شایان توجه و تقدیر میباشد. در همان هنگام که گروتفند و راولین سن سرگرم خواندن خطهای میخی ایران و شرق باستان بودند،سایر دانشمندان و کاوشگران اروپائی در ویرانههای آشور مشغول کندوکوب بودند تا از سنگنگارهها و آثار مربوط بآن دوره اطلاعات بدست بیاورند.از حسن اتفاق در همین اثنا به کتابخانهء بزرگ آشوربانی پال که بیش از سی هزار خشت نبشته گلی در آن بود دست یافتند،و در نتیجه مقداری از خطهای آشوری و سومری در دسترس پژوهندگان بویژه دو دانشمند نامبرده قرار گرفت.در بین خشت نبشتههای این کتابخانه تعدادی لوح حاوی فهرستی از واژهها بسه زبان آشوری و بابلی و سومری بود که خود تسهیلاتی برای پیدا کردن مفتاح خطوط میخی گردید.
انجمن آسیائی پادشاهی لندن:یکی از مجامع قدیمی و مفید فرهنگی جهان است که در پانزدهم مارس 1823 میلادی تحت ریاست«هانری تامس- کول بروک42»و چند تن دیگر از دانشمندان و خاورشناسان عصر مانند «سرجان ملکم»و«سرجرج استن تن43»تشکیل گردید.ریاست افتخاری آن با پادشاه انگلستان بود و«هی تینگس44»و«ولزلی45»دو نفر از مجلس اعیان نیز نایب رئیس افتخاری آن گردیدند و سپس«چارلزوات کین ویلیامز»46 رئیس انجمن شد.در سال 1324 فرمان دولت برای ابقا و ادامه کار این انجمن صادر گشت و در 1828 بودجه معینی جهت ترجمهء کتاب و تألیفات شرقی بنام«بنگاه ترجمه و نقل کتابهای شرقی47»اختصاص داده شد.
وارن هی تینگس در اوائل سال 1750(1164 هـ.ق)چهار سال پس از مرگ نادر شاه افشار بخدمت کمپانی هند شرقی وارد شد و در زمان سلطنت کریمخان زند فرمانروای بنگال گردید.او از خاورشناسان برجسته و فارسی دانان بزرگ انگلیسی شمرده میشود.دانشمندان ایرانی را سخت گرامی میداشت و بهزینهء شخصی خود بچند تن از پژوهندگان ایرانی که در کلکته ساکن بودند حقوق داد تا برای کتابخانهء شخصی وی چندین کتاب مهم تاریخی را از سانسکریت و عربی بفارسی ترجمه کنند.
منظور از تأسیس انجمن آسیائی پادشاهی لندن،مطالعه و تحقیق دربارهء دانشها و هنر و آثار باستانی و ادبیات و خط و دینهای باستانی و چاپ و نشر نوشته و پژوهشهای دانشمندان و ایراد گفتارهای علمی میباشد.نخستین گزارش این مجمع در سال 1827 میلادی چاپ و منتشر گردید و در سال 1834 نشریهء این انجمن بنام«مجلهء انجمن آسیائی شاهی»از چاپ بیرون آمد و در عرض 37 سال بیش از یکصد جلد کتاب منتشر ساخت.
یکی از شعبههای این انجمن فرهنگی،پژوهشها دربارهء فرهنگ و هنر و آثار باستانی ایران و زبان و خط آن میباشد.سرشناسترین اعضاء این شعبه: سرجان ملکم و سرهانری راولین سن و پرفسور ادوارد براون و لارنس هیورث میلز48متخصص در اوستا بودهاند.
این انجمن تاکنون بسیاری از کتابهای تاریخی و ادبی فارسی از قبیل روضة الصفا،لوایح جامی،تزوک جهانگیری،نزهت القلوب حمد الله مستوفی، چهار مقاله عروضی،دیوان ملکی شیروانی،تاریخ جهانگشای جوینی و غیره را چاپ و انتشار داده است.
قدیمیترین انجمن آسیائی،انجمن«باتاویا»میباشد که در سال 1781 میلادی در باتاویا پایتخت جاوه تأسیس گردید و پس از آن انجمن آسیائی بنگال است که در سال 1784 در کلکته توسط سرویلیام جونز49»خاورشناس معروف انگلیسی مؤلف تاریخ نادر و مؤلف اولین دستور زبان فارسی(که به او جونز ایرانی لقب دادهاند)تشکیل شد.همانند این مجامع آسیائی در بمبئی و مدرس از سالیان درازی بوجود آمده است.
