مهران رنجبر
مهران رنجبر بازیگر جوان ایرانی متولد ۱۵ خرداد ماه سال ۱۳۶۱ است ، وی فارغ التحصیل ادبیات دراماتیک است ، ۳ برادر دارد که هر ۳ دکتر هستند ، از ۱۴ سالگی کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرد ، وی تا کنون در سریالهای تاوان ، نون و ریحون و ۵ کیلومتر تا بهشت و به تازگی در سریال آوای باران در نقش کیانوش به ایفای نقش پرداخته است.
مصاحبه با مهران رنجبر
در ابتدا یک معرفی کامل از خودتان داشته باشید؟
مهران رنجبر هستم، ۳۰ سال سن دارم و متولد خرداد هستم و به شدت ماه تولدم را دوست دارم. در یک خانواده تحصیلکرده بزرگ شدم که اصلاً ربطی به بازیگری نداشتند. ۳ برادر دارم که هر ۳ دکتر هستند. پدرم به شدت با بازیگر شدن من مخالف بود و البته هنوزهم مخالف است و دوست داشت من هم مانند برادرانم به تحصیل مشغول شوم و همان رشته آنها را دنبال کنم ولی من عاشق بازیگری بودم و از ۱۴ سالگی کار بازیگری را با تئاتر شروع کردم.
بازیگری برایتان چطور شکل گرفت؟
در سن ۱۴ سالگی بازیگری را با تئاتر “جنگ کور” به کارگردانی بهروز غریبپور آغاز کردم و در سن ۱۵-۱۶ سالگی کاملاً به صورت حرفهای به اجرای تئاتر در سالنهای تئاتر شهر و تالار مولوی میپرداختم و بیشتر نقشهای محوری بازی میکردم. در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه در رشته ادبیات دراماتیک شدم و با ورود به دانشگاه کار بازیگریام حرفهایتر شد و به اجرا در تئاتر شهر، تالار مولوی، خانه نمایش اداره تئاتر و… میپرداختم. با افراد بسیار بزرگی در عرصه تئاتر کار کردم، با خانم شهلا میربختیار که یکی از قدیمیترین هنرمندان در عرصه تئاتر است، با دکتر محمد خاکی، با دکتر مسعود دلخواه، با خسرو احمدی و… کار کردم و در کنار این موارد یک گروه تئاتر به همراه دوست خوبم مجید رحمتی راهاندازی کردیم به نام “ایست” که اجراهای زیادی داشتیم. تا اینکه آخرین کار تئاترم به نام “منتشا” را در سال ۸۸ کار کردم که یک نمایش تکنفره بود و من در آن نمایش ۹ نقش را بازی کردم و در جشن بازیگر خانه تئاتر به داوری حمید سمندریان، احمد دامود و دکتر علی رفیعی به عنوان یکی از ۱۰ بازیگر برتر تئاتر ایران در سال ۸۸ انتخاب شدم.
نگیزه و هدفتان از ورود به این عرصه چه بود؟
من اکثراً در خانه تنها بودم و در آن زمان عجیب و غریب عاشق “راکی” بودم و دیوانهوار دوستش داشتم. در آن موقع یواشکی و زمانیکه کسی خانه نبود فیلم “راکی” را میدیدم و بعد از اینکه فیلم تمام میشد از اول تا آخر فیلم را برای خودم بازی میکردم و تا سن ۱۴ سالگی در این فضا قرار داشتم تا اینکه به همراه یکی از دوستان برادرم برای دیدن یک نمایش تئاتر رفتیم و یادم هست که آقای مهدی هاشمی بازیگر آن نمایش بودند و از آنجا خیلی به تئاتر علاقمند شدم و از طریق همان دوست برادرم به چندجا معرفی شدم تا اینکه توسط یکی از دوستان برای بازی در نمایش “جنگ کور” به آقای غریبپور معرفی شدم که نمایشی بود که ۴ بازیگر ۱۳-۱۴ ساله در آن بازی میکردند. بازی در تئاتر رفتهرفته برایم به شکل مستمر درآمد ولی حرفهای نبود و کمکم خیلی برایم مهم شد و بعد از ۱۵ سالگی به دغدغه اصلی من تبدیل شد. دیدم میتوانم، بلدم، دوستش دارم و عاشقش هستم و برایم خیلی مهم شد و همانطور که گفتم دغدغه اصلی من شد.
از چگونگی ورود به عرصه تصویر برایمان بگویید؟
خُب در واقع مدت زمان زیادی طول کشید تا من وارد عرصه تصویر شوم چرا که دوست نداشتم در هر کاری بازی کنم و از آن دسته بازیگران هم نبودم که دائم به دفاتر سینمایی سر بزنم تا نقشی بگیرم ولی در عین حال انگیزه زیادی برای حضور در عرصه تصویر داشتم. در سال ۸۷ یک فیلم نیمهبلند به نام “پیتوک” به کارگردانی مجید توکلی را در کنار ۹ بازیگر تئاتری دیگر کار کردم و تجربه خیلی خوبی بود. تصویربردار کار کوهیار کلاری بود و خیلی چیزها در آن زمان به من یاد داد و میگفت به صورت غریزی درست بازی میکنم و خیلی به من کمک کرد. در زمان اجرای نمایش “منتشا” مجید توکلی که با شهرام شاهحسینی دوست بود من را معرفی کرد و شهرام شاهحسینی هم بازی من را در این نمایش دید و من را برای نقش “کامبیز” انتخاب کرد و تازه از اینجا دردسرها شروع شد. زمین و زمان با حضور من در نقش “کامبیز” مخالف بودند مخصوصاً تهیهکننده محترم کار که به شدت روی این موضوع اعتراض داشت و میگفت نقش “کامبیز” را باید یک بازیگر چهره بازی کند ولی شهراه شاهحسینی روی من تاکید داشت و اصرار داشت که من نقش “کامبیز” را بازی کنم و در نهایت در این کشمکش برای این نقش انتخاب شدم و قرارداد بستم و اولین سریال حرفهای من بود که ۸ ماه هم طول کشید.
