تفاوت های رقابت با حسادت چیست ؟ - رقابت چیست

تفاوت های رقابت با حسادت چیست  
 
● موتور محرک مردان چیست ؟ رقابت یا حسادت ؟
تقریبا اکثر قریب به اتفاق افراد، هیجانات منفی ناخوشایند مختلفی را کم و بیش در زندگی خود تجربه می کنند که می توان از این جمله هیجانات منفی به حس حسادت اشاره کرد.
این واقعه در مردان و زنان نمودهای متفاوتی داشته است، اما قدر مسلم برخی اوقات حسادت تا جایی پیش رفته که سبب ایجاد دوئل های عشقی و در نهایت قتل های ناخواسته و اتفاقی شده است...

رقابت چیست

رقابت چیست

عارف نظری که قائم مقام گروه روان شناسی واحد علوم و تحقیقات تهران است در این گفت وگو به تعریف حسادت پرداخته و تاکید می کند: «اساسا کسانی بیشتر حسادت می کنند که توانمندی های خودشان را دست کم می گیرند و به موقعیت والای دیگران غبطه می خورند.» بحث دیگری که با این روان شناس در این مصاحبه، مطرح و بررسی شده است حسادت در میان مردان و زنان است تا آنجا که این متخصص تاکید می کند: مردان حسادت خود را رقابت جلوه می دهند.»
▪ اساسا حسادت را چگونه می توانیم تعریف کنیم و آیا در روان شناسی تعریف خاصی برای این حس درنظر گرفته شده است یا نه؟
ـ من در روان شناسی به تعریف عملیاتی حسادت برنخورده ام ولی در تعاریف ما حسادت نوعی هیجان ریشه در ذات رفتاری انسان و فطرت آنها دارد. حسادت به عبارتی یک عکس العمل به اتفاقی است که ریشه در تکامل شناختی دارد.
▪ با این حساب تعریف شما از فطرت چیست؟
ـ من وقتی از فطرت صحبت می کنم منظورم تاریخچه رفتاری ژنتیکی انسان ها ست. رفتارهایی که به صورت ژن از نسل پیشین ما به نسل امروز منتقل شده است. انسان های امروز در واقع ادامه انسان های پیشین هستند. روان شناسان تکاملی عقیده دارند رفتارهایی که انسان های امروز دارند ریشه در یادگیری ها وانطباق پذیری ازنیاکانشان دارد. اگر طبق این نظریه پیش برویم و به جست وجو بپردازیم در تک سلول های اولیه هم رفتارهایی وجود داشته که در عالی ترین موجودات تکامل یافته هم به نوعی همین رفتارها دیده می شود.
در این راستا مهم ترین خصیصه همه رفتارهای موجودات در درجه اول بقای نفس و در درجه دوم بقای نسل است و البته امروزه نظریات جدید تکامل حتی بقای نسل و نفس را هم ناشی از بقای ژن می داند یعنی ژن هر موجود جانوری برنامه ریزی هایش را می کند که خودش زنده بماند.
▪ اگر از این زاویه بخواهیم حسادت را بررسی کنیم ریشه آن را در کجا می توانیم جست وجو کنیم؟
ـ از این زاویه حسادت در واقع از تمایل برای بقا و حفظ و ارتقای جایگاه ناشی می شود و تمامی موجودات برنامه ریزی و کدگذاری شده اند که با هم رقابت کنند.
▪ شما به عنوان یک روان شناس چه چیزی را می پسندید؟
ـ من به عنوان یک روان شناس عقیده دارم خشم، قهر و حسادت باید وجود داشته باشند چون به نظر من اگر هست به این معنی است که باید باشد. یعنی در حالی که عرفا در پذیرش مطلق حرف می زنند اما گاهی اوقات فراموش می کنند که پذیرش مطلق یعنی اینکه بپذیرم حسادت وجود دارد.
▪ به نظر شما حس حسادت اساسا هیجان منفی است؟
