نکته ها و سرگذشتهای خواندنی
نکته ها و سرگذشتهای خواندنی
پدید آورنده : حسینی، سید جواد ، صفحه 98
1. دستهای ناپاکدستگیری دو جاسوس انگلستان در شهر بصره توسط مأموران عراقی بار دیگر پرده از دستهای جنایتکار و پنهان این پیر استعمار برداشت. به این قصه تاریخی توجّه کنید: به فرمان «ظهیرالدین محمّد بابر» مؤسس سلسله تیموریان در سال 1528 میلادی روی یک تپه در شهر «اوده»، در کشور هندوستان مسجدی ساخته شد که بعدها به نام «مسجد بابری» شهرت یافت. در سال 1855 میلادی یک صاحب منصب انگلیسی به نام «چ، اومانوئل» به هنگام ثبت مسجد بابری عمدا و به غلط نوشت که مسجد بابری قبلاً یک بت خانه بوده که پس از انهدام در جای آن مسجد ساخته شده است. این عمل باعث فتنه و تفرقه شدیدی بین مسلمانان و هندوها شد و از سال 1855 ـ 1947 میلادی پیوسته کشمکش بین مسلمانان و هندوها وجود داشت. با نصب بت «رام» ـ یکی از خدایان مورد پرستش هندوها ـ در این مسجد درگیریها تشدید و سرانجام باعث تخریب مسجد توسط هندوهای افراطی شد!(1) ______________________________ 1. اطلاعات، یکشنبه 25 آذر 1369. | ||||||||
2. لذت مباحثهیکی از خادمان صحن مطهر حضرت سیدالشهدا می گوید: یک شب پس از نماز مغرب و عشا، آقای «وحید بهبهانی» و آقای «شیخ یوسف بحرانی» را دیدم که در مورد مسئله ای علمی با هم مذاکره می کردند. صحبت آنها به قدری طول کشید که حرم خلوت شد و خادمان خواستند در حرم را ببندند. آنها در حال گفتگو از حرم بیرون رفتند و در صحن، باز مشغول بحث شدند. پس از ساعتی، باز هم خادمان صدا بلند کردند که می خواهند درِ صحن را ببندند. آن دو عالم بزرگوار، از صحن نیز بیرون رفتند و پشت به در حرم، مباحثه خود را ادامه دادند. در آن حال من از آنها جدا شده و به خانه رفتم. نزدیک اذان صبح به سوی حرم مطهر آمدم، تا درهای صحن را باز کنم، با تعجب فراوان، آن دو را دیدم که همچنان پشت در ایستاده و بدون اینکه متوجّه اطراف خود باشند، با جدیّت در مورد مشکل علمی خود گفتگو می کنند! در صحن را باز کردم. آن دو رفتند تا برای نماز آماده شوند.(1) 3. اول، خود!علی علیه السلام فرمود: کسی که خود را در معرض پیشوایی و رهبری مردم قرار دهد، باید قبل از آموزش دیگران خود را تعلیم داده باشد و پیش از آنکه به زبان چیزی بگوید و با سخن دیگران را ادب کند، لازم است همان را در عمل پیاده کرده باشد، و کسی که خود را تعلیم و توسن نفس سرکش خویش را تأدیب کند،پیش از آنکه دیگران را آموزش دهد و ادب آموزد، سزاوار بزرگداشت و تکریم است:(2)
______________________________ 1. خیمه، ش 11، محرم 1424، اسفند 1382، ص 14. 2. نهج البلاغه صبحی صالح، ص 480، حکمت 73. | ||||||||
4. اثر دعا حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی روزی پس از پایان درس عازم حجره یکی از طلبه ها که در مدرسه دارالشفا بود شد و من در خدمتش بودم. او به حجره آن طلبه وارد شد و پس از بجا آوردن مراسم احترام کمی نشست و سپس برخاست و حجره را ترک گفت. من هدف از این دیدار را پرسیدم: و ایشان در پاسخ فرمود: شب گذشته هنگام سحر فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجّه کردم فهمیدم که این طلبه به تهجد برخاسته و در نماز شبش برایم دعا می کند و این فیوضات اثر دعای اوست. این بود که به خاطر سپاسگذاری از عنایتش به دیدارش رفتم.