مهران رنجبر ۱۰ سال دیگر کجاست؟
امیدوارم مخاطب من را بخواهد و دوست داشته باشد. تمام تلاشم را میکنم که بمانم، در واقع آمدهام که بمانم و مخاطب هم دوستم داشته باشد. اگر هم روزی متوجه شوم که مخاطب دوستم ندارد، میروم. میروم و تئاتر کار میکنم ولی امیدوارم که مخاطب دوستم داشته باشد و در این ماه رمضان خدا هم کمکم کند.
در تئاتر و تلویزیون فعالیت کردهاید… سینما از نگاه شما چه جایگاهی دارد؟
متاسفانه سینمای ما در حال حاضر در وضعیت خوبی نیست ولی من بالشخصه به شدت عاشق سینما هستم و یک حس خوبی به من میگوید که فیلمنامههای خوبی نوشته خواهد شد و من در آنها بازی خواهم کرد.
ماه رمضان برای شما چطور ماهی است؟
ماه رمضان شدیداً در زندگی به من انرژی میدهد و همواره اتفاقات خوبی برای من در این ماه رخ داده است و موفقیتهای اخیرم را مدیون ماه رمضان و حضرت علی(ع) هستم. ماه رمضان ۲ سال قبل درگیر یک تئاتر فوقالعاده خوب و عجیب و غریب شدم. ماه رمضان سال پیش درگیر سریال “تاوان” شدم و امسال هم “نون و ریحون”. ماه رمضان برایم ماه زیبایی است و خداوند برای من در این ماه همواره چیزهای خوب خواسته است و در این چند روز هم حس خوبی به من میگوید که فیلمنامههای خوبی در سینما نوشته میشود و من در آنها بازی میکنم. عدهای میگویند که مهران رنجبر خیلی آرمانگراست ولی بعد از مدتی او هم به این مسائل عادت میکند و کار میکند ولی من اصلاً عجلهای برای دائم بازی کردن ندارم و خدا را شکر دغدغه مالی ندارم که به خاطر پول هرکاری را بازی کنم و به گفته آل پاچینو “هر وقت برای پول بازی کردی، ترور بازیگری تو حتمی است”.
کارهای دیگری هم به جز بازیگری انجام میدهید؟
فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی میکنم و در گروه تئاتری که تشکیل داده بودیم تقریباً تمام متنهای ایرانی را خودم کار میکردم و آخرین تئاترم “منتشا” نیز کار خودم بود ولی متاسفانه در یکسال اخیر فرصت نکردم که چیزی بنویسم. معتقدم بازیگری که بتواند بنویسد و کاراکتر خلق کند میتواند بازیگر موفقتری باشد.
و حرف آخر…
ادای دین میکنم به همه بچههای تئاتر و یک تشکر قلبی از همه آنها که در پلاتوهای خاکی و نمور غیراستاندارد به سختی کار و تمرین میکنند و حتی بعضی اوقات بعد از چند ماه تمرین سخت، تئاترشان در بازبینی رد میشود ولی بازهم ناامید نمیشوند و کار میکنند. امیدوارم روزی اتفاقی که برای من افتاد برای آنها هم بیفتد. ادای دین میکنم به مرحوم احمد آقالو و امیدوارم دعای خیر بچههای تئاتر پشت سرم باشد و دوستشان دارم.
مطالب مشابه :
همه زنان شاه
همه زنان شاه كه در این سن ازدواج كنی ، از باشند و فقط دوست باشند ، و سپس
من همون رنگین کمونم...
اما همه ی دوستان هم سن و سال من، تقریبا نوستالژی دوست داشتم متن شعر رویا شاه
تولد سلطان عاشقانه ها
با سن فاصله داشتیم!بد مبارک داداش علی خیلی دوست داریم همه شاه علی (بوم سفیدی
مهران رنجبر
مهران رنجبر هستم، ۳۰ سال سن دارم و شهرام شاهحسینی دوست بود من را و حضرت علی
عقاب وحدت
صمیمیت و وحدت بالای بین جوانان چنان جوی ایجاد نمود که تیم روزبه روز از علی تاج الدینی
گفت و گو با بهزاد فراهانی
از آنجایی که تعزیهخوانی را بسیار دوست میداشت، در سن علی حاتمی رضا شاه هستید با
درگیری لفظی بین یغما گلرویی و روزبه بمانی
از من خواسته شده يادداشتي بنويسم درمورد همكاري دوستِ ترانهسرايم روزبه سن و سالدار
وقتی به سن تو بودم . . .
وقتی به سن تو بودم . . . دکتر علی رویا شاه حسین
برچسب :
سن روزبه شاه علی دوست