ـ من معتقدم که حسادت می تواند هیجان منفی و همچنین هیجان مثبت باشد.در متون اخلاقی مان هم یک نوع حسادت مثبت داریم که به آن غبطه می گویند. غبطه در واقع همان حسادت است اما هیجان منفی تولید نمی کند. ما وقتی که یک دانشمند ایرانی را می بینیم که در یک المپیاد علمی جایزه می گیرد ممکن است به او غبطه بخوریم؛ در واقع حسادت و غبطه یک احساس هستند فقط جهت شان با هم فرق می کند.
▪ می شود دقیقا توضیح دهید؟
ـ حسادت جهتش به سمت شخص دیگر است. اما غبطه جهتش به سمت خود فرد است. مثلا ما وقتی به یک فرد زیبا حسادت می کنیم در دل می گوییم ای کاش زیبایی اش زایل شود اما وقتی غبطه می خوریم می گوییم من باید ورزش کنم تا تناسب اندام پیدا کنم و پوستم شاداب شود، تا ظاهرم بهتر شود. در واقع حسادت مثل یک زخم است که وقتی زخمی شدی دیگر زخمی شده ای، اما می توانی با دسترسی به یکسری راهکارها وجودت را واک سینه کنی که کمتر زخمی شوی و طوری حرکت کنی که تیرهای حسادت کمتر روی تنت بنشیند.
▪ آقای دکتر بیشتر چه افرادی به دیگران حسادت می کنند؟
ـ کسانی بیشتر حسادت می کنند که توانمندی های خودشان را دست کم می گیرند ولی کسانی که خودشان را توانا می دانند ممکن است به موقعیت والای دیگران غبطه بخورند تا اینکه حسادت کنند. اما یک نکته دیگر در مورد حسادت وجود دارد و آن اینکه بیشتر افراد هم سطح و هم طبقه به هم حسادت می کنند. هر چه پایگاه اجتماعی افراد به هم نزدیک تر باشد بیشتر به هم حسادت می کنند. مثلا دو نفر از یک شهر تبدیل به چهره شده اند. علی دایی و رضازاده که یکی فوتبالیست قهرمان و یکی هم وزنه بردار قهرمان است. حال اگر که هر کدامشان هر چقدر هم موفقیت به دست بیاورند به هم حسادت نمی کنند چون نوع رشته ورزشی آنها با هم فرق دارد ولی ممکن است دو فوتبالیست به هم حسادت کنند.
▪ راه از بین بردن حسادت چیست؟
ـ راهش این است که توانایی های خود را بشناسیم و آنها را تقویت کنیم.
اما ما هر چقدر توانایی های خود را تقویت کنیم و آنها را شکوفا کنیم همچنان همه افراد از لحاظ توانایی در یک سطح نیستند و همین امر خود سبب ایجاد حسادت می شود!
اگر هر انسانی توانایی های خود را بشناسد و در مسیر آنها هم حرکت کند آن وقت این اتفاق نمی افتد آن موقع پذیرش خودت به همان صورت که هستی آسان تر است. به گمان من اشخاصی که حسادت می کنند معمولا توانایی های خود را نادیده می گیرند. من جمله ای از گوته نقل می کنم که می گوید موفقیت یعنی اینکه آنچه را که می خواهی به دست آوری اما خوشبختی آن است که از آنچه به دست آوردی لذت ببری. بنابراین نکته ای که هست به نظر من، اگر فردی توانایی های خود را شناخته باشد و آنها را شکوفا کند، خواه ناخواه به یک درجه از پذیرش نفس می رسد.
حال فرض کنید یک نفر توانایی هایش را کاملا شکوفا کند اما از اینکه توانایی هایش در حد متوسط است ممکن است احساس نارضایتی کند و قطعا این نگرش در او حسادت ایجاد خواهد کرد!
اگر فردی با توانایی های متوسط نهایت تلاش خود را بکند و توانایی های خود را به اوج برساند میزان حسادتش به شدت کاهش خواهد یافت. ولی عمدتا حسادت در اشخاصی ایجاد می شود که بیشتر از اینکه تلاششان را معطوف به پرورش توانایی های خود بکنند معطوف به این می کنند که ببینند زندگی دیگران چه دستاوردی داشته است. این افراد منتظر این هستند که سعادت در خانه شان را بزند و از اینکه شانس در خانه دیگران را زده همیشه گله مند هستند.