انجمن آسیائی پاریس50یکسال قدیمتر از انجمن آسیائی لندن است یعنی در سال 1822 میلادی توسط سیلوستر دو ساسی51در پاریس تشکیل شد و تاکنون بیش از دویست جلد کتاب و مجله بنام«مجله آسیائی پاریس52»حاوی پژوهشها و نوشتههای خاورشناسان منتشر کرده است.آلمانیها هم از 1844 مبادرت به تشکیل چنین مجمعی نمودند.
علاوه بر دانشمندان و خاورشناسانی که اشاره به کارها و خدماتشان شد اشخاص دیگری هم در راه رونویسی یا خواندن و ترجمه خطهای میخی کوشش و کمک کردهاند مانند:جمزریچ کلود53،نماینده دولت انگلیس در بغداد، وستر گارد54دانمارکی(1851 تا 1875)که موفق بکشف متنهای عیلامی شد و مجموعهء گرانبهائی از این نوشتهها با خود به کپنهاگ برد.چارلز تکسیه55 (1838)فلاندن56وکست57فرانسوی(1841)لفتوس58(1852)انگلیسی،دیولافوا59فرانسوی(1884)آندراس60واشتولزه61آلمانی(1876)که عکس سنگنبشتهها را برداشت و بهمراهی نلدکه62کتابی نوشت،بانگ63 بارتولومه64،بولنسن65،فوی66،هالوی67،هیتزیک68،هوبشمن69، کرن70،اپر71،ویلیام جکسن72،ویسباخ73،هربرت تلمن74،جانسن75 لون استرن76،در 1836،محقق لهستانی ولادیسلاس خوچیکیویچ77،(1847) یانوس سیدراووسکی مجارستانی78،در سال 1936 تحقیقاتی روی نبشتهء داریوش79کرد. گری80در 1902 در نیوهاون تحقیقاتی روی سنگنبشتهء بیستون انجام داد.هینز آلمانی81،(خاورشناس آلمانی معاصر)ژرژ کامرون82 کنت83(1952).
کتابهای معروفی که توسط این دانشمندان انتشار پیدا کرده است:
1-دارمستتر:مطالعات مربوط بایران84جلد اول چاپ اشپیگل85 (لایپزیک 1862)بحروف لاتین و ترجمه بزبان آلمانی چاپ کاسویج86 (در سنپطرزبورگ-1872)
2-سنگنگاره و سنگنبشتهء داریوش بزرگ بر کوه بیستون چاپ لندن 1907 تألیف کینگ و تامسن مشتمل بر متن میخی و ترجمهء انگلیسی سنگ نبشته87
3-لغت پارسی باستان تألیف تلمن چاپ نیویورک 1908 شامل متن میخی و ترجمه و لغتنامه و توضیحات دستوری88.
4-سنگنبشتههای هخامنشی تألیف ویسباخ چاپ لایپزیک1911 شامل متنهای فرس هخامنشی،عیلامی و بابلی و ترجمهء آنها89.
5-نبشتههای پارسی باستان تألیف هرتسفلد چاپ برلن 1908.
6-ژرژ کامرون الواح گلی تخت جمشید چاپ شیکاگو 1948 شامل متن عیلامی و ترجمهء لوحههای گلی90.
7-پارسی باستان چاپ نیویورک تألیف کنت 1950 شامل کلیهء نبشتههای میخی پارسی باستان با ترجمه و فهرست لغات و دستور91.
8-فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی تألیف آقای شارپ استاد سابق دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی بزبانهای پارسی و انگلیسی و فرانسه چاپ شده،توسط شورای جشن شاهنشاهی ایران شامل ترجمه تمام نبشتههای میخی پارسی و دستور این زبان92.
خاورشناسان و استادان خطهای باستانی که برای ترجمهء خط سومری کوشش کردهاند:
1-فرانسوا تورو دانگن فرانسوی93
2-آنتوان دایمل از دانشمندان واتیکان که برای خط میخی لغتنامه نوشت94.
3-ادوارد شییرا استاد دانشگاه شرقی شیکاگو95
4-ادم فالکنشتاین استاد دانشگاه هایدلبرگ96
5-تورکیلد یاکوبسن عضو بنگاه شرقی دانشگاه شیکاگو97
6-بنو کانزبرگر98
7-آرنو پوابل99
8-ساموئل کریمر استاد دانشگاه فیلادلفیا100،
پی نوشت ها :
(1)- Odorich von Pardenon
(2)-فرقه فرانسیسکائی پیروان فرانسوادسیز Francois Dasics که در سال 1209 میلادی این فرقه را تشکیل داد و در همانسال بامضاء پاپ رسید انگلندیها این فرقه را برادران خاکستری Grey Friars میگفتند.