(2) 5. یک پله پائین یکی از اندیشمندان گفته است: توده مردم همیشه یک مرتبه پائین تر از عالم عمل می کنند، بدین معنی که اگر عالم، صالح و پرهیزکار باشد، مردم به او اقتدا کرده مرتکب کار حرام نمی شوند، ولی به مباهات عمل می کنند. اگر عالم به مباهات دست یازد، توده مردم مرتکب امور شبهه ناک می گردند. چنان چه دانشمند به شبهات آلوده شود، سایر مردم کارهای حرام را انجام می دهند و در صورتی که کار حرامی از عالم سر زند، دیگران کافر می شوند.(3) 6. نماز آخوند در شرح احوال آخوند ملاّ محمّد کاشانی استاد آقا نجفی قوچانی و بسیاری از بزرگان، آورده اند: وی در نیمه شبها نمازهای چنان با سوز و گدازی می خواند و بدنش به لرزه می افتاد که از بیرون حجره صدای ______________________________ 1. ملا احمد نراقی، مثنوی طاقدیس، ص 282 و 203. 2. حاج میرزا جواد ملکی تبریزی قدس سره ، رساله لقاءالله، ترجمه سید احمد فهری، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1360 ش، مقدمه، صفحه ه ، و سیمای فرزانگان، ص 66. 3. سید نعمت الله جزایری، انوار النعمانیه، مقدمه از شهید قاضی طباطبایی، تبریز، 1382 ق، ج 3، ص 341، و سیمای فرزانگان ص 117. | ||||||||
حرکت استخوانهایش احساس می شد. روزی پس از پایان درس، یکی از طلاب به مدرس آن بزرگوار آمد و گفت: آقا! این آقا شیخ می گوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از در و دیوار صدای «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوْحِ» می آید و چون نگاه کردم، دیدم که آقای آخوند در سجده، این ذکر را می گوید. آخوند فرمود: اینکه در و دیوار به ذکر من متذکّر باشند امری نیست؛ مهمّ آن است که او از کجا محرم این راز گشته است!(1) 7. نماز شب بدون مزاحمتمرحوم آقا نجفی قوچانی، در گزارشی ماجرای دوران طلبگی خود در اصفهان را چنین می نویسد: در این حجره تازه که حجره هامان وصل به هم بود، از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر آن در حجره من. وقت خواب آن سر را رفیقم به پا یا دست خود می بست و این سر ریسمان را من به دست خود می بستم تا سحر هر کدام زودتر بیدار شدیم دیگری را بدون اینکه صدا بزنیم بیدار کنیم، که مبادا طلبه ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد.(2) 8. فراموشی سزای فراموشیسید نعمت اللّه جزایری می نویسد: یکی از مجتهدین اصفهان که نزد او تحصیل می کردیم، در اوائل تحصیلش نزد مجتهد دیگری دانش می آموخت. وی وقتی از علم بهره ای گرفت و دانشمند شد، شاگردی اش را نزد آن استاد انکار می کرد و استادش را فاضل و عالم نمی دانست و مقام علمی اش را قبول نداشت. استادش از این وضع آگاه شد و نفرینش کرد و گفت: خدایا! از او سلب کن هر چه از من یاد گرفته و او را به فراموشی مبتلا کن! اتفاقا این شخص که مشهور بود حافظه ای قوی دارد، از نعمت حافظه محروم شد و از ______________________________ 1. منوچهر صدوقی سُها، تاریخ حکماء و عرفاء متاخر بر صدر المتألّهین، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، 1359 ش، ص 75، و سیمای فرزانگان ص 226. 2. سید حسن قوچانی، سیاحت شرق، به اهتمام ر.ع شاکری، اول، مشهد، انتشارات طوس، 1351ش. ص 198ـ199 و سیمای فرزانگان، ص228. | ||||||||