▪ چه کنیم که حسادت تبدیل به غبطه شود؟
ـ باید یک مقدار ذهنمان را از آموزه هایی که اجتماع به ما تحمیل می کند منفک کنیم و یک بار دیگر واژه هایمان را خودمان تعریف کنیم. ما در بمباران تبلیغاتی عجیب و غریبی قرار داریم. بدون آنکه خودمان بدانیم ارزش ها با ابزارهای مختلف به ما تلقین می شود؛بنابراین موفقیت را فقط در شکل خاصی می پذیریم. ما اگر بتوانیم وقتی که حسادت می کنیم دریابیم که این حسادت ناشی از یک ناخشنودی از وضع موجود است و بعد وضع مطلوب و ایده آل را که می تواند ما را خشنود کند در ذهنمان تعریف کنیم طبیعتا راه هم پیش روی ما گذاشته می شود.
اما همیشه این طور نیست، گاهی اوقات ما ایده آل ها را برای خودمان تعریف می کنیم اما به آنها نمی رسیم!
در این مرحله باید تعریف هایمان را از ایده آل مورد بازنگری قرار دهیم. مثلا در دوره ما همه دنبال این بودند که دکتر و مهندس شوند؛ این در حالی است که ممکن است همه توانایی یک فرد در این باشد که مثلا یک آشپز ماهر شود. در جوامع صنعتی هر حرفه و هر تخصص جایگاه خود را دارد اما در جامعه ما فقط یکسری پوزیشن های خاص اعتبار دارند بنابراین، این اشخاص هم ایده آل هایشان همان می شود که جامعه به آنها دیکته کرده است.
▪ اما روح حاکم بر جامعه باعث می شود افراد ناخودآگاه به سمت ایده آل های جامعه حرکت کنند، به نظر شما علت این قضیه چیست؟
- اگر این اتفاق بیفتد معنی اش این است که در واقع شخصیت افراد در حال مسخ شدن است. در این مرحله به قول پین کلوید همه این ایده آل ها تبدیل به دیوارهای آجری می شوند که دورتادور ما را احاطه می کنند و آن موقع به یک چکش نیاز است که این دیوار شکسته شود.
گاهی این دیوار خیلی محکم است، به طوری که با هیچ چکشی شکسته نمی شود!
در این صورت حق انتخاب وجود دارد. می توانی یک آجر شوی درون این دیوار، در این صورت باید بپذیری که آجر شدن درون این دیوار، حسادت ورزیدن، رنج کشیدن، غصه خوردن و سایر احساس های ناخوشایند را به همراه دارد. اما راه دیگری هم وجود دارد و آن اینکه چکش را برداری و دیوار را بشکنی تا خوشبختی را احساس کنی و از هر لحظه زندگی ات استفاده کنی.
▪ آقای دکتر چرا در جامعه ما زن ها بیشتر از مردان به حسود بودن مشهور هستند؟
ـ واقعیت این است که مردها از زنان حسودتر هستند اما مردها بسترهای اجتماعی دارند که حسادت خود را به عنوان رقابت جلوه دهند، ولی زن ها این بستر را ندارند. مثلا اگر مردی اتومبیلش را عوض کند می گوید اتومبیل جدید امکاناتش بهتر از اتومبیل قبلی است اما اگر زنی گردنبندش را عوض کند می گویند انگیزه اش چشم و همچشمی با دیگران بوده است!
▪ به نظر شما انسان های وارسته و کسانی که به مراحل والای خود شناسی و کمال رسیده اند، حسادت به طور کامل از وجودشان از بین می رود؟
ـ من فکر می کنم که والاترین انسان ها و حتی مثلا کریشنامورتی نیز اگر نگوییم حسادت لااقل غبطه را تجربه کرده اند. مثلا می گویند در روز قیامت مومنان به مقام والای امیرالمومنان علی(ع) غبطه می خورند.
با این اوصاف ما نمی توانیم منکر وجود حسادت شویم. مهم این است که وقتی احساس حسادت به ما دست داد بتوانیم آن را درست مدیریت کنیم 
 
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
 


,