(3)- Josephat Barbaro
(4)- Geoffrey du Chette
(5)- George Textandre
(6)- Henrich von Poser
(7)- Gross Nedlitze-
(8)- S.S.Witte
(9)- Frederick Duke of Holstein
(10)- A.Olearius
(11)- The Voyages and travels of Ambassadors sent by Fredrick Duke op Holstein,to the great duke of Musovy and the 1662 King of Persia London
(12)- Intonio de Govoea
(13)- Pietro De llavalle
(14)- Jean Chardin
(15)- Grelot
(16)- E.Kamfer
(17)- Cunieform
(18)- Cornelius de Bruyns
(19)- C,NeiBuhr
(20)- Georg Fredrich Grotefend
(21)-از دانشگاههای کهنسال آلمان میباشد که در سال 1738 در شهر دانشگاهی Gottingen گتینگن تأسیس گردید.
(22)- Vazraka
(23)- Tychsen
- (24)- F.Mu?nter
(25)- Syaelland
(26)- Anquetil du Perron
(27)- Silvestre de Sacy
(28)- Institut D'Egypte
(29)- Rasmus Rask
(30)- Burnouf
(31)- Schultze
(32)- Lassen
(33)- Beer
(34)- Jaquet
(35)- Sir Henry Rawlinson
(36)- Sir John Malcolm
(37)-پس از بسته شدن پیمان ترکمانچای دولت ایران برای اصلاح و تقویت قشون خود از دولت انگلیس تقاضای اعزام چند نفر افسر کرد.راولینسن یکی از همانها بود.
(38)- The Royal Asiatic Society
(39)- Hincks
(40)- Fox Talbot
(41)- Julius Oppert
(42)- Henry Thomas Col,Brocke
(43)- Sir Gorge Stonton
(44)- Warren Hatings
(45)- Welzley
(46)- Charles Watkin Williams
(47)- Oriental Translation fond
(48)- Laurence Hey Worth Mills
(49)- Sir William Johns
(50)- La Societe Asiatique
(51)- Silvestre de Sacy
(52)- Journal Asiatique
(53)- Claud James Rich
(54)- Wester Gard
(55)- Charls Texier
(56)- Flandin
(57)- Cost
(58)- Loftus
(59)- Dieulafoy
(60)- F.C.Andreas
(61)- Stolze
(62)- Noldeke
(63)- Bang
(64)- Bartholomee
(65)- Bollenson
(66)- Foy
(67)- Halevy
(68)- Hitzig
(69)- Hubschmann
(70)- Kern
(71)- Oppert
(72)- Wiliam Jackson
(73)- Weisbach
(74)- Herbert Tolman
(75)- Johnson
(76)- Lowen Stern
(77)- Wladislas Chodkiewicz
(78)- Janos Szidarovski
(79)- Darajavaus Feliratal
(80)- L.H.Gray
(81)- Hinz
(82)- Cameron
(83)- Kent
(84)- Etudes Iraniennes Darmesteter
(85)- Spiegle
(86)- Kossowicz
(87)- J.W.King R.C.Thompson the sculptur and inscription of Darius the great on the Rock of Behistun in Persia London 1907
(88)- H.C.Tolman Ancient Peraian Iexion and the texts,New York; 1908 cunieform supplement 1910
(89)- F.H.Weissbach Die Kelinschriften der Achameniden Leipzig 1911,Die Altepersischen inchrifton Leipzig 1893.
(90)-.1948 G.G.Cameron,Persepolis treasury tablets Chicago
(91)-.1950 R.G.Kent,old Persian New York
(92)- The inscriptions in old Persian Cunieform of the Achaemenian Emporers,the reverend Ralph Norman Sharp,M.A.Cantab.
Aliza علیزا - جدول الفبای خط میخی فارسی باستان - *****welcome to Your blog***** ولي حروف الفبای میخی مادی 42 حرف بوده است و 36 حرف آن را از روی حروف میخی آشوری ساخته اند که خط میخی ، بر خلاف که در فونت پارسوماش، حروف کوچک و بزرگ انگلیسی ممکن است نمایندهی حروف امروز با سایتی آشنا شدم که کلمات و جملات فارسی را به خط میخی پارسی را به حروف در اين خط واژه ها يا هجاها يا حروف آن از نشانه هاي ميخ است نماینده*ی حروف خط میخی و می گفتند خط میخی از اصلی دیگر است که از از آن جایی که حروف میخی به هم نمی پیوندند و نگاهی دیگر به تاریخ باستان(پرویز طلایی) - خطوط میخی چطور خوانده شد؟ - تلاش برای شناساندن میخی به آن دسته به دلیل شباهت حروف این دبیره به میخ، به این دبیره و چند دبیره دیگر که به مطالب مشابه :
جدول الفبای خط میخی فارسی باستان
خط های ایران پیش از اسلام
آموزش خط میخی
تبدیل کلمه به خط میخی
خط ميخي
سیر تحول خط فارسی
خطوط میخی چطور خوانده شد؟
میخی
برچسب :
حروف میخی