آن پس هیچ مسئله ای را نمی توانست حفظ کند و به هر مطلبی احتیاج پیدا می کردناچار بود به کتاب مراجعه نماید و قادر نبود چیزی را از حفظ بگوید!(1) 9. استاد بی سوادآیة الله دستغیب شیرازی در وصف یکی از عالمان متکبر می گوید: تقریبا چهل سال قبل، در همین حجره های مسجد مشیرالملک شیرازی، که طلاب سکونت داشتند مدرّسی زبردست ـ عمدا نامش را نمی برم ـ درس قوانین و مطوّل می گفت و مشهور به حافظه و معلومات بود. وی شب خوابید، صبح که بیدار شد، دید که حافظه اش را از دست داده؛ حتی برای نماز صبح سوره حمد را نیز فراموش کرده است. هفتاد سال نماز خوانده لکن اینک یادش نیست! قرآن را باز کرد، دید نمی تواند بخواند! خلاصه به طور کلّی حافظه اش را از دست داد به طوری که الف را از با تشخیص نمی داد و به همین حال بود تا مرد!(2) 10. یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ الْمُسیی ءُمرحوم محسن فیض کاشانی درباره یک مسئله علمی با عالم بزرگوار، مرحوم ملاّ خلیل قزوینی مناظره و مباحثه کرد. پس از بروز اختلاف نظر، قزوینی فیض را تخطئه کرده، رأی خودش را صحیح دانست. از قضا چند روز بعد متوجه شد که سخن فیض صحیح بوده و خودش اشتباه می کرده است، از این رو برای عذر خواهی پیاده از قزوین به کاشان آمد و وقتی دم در منزل او رسید، از بیرون منزل فریاد برآورد: یا مُحْسِن قد اتاک الْمُسیی ءُ! وی پس از دیدار و سلام و تعارفات معمول به فیض گفت: در آن مسئله حق با شما بود و من اشتباه می کردم. این را گفت و به طرف قزوین به راه افتاد. هر چه فیض اصرار کرد چند لحظه ای استراحت کنید، قبول نکرد و فرمود: من فقط برای اعلام اشتباه خودم این راه طولانی را طی کردم و منظوری جز این نداشتم!(3) ______________________________ 1. انوارالنعمانیه، ص 19 و 92 و سیمای فرزانگان، ص 270. 2. سید عبدالحسین دستغیب، استعاذه، کانون انتشارات حبیبی، 1363، ص 240. 3. عبدالحسین مجید کفایی، مرگی در نور، تهران، کتابفروشی زوار، 1359 ش، ص 71 و سیمای فرزانگان، ص 319. |
مطالب مشابه :
نکته ها و سرگذشتهای خواندنی
شروع سال تحصیلی 93 در 22شعبه مهد قرآن
آشنایی با حوزه فعالیتی موسسه هیئت محبین ولیعصر (عج)
کلاس مهد قرآن برای قرآن در روزهای سه باشد و منطقه جنوب شرق تهران را زیر پوشش خود دارد
آدرس و مشخصات کتابخانه های شهر تهران
آدرس و مشخصات کتابخانه های شهر تهران محفل انس با قرآن 8 كلاس مهد و آمادگي جهت
اخبار قرآنی
وی با اشاره به اهمیت تمسک به قرآن کریم ولزوم بهره گیری در مهد شکوفه های شمال شرق تهران;
رقص هیپ هاپ
مهدکودکی در منطقه شمال شرق «تهران» اوّلین محلّ برنامههای ما در مهد، شامل «قرآن» و
فهرست کتابخانه های شهر تهران
فهرست کتابخانه های شهر تهران هاي مختلف هنري، واحد مهد و پيش ختم قرآن در ايام
برگزاری دوره تربیت مربی تدبر در قرآن
موسسه فرهنگی قرآن و عترت با نمایندگی موسسه مهد قر آن کریم کشور در شرق کشور توسط
معرفی روستای کجل مهد تمدن زبان تاتی باستان
قرار گرفته که از شمال با روستای شمس اباد و از جنوب با روستای دیز از شرق قران ،آهنگر و
برچسب :
مهد قران شرق تهران